سلفی بازها مراقب اختلالات روانی باشند!
چندی پیش گروهی از متخصصان آسیب شناسی و روانشناسان روسیه اعلام کردند اوج گرفتن تب سلفی به بروز اختلالات روانی جدی منجرخواهد شد.
چندی
پیش گروهی از متخصصان آسیبشناسی و روانشناسان روسیه اعلام کردند اوج
گرفتن تب سلفی به بروز اختلالات روانی جدی منجرخواهد شد. شاید شنیدن این
موضوع در ابتدا عجیب به نظر برسد اما با کمی تامل میبینیم این نگرانی خیلی
هم بجاست . درعروسی وعزا، در بیمارستان و گورستان، از جهنمیترین
موقعیتها گرفته تا بحرانیترین درگیریهای خیابانی و. . . سلفی گیران
حضوری فعال دارند.
به گزارش مهر، چنین شد که افراط در سلفی گرفتن
به عنوان تهدیدی جدی برای سلامت روانی سلفینگارانی که زیادهروی کردند،
مورد توجه کارشناسان قرارگرفت. در این بخش با همراهی دکتر نصیر دهقان، مدرس
دورههای مهارتهای زندگی به بررسی ابعاد و خطرات سلفینگاری میپردازیم.
وقتی سلفی به دیکشنری آکسفورد رسید. . .
شاید
ازسال2012 که سلفی گرفتن توسط بازیگران هالیوود آغاز شد، هیچ کس فکرش راهم
نمیکرد که تمایل مداوم مردم برای سلفی گرفتن از خودشان، به اپیدمی جهانی،
اعتیاد ونگرانیهای روز جامعهشناسان و روانشناسان تبدیل شود.
کاربه
آنجا رسید که دیکشنری آکسفورد، لغت «سلفی» (Selfie) را به عنوان «لغت سال
۲۰۱۳» اعلام کرد؛ لغتی که استفاده از آن رشد 17 هزار درصدی داشته است و
روند محبوبیتش ادامه پیدا کرد تا آنجا که دسته سلفی (مونوپاد) بعد
ازمعرفیاش توسط روزنامه تایم، به عنوان «بهترین اختراع سال 2014»، یکی از
پرطرفدارترین هدایای کریسمس همان سال بود که این هم نشاندهنده رشد
ومحبوبیت باورنکردنی سلفی گرفتن بین مردم دنیاست. حالا با دقت به شبکههای
اجتماعی و پروفایلهای مردم میبینیم که این روزها بیشتر افراد برای
پروفایلهایشان هم از عکسهای سلفی خودشان استفاده میکنند و رشته فراگیری
سلفی واقعا سردراز دارد. این را هم بدانید که معادل فارسی عکس سلفی
«خویشانداز» است.
سلفیهای ایراددار
تحقیقات
نشان میدهد زنان تقریبا دو برابر مردان از خودشان سلفی میاندازند و برای
اینکه در عکس سلفیشان، زیباتر بیفتند، وقت زیادی را صرف میکنند. جالب
است بدانید اختلال خودزشتانگاری (body dysmorphic disorder) دردوسوم
افرادی که بهطورافراطی سلفی میگیرند، دیده شده است. این افراد ممکن است
ساعتها وقت بگذارند تا از خودشان عکسی بگیرند تا در آن زیباتر از چیزی که
واقعا هستند به نظر برسند و ضعفهای احتمالی ظاهریشان هم در سلفیشان،
کمتر مشخص باشد. پس آنقدر عکس میگیرند تا سه رخی که در آن بینیشان بینقص
به نظر برسد یا فرم شکم وکمموییشان درآن مشخص نباشد را کشف کنند.
بهطورکلی سلفی گرفتنی که وقت زیادی از شما بگیرد و شما را به وسواس بیندازد، نشان میدهد که سلفی ایرادداری است.
عدهای
هم هنوز از آخرین زمانی که سلفی انداخته و روی شبکههای اجتماعی بازخوردش
را دیدهاند، 20 دقیقه نگذشته که باز دلشان میخواهد خود را با «گل قالی»
یا «گوسفند خال خالی» یهویی به همه نشان دهند! این سری افراد هم با توجه به
تمرکز افراطیشان بر «خودجلوهگری» روی شبکههای اجتماعی و جلب محبت و
توجه احتمالی که از آنها دریافت میکنند، درمعرض خطر ابتلا به اختلال روانی
«نمایشگری» و «خودشیفتگی» هستند. اگر بخواهیم عدد و رقم بگوییم، سلفی
گرفتن روزانه بیش از سه یا چهارعدد و نمایش دادن آنها درفضای مجازی،
نشاندهنده این است که شمادرمعرض ابتلابه یک اختلال روانی قراردارید.
سلفی
گرفتن در مراسم سوگواری یا ایجاد شرایط خطرناک، بغرنج و بحرانی برای گرفتن
سلفیهای بهتر هم دسته سوم حرکتهایی است که روانشناسان را درمورد میزان
سلامت روانی سلفی گیرندگان، نگران میکند.
جاهایی که نمیشود سلفی انداخت
میگویند
روزانه بیش از یک میلیون سلفی در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود که
این تولید انبوه قطعا با افراط عدهای در سلفی گرفتن همراه بوده است. گاهی
عکس سلفی باید خوراک شبکههای اجتماعی افراد را پر کند، حتی اگر هیچ
محتوایی نداشته باشد. بنابراین چه بسیار عکسهای سلفی که هیچ بار محتوایی
جالب و حتی عاقلانهای ندارند اما «هستند» تا «باشند»!
در چنین وضعیتی
شاید توجه به فلسفه سلفی گرفتن کمک کند تا موقع ثبت سلفی از موقعیتها، کمی
منطقیتر رفتار کنیم. اگر چتربازان یا طبیعتگردان خاص با سلفی گرفتن مردم
را در تجربه دیدار با دست نیافتنیترین نقاط آسمان و زمین شریک میکنند،
به این خاطر است که امکان ثبت و تجربه این موقعیتهای ویژه برای همه مردم
نیست اما اینکه اخیرا افراد با جسد مردگان یا بیماران در حال احتضار یا
پسزمینههای دردناک و بحرانی، «لبخند زنان» عکس میگیرند، نگرانکننده
است. بهطور کلی باید یادمان باشد سلفیها برای ثبت «لحظات خاص» یا «لحظات
شاد و خاطرهانگیز» زندگی به میدان آمدند و اصرار به سلفی گرفتن آن هم در
هر شرایطی نشانه خوبی نیست.
سلفی گرفتن عوارضی دارد که بهتر است آنها را بدانید
بروز
رفتارهای ضداجتماعی : همانطور که گفته شد، سلفینگاری افراطی موجب تشدید
اختلال روانی خودشیفتگی و نمایشگری در افراد خواهد شد. ضمن اینکه رفتارهای
ضد فرهنگی و ضداجتماعی را دربلندمدت تقویت میکند. رفتارهای ضداجتماعی یعنی
اینکه در پس زمینه زندگی واقعیمان، یک بحران یا فاجعه در جریان باشد اما
فرد سلفینگار بیتوجه به هیچ چیز با محوریت قراردادن خودش، رو به دوربین
تلفن همراهش، لبخند زده و عکس بگیرد. رفتارضدفرهنگی هم بهطور مثال
میتواند سلفی گرفتن همراه با یک لبخند بیجا در مراسم سوگواری هنرمندان
باشد.
تشدید اختلال خود زشت انگاری : سلفی ممکن است اختلال
خودزشتانگاری را در کسانی که دچارش هستند، بهطور حادتری تقویت کند چون
امکان دارد بازخورد خوبی را از نمایش عکسهایشان در شبکههای اجتماعی
دریافت نکنند و درنتیجه خودشان را زشتتر تصورکنند.
هدر دادن وقت
: یکی از مهمترین عوارض سلفینگاری افراطی وقتکشی است. اینکه نوجوانان و
جوانان ساعتهای زیادی را برای تولید سلفیها صرف میکنند و چهبسا برای
پیداکردن سوژهها بارها راهی جاهایی میشوند که برایشان هزینهبر بوده و
حتی درمواردی خطرناک است، میتواند تلف کردن انرژی و زمان مفیدی باشد که
برای ساختن آیندهشان مفید است.
دوری خانوادهها : سلفیگری
افراطی افراد خانواده را ازهم دور میکند و باعث تمرکز بیش از اندازه
نوجوانان بر فضای مجازی به جای فضای واقعی زندگی میشود که این شکاف خود
منشأ مشکلات بعدی است.
افسردهها سلفی نگیرند
گاهی
اوقات افرادی که ازبیماری اضطراب و افسردگی رنج میبرند برای آرامش بخشیدن
به خودشان، بیشتر از افراد معمولی سلفی میگیرند. این افراد که اغلب احساس
میکنند از اجتماع کنار گذاشته شدهاند، با ثبت سلفیها و نمایششان در
فضای شبکههای اجتماعی سعی دارند تا جلبتوجه کرده و تنهاییشان را پرکنند
اما متاسفانه با افراط در این کار، سیکل آسیبرسانی را تشکیل میدهند که
کیفیت زندگیشان را بیشتر تحت تاثیر قرارداده و گاهی عدم دریافت بازخوردهای
مورد انتظارشان، به بروزرفتارهای عصبی و تکانشی شدید در آنها منجر میشود.
تا وقتی تمام حواستان به «واکنش دیگران» است و نگران قضاوتشان
هستید، در واقع به اضطرابهایتان دامن زدهاید. سلفی شما چه تشویق شود، چه
مورد بیاعتنایی قرارگیرد، بازنده این بازی شما هستید چون اگر تشویق شوید
باز برای گرفتن توجه بیشتر، به سلفینگاری افراطی روی میآورید و اگر تشویق
نشوید، سرخورده شده و به اضطراب و افسردگیتان دامن زدهاید.
سلفی نگیریم چه کنیم؟
اگر
میل به دیده شدن دارید، تواناییهای خودتان را تقویت کنید و بدانید سلفی
گرفتن چاره کار نیست چون در بهترین حالت مردم کمی بعد از لایک کردن عکستان
شما را فراموش میکنند پس توجهی که از این مسیر به دست میآورید ماندگار
نبوده و سرمایهگذاری روی آن، کار عاقلانهای نیست. اولین قدم برای تقویت
تواناییهای فردی، «خودشناسی» است. اینکه درک درستی از نقاط مثبت و منفی
شخصیتتان داشته باشید کمک میکند تا بتوانید ضعفها را برطرف کرده و به
تقویت استعدادهای تان بپردازید.
برای کمک به خودشناسی از افرادی که
دوستشان دارید و دوستتان دارند، کمک بگیرید. نقاط مثبت و منفی وجود خود
را روی کاغذ بنویسید و درضمن از دوستانتان در مورد شخصیت خود سوال کنید.
با درکنار هم قراردادن این اطلاعات، به نکات تازهای دست پیدا خواهید کرد.
بعد از این مرحله هم چیزی را که دوست دارید باشید، به عنوان هدف برای خود
ترسیم کنید و با کمک گرفتن از مشاوران روانشناسی و افراد موفقی که
میتوانند الگوهای درستی باشند، قدم به قدم به هدفتان نزدیک شوید.
چند نکته جالب در مورد سلفیها
– 25 درصد عکسهای سلفی قبل از انتشاردرفضای اینترنت، ویرایش میشوند.
– سلفی اوباما با معاونش بیشترین تعداد لایک را در سال 2014، در شبکههای اجتماعی داشت.
–
سلفی گرفتن با بازیگران یک رسم است که خیلی از مردم معمولی با این انگیزه
در جشنوارههای سینمایی شرکت میکنند اما رئیس جشنواره کن امسال اعلام کرد:
«اگرچه تمایلی برای ممنوع کردن سلفی گرفتن نداریم اما از آنجا که گرفتن
عکس سلفی باعث طولانی شدن مراسم فرش قرمز میشود، زمانبندی برنامه جشنواره
با مشکل روبهرو خواهد شد و ممنوع است. او همچنین گرفتن عکس سلفی را کاری
بینهایت مضحک و مسخره دانست.»
– عدهای از مردان آمریکایی برای
نشان دادن شجاعتشان به زنان در شبکههای اجتماعی با ببرها عکس میگیرند
اما گفته میشود برای گرفتن این عکس باید ببرها را بیحس کنند که به همین
دلیل به این حیوان آسیب میرسد. بنابراین به تازگی در نیویورک، عکس گرفتن
با حیواناتی مانند ببر ممنوع شده است.
– طبق تحقیقاتی که در
آمریکا صورت گرفته مردان بیش از زنان عکسهای سلفیشان را با نرم افزارها
ویرایش میکنند اما زنان بیشتر از مردان برای گرفتن سلفی که درآن
خوشقیافه باشند، زمان صرف میکنند.
اعتیاد به شبکههای مجازی
این
عارضه، عارضه بعدی تشدید اضطراب و اعتیاد به فضای مجازی است. سلفی گرفتن
افراطی شما را ساعتها با بازخوردهای شبکههای مجازی و مقایسه و رقابت برای
پیشی گرفتن از رقبا که گاهی دوستان نزدیک و خانوادهتان هستند، درگیر
میکند که همین اضطرابهای ساده در بلندمدت میتواند منجر به افسردگی و
وسواس شود.
بیماری یا توهم بیماری! مسئله این است
شاید شما هم گاهی دچار نگرانی درباره ابتلا به یک بیماری خاص شده باشید اما
هستند افرادی که این نگرانی در آنها بیش از حد است تا حدی که به دنبال
تشخیص یا درمان آن اختلال می گردند و به پزشکان و مراکز درمانی مختلفی
مراجعه می کنند.
البته این نگرانی آنها معمولا به دنبال تجربه
علائمی شبیه علائم یک نوع بیماری خاص به وجود می آید. مثلا اگر دچار درد
شکمی شوند، تنها فکری که می کنند این است که نکند به بیماری سرطان معده
مبتلا شده باشند یا اگر دست شان دچار بی حسی شود، فکر می کنند به ام اس
مبتلا شده اند.
گاهی فرد حتی بدون تجربه علائم جسمی هم دچار این
حالت می شود؛ مثلا به دنبال فوت یکی از اقوام به دلیل بیماری قلبی، نگران
می شود که شاید او هم بیماری قلبی دارد. این افراد به اختلال
خودبیمارانگاری مبتلا هستند.
در
یک نگاه وسیع، خودبیمارانگاری در واقع نوعی اضطراب بیش از حد درباره سلامت
است. خودبیمارانگاری نوعی اختلال روانی است که با اعتقاد فرد به وجود یک
بیماری جدی در خود و نگرانی نسبت به آن شناخته می شود.
با این
تعریف، خودبیمارانگاری شامل مواردی می شود که فرد واقعا یک بیماری جسمی هم
دارد اما بیش از حد معمول در مورد سرانجام آن احساس نگرانی می کند و
رفتارهایی را به دنبال این اضطراب در پیش می گیرد که ممکن است برای خود و
خانواده اش تبعاتی داشته باشد.
علائم این اختلال چیست؟
علائم
فیزیکی همیشه موجودند و فرد براساس یک علامت فیزیولوژیک مانند آبریزش
بینی، سردرد، درد شکم، سرگیجه، بی اشتهایی و … که از قضا ممکن است عادی
باشند، تصور می کند دچار بیماری خاصی شده و آن را به غلط، خطرناکتر از آنچه
هست تفسیر می کند.
ریشه مشکل کجاست؟
این
بیماری هم مانند بسیاری از بیماری ها و مشکلات سلامت روان دلایل متعددی
دارد. عوامل ژنتیک و وراثت در برخی بیماران نقش اساسی ایفا می کند. در
افراد خانواده این بیماران، بیماری های اضطرابی شایع تر است.
همچنین
یادگیری هایی که فرد در محیط خانواده و از دوران کودکی دارد، می تواند در
بروز بیماری نقش داشته باشد. مثلا کودکی که مادرش نگرانی بیش از حد در مورد
بیماری های ساده او دارد، ممکن است در بزرگسالی مدام نگران سلامت خود شود.
گاهی برخی رویدادها در زندگی فرد در بروز یا تشدید این بیماری نقش
دارد مثلا ابتلای یکی از افراد خانواده به یک بیماری یا فوت یکی از افراد
خانواده به دلیل بیماری مانند سرطان که باعث نگرانی بیش از حد در مورد این
بیماری می شود.
یکی از دلایل نگرانی بیش از حد در مورد بیماری ها،
مطالبی است که در رسانه های مختلف در مورد بیماری ها تولید و پخش می شود.
مثلا اگر تلویزیون برنامه های متعددی در مورد بیماری ام اس یا سرطان داشته
باشد، در گروهی از افراد ممکن است باعث تشدید اضطراب در مورد سلامت شود.
در ایران این بیماری بیشتر است
در
ایران نیز این بیماری وجود دارد. احتمالا شیوع بیماری در کشور ما بیشتر از
کشورهای غربی باشد چرا که بیان مشکلات در قالب بیماری جسمی یا جسمانی کردن
در کشور ما بیشتر دیده می شود بخصوص اگر مفهوم اضطراب سلامت را به جای
خودبیمارانگاری در نظر بگیریم، شیوع آن قابل توجه خواهد بود.
همراهی دیگر اختلال ها
این
بیماری همراهی زیادی با اختلال های اضطرابی مانند اختلال پانیک و وسواس
دارد. همچنین در افراد مبتلا به افسردگی ممکن است اضطراب سلامت و
خودبیمارانگاری دیده شود.
گاهی اوقات اضطراب سلامت ارتباط تنگاتنگی
با ترس بیش از حد از مرگ دارد. گاهی هم خود بیمارانگاری مجموعه ای از علائم
است که همزمان با یک مشکل روانپزشکی دیگر مشاهده می شود. مثلا فردی به
افسردگی مبتلا است و این افسردگی ممکن است با نگرانی بیش از حد در مورد
سلامت همراه باشد.
درمان انواع مختلف دارد
2
نوع درمان برای اضطراب سلامتی وجود دارد. روش درمانی اصلی، درمان شناختی –
رفتاری است. انواع دیگر روان درمانی ها مانند گروه درمانی هم ممکن است
موثر باشند.
در برخی از موارد، درمان دارویی با داروهای ضدافسردگی
هم بسیار کمک کننده است. در صورتی که این بیماری زودتر شناسایی و درمان
شود، علاوه بر احساس آرامش و راحتی که برای بیمار ایجاد می کند، از صرف
هزینه های زیاد برای بررسی های جسمانی مانند آزمایش ها، سونوگرافی و
تصویربرداری و اندوسکوپی نیز پیشگیری می شود.
اطرافیان کمک کنند
اطرافیان
این بیماران نقش مهمی در ایجاد یا بهبود این افراد دارند. در برخی موارد،
خانواده بیمار بیش از حد نگرن هستند و باعث تشدید نگرانی او می شوند و حتی
به آزمایش ها و بررسی های بیشتر و مراجعه به پزشکان معروف و صرف هزینه های
بیشتر تشویق می کنند که این حالت اوضاع را بدتر می کند.
برخی از
خانواده ها نیز روش نادیده گرفتن مشکلات بیمار را در پیش می گیرند که این
رویکرد نیز مناسب نیست و ممکن است منجر به تشدید مشکلات شود. رویکرد منطقی،
همراهی و حمات از بیمار است نه همراهی و تاکید بیش از حد روی علائم
بیماری.