طريقه ي گرفتن فال قهوه واقعی:
اول نيت کنيد و بعد روی فنجان کليک کنيد سپس در هر بار پنج تا از شكلهايي که در فنجان شما ديده شده نمايش داده ميشود با کليک کردن روی هريک از آن موارد تصوير بزرگتر آن باز شده و ميتوانيد تعبير آن را بخوانيد.
نخستین سئوالی که در این مقوله مطرح است این است که اصولاً چرا در میان انواع و اقسام فال ها و ادوات و ابزار پیش گویی مساله فال قهوه تا این حد فراگیر شده و در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته است؟
به نظر می رسد این فراگیر شدن دلایل متفاوتی داشته باشد. اما به یقین یکی از مهم ترین دلایل شیوع و گسترش این نوع فال گیری و پر مخاطب شدن آن، دسترسی آسان به ابزار و آلات آن و آسانی انجام کار در این نوع فال گیری است. تمام هزینه تشکیل چنین بساطی یک فنجان قهوه است که در هر کجای دنیا یافت می شود و تنها مقدمه ورود در این عرصه این خیال پردازی های خوردن قهوه و برگرداندن تفاله فنجان روی نلبکی است که به طور طبیعی موجب ایجاد اشکال و تصاویری روی سطح داخلی فنجان خواهد شد.
برخلاف روش های سنتی مانند رمالی و دعانویسی و احضار روح و …در بسیاری از موارد نیازمند ادوات و ابزار و فضای خاص و توانایی انجام برخی رفتارها و حرکات ویژه است که از عهده هر کسی برنمی آید.
به علاوه نفس برخی از کارهای سنتی آن قدر با خاطرات بد و مکان های کثیف و آلوده و حوادث مشمئز کننده همراه است که انسان متمدن و امروزی از ورود در آن حوزه پرهیز دارد و برای چند زن غربی یا غرب گرای شرقی دور هم نشستن بر مبل های تشریفاتی و دور میز عسلی های کوچک و قهوه ساختن و خوردن و بعد در عالم خیال پردازانه به گفتگوهای توهم آلود پرداختن به هیچ وجه چندش آور و به تعبیر متداول، بی کلاس نیست. در حالی که هیچ انسان تحصیل کرده ای معمولاً حاضر نمی شود به عنوان رمال و جن گیر یا مانند آن دست به کارهای متداول در این حوزه بزند.
از طرف دیگر عناوینی چون رمالی و جن گیری و … در زمره عناوین مجرمانه در بسیاری از کشورها و در قوانین جزایی ملل محسوب می شود در حالی که عنوان فال قهوه گیری چندان داخل در این مجموعه محسوب نمی گردد.
درستی یا نادرستی؟!
با وجود همه مباحث علمی و حساب و کتاب های عقلایی باز هم حقیقت آن است که نمی توان درستی برخی از پیشگویی های این فال گیران را انکار کرد و بسیار دیده شده که این افراد به نکات بسیار درستی و واقعی اشاره می کنند. با وجود این نتایج درست و واقعی چه می توان گفت؟
در پاسخ به این امر، هم نوعی تحلیل عقلی پاسخ گو است و هم تجربه های متعدد افراد و نتایج آماری مراکز قضایی و جنایی.
اولاً باید گفت که در مساله فال گیری و پیش گویی و مانند آن که خود نیز هنری است و مهارت انجام صحیح آن در نزد هر کسی نیست برخورد زیرکانه و روان شناسانه بسیار بسیار مهم است.
یعنی فرد فال گیر اگر در کف فنجان یک مشتری مسن مانند یک پیرزن تصویری شبیه چهره یک انسان ببیند به هیچ وجه نمی گوید تصویر یک کودک می بینم و مثلاً به زودی صاحب فرزند می شوی؟!بلکه می گوید بیا ببین چهره یک زن جوان پیداست و احتمالاً شوهرت به دنبال ازدواج مجدد است!!!
یا در مورد یک دختر جوان هر تصویری وجود داشته باشد به یقین شبیه یک مرد رؤیایی است که سوار بر اسب می خواهد به خواستگاری او بیاید. اما مانعی بزرگ بر سر راهش وجود دارد و …
در حقیقت نکته دقیق این شیوه آن است که مراجعه کنندگان به فال گیران غالباً افراد دارای مشکل و دغدغه و بسیار حساس نسبت حوادث و خطرات و مشکلات احتمالی هستند و این دغدغه ها هم معمولاً از چند مورد خاص و معین خارج نیست.
به عنوان مثال به احتمال بالای 90 درصد یک دختر جوان عاشق پسر جوانی است یا به او اظهار محبت شده و او در تصمیم گیری در این خصوص مردد است و به شکل کاملاً طبیعی موانع و مخالفین جدی در خانواده دو طرف وجود دارد و یا مشکلات گوناگون مالی و اجتماعی و …نمی گذارد که عشق به سرانجام برسد و مسلماً در این میان چند جمله ساده و کوتاه جناب فال گیر، زدن در خال و بیان حقیقتی است که به جز خدا و طرف مقابل کسی از آن خبر نداشت.
ثانیاً فال گیران در این جلسات مطالب و نکات متعدد و متنوعی را به شکل چند گزینه ای مطرح می کنند که احتمال درستی یکی از آن ها بسیار بالاست.
مثلاً می گویند:«در مدت بسیار کم آینده یک پسر که به تو خیلی نزدیک است به خواستگاریت می آید. حالا یا از بستگان نزدیک است یا همسایگان نزدیک و یا یکی از همکاران یا همکلاسی ها که خیلی به تو نزدیک است و …»
مسلماً دختر دم بختی که جمال و کمالی هم دارد و در موقعیت ازدواج است، خواستگاران متعددی هم دارد که همه آن ها یا لااقل اکثر آنها در یکی از عنوان های یاد شده می گنجد و کافی است که در همان ماه کسی به این دختر اظهار علاقه کرده پیشنهاد خواستگاری بدهد. با این فرض به یقین فال گیر داستان تبدیل به اسطوره ای شده که حرفش رد خور ندارد!
یک حالت روانی
نکته بسیار دقیق دیگر در این داستان این است که در علم روان شناسی گفته می شود که انسان مخصوصاً در موقعیت های خاص روحی و روانی مانند وضعیت درگیری با برخی مشکلات، چنان به دنبال راه حل و چاره جویی است که در موقعیت اعتماد به برخی افراد تنها به نکات مثبت توصیه های آنان توجه می کند و مثلاً وقتی زن فال گیر به چند نکته اشاره می کند که تنها یکی از آن ها به واقعیت نزدیک است، همان نکته در ذهن فرد برجسته شده و باقی می ماند، اما نکات و احتمالات متعدد دیگر که هیچ ربطی به واقع نداشتند کاملاً فراموش می شوند.
اگر با افرادی که اهل مراجعه به این فال گیران هستند مواجه شوید، معمولاً این تعبیر را می شنوید که «هرچی گفت عین حقیقت بود و مو لای درزش نمی رفت» اما اگر قدری پی گیر شوید یا خود فرد تا حدودی منصف باشد و زیاد جوگیر نشود می گوید «هرچند برخی از مطالبی که گفت درست نبود، اما انصافاً برخی از مطالب عین واقعیت بود». این نکته دقیقاً یعنی همان مطلب روانی مورد نظر، یعنی بزرگ نمایی ذهنی یک احتمال نزدیک به واقع و فراموشی نکات متعدد غیرواقعی.
در نتیجه همان موارد محدود نزدیک به واقع در ذهن فرد بزرگ می شود و مابقی هم به شکلی مبهم باقی می ماند، یا فراموش می شود و یا فرد انتظار رخ دادن آن ها را می کشد. اما بعد از مدتی می فهمد که چنین چیزی صحیح نبوده و این ادعا به واقعیت نپیوسته که دیگر تاثیری در نتیجه گیری و جمع بندی ندارد.
نباید از یاد برد که معمولاً فال گیران به خاطر کثرت مراجعه کنندگان، کاملاً احتمالات متناسب با هر فرد را می شناسند و از حرکات و تغییرات در چهره یا تایید و تکذیب احتمالی فرد می فهمند که در ادامه چه باید بگویند تا گفته هایشان به واقعیت نزدیک شود و کافی است که وقتی به زبان می آورند که «یک زن حسود در بین نزدیکان داری» و مشتری متوهم هم ناخواسته می گوید «ای گفتی، خواهر شوهرمه» دیگر به طور طبیعی هر فال گیر آماتوری هم می داند که در ادامه چه بگوید و چه نسخه ای برای زن مال باخته بپیچد!
تجربه ای تلخ
مهم تر از همه موارد بالا، نتایج تحقیقات مراکز جنایی و قضایی کشور است که نشان می دهد برخی از این افراد به طور کاملا حساب شده از طریق برخی واسطه ها از مشکلات اصلی فرد مطلع می شوند و سررشته اصلی را به دست می آورند.
مثلاً کافی است که فال گیر بداند مشکل اصلی این مشتری خاص مشکلات مالی یا رفتاری همسر یا اموری دیگر است و همین اطلاعات کوچک که معمولاً زنان به راحتی آن را به دیگران منتقل می کنند و در هر جمع زنانه ای وقتی سفره دل شان را باز می کنند به آن ها اشاره می کنند، کلید موفقیت فال گیران است.
ابزار این انتقال اطلاعات هم این است که اکثر فال گیران توسط دوست و آشنا معرفی می شوند و این واسطه های اجیر شده یا غافل از همه جا، وقتی با زنی که مشکلات خود را مطرح می کند مواجه می شوند، می گویند که من کسی را می شناسم که چنین و چنان می کند و بعد هم برای نوبت گرفتن با فال گیر تماس می گیرند و خواسته یا ناخواسته مشکلات فرد را بازگو می کنند و ادامه داستان هم روشن است.
وقتی فرد مشتری بدبخت برای اولین بار پیش فال گیر می رود چیزهایی را می شنود که به تعبیر خودش «عین واقعیت بود، در حالی که برای اولین بار بود که همدیگر را می دیدند و او هم قبل از فال گیری از مشکلاتش هیچ بر زبان نیاورده بود.»
روشن است که پس از این، تنها چیزی که باقی می ماند اعتماد کامل و صد در صد به این فرد و نسخه هایی است که می پیچد.
نکته ای دقیق
با وجود همه آن چه گفته شد، ممکن است فردی ادعا کند که ما هم همه این موارد را قبول داریم؛ اما با فرد خاصی مواجه شدیم که در موارد متعدد هرچه گفت عین حقیقت بود و به ریزترین نکات و ظرایف اشاره کرد که در عالم واقع صد در صد رخ داد و هیچ جای انکار و تردیدی باقی نگذاشت!
در مورد این ادعای خاص اگر فرض را بر صحت و درستی آن بگذاریم باید گفت تنها احتمال قابل قبول و منطقی در این مساله آن است که این فرد از ابزار و راهکاری دیگر برای نتیجه گیری بهره می برد ولی فال قهوه را بهانه ای برای طرح ادعاهایش قرار می دهد. در واقع شیوه ظاهری رسیدن او به پاسخ، فال قهوه است اما واقعیت چیز دیگری است.
توضیح مختصری که در این مورد می توان داد این است که به یقین علوم مشخصی از گذشته تا حال در بین برخی از خواص مطرح بود که به واسطه آن ها می توان به پاسخ دقیق برخی از سئوالات رسیده و از بعضی ناشناخته ها آگاه شد.
علومی مانند، جفر، رمل و … از این قبیلند که هرچند عالمان حقیقی به همه جزئیات و رموز این علوم بسیار کم و نادرند، اما برخی از افراد چیزهای مختصری را در این خصوص می دانند و از آن استفاده می کنند و در نتیجه ممکن است برخی از افرادی که به ظاهر با فال قهوه گرفتن به برخی از جزئیات مخفی و پنهان اشاره می کنند در واقع از طریق این علوم یا راه هایی مشابه به این امور پی می برند. اما فال گیری و قهوه و مانند آن را بهانه و ابزاری ظاهری قرار می دهند تا گرفتار برخی پیامدها و محکوم به برخی تخلفات نشوند.
نکته پایانی
نباید از یاد ببریم که اسلام دین تعقل و اندیشه است و ما معتقدیم که سرنوشت انسان نه در کارت های رنگارنگ تاروت و نه در صفحه های برنجی با تصاویر عجیب و غریب و نه در بین تفاله قهوه رقم نمی خورد و این خود ما هستیم که سرنوشت خود را آن گونه که خواهد بود با اعمال و رفتارها و تصمیمات مختارانه مان رقم می زنیم و البته اراده خداوند و قضای او هم در بالاتر از هر اراده و عزمی بر همین امر تعلق گرفته است. پس چه بهتر که زندگی مان را از مدار عقلانیت و شریعت خارج نسازیم و به سمت بیراهه های خطر نکشانیم.