شعر در مورد بسیج
یاعلی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خون خواه بسیج
رهبر از نصر من الله داد فرمان جهاد
تا رسد فتح قریب از نصرت الله بسیج
با شعار یا محمد شیعه و سنی یکیست
نیست جز قرآن و حق ذکری در افواه بسیج
سر به درگاه خدا می ساید این جهد و جهاد
شهریارا تا بسایی سر به درگاه بسیج
شعری دیگر در مورد بسیج
بسیجی بنده خاصالهی است*بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است*بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاك از هرنقصو عیب است*بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار*بسیجی نه تشریفات می خواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست*بسیجی سر به سر وابسته اوست
بسیجی دل به این عالم ندارد*دلش را بر خداي خود سپارد
بسیجی سنگرش سجاده اوست*وصالشدر شراب باده اوست
بسیجی مخلصدین مبین است*بسیجی پیرو مولاي دین است
بسیجی فانی اندر انقلاب است*بسیجی حامی اسلام ناب است
بسیجی نی به فکر ملک ومال است*نه اندر غصه اهل وعیال است
بسیجی شعله ائی از نار عشق است*بسیجی سنبل گلزار عشق است
نه دل بسته به این دنیاي فانی*نه غمناك است از بهر زندگانی
خدایا حق پیغمبر وآلش*بسیجی را نگهدار از زوالش
بسیجی آرزوي مومنین است*بسیجی نور چشمان امین است
باران آمد…
مردم دعا کردند و خواستند از معبودشان
باران آمد و درخواستشان اجابت شد؛
اری باران آمد و آلودگی هوای شهرمان راشست،
باران آمد و تنگی نفس در هوای آلوده رفت،
باران آمد و زندگی دوباره جریان گرفت،
باران آمد و طراوت را به دلهای مردم بازگرداند،
باران آمد و…
باران آمد
ولی تو نیامدی ای مرد بارانی،
تو نیامدی تا آلودگی از دنیا شسته شود،
تو نیامدی تا نفس کشیدن در هوای دنیا راحت شود،
تو نیامدی تا زندگی آدم ها تبدیل به بندگی شود،
اری تو نیامدی…
و این تقصیر ماست؛
شاید حتی اگر به اندازه ی درخواست باران از خدا،شما را ار خدا میخواستیم
امروز به جای باران،آن مرد بارانی می آمد
می آمد و صدای یا لثارات الحسین(ع)…
…
محرم نوشت:
امام سجاد (ع):
مجالست با افراد صالح،انسان را به اصلاح خویش وا میدارد…