چطور در زندگی قاطع باشیم؟

چگونه فردی قاطع باشیم؟

قاطعیت یک ویژگی است که بعضی افراد از آن بی‌بهره هستند. مهارتی است که
فرد با داشتن آن می‌تواند صادقانه احساسات خود را بیان و بدون خجالت حق خود
را مطالبه کند. اگر فکر می‌کنید با اظهار نظر در جمع یا در رابطه با
نزدیکان مشکل دارید نگران نباشید. قاطعیت یک مهارت است و می‌توان با
راهکارهایی آن را تقویت کرد.

سلیقه شما مال شماست

بعضی
از نظرات کاملا سلیقه‌ای است و درست و غلط درباره آنها معنا ندارد. شما
دوست دارید در یک کلبه چوبی اتاق بگیرید اما دیگر همسفران یک ویلای لوکس را
می‌پسندند. شما از رنگ سبز خوش‌تان می‌آید اما همسرتان این رنگ را دمده
می‌داند. شما باید در عین حال که به سلیقه دیگران احترام می‌گذارید، به
سلیقه خود هم پایبند باشید. اگر از رنگ سبز خوش‌تان می‌آید، این نظر و
سلیقه شماست. نگذارید دیگران سلیقه شما را زیر سوال ببرند. درباره مسائل
مهم‌تر هم همین روال را حفظ کنید. رعایت اعتدال و تبعیت از نظر جمع در مورد
مسائل سلیقه‌ای بهترین راه‌حل است.

انتظارات بی‌جا نداشته باشید

شما
نمی‌توانید توقع داشته باشید تمام جمع مطابق نظر شما رفتار کنند. بنابر
این لازم است حد و حدود خود را بشناسید. شما فردی هستید مثل تمام افراد
دیگر. نباید در بحث از کسی انتظار بی‌جا داشته باشید. از افراد همان‌قدر
توقع داشته باشید که در توانایی آنهاست. برای نظرتان دلیل بیاورید. اگر
گفته‌های شما به ضرر کسی تمام شد که مقابل‌تان نشسته سعی کنید با او همدلی
کنید. برای مثال اگر نمی‌خواهید با همسرتان به مهمانی بروید اول به طور
قاطع بگویید: «من دوست ندارم بیایم» بعد دلیل واقعی بیاورید: «چون باید به
دوستم که بیمار است سر بزنم.» سپس همدلی کنید: «می‌دانم که تو دوست داری
بروی و من معذرت می‌خواهم.»

قاطعیت با پرخاشگری فرق دارد

این
مهم‌ترین چالش در بحث قاطعیت است. اگر در به خرج دادن رفتار قاطع دقت نشود
ممکن است به پرخاشگری تعبیر شود. اما این دو تفاوت اساسی با هم دارند. کسی
که قاطع است دوست‌داشتنی است. او با اعتماد به نفسی که دارد می‌تواند حرف
خود را بزند و حق خود را بدون ضایع کردن حق دیگران بگیرد. او می‌تواند
درباره نظرات و مشکلاتش حرف بزند و چیزی که می‌خواهد را بیان کند. کسی که
قاطعیت دارد مورد احترام دیگران قرار می‌گیرد چون یاد گرفته نظرش را با
احترام کامل بگوید. اما پرخاشگری یک بحث دیگر است. انسان پرخاشگر خودخواه
است. به دیگران توجهی ندارد و فقط به خودش فکر می‌کند. او نظراتش را به جای
احترام با عصبانیت بیان می‌کند. شاید فرد با پرخاشگری بتواند نظر خود را
به کرسی بنشاند اما دیگران را ناراحت می‌کند و تاثیر بدی بر دیگران
می‌گذارد. بنابراین اولین قدم برای داشتن قاطعیت و نظر دادن درست این است
که احترام خود و دیگران را حفظ کنید.

آرام باش و بگو…

به
هیچ عنوان موقع اظهار نظر عصبانی و برافروخته نشوید و اگر در موقعیت خوب و
آرامی قرار ندارید و به نظرات‌تان مطمئن نیستید، از اظهارنظر پرهیز کنید.
اگر مدام نظرات نسنجیده بدهید، اعتماد دیگران به شما از بین خواهد رفت.
یادتان باشد لبخند و روی گشاده بهترین روش برای قاطعیت سالم و درست است.
مراقب باشید هیچ‌گاه در بحث صدای‌تان را بالا نبرید و شمرده و آرام حرف
بزنید. اگر دیدید فرد مقابل شما دارد کنترلش را از دست می‌دهد، او را به
آرامش دعوت کنید و بعد صحبت را از سر بگیرید.

کلمه‌های مسموم را بشناسید

برای
دادن نظر قاطع و درست باید چند نکته مهم را رعایت کنید. اول از همه سعی
کنید کلمه «من» را کنار بگذارید. سعی کنید نشان دهید تنها به خودتان فکر
نمی‌کنید. در جملات‌تان تاکید را روی هدف و منطق ماجرا بگذارید تا نشان
دهید نظرتان خودخواهانه نیست. اگر با کسی مشکل دارید پیش از شروع بحث سعی
کنید آن را فراموش کنید. عصبانی بودن و نشان دادن آن شما را غیر منطقی نشان
خواهد داد و نظرات شما در این صورت قابل استناد نخواهد بود. یادتان باشد
به هیچ وجه کسی را در جمع تحقیر نکنید. حرفی که طرف مقابل شما می‌زند، حتی
اگر غلط و غیرمنطقی باشد باید با آرامش درباره آن حرف بزنید و قانعش کنید.
به علاوه لازم است نظرات منطقی را حتی اگر مخالف میل‌تان باشد، بپذیرید.
دیگران را قضاوت نکنید و از بحث خارج نشوید. سعی کنید تمرکز را روی همان
موضوعی که درباره آن صحبت می‌شود، بگذارید. این شاخه و آن شاخه پریدن در
بحث باعث می‌شود به نتیجه مطلوب نرسید. دنبال برد و باخت نباشید. قرار نیست
کسی در نهایت برنده شود. شما باید تنها به دنبال حقوق منطقی خود باشید و
چه بسا حق با شما نباشد. هیچ‌گاه دستور ندهید و نظرتان را با احترام بیان
کنید. به جای استفاده از عباراتی مثل «باید»، «من می‌گویم» یا «من
می‌خواهم»، از جملاتی مثل «خوشحال می‌شوم اگر…»، «لطف می‌کنید اگر…» و
… استفاده کنید.

برنامه‌ریزی کنید

شما
باید به موضوعی که درباره آن حرف می‌زنید کاملا مسلط باشید. مغز انسان در
یک زمان مشخص توانایی پردازش مقدار مشخصی از اطلاعات را دارد. پس بهتر است
پیش از صحبت کردن درباره آن خوب فکر کرده باشید و برنامه‌ریزی شده بحث را
پیش ببرید. داشتن یک ورق یادداشت کوچک می‌تواند به شما کمک کند چیزی را از
قلم نیندازید. به علاوه این کار در جلسات وجهه خوبی به شما می‌دهد. سعی
کنید همه جوانب ماجرا را در نظر بگیرید و هنگام صحبت کردن، حرف‌تان را منظم
بزنید. یعنی تمام بخش‌های حرف‌تان را توضیح بدهید تا منطق نظر شما کاملا
روشن و واضح باشد. یک نکته مهم در برقراری یک ارتباط کلامی سالم است که به
دیگران هم اجازه حرف زدن بدهید. آنقدر صمیمانه رفتار کنید تا طرف مقابل
بتواند آزادانه حرفش را به شما بزند. سعی کنید در بحث به حرف‌های دیگران
خوب گوش دهید. سپس آنها را طبقه‌بندی کنید و جمع‌بندی نهایی را ارائه دهید.
این کار باعث می‌شود بحث درست پیش برود. یادتان باشد این جمع بندی نباید
شکل تخریب به خود بگیرد. حرف نفر مقابل را با صداقت و صمیمیت جمع‌آوری و
بیان کنید و از او بخواهید اگر منظورش را درست متوجه نشده‌اید، بار دیگر آن
را برای‌تان توضیح دهد.

انفعال خطرناک است

به
یاد داشته باشید لازم است در بحث صریح باشید. اگر با چیزی مخالف هستید، به
طور قاطع نه بگویید. بهانه‌آوردن و به اصطلاح پیچاندن موضوع کمکی به شما
نخواهد کرد. بگذارید دیگران بدانند نظر شما چیست تا اگر می‌دانید نظرتان
درست است از آن کوتاه نیایید. مطمئن باشید بقیه هم از این رفتار شما
استقبال خواهند کرد. نرمش بیش‌از حد، انفعال، عدم اعتماد به نفس و بی‌طرفی
بی‌مورد و جملات ضد و نقیض تاثیر بسیار منفی در افراد مقابل خواهند گذاشت.
اگر نظرتان برای‌تان مهم است به هیچ وجه در بحث از عباراتی مثل «نمی‌دانم»،
«نظری ندارم» و «هرچه شما بگویید» استفاده نکنید. شما با منفعل بودن به
دیگران نشان می‌دهید آمادگی بازیچه واقع شدن و سوءاستفاده را دارید. شما با
عدم قطعیت به دیگران اجازه می‌دهید به جای شما تصمیم بگیرند. به جای اینکه
الان حرف نزنید و بعد با فکر کردن به کاری که مجبور به انجامش شده‌اید،
حرص بخورید، بهتر است نظرتان را رک و مستقیم بگویید. اگر از شما سوءاستفاده
می‌کنند مسئولش تنها خود شما هستید. این را هم به یاد داشته باشید که هر
کس برای خودش نقطه‌ضعف‌هایی دارد و نفطه ضعف شما نمی‌تواند حق نظر دادن را
از شما بگیرد. حتی اگر قرار است غذا نخورید، باز هم می‌توانید درباره جای
رستورانی که می‌خواهید بروید، نظر دهید.

 



راز بالا بردن اعتماد به نفس

واقعا چه چیزی باعث می‌شود کسی که در
موارد مهم زندگی‌اش بسیار موفق عمل کرده تا این حد به توانایی‌هایش شک
داشته باشد؟ مسلما با خود تصور می‌کنید او اعتماد به نفس ندارد، اما شاید
به نظر عجیب بیاید چراکه این افراد معمولا خودشیفته نیز هستند. اگر با آنها
صحبت کنید باوجود احساس ناامنی‌ای که دارند درباره موفقیت‌هایشان
زیاده‌گویی می‌کنند و حتی ممکن است تمام اعتبار موفقیت کارهای گروهی‌ای که
انجام داده‌اند، به خود نسبت دهند و خود را بسیار برتر از دیگران بدانند،
اما مشکل کجاست؟ چرا این افراد در عین حال که از موفقیت‌هایشان می‌گویند
ممکن است چنین احساس بدی نسبت به خود و لیاقت‌هایشان داشته باشند؟ ممکن است
آنها دچار عزت نفس پایین شده باشند؟

ترس از خودشیفتگی

درواقع این افراد از خودشیفته بودن می‌ترسند.
در سال‌های اخیر در مقالات مختلف از خودشیفتگی بسیار بد یاد شده است و
بیشتر مردم حتی افراد موفق دوست ندارند خودشیفته و خودمحور به نظر بیایند.
البته خودشیفتگی خوب نیز وجود دارد؛ عشق به خود در حد معقول که باعث می‌شود
ما رفتار خوب و مناسبی داشته باشیم و مراقب خود باشیم و از زندگی لذت
ببریم از نوع خودشیفتگی خوب و مفید است.

ممکن است شنیده باشید افراد بشدت خودشیفته
مدام توجه دیگران را می‌خواهند و این توجه و تحسین می‌تواند حس شکننده‌شان
از خود را که براحتی صدمه می‌بیند، مخفی کند. در برخی موارد این مساله به
دلیل عزت نفس پایین است. در حقیقت افراد با عزت نفس پایین احساس می‌کنند که
شکست‌خورده هستند.

فرض کنیم شما نسبت به خودتان احساس بسیار
خوبی دارید. در حرفه‌تان کاملا موفق هستید و از این‌که توانسته‌اید
اندامتان را متناسب نگه دارید، خشنود و از نوع لباس پوشیدن و ظاهرتان و به
طور کلی از زندگی‌تان راضی هستید. اما ممکن است به‌طور ناخودآگاه
موفقیت‌هایتان را دست‌کم بگیرید و مدام به خودتان یادآوری کنید که این
موفقیت‌ها همیشگی نیست. بنابراین با این احساس شما در قبال انتقاد بشدت
حساس می‌شوید. مثلا اگر مافوق‌تان به شما پیشنهاد دهد روی پروژه‌تان بیشتر
کار کنید، پیشنهاد او را مفید نمی‌بینید بلکه آن را تائیدی بر بی‌کفایتی
خود تلقی می‌کنید.

چه باید کرد؟

1 ـ ابتدا باید تصدیق کنید که واقعا درمورد
خودتان احساس خوبی دارید. می‌توانید این کار را به این صورت انجام دهید: در
خلوت خودتان، جایی که هیچ کس حضور ندارد از خودتان سه موردی که به آن
افتخار می‌کنید، بپرسید. این موارد می‌توانند هر چیزی باشند. افراد وقتی
این کار را می‌کنند از مواردی که به ذهنشان می‌رسد، واقعا شگفت‌زده
می‌شوند. گاهی اوقات موضوعی که به آن می‌بالید حتی ممکن است احمقانه به نظر
آید. مثلا ممکن است مدیر اجرایی لایق شرکت یا سازمانی باشید، اما از
این‌که در گردهمایی‌های خانوادگی، غذایی درست می‌کنید که هیچ کس مانند شما
نمی‌تواند درست کند به خود ببالید.

2 ـ وقتی فهرست سه مورد از افتخارات‌تان را
تهیه می‌کنید، از خودتان بپرسید چه چیزی باعث شده که به آنها بیش از هر
چیزی افتخار کنید؟ برای بسیاری از ما پرافتخارترین موضوعات، مواردی هستند
که توانسته‌ایم مشکلاتی را حل کنیم. مثلا ممکن است در زمینه کاری یا تحصیلی
بسیار حرفه‌ای و موفق باشیم، اما وقتی می‌توانیم مثلا مشکلی که بین دو نفر
پیش آمده، برطرف کنیم یا صرفا وسیله‌ای خراب در خانه را بدون کمک کسی درست
کنیم به خودمان واقعا افتخار کنیم. دلیل افتخاراتتان را در ذهن داشته
باشید.

3 ـ مشکل این موفقیت‌ها این است که ما اغلب
از این‌که آنها در ما احساس خوبی به وجود می‌آورند، شرمنده هستیم و وقتی به
این موضوع فکر می‌کنیم که موفقیتی تا این حد ساده باعث می‌شود عزت نفس‌مان
بالا رود باز هم خجالت می‌کشیم. اگر موفقیت‌هایتان را ساده می‌انگارید و
به آنها افتخار نمی‌کنید، احتمال دارد هنگام تعریف و تمجید از شما احساس
بدی پیدا کنید. شاید موفقیتی را که صرفا با سختکوشی به دست آورده‌اید جدی
بپندارید؛ بنابراین برای رسیدن به این نوع موفقیت‌ها باید همت به خرج دهید.

4 ـ وقتی تشخیص دادید چه چیزی باعث می‌شود
نسبت به موفقیتی احساس خوبی داشته باشید، سعی کنید آن را به خاطر بسپارید و
با یادآوری آن، احساسات منفی را از خود دور کنید. با این کار باعث می‌شوید
هیچ یک از موفقیت‌های خود را کم‌مایه ندانید.

5 ـ اکنون زمان قاطعیت است. درواقع باید
بیاموزید از موفقیت‌هایتان بدرستی یاد کنید و از این‌که دیگران از شما
تعریف و تمجید می‌کنند، ناراحت نشوید و خود را نالایق نشمارید و البته
فراموش نکنید که دیگران را به خاطر موفقیت‌هایشان تشویق کنید.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top