ذکر مصيبت حضرت علي (ع)
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند:
من دو سه جمله از روايات نقل شده را به عنوان ذکر مصيبت بيان مي کنم
.لوط بن يحيي ابي مخنف مي گويد:«فلما احسّ الأمام بالضّرب لم يتأوّه» يعني
وقتي در محراب بر فرق آن بزرگوار ضربه وارد شد و پيشاني حضرت را شکافت، هيچ
آه و ناله يي نکردند. «وصبر واحتسب»؛ خودشان را حفظ کردند و صبر
کردند.«ووقع علي وجه و ليس عنده احد»؛ حضرت با صورت روي زمين افتادند و
اطراف ايشان کسي نبود؛ چون هنوز نماز شروع نشده بود، مسجد هم تاريک بود و
مردم به طور متفرق در مسجد مشغول خواندن نافله بودند؛ بنابراين اولِ کار
کسي نفهميد چه اتفاقي افتاده است. «قائلاً بسم الله و بالله و علي ملّه
رسول الله».اولين جملاتي که حضرت بعد از ضربت خوردن بر زبان جاري کردند،
جملاتي بود که در موارد ديگر هم به گوشمان رسيده است.بعد از اين که
سيدالشهداء (سلام الله عليه) ضربت خوردند و بر زمين افتادند، همين جملات از
قول ايشان نقل شده است:«بسم الله و بالله و علي ملّه رسول الله»؛ به نام
خدا و براي خدا و بر طريقه ي رسول خدا، حاصل زندگي را تقديم اين راه کردند.
در ادامه، اين جمله هم از اميرالمؤمنين نقل شده است که فرمود: «فزت و رب
الکعبه»؛ به خداي کعبه رستگار شدم. در روايت ديگري آمده است که حضرت فرمود:
«لمثل هذا فليعمل العاملون»؛ يعني انسان براي رسيدن به چنين سرانجامي هر
چه عمل کند، زيادي عمل نکرده است؛ بنابراين براي چنين سرانجامي بايد عمل
کرد. اين نشان مي دهد که اين روح مطهر و پاکيزه چطور متصل به عوالم ملکوت
بوده است؛ حتي در همان وقتي که هنوز جسم او در اين دنيا زنده بوده است.
«ثم صاح و قال قتلني اللعين»؛ بعد از آن که حضرت اين مناجات را کردند،
فرياد کشيدند تا مردم متوجه باشند و نگذارند قاتل بگريزد. «فلما سمع النّاس
الضّجّه»؛مردم وقتي صداي اميرالمؤمنين را شنيدند،«ثار اليه کل من کان في
المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ريختند، اما نمي دانستند چه اتفاقي افتاده
است و بايد چه کار کنند. «ثم احاطوا بأميرالمؤمنين»؛ بعد آمدند اطراف
اميرالمؤمنين جمع شدند.«و هم يشيد رأسه بمئزره والدّم يجري علي وجهه
ولحيته»؛ وقتي مردم جمع شدند، ديدند حضرت در همان حال ضعف و در حالي که
فرقشان شکافته است، دارند با دستمالي زخم خود را مي بندند و خون بر صورت و
محاسن آن بزرگوار جاري است. «وقد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت که سفيد بود،
با خون آن بزرگوار رنگين شده بود. «و هو يقول هذا ما وعد الله و رسوله و
صدق الله و رسوله»؛ اين همان وعده ي خداي متعال و پيغمبر اوست، و خداي
متعال و پيغمبرش راست گفتند و وعده ي آنها تحقق پيدا کرد.
ذكر مصيبت حضرت علي (ع)
مقام معظم رهبري(مدظله العالي) مي فرمايند:
من دو سه جمله از روايات نقل شده را به عنوان ذكر مصيبت بيان مي
كنم .لوط بن يحيي ابي مخنف مي گويد:«فلما احسّ الأمام بالضّرب لم يتأوّه»
يعني وقتي در محراب بر فرق آن بزرگوار ضربه وارد شد و پيشاني حضرت را
شكافت، هيچ آه و ناله يي نكردند. «وصبر واحتسب»؛ خودشان را حفظ كردند و صبر
كردند.«ووقع علي وجه و ليس عنده احد»؛ حضرت با صورت روي زمين افتادند و
اطراف ايشان كسي نبود؛ چون هنوز نماز شروع نشده بود، مسجد هم تاريك بود و
مردم به طور متفرق در مسجد مشغول خواندن نافله بودند؛ بنابراين اولِ كار
كسي نفهميد چه اتفاقي افتاده است. «قائلاً بسم الله و بالله و علي ملّه
رسول الله».اولين جملاتي كه حضرت بعد از ضربت خوردن بر زبان جاري كردند،
جملاتي بود كه در موارد ديگر هم به گوشمان رسيده است.بعد از اين كه
سيدالشهداء (سلام الله عليه) ضربت خوردند و بر زمين افتادند، همين جملات از
قول ايشان نقل شده است:«بسم الله و بالله و علي ملّه رسول الله»؛ به نام
خدا و براي خدا و بر طريقه ي رسول خدا، حاصل زندگي را تقديم اين راه كردند.
در ادامه، اين جمله هم از اميرالمؤمنين نقل شده است كه فرمود: «فزت و رب
الكعبه»؛ به خداي كعبه رستگار شدم. در روايت ديگري آمده است كه حضرت فرمود:
«لمثل هذا فليعمل العاملون»؛ يعني انسان براي رسيدن به چنين سرانجامي هر
چه عمل كند، زيادي عمل نكرده است؛ بنابراين براي چنين سرانجامي بايد عمل
كرد. اين نشان مي دهد كه اين روح مطهر و پاكيزه چطور متصل به عوالم ملكوت
بوده است؛ حتي در همان وقتي كه هنوز جسم او در اين دنيا زنده بوده است.
«ثم
صاح و قال قتلني اللعين»؛ بعد از آن كه حضرت اين مناجات را كردند، فرياد
كشيدند تا مردم متوجه باشند و نگذارند قاتل بگريزد. «فلما سمع النّاس
الضّجّه»؛مردم وقتي صداي اميرالمؤمنين را شنيدند،«ثار اليه كل من كان في
المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ريختند، اما نمي دانستند چه اتفاقي افتاده
است و بايد چه كار كنند. «ثم احاطوا بأميرالمؤمنين»؛ بعد آمدند اطراف
اميرالمؤمنين جمع شدند.«و هم يشيد رأسه بمئزره والدّم يجري علي وجهه
ولحيته»؛ وقتي مردم جمع شدند، ديدند حضرت در همان حال ضعف و در حالي كه
فرقشان شكافته است، دارند با دستمالي زخم خود را مي بندند و خون بر صورت و
محاسن آن بزرگوار جاري است. «وقد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت كه سفيد بود،
با خون آن بزرگوار رنگين شده بود. «و هو يقول هذا ما وعد الله و رسوله و
صدق الله و رسوله»؛ اين همان وعده ي خداي متعال و پيغمبر اوست، و خداي
متعال و پيغمبرش راست گفتند و وعده ي آنها تحقق پيدا كرد.