چرا احساس تنهایی به دلایل فیزیولوژیک بد است؟
دانشمندان مدتها است که دریافتهاند گذراندن
وقت با عزیزان برای سلامت درازمدت شما خوب است و ممکن است خطر زوال شناختی
را در شما کاهش دهد، درحالیکه تنهایی با فشارخون بالاتر، التهاب و ضعف
دستگاه ایمنی ارتباط دارد.
اما دقیقاً چرا تنهایی این اثرات بد را بر سلامت و بهزیستی شما دارد؟
به نوشته لايوساينس یک دلیل، بر اساس یک بررسی جدید، ممکن است مربوط به
تغییرات سلولی باشد که احساس تنهایی در بدنهای ما برمیانگیزد و میتواند
ما را به عفونتهای ویروسی آسیبپذیرتر کند.
دکتر جان کاسیوپو، استاد روانشناسی و علوم اعصاب رفتاری در دانشگاه
شیکاگو و یکی از دو نویسنده بررسی جدید میگوید: احساس تنهایی به معنای آن
است در یک محیط مرتبط با اجتماع نباشید، بلکه در محیطی نسبتاً خصمانه قرار
داشته باشید.
کاسیوپو نوشت:«در محیطهای مرتبط با اجتماع، حفاظت در مقابل عفونتهای
ویروسی بهخصوص مهم است، درحالیکه در محیطهای خصمانه حفاظت در مقابل
عفونتهای باکتریایی اهمیت دارد.»
بهعبارتدیگر، تغییرات سلولی که (در فردي كه احساس تنهايي ميكند) باعث
گرایش به حفاظت در برابر باکتریها میشود، ممکن است به قیمت از دست دادن
توانایی فرد در برابر عفونتهای ویروسی تمام شود.
پژوهشگران در این بررسی تنظیم ژن سلولهای سفید خون را که در محافظت بدن
در برابر هم باکتریها و هم ویروسها نقش دارند، آنالیز کردند- در 141
انسان سالمند در طول یک دوره پنجساله و در یک گروه جداگانه میمونهای
ماکاک رزوس که رفتارهای دال بر انزوای اجتماعی را نشان میدهند.
این پژوهشگران به این نتیجه رسیدند التهاب و اختلال در پاسخهای ضدویروسی بدن در اثرات بد تنهایی بر سلامت نقش دارد.
به نظر میرسد این یافتهها از پژوهشهای پیشین حمایت کنند در سالمندان،
احساس انزوای اجتماعی ممکن است خطر مرگ زودرس را تا 14 درصد افزایش دهد.
دکتر ماتیو لوربر، رئیس موقت روانپزشکی کودک و نوجوان در بیمارستان
لنوکس هیل در نیویورک که در این بررسی شرکت نداشت، دراینباره میگوید:
«این بررسی بهطور خاص نشان داد تنهایی باعث واکنشهای فیزیولوژیک در افراد
میشود.»
والدین سلطهگر فرزندانی ناشاد بار میآورند
یک بررسی انجامشده به وسیله گروهی از
پژوهشگران یونیورسیتی کالج نشان داده است که رابطهای میان رفتارهای
مهارکننده والدین و مشکلات بهزیستی عاطفی که در آینده برای فرزندان رخ
میدهد وجود دارد.
اکثر افراد بر این باورند که کودکانی که
در خانههایی شاد و پرمحبت بزرگ شدهاند، در اغلب موارد، در روابط دوران
بزرگسالیشان شاد و بهطور قابلقبولي آسوده خواهند بود – عقل سلیم چنین
حکم میکند.
در حال حاضر گروهی از پژوهشگران در بریتانیا میگویند شواهدی یافتهاند که این باور رایج در واقع کاملاً درست است.
نتایج جدید بخشی از یک مطالعه بلندمدت است که از سال 1946 در این کشور
در جریان بوده است. برنامهای که از ابتدای آن تابهحال 5362 نفر در
«نظرخواهی ملی بهداشت و توسعه»وارد آن شدهاند تا مشکلات بهداشتی و سلامت
که در طول زندگی با آن روبرو هستند را شناسایی کنند. با این داوطلبین
بهصورت دورهای تماس گرفته میشد و از آنها خواسته میشد در نظرسنجیها و
آزمونهای پزشکی شرکت کنند.
در این جدیدترین بررسی انجامشده از داوطلبین خواسته شد تا یک پرسشنامه
25 سؤالی که روی بخشی از روابط آنها و والدینشان در سالهای بعد از تولد
تا 16 سالگی متمرکز شده است، را تکمیل کنند.
با توجه به نتایج بهدستآمده، پژوهشگران گزارش کردند والدینی که از
جانب فرزندانشان مهارکننده و سلطهگر توصیفشدهاند، نسبت به والدینی که
فرزندانشان آنان را حمایتگر و کمتر سلطهگر توصیف کرده بودند، بیشتر
فرزندانی را بار آورده بودند که اکنون معتقد بودند بهزیستی روانی کمتر
دارند و کمتر شادمان هستند.
پژوهشگران توضیح میدهند که رفتارهای مهارکننده و سلطهگرانه والدین
بهصورت اجازه ندادن به فرزندان برای گرفتن تصمیمهای شخصی، یا اجازه ندادن
برای فکر کردن درباره خودشان یا داشتن عقاید شخصی یا ورود به حریم شخصی
آنها یا واداشتن آنها به انجام رفتارهای افزاينده وابستگی به والدین
تعریف میشود.یک یافته پژوهشگران که بهخصوص باید به آن اشاره کردِ،این بود
که درباره داوطلبانی در گروه سنی 60 تا 64 سال این تأثیر رفتار والدین در
کودکی آنقدر قوی بود که محققان آن را به مرگ نزدیکان تشبیه کردند.
بالعکس داوطلبانی که معتقد بودند از طرف والدینشان تحت سلطه و مهار
نبودهاند، میزان رضایت از زندگی بالاتر و احساس سلامت روانی بهتری را
گزارش کرده بودند. پژوهشگران میگویند یافتههایشان در موافقت با مطالعات
قبلی است که نشان دادهاند کودکان پرورشیافته بهوسیله چنین والدینی در
بزرگسالی در ایجاد و حفظ روابط سالم با سایر افراد بهتر عمل میکنند.
این پژوهشگران نتیجهگیری میکنند که یافتههایشان همچنین
نشان میدهد که دولت با حمایت مالی از برنامههای حمایتی که فشار بر روی
والدین را کاهش میدهند، میتواند به ايجاد روابط بهتر والد و فرزندی کمک
کند.