چگونه به شریک زندگی ابراز عشق کنیم؟

چگونه به شوهرم محبت کنم؟

محبت به شوهر

همان‌طور كه گفتیم، زن نیز باید علاقه خود را به شوهرش ابراز كند. اولین
راه ابراز محبت با زبان و گفتار است. خانم محترم، چه مانع دارد گاه گاه به
شوهرت بگویی: «عزیزم واقعاً تو را دوست دارم». اگر در بیرون خانه است به
او تلفن بزن و حالش را بپرس؛ اگر از موقع معمول دیرتر به خانه آمد، اظهار
كن: «خيلي منتظرت بودم تا بياي، از دیرآمدنت دلتنگ شدم؛» اگر از سفر آمده
به او بگو: «خوب شد آمدی دلم برایت تنگ شده بود.» در ادامه، چند راه دیگر
ابراز علاقه زن به شوهرش را ذكر می‌كنیم.

 

1. با شوهرتان سازگار باشید
برخورد
بین دو انسان ـ‌زن و شوهر‌ـ كه دارای دیدگاه‌های متفاوت هستند باعث پیدایش
بيشتر مشكلات زندگی می‌شود. این دیدگاه‌ها اگر به‌طور اتفاقی با یكدیگر
همسو باشند، موجب بروز مشكلات خیلی اندك و گذرا خواهد بود در غیر این صورت،
این اتفاق دیدگاه‌ها باعث ایجاد برخورد می‌شود.
برای مثال، شما مایلید
به دانشگاه بروید و به تحصیل ادامه دهید، اما شوهرتان می‌خواهد شما در خانه
بنشینید و به خانه‌داری و رسیدگی به همسر و فرزندان بپردازید. یا در مورد
دیگر، شوهر شما پس از كار روزانه، عصر هنگام به خانه می‌آید تا شبی آرام را
در خانه بگذراند، اما شما كه تمام روز را در خانه به سر برده‌اید مایلید
برای گردش یا مهمانی از خانه خارج شوید. در اینجاست كه یك برخورد بین زن و
شوهر پدید می‌آید و هر یك با دلایلی كه برای خودش قانع كننده است، خواسته
خود را فریاد می‌زند.

 

تمام زوج‌ها این مسائل را دارند. برای رفع اختلافاتی كه میان زن و شوهر پیش می‌آید چه باید كرد؟

ناگزیر باید یكی از آن ‌دو از خواسته خود بگذرد. به نظر بسیاری از
روان‌شناسان و مشاوران خانواده، در این‌گونه موارد لازم است زن كوتاه بیاید
و از شوهر خود اطاعت كند. زن باید خود را با زندگی شوهرش سازگار كند.
اسلام نیز این نظر را مورد تأیید قرار می‌دهد. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «یا
معاشر النساء… و أطعن أزواجكنَ؛[1] ای بانوان… از شوهرانتان اطاعت
كنید.»
مرد و زن هر چند از لحاظ انسان بودن یكسان هستند، اما از حیث
وظیفه و كاركرد با یكدیگر تفاوت دارند. خداوند بر اساس ویژگی‌های جسمی و
روحی مرد و زن، مقرر داشت كه مرد، رئیس خانواده و زنش معاون او باشد. هر
سازمانی یك رئیس دارد و واحد خانواده نیز از این قائده مستثنی نیست.
وقتی
به شوهرتان این امكان را می‌دهید كه رئیس خانواده باشد، كار درستی انجام
می‌دهید كه به صلاح خود شما خواهد بود. ممكن است بپرسید آیا این روش، یعنی
اطاعت از شوهر و وفق دادن خود با او، یك زن را بردة شوهرش نمی‌كند؟!

یك زن شایسته، یك برده نیست؛ او بزرگوارانه تصمیم می‌گیرد كه خود را
با زندگی شوهرش سازگار كند، هر چند گاهی اوقات ممكن است این كار بسیار سخت
باشد. مرد نیز بايد برای سپاس‌گزاری از همسرش، فداكاری او را جبران و
خواسته‌هایش را برآورده ‌كند.
مرد هنگامی عاشق همسرش می‌شود كه زن، تمام
زندگی‌اش را وقف شوهرش كند و به او احترام بگذارد و دوستش بدارد و خود را
آمادة خدمت‌گزاری او كند. در این وضعیت است كه زن به راستی در چشم شوهرش
زیبا می‌شود و به صورت گوهری گران‌بها در می‌آید كه شوهرش حاضر نیست او را
با هیچ ثروتی عوض كند.

 

محبت به شوهر

2. به شوهرتان احترام بگذارید
هر
انسانی به شخصیت خویش علاقه‌مند است و از خدشه‌دار شدن آن می‌رنجد. رعایت
نكردن این امر مهم، باعث بریدن رشته محبت و ایجاد فاصله میان افراد می‌شود.
حفظ حرمت و شخصیت دیگران در گرو احترامی است كه در برخوردها از انسان
نمایان می‌شود. رعایت این مسأله به‌ ویژه از سوی كسانی كه با هم انس و
الفتی دارند، باعث استحكام دوستی و گرمی روابط آنان خواهد شد. زن و شوهر به
دلیل ارتباط بسیار نزدیكی كه با هم دارند، بیش از همه موظف به رعایت
احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یكدیگر هستند.

در این راستا، احترام گذاشتن به مرد یكی از مهم‌ترین راه‌های ابراز
محبت به او از سوی همسرش است. وقتی زن، هنگام ورود شوهر به منزل، با لبی
خندان و چهره‌ای گشاده به استقبال همسرش می‌رود، به او سلام می‌كند، به او
خوش آمد می‌گوید، از او پذیرایی می‌كند، مؤدبانه كنار او می‌نشیند، به
صحبت‌هایش گوش می‌دهد، مهم‌ترین كارها را در جلب محبت و رضایت شوهرش انجام داده است.

پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «حق الرجل علی المراة إنارة ‌السراج و
إصلاح الطعام و أن تستقبله عند باب بیتها فترحب؛[2] حق مرد بر زن آن است كه
چراغ خانه را روشن كند، غذا را آماده كند و هنگام ورود مرد به خانه، تا
جلوی در، به استقبال او برود و به او خوش‌آمد بگوید.»

 

محبت به شوهر

 

 

3. به شوهرتان توجه كنید
مردها
نیازمند آنند كه از سوی همسرشان مورد توجه قرار گیرند. می‌خواهند همسرشان
آنان را در مقایسه با دیگران، به‌خصوص فرزندان، در اولویت قرار دهند و
آن‌ها را مهم‌ترین شخص زندگی خود بدانند. مردها می‌خواهند همسرشان
به خواسته‌ها و نیازهای آنان توجه كنند؛ اگر خسته‌اند اسباب استراحت آنان
را فراهم كنند، اگر گرسنه یا تشنه‌اند نیازشان را برطرف كنند و اگر بیمارند
و نیاز به مراقبت دارند، از آنان مراقبت و پرستاری كنند.
یكی از
مهم‌ترین كارهایی كه زن می‌تواند برای شوهرش انجام دهد این است كه به او
فرصت دهد با او درد دل كند و مسائلی را كه قادر نیست با كسی در میان
بگذارد، به او بگوید. زن‌هایی كه به این وظیفه عمل می‌كنند باعث موازنه و
تقویت احساس تعادل روحی در مرد و خوشبختی و كامیابی در ازدواج هستند. گوش
دادن به درد دل و حرف‌های شوهر، بدون آنكه اظهار نظر یا اندرزی به او داده
شود، روشی است برای محبت كردن به مرد؛ كه موجبات محبوبیت زن را نیز فراهم
می‌آورد.

 

محبت به شوهر

 

4. شوهرتان را همان‌گونه كه هست بپذیرید
یك
مرد نیاز دارد همان‌گونه كه هست، پذیرفته شود؛ دقیقاً همان‌طوری كه هست
(با همة عادات خوب یا بدی كه دارد). این نوع پذیرش كامل و همه جانبه، وی را
متقاعد می‌كند كه شما به راستی او را دوست دارید. همسر شما نیاز دارد كه
احساس كند از اهمیت برخوردار است، دوستش می‌دارند و وی را می‌پذیرند. اگر
شما ویژگی‌های فردی او را نپذیرید پس چه كسی باید پذیرای آن‌ها شود؟

یك زن شایسته، به علائق خاص شوهرش توجه می‌كند؛ خواه این علاقه‌ها
یك غذای خاص، روابط جنسی، یا كوهنوردی با دوستان باشد. یك زن كامل، به
شوهرش امكان می‌دهد كه از پذیرشی بی‌قید و شرط برخوردار شود. بنابراین:
الف.
هیچ‌گاه غر نزنید. مرتب اشكال گرفتن از كارهای شوهر و غر زدن برای چیزهای
بی‌اهمیت فقط او را از محیط خانه بیزار می‌كند. تأثیر غر زدن، درست برعكس
پذیرش وضعیت شوهر است.

ب. هرگز او را با مرد دیگری مقایسه نكنید. مردهای دیگر را به رخ
شوهرتان نكشید. این كار به او احساس ناشایستگی می‌دهد و اعتماد به نفس را
از او می‌گیرد. هر مردی دوست دارد بابت توانایی‌ها و محاسنش از سوی همسر
مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان مرد شایسته‌ای باشد كه هست.
بدانید اگر به هر كسي آزادی بدهید كه خودش باشد، او بهترین فرد خواهد شد.

 

محبت به شوهر

 

5. شوهرتان را تحسین كنید
به
عنوان یك زن، شما آرزو دارید كه مورد عشق و علاقه همسرتان باشید. در
مقابل، شوهر شما هم به عنوان یك مرد آرزو دارد كه شما وی را تحسین كنید.
این نخستین نیاز او در خانه است. شما همان شخصی هستید كه شوهرتان نیاز
داردکه احساس كند در نظر شما فرد خاصی است و جایگاه ویژه‌ای دارد. او با
شما ازدواج كرد زیرا فكر می‌كرد كه شما بهترین همسر دنیا هستید. در مقابل،
او به حمایت و تحسین شما نیاز دارد. او برای آنكه همیشه با شور و نشاط باشد
به تحسین‌تان نیاز دارد وگرنه به خانواده‌اش بی‌رغبت می‌شود.

از همین حالا تصمیم بگیرید كه وجود شوهر خود را در منزل جدی بگیرید و محبت به شوهر
را در برنامه رفتاری قرار دهید.. هنگامی كه صحبت می‌كند تحسینش كنید. به
چیزی كه می‌گوید توجه كنید. اجازه دهید كه احساس كند شما خیلی به او اهمیت
می‌دهید. به صفات تحسین برانگیز او توجه كنید. همة مردها صفات قابل‌تحسینی
دارند. از شوهرتان كه عادت دارد با كلمات شیرین خود، دل شما را شاد كرده،
به وجدتان آورد، تعریف و تمجید کنید. ممکن است شوهر شما اندام خود را دوست
داشته باشد. او از شما می‌خواهد كه جسمش را دوست بدارید و تحسین كنید. تنها
راهی كه برای این كار وجود دارد این است كه به او بگویید اندام هيکلش را
دوست دارید. همچنین می‌توانید از هوش و عقل و درایتش، از اخلاق خوبش، از
وقت‌شناس بودنش و… تعریف و تمجید كنید.

منظور از این سخنان این نیست كه شما برای اینكه در شوهرتان یك احساس
غرور و شخصیت پدید آورید، به دروغ و نیرنگ متوسل شوید. همة افراد، تفاوت
میان تحسین و تملّق را درك می‌كنند. بلكه منظور این است كه شوهرتان نیاز
عمیقی به تحسین واقعی دارد. درصدد یافتن تحسین‌های تازه برآیید. نقاط قوتی
را كه شوهرتان دارد و شاید خودش هم به دارا بودن آن صفات توجه ندارد، پیدا
كنید و او را به خاطر داشتن آن‌ها تحسین کنید.

 

محبت به شوهر

 

6. خود را برای شوهرتان بیارایید
یكی
از نیازهای اساسی شوهر شما این است كه از نظر جسمانی برای او جذاب باشید.
او عاشق اندام شماست. سر و وضع آراسته، همان چیزی است كه شوهرتان از شما
می‌خواهد. او می‌خواهد وقتی به خانه می‌آید همسرش با تمام لطافت‌های زنانگی
منتظر او باشد. اگر لباس شما بد و كهنه باشد و خسته به نظر برسید، او را



با زندگی بدون بچه چطور کنار بیاییم؟

دلایل منطقی وجود دارد که شخص نخواهد یا
نتواند که بچه دار شود. این می‌تواند خواسته شریک زندگی یا مشکلی در
بارداری باشد. اگر این انتخاب و تصمیم شخصی باشد که با دیگری بر سر آن به
توافق رسیده باشید کمتر دچار تردید می‌شوید اما اگر این انتخاب یک تصمیم بر
اثر اجبار باشد که بخاطر ناتوانی در بارداری گرفته‌اید زمان‌های زیادی را
با تردید، یاس، غم و اندوه سپری می‌کنید. در واقع در یک موقعیت احساسی
متناقض قرار می‌گیرید؛ از یک سو شریک زندگی‌تان را آنقدر دوست دارید که
داشتن بچه اهمیتی برایتان ندارد و از سوی دیگر گاهی به تجربه والد شدن فکر
می‌کنید.

 

مهم‌ترین اختلالاتی که زوجین نابارور با آن روبه‌رو می‌شوند، به مسائل روحی و روانی برمی‌گردد.

اضطراب و استرس
محققان
معتقدند اغلب زوج‌های نابارور به اضطراب دچار می‌شوند، چراکه ناباروری
می‌تواند به صورت یک بحران در زندگی، بحران هویت، بیماری مزمن، علتی برای
افسردگی، یک تجربه عمیق یا ترکیبی از این موارد باشد. درواقع گرچه زن و
شوهر هر دو از ناباروری و تنها بودن خسته و ناراحت می‌شوند، اما معمولا
خصلت زنان به گونه‌ای است که آنها سریع‌تر و بیشتر از مشکلات تاثیر
می‌پذیرند و به این دلیل زنان آسیب‌پذیرتر از مردان هستند و تنشی که در
وجود زنان شکل می‌گیرد خیلی بیشتر از مردان است. بدون توجه به این‌که کدام
زوج عامل ناباروری است، زنان علائم بیشتری را از خود بروز می‌دهند. اضطراب
در زنان نابارور بیشتر است، زیرا اهمیتی که آنان برای خود قائل هستند به
تولد فرزند نیز ارتباط دارد.

از طرفی معمولا مردان نابارور تصور
می‌کنند احساسات مردانه‌شان کم شده و با دارو و معالجه ساده مساله حل
می‌شود و خیلی زود بچه‌دار می‌شوند، اما برعکس، زنانی که تصور می‌کنند هرگز
بچه‌دار نمی‌شوند، دنیا را جلوی چشمانشان تیره و تار می‌بینند و امیدشان
را به کلی از دست می‌دهند و همین باعث تشدید استرس و اضطرابشان می‌شود.

احساس تنهایی و از دست دادن
بسیاری
از زوجین در ابتدای زندگی احساس می‌کنند تمام رویاهایشان تحقق می‌یابد و
خیلی سریع به آرزوهایشان می‌رسند، اما مدتی که از زندگی مشترکشان می‌گذرد و
احساس می‌کنند در تحقق آرزوهایشان تاخیری افتاده کم‌کم احساس ناامیدی
می‌کنند. انسان وقتی در هر شرایطی احساس تردید کند و موفقیت خود را در
آینده مبهم ببیند احساس درماندگی می‌کند، این مساله در مورد زوجین نابارور
نیز صادق است، برای زوجینی که احساس کنند موقتا بچه‌دار نمی‌شوند، شاید
تحمل برخی مسائل و مشکلات آسان باشد، اما وقتی احساس کنند تا آخر عمر
نمی‌توانند بچه‌دار شوند، بشدت غمگین و آشفته‌حال می‌شوند.

به عنوان
مثال اغلب زنان نابارور این احساس را دارند که زندگی‌شان بی‌روح شده و
فرزندی ندارند که به زندگی آنان رنگ و بویی ببخشد، اینجاست که کم‌کم احساس
ضعف و ناتوانی می‌کنند، زیرا دستیابی به آرزوها و رویاهایشان را پوچ و
بی‌معنا می‌بینند.

آنها احساس می‌کنند خیلی از فرصت‌ها را از دست
داده و دیگر امیدی به زندگی ندارند و روح و روانشان بر اثر احساس تنهایی و
از دست دادن آرزوها بشدت به‌هم می‌ریزد و ممکن است زندگی را به کام خود و
همسرشان تلخ کنند. در واقع ناباروری و حتی ترس از باردار نشدن مهم‌ترین
مساله‌ای است که زوجین را آزار می‌دهد و احساس تنهایی و از دست دادن زندگی
را در آنها تقویت می‌کند.

با تشخیص ناباروری در ابتدا زوج احساس
ناامیدی، غم و اندوه و عصبانیت می‌کنند که با گذشت زمان بدتر هم می‌شود.
معمولا افراد نابارور احساس کمبود زیادی دارند، مهم‌ترین کمبود آنان نداشتن
وارث، نداشتن تجربه حاملگی، نداشتن مهم‌ترین فرد با ارزش در خانواده است،
علاوه بر اینها، نداشتن هدف اساسی در زندگی و از بین رفتن اعتماد به نفس از
مهم‌ترین دلایل حس فقدان زوج‌های نابارور است.

شکاف ارتباطی بین زوجین
ناباروری
می‌تواند روابط بین فردی، بخصوص رابطه بین زوجین را تحت‌تاثیر قرار دهد.
هرچند در برخی موارد فشار روحی ناشی از ناباروری موجب نزدیکی و صمیمیت
روابط زناشویی می‌شود، ولی ممکن است برخی دیگر از زوجین در طول درمان با
مشکلات جانبی زیادی مواجه شوند. گاه زوجین نسبت به یکدیگر، نسبت به
والدین‌شان و حتی نسبت به پزشک معالج خود احساس خشم و دلخوری پیدا می‌کنند
یا به علت استفاده قبلی از وسایل ضد بارداری گناه را به گردن همسرشان
بیندازند و او را سرزنش کنند. برخی از زوجینی که پس از سال‌ها زندگی، صاحب
فرزندی نمی‌شوند، کم‌کم طلاق عاطفی می‌گیرند. شاید هر دو در زیر یک سقف
زندگی کنند، اما هیچ‌گونه ارتباط عاطفی با هم ندارند و هرکدام سرگرم وظایف
خودشان هستند. مهم‌ترین مشکل آنها به روابط زناشویی‌شان برمی‌گردد که در
این دوران ممکن است به حداقل برسد و یا به کلی قطع شود. یکی از اشکالات
بزرگ در رفتار اغلب زن و شوهرهای نابارور این است که آنها با وجود آن‌که در
زیر یک سقف زندگی می‌کنند دائم در حال ارزیابی رفتار، کنترل شخصی و
احساسات یکدیگرند.

برای مثال اگر زن احساس کند شوهرش کم‌حوصله است
به جای این‌که دلیل آن را بفهمد با او بحث می‌کند و یا زمانی که زن صاحب
بچه نمی‌شود، شوهر به جای آن‌که استرس زن را کم کند با رفتارهای نابجا
اندوه زن را بیشتر می‌کند، آنان به جای این‌که در یک فرصت مناسب در مورد
مسائلشان با هم صحبت کنند در یک موقعیت نامناسب با دعوا و سروصدا همه
عقده‌ها را از دل بیرون می‌ریزند و همین مسائل باعث شکاف بین آنان و دور
شدنشان از یکدیگر می‌شود. زن و شوهر باید در موقعیت‌های خطرناک اینچنینی
یار و یاور یکدیگر باشند، نه آن‌که عقب‌نشینی کنند و در مواقع سختی و غم
یکدیگر را ترک کنند. نگرش اطرافیان و برخی باورهای غلط در جامعه در کنار
استرس ناباروری بر اضطراب زوجین می‌افزاید. در فرهنگ ما نیز به علت گسترده
بودن بسیاری از خانواده‌ها و نقش بارز والدین و بستگان نزدیک ناباروری بعد
عمیق‌تری به خود می‌گیرد و همین مساله گاه فاصله زوج نابارور را از هم
بیشتر می‌کند.

عکس‌العمل‌های متفاوت در مردان و زنان
معمولا
مردان و زنان در مورد بچه‌دار نشدن عکس‌العمل‌های متفاوتی را از خود بروز
می‌دهند. اگر زن و شوهر به یک اندازه ناراحتی و اندوه خود را نسبت به
ناباروری نشان نمی‌دهند به این دلیل است که یکی ناراحتی خود را با
واکنش‌های شدید نشان می‌دهد و دیگری با وجود ناراحتی سعی می‌کند ظاهر خود
را حفظ کند و خود را خونسرد نشان دهد. اصولا مردان ساده‌نگرند و زنان
سختگیر و حساس.

مردان ناراحتی را در دل پنهان می‌کنند اما زنان قدرت
پنهان کردن ناراحتی‌شان را ندارند و تا زمانی که لب به سخن نگشایند، آرام
نمی‌گیرند. به دلیل این‌که مردان عکس‌العمل کمتری نشان می‌دهند زنان احساس
می‌کنند که این موضوع برای مردشان اهمیتی ندارد و این حالت در شرایطی که
زوج در درمان با شکست مواجه می‌شوند، حادتر می‌شود. در صورت خونسرد باقی
ماندن مرد، زن احساس می‌کند رها شده و بی‌پناه و ضعیف‌تر از طرف مقابل است.

مشکل
اینجاست که برخی از مردان واقعا نمی‌دانند که چگونه می‌توانند در این
شرایط حامی همسرشان نباشند و در این کار قصد و عمدی هم ندارند. آنها حتی
ممکن است برداشت همسر خود را از خودشان به عنوان یک فرد بی‌احساس و
بی‌اعتنا به داشتن فرزند را هم بپذیرند، اما پرواضح است که چون تربیت مردان
به گونه‌ای است که قاعدگی، تولید مثل و ناباروری را مشکل زنانه می‌دانند و
صحبت کردن در این باره برایشان مشکل است و به این دلیل هم توانایی همدردی
لازم را ندارند. پس لازم است که زوجین تفاوت‌های روانی یکدیگر را درک کنند و
به اشتباه قضاوت نکنند.

تصور منفی از هویت بدنی
اغلب
افراد نابارور هویت منفی‌ای از بدن خود دارند. آنان از لحاظ بدنی احساس
می‌کنند جذابیتی ندارند و زنانگی یا مردانگی کمتری دارند.

در چنین
شرایطی تشخیص ناباروری مثلا اگر به علت کاهش تعداد اسپرم و یا تخمدان
مشکل‌دار باشد شخصیت آنان را مخدوش می‌کند. تصورات زنان و مردان نابارور از
بدنشان با هم تفاوت دارد، به عنوان مثال برخی از زنان نابارور احساس بسیار
منفی از بدن خود دارند و این به بارور بودن یا ناباروری همسرشان ارتباطی
ندارد. آنان احساس می‌کنند که دچار ضعف یا نقص جسمانی هستند یا زن کاملی
نیستند و نمی‌توانند هم‌پایه زنانی باشند که توانایی بچه‌دار شدن را دارند.

همین
احساسات می‌تواند به یک برداشت منفی در تمام جنبه‌های زندگی زن منجر شود.
مردان نابارور به گونه دیگری هویت بدنی خود را ترسیم می‌کنند. آنان احساس
می‌کنند که آسیبی به مردانگی‌شان وارد شده است. اگر همسرشان علت ناباروی
باشد آنان احساس نقص در هویت‌شان نمی‌کنند، ولی چون شریک فردی هستند که
نمی‌تواند بچه‌دار شود ممکن است نگران قضاوت اطرافیان باشند.

 

راههای کنار آمدن با زندگي بدون بچه

مهم‌ترین اختلالاتی که زوجین نابارور با آن روبه‌رو می‌شوند،به مسائل روحی و روانی برمی‌گردد

 

راههای کنار آمدن با زندگي بدون بچه
احساساتتان را بیان کنید:
حتی اگر احساساتتان بسیار در هم تنیده و پیچیده هستند باز هم باید آنها را
بشناسید و خودتان را درک کنید. یاد بگیرید آنها را بازگو کنید. روش ابراز
احساسات بستگی به ویژگی‌های شخصی خودتان دارد. ممکن است گریه و زاری کنید،
بیش از حد بخندید، جیغ بزنید، آواز بخوانید، بنویسید، حرف بزنید و هر
شیوه‌ای که روش شما در بیان احساساتتان است. اجازه ندهید این اندوه شما را
از درون فروبپاشد.

واقعیت را بپذیرید:
اگر بچه‌دار نشدن یک حقیقت مسلم است باید با آن کنار بیایید. آنچه ضروری
است واقع‌گرایی درباره شرایط زندگی است. اگر خودتان هم مطمئن هستید که
نمی‌توانید بچه دار شوید باید آن را بپذیرید قبل از اینکه اوضاع و شرایط
برایتان سخت‌تر شود. هم شما و هم همسرتان باید با این مساله کنار بیایید.
معمولا یکی از شما دونفر بیشتر تحت تاثیر ناباروری و بچه‌دار نشدن قرار
می‌گیرد و حاضر به پذیرش این موقعیت نیست. شما و همسرتان نیاز دارید تا با
حقیقت رو به رو شوید و آگاهانه و منطقی با آن برخورد کنید. این تمرین‌های
کاربردی را هر روز در زندگی تان اجرا کنید:

ـ به جای اینکه روی «چه
چیزی می‌توانست و چه چیزی باید اتفاق بیفتد» تمرکز کنید به اینکه «چه چیزی
هست و چه چیزی می‌تواند باشد» فکر کنید.

ـ زندگی بدون بچه را تصور
کنید. برای زندگی دونفره شاد زناشویی برنامه‌ریزی کنید. پیش بینی کنید چه
اتفاقات مثبت دیگری می‌تواند برای شما در کار و رابطه اتفاق بیفتد و برای
به ثمر رسیدن هدف‌های مشترک و فردی‌تان تلاش کنید. سعی کنید برای هر کاری
حتی اگر لازم است با تلاش و القا به خودتان، شاد باشید.

ـ تلاش کنید
تا خاطرات تلخ و دردناک را فراموش کنید. اگر در روند درمان ناباروری قرار
دارید ممکن است حتی شنیدن خبر بارداری دوست یا همکارتان شما را آزار بدهد و
لحظات سختی را بگذرانید. سعی کنید دیدگاهتان را تغییر بدهید و به خاطرات
ناخوشایند فکر نکنید. اگر ناباروری در شما و همسرتان قطعی است و هر دو به
این نتیجه رسیده‌اید دیگر برای بچه دار شدن تلاش نکنید هر چیزی که مربوط به
بچه است مثلا لباس یا عروسکی که به امید بچه‌دار شدن خریده بودید را از
زندگی‌تان خارج کنید.

ـ همه چیز را در چشم‌اندازی مثبت ببنید. هرکسی
ممکن است در زندگی‌اش با شرایط ناخواسته‌ای روبه رو شود. مرگ و بیماری و
ناباروری فقط برای شما نیست. همین که یاد بگیرید شرایط دیگران را هم با دقت
بیشتری ببینید کمتر احساس تنهایی می‌کنید. شاید در این مقایسه احساس کنید
بازهم شما چیزهای بیشتری را از دست داده‌اید اما چه کسی می‌تواند تضمین کند
احساس شما کاملا درست است و یا شرایط زندگی شما همیشه همین‌طور باقی
می‌ماند؟ چطور می‌توانید احساسات دیگران و خودتان را اندازه گیری کنید و به
این نتیجه برسید شما در زندگی تان بیشتر باخته‌اید؟ فقط تا این اندازه حق
دارید در این مقایسه پیش بروید که همه انسان‌ها تجربه‌هایی مشترک از
کمبودها، ضعف‌ها و از دست دادن‌ها دارند.

ـ به سلامتی خود و همسرتان
اهمیت بدهید. احساس افسردگی و ناامیدی در این شرایط کاملا طبیعی است و
بی‌توجهی به سلامت جسمی اوضاع را بدتر خواهد کرد. به خواب و تغذیه خودتان و
همسرتان توجه کنید به ویژه اگر برای درمان تلاش می‌کنید. ممکن است بارها و
بارها جواب آزمایش‌ها منفی باشد بااین حال بازهم باید به سلامت روحی و
جسمی تان توجه کنید. اگر می‌خواهید موفق شوید باید مقاوم باشید و بهتر عمل
کنید.

ـ اندوه را بشناسید. پذیرش زندگی بدون فرزند، مثل هر تجربه
غم‌انگیز دیگری سخت است. شما بارها بارها با سختی‌ها و از دست دادن‌ها در
شکل‌های مختلفش رو به رو شده اید. درک و پذیرش اندوه و اینکه این احساس چه
تظاهراتی دارد در مدیریت و کنترل آن تاثیرگذار است.

انکار:
شما یا همسرتان ممکن است زیر بار اتفاقی که افتاده نروید و اصلا آن را
باور نکنید. حقیقت را نپذیرید و تلاش‌های بی‌ثمری برای بچه دار شدن انجام
بدهید.

ناامیدی: دومین مرحله از اندوه ناامید و یاس است و با عوارض افسردگی همراه است.

ندامت:
در این مرحله مدام از خودتان می‌پرسید چرا این اتفاق افتاده است و خودتان
را گناهکار و مقصر اصلی می‌دانید. پافشاری در این احساسات می‌تواند باعث
اشتباهات جبران ناپذیری بشود.

خشم: احساس خشمی که
در پس اندوه بچه دار نشدن احساس می‌کنید حتما متوجه شخص یا چیزی نیست و
می‌تواند محصول شرایطی باشد که در آن قرار دارید.

ترس: وقتی تلاش می‌کنید با این حقیقت و شرایط غیرارادی کنار بیایید دچار احساس ترس و اضطراب و پریشانی می‌شوید.

اندوه جسمانی: علائم اندوه جسمانی در بی‌خوابی، تغییراتی در اشتها، تهوع، استفراغ، سردرد و دردهای ناشناخته و بدون علت خود را نشان می‌دهد.

حمایت عاطفی طلب کنید:
برای شما و همسرتان آسان نخواهد بود که همه جنبه‌های عاطفی نداشتن بچه را
کنترل کنید و روی احساسات خودتان و یکدیگر تاثیر کافی و لازمی را داشته
باشد. هردوی شما فشارروحی زیادی تحمل می‌کنید و امکان ندارد بتوانید حمایت
همه جانبه‌ای از یکدیگر داشته باشید در این شرایط کمک گرفتن از دیگران در
تحمل و کنارآمدن با این شرایط بسیار مهم است.

ـ کمک از روان درمانی و
مشاوره پزشکی: یک مشاور یا روان درمان خوب پیدا کنید. کسی که بتوانید در
بیان احساسات و ناراحتی هایتان بااو راحت باشید.

ـ انجمن‌های
حمایتی: در اینترنت می‌توانید گروه‌ها و انجمن‌هایی را پیدا کنید که دقیقا
مشکلات و بحران‌های شما را بازگو می‌کنند. ایجاد ارتباط با کسانی که
تجربه‌هایی مثل مشکلات شما را از سر گذرانده در احساس آرامش برای شما و
همسرتان مفید خواهند بود.

ـ باورهای دینی: اگر مذهبی هستید و در
گروه‌ها و انجمن‌های مذهبی فعال هستید، باافرادی آشنا خواهید شد که با
مشاوره مذهبی و با تکیه بر باورهای دینی تان احساسات بهتری در شما و
همسرتان ایجاد خواهند کرد.

ـ کمک از خانواده و دوستان: بیان و ابراز
احساسات با کسانی که می‌دانید شما را چقدر دوست دارند و نگرانتان هستند یک
راه مثبت و سالم برای کنارآمدن با این بحران است.

به دلایل بچه دار نشدن توجه کنید: کنار آمدن با این مساله که چرا بچه دار نمی‌شوید در شکل ادامه زندگی زناشویی تان موثر است.

ـ
اگر شما بچه دوست هستید و همسرتان بچه نمی‌خواهد، تصمیم گیری برای نداشتن
بچه تنش و استرس زیادی در رابطه زناشویی تان ایجاد می‌کند و شما حتما با
همسرتان درگیر خواهید شد و مدام انتقاد خواهید کرد. در این شرایط نیاز به
بازسازی و ایجاد حس مشترک با یکدیگر برای کنارآمدن با زندگی بدون بچه
خواهید داشت. برای ایجاد یک ارتباط سالم از مشاور و رفتاردرمانگر کمک
بگیرید.

ـ اگر ناباروری علت بچه دار نشدن شمااست، نباید با احساس
گناه نسبت به خودتان یا همسرتان رفتار کنید. به خودتان فرصت بدهید تا از
نظر جسمی و عاطفی بازسازی شوید و سپس با کمک گرفتن از یک مشاور و روان
درمانگر با این موضوع کنار بیایید. یادتان باشد که هر گز نمی‌توانید به
تنهایی با اندوه، ترس و اضطراب زندگی بدون بچه کنار بیایید.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top