بیشفعالی کودکان چه عواقبی دارد؟
در خصوص کودکان بیشفعال و ویژگیهای بارز این کودکان، اظهار کرد:
بیشفعالی در کودکان نوعی اختلال شایع بوده و فعالیت کودکانی که به این
اختلال مبتلا هستند خیلی پیچیدهتر از سایر کودکان است و همه آنان کودکانی
بسیار هیجانزده هستند که سعی دارند در همه کارها دخالت کنند.
وی با تاکید بر اینکه پرتحرکی مهمترین خصوصیت این کودکان است، ادامه داد:
این کودکان همواره در وجودشان اضطراب و اجباری برای خرابکاری دارند و
معمولا خیلی علاقه دارند که چیزی را بشکنند یا جسمی را پرتاب کنند.
این روانشناس با اشاره به اینکه یکی دیگر از ویژگیهای بارز کودکان بیشفعال، کنجکاوی بسیار
آنان است و همواره سعی بر این دارند که در کارهای والدین و اطرافیان خود
دخالت کنند، گفت: همچنین این کودکان خیلی کمدقت و کمتمرکز هستند و در همه
امور خود عجله دارند.
خادمی افزود: کودکان بیشفعال احساس خطر نمیکنند و
همیشه کارهای خطرناک انجام میدهند، این امر گاهی منجر میشود که برخی از
خانوادهها به آنان صفت بیباکی و شجاعت را نسبت دهند در حالی که واقعا
احساس خطر برای همه افراد خصوصا کودکان امری طبیعی است و انجام اعمال
خطرناک توسط کودکان هرگز نباید صفت پسندیدهای تلقی شود.
این روانشناس در خصوص علل بیشفعالی، گفت: معمولا بیشفعالی ژنتیکی و ارثی است
و کودکانی که به این اختلال دچارند معمولا در خانوادههایی هستند که
والدین یا خواهر و برادر آنها نیز به این اختلال دچار بودهاند، همچنین
نوع رفتار والدین و شرایط محیطی در ایجاد بیشفعالی موثر است.
وی با بیان اینکه عواملی نظیر اضطراب و استرس مادر در دوران بارداری در
شکلگیری این اختلال موثر است، خاطرنشان کرد: تحقیقات نشان داده است که
مصرف الکل و سیگار مادر در دوران بارداری نیز در ایجاد این اختلال در دوران
جنینی بی تاثیر نیست و نقش به سزایی دارد.
عواقب بیشفعالی کودکان چیست؟
خادمی
با بیان اینکه بازی با چاقو، کبریت و … از گرایشها و رفتارهای
غیرطبیعی این کودکان است و معمولا کودکان بیشفعال در آینده به سمت
رفتارهای پرخطر رفته و بزهکار میشوند، گفت: تمایل این کودکان به
کارهای خلاف مانند دروغگویی، تقلب، دزدی و حتی سیگار کشیدن زیاد است و
معمولا به دلیل کنجکاوی که دارند زودتر از سایر همسالان خود به امور خلاف و
خارج از قوانین ورود پیدا میکنند.
این روانشناس ادامه داد:
همچنین با توجه به اینکه این کودکان خیلی کمدقت و کمتمرکز هستند، معمولا
در یادگیری دروس نیز با مشکل مواجه هستند و همواره از انجام تکالیف مدرسه
طفره میروند و از اینرو این ویژگی منجر به افت تحصیلی آنان میشوند.
وی با تاکید بر اهمیت درمان این اختلال، عنوان کرد: اگر این اختلال در
کودکان در همان سنین پایین معالجه نشود در بزرگسالی، افرادی با شخصیتهای
ضد اجتماعی، پرخطر، بزهکار، افسرده، پرخاشگر و … میشوند همچنین عدم
معالجه این کودکان در سنین پایین ممکن است منجر به لکنت زبان و تیکهای
عصبی آنان در بزرگسالی شود.
بیشفعالی بیشتر در چه کودکانی رخ میدهد و تشخیص آن چگونه است؟
خادمی
با بیان اینکه حدود 8 تا 10 درصد از کودکان به این اختلال مبتلا هستند و
هنوز دلیل اصلی بیشفعالی کودکان شناخته نشده است، گفت: بیشفعالی معمولا
در پسران بیش از دختران شایع است و بر اساس آمار این اختلال در پسران حدود
سه تا پنج برابر دختران است و در پسرانی که فرزند اول خانواده هستند بیشتر
رخ میدهد.
این روانشناس با اشاره به اینکه یکی از مشکلاتی که
در این زمینه وجود دارد این است که اغلب خانوادهها شیطنت کودکان را با
بیشفعالی اشتباه میگیرند، عنوان کرد: تشخیص اختلال بیشفعالی برای کودکان
زیر پنج سال خیلی مشکل است و باید حتما توسط متخصصانی که در این زمینه
فعالیت دارند، صورت گیرد.
وی ادامه داد: بروز ویژگیهای
بیشفعالی در کودکان در سالهای اولیه رشد و پیش از ورود آنان به مدرسه
بوده و تشخیص این اختلال از سه سالگی به بعد امکانپذیر است. خادمی
اضافه کرد: کودکان بیشفعال زیر سه سالی که شیرخوار هستند معمولا بیشتر از
سایر کودکان همسن خود گریه میکنند، همچنین میزان خواب و غذای آنها نیز
نسبت به سایر کودکان همسن خود کمتر است و خیلی زیاد دستان و پاهای خود را
تکان میدهند.
والدین بیشفعالان به این نکات توجه کنند
این
روانشناس در خصوص نکاتی که والدین کودکان بیشفعال باید به آنان توجه
کنند، تصریح کرد: گرچه درمان این اختلال خیلی ضروری است، اما والدین چنین
کودکانی قبل از اقدام به درمان آنان حتما از بیشفعالی و وجود این اختلال
در کودکان خود مطمئن شوند و طوری نباشد که فقط برچسب بیش فعالی به این
کودکان زده شود.
وی ادامه داد: معمولا والدین این کودکان به شدت
از فعالیتها و تحرکات بیش از اندازه آنان نارضایتی دارند، اما دقت داشته
باشند که باید با این کودکان با محبت و مهربانی رفتار کرد، تنبیه و
برخوردهای خشن نتیجه عکس میدهد همچنین والدین سعی کنند که برای تنبیه
آنان فقط به دعواهای کوتاه و آرام مشابه قهر کردن بسنده کنند.
خادمی افزود: یکی از مهمترین مواردی که باید به آن توجه شود این است که
خستگی، علائم بیشفعالی را بیشتر میکنند از اینرو والدین این کودکان
حتما برنامهای برای تنظیم خواب فرزندان خود داشته باشند و کودکان خود را
از تماشای افراطی تلویزیون و بازی زیاد با کامپیوتر منع کنند.
این روانشناس افزود: درمان بیشفعالی زمانبر است و خانوادهها نباید
انتظار داشته باشند که سریع کودکان خود این عادت و اختلال را کنار بگذارند،
از طرفی درمان دارویی آن نیز برای برخی کودکان ضروری است که متاسفانه برخی
از خانوادهها به دلیل اینکه فکر میکنند این اختلال فقط شیطنت زیاد است
به دلیل عوارض دارویی از این نوع درمان پرهیز میکنند.
نشانههاي هشداردهنده خودکشي در فرزندتان را بشناسيد
اگر فرزندتان به شکلي نشان ميدهد که به
فکر خودکشي است، يا اگر حس غريزيتان به شما ميگويد که ممکن است آنها به
خود صدمه بزنند، سريع کمک بگيريد. فرزندتان را تنها به حال خود رها نکنيد.
حتي اگر وي انکار ميکند «منظورش همان است»، پيش او بمانيد. به او اطمينان
خاطر مجدد بدهيد. دنبال کمکهاي تخصصي باشيد. در صورت لزوم، وي را به
اورژانس بيمارستان ببريد تا اطمينان حاصل کنيد که تا زمانِ انجام کامل
ارزيابيها و آزمايشات روانپزشکي مربوطه، او در محيطي امن قرار دارد.
انجمن
ملي روانشناسان مدرسه، نماينده ي 22000 روانشناس مدرسه و تخصصهاي مربوط
به آن در سراسر ايالات متحدهي آمريکا و خارج از آن است. هدف اين انجمن
توسعهي محيطهاي آموزشي و روانشناختي سالم براي تمام کودکان و جوانان
است. به اين منظور با اجراي برنامههاي کارآمد مبتني بر تحقيقات علمي، موجب
پيشگيري از مشکلات و همچنين افزايش استقلال دانشآموزان، و توسعهي آموزش
بهينه ميشود. اين امر از طريق به روزترين تحقيقات و آموزشها، پشتيباني،
ارزيابي مستمر برنامههاي در دست اقدام و خدمات تخصصي مراقبتي انجام
ميشود.
مطلبي که در پي خواهد آمد شامل
توصيههاي اين انجمن براي والدين و کارکنان مدارس در مواجهه با موضوع تمايل
به خودکشي در کودکان و نوجوانان است. بيترديد با توجه به شرايط و امکانات
هر کشوري، توصيههاي مزبور ميتوانند شيوهي اجرايي متفاوتي داشته باشند.
توصيههايي براي والدين و مدارس
تحقيقات
نشان دادهاند کودکاني که با خشونت، رويدادهاي تهديدآميز زندگي، و
ناکاميهاي آسيبزا مواجه هستند، بيشتر در معرض خطر افسردگي، سوءمصرف الکل و
مواد مخدر، و خودکشي قرار دارند. به دنبال فجايعي چون حملهي تروريستي
يازده سپتامبر، تيراندازي در مدرسه، بلاياي طبيعي يا حتي بحران فردي، اين
احتمال وجود دارد که دانشآموزان، نشانههاي هشداردهندهي تمايل به خودکشي
بروز دهند. والدين و کارکنان مدرسه، خصوصاً بايد نسبت به کودکان و جواناني
که به خاطر موقعيت و شرايط شخصي، آسيبپذيرتر هستند، هوشيارتر باشند. اين
موضوع شامل نوجواناني ميشود که مسائلي مانند ضرر و فقدان شخصي، آزار يا
واقعهي آسيبزايي را قبلاً تجربه کرده اند يا آن دسته از جواناني که از
افسردگي يا ديگر بيماريهاي رواني رنج ميبرند. نوجواناني که داراي اين
نشانههاي مخاطرهآميز هستند و آنهايي که فاجعهي ديگري را يا خود مستقيماً
تجربه کرده با شاهد آن بودهاند، بيشتر آسيب پذير هستند.
هر چند
بيشتر کودکان و نوجواناني که تمايل به خودکشي دارند، خودشان به متخصص
مراجعه نميکنند، اما علائم هشداردهنده را به همسالان خود، والدينشان و يا
کارکنان معتمد مدرسه نشان ميدهند. هرگز اين نشانهها را ناديده نگيريد.
خودکشي با يک مداخلهي بهجا و مناسب قابل پيشگيري است. علائم هشدار دهنده
ممکن است خود را بلافاصله بعد از مصيبتِ پيشآمده نشان ندهند، بنابراين، در
هفتههاي پس از حادثهي ناگوار، والدين و کارکنان مدرسه بايد شنوندگان و
مشاهدهکنندگان دقيقي باشند. در زير، رهنمونهايي به منظور مداخله در
وضعيتِ دانشآموزاني که متمايل به خودکشي هستند، آورده شده است.
نشانههاي هشداردهندهي خودکشي جوانان
1. يادداشتهاي خودکشي: اين يادداشتها نشانههاي واقعي خطر هستند و بايد جدي گرفته شوند.
2. تهديدها:
تهديدها ممکن است مستقيم («من ميخواهم بميرم.»، «من خودم را ميکشم.») يا
متأسفانه، غيرمستقيم («دنيا بدون وجود من بهتر خواهد بود.»، «در هر صورت
کسي دلش براي من تنگ نخواهد شد.») باشد. در نوجوانان، نشانهها و سرنخهاي
غيرمستقيم ميتوانند از طريق جوک و شوخي يا از خلال منابع موجود در تکاليف
مدرسه، بهخصوص در شکل نگارش خلاق يا آثار هنري، خود را نشان دهند.
نوجوانان و افرادي که نگاهي عينيتر به دنيا دارند، ممکن است نتوانند
احساساتشان را در قالب کلمات بيان کنند، در عوض احتمال دارد نشانههاي
غيرمستقيمي به شکل اقدام عملي، يعني رفتار خشونتآميزي که غالباً توام با
تهديد به خودکشي يا ديگرکُشي است، از خود نشان دهند.
3. تلاشهاي پيشين: اغلب بهترين پيشگوي آينده، رفتارهاي گذشته است که ميتواند نشاندهندهي يک روش مقابله با رويدادهاي زندگي باشد.
4. افسردگي (نااميدي/درماندگي):
وقتي نشانههاي افسردگي دربرگيرندهي افکار فراگير نااميدي و درماندگي
باشد، به احتمال زياد کودک يا نوجوان بيشتر در معرض خطر خودکشي قرار دارد.
5. افسردگي پنهان: رفتارهاي پرخطر ميتوانند شامل پرخاشگري، استفاده از اسلحه، مصرف الکل و مواد باشند.
6. تمهيدات نهايي:
اين رفتار شکلهاي مختلفي دارد. مثلاً در نوجوانان، به شکل بخشيدن وسايلي
که براي آنها بسيار باارزش است مثل جواهرات، لباس، مجلات يا عکس، صورت
ميگيرد.
7. تلاش براي آسيب رساندن به خود:
رفتارهاي مبتني بر آسيب به خود در ميان کودکانِ سنين دبستاني اتفاق
ميافتد. رفتارهاي خود-مخربِ رايج، شامل دويدن جلوي ماشينهاي در حال عبور،
پريدن از بلنديها و خراشيدن/ بريدن/داغ کردن بدن ميشود.
8. عدم توانايي در تمرکز يا تفکر عقلاني: مشکلاتي
از اين قبيل ممکن است در رفتارهاي مربوط به کلاسِ درس کودکان، شيوهي
انجام تکاليف مدرسه، عملکرد تحصيلي، کارهاي روزمرهي خانه و حتي محاورات
منعکس شود.
9. تغييرات در عادات فيزيکي و ظاهر: اين
تغييرات شامل عدم توانايي در خوابيدن يا مدام خوابيدن، اضافه کردن يا از
دست دادن ناگهاني وزن، بيتوجهي به ظاهر و پاکيزگي و نظافت و غيره است.
10. تغييرات ناگهاني در شخصيت، دوستان و در رفتار:
والدين، معلمان و همسالان اغلب بهترين ناظران و مشاهدهگران چنين رفتارهاي
ناگهاني در دانشآموزان مستعد خودکشي هستند. اين تغييرات ميتواند شامل
کنارهگيري از مراودات اجتماعي عادي، افزايش غيبت از مدرسه، ترک فعاليتها
يا علاقهمنديهاي متدوال، و انزوا و کنارهگيري اجتماعي باشد.
11. موضوعات مرتبط با مرگ و خودکشي: اين موضوعات ممکن است در نقاشيهاي کلاسي، نمونه کارها، خاطرهنويسي و وقايعنگاريها يا در تکاليف مدرسه خود را نشان دهند.
12. طرح، شيوه، دسترسي:
کودک يا نوجوان مستعد خودکشي ممکن است توجه بيشتري به تفنگ يا ساير انواع
سلاحها از خود نشان دهد، دسترسياش به سلاحها، قرصها، و غيره بيشتر شده،
و يا ممکن است در مورد طرحي براي خودکشي صحبت کرده يا تلويحاً به آن اشاره
کند. هر چه طرح بزرگتر باشد، احتمال آن نيز بيشتر ميشود.
توصيههايي براي والدين
1. نشانههاي هشداردهنده را بشناسيد!
2.
از گفتوگو با فرزندتان نگران نباشيد. صحبت در مورد خودکشي با فرزندانتان،
آنها را به فکر خودکشي نمياندازد. در حقيقت، تمام شواهد موجود حاکي از
آن است که گفتوگو با کودک، خطر خودکشي را کاهش ميدهد. پيام اين است: “کمک
موجود است، خودکشي راه حل نيست.”
3. ايمن سازي منزل در برابر خودکشي. چاقوها، قرصها، و مهمتر از همه، اسلحهها را از دسترس خارج کنيد.
4.
از منابع جامعه و مدرسه استفاده کنيد. اين منابع ميتوانند شامل روانشناس
مدرسه، کارکنان مداخلهگر در بحرانها ، گروههاي پيشگيري از خودکشي يا
خطوط مستقيم تلفني، يا متخصصان خصوصي سلامت رواني باشند.
5. سريع
اقدام کنيد. اگر فرزندتان به شکلي نشان ميدهد که به فکر خودکشي است، يا
اگر حس غريزيتان به شما ميگويد که ممکن است آنها به خود صدمه بزنند، سريع
کمک بگيريد. فرزندتان را تنها به حال خود رها نکنيد. حتي اگر وي انکار
ميکند «منظورش همان است»، پيش او بمانيد. به او اطمينان خاطر مجدد بدهيد.
دنبال کمکهاي تخصصي باشيد. در صورت لزوم، وي را به اورژانس بيمارستان
ببريد تا اطمينان حاصل کنيد که تا زمانِ انجام کامل ارزيابيها و آزمايشات
روانپزشکي مربوطه، او در محيطي امن قرار دارد.
6.
به صحبتهاي دوستان فرزندتان توجه کنيد. آنها ممکن است به نگرانيهاي خود
در مورد دوستشان به شکلي جزئي اشاره کنند اما راحت نباشند که مستقيماً در
اين مورد با شما صحبت کنند. باز و راحت برخورد کنيد. سوال بپرسيد.
گفتوگو با کودک، خطر خودکشي را کاهش ميدهد
توصيههايي براي معلمان
1. نشانهها و علايم هشداردهنده را بشناسيد.
2.
در مورد مسووليتهاي مدرسه آگاه باشيد. در صورت عدم هشدار به موقع به
خانوادهها يا عدم نظارت مناسب بر وضعيت دانشآموز مستعد خودکشي، مدارس از
سوي دادگاه مسوول شناخته ميشوند.
3.
دانشآموزان را تشويق کنيد که به شما اعتماد داشته باشند: اجازه دهيد
دانشآموزان بدانند که شما براي کمک، مراقبت و حمايت از آنها، آنجا هستيد.
آنها را تشويق کنيد تا اگر خود يا فرد ديگري که ميشناسند در فکر خودکشي
است، نزد شما بيايند.
4.
دانشآموز را فوري ارجاع دهيد: دانشآموز را نزد روانشناس يا مشاور مدرسه
نفرستيد. خود شما شخصاً او را نزد اعضاي تيم بحران مدرسه ببريد. اگر چنين
تيمي هنوز تعيين نشده است، مدير، روانشناس، مشاور، پرستار يا مددکار
اجتماعي را مطلع کنيد. (و هرچه زودتر درخواست بدهيد که مدرسه يک تيم بحران
تشکيل دهد!)
5.
به تيم بحران ملحق شويد: شما اطلاعات ارزشمندي جهت کمک و همکاري داريد،
بنابراين تيم بحران مدرسه قادر خواهد بود ارزيابي دقيق و صحيحي از خطر
بهدست بياورد.
6.
از کودک حمايت و طرفداري کنيد: بعضي اوقات مديران، عوامل خطر و نشانههاي
هشداردهنده در يک دانشآموز خاص را کم برآورد ميکنند. تا زماني که مطمئن
شويد کودک در امان است، از او حمايت و طرفداري کنيد.
توصيههايي براي کارکنان مدرسه و اعضاي تيم بحران
کودکان
و جواناني که با آسيبهاي بسيار شديد، مثل حملات تروريستي در آمريکا يا
تيراندازي در يک مدرسه مواجه بوده اند، ممکن است بيشتر در معرض خطر خودکشي
باشند. اين امر به ويژه در مورد نوجواناني که فقدان شخصي، آزار يا حوادث
آسيبزايي را در گذشته تجربه کردهاند يا از افسردگي و ساير بيماريهاي
رواني رنج مي برند، صدق ميکند.
طي هفتههاي پس از يک بحران مهم،
کارکنان مدرسه بايد هوشيارتر بوده، دانشآموزاني را که ممکن است بيشتر در
معرض خطر باشند شناسايي کرده و مراقب علايم هشداردهنده باشند.
توصيهها
1.
با همکاران همکاري کنيد. برخورداري از حمايت ومشاوره از سوي مدير و يکي
ديگر از کارکنان (شايد مربي بهداشت، مشاور، يا مددکار اجتماعي) هم
اطمينانبخش و هم عاقلانه است.
2.
يک گزارشگر ويژه تعيين کنيد. مدارس بايد يک يا چند نفر را مشخص کنند تا
تمام گزارشهاي معلمان، ساير کارکنان و دانشآموزان را در مورد
دانشآموزاني که ممکن است تمايل به خودکشي داشته باشند، دريافت کرده و روي
آنها کار کنند. اين فرد اغلب روانشناس مدرسه، مشاور، پرستار يا مددکار
اجتماعي است.
3. بر
دانشآموز نظارت داشته باشيد. بهترين راه اين است که هميشه در تمام مراحل
کار، دانش آموز را در مورد کاري که قصد انجام آن را داريد، مطلع کنيد. در
صورت لزوم، از دانشآموز بخواهيد تا شما را همراهي و کمک کند. تحت هيچ
شرايطي نبايد به دانشآموز اجازه داده شود که مدرسه را ترک کند يا تنها
بماند (حتي در دستشويي). دانشآموز را تا زماني که والدين، متخصص سلامت
روان يا نمايندهي مجري قانون مسئوليت وي را بپذيرند، زير نظر داشته و از
امنيت او اطمينان حاصل کنيد.
4.
يک سيستم حمايتي آماده کنيد. بررسي سيستم حمايت دانشآموزان به ارزيابي
ميزان خطري که براي آنها وجود دارد، کمک ميکند. اغلب، معقول آن است که فقط
از دانشآموز سوال کنيد “دوست داري چه کسي الان کنارت باشد، يا فکر ميکني
چه کسي الان به خاطر تو اينجا خواهد بود؟” و آن وقت به او کمک کنيد تا به
حامي مورد نظرش دست يابد. براي وي مهم است که احساس کند تا حدي بر سرنوشتش
کنترل دارد.
5. قرارداد
«خودکشي- نه». قراردادهاي «خودکشي- نه» نشان دادهاند که در پيشگيري از
خودکشي جوانان مؤثر بودهاند. در مواردي که خطر خودکشي به اندازهاي پايين
ارزيابي شده که نياز به درمان فوري نباشد (مثل زماني که فقط ايدهي خودکشي
وجود دارد و براي آن برنامهريزي نشده است)، باز هم وجود قرارداد
خودکشي-نه، توصيه ميشود تا در صورتيکه در آينده احتمال خطر خودکشي افزايش
يافت، تدبير و چارهاي براي دانش آموز فراهم شود. چنين قراردادي يک
توافقنامهي شخصي است که رفتارهاي متمايل به خودکشي را تا زمانِ دريافت
کمک، به تعويق مياندازد. اين قرارداد همچنين ميتواند به عنوان يک ابزار
ارزيابي مناسب به کار برود. اگر دانش آموزي حاضر به امضاء قرارداد نباشد،
تضميني هم نيست که به خودش آسيبي نرساند. در اين صورت، بلافاصله ارزيابي به
سمت “خطر زياد” صعود کرده و تا زماني که والدين دانشآموز، مسئوليت اقدام
فوري براي ارزيابي رواني او را به عهده بگيرند، بايد تحت نظارت باشد.
6.
محيط را در برابر خودکشي ايمن کنيد. فرزند شما چه در خطر قريبالوقوع باشد
و چه نباشد، توصيه ميشود خانه و مدرسه را در برابر خودکشي ايمن کنيد.
بهتر است قبل از اينکه فرزند شما به خانه برگردد و پس از آن نيز، تمام
سلاحها، سموم، داروها و وسايل تيز، برداشته شوند يا دور از دسترس قرار
بگيرند.
7.
با پليس تماس بگيريد. تمام تيمهاي بحران مدرسه بايد يک نماينده از مجري
محلي قانون داشته باشند. اگر دانشآموزي مخالفت و ايستادگي کرد، پرخاشجو
شد يا سعي در فرار داشت، نيروي پليس ميتواند کمک بسيار ارزشمندي باشد. در
برخي موارد آنها ميتوانند مسووليت «بازداشت 72 ساعته» را به منظور فراهم
کردن امنيت فرد به عهده بگيرند، که در اين صورت، فرد جوان به مدت سه روز در
بازداشت حمايتي به منظور انجام مشاهدات روانپزشکي، قرار ميگيرد.
8. مستند
سازي. آموزش و پرورش هر منطقه بايد يک فرم مستندسازي تهيه کند تا پرسنلِ
پشتيباني و اعضاء تيم بحران، اقدامات خود را در پاسخ به مراجعهي يک دانش
آموز مستعد خودکشي، در آن ثبت کنند.
مدل مداخله در خودکشي
1. ارزيابي
اغلب
از گزارشگران ويژه خواسته ميشود که ظرف مدت زمان کوتاهي، احتمال خطر را
برآورد کنند. بنابراين، ضروري است که پيشنويس برآورد احتمال خطر، واجد
سؤالات مشخصي باشد تا به سرعت و به شکل قابل اطميناني اطلاعات مورد نياز را
به دست بياورد. سؤالات اغلب به موارد زير اشاره ميکنند:
چه نشانههاي هشداردهندهاي باعث مراجعه شده است؟
آيا دانشآموز به خودکشي فکر کرده است؟ (افکار يا تهديدِ صرف، چه مستقيم و چه غيرمستقيم، ممکن است حاکي از خطر پايين باشند).
آيا دانشآموز پيش از اين سعي کرده است به خود آسيب برساند؟ (تلاشهاي پيشين ميتواند گوياي خطر پايين باشد).
آيا در حال حاضر دانشآموز برنامهاي براي آسيب به خود دارد؟
دانشآموز
قصد دارد از چه شيوهاي براي اجراي نقشهي خود استفاده کند و آيا به وسايل
مربوطه دسترسي دارد؟ (اين سؤالات ميتوانند نشاندهندهي خطر بالا باشند).
چه
سيستم حمايتياي اين کودک را در بر گرفته است (براي تعيين کفايت سيستم
حمايتي دانشآموز، حضور والدين در پروسهي ارزيابي خطر ضروري است)؟
2. وظيفه هشدار به والدين
ترديدي نيست که بايد والدين را در جريان گذاشت. براي پرداختن به اين جنبه از مداخله در خودکشي، بايد به چهار پرسش بسيار مهم پرداخت.
اول، آيا والدين در دسترس هستند؟
دوم، آيا والدين در اين زمينه کمک و همکاري ميکنند؟
سوم، والدين چه اطلاعاتي در اين زمينه دارند که ميتواند به ارزيابي خطر کمک کند؟
چهارم، والدين چه بيمهي سلامت رواني (در صورتي که داشته باشند) در اختيار دارند؟
اگر
والدين در دسترس باشند و مشارکت کنند و تشخيص حاکي از آن باشد که
دانشآموز در معرض خطر بالا قرار دارد: روانشناس يا مددکار اجتماعي بايد
خانواده را با توجه به محل سکونتشان و بر مبناي وضعيت بيمهي بهداشت و
درمانشان، به منابع اجتماعيِ قابل رجوع متصل کند. روانشناس مدرسه بايد با
اجازهي والدين با مراکز مورد نظر تماس گرفته، اطلاعات مربوط به مراجعه
کننده را آماده کند و براي کسب اطمينان نسبت به رسيدن خانواده به مرکز،
موضوع را پيگيري کند. در صورت لزوم، والدين را در انتقال دانشآموز به
مرکز مربوطه همراهي کنيد. روانشناس بايد امضاي والدين را در فرم انتشار
اطلاعات دريافت کرده و به منظور توسعهي برنامهي حمايتي مدرسه، با کارکنان
مدرسه در زمينهي کار با والدين همکاري کند. تمام فعاليتها بايد مستند
شوند.
اگر والدين در دسترس نباشند و تشخيص بر اين باشد که دانشآموز
در معرض خطر بالا قرار دارد: با مسووليت مدير مدرسه، دو تن از اعضاي تيم
بحران بايد کودک را تا نزديکترين اورژانس سلامت رواني همراهي کرده و تمام
هماهنگيهاي لازم را با خدمات اجتماعي مرکز مربوطه براي تماس با خانوادهي
کودک انجام دهند. به عنوان پيشنهاد ديگر، ميتوان از نمايندهي مجري قانون
در مدرسه، پليس محلي يا گروههاي سيار ارائهي خدمات روانپزشکي درخواست
کرد تا در انتقال جوان مستعد خودکشي کمک کنند.
برخي از والدين
تمايلي ندارند که توصيههاي تيم بحران مبني بر انجام مشاورهي امن در خارج
از مدرسه را براي کودک مستعد خودکشي تا آخر دنبال کنند و ممکن است که
نشانههاي هشداردهنده را ساده انگاشته يا دست کم بگيرند (براي مثال، کودک
فقط به منظور جلب توجه اين کار را ميکند). مسايل فرهنگي و زباني متعددي در
اين زمينه دخيل هستند.
به والدين فرصت مناسب داده و تشويقشان کنيد
تا پيش از همکاري با تيم بحران براي رفتن به مرحله ي بعدي، پروسه را تا به
آخر ادامه دهند. اگر عدم تمايل والدين واقعاً از سر بيتوجهي بوده و زندگي
کودک را به خطر بياندازد، اعضاء تيم بحران مدرسه بايد تصميم بگيرند که چه
زماني مناسب است تا عدم همکاري والدين را به مراکز حمايت از کودک گزارش
دهند.
چنانچه مشخص شود که والدين همکاري نميکنند و خطر اقدام به
رفتارهاي متمايل به خودکشي در دانشآموز بالا است، بايد با مجريان محلي
قانون يا مراکز خدمات حمايت از کودکان تماس گرفته شود و بيتوجهي نسبت به
کودک و در معرض خطر قرار داشتن او گزارش داده شود.
در صورتيکه
والدين همکاري نکنند و احتمال خطر خودکشي دانشآموز پايين ارزيابي شود،
توصيه ميشود به منظور ثبت اين که والدين را به موقع در جريان احتمال بروز
خودکشي قرار داده بوديد، آنها فرم مربوط به ” هشدار در مورد مشاوره ي
اضطراري” را امضاء کنند.
گاهي اوقات دانشآموز نميخواهد والدينش
مطلع شوند. وقتي کودکان در فکر آسيب به خود هستند، درست و منطقي فکر
نميکنند و بنابراين احتمالا نميتوانند در مورد اينکه واکنش والدينشان
چه ميتواند باشد، بهترين قاضي باشند. تيم بحران بايد تنها يک تصميم بگيرد:
آيا با مطلع کردن خانواده، کودک در شرايط خطرناکتري قرار ميگيرد؟ در
چنين وضعيتي، معمولا به مراکز خدمات حمايت از کودک اطلاع داده ميشود.
والدين همچنان بايد مطلع شوند و دريافت واکنش حمايتي والدين ميتواند چالشي
براي کارکنان مدارس باشد.
والدين اغلب اطلاعات حساس و مهمي دارند
که براي ارزيابي مناسب از ميزان خطر لازم است. بنابراين لحاظ کردن والدين
در ارزيابي احتمال خطر بسيار مهم است. اين اطلاعات شامل پيشينهي کودک در
مدرسه قبلي و تاريخچهي سلامت رواني، پويايي خانواده، حوادث آسيبزاي اخير
در زندگي دانشآموز و سابقهي رفتارهاي متمايل به خودکشي وي ميشوند.
مصاحبه با والدين به روانشناس کمک ميکند تا نسبت به سيستم حمايتياي که
دانشآموز را در برگرفته، ارزيابي مناسبي داشته باشد.
در نهايت، مهم
است مشخص شود که والدين/خانواده از چه بيمهي سلامت رواني برخوردار هستند؟
اين اطلاعات جهت ارجاعِ خانوادهها به مراکز اجتماعي مناسب، لازم است.
همهي مصاحبههاي امروزي مربوط به سلامت روان شامل سؤالاتي در خصوص پوشش
بيمه هستند و کاملاً عاقلانه است که روانشناس مدرسه از انواع مراکز محلي
که اين پوشش بيمهاي را فراهم ميکنند، آگاه باشد. اگر دانشآموزي به
کلينيک فوريتهاي پزشکي فرستاده شود، ممکن است بعداً به انتقال فوري به يک
مرکز ارائه کنندهي خدمات مربوط به “سازمان حفظ سلامت” نياز پيدا کند. اين
مساله نه تنها ممکن است موجب آسيب بيشتر براي دانشآموز مستعد خودکشي شود
(چرا که نقل و انتقالات اضطراري عمدتا بايد با اعمال محدوديت و کنترل صورت
گيرد) بلکه هزينهي مالي سنگيني نيز براي والدين در پي دارد. ترديدي نيست
که منافع عاليهي کودک و خانواده ايجاب ميکند که ميزان آسيبهاي مربوط به
دانشآموزي که نيازمند اقدام اضطراري است محدود شود.
3. وظيفهي معرفي مراکزي براي مراجعه
لازم
به تاکيد است که قبل از وقوع بحران، بايد مراکز خدمات اجتماعي شناسايي و
با آنها همکاري شود. توصيه ميشود جهت تهيهي اطلاعات درست و دقيقي که ممکن
است توسط والدين از قلم افتاده يا فراموش شده باشند، نمايندهي تيم بحران
مدرسه با مراکز مربوطه تماس بگيرد. مناطق آموزش و پرورش موظفند که يا مراکز
خدماتي غيرخصوصي و يا کارمزدهاي متغيرِ قابل تطبيق با درآمد خانواده را به
آنها پيشنهاد دهند.
4. پيگيري و حمايت از خانواده
در
پايان، براي کارکنان مدرسه مهم است که احتمالا با بهرهگيري از تيمهاي
مطالعاتي دانشآموزان، اصلاحات مستمري را در برنامههاي آنها اعمال کنند.