شاهکلید خلاقیت کودکان، در دست مادران است
مامان… من با بقیه فرق دارم
تا
به حال به کلمهی خلاقیت فکر کردهاید؟ چقدر دوست دارید فرزند خلاقی داشته
باشید. یک سوال دیگر اصلا (خلاقیت) چه طوری است؟ در ادبیات کلمهی
«خلاقیت» به معنی بوجود آوردن پدیدهای نو و جدید است، اما در علم
روانشناسی کودک؛ خلاقیت یعنی منحصر به فرد بودن و منحصر به فرد عمل کردن.
یعنی مشکلات را با راهحل خود و نه دیگران حل کردن و با مشکلات زندگی برخورد ویژهای داشتن.
خلاقیت یعنی چه؟
خلاقیت،
علاقه داشتن به کارهای هنری یا موسیقی نیست. فرزند شما میتواند به
گونهای استثنایی خلاق باشد و به هر کاری که حقیقتا مورد علاقه و توجه
اوست، بپردازد. خلاقیت تنها انجام کارهای نامتعارف یا بزرگ نیست گاهی درست
کردن یک سالاد یا غذای جدید، تعمیر یک دوچرخه، ابداع نوع جدیدی از یک بازی،
خلاقیتی بزرگ به شمار میرود و این درست همان چالهای است که بسیاری از
مادران جوان یا کم تجربه در آن گرفتار میشوند.
چه کودکانی خلاق میشوند؟
واقعیت این است که کودکانی
که اجازه پیدا میکنند از قدرت و توانایی ویژهی خود در هر زمینهای کمک
گرفته و از دیدگاه شخصی خود (و نه والدین) زندگی را تجربه کنند و به جنگ
مشکلات رفته و برای مسائلشان راهحل پیدا کنند، در آینده رفتاری ابتکار
آمیز و سازنده خواهند داشت. دقت کنید که مخالف کلمه خلاقیت، کندی یا کم تحرکی نیست، بلکه مخالف کلمه خلاقیت، همنوایی یا به نوعی انعطافپذیری است.
والدین زمانی روحیه خلاقیت را در کودکانشان
تضعیف میکنند که از آنها میخواهند آن طور که همه رفتار میکنند، رفتار
کنند. بدین معنی که چارچوب مشخصی را برایشان تعریف کرده و به آنها توصیه
میکنیم پا از آن فراتر نگذارند و به جای آن که راه و روش ویژهی خود را
دنبال کنند از افراد بزرگتر از خود تقلید کرده و کلیشهای عمل کنند.
اشکال از تربیت والدین است
نحوهای
که اکثر والدین فرزندانشان را تربیت میکنند، یکی است. بچهها از ما که
والدینشان هستیم میآموزند که همواره راه امن و بیخطر را در پیش گیرند و
از خطر کردن و تجربه کردن بپرهیزند. ما به بچههایمان یاد میدهیم که یک
فرد خوب کسی است که خود را با دیگران همرنگ ساخته و طوطیوار رفتار کند.
مانند دیگران فکر کند و با احتیاط قدم بردارد و به جای آن که آزادانه
بیندیشد و فعالیت کند مراقب باید، نبایدهای تعریف شدهی ما و جامعه باشد.
ارل نایتینگل معتقد است چنین کودکانی هرگز تبدیل به افرادی خلاق و موفق نخواهند شد زیرا خلاقیت و موفقیت از آن کودکانی است که تشویق میشوند از قدرت خلاقانهی ذاتی خود استفاده کرده و زندگی را از زاویهی نگاه خودشان تجربه کنند.کودکان خلاق اجازه دارند همواره خودشان باشند نه آن که طوطیوار از رفتار کودکان دیگر و یا بزرگترها تقلید کنند.
این کودکان آموختهاند که اگر بخواهند همرنگ جماعت شوند هرگز نمیتوانند ابتکار عملی از خود نشان دهند. این کودکان
فرزند والدینی هستند که معنای خلاقیت را به درستی دریافتهاند. والدینی که
میدانند هر کودکی که متولد میشود میتواند کودکی خلاق باشد اگر در
چارچوب تعریف شده ما به عنوان والدین اسیر نشود و اجازه داشته باشد آزادی
فکر و عمل داشته باشد. در واقع محیط تربیتی که کودک در آن متولد میشود
تعیین کننده پاسخ این سوال خواهد بود که آیا کودک، فرد خلاقی هست یا نه؟ و
اگر کودکی خلاق نیست، مشکل را باید در محیط تربیتی و شیوه تربیت والدینش
جستجو کرد.
۵ سالگی زمان خوبی است
کودکان
زیر ۵ سال به خاطر شیطنتهایی که انجام میدهند، نمیتوانند توجه و تمرکز
کافی برای بروز خلاقیت داشته باشند. بهتر است بگوییم که روانشناسان کودک
اعتقاد دارند، رشد خلاقیت در بیشتر کودکان از ۵ سالگی به بعد آغاز میشود اما در اطراف خود کودکانی را هم دیدهایم که از ۲ سالگی کارهای خلاقانه انجام میدهند و همیشه نسبت به همسن و سالهای خود خلاقتر بودهاند.
اگر کودک شما استثنایی نباشد، بهترین زمان برای پرروش خلاقیت
در کودکتان از ۵ سالگی به بعد است که باید روشهای مختلفی را برای پرورش
فکر کودکتان به کار بگیرید. خیلی از خانواده هستند که فکر میکنند برای
اینکه کودکی خلاق داشته باشند، باید هزینههای زیادی انجام بدهند و به دلیل
مشکلات اقتصادی از توجه کافی به خلاقیت کودک خود صرفنظر میکنند.
اما
بهتر است این والدین بدانند که نیازی به سرمایهگذاری نیست و فقط لازم است
کودکتان را دنیای اطرافش آشنا کنید. او باید درباره وسایل و اجسام موجود
در محیط پیرامون خود اطلاعات کافی داشته باشد. برای پرورش فکر و خلاقیت
کودکتان فقط کافی است که اجازه دهید کودکتان با رعایت نکات ایمنی با
وسایلی که کنجکاویاش را تحریک کرده است، سر و کله بزند. بهتر است وقتی وسیلهای را در اخیتار او قرار میدهید، روش کار با آن را هم برایش توضیح دهید.
تاثیر مهد کودک بر شخصیت کودک
این، سوال خیلی از همراهان سلامت است که
آیا باید بچه ها را به مهد کودک بفرستند یا خیر و چه سنی مناسب است؟ در
پاسخ باید عرض کنم، با وجود اینکه مهد کودک، اولین قدم ورود به جامعه است،
تا پیش از سه سالگی خیلی مناسب نیست و توصیه هم نمی شود که بچه را پیش از
سه سالگی به مهد بفرستید.
چون بچه های زیر سه سال نیازمند توجه
متمرکزتر در خانواده هستند. اگر به مهد کودک بروند مربی آنها باید توجه
خودش را بین همه تقسیم کند. پس تا سه سالگی بهتر است نزد مادر یا مادربزرگ
پرستاری شوند مادران شاغل که نگران هستند مبادا این محدوده زمانی که از بچه
ها دور هستند موجب شود فاصله ای بین آنها بیفتد یا دلبستگی و عاطفه آنها
کمتر شود باید دقت کنند، آنچه تعیین کننده این میزان دلبستگی است به هیچ
وجه ربطی به مهدکودک رفتن یا نرفتن و اینکه فرزند شما به دلیل شغل تان نزد
اقوام یا مادربزرگ است ندارد. این موضوع مربوط به آرامشی است که بچه ها در
کنار مادرشان به دست می آورند….
بعضی از بچه ها تا مادرشان از راه می رسد و
با اینکه هنوز به آنها شیر نداده است، آرام می شوند و در آغوش مادر آرامش
عجیبی می گیرند. بعضی دیگر هم بی قرار شده و ترجیح می دهند به آغوش پرستار،
مادربزرگ یا مربی مهد بروند. این عادات به طور دقیق متاثر از حالت های
درونی شماست.
اگر عصبی و پرتنش هستید، خستگی کار را به
خانه آوردید، با همسرتان درگیری دارید و یا بدون آنکه متوجه باشید دچار
افسردگی پس از زایمان و تحریک پذیر شده اید، بدانید بچه های شیرخوار و نوپا
ترازویشان برای درک این مطلب قوی است. آنها نه ماه تمام صدای قلب شما را
در استرس و در آرامش شنیده و نیاز آنها به شما برای کسب آرامش است. بچه ها
بسیار ناتوان اند و چون می ترسند آسیب ببینند دنبال مامن آرام می گردند. پس
مادرها نباید از این موضوع مهم غافل شوند و گمان کنند به دلیل مهد رفتن یا
سپردن کودک شان به دیگری، چنین اتفاقی افتاده است.
نکته بعدی اینکه برای کمک به بچه ها در
سنینی که شروع به کسب مهارت های اجتماعی می کنند و از مادر و پدر و دیگران
همانندسازی کرده تا بخش سوم شخصیت، یعنی قسمت والد را بسازند بهتر است از
سه، چهار سالگی به مهد کودک بروند و یا با گروه همسالان در مراوده باشند.
این با هم بودن آنهاست که موجب می شود ارزش های اجتماعی را یاد بگیرند و در
واقع شخصیت آنها ساخته می شود. بهتر است در این خصوص دوستان و خانواده
هایی را برگزینید که آنها هم به تربیت و سلامت بچه هایشان اهمیت می دهند.