مسئوليت پدر و مادر در مورد تربيت فرزندان

وظایف و مسئولیت های پدر در تربیت فرزند

با عنایت به اینکه بیشتر متخصصان تعلیم و تربیت به نقش مادر
در تربیت فرزند پرداخته اند و نقش پدر با وجود اهمیت بسزایی که در رشد و تربیت
فرزند دارد کمتر به آن توجه شده است. در این مقاله سعی گردیده به مهم ترین
وظایف و مسئوولیت های پدران در تربیت فرزندان پرداخته و اشاراتی به آموزه های
دینی در این زمینه خواهیم نمود. برای واژه تربیت معانی گوناگونی در فرهنگ لغات
ذکر شده است، از جمله؛ پروردن، پروراندن، پرورش، تهذیب و غیره می باشد. ولی
آنچه بیشتر در معنای تربیت ذکر شده همان پرورانیدن و ادب و اخلاق را به کسی یاد
دادن است.

هدف از تربیت، پرورش صحیح و یاد دادن آداب نیکو به فرزند
است یعنی کودک را به گونه ای تربیت کنیم که بتواند به راه صحیح قدم گذاشته و
آداب و اخلاق و رفتار منطقی داشته باشد و برای جامعه و نیز پدر و مادرش در دنیا
و آخرت مفید باشد. و لذا تربیت صحیح فرزند برای پدر و مادر نوعی «باقیات
الصالحات» است و چراغ این باقیات الصالحات هرگز خاموش نمی شود. سید الساجدین(ع)
امام بزگوار در صحیفه سجادیه می فرماید: «خدایا مرا در تربیت فرزندان خود و
نیکی کردن به آنها کمک کن.»

عوامل مؤثر در تربیت

این عوامل به دو دسته کلی؛ عوامل انسانی و غیر انسانی تقسیم
می شوند.

منظور از عوامل غیر انسانی؛ عوامل جغرافیایی، طبیعی و غیره
می باشد.

عوامل انسانی مؤثر در تربیت عبارتند از: الف)مادر ب)پدر
ج)خواهر و برادر بزرگتر د)معلم و اعضای مدرسه ه)دوستان و معاشران و)افراد
اجتماع ز)خویشان و بستگان ح)و رهبران اجتماع که به اختصار به توضیح و تبیین
آنها می پردازیم:

الف)مادر

مادر هم از نظر وراثت و هم محیط به دلیل آنکه کودک مدت زمان
بیشتری با او است تأثیر بسزایی بر فرزند خواهد داشت. از طریق وراثت، برخی از
صفات ارثی از طریق ژن های مادر به کودک منتقل می شود و همچنین فرزند نه ماه در
رحم مادر قرار دارد که غذای مادر، سلامتی یا بیماری او بر کودک اثرگذار خواهد
بود.

پس از تولد نیز کودک مدت ها در آغوش مادر است و اولین کلمات
را مادر به او یاد می دهد.

ب)پدر

پدر از نظر کودک مظهر قانون و عدل و انصاف است و
می تواند پناهگاه خوبی برای خانواده باشد. مشی پدر، مهر و انصاف و نیز ظلم و
ستم و قدرت پدر در رفتار و آینده اش اثر می گذارد.

توجه به پاک زادگی فرزند یکی از بهترین راههای حفظ انتساب
فرزند به پدر و دقت کامل در این باره است، چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم
می فرماید:«آنان را به انتساب به پدرشان بخوان.»

دنیای غرب گاهی انتساب فرزند به مادر را هم کافی می داند و
از نظرتربیت صحیح گرفتار دشواری های اساسی است و راز عدم دلبستگی فرزندان به
خانواده و عدم محبت لازم خانواده به ویژه پدر به فرزندان را می توان در همین
مسئله جویا شد که آثار منفی بی شماری را در زندگی پدر و فرزند، به ارمغان
می آورد و نتایج منفی آن در زندگی دو طرف، انکارناشدنی است.

ج)خواهر و برادر بزرگتر

اگر در خانه ای کودک 3 یا 4 ساله ای باشد و نوزادی به دنیا
آید، چون توجه پدر و مادر بیشتر به سمت نوزاد است در کودک این احساس به وجود
می آید که بین او و نوزاد تازه متولد شده تبعیض قرار داده اند و این تصور در او
اثر سویی خواهد گذاشت. بنابراین بایستی قبل از اینکه نوزاد به دنیا بیاید کودک
را آماده نمود و همچنین پیش او به نوزاد زیاد توجه ننمود و در ضمن برخی از
مسئولیت های نوزاد را به کودک بزرگتر داد و از طریق مهر و محبت به کودک بزرگتر،
دوستی را بین آنان تقویت کرد.

و در این باره تبعیض و تفاوتی میان فرزندان نگذاریم و همه
را به یک اندازه دوست بداریم.

د) معلم و اعضای مدرسه؛

مدرسه خانه دوم کودک است. اخلاق و رفتار معلم، طرز فکر او،
سطح فرهنگی و غیره همه در کودک تأثیرگذار است. اگر معلم از نظر دینی و مذهبی و
نیز نحوه صحیح رفتار و آداب معاشرت دچار مشکل باشد، کودک نیز از او تأثیر منفی
می گیرد.

ه) معاشران

معاشران گروهی هستند که ممکن است هم سن کودک یا بزرگتر از
او باشند ولی با او رفت و آمد می کنند. با هم بازی می کنند و در مدرسه کنار هم
می نشینند. بررسی ها نشان می دهد که کودکان تحت تأثیر معاشران قرار می گیرند و
حتی این تأثیر در سه مورد بیشتر از والدین است.

1ـ زمانی که خانواده از محلی به محل دیگر کوچ می کند.

2ـ زمانی که کودک در مرز نوجوانی و بلوغ قرار می گیرد.

3ـ مواقعی که در خانواده آشفتگی و درگیری وجود دارد.

و افراد اجتماع

در روابطی که کودک (فرزند) با افراد اجتماع دارد، از آنها
تأثیر می گیرد و اگر آنها افراد سالمی باشند تأثیری که کودک می گیرد درست و اگر
بالعکس باشد تأثیر منفی در پی خواهد داشت.

ز) خویشان و بستگان

برخی مواقع بستگان ممکن است تأثیر بیشتری نسبت به والدین بر
فرزند داشته باشند مثلاً دایی، عمو، خاله، عمه و غیره. به دلیل آنکه گاهی
تحصیلات بالاتری دارند، سطح اقتصادی آنان بالاتر است، موقعیت اجتماعی برتری
دارند و دلایل دیگر ممکن است تأثیرگذارتر بر کودک باشند.

ح) رهبران اجتماع

منظور از رهبران اجتماع کسانی هستند که در جامعه نقش مهمی
را ایفا می کنند. و امور مختلف مردم به وسیله آنها هدایت می شود مانند پلیس،
اگر کودک از یک پلیس تخلفی را ببیند روشن است که نسبت به پلیس و جامعه بدبین
می شود.

شأن و مقام پدر

زحماتی که هر پدری متقبل می شود، از یک سو وظیفه دینی و از
سوی دیگر وظیفه اخلاقی است. از نظر دینی کودکان بر گردن پدر حقوقی دارند. که در
منابع دینی مفصل بیان شده است. از نظر اخلاقی نیز کودکان در حقیقت همانند
مهمان هایی هستند که به دعوت پدر و مادر بر سر این سفره که همان خانواده است
حاضر شده اند. حالا که حضور پیدا کرده اند، پدر بیش از همه وظیفه دارد از این
مهمان ها بخوبی و به وجه شایسته و نیک پذیرایی کند. رسول گرامی(ص) فرمودند:

«الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل اللّه ؛ آن کس که برای
خانواده اش تلاش کند، همانند مجاهد نستوه و در حال جهاد است» جهاد کردن فقط در
هنگام نبرد و جنگ نمی باشد. بلکه تلاشی که پدر برای کسب لقمه حلال برای
خانواده اش انجام می دهد نیز مانند جهاد است و خداوند اجری که به مجاهدین فی
سبیل اللّه می دهد همان اجر را به پدر نیز می دهد. امیرالمومنین علی(ع)
فرمودند:«لقمه حرام و ناپاک را به خانه نبرید.»

یک پدر نمونه، پدری است ک افزون بر آموزش اخلاق و رفتار خوب
به فرزندان بتواند روزی خانواده اش را نیز از راه حلال به دست آورد. زیرا این
روزی حلال در سرنوشت فرزندان بسیار مؤثر است. اگر دعایی را که فرزندان می کنند،
برآورده شود تا حد زیادی در اثر همین روزی حلالی است که پدر برایشان آورده است
و لذا فرزندان همیشه باید قدردان چنین پدری باشند.

اسلام و احترام پدر

اسلام برای پدرانی که وظیفه خود را به درستی انجام می دهند،
ارزش و احترام خاصی قائل است. این ارزش و احترام به حدی است که در آیات قرآن پس
از انجام وظیفه عبادت و احترام به خدا و اطاعت از فرمانش از لزوم احترام به
والدین یاد شده است.

و لذا بر فرزندان لازم است که حکم پدر را رعایت کنند و بدون
اجازه او، جز در واجبات کاری انجام ندهند. همچنین فرزندان وظیفه دارند بال رحمت
و عنایت خود را در زیر پای پدر و مادر بگسترانند و با دلسوزی و محبت در همه حال
رعایت احترام آنها را داشته باشند. و از هر کاری که موجب تکدر خاطر آنها می شود
حتی گفتن «اف» به شدت پرهیز کنند.

تصور کودک از پدر

طفل از زمان تولد تا حدود دو ماهگی شدیدا وابسته به مادر
است و مادر را مرکز آرزوها و آمال خود می داند. به تدریج که کودک وارد دو ماهگی
می شود، پدر وارد زندگی و ذهن و تصور او می شود. کودک این را در می یابد که پدر
برای او پناهگاه است، معلم است، رهبر و قانونگذار است. تصور اینکه پدر از مادر
کم اهمیت تر است از جهاتی درست است اما در مواردی نیز نقش پدر مهم تر از مادر
می باشد. تجسم عالم شعور، مظهر عقل و دانش در خانواده در قبضه پدران است و طفل
پدر را به اینگونه می شناسد کودک به تدریج که بزرگتر می شود تصوراتی از پدر را
در ذهن خود پرورش داده و آنها را پر و بال می دهد. از جمله تصوراتی که کودک از
پدر خود دارد عبارتند از: الف) چهره برجسته خانواده

ب)همانندی با پدر

ج) ضامن رفع نیازها

د) عامل تأمین امنیت

ه) مرکز دانایی و اندیشه

الف) چهره برجسته خانواده

در روانشناسی کودک و نیز اصول و مبانی تربیت فرزندان تصریح
شده است که کودک در سن 3 ـ 2 سالگی پدر را بزرگترین شخصیت و عاقل ترین افراد
می داند. اگر کسی علیه پدر چیزی بگوید، او از پدر خود دفاع می کند. کودک در
خانه با پدر رفتاری رسمی دارد و بیشتر اوقات از کانال مادر با پدر ارتباط
برقرار می کند.

ب) همانندی با پدر

از نظر روانشناسان، کودک 6 ـ 3 ساله مخصوصا پسر بچه ها پدر
را الگوی خود قرار می دهند. پدر از نظر کودک سمبل قدرت است. ضامن خانواده است و
همه آرزوی کودک این است که مثل پدر باشد.

ج) ضامن رفع نیازها

پدر از نظر کودک ضامن رفع نیازهاست. هر چیزی را که اعضای
خانواده احتیاج دارند، پدر تهیه می کند. کودک در سایه پدر، نیکو پرورش می یابد.
هر چقدر سن کودک بیشتر شود، دید او نسبت به توانمندی و ضمانت پدر بیشتر می شود
به طوری که در سنین نوجوانی مادر را عامل مهر و محبت و پدر را عامل تأمین زندگی
می داند.

د) عامل تأمین امنیت

اگر خطری برای کودک پیش آید در سنین خردسالی به مادر پناه
می برد ولی از حدود چهار سالگی به بعد نوعا به پدرش پناه می برد و او را
پناهگاه خود می داند.

ه) مرکز دانایی و اندیشه

پدر نماینده دنیای خارج کودک است، مرکز دانایی و آگاهی است.
کودک گمان دارد که پدرش در همه اصول و قواعد داناست. حتی کودکانی که نسبت به
پدر دید منفی دارند باز هم در باره پدر تعصب دارند و عقل و فکر او را تحسین
می کنند.

حق تربیت فرزند

خانواده محیطی است که کودک به ناچار باید در آن زندگی کند.
ضوابطی که در خانه حکم فرماست، بر کودک تحمیل شده و او باید آنها را بپذیرد.
تربیت کودک مهم ترین حق او در قلمرو زندگی می باشد. پدر در رابطه با تربیت کودک
مسئولیت مستقیم دارد. باید فرزند را به گونه ای پرورش دهد که آراسته به اخلاق و
رفتار اسلامی شود در آینده برای جامعه مفید واقع گردد.

وظایف اساسی پدر

یک پدر نمونه و شایسته دارای وظایف اساسی زیادی است که در
اینجا به سه وظیفه مهم اشاره می کنیم:

1) مدیریت صحیح زندگی و تعیین خط مشی و نظام آن.

2) تأمین نیازهای اعضای خانواده.

3) مسئولیت تربیت فرزندان.

اساس و دامنه حقوق کودک

روشن شد که پدر در رابطه با کودک مسئول است. مسئول سلامت
جسم، روان، ذهن و غیره پس لازم است او را نیکو پرورش دهد، نیکو ادب کند و برای
فرزندان هیچ خدمت و سرمایه و هیچ بخشی بهتر از ادب و تربیت صحیح اسلامی نیست.
چنانکه برای پدر و مادر نیز هیچ وظیفه ای مهم تر از این نیست در دامنه حقوق مهم
و اساسی فرزندان می توان موارد زیر را نام برد:

1) حق آموزش

2) حق پرورش

3) و سایر حقوق

دامنه پرورش نیز بسیار وسیع است و شامل همه ابعاد وجودی
انسان می گردد.

1) پرورش بدن

2) پرورش ذهن

3) پرورش روان و …

در جنبه بدن، والدین وظیفه دارند در جهت رشد و پرورش بدن
فرزندان خود و نیز شادابی و سلامت آنان و محافظت از بیماری ها و غیره بکوشند و
از هیچ تلاشی در این جهت فروگذار نکنند.

در جنبه ذهن: والدین وظیفه پرورش ذهن، تخیل، هوش فرزندان را
به عهده دارند. مسئله پرورش ذهن و شکوفا ساختن استعدادها اگر از رشد و سلامت
جسم مهم تر نباشد مسلم کمتر نیست والدین با شیوه های درست باید بکوشند همه
امکانات خود را در جهت بالندگی هوش و استعداد فرزندان خود بکار گیرند.

همچنین والدین وظیفه دارند به پرورش روح و روان کودکتان
توجه کنند مسائل مربوط به اندیشه های عالی و ملکات و فضایل اخلاقی و ارزش های
متعالی اسلام مثل ایثار، عدالت و غیره را به کودک یاد دهند.

تعلیم و تربیت

یکی از حقوق فرزندان، تعلیم و تربیت است. قلب و روح هر
کودکی که متولد می شود همچون آینه ای زلال و شفاف است. پدر و مادر می توانند با
تربیت صحیح، فرزندان را به سعادت برسانند و مواظب این باشند که فرزندان با
عناصر نایاب آشنا نشوند. خداوند در سوره روم آیه 30 می فرماید: «…
فطرت اللّه التی فطرالناس علیها …؛ خداوند مردم را براساس فطرت خدایی آفریده
است.» بنا بر فطرت توحیدی، سعادت و هدایت در وجود طفل به ودیعه نهاده شده است و
والدین گرامی نباید اجازه دهند که این فطرت از مسیر اصلی خویش که همان سعادت و
هدایت است خارج شود. در روایات وارد شده که حق فرزند بر پدر این است که نام نیک
برایش انتخاب کند و او را خوب تربیت کند و به او قرآن یاد دهد.

البته پدر در رابطه با فرزند دارای وظایف و مسئولیت های فراوان دیگری هم
می باشد از جمله: پرورش مذهبی که عاملی مهمی برای سعادت افراد و بازدارنده آنان
از عوامل خلاف و بزهکاری است. پدر باید شوق به کمال را در نهاد فرزندان قرار
داده و موجبات تثبیت آن را فراهم کند. پدر در صورتی که می تواند باید از راه
عرضه عقاید و افکار اسلام فرزندان خود را با آداب دینی آگاه نمایند و با عملکرد
خود، فرزندان را متدین بار آورد. و در صورتی که نمی تواند از عالمان و معلمان و
مربیان خوب و مراکز آموزشی شایسته کمک بگیرد. روشن است که پدر در این زمینه
مسئولیت سنگینی تری را بر عهده دارد و غفلت و سهل انگاری او در مورد رفتار
فرزندان در آینده مشکل ساز خواهد بود. اگر پدری پایبند به اصول مذهبی باشد نوعا
فرزندش نیز مقید به اصول مذهبی می شود ولی اگر پدری لاابالی باشد و انتظار
داشته باشد که فرزندانش پایبند به اصول ارزشی و اخلاقی باشد، این امکان پذیر
نیست و انتظار بی جایی است زیرا فرزندان از پدر و مادر الگوبرداری می کنند.
وقتی الگوهایشان نامناسب باشند، مسلما راهشان صراط مستقیم نخواهد بود. التبه در
همه موارد این چنین نیست و گاهی ممکن است فرزند خود این اراده را داشته باشد که
در صراط مستقیم قدم بردارد و با توکل به خدا و استقامت و اراده محکم در این راه
قدم بگذارد و موفق هم شود.

رشد فرهنگی

آگاهی های لازم و پرورش فرهنگی فرزندان نیز از وظایف
والدین، است. والدین معلم و راهنمای فرزنداند. هم در خانه، همه اطلاعات مورد
نیاز را به کودکان می دهند و هم وقتی به مدرسه می روند، به ترمیم نقص ها و
جبران کمبودها در این رابطه می پردازند.

معرفی و توضیح فلسفه زندگی

اگر پدر همه فکر و ذکر خود را صرف رفع نیازهای جسمی کودک
کند، وظیفه خود را ادا نکرده است. از وظایف عمده و اساسی پدر این است که به
فرزند خود کمک کند تا هدف زندگی اش را بشناسد و برای اعمال و رفتارش دلایلی
بیابد تا بداند که چرا زنده است؟ چرا می میرد؟ مشکلات چیست و چگونه می توان
آنها را حل کرد.

نقش اجتماعی و اخلاقی پدر

انسان موجودی اجتماعی است. به این معنا که در اجتماع زندگی
می کند و در آنجا به مرحله رشد و کمال می رسد. اجتماع و فرهنگ در او مؤثر است و
او می تواند تا حدود زیادی در اجتماع تأثیرگذار باشد. در آن تحول ایجاد کند. در
سنین کودکی هیچ چیز بهتر از آموزش عملی نیست. پدر وظیفه دارد از راه عمل کردن
به کودک یاد دهد که چگونه باشد و به چه صورتی عمل کند. در مواردی می تواند از
داستان ها و قصه ها استفاده کند و به صورت غیر مستقیم فرزندان را آموزش دهد و
گاهی نیز می تواند به صورت مستقیم آموزش دهد. توجه با این نکته ضروری است که
راه آموزش در سنین مختلف یکی نیست. راه آموزش در خردسالان باید از طریق جملات
کوتاه باشد و در پایان دوره کودکی می توان آموزش را با عمل، آمیخته کرد.

دانستنی های اقتصادی و مالی

مسئله اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورت های زندگی
است. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری است و چه مناسب است که پدر از
همان کودکی به پایه گذاری و ایجاد شوق در این زمینه در کودک بپردازد. تا در
دوران جوانی سر باز نزند. فرزندان که به تدریج بزرگ می شوند باید با شغل پدر
آشنا شوند و شغل پدر باید براساس ارزش و تقوایی که در آن وجود دارد مورد بررسی
قرار گیرد. نه براساس مقام و درآمد و این خود درسی برای فرزندان می باشد. از
مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول و هدف و مقصد به دست
آوردن آن است و کودک باید بداند که در سایه چه مقدار از کار و تلاش می توان چه
مقدار پول را دریافت کرد و با آن تا چه حد می توان خرید کرد. همچنین لازم است
که از همان کودکی انفاق کردن را به کودک یاد داد. در روایات اسلامی آمده است که
اگر قصد داری انفاقی را انجام دهی به دست کودک خود بده که او با دست خود آن را
به فقیر و مستمند بدهد. اخلاق انفاق، از کودکی باید در ذهن فرزند القا شود و
انفاق را منت نداند و اگر به فقیری چیزی بخشد خود را از فقیر طلبکار نداند.

در محیط خانواده، دلسوزی به فقرا، خیرخواهی برای آنان، مشارکت در امورات مربوط
به آنها و غیره باید مورد عنایت و نظر باشد و هر کسی در هر سطح اقتصادی که باشد
باید به میزان توانایی اش انفاق و احسان داشته باشد.

روش های عملی در تربیت

از روش های تربیتی قرآن این است که الگوها را معرفی می کند.

«لقد کان لکم فی رسول اللّه اسوه حسنه لمن کان یرجوااللّه
و الیوم الاخر و ذکراللّه کثیرا» اولین الگو در تربیت فرزندان، پدر و مادر
هستند. اگر والدین معتقد به اجرای احکام الهی باشند بهترین تأثیر را خواهند
داشت. امام کاظم(ع) فرمودند: «رفتار کودکان در اثر رفتار درست والدین محفوظ
می ماند».

حفظ کرامت نفس فرزندان

عقیده روانشناسان این است که با احترام و محبت به کودک،
بسیاری از مشکلات کودک حل خواهد شد. نباید کودک را در مقابل دیگران کوچک شمرد
یا تنبیه کرد و برای انجام خطاها ملامت نمود.

لازم است والدین به هنگام پشیمانی فرزند از خطا، عذرش را بپذیرند و بی سبب او
را تنبیه نکنند. بلکه با تشویق و صبر آنها را به صلاح دعوت کنند.

و نکته آخر آنکه یک اصل کلی وجود دارد و آن این است که
والدین ابتدا باید خویشتن راتربیت کنند. اگر والدین خودشان دارای صفات نکوهیده
باشند، نمی توانند در فرزندشان، صفات پسندیده را به وجود آورند. قرآن در این
باره می گوید: «اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا
تعقلون» آیا شما مردم را به نیکی امر می کنید، در حالی که خویشتن را فراموش
کرده اید. فرزندان ما هر گونه که باشند خوش رفتار یا بدرفتار، راستگو یا
دروغگو، حسود یا خیرخواه همه این صفات را از پدر و مادر خود کسب کرده اند.



در باره تربیت فرزندان

در این مواقع همیشه باید به سن‌وسال او
توجه داشته باشید و واکنش‌های مناسب با سن او را نشان دهید. هر سنی توقعات
و انتظارات مناسب با آن سن را می‌طلبد. حساسیت‌های بی‌مورد شما و
برخورد‌های خشونت‌آمیزتان تنها باعث شگفتی کودکان می‌شود زیرا از نظر خودش،
هیچ کار اشتباهی مرتکب نشده و نمی‌تواند مفهوم کار شما را درک کند. koi

هنگام تنبیه فرزندتان، علت را برای او توضیح دهید

تنبیه در واقع برخورد والدین با فرزند
است و تنها در زمانی اثربخش است که علت آن برای کودک و فایده آن برای
والدین روشن باشد. همچنین تنبیه باید برای آموختن درسی به کودک باشد و تحت
شرایط اصولی و منطقی اجرا گردد. زیاده روی در تنبیه تنها قبح آن را در نظر
کودک از بین می‌برد و پس از مدتی بی‌توجه به آن به کار خود ادامه می‌دهد.

از تأکید بر کارهای بد کودک خودداری کنید

 این کار تنها باعث تحقیر و کاهش
اعتماد به نفس او می‌شود. او پس از مدتی احساس می‌کند که تمام کارهایش زشت
است و نمی‌تواند توقعات والدین را برآورده سازد. بسیاری از پدر و مادرها،
پیوسته در انتظار این هستند تا مچ کودک خود را بگیرند، بهتر است به جای آن،
به تشویق رفتارهای پسندیده او بپردازید و با تأکید بر آنها، او را از
انجام کارهای ناپسند بر حذر دارید.

koi-shahamat

از تربیت فرزند خود در مقابل دیگران چشم پوشی کنید

کودکانی که مدام در مقابل افراد دیگر
به‌ویژه کودکان هم‌سن و سال خود مورد تصحیح و نصیحت قرار می‌گیرند، دچار
ترس و خجالت می‌شوند و به‌تدریج اعتماد به نفس خود را برای حضور در جمع از
دست می‌دهند. بسیاری از والدین احساس می‌کنند که این کار به صلاح فرزندشان
است ولی نمی‌دانند که در واقع حس خشم و رنجشی درونی را در او پرورش می‌دهند
و خیلی زود او را وادار به مقابله می‌کنند.

از محبت کردن به فرزندتان نترسید و او را در دریایی از عشق غوطه‌ور ‌سازید

هنگامی که کودکتان با مهر بزرگ می‌شود،
در بزرگسالی جذب هر محبت جزئی نمی‌شود و زندگی خود را بر پایه‌های سست
بنیان بنا نمی‌سازد. کودکی که حمایت و محبت والدین خود را دارد، می‌داند که
زمان مشکلات، همیشه پناهگاهی امن در اختیار دارد که می‌تواند به سراغ آن
رود و تسکین یابد.

از استقلال طلبی فرزند خود ناراحت نباشید

تا آنجا که می‌توانید، فرزندتان را در
انجام کارهای خود آزاد بگذارید و به او استقلال عمل دهید. انجام این امر،
از کودک فردی مسئول، می‌سازد و او در مواقع خاص ناچار به تصمیم‌گیری‌های
مهم می‌شود که همین مسئله در دوران بزرگسالی از او فردی مسئول، مستقل، مدیر
مدبّری می‌سازد.

به کودکتان بیاموزید که هیچ انسانی کامل نیست

گفتن عباراتی مانند «نمی‌دانم»،
«نمی‌خواهم» و «نه» در بعضی مواقع ضروری است و لزومی ندارد که کودک همواره
برای هر کاری، پاسخ مثبت بدهد. گفتن عقاید شخصی در قالبی محترمانه، نداشتن
یک پاسخ صحیح و بکار بردن عبارت نمی‌دانم، به کودک کمک می‌کند تا از فشار
مضاعف برخود بکاهد و در هنگام برخورد با مسائل گوناگون، در کمال آرامش به
حل آن بپردازد.

هر روز زمانی را به صحبت کردن با فرزند خود اختصاص دهید

حرف‌های صمیمانه و دوستانه به او
بزنید. ایجاد این رابطه شاید در دوران کودکی یک تفریح جذاب باشد ولی در
دوران نوجوانی و جوانی یک ضرورت به حساب می‌آید و والدینی که از کودکی این
کار را نکرده باشند، نمی‌توانند در دوران بلوغ فرزند خود این رابطه را
ایجاد کنند.

 به‌طور مثال زمانی
در هفته را به گردش‌های دو نفره با او اختصاص دهید و در آن زمان با او در
مورد ترس‌ها، نگرانی‌ها، علائق و احساساتش صحبت کنید. اگر از نظر کاری
گرفتار هستید و برنامه‌ریزی هفتگی برای انجام این کار برایتان دشوار است،
حداقل در هنگام خواب، چند لحظه‌ای در کنار تخت او بنشینید و به آرامی با او
صحبت کنید و یا برایش کتاب بخوانید. البته دقت کنید که در هنگام این
صحبت‌ها از نقش والدی سخت گیر و همیشه نصیحت‌گو در آمده و به یک دوست صمیمی
و شنونده‌ای خوب تبدیل شوید.

به فرزندتان قول‌های بی‌پایه ندهید

قول‌هایی که می‌دانید از اساس امکان
اجرای آن نیست را ندهید و همچنین از شکستن قول خود بپرهیزید و درصورت انجام
آن، حتما برای فرزندتان توضیح دهید با این کار به او نشان می‌دهید که
برایش ارزش قائل هستید. اگر خواهان آن هستید که فرزندی با شخصیت و مثبت
اندیش و محترم داشته باشید، حتما به این مورد عمل کنید.

درصورت تکرار شکستن قول و قرار، کودک
کم‌کم می‌آموزد که به محیط اطراف خود و انسان‌ها بی‌اعتماد شود و این مسئله
در بزرگسالی به او لطمات جبران‌ناپذیری وارد می‌سازد.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top