تصویری از تأثیر هنر اسلامی بر معماری ایران
پیش از پرداختن به موضوع اصلی بحث لازم است تعریف درستی از
مفهوم «هنر اسلامی» داشته باشیم. هنر اسلامی چیست؟ برای رسیدن با پاسخی
مناسب برای این سؤال ابتدا باید گزینه های مختلف را مدنظر داشته باشیم.
۱- هنر اسلامی به معنای هنری که برگرفته از تعلیمات اسلام
است و درمسیر اهداف دینی آن قرار دارد و در واقع در قرآن و کلام ائمه دین
می توان آن ها را جست و جو کرد.
۲- هنر اسلامی به معنای هنری که با تعلیمات اسلام منافات
نداشته باشد به این معنا که دین باید و نباید هایی قرار داده و شاید توصیه
ای به یادگیری و به کارگیری هنری خاص ننموده اما پیروانش را از اشتغال به
برخی انواع هنرها بازداشته است. با این معنا هنر اسلامی می شود هنری که
تفاوتی با هنرهای دیگر ندارد جز اینکه بنا به مصلحت اسلام بخش هایی از آن
حذف شده و به نوعی پیراسته شده است.
۳- هنر اسلامی به معنای هنر مسلمانان. یعنی وقتی می گوییم هنر
اسلامی منظورمان نوع خاصی از هنر متفاوت از انواع دیگر هنر نباشد و صرفاً
منظورمان هنر مسلمانان در طول تاریخ باشد. فایده این تقسیم بندی می تواند
این باشد که ثابت کند مسلمانان تافته ای جدابافته از دیگران نبوده اند و
اسلام با هنر بیگانه نیست.
۴- هنر اسلامی به معنای هنر مسلمانان منتها با این تفاوت با
مورد سوم که در این تعریف هنر مسلمانان بی تفاوت از انواع دیگر نیست. یعنی
مسلمانان به اقتضای جهان بینی و فلسفه اسلامی خود تغییراتی بنیادین در هنر
صورت داده اند و هنر اسلامی فقط هنر سانسور شده دیگران یا هنر بی ضرر برای
تعلیمات دین یا تقلید محض مسلمانان از هنر دیگران نیست.
قضاوت کامل درباره این تعاریف تحقیقی جامع تر نیاز دارد
اما در اینجا فقط می توانیم موضع خودمان را برای پرداختن به موضوع مقاله
مشخص کنیم. انتخاب ما گزینه چهارم است چراکه به گمان نگارنده تحقیقات
اسلامی مورد اول را منتفی می داند و در دیگر موارد هم هنر اسلامی اصالتی از
خود ندارد و تکیه و تاکید بر آن به نظر می رسد تنها از سر تعصبات دینی
باشد و عقب نماندن از قافله دیگران.
برای اشاره به معماری ایران در زمان های پیش از اسلام می توان این موارد را برشمرد:
معماری ایلام قدیم: معماری این دوره عمدتاً معماری معابد است.
زیگوارت چغازنبیل مشهورترین و مهمترین اثر معماری ایلامیان است که آن را
قدیمی ترین اثر معماری ایران هم می دانند.
معماری ماد: معماری مادها را به دو گروه صخره ای و معمولی می
توان تقسیم کرد. معماری صخره ای از مصالح طبیعی استفاده می کند و خانه و
آرامگاه نمونه های آن است. از نمونه های معماری معمولی مادها می توان به
تپه نوشیجان ملایر، گودین تپه، باباخان و تپه هگمتانه اشاره کرد.
معماری هخامنشیان: کاخ های شاهی غالب بناهای به جای مانده از این دوره را تشکیل می دهد که اشاره به تخت جمشید از این میان کافی است.
عمده معماری ایران پس از اسلام به عهد صفوی تعلق دارد و
ذکر دیگر موارد مناسب تحقیقی تاریخی و کامل است. این مقاله قرار است علمی و
اطلاعاتی نباشد و بیشتر حاوی نگاه شخصی نگارنده به تأثیر هنر اسلامی در
معماری ایران باشد. پس ناچاریم از اصول اولیه نگارش مقاله علمی مثل سندیت و
ارجاع به منابع مختلف و مواردی از این قبیل تا حدی سرپیچی کنیم تا از
مقصود اصلی دور نشویم.
نگاه هنرمند مسلمان
معماری پیش از اسلام نوعی معماری پر عظمت است. حال این عظمت
می تواند برای یک پرستشگاه مثل چغازنبیل باشد که به عظمت اهرام مصر شبیه
است و یا برای کاخی همچون تخت جمشید. آنچه در این دو نمونه مشترک است دوری
گزینی از زندگی عادی مردمی است. حالا منشأ این دوری گزینی ممکن است نگاه
اساطیری ایلامیان باشد و اینکه برای پرستش، هرچه بیشتر برای معبد مایه
بگذارند اجابت بیشتری هم نصیبشان می شود و یا اینکه منشأش کاملاً مقابل
نگاه اساطیری باشد و نگاهی زمینی و انسانی برای برآوردن منفعت مقام برتر
کشور یعنی پادشاه. در معماری اسلامی به هیچ عنوان آثاری با این عظمت نمی
بینیم. دلیلش چیست؟ آیا مسلمانان در ساخت آثار عظیم و غول پیکر ناتوان بوده
اند؟ قطعاً چنین نیست. نگاه اسلامی و جهان بینی الهی مسلمانان آنان را بر
آن داشته تا نه خدا را در آسمان ها جست و جو کنند و نه در ارباب انسانی
شان. در معماری اسلامی مساجد جای معابدی همچون چغازنبیل را می گیرد و خانه و
آب انبار و حمام و مدرسه و… جای کاخ های شاهنشاهی را. اعتقاد مسلمانان بر
این است که خداوند برای اجابت دعای بندگانش نیازی به بناهای عظیم الجثه
ندارد و میزان برآوردن حاجت آن ها را با میزان نزدیک شدن معبدشان به آسمان
تعیین نمی کند. اولین مسجد تاریخ اسلام یعنی مسجد قبا هم مسجدی است که به
یاری و همت مسلمانان و با خواست قلبی خود ایشان ساخته شده و بیش از نیاز
برای آن خرج هزینه و انرژی نشده است. بنایی مثل چغازنبیل چگونه می تواند
بدون برده کشی یا به کار گماشتن اجباری بشر انسانی ساخته شده باشد. یا اگر
هم اینگونه باشد و مثلاً همه گروه سازنده به میزان تلاششان دستمزد می گرفته
اند مسأله اسراف و تبذیر مطرح می شود که در فرهنگ اسلامی به حق نکوهش شده
است.
لازم به ذکر است که این تحلیل ها به منظور تضعیف ارزش میراث
تاریخی و فرهنگی ایران صورت نگرفته و در ارزشمندی آثاری همچون تخت جمشید و
چغازنبیل از منظر مردم شناسی و آگاهی از تاریخچه اجتماعی و فکری گذشتگان
این مرز و بوم هیچ جای تردیدی نیست و این نقد و بررسی ها تنها از منظر
دیدگاه فکری حاکم بر ساخت اثر انجام گرفته که به واسطه مقایسه آن با دیدگاه
فکری هنرمندان مسلمان امید دارد به نتیجه ای قابل اعتنا در این موضوع دست
پیدا کند.
معنویت
عظمت محدود و معقول مساجد اسلامی عمدتاً در شبستان و گنبد و
گلدسته قابل مشاهده است که دلیل آن هم ارتباط معنوی و روحی نمازگزار با
عالم ملکوت است. او به بالا هدایت می شود اما نه چون خدا در آسمان است و نه
با اشکالی همچون گاو بالدار یا حیوانی که سر انسان به تن دارد و دیگر
نمادهای اساطیری بلکه با طرح های اسلیمی و ختایی که مبنایی زمینی و طبیعی
دارند و کتیبه های نسخ و ثلث و رنگ های فیروزه ای و آینه کاری هایی که به
جای آنکه بر عظمت انسان به مثابه فروانروا یا اسطوره تأکید ورزند او را به
خودشکنی و حقارت ذاتی در برابر معبود یکتا و ازلی و ابدی فرا می خوانند.
هنرمند اسلامی مثل هنرمند پیش از اسلام از نوعی انتزاع بهره می برد اما
انتزاع او به جای اینکه به اسطوره اشاره داشته باشد به معنا توجه دارد. به
عنوان مثال طرح اسلیمی، انتزاعی از گیاه است و گیاه نمادی از طبیعت. اما
این طرح قابل تطبیق با شکل واقعی و خارجی گیاه نیست. در آن دست برده شده و
انتزاع صورت گرفته است. به نقش هایی دوار و تکرار شونده آنالیزه شده که
شمایی کلی از نظم جهان طبیعت به نمایش بگذارند. نظمی که پیش از هرچیز مفهوم
وحدت در کثرت در آن قابل لمس و مشاهده است. این مفهوم انسان را از طبیعتی
که مبنای خلق اثر بود به جهانی ماوراء طبیعت می کشاند. جهانی که در آن می
توان وحدت اصلی حاکم بر کثرت های جهان طبیعت را جست و جو کرد. این همان
عالم معنای مورد توجه هنرمند اسلامی است. توحید معیار اصلی حاکم بر معماری
اسلامی ایران است که کمتر می توان در معماری پیش از اسلام آن را جست و جو
کرد. در معماری اسلامی ایران خبری از خدایان نیست. چه انسانی مثل شاه و چه
ابرانسانی مثل اساطیر.
وجه کاربردی و مردمی
مخالفت تفکر اسلامی با برده داری و عنایت آن به کرامت ذاتی
انسانی موجب شده معماری اسلامی رنگ و بوی مردمی تری به خود بگیرد. کاربردی
تر شود و از جایگاه زیبایی صرف و یا کارکرد اساطیری و شاهنشاهی پایین
بیاید. نکته دیگری که در معماری اسلامی قابل توجه است مفهوم آرامش است.
بناهای پیش از اسلام ایران بیش از آنکه مخاطب را به آرامشی درونی دعوت کنند
گویا به ایجاد رعب و وحشت در او نظر داشته اند. خوف از عظمت و قدرت خدایان
و یا ترس از هیبت مقام شاه. به عنوان مثال مجموعه تخت جمشید تشکیل شده از:
۱- پلکان بزرگ
۲- دروازه بزرگ خشایارشاه معروف به دروازه تمام ملت ها
۳- کاخ آپادانا
۴- کاخ سه دروازه
۵- کاخ اختصاصی داریوش
۶- کاخ پذیرایی های رسمی خشایارشاه
۷- تالار صدستون و خزانه شاهی
۸- تالار ۹۹ ستونی (بخش مرکزی خزانه) که ستون ها سرستون با سر حیوان دارند.
۹- انبارهای خزانه شاهی
و…
و مجموعه نقش جهان اصفهان متشکل است از:
۱- مسجد امام
۲- مسجد شیخ لطف الله
۳- عالی قاپو یا دولتخانه
۴- بازار قیصریه که تنها بازاری برای داد و ستد نیست بلکه
مجموعه ای از کاروانسرها ،مدارس ، حمام ها و اماکن دیگری همچون عصارخانه و
مسجد در آن به چشم می آید.
«راجر سیوری» ایران شناس برجسته انگلیسی که مطالعات
گسترده ای در تاریخ دوره صفویه دارد ، با اتکا به اسناد و شواهد تاریخی
،میدان نقش جهان را چنین وصف می کند : « میدان نقش جهان محل ملاقات شاه و
شهروندان بود . گرداگرد کناره میدان ، نهری به عرض ۳/۵ متر و عمق ۲ متر
جریان داشت . در طول نهر ، ردیفی از درختان چنار بر رهگذران سایه می
افکند» .
میدان نقش جهان نمایانگر پیوند مبارک دولت و ملت است. ملت
مسلمانی که احتیاجاتش مسجد، بازار، حمام، مدرسه و البته دولتخانه است.
همنشینی کاخ شاه در این میدان با دیگر احتیاجات مردمی به هیچ رو قابل قیاس
با دوری گزینی و تفرعن پادشاهان در بناهای پیش از اسلام نیست.
بنا به آنچه به اجمال و به طور مصداقی و نمونه ای اشاره
شد می توان در یک جمع بندی مختصر و کلی از مهمترین وجوه تمایز معماری
ایرانی اسلامی را که به واسطه آن تأثیر فرهنگ اسلامی بر معماری ایران
نمایان می شود، مردمی بودن و کاربردی بودن این هنر در عین همخوانی آن با
دیدگاه معنوی و الهی دانست. همان وحدت در کثرتی که نقوش و اجزای ساده و
زیبای معماری اسلامی به آن اشاره دارند.
نقش حریم در معماری ایرانی و اسلامی
معماری
ایرانی بازخورد مفاهیم آسمانی روی زمین است. مسئله حریم و حجاب و صیانت از
محرمیت یکی از اصول مهم معماری ایرانی در خلق فضای معماری بوده است. حریم
مرز ایجاد می کند. مراعات اصل حجاب در سطوح مختلف معماری ایرانی بطور کامل
لحاظ شده است. چنانچه در طراحی و ساخت بناها به حجاب دیداری، حجاب صوتی و
حجاب رفتاری توجه ویژه شده است. حفظ حریم و قداست حضور مسلمانان در کنار هم
موجب گردیده تا عناصری چون در، حیاط، اتاقها، ایوان، پشت بام، مشربیه،
پنجره، کنگره، دیوارهای بلند و … با ویژگیهای خاصی ساخته و پرداخته
شوند.
با توجه به لغتشناسی ریشه حرَم و آنچه
عنوان شد در واقع فضایی را میتوان فضای محرم دانست كه از نظر كالبدی برای
استفاده كننده دارای حریم، مصونیت و امنیت بوده و كیفیات فضایی آن به
گونهای باشد كه آرامش و آسایش فرد را تامین نماید. پرواضح است كه امنیت
داشتن بصری در این فضا تنها بخشی از ویژگیهای آن است و مفهوم آسایش و
آرامش دامنه بسیار بزرگتری را شامل میگردد. در واقع هنگامی كه شخصی به
عنوان محرم شخص دیگر قرار میگیرد جدا از آنكه از نقطه نظر شرع اصولی میان
آنان حاكم میگردد، رابطهای خاص توام با اعتماد، اطمینان، آسایش و امنیت
خاطر میانشان برقرار میگردد كه حكایت از قرابت زیاد میان آنان دارد و یا
هنگامی كه انسان شخصی را به عنوان محرم خویش برمیگزیند او را امین،
امانتدار، رازدار و در حقیقت خودی به شمار میآورد.
میتوان عنوان داشت محرمیت به همراه خود
ایجادكننده انس و الفت است که این موضوع از اصلیترین معیارهای طراحی در
ساخت شهرهای اسلامی به شمار میرود، اهمیت حریم خصوصی و استحقاق برخورداری
از آن و احترام به Privacy آن همواره در معماری ایرانی و اسلامی مورد توجه
قرار گرفته است.
در معماری و شهرسازی مغرب زمین این مفهوم
البته از زاویه به گونهای كمرنگتر و البته با منظوری دیگر مطرح است. مسأله
محرمیت بیشتر در قالب امنیت و حقوق خصوصی Security افراد قابل پیگیری است و
به خصوص تا پیش از دوره مدرن و حتی در پارهای از بناهای دوره مدرن با
عملكردگرایی خاص خود به چشم میخورد، ولیكن در معماری معاصر غرب و با ظهور
سبكهای نو از جمله دیكانستراكشن و یا فولدینگ و غیره با حذف سلسله مراتب و
با هدف شكلدهی سیالیت فضایی این مقوله تا حدود زیادی كمرنگ شده است.
محرمیت در معماری سنتی ایران
اهمیت دادن به حریمهای عمومی، نیمه
عمومی، نیمه خصوصی و خصوصی، رعایت اصول سلسله مراتب و محرمیت دخیل
بودهاند، حتی در آیات قرآنی هم اشاره شده است. آیات 30 و 31 سوره مباركه
نور به بحث محارم و شناخت آنان و اهمیت حفظ نگاه و رعایت محرمیت میپردازد.
شناخت محارم از آن جهت حائز اهمیت است كه لازمهی طراحی مناسب همراه با
رعایت اصول و قواعد ارزشی است. محرمیت در فضاهای اختصاصی تمامی افراد ساكن
یك خانه میبایست لحاظ گردد و یا هنگامی كه آداب سخن گفتن با والدین مطرح
میگردد و اینكه خداوند میفرماید وظیفه فرزندان است كه كمترین اهانتی به
پدران و مادرشان هنگامی كه به پیری میرسند نكنند، این امر نشان از آن دارد
كه حتی در اختصاص فضای سكونت به والدین نیز میبایست این حرمت رعایت گردد و
فضای مسكونی فرزندان و یا حتی بنای مجزای آنان میبایست نسبت به فضای
سكونت والدین فروتنی و تواضع داشته باشد. لذا مشخص است كه تمامی دستورات،
آداب و قواعدی كه در دین مبین اسلام مطرح گردیده است، جدا از ثمرات اخلاقی
آنان ارائه راهكارهایی است برای تمامی افراد جامعه از تمامی تخصصها، تا با
غور و اندیشه در آنان راه حلهایی مناسب با پیشه خود برای زندگی بهتر و
سعادتمندتر دریابند. در واقع در بسیاری از موارد فضاها و كالبد معماری سنتی
ما بدان گونه بوده است كه نه تنها شكلگیری شان براساس اصول جهان بینی
اسلامی بوده است كه ریشه در اندیشه معمار آن داشته است، بلكه زمینه را نیز
به گونهای فراهم آوردهاند تا فرد استفاده كننده از فضا نیز هرچه بیشتر
ملزم به رعایت آداب و قواعد و بهرهمندی هرچه بیشتر از این اصول همیشه ثابت
هستی گردد.
پیوند معماری با طبیعت
نكته حائز اهمیت در پیوند میان معماری
سنتی ایران و طبیعت رعایت اصل محرمیت است. بناها به گونهای شكل گرفتهاند
كه در تركیب با طبیعت و استفاده از عناصر آن، محیط طبیعی را به درون خود
كشیدهاند. نگاهی به اصل محرمیت با توجه به آیات و روایات همانگونه كه مشخص
است كتاب خدا، سنت ائمه، عقل و اجماع مراجع شناخت و تبیین تمامی اصول و
احكام زندگانی و رستگاری بشریت به شمار میآیند و میتوان عنوان كرد وظیفه
هر فرد مسلمانی است تا با مراجعه به این مبانی اصول ارزشی حاكم بر تخصص
خویش را بازشناسد، همانگونه كه معمار سنتی ایرانی نیز چنین كرده است و
شاخصههای معماری سنتی ایران كه به بهترین وجه ممكن است؛ میتوان نتیجه
گرفت محرمیت یكی از اصول اساسی حاكم بر هستی و پدیدههای آن است كه تأثیرات
آن در ساختار كالبدی- فضایی معماری سنتی ایران غیر قابل كتمان است. معماری
به عنوان كالبد اندیشه همواره ابزاری برای بروز تفكر، نگرش و اندیشههای
هرقوم و ملتی بوده است.
محرمیت یكی از این اصول سنتی است كه به
گونهای بس شاخص و هنرمندانه در معماری پس از اسلام ایران زمین كالبد یافته
است. در كنار محرمیت اصولی همانند وحدت كه باید آنرا جهت بخش تمامی هنر و
تمدن اسلامی دانست، نظم، سلسله مراتب، تقارن و تناسب و غیره نیز در كالبد
بناهای سنتی قابل پی جویی است و از آنجا كه دارای ریشههای مشترك بوده و رو
به یك حقیقت ازلی دارند، وجود هر كدام شكل دهنده و مكمل دیگری است.