چرا روی مهر نماز می خوانیم

دلیل استفاده از مهر در هنگام سجده

سجده،
یعنی مسلمان عابد، پیشانی خود را [به ویژه در هنگام نماز]، بر روی خاک یا
سنگ بگذارد. این مسئله در میان اهل تشیع و اهل تسنن یکسان و مشابه است. و
مهر نیز به غیر از خاک چیزی نیست.

 منتهی
چون نمی‌شود در همه جا به خاک یا سنگ دسترسی یافت و یا خاک و سنگ را همراه
خود به مسجد، خانه، شرکت، کارخانه و … برد، شیعیان خاک پاک را به صورت
یک قالب درآورده‌اند تا حملش آسان باشد و لذا در نظر شیعه این خاکی که به
شکل مهر درآمده است، هیچ ارزشی به غیر از همان خاک ندارد. مگر آن که تربیت
سیدالشهداء علیه‌السلام باشد که آن در همه جا حرمت خودش را دارد. خواه به
شرکت مهر درآمده باشد و یا به همان شکل خاک روی زمین کربلا یا … باشد.

 

اما
در عین حال چنین نیست که سجده بر غیر خاک و یا سنگ جایز نباشد و چنین نیز
نیست که بر هر چیزی جایز باشد. لذا در فقه تشیع که مبتنی بر فقه اهل بیت
علیهم‌السلام می‌باشد، تعریف آن چه سجده بر آن جایز است و یا جایز نیست به
وضوح و کمال صورت پذیرفته است. چنان در مسائل فقهی (رساله‌ها) بیان شده
است:

«باید
بر زمین و چیزهاى غیر خوراكى و پوشاكى كه از زمین مى روید، سجده كرد و
سجده بر چیزهاى خوراكى و پوشاكى صحیح نیست . منظور از خوراكى ، چیزهایى است
كه خام یا پخته آن ، عادتاً خورده مى شود. پس سجده بر گندم و جو و نخاله
آنها كه در ضمن خورده مى شود، صحیح نیست ، ولى سجده بر پوست برنج و پوست
خربزه و هندوانه و انار و حتى در حال اتّصال ، مانعى ندارد. و همچنین سجده
بر گیاهان دارویى كه اختصاص به مریض دارد و به هیچ وجه از آن در حال سلامت
استفاده نمى شود، جایز است . و سجده بر تنباكو و مانند آن ، كه خوراكى نیست
، جایز است ، به خلاف مثل قهوه و چاى. منظور از پوشاكى ، چیزى است كه
عادتاً پوشیده مى شود، و لو بعد از ریسیدن و بافتن ، مثل پنبه و كتان و كنف
، ولى سجده بر برگ درختان و چوب‌ها و آن چه كه از چوب ساخته مى شود و حصیر
و بادبزن و امثال آن ، جایز است . سجده كردن بر چیزهاى معدنى ، مانند طلا و
نقره ، عقیق و فیروزه ، باطل است، اما سجده كردن بر سنگ‌هاى معدنى ، مانند
سنگ مرمر و سنگ‌هاى سیاه ، بنابر اظهر اشكال ندارد. بهتر از هر چیز براى
سجده كردن تربت حضرت سید الشهداءعلیه السّلام است ».

اما
در فقه اهل سنت، سجده بر هر چیزی جایز است. لذا همان طور که پیش‌تر
خواندیم (1)، ممکن است سجده‌ی نماز اهل سنت به لحاظ فقه تشیع (اگر بر روی
چیزهای جایز انجام نپذیرد) اشکال داشته باشد، اما سجده‌ی اهل تشیع به لحاظ
فقه تسنن بدون ایراد است. چرا که آنان سجده بر «هر چیزی» را جایز می‌دانند و
مهر نیز یکی از همان «هر چیزی» است.

البته
در میان فرق‌ها و مذاهب اهل تسنن، طبق معمول «سلفی‌ها که در سعودی هستند و
به آنها وهابی نیز گفته می‌شود» و هدفی جز خدمت به بنیانگذارشان انگلیس و
تحریف اسلام ندارند، نظر ویژه و کاملاً متضادی با فقه تشیع و تسنن دارند.
آنها می‌گویند:

«سجده
بر خاک نه تنها مستحب و یا واجب نیست بلکه حرام است و هر کس از روی عمد
مرتکب آن شود مشرک است و هر کس از روی اعتقاد به شرطیت در نماز، این عمل را
انجام دهد، خونش هدر است و قتلش بر حاکم اسلامی واجب»!

همان‌طور
که مشاهده می‌فرمایید: وهابی‌ها نه تنها خود را تنها فرقه‌ی بر حق دانسته و
به خاطر تسلط بر مکه و مدینه حاکم جهان اسلام قلمداد می‌نمایند، بلکه از
هر بهانه‌ای برای مشرک خواندن شیعیان و سایر مسلمانان مذاهب اهل سنت سوء
استفاده نموده و جواز قتل آنان را به راحتی صادر می‌کنند!

 

فلسفه مهر نماز چیست؟  

   
چرا مهر را برخی از فرقه ها بت می پندارند؟ آیا واقعا مهر نماز نشانه بت پرستی است؟

خیر.
آنها از فلسفه مهر با خبر نیستند ، حقیقت این است که در نماز خواندن ،
شیعیان ،طبق حدیث شریف نبوی: ( جعلت لی الارض مسجدا و طهورا) سجده را بر
زمین و آنچه از زمین است البته غیر از مأکولات و ملبوسات جایز می دانیم و
برای اینکه امروزه عمده اماکن و مساجد با فرش ها و قالی ها مفروش است و نمی
توانیم مشتی از خاک را برداشته و در جلوی روی خود بگذاریم تا سجده بر زمین
و خاک تحقق پیدا کند به همین جهت  خاک را به صورت فشرده قرار داده و از آن
استفاده می کنیم تا هم سجده بر زمین و خاک  باشد و هم  از سنت نبوی اعراض
نکرده باشیم چون پیامبر هیچ وقت روی فرش و امثال آن سجده نکرده است و قرآن
هم می فرماید: ما آتاکم الرسول فخذوه.  اگر  در جایی مثل بیابان یا مسجدی
که کف آن با سنگ مفروش است نماز بخوانیم دیگر لازم نیست از این مهر و خاک
فشرده استفاده کنیم بلکه پیشانی را بر همان سنگ و زمین می گذاریم.

قابل
ذکر است که فقهای اهل سنت نیز سجده را بر زمین ترجیح می دهند آنان سجده را
بر هر چیز پاک  جایز می دانند ، بعضی از آنها سجده بر برخی اشیاء از جمله
پشم را مکروه می دانند.( الانتصار، سید مرتضی، ص 38.)

بنابراین
سجده بر قالی و فرش دلیل خاص لازم دارد.  و سجده حضرت بر خاک و ریگ و
بوریا صورت گرفته است و حق تقدم بر خاک است. در کتاب، الام شافعی جلد 1، ص
114 می خوانیم که موضع و جای سجود  زمین است و اگر پیشانی مساس و تماس با
زمین نداشته باشد سجده صحیح نیست.

و
در کتاب المعجم الکبیر، ج 12، ص 27، ح 1308 از جابر نقل شده است که: عاد
رسول الله (ص) مریضا و انا معه فرآه یصلی و یسجد علی الوساده فنهاه و قال
ان استطعت علی الارض فاسجد و الا فاوم ایماء و اجعل السجود اخفض من
الرکوع. 

بنابراین
این عمل شیعه که مقداری از خاک را به نام مهر درآورده و از آن استفاده می
کنند موافق سنت است و عمل غیر شیعه که بر فرش و لباس و از این قبیل سجده می
کنند در سنت و روش پیامبر مورد تایید قرار نگرفته است و نمی تواند قابل
قبول باشد. در روایات وارد شده است که رسول خدا(ص) بر خمره سجده می کرد و
خمره قطعه ای از حصیر است که (مما تنبت من الارض) است  یعنی از چیزهایی است
که از زمین روییده است . بیهقی در السنن ج 4، ص 440 نقل می کند: پیامبر
حصیری داشت که در سفر و حضر همراهش بود و روی آن نماز می گذارد و می فرمود:
ما احسن هذالبساط. و میمونه همسر پیامبر می گوید : پیامبر خدا عادتش این
بود که در سجده، سر را روی خمره می نهاد.( کان رسول الله(ص) یصلی … و کان
یصلی علی الخمره) النهایه لابن اثیر، ج 2، ص 77 و کنزالعمال، ج 7، ص 57 .

در
حدیثی آمده است که عمر بن عبدالعزیز خاک را روی خمره می نهاد و بر آن سجده
می کرد.  بعید نیست که او از روی تواضع بیشتر این کار را می کرده و گرنه
عایشه می گوید پیامبر روی حصیر سجده می کرد. فتح الباری، ج 1، ص 388.

و
از عایشه نقل شده است ( انه کان لرسول الله(ص) حصیر یبسطه بالنهار و
یحتجره باللیل یصلی علیه) غریب الحدیث دینوری، ج 1، ص 77. بنابراین شیعه 
مهررا (نعوذ بالله) عبادت  نمی کند بلکه عبادت مخصوص ذات خداوند متعال است
که برای او شریکی نیست و مهر همان مشتی خاک است بر گرفته از زمین که شیعه
برای تواضع و کرنش بیشتر در مقابل ذات ربوبی پیشانی را بر آن خاک می ساید.

 و
اگر شیعه بیشتر تمایل دارد که این خاک از تربت حسین (ع) و کربلای او بوده
باشد. بواسطه حدیثی است که امام صادق(ع) می فرماید: (افضل الارض تربه سید
الشهداء(ع) لان السجود علی تربه ابی عبدالله(ع) یخرق الحجب السبع.) بحار
الانوار، ج 85، ص 153 و 334 و جواهر جلد 8، ص 437 .

 یپغمبر(ص)
به جابر فرمودند: (یا جابر زر قبر الحسین(ع) فان کربلا قطعه من الجنه)
(احقاق الحق) لذا خاک و تربت شهید بویژه حضرت سیدالشهداء که بوی شرافت
خواهی و شهادت و ایثار را به مشام جان هدیه می کند بهتر است. استاد علامه
شهید مرتضی مطهری می نویسد: پیشوایان ما گفته اند حالا که باید بر خاک سجده
کرد بهتر است که خاک آن را از تربت شهیدان انتخاب کرد و اگر بتوانید از
خاک کربلا تهیه کنید که بوی شهید می دهد، تو که خدا را عبادت می کنی سر بر
هر خاکی که بگذاری نمازت درست است ولی بر روی آن خاکی که تماس کوچکی یا
همسایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید می دهد سر بگذاری اجر و ثواب تو صد
برابر می شود. ضمیمه کتاب انقلاب، مهدی، ص 127.

 لازم
به ذکر است که هیچ یک از فقها شیعه نماز بر تربت حسینی را واجب نمی دانند
اما چون این خاک بر سایر خاک ها ترجیح دارد نماز نیز بر آن ارزشمند تر است.

در
کتاب عروه الوثقی ج 1، ص 592، مساله 26 آمده است: سجده کردن بر زمین در
نماز از سجده بر گیاهان و کاغذها برتر است و بعید نیست که سجده بر خاک از
سجده بر سنگ برتر باشد ولی برتر از همه، تربت حضرت سیدالشهدا است که
نورانیت معنوی آن از هفت آسمان میگذرد. در روایت آمده است که امام صادق 
مقداری از خاک کربلا را همراه داشت و هنگام نماز بر آن خاک سجده می کرد.
آری سجده باید روی زمین و یا روی آنچه از زمین می روید انجام گیرد  غیر از
خوردنیها و پوشیدنیها، از این رو امام صادق(ع) در توضیح آن  فرمودند: (لان
ابناء الدنیا عبید ما یاکلون و یلبسون ) چون مردم بنده آن چیزی می باشند که
می خورند و می پوشند  بدین جهت شایسته نیست که سجده برای خدا بر چیزی
انجام شود که  معبود دنیا پرستان است .وسایل، ج 5، ابواب ما یسجد علیه، باب
1، ح1.

 

 چرا به خاک سجده می کنیم ؟


محور بحث، بررسی روایات شریفه ای است که پیرامون آنچه سجده بر آن صحیح است و
آنچه سجده بر آن صحیح نیست، وارد شده،تا اولاً نظر شرع مبین اسلامی را
پیرامون سجده بر زمین و خاک آن بیابیم. ثانیاً حکم شرعی سجده بر آنچه زمین
می‌رویاند که نه خوراکی است و نه پوشاکی و یا خوراکی است و پوشاکی، ملاحظه
نمائیم. ثالثاً این پژوهش و کنکاش که صورت گیرد، سنت پیامبر از بدعت شناخته
خواهد شد . رابعاً حکم شرعی سجده کردن بر خاک نیز روشن می‌شود. و در انتها
معلوم خواهد شد که سجده بر تربت حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین
علیه‌السلام در هنگام سجده چگونه خواهد بود؟، چرا فضیلت دارد؟ و چرا عده
زیادی از مسلمین، تربت پاک سیدالشهداء را مهر نماز خود می‌سازند؟

 بحث اول: روایاتی که اشاره دارد به آنچه که به آن سجده صحیح است.

روایات
وارده در خصوص آنچه که سجده بر آن جایز است را می‌توان از لابلای کتابها و
منابع حدیثی اهل سنت و شیعه از سنت سنیه پیامبر گرامی اسلام یافت، که در
آن روایات، متذکر اشیایی شده‌اند که سجده بر آن صحیح است، که ما آن روایات
که فقط در کتابهای اهل سنت موجود است را تبیین ساخته و به عنوان سنت نبوی
از آن احادیث پیروی می‌کنیم.

آن دسته روایات بر سه قسمند که در مقاله اول قصد داریم روایات قسم اول را تبیین نماییم.

اکنون بیان چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است

1-
از جمله احادیثی که دلالت دارد به صحیح بودن سجده کردن بر زمین، حدیث
وارده از پیامبر گرامی اسلام «جعلت لی الارض مسجداً و طهورا» یعنی قرار
داده شده است زمین برای من سجده گاه و مایه پاکیزگی و طهارت، می باشد.

در
صحیح مسلم این روایت اینگونه نقل شده است «جعلت لنا الارض کلها مسجداً و
جعلت تربتها لنا طهوراً اذا لم نجد الماء» یعنی قرار داده شده است برای ما
زمین سجده گاه و خاک زمین نیز برای ما، مایه طهارت است در هنگامی که آبی
نیابیم.

در
صحیح ترمذی این روایت اینگونه آمده است «جعلت لی الارض کلها مسجداً و
طهوراً» این روایت را “ترمذی” به وسیله حضرت علی علیه اسلام ، عبدالله بن
عمر، ابو هریره، جابربن عبدالله، عبدالله بن عباس، حدیفه، انس، ابوامامه و
ابوذر غفاری از پیامبر اکرم نقل نموده است.

در
کتاب “سنن کبری” (1) روایت یاد شده را چنین آورده است «جعلت لی الارض
طهوراً و مسجداً» یعنی زمین برای من مایه پاکیزگی و سجده گاه است.

ابوبکر
بیهقی در بخش دیگری از کتاب سنن کبری به نقل از رسول گرامی اسلام آورده
است «جعلت لی الارض طیبة و مسجداً و ایما ادرکته الصلاة صلی حیث کان» یعنی
قرار گرفته است زمین برای من، مایه پاکیزگی و سجده گاه و هر کس که زمان
نماز را درک کرد، هر جا که بود نماز بخواند (2).

در
صحیح نسائی اهل سنت به نقل از ابوذرغفاری آمده است که پیامبر اکرم فرمود:
“الارض لک مسجد فحیثما ادرکت الصلاة فصل” یعنی زمین باید سجده گاه قرار
گیرد پس هر جا و هر زمان که نماز را درک کردی، نماز گزار.

روایت سوم در انحصار سجده کردن بر زمین، از مستدرک حاکم اهل سنت از ابن عباس نقل شده است، که پیامبر بر سنگ سجده می‌فرمودند.

و
همچنین در صحیح بخاری از ابوسعید خدری نقل کرده است که به پیامبر چشم
دوخته بودم در حالی که بر روی بینی و پیشانی مبارکشان بخاطر سجده، اثر آب و
خاک بود.

ابوبکر
بیهقی در بخش دیگری از کتاب سنن کبری از “رفاعة بن رافع” خبری را نقل
می‌نماید که پیامبر برای نماز تکبیر گفتند و سر بر سجده نهادند و پیشانی را
بر زمین گذاشتند تا حالت قرار بر زانوان مبارکشان حاصل شده و در حالت سجده
مستقر گردیدند.

طبرانی
و بزاز که هر دو از دانشمندان اهل سنت هستند. هر دو به اسناد صحیح از
عبدالله بن عباس و انس بن مالک و بریده نقل کرده‌اند که حضرت فرمود: سه چیز
از جفا شمرده می‌شود که یکی از آنها پاک کردن پیشانی «از خاکی است که بر
آن سجده کرده است» پیش از آنکه نماز را به اتمام رسانده باشد

روایت
گذشته را واثله بن اسقع اینگونه نقل کرده است: «لایمسح الرجل جبهتة من
التراب حتی یفرغ من الصلاة» یعنی پاک نمی‌کند مرد، پیشانیش را از خاک تا
آنکه نمازش تمام شود.

جابربن
عبدالله انصاری می‌گوید با پیامبر نماز می‌خواندیم، هوا بسیار گرم بود من
سنگ ریزهها را از روی زمین برداشته و در دستم نگه می‌داشتم تا هنگامی که
می‌خواهم سجده کنم روی آنها سجده کنم، که کمی خنک شده باشد.

در
مسند احمد همان روایت به نقل از جابر اینگونه آمده است: ما در خدمت رسول
خدا، نماز ظهر می‌خواندیم من با دستانم سنگ ریزهها را جمع می‌کردم و در دست
دیگر قرار می‌دادم تا آنکه سرد شود، که هنگام سجده از شدت گرما پیشانیم
نسوزد.

همین
روایت را بیهقی در سنن با اندکی تغییر نیز نقل می‌نماید. بیهقی که از
دانشمندان اهل سنت است در ادامه می‌گوید شیخ ابو حنیفه گفته است: اگر قرار
بود سجده بر روی چیزی غیر از سنگ و زمین جایز باشد حتماً این کار را
می‌کردند چرا که اینکار آسانتر از برداشتن سنگ ریزهها و سرد کردن آن بود،
مثلاً ممکن بود گوشه آستین را روی زمین قرار داده و سپس سجده نمایند. اما
چنین چیزی نگفته‌اند!

انس
بن مالک می‌گوید در یک روز بسیار گرم با پیامبر نماز می‌خواندیم، یکی از
ما سنگ ریزهها از زمین جمع کرده و در دستانش نهاد، تا سرد شود، هنگامی که
سرد شد، بر روی زمین قرار داد و بر آن سجده کرد «اشاره به این دارد که سجده
کردن بر زمین از واجبات گریز ناپذیر بوده است».

باز
در سنن کبری که گفته شد از جوامع حدیثی اهل سنت است، آمده است “خباب بن
ارت” (که از اصحاب رسول خداست و جزء اولین کسانی بود که اسلام آورد و او را
در شمار معذبین نام می‌برند یعنی کسانی که برای اسلام خواهشان هر گونه زجر
و شکنجه را تحمل کردند و در زمان امیرالمومنین نیز از اصحاب آن حضرت بود و
در همان زمان، به دیار باقی شتافت(2)) می‌گوید، از شدت سوختگی که در
پیشانیمان و کف دستمانمان در حالت نماز ایجاد می‌شد و مجبور بودیم به
سنگریزه‌های داغ سجده کنیم به پیامبر شکایت کردیم، پیامبر به این شکایت ما
وقعی ننهادند.

در
سنن کبری به نقل از عمر بن خطاب چنین آمده است: شبی بارانی برای نماز صبح
آماده شدیم مردی که قصد داشت از بطحاء، بگذرد، سنگ ریزهها را همراه خود بر
می‌داشت و در لباسش قرار می‌داد تا بر آن نماز گزارد. پیامبر این قضیه را
دید، فرمود: (عجب کار خوبی است این کار) عمر می‌گوید: از اینجا بود که
مسلمانان برای سجده، سنگریزه جمع می‌کردند.

ابو داوود از عمر بن خطاب نیز قریب به همین الفاظ را در سنن خود نقل نموده است.

بیهقی
در سنن کبری آورده است: پیامبر اکرم، مردی را دید که بر گوشه عمامه خود
سجده می‌نماید با دستان مبارکش اشاره فرمود که عمامه ات را از پیشانیت
بردار و همچنین بیهقی از امیرالمونین نقل می‌نماید که حضرت فرمود هر کدام
از شما نماز خواند لازم است عمامه اش را از پیشانیش بردارد در هنگام سجده.

باز
بیهقی درسنن کبری از عبدالله بن عمر نقل می‌کند که هرگاه سجده می‌کرد و بر
سرش عمامه بود، عمامه را از روی پیشانیش برمی داشت تا آنکه پیشانیش بر روی
زمین قرار گیرد (تا به سنت واجب پیامبر عمل نماید).

عباده بن صامت نیز مانند عبد الله بن عمر هرگاه اراده نماز می‌کرد عمامه را از روی پیشانی کنار می‌زد تا در هنگام سجده به زمین برسد.

طبرانی می‌گوید ابوعبیده جراح نقل می‌کند: عبدالله بن مسعود نماز نمی‌خواند و سجده نمی‌کرد جز بر روی زمین.

طبرانی باز نقل می‌کند: ابراهیم در هنگام نماز روی حصیر می‌ایستاد و هنگام سجده سر بر زمین می‌نهاد.

بیهقی
می‌گوید “صالح بن حیوان” نقل می‌کند که پیامبر اکرم مردی را دید که بر یک
طرف پیشانی سجده می‌کند و عمامه‌اش روی پیشانیش می‌باشد، پس رسول خدا عمامه
را از روی پیشانیش کنار زد (تا او به زمین سجده کرده باشد).


چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه دفن شد؟

طرح شبهه:

مي گويند فاطمه را شبانه دفن كرده اند، خوب اين به خاطر وصيتحضرت فاطمه به اسماء بنت عميس خانم حضرت ابوبكر بود كه نمي خواست اندازهجسدش را نامحرم ببيند.

نقد و بررسي:

دفن
شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسراري است كه در درون
خود پيام ها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛
ولي چه اتفاقي افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخي اش را با
اين در خواست ها به پايان مي برد؟!! مگر نه اين است كه خشم و ناراحتي اش را
نسبت به دشمنانش اظهار مي كند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاي
تيز بين مورخان و آيندگان مي گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و
چرا دختر پيامبر شبانه و پنهاني دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع
ابوبكر و عمر بر وي نماز خواند؟ و…

آيا كسي كه جانشين پيامبر بود ( آن گونه كه خود ادعا كرده اند) شايستگي نماز خواندن بر وي را نداشت؟

آري،
فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كساني را كه بر وي
ستم كرده اند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براي شيعه است تا ثابت كنند كه
صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادي كه بر وي ستم كرده اند، هرگز
راضي نشده است.

روايات فراواني در كتاب هاي شيعه و سني بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مي كنيم:

دفن شبانه، در روايات اهل سنت:

محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد:

وَعَاشَتْ
بَعْدَ النبي صلي الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ
دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ
وَصَلَّي عليها.

فاطمه
زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زماني كه از
دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر
نساخت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

ابن قتيبه دينوري در تأويل مختلف الحديث مي نويسد:

وقد
طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله
صلي الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن
ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا.

فاطمه
از ابوبكر ميراث پدرش را خواست، ابوبكر نپذيرفت، قسم خورد كه ديگر با او
(ابو بكر) سخن نگويد و وصيت كرد كه شبانه دفن شود تا او (ابوبكر) در دفن وي
حاضر نشود.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م.

عبد الرزاق صنعاني مي نويسد:

عن
بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلي الله
عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان
بينهما شيء.

فاطمه دختر پيامبر شبانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وي نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتي افتاده بود.

و در ادامه نيز مي گويد:

عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك

از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، حديث شماره 6554 و حديث شماره: 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

و ابن بطال در شرح صحيح بخاري مي نويسد:

أجاز
أكثر العلماء الدفن بالليل… ودفن عليُّ بن أبي طالب زوجته فاطمة ليلاً،
فَرَّ بِهَا من أبي بكر أن يصلي عليها، كان بينهما شيء.

اكثر
علما دفن جنازه را در شب اجازه داده اند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را
شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتي افتاده
بود.

إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد – السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ – 2003م.

ابن أبي الحديد به نقل از جاحظ (متوفاي 255) مي نويسد:

وظهرت الشكية، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلك من فاطمة ( عليها السلام ) أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبوبكر.

شكايت و ناراحتي فاطمه (از دست غاصبين) به حدي رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وي نماز نخواند.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ – 1998م.

و در جاي ديگر مي نويسد:

وأما
إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضي فيه، فهو
الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في
موجدتها وغضبها.

مخفي
كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و
عمر و هر آن چه كه سيد مرتضي گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛ زيرا
روايات بر اثبات اين موارد صحيح تر و بيشتر است و همچنين ناراحتي و خشم
فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشتري دارد.

شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.

دفن شبانه در روايات شيعه:

هر چند كه سبب وصيت صديقه طاهره در ميان شيعيان مشخص و اجماعي است؛ اما در عين حال به يك روايت و سخن اشاره مي كنيم.

مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مي نويسد:

عَنِ
الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ
(عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ
لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ ].

علي
بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه
روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وي را دفن كنند
تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.

الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرايع، ج 1، ص185، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها – النجف الأشرف، 1385 – 1966 م .

مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالي عليه مي گويد:

إنّ
سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها (
عليها السلام ) أوصت إلي أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا
لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلي الله عليه وآله
وسلم ).

علت
مخفي بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل
كرده اند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را
شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده و از ارث پدرش محروم كرده
بودند بر وي نماز نخوانند.

الموسوي العاملي، السيد محمد بن علي (متوفاي1009هـ)، مدارك الأحكام في شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقيق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الأولي، 1410هـ.

نتيجه:

با
توجه به مدارك موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت، دليل دفن شبانه آن حضرت
وصيت آن حضرت بود كه نمي خواست افرادي كه بر او ستم كرده اند، بر جنازه اش
نماز بخوانند و با اين كار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت.




دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top