نگاهی بر کارآمدی واحد شنود قرارگاه خاتمالانبیا(ص) سپاه پاسداران در عملیات والفجر8
اصل مقاله
مقدمه
یکی از مهمترین گروهها و واحدهای عملیاتی در دوران هشت سال
دفاع مقدس، واحد شنود از یگان جنگ الکترونیک بود که در قالب نیروهای فنی به
جستوجو، ردیابی و رصد مکالمات نیروهای عراقی پرداخته و نقش بسزا و
تعیینکنندهای در پیروزیهای رزمندگان اسلام در فتح فاو داشته است.
نیروهای شنود که گوش فرماندهان در اردوگاه دشمن به حساب
میآمدند، با سادهترین ابزارهای شنود، به شبکههای ارتباطی دشمن نفوذ
کرده، اطلاعات گرانبهایی به دست میآوردند؛ اطلاعاتی که گاه از شکست
جلوگیری میکرد، گاهی مانعِ تلفات و خسارات نیروهای خودی میشد و گاهی نیز
در تصمیمسازی فرماندهان ایفای نقش میکرد. این مقاله مروری کوتاه دارد بر
کارآمدی واحد شنود قرارگاه خاتمالانبیا(ص) سپاه پاسداران در عملیات والفجر8.
تعریف جنگ الکترونیک
جنگ الکترونیک ازنظر فنی و تخصصی به قسمتی از تشکیلات نظامی
مربوط میشود که از وسایل و سامانههای الکترونیک استفاده میکند یا اینکه
امکانات و سمانههای الکترومغناطیسی خودی را از آثار و فعالیت جنگ
الکترونیک دشمن محفوظ نگه میدارد یا با برنامهریزی صحیح امکان استفاده از
امکانات الکترونیکی خودی را فراهم میکند. اما ازنظر عمومی، جنگ الکترونیک
مانع از آن میشود که دشمن بتواند بهطور مطلوب از سامانههای الکترونیک
خود استفاده کند و همچنین با حمایت از سامانههای خودی در اجرای مأموریتها
تأثیرگذار است.
تعریف شنود
استخراج اخبار و اطلاعات فنی و تاکتیکی از شبکههای مخابراتی
دشمن را شنود مخابراتی میگویند. شنود رادیویی و الکترونیکی یکی از ارکان
جنگ الکترونیک میباشد که از غنیترین، کمخطرترین، مطمئنترین و
کمهزینهترین منابع کسب اطلاعات به شمار میرود. هنگام عملیات، با استفاده
از شنود مخابراتی و راداری و تجزیهوتحلیل سیگنالها و خبرهای دریافتشده
از شبکههای دشمن میتوان اطلاعات ارزشمند فنی و نظامی کسب کرد. این
اطلاعات به فرماندهان کمک میکند تا از انواع وسایل ارتباطی، تجهیزات
الکترونیکی، ترتیب نیرو، اقدامات احتمالی و اقدامات دیگر دشمن آگاه شوند.
شایان ذکر است که عملیات شنود خود یکی از پایهها و زمینههای سایر اقدامات
جنگ الکترونیک علیه دشمن بوده است و با استفاده از اطلاعات و اخبار حاصل
از آن میتوان اقدامات آفندی و پدافندی جنگ الکترونیک را طرحریزی و اجرا
کرد.(1)
اجرای عملیات جستوجو
در قسمت جستوجوی واحد شنود، ابتدا برای یافتن شبکههای مهم و
فعال دشمن عملیات جستوجو روی محدوده فرکانسی موردنظر اجرا و درصورت کشف
فرکانس جدید، در بانک اطلاعات ذخیره میشود و درصورت تکراریبودن
فرکانسهای فعال، جستوجو برای یافتن فرکانسهای فعال جدید ادامه مییابد.
درنهایت، فرکانسهای فعالی که نیاز به مراقبت دارند پس از تعیین اولویت و
اهمیت آنها باتوجهبه نوع سیگنال، به قسمت مراقبت و کنترل اعلام و گزارش
آماری نیز از فعالیت سیگنالها تهیه میشود.
کارکردهای تاکتیکی واحدهای شنود برای دریافت اطلاعات از دشمن
واحد شنود کارکردهای گوناگونی دارد که ازجمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. آگاهی از شکل و نظم کدینگ شبکهها، علائم قراردادی و استفاده ازاطلاعات کدشده.
2. کشف حجم شبکه ارتباطی بیسیمی فعال دشمن.
3. تعیین موقعیت ایستگاههای ارتباطی یا راداری دشمن و فاصله آنها آن با ایستگاه شنود خودی.
4. اطلاع از حجم فعالیت شبکه ارتباطات و حجم ترافیک ارتباطی دشمن.
5. تشخیص نوع اطلاعات و پیامهای درحال تبادل در شبکههای فعال دشمن.
6. آگاهی از تابعیت و سلسه مراتب فرماندهی ردههای فعال دشمن.
7. درک موضوعات موردتأکید در پیامهای مبادلهشده.
8. تشخیص میـزان آمادگیهای تاکتیکی، عملیاتی، پشتیبـانی و
آمادی دشمـن از روی پیـامهـای حاوی تقاضای مهمات، تسلیحات،
آذوقه، دارو و…
9. تشخیص حضور یگانهای جدید در منطقه نبرد ازطریق کشف فعالیت جدید الکترومغناطیسی در منطقه.
10. آگاهی از نقلوانتقالات و وضعیت یگانهای عملیاتی دشمن.
11. تعیین موقعیت و شناسایی محـل استقرار پایگاههای
هوایی و دریـایـی دشمن و کنترل تحرکات دریایی و هوایی و تشخیص
میزان و نوع فعالیت آنها از پیامهای دریافتی شنود.
12. بازدید فرماندهان دشمن از یگانهای مستقر در منطقه.
13. اعزام یگانهای جدید به منطقه.
14. تعویض و تغییر کدها، رمزهای شبکـههـای ارتبـاطـی و
عـلائـم قراردادی دشمن و توجه به زمان این تغییرات و نیز جستوجو و
تعیین علـت آنهـا.
15. تغییراتی که قبل از عملیات آفندی روی شبکهها ایجاد میشود.(2)
پیشینه شنود در یگانهای رزم سپاه پاسداران
در ابتدای جنگ که نیروهای مردمی هنوز انسجام سازمانی لازم را
نداشتند و در خطوط نبرد در محورهای گوناگون مستقر بودند، نخستین فعالیتهای
شنود با عنوان “استراقسمع” آغاز شد. استراقسمع واژهای عربی است که ارتش
و مخابرات آن را به کار میبردند. شاید بتوان گفت اولین اقدامات شنود، در
جبهه دارخوین ـ که یکی از محورهای منسجم و سازمانیافته اول جنگ بود ـ
انجام شده است.
اسناد موجود در آرشیو مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشان
میدهد که شنود مکالمات دشمن، با استفاده از امکانات اولیه مخابراتی و
همزمان با شروع عملیات “فرماندهی کل قوا” در جبهه دارخوین انجام میشده
است. براساس این اسناد، در ماههای اول سال 1360، واحد یا بخشی به اسم
“شنود” در منطقه فعال بوده است و گزارشهای خود را بهطور نسبتاً منظم در
اختیار فرماندهان و تصمیمگیرندگان قرار میداده است. بنابراین، میتوان
گفت که هسته اولیه یگان جنگال (جنگ الکترونیک) سپاه پاسداران در روزهای
ابتدایی جنگ بنا نهاده شد و درطول جنگ رشد و نمو یافت.
علی اسحاقی بنیانگذار واحد شنود در سپاه پاسداران، شکلگیری
این واحد را قبل از عملیات “فرماندهی کل قوا، خمینی روح خدا” عنوان کرده
است و دراینباره میگوید: در جبهه دارخوین قبل از اینکه عملیات فرماندهی
کل قوا را انجام بدهیم، به موضوع شنود پرداختیم. در این زمان، عراق برای
سنجیدن توان نظامی ما عملیاتی را در منطقه سلیمانیه و محمدیه انجام داد. در
این عملیات سه نفربر با نیرو به خاکریز ما حمله کردند و یک گروهان کماندو
بهصورت پیاده پشت سر آنها بود. بچههای ما دو نفربر را با آر.پی.جی. زدند و
نفربر سوم سالم به دست ما افتاد که وقتی آن را عقب آوردیم، بیسیم آن هنوز
روشن بود و این بیسیم را از نفربر باز کردیم و در مقر واحد اطلاعات در
منطقه دارخوین مستقر کردیم و صدای عراقیها را از این طریق دریافت
میکردیم. از این پس، با هدف شنیدن مکالمات عراقیها دو نفر از مجاهدین
عراقی عربزبان را به کار گرفتیم و اطلاعات دشمن در منطقه محمدیه ـ
سلیمانیه را ازطریق همین بیسیم جمعآوری میکردیم.(3)
سردار مهدی شیرانینژاد از نیروهای مخابرات در این منطقه،
دراینباره میگوید: در آن مقطع، استراقسمع، واحد مستقلی نبود، منتها تیم
استراقسمع داشتیم. در جبهه دارخوین دو سه نفر، این مجموعه را اداره
میکردند. آنها با امکانات ابتدایی روی فرکانس بیسیمهای باند وی.اچ.اف. و
اچ.اف. عراق، کار میکردند و اطلاعاتی به دست میآوردند. روند شکلگیری و
تکامل واحد شنود در عملیات ثامنالائمه(ع) نیز ادامه یافت و در عملیات طریقالقدس شکل منسجمتری به خود گرفت و پایههای اولیه جنگ الکترونیک نیز گذاشته شد.
مهمترین اقدام واحد شنود سپاه پاسداران در عملیات طریقالقدس
را باید کشف پاتک عراق برای بازپسگیری شهر بستان ازطریق عبور از پل سابله
دانست که با واکنش مؤثر نیروهای خودی اقدام دشمن شکست خورد و بستان از
سقوط مجدد نجات یافت و حدود یک گردان تانک عراقی در محدوده این پل منهدم
شد. واحد شنود با کشف پاتک دشمن ازطریق پل سابله اهمیت خود را به رخ همه
فرماندهان کشید و همه فرماندهان از این حادثه بهعنوان نقطه عطف عملیات
طریقالقدس نام میبرند.
سردار مهدی شیرانینژاد دراینباره میگوید:
در عملیات طریقالقدس یکی از اقداماتمان همین بحث شنود بود.
رفتم آنجا دیدم که دارند شنود میکنند. دشمن یک واحد زرهی را روانه کرد که
از سمت چزابه بیاید و به محاصره بستان کمک کند. به شهر بستان که میرسیدند،
جادهای بود که آبراهی از وسط نیروهای خودی و دشمن، میگذشت. نیروهای ما
از پایین حمله میکردند که با مقاومت دشمن و موانعی که ایجاد کرده بود،
نتوانستند بالا بیایند. قرار شد برادرهای تیپ امام حسین(ع) از
بالا بیایند و منطقه را آزاد کنند. این واحد زرهی دشمن قرار بود به این
نیروها کمک کند و آنها را از محاصره دربیاورد. حاج آقا حسینی با فرمانده
تیپ عراقیها ـ که سرهنگ بود ـ شروع کرد صحبتکردن و خودش را بهعنوان یک
فرمانده ردهبالا جا زد. چون حاج آقا حسینی خودش از معارضین عراقی بود،
اصطلاحات عراقی را خوب میدانست، مدتها هم کار شنود را انجام داده بود و
تجربه خوبی به دست آورده بود. ایشان بسیار زیبا و مسلط شروع به صحبت کرد.
اطلاعاتش هم کامل بود که واحد زرهی کجا میخواهد بیاید و مأموریتش چیست.
اول تحریکش کرد که مثلاً تو شجاعی، تو رشیدی و… بعد گفت که به فلان جا
برو و آتش توپخانه ارتش را روی آن نقطه هدایت کرد. وقتی آتش توپخانه خودی
شروع شد، فرمانده عراقی شروع کرد که: “چهکار داری میکنی؟! یگان رو منهدم
کردی! برگرد عقب. تو چه فرماندهی هستی؟ مگه موانع رو نمیبینی؟ تو بلد
نیستی، تو آموزش ندیدی و… ” بالأخره ایشان توانست با تسلطش، واحد زرهی را
عقب بفرستد و تقریباً نیمساعت متوقفش کرد. تو همین فاصله برادرها رسیدند و
توانستند مواضع زیادی را تصرف کنند، تعدادی از نیروهای دشمن هم اسیر شدند و
تعدادی از عراقیها هم از جاده سوسنگرد ـ بستان بهسمت هور رفتند و ازطریق
هور فرار کردند. عراقیها حدود یک ساعت امکان تماس هم نداشتند، چون حاج
آقا پشت سر هم تماس میگرفت و اجازه ارتباط به واحدهای آنها نمیداد و
فاصله بیسیمی او با فرمانده تیپ کمتر از فاصله ارتباطی او با عقبهاش
بود. حاج آقا حسینی آن موقع طلبه بود و کاملاً مسلط و یکی از افراد برجسته
در بخش شنود. همین تسلطش هم باعث فریب آن فرمانده عراقی شد. البته، در آن
مقطع، دشمن فکرش را هم نمیکرد که ما در سپاه پاسداران چنین ظرفیتی داشته
باشیم؛ خودمان هم باور نمیکردیم.»(4)
بهکارگیری تجارب عملیاتهای گذشته در دو عملیات بزرگ
فتحالمبین و بیتالمقدس کارنامه درخشانی از این واحد به یادگار گذاشت. در
عملیات فتحالمبین، برپایی 4 سایت برای 4 قرارگاه عملکننده نصر، قدس، فجر و
فتح و یک سایت کمکی و احتیاط تأمین اطلاعات و اخبار موردنیاز این
قرارگاهها و همچنین قرارگاه مرکزی کربلا مستلزم بهکارگیری همه مقدورات
سپاه همراه وسایل الکترونیکی و جنگ الکترونیکی بهدستآمده از لانه جاسوسی
امریکا در تهران بود که واحد شنود از یکسو، با ایجاد اختلال و
پارازیتهکردن ارتباطات عقبه دشمن ازطریق قطع ارتباط رده فرماندهی سپاه با
لشکرهای دشمن و از سوی دیگر، ایجاد فریب الکترونیک در باندهای کوتاه vhf و
به انحراف کشاندن بعضی از یگانهای عراقی بهسمت دلخواه نیروهای خودی،
بهخوبی از پس این مهم برآمد و همچنین با رساندن اطلاعات لحظهبهلحظه به
فرماندهان عملکننده، بهخصوص قرارگاه مرکزی و ارائه گزارشهای تحلیلی
روزانه از آخرین وضعیت دشمن به فرمانده کل سپاه نقش تعیینکنندهای در
هدایت عملیات داشت. باتوجهبه نقش حساس جنگهای الکترونیک، اهمیت اطلاعات
بهدستآمده از واحد شنود و افزایش قدرت تصمیمگیری فرماندهی هنگام عملیات،
ابتکار عمل در مدیریت جنگهای الکترونیک سپاه و ارائه دقیقترین و
سریعترین اخبار و اطلاعات همراه با تجزیهوتحلیل منطقی وضعیت دشمن قبل،
حین و بعد از عملیات، فرماندهی سپاه تصمیم گرفت تا مجموعة شنود را در حد
توان در عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) تقویت کند. لذا با هماهنگی با
ارتش و اخذ دستور از شورای عالی دفاع، یگان جنگ الکترونیک نیروی زمینی و
نیروی هوایی ارتش برای عملیات بیتالمقدس در کنترل عملیاتی سپاه قرار
گرفتند. واحد شنود عملکرد بسیار موفقی در عملیات بیتالمقدس داشت؛ کشف چند
پاتک ارتش عراق، ارائه گزارش جابهجایی یگانهای دشمن در منطقه قبل و حین
عملیات به فرماندهی، ایجاد اختلال در شبکههای مخابراتی ردههای مختلف
دشمن، ورود به شبکههای ارتباطی دشمن و دادن اطلاعات غلط به آنان ازجمله
دستور عقبنشینی به لشکر5 عراق، رهگیری و گزارش مسیر تردد هواپیماها و
بالگردهای عراقی به پدافند هوایی خودی و… از اقدامات مؤثر این واحد در
عملیات بیتالمقدس است. نتایج عملیاتهای دورة آزادسازی سرزمینهای
اشغالشده ایران در خوزستان دشمن را بر آن داشت تا با خرید تجهیزات پیشرفته
غربی از فرانسه و انگلستان دو گردان جنگ الکترونیک را در کنترل عملیاتی
سپاه دوم و سوم خود قرار دهد. این سیستمها همچنین امنیت ادارات اطلاعات
ارتش، اطلاعات امنیت مرکزی و امنیت شخص صدام حسین را تأمین میکردند.
علاوهبراین تجهیزات، امریکا بهوسیله هواپیماهای جاسوسی آواکس و اطلاعات
ماهوارهای، تحرکات نیروهای ایرانی را به عراق اطلاع میداد.
درمقابل، با هماهنگی و پشتیبانی فرمانده قرارگاه کربلا (قرارگاه عملیات مشترک سپاه و ارتش) که بعدها به قرارگاه خاتمالانبیا(ص)
تغییر نام داد، یگان جنگ الکترونیک اقدام به تقویت کادر مؤمن با انگیزه و
متخصص در همه قسمتهای فنی و پشتیبانی با برگزاری آموزشهای تخصصی و حفاظت
اطلاعات کرد. بنابه دستور و با هماهنگیهای پیوسته با ارگانهای مرتبط
مانند وزارت امور خارجه، دانشگاههای دارای رشته الکترونیک مانند دانشکده
صنعتی شریف و دانشگاه شیراز (دانشکده الکترونیک)، وزارت سپاه، مرکز کنترل
فرکانس و الکترونیک شیراز، معاونت اطلاعات سپاه، بخش فنی و مخابرات سپاه،
این واحدها بخش عمدهای از امکانات و کارکنان خود را به کار گرفتند که این
امور موجب گسترش و گشایش فصل جدیدی در جمعآوری اطلاعات شد. بیشتر وسایل و
تجهیزات موجود قدیمی و در مقایسه وسایل عراقیها پیشرفته نبودند که
اقداماتی شایسته متکی بر عزم و اراده، تجربه، ایمان و تخصص، صبر و تحمل
سختیها، اعتقاد قوی و تقویت نسبی تجهیزات با تهیه بعضی از وسایل تجاری و
بازسازی وسایل قدیمی سبب شدند در سالهای بعد، برتری قابلملاحظهای ازنظر
اطلاعات نسبت به دشمن به دست آید.
همین اقدامات اولیه و تجارب بهدستآمده در ابتدای جنگ، با
رشد، توسعه و گسترش سازمان رزم سپاه در طول جنگ تکامل یافت و هر روز
منسجمتر شد، طوریکه تا پیش از آغاز عملیات والفجر8 جنگال (جنگ الکترونیک)
سپاه در قالب یک واحد مستقل با کارایی بالای خود ضمن نقشآفرینی و اجرای
عملیات جنگال علیه دشمن، در موضوع شنود کارآمدی خود را به اثبات رساند و در
تصمیمسازی کمکهای فراوانی به فرمانده عملیات کرد.
برخی کارکردهای واحد شنود قرارگاه خاتمالانبیا(ص) سپاه پاسداران در عملیات والفجر8
در میدان جنگ، فرماندهی پیروز است که قواعد تاکتیکی و عملیاتی
را بهخوبی بداند و جایگاه نیروهای عملیاتی خود را در مقایسه با دشمن
تشخیص دهد. اگر چنین شناختی حاصل نشود یک فرمانده نهتنها موفقیتی کسب
نخواهد کرد، بلکه شکست خواهد خورد یا در یک نبرد پراشتباه و غلط سردرگم
خواهد شد. در میدان جنگ اگر فرماندهان با قواعد رزم آشنا نباشند چیدمان
صحیحی نخواهند داشت و جای یگانهای عملیاتی را بهدرستی انتخاب نخواهند
کرد. تصمیم و عمل بهموقع موجب پیروزی در جنگ میشود که این تصمیم و عمل
نیاز به دانستن وقایع لحظهبهلحظه میدان نبرد و تحرکات جبهه دشمن دارد. در
عملیات مهم والفجر8، یکی از ردههایی که از مدتها پیش از شروع عملیات کمک
فراوانی به فرماندهان در تصمیمسازی و انجامشدن اقدامات بهموقع علیه
دشمن کرد، یگان شنود قرارگاه خاتمالانبیا(ص) بود.
فعالیت در دوران آمادهسازی منطقه عملیات
این واحد فعال در کنار ردههای دیگری مانند واحد اطلاعات،
دیدهبانی، شناسایی و… مبادرت به رصد اطلاعات ازطریق شنود سیستمهای
ارتباطی دشمن کرده، اطلاعات مهم و ارزشمندی را بهموقع در اختیار فرماندهان
عملیات قرار میداد. شاید برخی چنین بپندارند که کارکرد شنود و یگان جنگ
الکترونیک فقط به مقطع شروع عملیات مربوط میشود، اما واقعیت این است که از
ابتدای آمادهسازی منطقه عملیات والفجر8، شنود قرارگاه خاتم سپاه با
استقرار در منطقه و ارسال اخبار تحولات جبهه دشمن، فرماندهی عملیات را در
تصمیمگیریهای دقیق یاری کرده است.
گروههای شنود جنگال قرارگاه همزمان با نیروهای اطلاعات و
دیگر ردههای اصلی در منطقه اروند استقرار یافت و از ماهها پیش از شروع
حمله به رصد و کشف اطلاعات از شبکههای ارتباطی دشمن اقدام کرد. در ادامه،
از میان گزارشهای متعدد ارسالی به چند سند کوتاه از دهها سند موجود
درباره نقش این واحد مؤثر در تصمیمات تاکیتی و عملیاتی اشاره میشود.
1. در تاریخ 3/11/1364 دو ستون نظامی یکی از بصره بهطرف
صفوان، مرز کویت و دیگری از مرز کویت بهمنظور حمل مهمات بهطرف بصره درحال
حرکت بوده است. در این دو ستون حدود 25 خودرو و تریلر شرکت داشتهاند.
2. در تاریخ 7/11/1364 بنابه دستور فرمانده سپاه سوم ارتش
عراق قرار است گردان توپخانه375 دشمن از منطقه پدافندی جدا شده، در
پشتیبانی سپاه ششم ارتش عراق قرار گیرد. تعداد خودروهای شرکتکننده در این
جابهجایی 110 خودرو میباشد.
3. بنابر اطلاعات بهدستآمده قرار است در تاریخ 8/11/1364،
یک ستون نظامی حامل مهمات، به استعداد 43 خودرو، از صفوان و مرز کویت و از
مسیر بصره و القرنه بهطرف بغداد حرکت کند.
4. در ساعت06:50 صبح روز 13/11/1364، یگان کماندویی شطالعرب
از منطقه الدیر بهطرف فاو حرکت کرده، مأموریت دارد که در این منطقه مستقر
شود. یگان مذکور با 30 خودروی حامل نفرات و در دو نوبت جابهجا خواهد شد.
5. قرارگاه لشکر5 (ارتش عراق) از موقعیت اصلی خود جابهجا شده و در قرارگاه تاکتیکی لشکر30 مستقر شده است.
6. در تاریخ 14/11/1364، تیپ15 پیاده ارتش عراق از محل اصلی
خود حرکت کرده و به موقعیت پروژه 860 منتقل شده است. موقعیت پروژه 860
احتمالاً منطقه الحسان در شمال الصخره میباشد.
7. گردان سوم تیپ15 پیاده ارتش عراق تحت فرماندهی لشکر5 [ارتش عراق] قرار گرفته و در محدوه قرارگاه این لشکر مستقر شده است.
8. تیپ20 ارتش عراق از محل اصلی خود حرکت کرده و در حوالی دریاچه ماهیگیری در منطقه پدافندی لشکر11 مستقر شده است.
9. تیپ26 ارتش عراق از محل اصلی خود حرکت کرده و در ایستگاه
ماجد مستقر شده است. ایستگاه ماجد احتمالاً ابتدای جاده نهر کتیبان به
پاسگاه زید میباشد.(5)
مطالب ذکرشده که تنها نمونهای از فعالیتهای دشمن را حدود 20
روز تا شروع عملیات والفجر8 شامل میشود، نشان میدهد که این واحد با
جستوجوی مستمر فرکانسی و شنود شبکههای ارتباطی و مخابراتی دشمن و تهیه
اطلاعات و اخبار جمعبندیشده از فعالیتهای تاکتیکی دشمن، کمک بسیاری به
آمادهسازی منطقه عملیاتی کرده است.
مراقبت از شبکههای ارتباطی خودی در مقابل شنود دشمن
گزارشهای لحظهبهلحظه از تحرکات جبهه دشمن کارکردهای مؤثری
داشته و به فرماندهان در اتخاذ تصمیمهای صحیح، حسابشده و بهموقع بسیار
کمک کرده است؛ باوجوداین، کارکرد و نقش شنود فقط به رصد فعلوانفعالات دشمن
و گزارشدهی خلاصه نشده و این واحد گاه با تجزیهوتحلیل اطلاعات
بهدستآمده و ارائه پیشنهادهای بهموقع، یگانهای خودی را هوشیار و دشمن
را از دستیابی به اطلاعات جبهه خودی مأیوس کرده است. سند زیر که به روزهای
پیش از شروع حمله و زمان استقرار و آمادهسازی یگانهای توپخانه مربوط است،
گواه فعالیتهای اینچنینی واحد شنود میباشد که با هوشیاری، بهموقع
اقدامات پیشگیرانه را به یگانهای رزم و پشتیبانی رزم گوشزد کرده است:
درپی تعقیب و جستوجوی مداوم روی شبکههای ارتباطی و مخابراتی
دشمن این نتیجه به دست آمده است که دشمن بعثی پس از دریافت اطلاعات از
جبهه ما برای پیبردن به درستی این اطلاعات، آخرین نتایج و اخبار را ازطریق
منابعی چون سیستمهای الکترونیکی و راداری دریافت و مقایسه میکند.
بنابراین، یکی از این منابع که در تکمیل اطلاعات دشمن مؤثر است، یگانهای
توپخانه خودی هستند؛ چون اکثر یگانهای توپخانه خودی برای زدن هدفهای خود
از دیدهبان استفاده کرده و ارتباط دیدهبان با فرماندهی توپخانه بیسیم
میباشد. از آنجا که دیدهبانها همیشه در فاصله نزدیک به خطوط مقدم دشمن و
در نقاط مرتفع یا روی دکل مستقر شده و دیدهبانی میکنند، دستیابی سیستم
شنود مخابراتی دشمن به مکالمات آنان آسانتر خواهد بود. دشمن ازطریق
بهدستآوردن چنین اطلاعاتی نسبت به شناسایی محل استقرار توپخانهها اقدام و
آنها را مورد حملات هوایی و توپخانهای خود قرار میدهد. به همین دلیل،
راهکار زیر برای مقابله با شنود دشمن پیشنهاد میشود:
برای کاهش این آسیبپذیری لازم است برادران توپخانه با
کمکردن حجم تماسهای بیسیمی و مکالمات خود، از خطوط تلفن صحرایی و
تاکتیکی استفاده نموده و در مکالمات خود حفاظت گفتار و امنیت مخابرات را
رعایت نمایند تا دشمن را از دستیابی به اطلاعات خودی مأیوس نمایند.(6)
تعامل و همکاری سازنده با دیگر ردهها
یگان جنگال و شنود قرارگاه خاتم در عملیات والفجر8 بهطور
مستقل کار میکرد، اما هماهنگی و تقسیم کار با مخابرات و معاونت اطلاعات
قرارگاه خاتمالانبیا(ص) سپاه پاسداران، اثربخشی و کارآمدی
شبکههای ارتباطی را دوچندان کرده بود. در این عملیات فرمانده کل سپاه
بهعنوان هدایتکننده اصلی حمله از مخابرات خواسته بود تا تمهیداتی بیندیشد
که فرمانده کل بتواند در هر زمان و تحت هر شرایطی از وضعیت نیروهای
عملکننده در میدان نبرد مطلع باشد. سردار مهدی شیرانینژاد جانشین مخابرات
قرارگاه خاتم در عملیات والفجر8، دراینباره میگوید:
فرمانده کل سپاه اصرار داشت که باید صدای گردانهای عملیاتی
خودی را هم شنود کنیم. ایشان نگران بود که وقتی بچهها وارد منطقهای
میشوند احتمال ناهماهنگی بین گردانها زیاد است و یا اینکه قرارگاه
فرماندهی دیر متوجه تحرکات دشمن بشود. فرماندهی سپاه با استفاده از
شبکههای ارتباطی مخابرات و شنود خطرپذیری را در این عملیات به حداقل
میرساند. او ازطریق شنود مکالمات داخلی نیروهای عملکننده متوجه میشد که
واحدهای عملیاتی در چه شرایطی هستند. برای این کار بهصورت ابتکاری یک
سیستم واسط به اسم پیک طراحی شد. سامانه پیک، اطلاعات بیسیم را به رادیو
ماکسها منتقل میکرد، بعد به صوت تبدیل میکرد و [این اطلاعات] در اختیار
فرمانده کل سپاه قرار میگرفت. طراحی این سامانه ابتکار و ایده یکی از
بچههای نخبه دفاع مقدس بود. تستهای این سامانه را در اهواز انجام دادیم و
بعد از گرفتن جواب مثبت در کنار اروند، در مکانی که بتوان آنتن آن را تا
اندازهای بالا برد که توان ارتباطیاش تا 21 کیلومتر را اضافه شود، نصب
کردیم. برای این کار دکل 24 متری زدیم و انتهای دکل هم 2 ـ 3 آنتن بیسیم
نصب کردیم. این دستگاه 6 کانال داشت و همزمان میتوانستیم صدای 6 رده
عملیاتی را ازطریق این دستگاه داشته باشیم. برای پخش صدا هم، تقویت
صوتهایی پیدا کردیم که به ضبطصوت نصب میشد. این تقویتکننده را به گوش
دهنی بیسیم نصب کردیم و صوت پخش میشد. با این ابتکار، دیگر قطع تماس
ارتباط گردانها را نداشتیم. این روش در هیچ ارتشی در دنیا اتفاق نیفتاده
است که یک فرمانده رده استراتژیک بخواهد در جریان رفتار گردانها قرار
بگیرد. این دغدغه فرمانده کل سپاه بسیار اثرگذار بود. با این ارتباط،
فرمانده کل احساس میکرد که خودش در کنار گردانها است.
مهدی شیرانینژاد همچنین درباره نقش تعیینکننده شنود میگوید:
شنود شبکههای دشمن توسط واحد شنود جنگال قرارگاه خاتم انجام
میشد که اطلاعات بسیار خوبی را برای تصمیمگیری در اختیار فرماندهان قرار
میداد. جنگال در عملیات والفجر8 نقش تعیینکنندهای داشت. آنها توانسته
بودند اطلاعات حساس دشمن را که روی شبکههای مخابراتی ردوبدل میشد به دست
آورند. این اطلاعات بهنحوی بود که میدانستیم الآن فلان یگان دارد وارد
فلان منطقه میشود یا مثلاً عملیات هوایی یا تک شیمیایی توسط دشمن در فلان
نقطه از منطقه عملیات اجرا خواهد شد.
گزارشهای لحظهبهلحظه
همانگونهکه پیش از این اشاره شد، اطلاعات دقیق از وضعیت و
تحرکات دشمن، تصمیمگیری و عمل بهموقع و پیروزی در عرصه نبرد را درپی
داشت. در عملیات والفجر8، حضور مستمر واحد شنود قرارگاه خاتمالانبیا(ص)
در کنار فرمانده کل سپاه پاسداران منبعی مؤثر برای دریافت لحظهبهلحظه
اطلاعات از جبهه دشمن بود و نقشی چشمگیر در تصمیمسازی فرماندهی عملیات
داشت. در روز اول عملیات و پس از خطشکنی رزمندگان اسلام، گزارشهای شنود
از بههمریختگی جبهه دشمن حکایت کرده، موجب بهموقع نیروهای عملکننده به
نقاط آسیبپذیر خطوط مقدم دشمن شد. در ادامه چند نمونه از خبرهای مؤثر شنود
مرور میشوند.
1. قرارگاه گردان2 دژبانی دشمن سقوط کرده است.
2. قرارگاه تیپ111 عراق کاملاً در محاصره نیروهای خودی میباشد. نشانی قرارگاه: در صد متری آن یک دستگاه رادار رازیت نصب شده است.
3. فرمانده قرارگاه تیپ111 تأکید کرد نیروی کمکی از جاده حاشیه خور (عبدالله) برای تقویت آنها بهطرف فاو جلو بیاید.
4. لشکر34 ازطریق بصره بهطرف جنوب و منطقه فاو درحال حرکت میباشد.(7)
با نگاهی گذار به 4 گزارش فوق میتوان دریافت که این گزارشها
در عین اختصار، بسیار دقیق بوده و در تصمیمگیری لحظهبهلحظه فرماندهان
تأثیر فراوانی داشتهاند. در گزارش «قرارگاه گردان2 دژبانی دشمن سقوط کرده
است»، یکی از دغدغههای نیروهای خودی در میدان نبرد کم شده و با سقوط و
انهدام این گردان، زمینه برای فشار مضاعف به جبهه دشمن فراهم آمده است.
یگانهای خودی با استفاده از این خبر پیشروی در عمق را ادامه میدهند و
فشار بر نیروهای درحال شکست دشمن را بیشتر میکنند. کارشناسان اطلاعات رزمی
بهخوبی میدانند که برای مطلعشدن از همین 8 کلمه خبری که در گزارش بالا
آمده است، باید ساعتها وقت و انرژی صرف کرد و خطرهای گوناگونی را به جان
خرید؛ کما اینکه گاه ممکن است اطلاعات بهموقع نیز حاصل نشود. اما واحد
شنود با رصد و جستوجوی مداوم شبکههای دشمن، دریافت خبر از آنها،
تجزیهوتحلیل، ارزیابی و اطمینان از صحت خبر، اطلاعات لازم را بدون فوت وقت
در اختیار فرماندهان گذاشته، استفاده از فرصت را برای آنها و رزمندگان
درحال نبرد مهیا میکرد.
در گزارش دوم: «قرارگاه تیپ111 عراق کاملاً در محاصره نیروهای
خودی میباشد. نشانی قرارگاه: در صد متری آن یک دستگاه رادار رازیت نصب
شده است»، واحد شنود اطلاعات نهتنها ارزشمندی از محاصره محل استقرار یک
تیپ دشمن در اختیار فرماندهان قرار داده، حتی نشانی قرارگاه تیپ را با
سادگی هرچهتمامتر اعلام کرده است تا نیروهای خودی با اطمینان از نقطهضعف
دشمن و فشار بیشتر، زمینه سقوط و انهدام کامل آن را فراهم کنند.
در گزارش سوم نیز محل دقیق ورود نیروهای کمکی و تقویتی بیان
شده که این اطلاعات به فرماندهان در تصمیمگیری صحیح چینش مناسب نیروها کمک
میکند، طوریکه با نیروهای تقویتکننده دشمن پیش از هرگونه اقدام کارساز
مقابله شده، جبهه خودی مستحکم میگردد.
در گزارش چهارم: «لشکر34 ازطریق بصره بهطرف جنوب و منطقه فاو
درحال حرکت میباشد»، نوع یگان، زمان و مکان یگانهای عملیاتی دشمن بهطرف
منطقه گوشزد شده است. فرماندهان برمبنای همین اطلاعات بارها و بارها با
اقدام بهموقع از رسیدن نیروهای کمکی دشمن به فاو جلوگیری کردند. بسیاری از
شکستهای سنگینی که در زمان حرکت یگانهای عملیاتی دشمن بهطرف فاو بر
آنها وارد شد، بهدلیل رسیدن اطلاعات بهموقع زمان و مکان حرکت و جابهجایی
این نیروها به فرماندهان عملیات بود. محسن رضایی در همین خصوص میگوید:
«در عملیات فاو، دشمن از بصره حرکت میکرد تا در فاو با ما بجنگد، یعنی
باید 120 کیلومتر مسافت طی میکرد، اما همین که ماشینهای عراقی از بصره
فاصله میگرفتند، توپخانه ما روی آنها آتش میریخت و تا میرسیدند به خط
فاو، دیگر توان جنگی خود را از دست میدادند و دچار شکست میشدند.»(8)
تأثیر ویژه شنود بر تصمیمسازی در شرایط بحرانی عملیات
شناخت محیط، شرایط و نوع عملکرد دشمن نیازمند داشتن اطلاعات
دقیق و استفاده مؤثر از نظرها و تجربیات کارشناسان امر میباشد. جایگاه
ویژه شنود در عملیات والفجر8 این باور را در ذهن فرمانده عملیات به وجود
آورد که نهتنها از اطلاعات بهدستآمده از واحد شنود استفادة مؤثر کند،
مسئول واحد شنود قرارگاه خاتم(ص) را بهعنوان فردی مسلط با
اشراف اطلاعاتی مؤثر بهعنوان مشاور تخصصی خود به کار گرفته، از نظرهای او
در تصمیمگیری بهگونهای مطلوب بهرهبرداری کند. در سومین روز عملیات فاو،
با ورود نیروهای لشکر گارد ریاستجمهوری عراق، وضعیت منطقه بحرانی شده،
تصمیمگیری حسابشدهای را میطلبید.
گزارش زیر بخشی از گفتوگوهای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران، با علی اسحاقی مسئول واحد شنود قرارگاه خاتم(ص)، است که چگونگی تصمیمسازی واحد شنود را در سومین روز عملیات تاحدودی ترسیم میکند:
محسن رضایی: آقای اسحاقی، اوضاع چطور است؟
علی اسحاقی: اوضاع خوب است.
رضایی: لشگر گارد رو جلو کشیدند یا نه؟
اسحاقی: الآن کل وضعیت لشگر گارد را خدمت
شما عرض میکنم. لشگر گارد جمهوری تا امروز صبح ساعت 06:00، مجموعه
نیروهایی که در اینجا داشت، تیپ3، تیپ4 و تیپ10 زرهی بود. البته، از تیپ10
زرهی دو گردان بیشتر نیامده بود.
رضایی: دو گردان تیپ10 زرهی هم دیروز شرکت کرده بودند؟
اسحاقی: بله، دیروز در منطقه بودند.
رضایی: در پاتکها هم شرکت کرده بود؟
اسحاقی: در پاتکها یک گروهان از یک گردان
آن شرکت کرده بود. گروهان اوزیفه بود. بعد، امروز صبح بقیه تیپ10 بهاضافه
گردان کماندویی ـ که تابع خود تیپ10 هست ـ و یک گردان مکانیزه هم که دارد،
همه در منطقه تکمیل شد. تیپ1 و تیپ2 گارد جمهوری هم امروز صبح به منطقه
رسیدند. الآن دستور داده شد که تیپ1 بهاضافۀ دو گردان از تیپ3 از جادۀ
استراتژیک جلو بیاید.
رضایی: چرا؟ آتش آنها را اذیت نکرد؟
اسحاقی: اولاً اینجا آتش خیلی زیاد است. بعد
اینها دیروز یک تلاش عمدهای آنجا کردند که از جادۀ استراتژیک به پشت فاو
برسند و بتوانند عرض جبهۀ ما را در این منطقه قطع کنند.
رضایی: کدام یگانهای دشمن این تلاش را میکرد؟
اسحاقی: تیپ39 زرهی، تیپ30 زرهی لشکر6، یک
تیپِ کماندویی، گردان3 ساحلی ـ دریایی و 2 گردانِ کماندو از تیپ440 بود.
اینها نیروهایی بودند که ظرفِ دیروز تا شب در این منطقه تلاش کردند. از
امروز صبح تیپ1 گارد جمهوری به آن قسمت اضافه شد. کلِ تیپ با قرارگاه
بهاضافه دو گردان از تیپ3؛ یعنی گردان3 و گردان4 تیپ3 اضافه شد. تیپ4 هم
یک گردانش باقی مانده که در منطقه کامل بشود.
رضایی: صدام دارد از نیروی پیاده استفاده میکند؟
اسحاقی: الآن عمده تلاش آنها روی نیروهای پیاده هست. مخصوصاً در جناح تیپ44 قمر(ع) و لشکر14 امام حسین(ع)
در محور ساحلی؛ یعنی تلاش اصلی روی پاککردن آن جناح و فشارگذاشتن به آن
جناح و فرستادن تانکها از جاده استراتژیک است. بهاضافه نیروهایی که برای
آنجا منظور کرده است. الآن تمامِ تلاشِ دشمن عمدتاً روی بازکردن همین جاده
البحار بهطرف پایین است. تلاش اصلی دیگر که همین جناح حسین خرازی اینهاست،
در محور ساحلی و بعد ادامه جادۀ استراتژیک (جاده وسط) است.
رضایی: الآن وضعِ فرماندهی و تصمیمگیری دشمن چطور است؟ اوضاع لجستیک و فرماندهی دشمن چگونه است؟
اسحاقی: از امروز تمام نیروهای منطقه فاو، زیر اَمرِ سپاه هفتم قرار میگیرند.
رضایی: مگر سپاه هفتم عوض نشده است؟
اسحاقی: سپاه هفتم عوض نشده، فعلاً همه مسئولیتها را به او میدهند.
رضایی: چی میگی؟ این یعنی که متوجه شدهاند تلاش اصلی ما اینجا است؟
اسحاقی: بله، الآن دیگه دقیقاً میدانند که
تلاشِ اصلی فاو است و امالرصاص فریب بوده! برای همین الآن دارند نهایت
تلاش خودشان را در اینجا متمرکز میکنند.
رضایی: از کی اینجا را جدی گرفتند؟
اسحاقی: تقریباً از دیروز بعدازظهر؛ یعنی
موقعی که تیپ3 ضربه خورد و یک گردان تیپ10 گارد جمهوری هم آمد در این منطقه
درگیر شد و سَرِ جایش ماند و نتوانست جلو بیاید.
رضایی: تیپ10 از کدام طرف آمد؟
اسحاقی: از همین جاده استراتژیک. بعد یک
گردان کماندویی تیپ10 بهاضافه یک گروهان تانک مأمور شده که این جاده را
کنترل کند و نگذارد که ما بهطرف قرارگاه لشکر26 و کارخانه نمک برویم.
رضایی: مگر بچهها تا نزدیک کارخانه نمک نرفتند؟
اسحاقی: چرا اما الآن تمام تلاش دشمن روی این جاده متمرکزشده!
رضایی: این خبری که میدهید مالِ کی است؟
اسحاقی: مالِ الآن است.
رضایی: نسبت به عملیاتِ بَدر وضعِ دشمن چطور است؟ یعنی ضعف در انسجام دارند یا در زمین مشکل دارند؟
اسحاقی: ضعف دشمن یکی در زمین است، یکی هم اینکه سپاه هفتم نتوانسته یگانهایی که به منطقه میآیند را به کار بگیرد.
رضایی: چرا؟
اسحاقی: چون عملاً نیرویی باقی نمانده بوده
که اینها را به منطقه توجیه کند، و خبرهایی داده میشده که منطقه اینطور
است. نیرو وقتی به منطقه میآمده، مواجه با یک درگیری سخت و پیچیدگی عجیبی
میشده و زمینگیر میشده است.
رضایی: این نکته مهمی است، شما این را مرتب دنبال بکنید. زمین چطور است؟
اسحاقی: زمین هم برای دشمن قابلمانور نبوده
است؛ مخصوصاً تیپ10 که آمده، 2 تیپ زرهی به این قسمت آمدند و برگشتند و
نتوانستند کاری بکنند. همین منطقه یک تیپ بود که یک گردانش را جلو فرستاد و
باز نتوانست کاری بکند؛ چون پایین که میآمدند، دوباره که میخواستند بالا
بیایند ـ در حاشیه جاده خاکریز دارند ـ دهانههای خاکریز را در شب پیدا
نمیکردند، مجبور میشدند عقب بروند و یک جایی را پیدا بکنند و روی جاده
بروند؛ یعنی تمامِ تلاشِ دشمن برای استفاده از تانک و جاده و عمدتاً جاهایی
است که میتوانسته از قبل داخل آن برود و تحرک پیدا بکند.
رضایی: بازم میگم این سردرگمی و مسئله زمین
نکته مهمی است. ما اگر بتوانیم در اول کار، خوب طومار اینها رو درهم
بپیچیم، دیگه نمیتونند قد علم کنن. متوجهی؟ حاج رفیقدوست هم باید به
اینطرف اروند بیاید و با چنگ و دندان هم که شده باید مهمات برسونه؟
رضایی: خیلی خُب، شما بههرحال انشاالله
تعقیب کنید و مرتب گزارش بدید. ما میخوایم برای لشکرهای اطراف جاده برای
امشب برنامه بریزیم. هرچه اطلاعات دقیقتر باشه بهتر میتونیم کار کنیم.
اسحاقی: برادر محسن، ما الآن از وضعیت دشمن گزارشهای لحظهبهلحظه داریم.
رضایی: برای الآن پیشنهادِ خُودت چیه؟
اسحاقی: پیشنهاد اینه که همین تراکم آتشی که
ما داشتیم، این تراکم آتش باید حفظ بشود؛ چون دشمن همۀ توانش را به اینجا
آورده است. الآن اکثر توپخانهها را هم دستور داده که برای اجرای آتش روی
عقبههای ما اینطرف بیاید. هواپیما و هلیکوپتر هم به همین صورت است.
رضایی: امروز وضعیت هواپیما و هلیکوپتر ما چطور بوده؟
رضایی: خیلی خوب بوده است. مثلاً در شنود
تیپ3 دشمن به رده بالاترش گفته: ایرانیها توانستند بهترین استفاده را از
هلیکوپتر برای زدن هدفهای ما بکنند.
رضایی: هواپیماها رو چی گفتند؟
اسحاقی: هواپیماهای ما هم در مانورها و
هدفهایی که زدند مؤثر بودند. هواپیماهای دشمن، هم روی ما مؤثر بوده، هم
روی خودش. یک بمباران روی خودش هم داشت. 3تا بمب حَوالی همین نیروهای
تازهواردشون ریخته بود. زدنِ هواپیما هم در روحیه دشمن بسیار مؤثر بود.
رضایی: امروز چندتا زده شد؟
اسحاقی: 4تا بود. اِحتمالی که ما داریم 4تا
بود، 2تا را یقین داریم؛ چون خودمان شنود میکردیم و ضبط شده است. 2تا را
هم بین زدن و نزدن اطلاع داریم. اکثراً مکالمه را شنود نمیکنیم، ولی ضبط
میکنیم و بعد وقتی فرصت داریم برمیگردانیم.(9)
در همین روز گزارش بهموقع شنود و جمعبندی و تصمیمگیری
فرماندهان سپاه پاسداران سبب شد تا شبهنگام یگانهای سپاه پاسداران به
نیروهای گارد ریاستجمهوری صدام حمله کنند و شکست سنگینی را بر آنها وارد
آورند.
از بعدازظهر روز سوم عملیات که نیروهای اطلاعات و شنود
قرارگاه خبر دادند که صدام لشکر گارد ریاستجمهوری را به منطقه درگیری
فرستاده تا به کمک سپاه هفتم در حملهای قاطع فاو را پس بگیرد، فرماندهان
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بعد از بررسی خبرهای رسیده از شنود و نیروهای
اطلاعاتی، به ماهیت حضور و حمله گارد ریاستجمهوری عراق، پیبرده، اقدامات
عملیاتی خود را آغاز کردند. فرمانده سپاه پاسداران از اطلاعات رسیده متوجه
شد که قرار است نیروهای لشکر گارد صدام شب را در پناه تانکها و پشت
خاکریزهای موجود منطقه استراحت کرده و صبح اول وقت با یک پاتک سنگین فاو را
پس بگیرند. حسین اردستانی در گزارش عملیات قرارگاه خاتم از عملیات والفجر8
مینویسد: «… نیروهای لشکر گارد پس از ورود به منطقه، شب را در پناه
تانکها و خاکریزهای پراکندهای که بهعنوان سنگر تانک مورداستفاده قرار
میگرفت، مستقر شدند تا با روشنایی صبح حمله خود را شروع کنند.»(10)
فرمانده کل سپاه پاسداران پس از شنیدن گزارش مرکز شنود قرارگاه خاتم(ص)
باید برای مقابله با لشکر گارد ریاستجمهوری عراق تصمیم کارسازی میگرفت.
وی از خستگی نیروهای رزمنده، کمبود مهمات، تدارکات و نداشتن گردانهای
تازهنفس در لشکرهای درگیر عملیات مطلع بود، اما چارهای بهجز از
درهمشکستن گارد صدام نداشت؛ به همین دلیل، پس از بررسی همه راههای ممکن،
تصمیم به نبردی سنگین در جاده استراتژیک گرفت.
غروب روز سوم عملیات فاو، محسن رضایی فرماندهان یگانهایی را که روبهروی جاده استراتژیک مستقر بودند در قرارگاه خاتمالانبیا(ص)
جمع کرد و به آنان گفت: «فرماندهی دشمن به نیروهای مخصوص صدام گفته است
شما بروید جلو، ما نیرو وارد میکنیم. بچهها باید اینها را بزنند، چون
خطشکن هستند. اگر لشکر گارد منهدم شود، بقیه نیروهایی که وارد منطقه
میشوند، کُپ خواهند کرد. باید از جلو و عقب همه بریزند رو سرشان… انهدام
اینها خیلی تأثیر دارد. رزمندهها را آماده کنید، چون ممکن است حواسشان
نباشد. باید قبل از اینکه بیایند و سازمان بگیرند، منهدمشان کنیم.»(11)
وقتی وضعیت شب چهارم مشخص شد، حسین خرازی فرمانده لشکر14 امام حسین(ع)، مرتضی قربانی فرمانده لشکر25 کربلا، احمد کاظمی فرمانده لشکر8 نجف، غلامرضا جعفری فرمانده لشکر17 علیبنابیطالب(ع)
و امین شریعتی، فرمانده لشکر31 عاشورا، جمع شدند و به مشورت پرداختند.
آنها میدانستند اگر ذرهای غفلت کنند، کار نگهداری فاو سخت میشود. همه
چیز بههمریخته بود. زمان بهسرعت میگذشت. باید سریع سازماندهی میکردند و
آماده میشدند. برای حمله به لشکر گارد زمان بیشتری برای شناسایی و
سازماندهی لازم بود، اما فرماندهان سپاه پاسداران، آنقدر انعطافپذیر
بودند که هنگام ضرورت از کمترین فرصت بیشترین استفاده را بکنند. شب چهارم
عملیات فاو، از شبهایی بود که فرماندهان باید از هنر انعطاف و
ریسکپذیریشان استفاده میکردند. حسین خرازی گوشه سنگر غرق فکر بود. وی که
از ابتدا با این عملیات موافق نبود برای پیروزی رزمندگان همه توان خود را
به کار گرفته بود. حسین خرازی و بقیه فرماندهان لشکرهای سپاه، بهدنبال
راهی بودند که با کمترین تلفات جلوی پیشروی دشمن را بگیرند. فرماندهان از
وضعیت یگانهایشان با خبر بودند؛ نیروها خسته بودند، تدارکاترسانی در
آنسوی اروند سخت بود و رزمندگان چشمانتظار رسیدن نیروی جدید بودند، نه
مأموریت جدید. جنگیدن با گارد صدام، جنگی سهل و آسان با نیروهای معمولی
عراق نبود. فرماندهان لشکرهای 8، 14، 17، 25 و 31 سپاه پاسداران، بعد از
بررسی وضعیت موجود، قرار گذاشتند قبل از پاتک لشکر گارد صدام، با حملهای
پیشدستانه آنها را غافلگیر و منهدم کنند. حسین اردستانی در ادامه گزارش
عملیات قرارگاه خاتمالانبیا(ص) مینویسد: «فرماندهان سپاه با
مشاهده ورود لشکر گارد تصمیم گرفتند در شب چهارم جهت تصرف خط نهایی، عملیات
(کارخانه نمک) به آنها حمله و آنجا را آزاد کنند. در تصمیم نهایی 5 لشکر
سپاه مأمور انجام این کار مهم شدند… از آنجا که محور چپ و راست جاده
استراتژیک از اهمیت بالایی بر خوردار بود، تدابیری برای نفوذ در میان
نیروهای دشمن اتخاذ شد تا پس از نفوذ کامل و محاصره