عارفانه با شاعران – دريا در پيمانه
چندى پيش در برخى از رسانه ها گفته شد كه يونسكو سال ۲۰۰۷ را سال مولانا
اعلام كرده است. اما پس از مدتى احمد جلالى نماينده ايران در يونسكو، در
گفت وگو با خبرگزارى مهر، در خصوص سالى به نام مولانا اعلام كرد:«يونسكو
هيچگاه سالى را به نام شخصيتى نامگذارى نكرده و نمى كند.» جلالى در خصوص
فرآيند تصويب بزرگداشت شخصيت هاى فرهنگى در يونسكو توضيح داد: «اساساً
يونسكو هيچگاه سالى را به نام شخصيتى اعم از اينكه مولانا باشد يا شكسپير
يا بتهوون يا ارسطو يا افلاطون نامگذارى نكرده و نمى كند. در يونسكو هر دو
سال يك بار بزرگداشت تعدادى از بزرگان علم و فرهنگ طى قطعنامه اى تصويب
مى شود و در سال ۲۰۰۵ نيز در متن يك قطعنامه واحد، بزرگداشت ۶۳ شخصيت از
مناطق مختلف جهان براى سال هاى ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ تصويب شده است كه در رديف ۶۱
آن، فقط در يك سطر آمده است: بزرگداشت هشتصدمين سال تولد مولانا جلال الدين
بلخى رومى.» گروه انديشه هفته گذشته اطلاعات دقيقى را از برنامه هاى
بزرگداشت هشتصدمين سال تولد مولانا ارائه كرد؛ ستاد بزرگداشت مقام مولانا
به رياست غلامرضا اعوانى قرار است كنگره اى را در آبان ماه ۸۶ برگزار كند
كه جزئيات آن را در همين صفحه خوانديد. اما شهر كتاب مركزى به مناسبت فرا
رسيدن هشتصدمين سال تولد مولانا، درس گفتارهايى را براى تبيين آرا و
انديشه هاى جلال الدين محمد بلخى در طول سال جارى در نظر گرفته است. تدريس
نخستين درس گفتار با عنوان «دريا در پيمانه» بر عهده كريم زمانى است كه در
شش جلسه متوالى به خودشناسى، زيبايى شناسى، دعا و نيايش، زندگى برين،
موسيقى و مكتب مولانا مى پردازد.
•••
آناهيد خزير: هشتصدمين سال تولد
مولانا فرا مى رسد و در ايران و ساير كشورهاى جهان، برنامه هاى مختلفى
براى بزرگداشت مولانا اجرا مى شود. شهر كتاب مجموعه درس گفتارهايى درباره
مولوى و آثارش تدارك ديده است كه در روزهاى چهارشنبه برگزار مى شود. اولين
جلسه از اين نشست ها چهارشنبه ۴ مردادماه برگزار شد. كريم زمانى مفسر و
شارح مثنوى، در ابتداى جلسه به ويژگى هاى شخصيت هاى برجسته و مؤثر در
جهت گيرى به جوامع انسانى اشاره كرد: شخصيت هاى بزرگ پيش از روزگار خود
متولد مى شوند به اين معنى كه مردم هم عصر اين شخصيت هاى برجسته هر قدر هم
كه بكوشند توانايى شناخت اين افراد را ندارند بلكه بايد دوران ها بگذرد،
قرون سپرى شود تا چهره حقيقى آنها نمايان شود مانند كلامى از على بن
ابى طالب در خطبه ۱۴۹ نهج البلاغه كه خطاب به ياران قدر ناشناس خود فرمود:
«مرا وقتى خواهيد شناخت كه آن زمان من ديگر وجود ندارم.» زمانى سپس به زنده
بودن كلام شخصيت هاى بزرگ به خصوص مولانا اشاره كرد و ياد آور شد : افراد
برجسته حصارهاى زمان و مكان را از پيش روى خود برمى دارند و به آفاق
ناپيداى آينده پيوند مى خورند از همين رو كلامشان هميشه تازه و زنده است و
براى انسان هاى هر عصرى پيامى دارند. مولانا نيز اين حصارشكنى زمانى و
مكانى را اصطلاحاً شكستن شيشه مى داند:
زين دو هزاران من و ما اى عجبا من چه منم/ گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
چون كه من از دست شدم در ره من شيشه منه/ ور بنهى پا بنهم هر چه بيابم شكنم
زمانى
در خصوص اقبال عموم به مولانا در دوران معاصر مطالبى ذكر كرد و اذعان
داشت: اين اشتياق و شوق ها كه گرد محور مولانا طواف مى كنند به اين دليل
نيست كه او سخنور ماهر و چيره دستى بوده بلكه علتش اين است كه مولانا براى
درمان سرگشتگى بشر امروز جواب و نسخه دارد و آثارش نيز آثارى نيست كه در
موزه ها نگهدارى شود و فقط به بعضى از پژوهشگران كه جهت آشنايى با زبان عصر
مولانا تحقيق مى كنند اختصاص داشته باشد بلكه مثنوى كتاب زندگى براى هر
عصر و زمانى است. سخنورى در داخل و خارج كشور وجود ندارد كه بتواند قوى تر
از كلام مولانا با تمثيلات بسيار لطيف، از بازگشت به خويشتن انسان كه درد
امروز بشرى است صحبت كند. خويشتن حقيقى كه بشر امروز آن را گم كرده و در
كلام و پيام مولانا درمان مى يابد و نگرانى و دغدغه اى كه در جميع انسان ها
وجود دارد و به دنبال نوعى آرامش و سعادت حقيقى هستند با كلام مولانا رفع
مى شود.وى با اشاره به شخصيت هاى بزرگى مانند مولانا كه نمى توان آنها را
نمى توان به لحاظ جغرافيايى و فرهنگى به زمان و مكانى خاص محدود كرد، گفت:
ما خوشحاليم كه مولانا به زبان فارسى صحبت كرده و آثارش تماماً به زبان
فارسى است. ما از لحاظ جغرافيايى به مولانا نزديكتريم و بهتر مى توانيم با
او ارتباط برقرار كنيم ولى مولانا متعلق به همه انسان ها و نوع بشر است و
هر كه از نظر زبانى و فكرى به اين جغرافياى عظيم فرهنگى نزديكتر باشد بهتر
مى تواند از انوار آن استفاده كند مانند اينكه هر كس به خط استوا نزديك تر
باشد بهتر مى تواند از پرتو آفتاب بهره مند شود اما خورشيد متعلق به همه
كره زمين است. كريم زمانى درباره دلايل جاودانگى اشعار مولانا يادآور شد:
اولين شرط براى بقاى كلام صدق آن است و سخنان مولانا از روى صدق باطن است،
همان زبانى كه چوپان و خدا را به تصوير كشيد، در هفتاد هزار بيت از اشعارش
يك كلمه در مدح شاهان و صاحبان قدرت نيست و كلامش فقط براى دردهاى بشرى است
او سخنورى نبود كه بخواهد براى نام و نان حرف بزند. از سوى ديگر شعر
مولانا آينه شخصيت او و شخصيتش آينه شعر اوست، اشعارش مفسر زندگى او و نحوه
زندگى اش مفسر اشعار اوست و تقارنى بين يكى بودن اين ويژگى ها در اشعار
مولانا به وضوح مشخص است. مثنوى جامع جميع معارف بشرى است و هر انديشه و
مكتبى را در مثنوى مى توانيد بيابيد. مولانا بقاياى انديشه بشرى را در
هاضمه عارفانه خود هضم كرده و آثارى ارزنده و ماندگار متولد كرده است كه در
جامعيت محتوايى و موضوعى مثنوى و ديگر آثارش نمايان است. زيبايى كلام
مولانا زيبايى طبيعى است نه تصنعى و تفاوت شاعران حرفه اى با مولانا در اين
است كه شاعران حرفه اى كلامشان را با يك سلسله سبك ها و كلمات ظريف بيان
مى كنند ولى شعر از وجود مولانا مى جوشد و سرازير مى شود و مى توان مثنوى و
غزليات شمس را در مقايسه با باغى كه باغبان آن را زيبا مى سازد به جنگلى
تشبيه كرد كه به خودى خود زيباست. از ويژگى هاى مادر علوم ادبى كلامى است
كه روان، روشن و سليس باشد و همچنين محتوا داشته باشد كه جزيل ناميده
مى شود كه اكثر شاعران به يكى از اين دو ويژگى مى پردازند، يا با نثرى روان
و سليس اشعارشان را مى سرايند به طورى كه در ظواهر كلمات متمركز مى شوند و
از محتوا غافل مى مانند، يا به محتوا توجه مى كنند و سبك نگارش آنها عبوس و
سركش مى شود. نوابغى مانند مولانا انگشت شمارند كه هر دو ويژگى را در
اشعارشان دارا باشند. زمانى در پايان جلسه خطاب به افرادى كه غزليات مولانا
را تكرارى تلقى مى كنند با اشاره به بيتى از مولانا اظهار داشت: تكرارى كه
در كلام مولاناست القاى عاطفه و احساس مى كند مانند ضربه زرگر كه تكرارى
است ولى با هر ضربه طلاى بى شكل را به شكلى زيبا مى رساند، تكرار اگر موجب
احساس و معنا شود پسنديده است.
اشعار مولانا به وحدت، حقوق بشر و صلح جهانی دعوت میکند
پروفسور حسین باهر اولین سخنران این برنامه
بود که به عنوان دبیرکل نکوداشت به روی صحنه رفت و گفت: این برنامه را روح
مولانا برگزار میکند و به جز چند شخصیت فرهنگی هیچ حامی دیگری نداشته است.
وی افزود: ما میخواهیم برخلاف همسایگانمان که براساس جسد مولانا
کار میکنند و روز وفات وی را روز مولانا میدانند روز تولدش را جشن بگیریم
ما به ایرانی، رومی یا بلخی بودن او کار نداریم مهم برای ما شخصیت وجودی
مولانا است.
وی ادامه داد: مولانا ۴۰ نوع کار کرده است که هماکنون
نیز در هر ۴۰ نوع کاری که انجام داده است کارهایی میشود ولی ما در اینجا
برای ۸ نفر که در ۸ رشته مانند موسیقی، نقاشی، خط و… برای مولانا کار
کردهاند تجلیل میگیریم.
باهر خاطرنشان کرد: سیکل عرفان 1000 سال
است و هماکنون ۸۰۰ سال از تولد مولانا میگذرد و ما امیدواریم این ۲۰۰ سال
نیز بگذرد تا مولانایی دیگر ظهور کند.
در ادامه پروفسور محمد امین استاد ادبیات و مولوی پژوه
” مولانا به زبان تمسیل و داستان حرفهای زیادی در جهت وحدت بشر و انساندوستی زده است و معتقد است تعصب نتیجه خامی و بیخردی است. “
به
روی صحنه رفت و گفت: مولانا محدود به زمان و مکان نیست و از جمله مباحثی
که مولانا در سرتاسر دیوانهای شعری خود به آنها پرداخته است مسأله حقوق
بشر و وحدت آدمی است.
وی افزود: مولانا به زبان تمسیل و داستان
حرفهای زیادی در جهت وحدت بشر و انساندوستی زده است و معتقد است تعصب
نتیجه خامی و بیخردی است.
این استاد ادبیات بیان کرد همه انسانها
در مسیر حق و حقیقت در حرکت و تعالی هستند مولانا میگوید مثنوی ما دکان
وحدت است و معتقد است که اشعارش موجب وحدت بشر و ادراکات مشترک بشری هستند
که این کلیدواژهها محدود به زبان و موطن خاصی نیست.
وی اضافه کرد:
افکار مولانا افکاری جهانی و مفید به حال بشر است و به عقیده من دانشمندان
باید از مولانا که نام رومی او عالمگیر شده است و از اثر معروف او یعنی
مثنوی معنوی که به تمام زبانها ترجمه شده است (هرچند ترجمه کمی از محتوای
آن را کاهش داده است) استفاده کرده و افکار او را به دنیا معرفی کند.
وی
خاطرنشان کرد: شنیدن در مورد مولانا در مورد همه یک نیاز است و تعالیم او
تعالیمی ویژه است که در میان جهانیان ولوله افکنده است افکاری که هماکنون
در جهان به عنوان حقوق بشر و صلح جهانی مطرح است را مولانا صدهاسال پیش
مطرح نمود.
پروفسور امین در پایان قطعهای برای حقوق بشر خواند که در آن به حقوق بشر که زادگاه آن ایران است اشاره نمود.
در
ادامه سیدحبیب نبوی استاد ادبیات و مولویپژوه به روی صحنه رفت و گفت: هر
بیت مثنوی معنوی یک بسمالله است. در قرآن آغاز هر سورهای با بسمالله
شروع شده که کلمهای پاک و معنوی است. مثنوی بسمالله خود را با بشنو آغاز
میکند و بر این کلمه تاکید دارد.
وی سخن گفتن از دو جریان را سخت و
مشکل دانست و گفت: از دو جریان سخن گفتن سخت و مشکل است یکی از شخصیت که
در تاریخ نام و نشان چندانی ندارد و دیگر آن شخصیتی است که به قدری سخن در
پیرامون او گسترده و فراوان و وسیع است که انسان نمیداند برای بهرهای از
آن اقیانوس از
” افکاری که هماکنون در جهان به عنوان حقوق بشر و صلح جهانی مطرح است را مولانا صدهاسال پیش مطرح نمود. “
کجا و چگونه سخن بگوید.
وی
مولانا را یک شخصیت اقیانوسی نامید و ادامه داد: برای بهرهگیری از این
اقیانوس نمیدانم از کجا سخن بگویم که بتوانم حداقل از ساحل این اقیانوس
ذرهای به شما بچشانم دوست دارم در اینجا در مورد سکوت مولانا صحبت کنم.
وی
خاطرنشان کرد: مولانا اینهمه سخن گفته آن هم در چند اثر بسیار پرحجم و
مفصل ولی همه سخنان او از سکوت اوست و تمام حرفها و اشعاری که دارد
بیانکننده سکوت مولانا است آنجا که میگوید فریادهای مرا، اربدههای مرا
بشنو میخواهد سکوتش را بیان کند و این سکوت همه دانایی اوست.
نبوی
ادامه داد: سخنان مولانا از ناگفتههای او نشات میگیرد. گاهی انسان از
گفتههای یک نفر میتواند بفهمد که او به چه سطح دانایی رسیده است ولی
مولانا علاوه بر تمام گفتههایش ناگفتههایی دارد که در اشعارش مستتر است.
وی
اضافه کرد: به عقیده من تمام اشعار مولانا ترشح یک اقیانوس است که در درون
مولانا قرار دارد و مولانا یکی از هزاران را گفته است. مولانا در بیان
بسیاری از موارد از یک خاموشی ژرف، سکوت بلند و پرحکمت حکایت میند و این
همه سخن او از سکوت اوست.
وی اذعان داشت: از سکوت او میتوان حدس
زد که ژرفای اندیشه او کجاست. مخاطبانش باید پشت حرفهای او یک دنیای
پرابهام بیابند. سوت او این دنیای رازآلود را حکایت میکند ولی کسی
نمیتواند از یک شاخه به جمال کلی باغ پی ببرد حال ببینید این همین یک شاخه
چگونه همه را مست و شوریده کرده است.
در ادامه این برنامه و بعد
از اجرای گروه چکامه به خوانندگی بهرام گودرزی از دکتر حسین الهی قمشهای
(مولویشناس)، دکتر کریم زمانی (محقق)، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی (شاعر)،
شهرام ناظری (خواننده)، علی جعفری (مدیر انتشارات امیرکبیر)، توفیق سبحانی
(محقق و مولویشناس)، عباس جمالپور (نقاش و نگارگر) و عبدالرفیع حقیقت
(مولویشناس) تقدیر به عمل آمد.