نشانه های افسردگی کدامند؟ چگونه می توان متوجه این علائم شد؟
علایم افسردگی
افسردگی با 9 معیار دقیق تعریف می شود. این معیارها براساس محورهای چهارگانه DSM هستند که مشخصه هایی جهانی و تعریف شده اند.
1) خلق و خوی افسرده.
برای
اطلاق افسرده بودن به فرد، او باید تمام روز و تقریباً هر روز این حالت را
داشته باشد. این خلق و خوی افسرده توسط خود شخص با احساس اندوه، پوچی و
افسردگی حس می شود یا توسط اطرافیانش مشاهده می گردد. در میان کودکان یا
بزرگسالان، این خلق و خو می تواند با تندخویی بروز پیدا کند.
2) بی علاقگی یا لذت نبردن از فعالیت هایی که معمولاً لذت بخش و جالب اند.
این نشانه هر روز و عملاً برای تمامی فعالیت ها دیده می شود.
3) حس خودکم بینی یا احساس گناه بیش از حد و نامتناسب.
این احساس تقریباً همیشه و تقریباً هر روز حضور دارد.
4) داشتن ایدۀ خودکشی به طور مکرر، خواه با نقشه یا بدون نقشۀ دقیق یا با اقدام به خودکشی.
فکر به مرگ (مثلاً گفتن «من ترجیح می دهم که مرده باشم») نیز از این دسته محسوب می شوند.
5) مشکلات خواب. ممکن است به شکل بی خوابی یا پرخوابی بروز کند.
این مشکلات هر روز در میان افراد افسرده دیده می شود.
6) آشفتگی یا کندشدن روانی – حرکتی.
این
نشانه نیز هر روز حضور دارد که یا توسط خود فرد افسرده گزارش می شود یا
اطرافیانش مشاهده می کنند. در افسردگی، حرف فقط بر سر یک احساس بی قراری یا
کندشدگی ساده نیست، بلکه این آشفتگی یا کندشدگی قابل ملاحظه و مشهود است.
7) مشکلات اشتها که هم به شکل بی اشتهایی و کاهش وزن و هم بالعکس
با افزایش اشتها و اضافه شدن وزن می تواند روی دهد. این مشکلات بدون رژیم گرفتن به وجود می آیند.
8) مشکلات تمرکز.
این
مورد اغلب با مشکل در اندیشیدن و حتی تردیدهای تکراری ظاهر می شود. پدیده
ای قابل مشاهده و روزانه است و تنها احساس عدم موفقیت در متمرکز شدن نیست.
9) احساس روزانه خستگی یافقدان انرژی.
برای
مطرح کردن افسردگی با یک تشخیص جدی، باید حداقل 2 مورد از 4 مورد اول در
شخص دیده شود. و در ادامه، در افسردگی حداقل 5 مورد از این 9 معیار یافت می
شوند.
اگر دقت کرده باشید دیده اید که در این لیست علائم، با سماجت و
پافشاری تأکید شده که علائم باید هر روز و در تمام طول روز مشاهده شوند.
این به این معناست که هر یک از ما ممکن است در روز ساعات یا دقایقی را با
خلق و خوی افسرده پشت سر بگذارد. این حالات ممکن است که بر حسب اتفاقات
زندگی برای همه پیش بیاید. اما معنی اش این نیست که فرد افسرده است. حال
آنکه فرد افسرده در این حالت غرق می شود و به راحتی بیرون نمی آید.
هنگامی
که نشانه های یک افسردگی واقعی را در خود دیدید، مهم است که به خودتان کمک
کنید. مطمئناً برای این بیماری، درمان های دارویی و البته درمان های مکمل
غیر دارویی (روان درمانی، ورزش، استراحت، تغییرات ضروری در شکل و قالب
زندگی و کار و…) وجود دارد.
افسردگی چیست و چگونه آن را درمان کنیم؟
این بروشور برای تمامی كسانی كه تحت تاثیر احساسات ناشی از
افسردگی می باشند، توصیه می گردد. در ضمن، امیدواریم این بروشور برای
دوستان و خویشاوندان كسانی كه ازافسردگی رنج می برند، نیز مفید واقع گردد.
این بروشور توصیف می كند كه حس افسردگی چگونه است، چگونه افراد افسرده می
توانند به خودشان كمك كنند، چگونه می توان به كسی كه افسرده است كمك كرد و
اینكه از متخصصین چه كمكی می توان گرفت. همچنین برخی نکاتی راکه در مورد
افسردگی نمی دانیم، را توضیح می دهد.
مقدمه
همه ما گاهی اوقات احساس خستگی، بدبختی و ناراحتی میكنیم،
این احساسات معمولاً بیش از یك یا دو هفته دوام نمی آورند و چندان با روند
زندگی ما تداخل ایجاد نمی كند. گاهی اوقات دلیل خاصی برای آن وجود دارد،
گاهی هم فقط از غم و اندوه ناشی میشود. ما معمولاً خودمان از پس آنها برمی
آییم و نیازی به كمك گرفتن از دیگران نداریم.
زمانی افراد افسردگی جدی دارند که:
1. احساس افسردگی سریع برطرف نشود.
2. به قدری حالشان بد باشد كه زندگی روزمره آنها دچار اختلال گردد.
حس افسردگی چیست؟
حس افسردگی به مراتب قوی تر و نامطلوب تر از دورههای كوتاه
مدت یأس و ناراحتی است كه همه ما گاه و بی گاه با آن مواجه می شویم.
معمولاً بسیار طولانی مدت می شود و می تواند روزها، هفتهها و حتی ماهها
طول بكشد.
اغلب افراد مبتلا به افسردگی دارای همه علائم ظاهری لیست شده
در اینجا نیستند، ولی اكثراً حداقل پنج یا شش مورد را دارند. این علائم
عبارتند از:
1. احساس ناراحتی در بیشتر اوقات، ولی ممكن است در هنگام غروب كمی بهتر شوند.
2. از دست دادن توجه و علاقه به زندگی و عدم توانایی در لذت بردن از هر چیز.
3. تصمیمگیری مشكلتر می شود.
4. نمی توانند به چیزهایی كه دوست دارند، بپردازند.
5. كاملاً احساس خستگی می كنند.
6. احساس بیقراری و اضطراب دارند.
7. كم اشتها شده و وزن كم می كنند (برخی افراد برعكس، پراشتها شده و چاق می شوند.)
8. 1 تا 2 ساعت طول میکشد تا بخواب روند و زودتر از وقت معمول بیدار می شوند.
9. علاقه خود را به سكس از دست می دهند.
10. اعتماد به نفس آنها كم می شود.
11. احساس بی مصرفی، بی كفایتی و ناامیدی می كنند.
12. از دیگران دوری می كنند.
13. تندخو و بدخلق می شوند.
14. در اوقات خاصی از روز، معمولاً صبحها حس بدی دارند.
15. به فكر خودكشی می افتند.
معمولاً ما متوجه نمی شویم که چگونه دچار افسردگی می شویم،
زیرا به تدریج در ما ایجاد می شود. ممكن است تصمیم بگیریم با آن مقابله
كنیم وخودمان را به خاطر تنبل بودن یا بی اراده بودن سرزنش كنیم. گاهی لازم
است دیگران ما را متقاعد كنند كه كمك خواستن نشانه ضعف نیست. ممكن است
تلاش كنیم برای غلبه برافسردگی خود به شدت كار و فعالیت كنیم. این امر می
تواند ما را به مراتب متاثرتر و فرسودهتر كند ما اغلب به دردهای فیزیكی و
جسمی، سردردهای مداوم یا بی خوابی توجه نمی كنیم، گاهی اوقات این
نشانههای فیزیكی می تواند علامت اولیه افسردگی باشد.
چرا افسردگی اتفاق می افتد؟
برای افسردگی روزمرهای كه همه ما گاه به گاه تجربه می
كنیم، معمولاً بیش از یك دلیل وجود دارد. این دلایل در افراد مختلف می
توانند متفاوت باشند. ممكن است گاهی اوقات کاملاً واضح به نظر برسند و یا
بالعکس آشكار به نظر نرسند. این عوامل میتوانند یک چیز ناامید كننده و یاس
آور باشند یا به خاطر از دست دادن چیزی یا شخصی باشد. اماگاهی اوقات، مشخص
نیست که چرا احساس افسردگی می كنیم. فقط بی حوصله هستیم، قوز می كنیم،
حس غم داریم و انگار که از دنده چپ بلند شدهایم. واقعاً نمی دانیم چرا.
به هر ترتیب این احساسات می توانند به قدری بد باشند كه ما نیاز به كمك
داشته باشیم.
چیزهایی كه در زندگی ما رخ می دهد
حس افسردگی بعد از یك رویداد عذاب آور، مثل سوگواری، طلاق و
یا از دست دادن شغل، طبیعی به نظر می رسد. ممكن است چند هفته یا چند ماه
بعد هم به فكر كردن و صحبت كردن راجع به آن رویداد تلخ بپردازیم، ولی پس از
مدتی این رویداد تلخ را به تدریج می پذیریم و سعی می کنیم که با آن کنار
بیاییم. ولی عدهای از ما نمی توانیم با آن کنار بیاییم و دچار افسردگی می
شویم.
شرایط محیطی
اگر ما تنها باشیم، دوستی نداشته باشیم، نگرانیهای فکری و جسمی داشته باشیم. احتمال ابتلا به افسردگی در ما بیشتر می باشد.
بیماری جسمی
اغلب افسردگی وقتی بروز می کند كه ما از نظر فیزیكی بیمار
باشیم. این امر نه تنها برای بیماریهای تهدیدکننده زندگی مثل سرطان و
بیماری قلبی صادق است بلكه در مورد بیماریهای مزمن، مثل آرتروز یا برونشیت
نیز صدق می كند.
جوانترها ممكن است بعد از ابتلا به عفونتهای ویروسی مثل سرماخوردگی،آنفولانزا یا تب غده ای دچار افسردگی شوند.
شخصیت
هر كسی می تواند افسرده شود. ولی عدهای از ما به نظر
بیشترمستعد ابتلا به افسردگی هستیم، این امر ممكن است به علت خصوصیات خاص
بدن ما، به علت تجارب اولیه در زندگی مان یا هر دو باشد.
الكل
بسیاری از افرادی كه زیاد الكل می نوشند، دچار افسردگی می
شوند. معلوم نیست اول كدام یك در شخص بروز می كند نوشیدن مفرط یا
افسردگی. همچنین افرادی كه خیلی زیاد مشروب می خورند بیشتر از دیگران
مستعد خودكشی هستند.
جنسیت
زنان بیشتر از مردان مستعد افسردگی هستند. بدین علت كه مردان
كمتر دستخوش احساسات می شوند، احساسات خود را سركوب می كنند یا آنها را
با خشونت بیان می كنند یا اینكه از طریق نوشیدن زیاد مشروب سركوب می
كنند. از طرف دیگر، زنان معمولاً بیشتر تحت استرس هستند. چون هم استرس
محیط کار را دارند و در عین حال باید مراقب بچه هم باشند.
ژن ها
افسردگی می تواند به صورت خانوادگی باشد اگر یكی از والدین
شما شدیداً افسرده باشد، شما هشت برابر بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی
هستید.
افسردگی روان شیدایی(Manic Depression ) چیست؟
حدود 1 نفر از 15 نفری كه دچار افسردگی شدید هستند.
پریودهایی خواهند داشت كه فوق العاده فعال و پرانرژی می شوند. این مورد،
افسردگی روان شیدایی نامیده می شود. امروزه از آن بعنوان اختلال (دو
قطبی یا مانیک دپرشن) نیز نام برده می شود. این نوع افسردگی به نسبت مساوی
مردان و زنان را مبتلا می کند.
آیا ابتلا به افسردگی شكلی از ضعف است؟
ممکن است از دید دیگران اینطور بنظر برسد كه شخص افسرده خودش
خواسته که افسرده باشد. ولی حقیقت این است كه، افسردگی نوعی از بیماری است
که می تواند برای اكثر افراد اتفاق بیفتد و به هیچ عنوان نشانه ضعف نیست،
حتی اشخاص قدرتمند نیز میتوانند دچار افسردگی شدید شوند.
وینستون چرچیل که خود از افسردگی رنج می برد، افسردگی را “سگ سیاه” می نامید.
چه موقع باید كمك بخواهیم؟
1. وقتی احساس افسردگی شما بدتر از حد معمول باشد و به نظر می رسد بهتر نمی شود.
2. وقتی احساس افسردگی شما روی كار، علایق و احساسات شما نسبت به خانواده و دوستانتان تاثیر بگذارد.
3. در صورتی كه شما حس كنید كه زندگی ارزشی ندارد یا اینكه افراد دیگر بدون شما خوشتر خواهند بود.
در این شرایط، صحبت با خویشاوندان یا دوستان مورد اعتماد
ممكن است کمک کننده باشد، در غیر اینصورت نیاز است که توسط دكتر عمومی تان
ویزیت شوید. گاهی اوقات دوستان و یا اعضای خانواده شما متوجه تغییراتی در
شما می شوند و درباره شما نگران می شوند.
كمك به خودتان
آنرا برای خودتان نگه ندارید
اگر اخبار بدی داشتهاید یا ناراحتی عمدهای داشتهاید، سعی
كنید به كسی كه با شما نزدیك است بگویید و به او بگویید چه حسی دارید. این
اغلب به رفع ناراحتی كمك می كند. در مورد آن با كسی حرف بزنید. این بخشی
از مسیر طبیعی التیام بخشی ذهن است.
كاری انجام دهید
برای ورزش از خانه بیرون بروید. اگر شده حتی فقط برای پیاده
روی، این امر به شما كمك می كند تناسب فیزیكی خود را حفظ كرده و بهتر
بخوابید. ممكن است حس كنید قادر به كار كردن نیستید ولی بهتر است تلاش كنید
و فعال بمانید.
این می تواند كار منزل باشد، آنرا خودتان انجام دهید (حتی با
انجام کارهای ساده مثل تعویض یك لامپ). این می تواند به ذهن شما كمك كند
از افكار دردناكی كه شما را افسردهتر می كنند فارغ شوید.
خوب بخورید
سعی كنید خوب بخورید، وعده غذایی متوازنی داشته باشید، ولو
اینكه ممكن است تمایل به غذا نداشته باشید، سبزیجات و میوهجات تازه بسیار
مفیدند. افسردگی می تواند وزن شما را كم كند و باعث کمبود ویتامینها شود
كه باعث تشدید روند افسردگی می شود.
از الكل پرهیز كنید
در مقابل تمایل مصرف الكل، برای سرپوش گذاشتن و فراموش کردن
غمهایتان، مقاومت كنید، الكل افسردگی را واقعاً بدتر می كند، چند ساعتی حس
بهتری به شما می دهد ولی بعداً حس افسردگی بدتری دوباره باز میگردد.
مصرف خیلی زیاد الكل، شما را از درخواست كمك و حل مشكلتان باز می دارد. در
ضمن برای سلامت جسمانی شما نیز مضر است.
بخوابید
سعی كنید نگرانی در مورد مشكل خوابیدن به خود راه ندهید. گوش
دادن به رادیو یا تماشای تلویزیون در حالی كه دراز كشیده اید یا بدنتان در
حال استراحت است می تواند كمك زیادی بكند. حتی اگر نتوانید بخوابید، می
توانید ذهنتان را به این روش مشغول كنید، به این طریق كمتر حس اضطراب
داشته و خوابیدن برایتان سادهتر می شود.
علت را پیدا كنید
اگر فكر می كنید می دانید چه چیزی باعث افسردگی شما است،
نوشتن آن و بررسی راه هایی كه می تواند به حل آن كمك كند، مفید خواهد
بود.
امیدوار باشید
بخاطر داشته باشید که:
شما تجربهای را پشت سرمی گذارید كه عده زیادی سپری كردهاند.
شما به تدریج این دوره را پشت سر می گذارید، گرچه ممكن است باور این موضوع برایتان مشكل باشد.
افسردگی می تواند تجربه مفیدی باشد. می تواند شمارا به شخصی
سرسخت تر و قوی تر بدل کند که می توانید وضعیتها و روابط افراد را شفاف تر
ببینید و درک بهتری از روابط بین افراد داشته باشید.
شما ممكن است قادر به اخذ تصمیمات و تغییرات مهمی در زندگی خود باشید كه قبلاً از آن اجتناب می کردید.
چه نوع كمكی در دسترس می باشد
بیشتر افراد افسرده توسط دكتر عمومی خود معالجه می شوند. بسته
به علائم بیماری، شدت افسردگی و شرایط محیطی، دكتر ممكن است شكل خاصی از
روان درمانی، قرصهای ضد افسردگی و یا هر دو مورد را تجویز كند.
روان درمانی/ مشاوره
گفتگو در مورد احساساتتان می تواند مفید باشد، دکتر عمومی
شما ممكن است مشاوری در مطب داشته باشد كه شما بتوانید با او صحبت كنید.
اگر افسردگی به رابطه تان با همسر و یا شریک زندگی تان مربوط شود، یک
مشاور خبره می تواند به شما کمک کند.
اگر در حالی كه از معلولیت جسمی رنج می برید یا مسئولیت
مراقبت از فردی معلول می باشید و دچارافسردگی شدهاید، با شرکت در گروههای
خود درمانی و در میان گذاشتن تجاربتان با دیگران می توانید احساس بهتری
داشته باشید.
اگر قادر به كنار آمدن با فوت فردی از اطرافیان خود نیستید. گفتگو درمورد آن با دیگران می تواند مفید باشد.
گاهی اوقات بیان احساسات واقعی حتی به دوستان نزدیك نیز مشكل
است، در حالی که در میان گذاشتن این احساسات با یك مشاور مجرب یا درمانگر
می تواند سادهتر باشد. بازگو کردن آنچه در سینه نهفتهاید، می تواندكمك
كننده باشد، خصوصاً اگر بتوانید از کمک یک مشاور بهره ببرید که برای مدتی
به طور اختصاصی به شما بپردازد. دراین صورت به احتمال زیاد احساس بهتری
خواهید داشت.
انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد، مواردی از آنها برای افراد با افسردگی خفیف تا متوسط بسیار موثر است.
رفتار درمانیِ شناختی2 به افراد كمك می كند دیدگاههای منفی
را كه می تواند گاهی اوقات عامل افسردگی باشند را برطرف كنند. درمانهای
بین فردی و دینامیك برای افرادی که نمی توانند با دیگران رابطه خوبی برقرار
کنند مفید است. روان درمانی، اصولاً كار زمان بری است جلسات معمولاً حدود
یك ساعت طول می كشد و شما نیاز به 5 تا 30 جلسه دارید. برخی درمانگرها شما
را هفتگی ملاقات می كنند و برخی هر 2 تا 3 هفته یكبار.
روان درمانی چگونه عمل می كند؟
این بستگی به شكل درمانی كه شما اتخاذ كردهاید، دارد. تنها
در میان گذاشتن نگرانی هایتان، با شخصی دیگر می تواند مفید باشد. چون شما
حس میكنید که با مشكلات خود تنها گذاشته نشده اید و حمایت می شوید.
رفتار درمانی شناختی به شما كمك می كند ایدههایی را كه باعث افسردگی تان شده است را بررسی كرده و تغییر دهید.
مشاوره می تواند به شما كمك كند در مورد حس تان راجع به زندگی و دیگر افراد شناخت بهتری بدست آورید.
درمانهای دینامیك به شما كمك می كندکه متوجه شوید که تجارب گذشتهتان چگونه ممكن است روی زندگی حال حاضر شما تاثیر بگذارد.
صحبت کردن در گروه می تواند در تغییر نحوه رفتارتان بادیگران مفید باشد.در گروه این شانس را دارید كه بشنوید.
مشكلات توام با روان درمانی
این روشهای درمانی معمولاً بسیار بی خطر هستند ولی گاهی می
توانند اثرات جانبی داشته باشند. گفتگو در مورد مسائل ممكن است خاطرات بدی
را از گذشته به ذهن آورد و این می تواند شما را غمگین یا متاثر سازد.
بعضی گزارش كردهاند كه روان درمانی می تواند دیدگاه و
ارتباط افراد را با دوستان و خانوادهشان تغییر دهد. این امر می تواند
روی روابط تاثیرگذار باشد. مهم است که شما به درمانگر خود اطمینان داشته
باشید و بدانید كه آنها آموزش لازم را دیدهاند. اگر نگران روان درمانی
هستید با دكتر یا تراپیست(درمانگر) خود مشورت کنید. متاسفانه، مابا کمبود
روان درمانگر مواجه هستیم و در برخی مناطق، ممكن است مجبور باشید ماهها صبر
كنید.
راهحلهای جایگزین
سنت جان وارت یک داروئی گیاهی موثر می باشدکه در داروخانه ها
قابل تهیه می باشد، این دارو در آلمان كاربرد وسیعی دارد و شواهدی وجود
دارد كه در موارد افسردگی خفیف تا متوسط موثر است. مصرف یك قرص در روز کافی
می باشد. به نظر می رسد در اكثر موارد مشابه قرص های ضد افسردگی اثر می
کند ولی برخی افراد گزارش کرده اند که این دارو عوارض جانبی كمتری دارد.
اگر داروی دیگری مصرف می كنید قبل از استفاده از سنت جان وارت با دكتر خود
مشورت کنید. در استفاده از این دارو نیز حتماً با پزشک خود مشورت کنید.
ضد افسردگی ها
اگر افسردگی شما شدید است یا مدتها طول كشیده است، طبق نظر
دكترتان برای مدتی از داروهای ضد افسردگی استفاده خواهید کرد. این
داروها(ضد افسردگی ها) آرامبخش نیستند. گرچه ممكن است به شما كمك كنند
احساس اضطراب و پریشانی كمتری داشته باشید. این داروها به افراد افسرده كمك
می كنند حس بهتری داشته باشند بطوری كه بتوانند دوباره از زندگی لذت برده
و با مشكلات خود به طور موثر دست و پنجه نرم کنند.
به خاطر داشته باشید كه، برخلاف بسیاری از داروها، شما اثر
ضدافسردگی ها را به سرعت حس نمی كنید. اغلب افراد، برای 2 یا 3 هفته اول،
هیچ بهبودی در خلق و خوی خود مشاهده نمی كنند، گرچه برخی مشكلات دیگر
ممكن است با سرعت بیشتری بهبود یابند. مثلاً، افراد اشاره می كنند كه بهتر
می خوابند و اضطراب شان کم می شود.
ضد افسردگی ها چگونه عمل می كنند؟
مغز از میلیونها سلول ساخته می شود كه پیامها را با
استفاده از مقادیر انبوهی اجزای شیمیایی موسوم به انتقال دهندههای عصبی به
یكدیگر منتقل می كنند. بیش از یکصد نوع ماده شیمیایی مختلف در قسمتهای
مختلف مغز فعال هستند. در افسردگی، دو نوع از این انتقال دهندههای عصبی
نقش مهمتری دارند که عبارتنداز: سروتونین و نورآدرنالین. ضدافسردگی ها
مقادیر این دو ماده شیمیایی را در قسمتهای انتهایی عصب افزایش میدهند و
بنابراین عملكرد بخشهائی از مغز را كه از سروتونین و نورآدرنالین استفاده
میكنند، تقویت می كنند.
مشكلات توام با ضدافسردگی ها
مثل تمام داروها، ضدافسردگیها نیز اثرات جانبی(ناخواسته)
دارند. اگرچه، این اثرات معمولاً ملایم بوده و با ادامه درمان بتدریج کاهش
می یابند. ضد افسردگی های جدیدتر مثل(اس اس آر آیز) ممكن است در ابتدا كمی
احساس تهوع به شما بدهند و برای مدت كوتاهی احساس اضطراب كنید. ضد افسردگی
های قدیمی تر می توانند باعث خشكی دهان و یبوست شوند. دكتر شما معمولاً
توصیه به ادامه درمان می کند مگر اینکه عوارض داروئی بسیار شدید باشند.
همانند هرگروهی از داروها، ضد افسردگی های مختلف نیز اثرات
مختلفی دارند. دكتر شما می تواند درباره عوارض و اثرات داروها اطلاعاتی به
شما بدهد و مشتاق است درباره هر آنچه شما را نگران می كند بداند. یك نسخه
از بروشور اطلاعاتی را همراه با دارو از داروساز بگیرید. بعضی از این
داروها باعث احساس گیجی و خواب آلودگی می شوند، که معمولاً در شب تجویز می
شوند، بنابراین به نوعی می تواند به شما كمك كند بهتر بخوابید. هرچند اگر
در طی روز احساس خواب آلودگی میكنید، باید از رانندگی و یا کار با
ماشینآلات خودداری كنید.
مصرف این قرصها احتیاج به رعایت الگوی غذایی خاصی ندارد و
شما می توانید از رژیم غذایی معمول خود استفاده كنید(اگر در مواردی نیاز
به رعایت رژیم غذائی خاصی باشد دكتر به شما خواهد گفت). این قرصها تداخل
داروئی با مسكنها، آنتی بیوتیكها یا قرصهای ضد بارداری ندارند. شما
بهتر است که از مصرف الكل اجتناب كنید. مصرف الكل و قرص می تواند باعث
خواب آلودگی شدید شما گردد.
معمولاً قرص های ضد افسردگی توسط دکترعمومی تان تجویز می
شود(و نه روانپزشک). در وهله اول او شما را بطور منظم ویزیت خواهد کرد تا
مطمئن شود قرصها خوب عمل می كنند. اگر قرصها موثر باشند برای حداقل 4 ماه
بعد از احساس بهبودی نیز تجویز خواهند شد. اگر این اولین تجربه افسردگی شما
باشد ممكن است نیاز باشد برای مدت بیشتری قرص بخورید. وقتی زمان قطع آن
برسد، باید به تدریج و تحت نظر پزشکتان قرصها را كم و سپس قطع كنید.
اغلب افراد نگرانند كه ضد افسردگی ها اعتیادآور باشند. در
حالی که اینطور نیست ولی شما ممكن است علایمی را در صورت قطع ناگهانی ضد
افسردگی ها تجربه كنید که می تواند شامل اضطراب، اسهال، رویاهای زنده یا
حتی كابوس باشد. این امر می تواند تقریباً همواره با كاهش آهسته دوز آنها
قبل از توقف کامل دارو، قابل اجتناب باشد. برخلاف داروهائی مثل والیوم،
نیكوتین یا الكل شما نیاز به افزایش مقدار دوز برای دستیابی به همان اثر
نخواهید داشت و هیچ وقت اعتیاد به مصرف آنها پیدا نخواهیدکرد.
كدامیك برای من مناسب است ـ روان درمانی یا مصرف قرص؟
این بستگی به افسردگی شما و شدت آن دارد. در كل، روان درمانی
در افسردگی خفیف تا متوسط موثرتر است. دارو در افسردگی خفیف خیلی موثر
نیست. اگر افسردگی شما شدید باشد احتمالا نیاز به مصرف داروی ضد افسردگی
برای مدت شش الی نه ماه خواهد بود.
پس از بهبود نسبی باداروهای ضد افسردگی، اغلب افراد روان
درمانی را روش مناسبی یافته اند. روان درمانی می تواند به شما كمك كند روی
مواردی در زندگیتان کارکنید كه اگر به آنها توجه نشود ممکن است دوباره
افسرده شوید. هم ضد افسردگیها و هم روان درمانی در كمك به افراد جهت
بهبود افسردگی متوسط موثر هستند. بسیاری از روانپزشكان معتقدند كه ضد
افسردگی ها در درمان افسردگی شدید موثرتر هستند. برخی افراد فقط ایده
دارو را دوست ندارند، عدهای هم ایده روان درمانی را نمی پسندند بنابراین
اینکه کدامیک موثرتر است امری نسبی است. در ضمن باید این نکته را هم در نظر
داشت که مشاوره صحیح و روان درمانی در برخی نقاط كشور در دسترس نمی باشد.
وقتی افسرده باشید تصمیم گیری سخت می شود این را به دوستان،
خانواده یا به كسانی كه اعتماد دارید، بگویید آنها به شما كمك می كنند
تصمیم بگیرید.
آیا به دیدن روانپزشك نیاز خواهم داشت؟
اكثر افراد افسرده توسط پزشک عمومی درمان می شوند ولی تعداد
كمی از افراد بهبود نمی یابند و به كمك تخصصی تری نیاز دارند. آنها
احتمالاً به روانپزشك یا عضوی از تیم بهداشتِ روانی5 برای كمك اختصاصی
ارجاع می شوند. روانپزشك یك دكتر است كه در زمینه درمان اختلالات روانی و
روحی تخصص دارد. اعضای تیم بهداشت روانی ممكن است پرستار، روان شناس،
مددكار اجتماعی یا متخصص کاردرمانی باشند. هر یک از این افراد در مسائل
بهداشت روانی مجرب و ورزیده هستند.
مصاحبه اول با روانپزشك احتمالاً یك ساعت طول می كشد. ممكن
است از شما خواسته شود به همراه یکی از خویشاوندان یا دوستانتان به
روانپزشک مراجعه نمائید. نیازی به نگرانی نیست روانپزشك می خواهد در
موردگذشته شما و در مورد هر بیماری جدی یا مشكلات روحی شما در گذشته بیشتر
بداند. وی در مورد مسائلی كه اخیراً در زندگی شما رخ داده، در مورد اینکه
چطور دچار افسردگی شدید و در مورد سابقه درمانی و دارویی شما سئوال می
كند. گاهی اوقات پاسخ به تمامی این سئوالات ممکن است مشكل باشد، ولی به
دكتر كمك می كند به اطلاعاتی در مورد شما دست یابد و بهترین درمان را برای
شما تجویز كندکه ممکن است صرفاً یک توصیه، تغییر دارو و یا بستری در
بیمارستان باشد(اگر افسردگی شما شدید باشد یا به نوع خاصی از درمان نیازمند
باشید، بهتر است به بیمارستان بروید) این فقط برای یك درصد افراد افسرده
ضروری می باشد.
اگر هیچ درمانی را اتخاذ نكنم، چه خواهد شد؟
جالب اینكه 4 نفر ازهر 5 نفرافراد افسرده ظرف مدت 4 تا 6 ماه
بدون هیچ كمكی كاملاً بهبود می یابند. بنابراین چرا باید به درمان
افسردگی پرداخت؟
اگرچه 4 نفر از هر 5 نفر با گذشت زمان خوب می شوند، 1 نفر
باقیمانده، تا دوسال بعد هم افسرده می ماند. ما قادر به پیشبینی دقیق
اینكه نهایتاً چه كسی بهبود می یابد و چه كسی بهبود نمی یابد نمی باشیم.
حتی اگرهمه افراد مبتلا هم به تدریج بهبود یابند، تجربه افسردگی می تواند
به قدری ناخوشایند باشد كه تلاش برای كوتاه کردن زمان آن ارزشمند است. به
علاوه، افرادی که اولین تجربه افسردگی را می گذرانند، 50 درصد احتمال
ابتلای مجدد به افسردگی را خواهند داشت. همچنین خطر خودکشی- هر چند تعداد
كمی از افراد افسرده ممکن است اقدام به خودكشی کنند- را هم باید به موارد
بالا اضافه کرد.
با بکار گیری برخی پیشنهاداتِ این بروشور، ممكن است مدت
افسردگی تان كوتاهتر شود. اگر بتوانید خودتان بر افسردگی غلبه كنید،
اعتماد به نفستان برای غلبه دوباره برآن در آینده افزایش خواهد یافت.
هرچند، اگر افسردگی شدید یا مزمن باشد ممكن است قادر به كار نباشید و از
زندگی لذت نبریدکه دراین صورت نیاز به کمک پزشک دارید.
چگونه می توانیم به كسی كه افسرده است كمك كنیم؟
1. می توانید شنونده خوبی باشید، این می تواند سختتر از آن
چیزی باشد که به نظر می آید، ممكن است مجبور به شنیدن یك مطلب، بارها و
بارها باشید.
2. پیشنهاد یا نصیحت نکنید حتی اگر پاسخ به نظر برایتان بسیار راحت و شفاف باشد مگر آنکه از شما خواسته شود که نظر یا پیشنهاد دهید.
3. گاهی اوقات، ممكن است افسردگی به علت یک مشكل مشخص و واضح
به وجود آمده باشد، در این صورت ممكن است قادر به كمك به فرد افسرده باشید
تا راه حلی پیدا كند یا حداقل روشی برای غلبه بر مشكل بیابید.
4. تنها صرف وقت با كسی كه افسرده است نیز می تواند مفید
باشد. شما می توانید فرد افسرده را تشویق كنید، به وی كمك كنید حرف بزند و
كمك كنید به كارهای عادی و روزمره خود بپردازد.
5. كسی كه افسرده است باور این موضوع که می تواند بهتر شود
برایش سخت می باشد شما می توانید به وی اطمینان بدهید كه بهتر خواهد شد
ولی ممكن است مجبور شوید بارها این مطلب را تكرار کنید. البته به هیچ وجه
او را نصیحت نکنید.
6. مطمئن شوید كه فرد به مقدار كافی غذا مصرف می كند و از الكل دوری می كند.
7. اگر فرد بدتر شد و شروع به صحبت از عدم علاقه به حیات و
زندگی كردن یا صحبت از آسیب رساندن به خود کرد،آن را جدی بگیرید و به دکتر
اطلاع دهید.
8.. سعی كنید به وی كمك كنید درمان را بپذیرد، وی را از مصرف
دارو یا دیدن مشاور یا روانكاو مایوس نكنید. اگر درمورد نحوه درمان نگران
هستید، با دكتر بیمار خود صحبت كنید.