طعم این خربزه را به فرزندتان بچشانید!
بچه ها هم مثل ما بزرگترها همواره در حال انتخاب کردن هستند. انتخاب اینکه چه لباسی بپوشند؟کدام بازی را انجام بدهند؟ با چه کسی بازی کنند؟ و ….
انتخاب,کودک,حق انتخاب در فرزندان,تصمیم گیری
شاید جالب باشد که بدانید بچه ها گوش دادن یا ندادن به حرفهای شما را هم انتخاب می کنند! حالا که بچه ها همیشه در حال انتخاب کردن هستند، چرا از این قابلیت شان استفاده نکنیم تا مسئولیت رفتارشان را بپذیرند؟
طعم «خربزه انتخاب» را به فرزندتان بچشانید!
هرچقدر به بچه ها بیشتر حق انتخاب بدهیم، فرصت بیشتری برای اتخاذ تصمیمات خوب خواهند داشت و در نتیجه شما هم کمتر از دستشان عصبانی خواهید شد. به کودک خود – در چهارچوب سن و توانمندی هایش- حق انتخاب بدهید و بگذارید پیامد انتخاب
هایش را تجربه کند. این پیامدها می توانند مثبت یا منفی باشند. اکثر بچه
ها حد و مرزها و پیامدهای شکستن آنها را می سنجند اما این پیامدها الزاماً
تنبیهی نخواهند بود و می توانند «نتیجه انتخاب خوب» باشند.
روش پیامدها چیست؟
پیامدها دو نوع هستند: طبیعی و منطقی.
پیامد طبیعی:
همان قوانین طبیعت یا سیر طبیعی وقایع بدون دخالت والدین هستند.
مثلاً:
اگر کودک در روز بارانی پالتو نپوشد، خیس می شود.
اگر کودک شام یا نهار نخورد، چند ساعت بعد گرسنه می شود.
اگر کودک دیر بخوابد، فردا خسته و خواب آلود خواهد بود.
اگر
به بچه ها بگویید فقط لباسهایی که داخل سبد هستند را می شورید و آنها
لباسهایشان را داخل سبد نیندازند، لباسهایشان شسته نخواهند شد.
اگر کودک به دوستش توهین کند دوستش با او بازی نخواهد کرد.
اگر بند کفشش را نبندد، به زمین خواهد خورد.
و …
اینها
پیامدهای «طبیعی» کارهای بچه هاست که باید به آنها اجازه دهید تجربه شان
کنند. فقط به عنوان والدین مراقب باشید پیامدهای خطرناک را تجربه نکنند.
بنابراین اگر تصمیم گرفته اید خود را کنار بکشید، دیگر نباید دائماً تذکر
بدهید که:
«هوا ابری است. کاپشنت را با خودت ببر! ممکن است باران ببارد، چتر ببر!»
اجازه بدهید فرزندتان خیس شدن را تجربه کند تا متکی به نفس بار بیاید. زیرا پیامدهای طبیعی، عضلات روانی کودک را پرورش می دهند.
تصمیم بزرگ
بنشینید
و یک بار هم که شده به پیامدهای طبیعی یا پیامدهایی که نیازی به دخالت شما
ندارند درست و حسابی فکر کنید و تصمیم بگیرید از امروز اجازه بدهید
فرزندتان پیامدهای طبیعیِ کارهایش را تجربه کند و درس عبرت بگیرد. رسول خدا
صلی الله علیه واله فرمودند: «حق فرزند بر پدر این است که به وی ادب بیاموزدو در جایگاه شایسته ای قرارش دهد.»1
فرض
کنید فرزندتان غذای نهارش را در خانه جا می گذارد. و این اتفاق چندین بار
تکرار شده است. این بار که این اتفاق افتاد به جای اینکه غذایش را به مدرسه
ببرید اجازه دهید یک روز نهار نخورد. او با یک وعده غذا نخوردن از دست نمی
رود، ولی در عوض با چشیدن طعم گرسنگی، دیگر غذایش را در خانه جا نمی گذارد.
پیامدهای
منطقی را شما به عنوان والدین ایجاد می کنید! یعنی این پیامدها را با بحث و
صحبت پدید می آورید. البته یادتان باشد که این پیامدها وقتی اثربخش هستند
که کودک آنها را منطقی بداند
پیامد منطقی:
اگر
پیامد طبیعی در بین نبود یا اینکه پیامدهای طبیعی رفتار نادرست فرزندتان،
خطرناک بودند، آنگاه باید از پیامدهای منطقی استفاده کنیم.
پیامدهای
منطقی را شما به عنوان والدین ایجاد می کنید! یعنی این پیامدها را با بحث و
صحبت پدید می آورید. البته یادتان باشد که این پیامدها وقتی اثربخش هستند
که کودک آنها را منطقی بداند. به عبارت دیگر، پیامد باید با رفتار نادرست، «جور» باشد! یعنی علیرغم اینکه آن پیامد برای کودک خوشایند نیست، ولی از نظر او معقول و منطقی باشد.
مثلاً:
از
فرزند خود می پرسید که دوست دارد برای صبحانه، بیسکوییتش را داخل شیر
بیندازد یا نه؟ او تمایل نشان می دهد و یکی از بیسکوییت ها را برداشته داخل
شیرش می اندازد. بعد نظرش عوض می شود. آموزش پیامد منطقی یعنی شما به او
بگویید: «متاسفم عزیزم. امروز این را انتخاب
کردی پس باید همینجوری شیرت را بخوری. فردا می توانی جور دیگری، صبحانه ات
را بخوری.» چرا این را می گویید؟ چون وقتی بیسکوییت را داخل شیر انداخته
پس یعنی تصمیم خود را گرفته است. شما با این روش برخورد، به فرزندتان روش
برنامه ریزی، هدر ندادن غذا و قبول پیامد تصمیماتش را می آموزید.
به فرزندتان پول تو جیبی می دهید و می گویید که این پول برای یک هفته اوست. اما او تمام پولش را یک روزه خرج می کند و دوباره برای گرفتن پول به شما مراجعه می کند. به او بگویید: «شنبه هفته بعد به تو پول می دهم.»
هشدار مهم به والدین
در
دفعات اولی که بچه ها قرار است پیامد رفتار نادرستشان را تجربه کنند، ممکن
است شاهد غر زدن، آه و ناله، گلایه، و یا حتی داد وبیداد و پرخاشگری آنها
باشید. ممکن است بخواهند عاطفه شما را تحریک کنند و با اشک و گریه و زاری و
یا قول دادن برای دفعات بعد و استثنا کردن این دفعه، نظر شما را عوض کنند.
حواستان باشد هنگام استفاده از روشِ «پیامدهای طبیعی و منطقی» قاطعیت شما
خیلی مهم است! وگرنه این روش جواب نخواهد داد.
به عبارت دیگر، «یک بار»! نه چندین بار و مکرر؛
و «با قاطعیت و محکم» نه با خشونت و عصبانیت؛
و «با ملایمت و احترام» نه با تحقیر و برچسب زدن، به او بگویید که «این پیامد تصمیم خودِ توست». همین!
و در آخر
یکی از مهمترین چیزهایی که برای تربیت کودکتان
به آن نیاز دارید این است که به او بیاموزید در مواردی که خودش تصمیمی می
گیرد، باید پیامدهای آن را هم قبول کند. یادمان باشد که رسول خدا صلی الله
علیه واله فرمودند: «فرزندانتان را نیکو تربیت کنید که آمرزیده می شوید
به بچهها کمک کنیم تا خودشان فکر کنند و تصمیم بگیرند
در کلاس محیطی حمایت کننده به وجود بیاوریم
برای ایجاد اعتماد
به نفس ریاضی در بچهها سعی کنید جو کلاس به جای “رقابتی” ، “حمایتی” باشد.
یک راه خوبش این است که از بچهها بخواهید در گروه های کوچک و با همکاری
روی حل یک مسأله ولی با استراتژیهای متفاوت کار کنند. مثلاً در هر گروه یک
دانش آموز میتواند از مکعب های بازی استفاده کند، یکی دیگر نمودار بکشد و
دیگری از محاسبات جبری استفاده کند. نفر چهارم هم میتواند تمام مراحل حل
را بنویسد. درعین حال بچهها را تشویق کنید به طور منظم از همدیگر کمک و
راهنمایی بگیرند و مدام منتظر شما نباشند تا کمکشان کنید. این جمله را در
کلاس مد کنید که “قبل از من، از سه نفر دیگر بپرس!” این پیغام ساده به دانش
آموزان یادآوری میکند که آنها دانش لازم برای کمک کردن به هم را دارند و
به آنها میگوید: بچهها – و نه فقط معلمها – میتوانند درست جواب بدهند!”
وقتی
بچهها شروع به همکاری و پاسخ دادن به سوالات هم میشوند، در معرض انواع
زیادی از فرآیندهای حل مسأله قرار میگیرند. بالاتر از این در کلاس جو
اعتماد، همکاری و مشارکت به وجود میآید و تمام اینها برای بالا بردن سطح
اعتماد به نفس و کارایی زمان امتحان کودکان، موثر است.
استقلال دانش آموز را تشویق کنید
بیشتر
کردن آگاهی دانش آموزان از خودشان به عنوان یادگیرنده های توانا و مستقل
قدمی در جهت موفقیت در امتحان است. این کار را با در دسترس قرار دادن تمام
منابع درسی شروع کنید. به بچهها یاد بدهید که ابزارها (لغتنامه ، ماشین
حساب، وسایل کمک درسی ) به همه تعلق دارند و باید در زمان لازم مصرف شوند.
به این ترتیب به بچهها اجازه میدهید بفهمند که شما مطمئنید آنها میتوانند
مساله را حل کنند و منابع مورد نیازشان را فراهم بیاورند. استراترژی دوم
این است که به بچهها دوره کردن آنچه قبلاً میدانسته اند را یاد بدهید.
مثلاً به آنها نشان بدهید چطور ” با استفاده از کتاب درسی به دالان حافظه
شان سفر کنند”. این کار به خصوص وقتی با موضوعات درسی جدیدی دست به
گریبانند، مفید واقع میشود. مثلاً اگر تفریق اعداد بزرگ ایجاد مشکل کرده
است، از بچهها بخواهید صفحاتی را پیدا کنند که برای اولین بار تفریق دو
رقمی در آنجا تدریس شده است. شما میخواهید بچهها را تشویق که به تدریج
این کار به عقب برگشتن را خودشان انجام دهند. این عمل بچهها را به یاد
موفقیت های گذشته شان در یاد گرفتن میاندازد و معلومات گذشته و جدید را به
نحوی به هم وصل میکند.
تفکر روشن و واضح را به بار بیاورید
وقتی
مسایل کلامی و بیانی را حل میکنید، به بچهها جرأت بدهید تا ایده هایشان
را به روشنی – اول شفاهی و بعد کتبی – بیان کنند. این فعالیت مهمی است و
کمک میکنند مهارتهای تفکر بحرانی دانش آموزان گسترش پیدا کند. علاوه بر
این آنها کم کم زبان و ساختار سوالات را تشخیص میدهند و با آنچه به موفقیت
میرساندشان آشنا میشوند. این رویه قدم به قدم را امتحان کنید:
قدم اول: فکر کنید
از
بچهها بخواهید در سکوت به راهی که برای حل مسأله دارند فکر کنند، بعد
استراتژی هایشان را برای پیدا کردن راه حل در گروه به بحث بگذارند. از آنها
بخواهید از اعداد در استراتژیهایشان استفاده نکنند. این کار باعث میشود
به جای حل یک مسأله خاص، روی فرآیند حل مسأله تمرکز کنند.
قدم دوم: بنویسید
بعد
از انجام قدم اول از بچهها بخواهید به طور فردی یا دو نفری با توضیح دادن
مراحل کارشان شرحی درباره درستی جوابشان بنویسند. مطمئن شوید که بچه های
ما میفهمند از آنها میخواهید که به محاسباتی که انجام داده اند، رجوع
کنند.
قدم سوم: ارزیابی کنید
نمونه جوابها را در
کلاس ارائه و درباره شان بحث کنید. به جای اینکه خودتان مساله را ارائه
کنید، بچهها را تشویق کنید خودشان معیاری درست کنند که بتوانند نشان بدهند
عناصر در جواب کامل کدامها هستند. این فرآیند فهم بچهها را از یک جواب
قوی و موفق زیاد میکند.
به بچهها واژگان ریاضی بدهید
بچهها
برای اینکه بتوانند واقعاً ترمینولوژی ریاضی را بفهمند و به خاطر بسپارند
احتیاج دارند تا با کلمات مهم حل مساله آشنا شوند و آنها واژگان را درونی
کنند. برای همین در کلاستان اصطلاحات ریاضی را به گوش همه برسانید. مثلاً
با دانش آموزانتان یک دیوار کلاس را به لغات ریاضی اختصاص بدهید. با جلو
رفتن درس ها، کلمه های جدید را به دیوار را به دیوار اضافه کنید و به این
شکل دایره المعارفی از کلمات مورد نیازتان درست کنید. یا در شروع هر فصل از
بچهها بخواهید با همکاری هم فهرستی از اصطلاحات درست کنند و با نقاشی
آنها را نشان بدهند. این قبیل کارها هم به استقلال و هم به دیکته بچهها
کمک خواهد کرد و وقتی زمان امتحان برسد، بچه های شما همه این کلمات را صدها
بار قبل از این دیده اند!
به بچهها مثالهای خوب بدهید
وقتی
به بچهها میگوییم جواب این مساله را بنویسید، معمولاً همیشه توضیحاتی
ناکافی یا حتی نامربوط مینویسند که نشان گر میزان معلوماتشان نیست. در
بسیاری از موارد، آنها اصلاً نمی دانند یک جواب خوب چه شکلی است و شامل چه
چیزهایی است. برای امتحان هم که شده از دانش آموزان بخواهید یک برگه
ارزیابی را به عنوان راهنمای نوشتن یا ابزار “خود ارزیابی” استفاده کنند. مثلاً یک چنین برگه ای در درس ریاضیات شامل این سوالات است:
• آیا راه حل درست است؟
• آیا به سوال مطرح شده به روشنی و تکمیل پاسخ داده شده است؟
• آیا از اصطلاحات ریاضی مناسب استفاده شده است؟
• آیا راه حل، قدم به قدم توضیح داده شده است؟
• آیا درستی پاسخ با استفاده از “کنترل محاسباتی”، تخمین یا استدلال منطقی امتحان شده است؟
با
استفاده از برگه ارزشیابی، بچهها بهتر میفهمند که جواب خوب چه اجزایی
دارد و بهتر میتوانند به هنگام امتحان از این دانش استفاده کنند.
در برابر اصرار به کمک مقاومت کنید
گاهی
اوقات وقتی دانش آموزی دفترچه به دست میزتان میآید، مقاومت در برابر
اصرارش به حل کردن یا درست کردن جواب بسیار مشکل است. اغلب اوقات ما بار
مسئولیت خودمان، یادگیری بچهها را به دوش میکشیم. به این ترتیب آنها در
مهارتهایشان خود را به ما متکی و بی اطمینان به نفس مییابند. اما وقتی به
آنها کمک میکنند استفاده از دانش خود و منابع موجود را یاد بگیرند، به
آنها فرصت به خود بالیدن در کارشان اهدا میکنیم.
هر چه کلاستان یاد
بگیرد بیشتر به خود متکی باشد، میبینیید که بیشتر بچهها را به سوی منابع و
دیوار لغات میفرستید، کمتر به آنها میگویید با مسأله چه کار کنند و از
شنیدن ایده هایشان شادتر میشوید. به زودی آنها اعتماد به نفس بهتری
مییابند و حتی در امتحانات سخت توانایی و جرات لازم برای کسب بهترین
نتیجهها را دارند.