بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
فصل
دوم: پیشینه تحقیق
مبانی نظری
مبانی تجربی
مدل تحليلي
مبانی نظری:
تعاریفی از عزت
نفس:
مازلو عزت نفس را عبارت
میداند از شایستگی، توانمندی، کفایت، اطمینان، استقلال و آزادی. چنانچه ارضاء
گردد فرداحساس ارزشمند بودن، توانا بودن، مثمر به ثمر بودن و احساس غرور و اعتماد
به خود میکند و اگر ارضاء نگردد فرد احساس حقارت، درماندگی و ضعف میکند (مدی،
1976).
راجرز عزت نفس را
عبارت میداند از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود (شاملو، 1368).
روزنبرگ میگوید:
هر فرد آگاهیهایی در مورد خود دارد، بخش ارزشی این آگاهیها عزت نفس نام دارد
رابسون عزت نفس را عبارت میداند از حس رضامندی، خویشتنپذیری که ارزیابی خود درباره
ارزشمندی قدر و منزلت، جذابیت، شایستگی و کفایت و توانایی جهت ارضای تمایلات و
خواستههای فرد، منتج میشود.
مؤلفههای عزت نفس
عبارتند از: 1-امنیت 2-خودپذیری 3-پیوندجویی
4-تعهد 5-شایستگی
ابعاد عزت نفس:
1-بعد اجتماعی: هر
چقدر ارتباط شخص با اجتماع کمتر باشد و فاقد محبت لازم و حمایتهای اجتماعی باشد
باعث کاهش عزت نفس فرد خواهد شد و هر چقدر ارتباط فرد با اجتماع بیشتر شود و از
حمایتهای اجتماعی و محبت لازم برخوردار باشد عزت نفس فرد بیشتر خواهد بود.
2-بعد تحصیلی:
موفقیتها و شکستهای فرد در امر تحصیل علم و دانش در مدرسه و مسائل مربوط به آن
مستقیماً بر عزت نفس اثر میگذارد و هر چه شکست بیشتر باشد عزت نفس پایین و هر
چقدر موفقیت فرد بیشتر باشد عزت نفس فرد بالا خواهد رفت.
3-بعد جسمی: هر فرد
نسبت به ظاهر و توانایی جسمی خود یک ارزیابی و برداشت دارد اگر این تصور در برداشت
از وضعیت ظاهری و جسمی فرد منفی باشد از این نظر عزت نفس فرد پایین خواهد بود و
برعکس.
4-بعد خانوادگی: فردی
که احساس میکند عضو باارزشی از خانواده است و احترام بیشتری برای او قائلند عزت
نفس او بالا خواهد بود.
5-بعد کلی عزت
نفس: ارزیابی و تصور کلی فرد از خود و خویشتن است و اساس ارزیابی
فرد در همه زمینههاست.
نیاز حرمت و
احترام به خود
فرد پس از برآورده
ساختن نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و عشق متوجه جلب احترام دیگران و احترام به خود
میشود.
همه ما به عنوان
یک انسان احساس میکنیم حق داشته باشیم که دیگران در قالب وجودی صاحب ارزش، با ما
رفتار کنند. اهانت و پرخاش شدید یک کودک سه ساله به یک کودک کوچکتر از خود شاید
رنجش و ناراحتی برای او فراهم سازد. این ناراحتی را حداقل از چشمان کودکی که مورد
تعرض و اهانت قرار گرفته میتوان مشاهده کرد. شخصی که احساس ناکارآوری میکند
احتمالاً توان و انرژی خود را به قصد تأیید کارآوری، متوجه خویش میسازد.
او مایل است
کارآوری و شایستگی خود را به دیگران نشان دهد ولی بیشتر به قانع ساختن خویش سرگرم
میشود. نیاز احترام به خود با عزت نفس تعامل دارد یعنی احساسهایی که درباره
خودتان دارید تا اندازهای بسیار زیاد با باورهایتان نسبت به دیگران بستگی د ارد
به ویژه دیگرانی که به شما احترام میگذارند. اشخاصی که به خود احترام میگذارند و
یا از سوی دیگران احترام میبینند به ندرت اتفاق میافتد که بخواهند تواناییها و
ظرفیتهای خویش را نشان دهند. آنها صرف نظر از آنچه انجام دادهاند یا میدهند و
یا دیگران چگونه احترامشان را دارند از این وضع لذت میبرند و شاید دچار غرور و
افتخار هم شوند این دسته افراد مداوماً به تعریف و تمجید نیاز ندارند و خواهان
توجه مستمر نیستند (هر چند ممکن است از توجه خوششان آید). اینگونه افراد از داورهای
نسبت به خود یا قضاوت کردن درباره دیگران نه ترس و واهمهای دارند و نه از انجام
این کار عقبنشینی میکنند. آنها همچنین نیاز دارند که برای رفع نگرانیهای خود
وقت و انرژی فراوانی صرف نمایند (بخشی، 1383).
نشانههای عزت نفس
ناسالم و عزت نفس سالم:
هم چنان که کودک رشد میکند و بزرگ میشود، عزت نفس او هم
تغییر مییابد و دچار نوسان میشود. هر چه کودک تجربهی بیشتری کسب میکند و ادراک
جدیدی نسبت به خویشتن پیدا میکند، عزت نفس او هم بر همان پایه دچار تحول میشود.
خوب است والدین نسبت به نشانههای عزت نفس سالم و عزت نفس ناسالم هوشیار باشند تا
بتوانند به موقع به فرزندان خود کمک کنند. کودکی که دچار ضعف عزت نفس است، درصدد
یادگیری و یا کسب مطلب تازهای بر نمیآید. او همیشه دیدی منفی نسبت به خود داشته
و جملاتی مثل من یک ابله هستم هیچ وقت هیچی یاد نمیگیرم و یا هیچ کس به من توجهی
نمیکند، به خود میگوید: او قدرت تحمل ناکامیها را ندارد و به سادگی از رفتار و
گفتههای سایرین دلخور شده و میرنجد. کودکانی که عزت نفس پائینی دارند، موانع و
مشکلات موقت را پایدار و همیشگی میپندارند و چنین شرایطی را غیرقابل تحمل میدانند.
به عبارت بهتر حس بدبینی در آنها مسلط و حکمفرما است .
برعکس، کودکی که از عزت نفس بالایي برخوردار است، از معاشرت
با دیگران لذت میبرد و از بودن در محافل اجتماعی و انجام فعالیتهای گروهی به اندازهي
انجام کارهای فردی و شخصی احساس رضایت و ناراحتی میکند. او از اقدامات جدید
استقبال میکند و وقتی با مشکلی روبرو میشود توانایی یافتن راه حل را در خود میبیند.
او هیچگاه استعدادهای خود را دست کم نمیگیرد و کاستیهای درونی خود را منصفانه
میپذیرد. برای مثال، به جای این که بگوید: من یک ابله هستم، میگوید: من معنی آن
را نمیفهمم؟ او نسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاه است و حس خوشبینی و مثبتنگری
در او مستولی است (سلحشور، 1379).
عوامل مؤثر بر رشد عزت نفس کودکان و نوجوانان عبارتند
از:
الف) خانه-روابط موجود بین والدین، خواهرها و برادرها،
پدربزرگ، مادربزرگ و سایر اقوام و نزدیکان، تأثیر مستقیمی بر میزان عزت نفس کودک
دارد. تجاربی که کودک از محیط زندگی خود کسب میکند، دوستیابی، نوع بازیهای
انتخابی و رویدادهای خوشایند و ناخوشایند دوران کودکی بر شکلگیری حس عزت نفس کودک
مؤثرند.
ب) مدرسه-روابط اجتماعی و دوستانهای که کودک با همسالان
خود برقرار میکند، معلمین، مربیان و مشاوران مدرسه بر میزان عزت نفس کودکان نقش
بسزایی دارند. همچنین تجاربی که کودک از طریق انجام وظایف و تکالیف درسی خود میآموزد،
فعالیتهای فوق برنامه، ورزش، نظم و انضباط نقش عمدهای در این خصوص ایفاء میکند.
ج) اجتماع-روابط مختلفی که کودک با سایر افراد جامعه
برقرار میکند، اعم از فرهنگهای مختلف، نژادها و مذاهب گوناگون، میتواند بر
میزان رشد عزت نفس مؤثر باشند (سلحشور، 1379).
عزت نفس تحصیلی و پیشرفت تحصیلی:
یکی از مفاهیمی که به مفهوم نگرش به آن به آموزشگاه و
یادگیری آموزشگاهی بسیار نزدیک است مفهوم نگرش به خود و عزت نفس تحصیلی در رابطه
با یادگیری آموزشگاهی است موفقیت و تأیید یا شکست و عدم تأیید در تعدادی از تکالیف
یادگیری و در مدتی نسبتاً طولانی به عزت نفس کلی درباره آموزشگاه و یادگیری
آموزشگاهی میانجامد. به همین نحو موفقیت و تأیید یا شکست و عدم تأیید پس از چند
سال تحصیلی منجر به این خواهد شد که دانشآموزان موفقیت یا شکست را به خودش به
عنوان یاد گیرنده یا دانشآموز تعلیم دهد. سرانجام این دانشآموز یا باید از متهم
کردن آموزشگاه یا معلمان به سبب عدم موفقیتش دست بردارد و خود را هدف اتهام قرار
دهد و یا باید تأیید آموزشگاه و معلمان را به خاطر موفقیتش به تأیید خود مبدل
سازد. دانشآموزی که مرتباً در آموزشگاه موفقیت کسب میکند باید تأیید مدرسه و
معلمان را به خود تعمیم دهد و یک مفهوم کلی مثبت درباره خودش به عنوان یادگیرنده
ایجاد کند (سیف، 1363).
اکثر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس (ارزیابی مثبت از خود)
را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی-اجتماعی، افراد میدانند این
باور گسترش یافته و دارای تاریخچه طولانی نیز هست ابتدا روانشناسان و جامعهشناسان،
از جمله ویلیام جیمز هربرت ميد و چارلز کولی بر اهمیت عزت نفس تأکید داشتند همچنین
محققان بسیاری دریافتهاند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود
دارد (پپ و همکاران، 1989).
این ارتباط حتی زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانشآموز
ارزیابی میکنند بالاتر است که میتوان آن را در «عزت نفس تحصیلی» آنها نام نهاد.
دیدگاههای دانشمندان درباره عزت نفس:
1-دیدگاه بک:
بک (1985) میگوید: افراد یکه عزت نفس
پایین دارند میکوشند موفقیتها را به بیرون نسبت دهند و
شکستها را به درون، شواهد بیانگر این مطلب است که
کودکان نیز از این شیوهها استفاده میکنند. بک متذکر
میشود که اغلب واکنشهای منفی احساس ناشی از فقدان عزت
نفس است.
2-دیدگاه هورنای:
هورنای معتقد است عزت نفس یکی از نیازهای انسان است و
عبارتست از ارزش خود را در درجه اهمیت و
ارزشی که دیگران برای او قائل هستند، دانستن.
به عقیده هورنای، آگاهی شخص از خود واقعی و از
استعدادهای بالقوه و امکاناتی که دارد او را قادر میسازد به
اینکه کاملاً تسلیم محیط اجتماعی نباشد و احیاناً از
خود ابتکار به خرج دهد و شخصیت خود را به رنگ
مخصوصی درآورده و آنرا از شخصیت افراد دیگری که تحت تأثیر
همان عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار
گرفتهاند ممتاز سازد، شخصی که عزت نفس پایین دارد از
اینکه صاحب قدرت و سیادت شود مأیوس شده و
حتی این امید را ندارد که بتواند روی پای خود بایستد
یعنی قائم بذات باشد از اینرو میخواهد از آزار و ایذاء
دیگران در پناه قرار گیرد و ضمناً برای خود حامی و
پشتیبان فراهم سازد تا در زندگی او را یاری کنند از این رو
سخت میکوشد مورد محبت دیگران واقع شود و همه او را
دوست بدارند (سیاسی، 1371).
3-دیدگاه ماریون:
ماریون (1995)، معتقد است که عزت نفس دارای سه نشانه
مهم و اساسی است که عبارتند از: حس ارزشمندی،
کنترل و شایستگی. منظور از «حس ارزشمندی» این است که
کودک خود را دوست بدارد و احساس کند که
برای دیگران مهم و باارزش است.
دوم، کودکی که مفهوم کنترل کردن را درک کند، به سادگی
نمیپذیرد که سایرین او را تحت کنترل و
سلطهی خود درآورند، زیرا میخواهد خودش تصمیم بگیرد.
اگر والدین و مربیان کودک نسبت به انتظارات و
خواستههای او عکسالعمل مناسبی نشان دهند و شیوه تصمیمگیری
درست را به او بیاموزند، میتوانند موجب
رشد و پرورش حس کنترل درونی کودک شوند.
سوم، ایجاد «حس صلاحیت و شایستگی» در کودکان میتواند
موجب موفقیتهای آموزشی تحکیم روابط
اجتماعی و رشد مهارتهای بدنی شود. به عبارت دیگر، میتوان
با تقویت این طرز تفکر که تو میتوانی این کار
را انجام دهی، حتماً موفق خواهی شد، حس لیاقت و شایستگی
را در او پرورش داد (سلحشور، 1379).
4-دیدگاه راجرز:
تصور نسبتاً دائمی هر فرد راجع به ارزشی که او برای خود
قائل میشود و رابطه این ارزش یا خود واقعی است
که شامل تمام افکار، ادراکها و ارزشها که من را تشکیل
میدهد و من شامل آنچه هستم وآنچه میتوانم و بر
ادراک فرد از جهان تأثیر دارد. پشتکار انسان را موفق میکند
و بهترین نردبان ترقی است.
افرادی که بر عزت نفس و پشتکار خود تکیه دادند، بیش از اشخاصی که به قریحه و
مواهب طبیعی خود متکی
هستند بر رستگاری و پیشرفت نزدیکندو از خسران دور
هستند. نسبت پشتکار و عزت نفس با مواهب طبیعی مثل
نسبت اراده است به قابلیت، همانطوریکه شخص هر قدر قابلیت
انجام کاری را داشته باشد تا اراده انجام آن را
نکند به انجامش موفق نخواهد شد، همینطور هم هر قدر
انسان، صاحب ذوق و قریحه و هوش باشد تا آن ذوق
مقرون به پشتکار و عزت نفس و تلاش نباشد مثمرثمر نیست،
پس عزت نفس اساس امید است (سیفپناهی، 1378).
5-دیدگاه الیس:
به نظر الیس، انسان تمایلی به عشق و محبت، توجه به
مراقبت و تشفی آرزوها دارد و از مورد تنفر قرار
گرفتن
بیتوجهی و ناکامی دوری میجوید، زمانیکه حادثه فعال
کنندهای برای فرد اتفاق میافتد او براساس تمایلات
ذاتی خود ممکن است در برداشت متفاوت و متضاد از حادثه فعال
کننده داشته باشد. یکی افکار و عقاید و
باورهای منطقی و عقلانی و دیگری افکار ، عقاید و برداشتهای
غیرعقلانی و غیرمنطقی در حالتی که فرد
تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواطف منطقی
دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت
در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی
و غیرعقلانی قرار گیرد با عواقب غیرمنطقی
مواجه
خواهد شد. که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی
كه شخصیت ناسالمی دارد. بطور خلاصه در
نظریه الیس، انسانها تا حد زیادی خود موجد اختلافات و
ناراحتیهای روانی خود هستند انسان با استعداد و
آمادگی مشخص برای مضطرب شدن متولد میشود و تحت تأثیر
عوامل فرهنگی و شرط شدنهای اجتماعی این
آمادگی را تقویت میکند.
ديدگاه اريكسون:
اريكسون معتقد است
بحرانهايي كه در هر مرحله از رشد بوجود ميآيد اساس سلامت و يا تا سلامت بعدي
شخصيت فرد را پايهريزي ميكنند اگر هر يك از اين مراحل با اين بحرانها كه جنبههاي
مثبت و منفي دارند و قسمتي از جنبههاي طبيعي رشد محسوب ميشود برخورد رضايتبخش
شود جنبههاي مثبت شخصيت مانند اعتماد به ديگران، خودكفايي و عزت نفس به ميزان
بالايي جذب خود ميشوند و به اين ترتيب شخصيت به رشد خود ادامه ميدهد برعكس اگر
تعارض استمرار يابد و يا در اصل به نحو راضي كنندهاي حل نشود «خود» در حال رشد
صدمه ميبيند و عناصر منفي شخصيت مانند بياعتمادي شكست و ترديد، احساس حقارت جذب
«خود» ميشود و در نتيجه شخصيت به شكل ناسالمي رشد مييابد. به عقيده اريكسون
والديني كه به كودكان خود اجازه بروز ابتكار نميدهند باعث ميشوند كه در آنها
احساس گناه، كم ارزشي و گوشهگيري بوجود آيد اين كودكان از ابراز وجود ميترسند و
ضمن اتكاء شديد به بزرگسالان در گروهها به صورت فعال شركت نميكنند و بيشتر و در
حاشيه آنها زندگي ميكنند آنها بيهدف ميشوند و يا جرأت اينكه به دنبال هدف بروند
را نخواهند داشت (شاملو، 1370).
اريكسون نيز با
اصطلاح «من كه هستم» سعي دارد نوعي تقابل خلاق ميان تجسمي كه شخص از خود دارد و
تجسمي كه ديگران از او دارند، را بيان كند «من كه هستم» يعني اينكه فرد احساس كند
به گروه خود تعلق دارد و گذشته او به اعتبار آيندهاش داراي معناي خاص است و در
اين (كيستي) عوامل خودآگاه و ناخودآگاه نقش دارند. اما فرايند (كيستي) را از
فرايند «عزت نفس» ناخودآگاهتر ميداند (بلوم، 1352).
روشهاي تقويت عزت
نفس در كودكان و نوجوانان:
براي ساختن محيطي كه
باعث رشد و پرورش عزت نفس كودك شود توجه به نكات زير ارزشمند و مفيد است:
1-پذيرش كودك به
عنوان فردي ارزشمند، دوست داشتني و شايسته يكي از نيازهاي كودك، شناسايي او از
جانب والدين و ساير اطرافيانش است. واكنش كودك-والدين، اولين و سادهترين نحوه
تعامل انساني به شمار ميرود. واكنش افراد ميتواند مثبت يا خوشايند و يا منفي و
ناخوشايند باشد. عكسالعملي كه كودك از والدين خود دريافت ميكند به قدري مهم است
كه اگر نتواند پاسخ مطلوب را در بر داشته باشد، حتماً موجب عكسالعملي نامطلوب
خواهد شد.
2-ايجاد محيطي سرشار
از اعتماد، امنيت و محبت بيقيد و شرط احساس تعلق و توجه-يكي از مؤثرترين روشهاي
پرورش كودك، دلگرم كردن آنان است. دلگرمي به كودكان كمك ميكند تا نسبت به خود و
تواناييهايشان اعتقاد پيدا كرده، با جرأت كاستيهاي خود را بپذيرند.
3-رعايت احترام
متقابل:
4-رعايت عدل و انصاف
بين فرزندان، طوري كه آنها متوجه اين موضوع بشوند.
5-انتظارات و
معيارهاي معقول و منطقي از فرزندان داشته باشيد.
6-ارج نهادن به سعي و
پيشرفت كودكان-زماني كه كودكان كاري را درست انجام ميدهند، با حمايت خود موجب رشد
و تقويت آنها شويد و از همكاري و مشاركت آنها در انجام فعاليتهاي گوناگون قدرداني
كنيد.
7-سعي كنيد با تحسين
و تمجيد به موقع و مناسب، پيشرفت آنها را تسريع كنيد. هر كودكي قادر است از
اشتباهاتش درس بگيرد و چنانچه در انجام كاري شكست بخورد، دوست دارد با دوباره و
بهتر انجام دادن آن، حتماً موفق و پيروز شود.
8-از هر گونه قضاوت
منفي اجتناب ورزيد، زيرا در اين صورت كودك شما نسبت به قضاوت ديگران حساس خواهد
شد.
9-از هر گونه اظهار
نظري كه موجب تحقير و كوچك شمردن كودكان شود، جداً اجتناب ورزيد.
10-تشويق، به كودكان
اين امكان را ميدهد كه ويژگيهاي منحصر بفرد خود را بشناسد اين كار باعث تسلط
بيشتر آنان بر محيطشان ميشود (سلحشور، 1379).
تأثير اعتماد به نفس
در موفقيتهاي تحصيلي:
نتايجي كه از پژوهشهاي
اخير بدست آمده، نشان ميدهند دانشآموزاني كه نسبت به تواناييهاي خود در دوران
مدرسه اعتماد و اطمينان بيشتري دارند و هدفشان نيز يادگيري و آموختن است در مدارج
عالي دانشگاهي نيز موفقتر عمل ميكنند اين تحقيقات خاطرنشان ميسازند كه كاهش
نمره در علوم رياضي و علوم اجتماعي به ميزان اعتقاد دانشآموزاني كه نتوانند در
دوران مدرسه آن دروس را خوب ياد بگيرند بستگي مستقيم دارد.
روشهاي زير كودكان
را در انجام كارهاي درسي خود راهنمايي ميكند:
1-ايجاد حس تعلق
2-انتخاب الگوهاي
برتر
3-ايجاد حس پيشرفت
مشاركت
4-نياز به داشتن شادي
و هيجان
5-رشد خلاقيت و
كنجكاوي
6-تقويت تدريجي،
روحيه ماجراجويي
7-رهبري و مسئوليت
8-اعتماد به فعاليتهاي
كودكان (سلحشور، 1379).
مباني تجربي:
1-پژوهشهاي انجام
يافته در خارج از كشور:
ـ کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان
باعزت نفس بالا، افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس ، استعداد ، خلاقیت و ابراز
وجود می کنند وبه راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند. همچنین او در
تحقیقات خود دریافت که بین عزت نفس دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد (به
نقل از میرعلی یاری،۱۳۷۹)
ـ استنک (۱۹۷۳) ارتباط بین عزت نفس و تصور فرد از توانایی
خود را مورد بررسی قرار داد و دریافت اگر میزان عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و
ناتوانی درفرد به وجود می آید وبر عکس. تغبیرات مثبتی مثل افزایش پیشرفت تحصیلی،
افزایش تلاش برای کسب موفقیت ، داشتن اعتماد به نفس و بلند همتی ، تمایل به داشتن
سلامت بیشتر و بهتر در او به وجود می آورد (به نقل از فروغی، ۱۳۷۵).
استرامن
و همکاران (۱۹۸۸) عنوان نمودند
کسانی که از عزت نفس بالاتری برخوردارند، عملکرد بهتری در تحصیل دارند و از نظر
روان شناختی بهتر سازگار می باشند و ترس کمتری از شکست تحصیلی دارند. همچنین این
دانش آموزان از عملکرد تحصیلی بالاتری برخوردارند (به نقل از یوسفی، ۱۳۷۴).
2-پژوهشهاي انجام
يافته در داخل كشور:
ـ پورشافعی
(۱۳۷۰) در
پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» ۱۶۰ نفر در سه رشته تحصیلی
فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاههٔ عزت نفس کوپر اسمیت برای
سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت
تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با استفاده از همبستگی پیرسون به این نتایج دست
یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری
وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی
پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر ۴۶/۰ و برای دختران ۴۹/۰ بود که با مقایسه این
ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین
نتایج آزمون خی دو، با احتمال ۰۱/۰ نیز از این فرض را تایید نمود.
بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت
تحصیلی آنان همبستگی مثبت و
معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در
تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.
۶ـ احسانی (۱۳۷۱) در پژوهشی که تحت عنوان
«بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» انجام داد، ملاحظه نمود که بین
میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش
آموزانی که سابقه مردودی داشتند از عزت نفس کمتری نسبت به دانش آموزانی که سابقه
مردودی نداشتند، برخوردار بودند.
ـ ترخان (۱۳۷۲)
دو گروه ۱۰۰ نفری از دانش آموزان
عادی و تیز هوش پسر سال اول شهر تهران را بررسی نمود و به این نتیجه رسید که عزت
نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بالاتر از دانش آموزان عادی است و نیز جهت
پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب عزت نفس وسپس موضع نظارت اهمیت
دارند.
مدل تحليلي:
در اين مدل تحليلي
متغيرها شامل عزت نفس و پيشرفت تحصيلي است.
عزت نفس (متغير
مستقل): تصورات، نگرشها و ارزيابيهايي كه شخص بطور مداوم از خود انجام ميدهد.
پيشرفت تحصيلي (متغير
وابسته): موفقيت در هدفهاي تربيتي تعيين شده كه به عنوان عملكرد تحصيلي دانشآموز
در نظر گرفته شده است.
پيشرفت
تحصيلي بالا: منظور معدل 17 به بالا ميباشد.
بعد
اجتماعي پيشرفت تحصيلي پيشرفت تحصيلي متوسط: منظور معدل 13
الي 17 ميباشد.
عزت نفس
پيشرفت تحصيلي پايين: منظور معدل كمتر از 13 ميباشد.
مذكر: منظور دانشآموزان پسر در
دوره دبيرستان ميباشد.
بعد فردي جنسيت
مؤنث: منظور دانشآموزان دختر در
دوره دبيرستان ميباشد.
فصل
سوم: روششناسي
روش تحقيق
جامعه آماري
نمونه آماري
ابزارها
روايي و پايايي
روشهاي آماري
روش تحقيق:
روش تحقيق به صورت
توصيفي از نوع همبستگي است.
-جامعه آماري:
شامل دانشآموزان
دختر و پسر مقطع دبيرستان شهر تبریز ر در سال تحصيلي 92-91 كه تعداد آنها 510 نفر
ميباشد كه شامل رشتههاي علوم تجربي و علوم انساني است.
-نمونه آماري:
نمونه آماري شامل 40
نفر كه 20 نفر دختر و 20 نفر پسر است. كه بصورت تصادفي از ميان دانشآموزان
دبيرستان انتخاب شده است.
-ابزارها:
ابزار اندازهگيري
پرسشنامه عزت نفس كوپر اسميت است كه آن را در سال 1966 براساس تجديدنظري كه بر روي
مقياس راجرز ديمونه (1945) انجام داده تهيه و تدوين كرد اين پرسشنامه شامل 5 موضوع
است.
1-انجام تكاليف
آموزشي
2-روابط اجتماعي
3-خانواده
4-خود
5-آينده
اين مقياس داراي 58
ماده است كه 8 ماده آن، يعني شمارههاي 6، 13، 20، 27، 34، 41، 46، 48، و 55 دروغسنج
است كه اثر خنثي در تصحيح سياهه دارد. چنانچه پاسخ دهنده از 8 ماده مذكور بيش از 4
نمره بياورد بدان معني است كه ارتباط آزمون پائين است و آزمودني سعي كرده است خود
را بهتر از آن چيزي كه هست جلوه دهد.
دامنه پاسخهاي
آزمودني به صورت بلي، خير است كه هر فرد متناسب با وضعيت خود يكي از گزينهها ر
انتخاب ميكند.
در سؤالات: (2، 4، 5،
10، 11، 14، 18، 19، 21، 23، 24، 28، 29، 30، 32، 36، 45، 47، 58) به پاسخ بلي يك
نمره و به پاسخ خير صفر نمره تعلق ميگيرد با توجه به مجموع نمره حاصله سطح عزت
نفس هر فرد تعيين ميگردد. بديهي است حداقل نمرهاي كه هر فرد بگيرد صفر و حداكثر
50 خواهد بود (بيابانگرد، 1372).
از ميان معدل نمرات
دانشآموزان نيز به عنوان ملاك پيشرفت تحصيلي استفاده شد.
-روايي و پايايي
پرسشنامه:
براي تعيين روايي و
پايايي آزمون، تحقيقاتي از جانب پانچر (1967) كمپل (1965) كوپر اسميت (1967) هورمن
(1965) و مورسن (1971) انجام گرفته كه روايي و پايايي آزمون را مورد تأييد قرار ميدهد.
-روشهاي آماري:
از آمار توصيفي و
استنباطي براي تجزيه و تحليل دادههاي جمعآوري شده استفاده ميگردد.
فصل
چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
در اين پژوهش ما ميخواهيم
بدانيم كه :
1-آيا بين عزت نفس و
پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
2-آيا عزت نفس با
جنسيت رابطه دارد؟
در اين تحقيق متغير (X) بيانگر نمرات
عزت نفس دانشآموزان و متغير (Y) بيانگر معدل دانشآموزان در نظر گرفته شده است.
بعد از جمعآوري
نمرات و دادهها و انجام محاسبات آماري از طريق ضريب همبستگي پيرسون نتايج زير
بدست آمد:
ضريب همبستگي در دانشآموزان
پسر 96/0 است كه نشانه همبستگي خيلي بالاست.
ضريب همبستگي در دانشآموزان
دختر 93/0 است كه نشانه همبستگي خيلي بالاست.
ميزان ضريب همبستگي
اين شاخص آماري بين «1+» و «1-» متغير است كه در اين تحقيق ميزان همبستگي در جهت
مثبت است و همچنين عزت نفس در دانشآموزان پسر و دختر تقريباً يكسان است و
تفاوت معناداري بين عزت نفس پسران و
دختران وجود ندارد و در هر دو همبستگي خيلي بالاست.
با توجه به ضريب
همبستگي بدست آمده بين عزت نفس و پيشرفت تحصيلي لذا فرضيه مذكور اثبات ميشود يعني
همبستگي مثبت معناداري بين دو متغير مورد پژوهش وجود دارد و نتيجه گرفته ميشود كه
پيشرفت تحصيلي با عزت نفس رابطه دارد و هر چه عزت نفس بالاتر رود پيشرفت تحصيلي
بهتر است و برعكس هر چه عزت نفس پائينتر باشد پيشرفت تحصيلي ضعيفتر است.
دانلود مقاله بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
شرح مختصر : در طول سده های گذشته دیدگاه فلاسفه
وشاعران موید این اصل بوده است که انسان نیاز دارد خود را خوب و منطقی
واخلاقی جلوه دهد در صدسال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان پذیرفته اند که
انسان دارای عزت نفس می باشد برای انسان هیچ حکم ارزشی مهمتر از داوری او
در مورد عزت نفس خویشتن نیست . ارزشیابی شخص از خویشتن قطعی ترین عامل در
رشد روانی او میباشد این ارزشیابی به صورت احساسی است که انتزاع و شناسا یی
ان دشوار است زیرا پیوسته تجربه میشود و جزئی از هر احساس و دخیل در هر
واکنش احساساتی انسان است بنابراین این تصور که یک فرد از خویشتن دارد به
طور ضمنی در همه ی واکنش های ارزشی تجلی می شود . از سویی دیگر عملکرد
تحصیل و یا موفقیت افراد در مورد تحصیل و عوامل و شرایط و امکانات ومقتضیات
ان از جمله موضوعات مورد علاقه و جالب توجه روانشناسان و صاحب نضران علوم
تربیتی می باشد به نظر می رسد پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دارای یک رابطه
متقابل می باشد یعنی از طرفی داشتن عزت نفس موجب پیشرفت تحصیلی می شود زیرا
که خودباوری و تلقی مثبت از خویشتن در یادگیری و ایجاد نگرش برای تحصیل
اثر می گذارد و موجب پیشرفت تحصیلی می شود از طرف دیگر موفقیت تحصیلی و
رسیدن به مدارج بالا در کار اموزش موجب ارتقای عزت نفس می شود . به طور کلی
پیشرفت های انسان در هر زمینه ای وتجربه ی موفقیت احساس خودباوری و
ازشمندی و توانمندی در هر مورد باعث افزایش عزت نفس می شود . ویلیام جیمز
اضهار می دارد که هر چند مفهوم خود و عزت نفس بسییار شبیه به هم هستند اما
عزت نفس اشاره به به سطوح ارزشمندی دارد که فرد برای خود قایل است و به
معنی درک و دریافت جایگاه و منزلت خود می باشد جیمز در اواخر 1880مطرح نمود
که عزت نفس را میتوان براساس میزان ارتباط بین خودواقعی وخود ارمانی تعریف
نمود. فاصله بین خود واقعی و خودآرمانی هر چقدر کمتر باشد فرد از عزت نفس
بالاتری برخوردار است وهر چقدر فاصله بین این دو بیشتر یاشد میزان عزت نفس
پایین تر خواهد بود رابسون عزت نفس را عبادت میداند از حس رضامندی خویشتن
پذیری که از ارزیابی شخص درباره ی ارزشمندی قدرت و منزلت وجذابیتشایستگی و
کفایت و توانایی برای ارضای تمایلات و خواسته های خود منتج می شود. در
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع
دبیرستان در شهرتبریز در سال تحصیلی 93-92 میپردازند.
فهرست :
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت مسأله
تعریف عملیاتی
پیشینه تحقیق
مبانی نظری
مبانی تجربی
مدل تحليلي
تعاریفی از عزت نفس
ابعاد عزت نفس
نیاز حرمت و احترام به خود
نشانههای عزت نفس ناسالم و عزت نفس سالم
عوامل مؤثر بر رشد عزت نفس کودکان و نوجوانان
عزت نفس تحصیلی و پیشرفت تحصیلی
دیدگاههای دانشمندان درباره عزت نفس
تأثير اعتماد به نفس در موفقيتهاي تحصيلي
پژوهشهاي انجام يافته در خارج از كشور
پژوهشهاي انجام يافته در داخل كشور
روش تحقيق
جامعه آماري
نمونه آماري
ابزارها
روايي و پايايي
روشهاي آماري
آيا بين عزت نفس و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؟
آيا عزت نفس با جنسيت رابطه دارد؟
بحث بر یافتهها
محدودیتها
پیشنهادها
منابع