بررسی نارسایی روان نویسی و روان خوانی در مدارس
عنوان مطالب شماره صفحه
مقدمه 1
اهداف تحقیق 3
سئوال ها و فرضيه ها 4
روان نویسی 5
روان نویسی- روان خوانی 11
راه کارهایی که باید در امر خواندن مدنظر قرار داد 12
نتیجه گیری 13
فهرست منابع و مآخذ 14
دانشگاه آزاد اسلامي واحد
موضوع
بررسي نارسايي روان نويسي و روان خواني در مدارس
استاد راهنما
جناب آقاي كياني
محققان
مرضيه صحرا نشين
سمانه حاتمي
مرداد ماه 1389
مقدمه
یادگیری یک فرآیند پیچیده است و مشکلات یادگیری متنوع و
گوناگون هستند. عوامل متعددی بر یادگیری دانش آموزان ابتدایی تأثیر می
گذارد. توانایی های یادگیری انسان به عملکرد دستگاه عصبی، حسی، حرکتی و
شناختی و عوامل جسمانی و زیستی، ژنتیکی و محیطی و کیفیت رشد بستگی دارد.
برخی متخصصان بر این باور هستند که آسیب های مغزی پیش از
تولد، هنگام تولد و پس از تولد عامل اصلی ناتوانی یادگیری است. البته
ناتوانی یادگیری جنبه ی ارثی نیز دارد.
شواهد زیادی در دست است که نشان می دهد ، مشکلات یادگیری به
لحاظ شرایط محیطی نامساعد است یا به علت عوامل زیستی مانند آسیب مغزی و
تغذیه ی ناکافی، فقر محیط آموزشی، روش ها و راهبردهای تدریس نادرست و عدم
توجه به نیازهای دانش آموزان.
یکی از مشکلاتی که در یادگيری کودکان و نوجوانان بسیار مشهود
است اختلال در روان خوانی و روان نویسی است. شناسایی سریع واژه ها با روان
خوانی ارتباط دارد. رمز گشایی ضعیف واژه ها بر چگونگی درک مطلب نیز تأثیر
داشته و هر چه زمان و تلاش بیشتری برای رمز گشایی صرف شود، توانایی پزدازش
مفید برای درک مطلب کمتر خواهد بود.این امر به ویژه وقتی دانش آموز از نظر
ذهنی پائین تر از حد متوسط قرار دارد، چشمگیرتر است.
دغدغه ی اصلی والدین و معلمین روان خوانی و روان نویسی دانش
آموزان است. بررسی صورت گرفته بیان گر وجود این دو مشکل بین دانش آموزان
مقطع ابتدایی بود که این دوره پایه گذار آموزش و پرورش آنهاست. لذا این
ضرورت احساس شد که وجود عوامل مخل در امر یادگیری در مهارت خواندن و نوشتن و
بررسی و با هم فکری معلمین، مربیان و والدین سعي در کاهش یا حذف این عوامل
نمائیم.
آموزش و پرورش، ساختارش بر یادگرفتن، خواندن و نوشتن است. در
واقع باید گفت که در نظام آموزشی کشور آشنایی با الفبا و کلمات مرسوم است.
در حالی که اندیشه و اندیشیدن مهم ترین دستاورد نظام آموزشی سنتی ما بوده
که در مکتب خانه ها و حلقه ها و محافل علمی رایج بود. امروز نظام آموزشی ما
به جای فرصت دهی به اندیشیدن، اندیشه را به ذهن نوآموزان تزریق می کند؛ به
عبارت دیگر آن قدر در سهل گیری و آسان آموزی مفاهیم تلاش کرده که انگیزه
ای برای تلاش و رقابت دانش آموزان باقی نمانده.
آموزه های امروزی بیشترجنبه ی تفریحی دارند تا اموزشی. بیشتر
مطالب درسی علوم، جنبه ی ساختنی و آزمایشی دارند، بی آنکه در مکمل این دو
فعالیت مطلب درسی آموزنده ای آورده شود و از قبل توضیحاتی ارائه شود. مواد
درسی از جنبه ی آموزشی به سمت پرورش رفته اند. درس ها اغلب حالت تحقیق و
بررسی دارند و به شکل دانش آموز محور هستند. به این نحو که دانش آموز باید
نتیجه ی آزمایش یا تحقیق را به عنوان مطلب درسی فرا بگیرد. به راستی چرا
کودکان قدیم با ابجد خوانی قرآن وبوستان سعدی و غزلیات حافظ از بر بودند
اما امروز حتی دانش آموزان از درک غزلی ساده از سعدی فرو مانده اند؟؟؟؟
اهداف تحقیق:
-بررسی مشکلات روان خوانی و روان نویسی در کودکان و دانش آموزان ابتدایی.
– شناسایی و حذف عوامل مخل یادگیری.
– ارائه ی راهکارها و نتایج در جهت بهبود امر تعلیم و تربیت و…
اهداف جزئی تحقیق:
-تشویق دانش آموزان به مطالعه.
– کمک به روان خوانی دانش آموزان.
– برطرف کردن مشکلات و موانع یادگیری.
– آگاه کردن معلمان، مربیان و والدین از سطح روان خوانی و روان نویسی دانش آموزان.
سؤال ها و فرضیه های تحقیق:
-به دلیل کثرت دانش آموزان در کلاس درس، معلم دقت کافی برای پرداختن به فعالیت روان خوانی را ندارند.
– زیاد بودن موضوعات کتب درسی و تنوع فعالیتها مانع پرداختن به وضعیت روان خوانی دانش آموزان می شود.
– تغییر شیوه های تدریس، معلم را در پرداختن به این شیوه باز می دارد.
– تعطیلی های بیش ازحد، فرصت های موجود را از معلم می گیرد و معلم به جای پرداختن به این فعالیت به جبران درس عقب مانده می پردازد.
– بی توجهی پدر و مادرها به درس دانش آموزان آنها را در این زمینه با مشکل روبه رو می کند.
– دایره ی واژ گانی به دلیل کمبود مطالعه منابع غیر درسی کم است.
– تکالیف درسی بی هدف و تنها جنبه ی رو نویسی دارند، بی آنکه فعالیت یا مبحثی را آموزش دهند.
– کلمات موجود در کتب درسی دانش آموزان بسیار ساده هستند، از این رو دانش آموزان در کتاب ها با لغات دشواری آشنایی نمی یابند.
روان نویسی:
شکل نوشتاری زبان، عالی ترین و پیچیده ترین ارتباط و آخرین
مرحله ای است که آموخته می شود. بنابراین تجارب مفید و بنیادی زبان در گوش
دادن، توانایی نگهداری موضوع و مطالب شنیده شده در ذهن (حافظه ی شنوایی)
ترسیم گرافیکی حرف و کلمه در رسم الخط مناسب) به کارگیری صحیح ابزار نوشتن،
خواندن و حافظه ی بینایی و حرکتی مناسب، پیش نیازهایی برای نوشتن به حساب
می آیند و عدم موفقیت کودکان در مهارت های یادگیری ممکن است آنها را با
ناکامی، افسردگی و اضطراب مبتلا کند و مشکلا عاطفی و اجتماعی ثانویه ای به
عناون واکنشی ناتوانی یادگیری در آنان به وجود آورد. یکی از مشکلات آموزشی
دانش آموزان، ناتوانی در املای صحیح کلمات است. به طور معمول 60 درصد غلط
های املائی دانش آموزن ابتدایی در کامات با حروف هم صدا بوده است.
از نکات مهمی که در هدایت دانش آموزان به درست نویسی املایی
کلمات مفید و مؤثر است. علاوه بر قوانین جاری بر ساختار واژگان- توجه به
این نکته ی ظریف است که آشنایی با لغات و واژگان از تشانه های درست
بودن کلمه ی نوشته شده می باشد، یعنی به دانش آموزان توصیه می شود اگر در
صحت یا نادرستی نگارش واژه ای دچار تردید شدند، به بایگانی ذهنی و خاطرهی
خویش مراجعه کنند و معلوم سازند آیا تا کنون چنین کلمه ای را با چنین
ساختاری دیده اند و به خاطر دارند یا خیر؟
چون قوانین درست نویسی املای کلمات، آن اندازه جازم و
قانونمند نیست که بتوان با ارائه ی قانونی شامل، وافی و تافي دانش آموزان
را به درست نویسی املای کلمات راهنمایی کرد و سوابق دیداره با واژه ای،
جواز صحت را در ذهن صادر می کند، لازم است در این باب دقت شود که حتی به
عنوان «هشدار» به دانش آموزان، تصویر واژه ای نادرست از جهت املایی در معرض
دیدگان آنها قرار نگیرد.
در هدایت دانش آموزان، به درست نویسی لغات و کلمات، دشواری
های زیادی وجود دارد؛ زیرا در زبان و سیرالخط فارسی، تعدادی از «واج» با یک
علامت نمایانده می شوند. و بالعکس برای یک واج، چند علامت یا به اصطلاح
«حرف» وجود دارد مانند:
(ض، ظ، ز،ذ) و (ت، ط) و (ه، ح) و… که تمام آن حروف یا علامت
های هر گروه در فارسی، يکسان تلفظ می شوند و گزینش یک حرف از سوی دانش
آموزان یا به سابقه ی آشنایی قبلی با نگارش واژه ای خاص میسّر است، یا از
طریق ریشه یابی لغات، (آن هم تنه در واژگان عربسی دخیل در زبان فارسی) و با
بررسی و تحقیق مختصر می توان دریافت که دانش آموزان از راه نخست (یادگیری و
آشنایی مبتنی بر شیوه ی نگارش لغت و کلمه)، حروف لازم را بر می گزینند و
به همین علّت خاص، لازم است دانش آموزان شکل و تلفظ کلمه را به خاطر بسپارد
و معلم نیز در امر آموزش به املا توجه بیشتری اختصاص دهد.
مشکلات نوشتن به شکل های : نارسا نویسی(Dysgraphia) ، سر هم
نوییس، بدخطی، شتابان نویسی، وارونه نویسی، جدانویسی، آیینه نویسی و نظایر
آن ظاهر می شود. در میان همه ی مهارت ها، نوشتن پیچیده ترین و عالی ترین
مهارت است که در دوران تحصیل آشکار می شود.
کودکی که دچار ناتوانی یادگیری در نوشتن است، در خواندن نیز
مشکل دارد. نوشتن کنش پیچیده ی دستگاه اعصاب مرکزی و انتقال افکار به شکل
زبان نوشتاری است.
کج نویسی بیش از حد، راست نویسی، چپ دستی، پرفشار یا کم فشار
نوشتن، ناتوانی در نسخه برداری، جدا نویسی و سرهم نویسی، بدخطی، لرزش دست
در نوشتن نیز از عوامل اختلال در نوشتن است.
بر اساس بررسی های صورت گرفته بر روی دانش آموزان مشخص شد که
معلم ها از ضعف تألیف و املای آنها رنج می برند. اکثر قریب به اتفاق دانش
آموزان در حدود 89 درصد – کلماتی را اشتباه می نوشتند که حروف هم
مخرج زیادی داشت. مثلاً واژه ی «تسلیم» را به صورت (تصلیم،تثلیم) در املای
خود یاد داشت می کردند و این در حالی بود که معلم نیز به مخرج حروف و تلفظ
صحیح واژه و حروف توجه چندانی نشان نمی داد. نکته ی قابل توجه اینکه دانش
آموزان واژه را درست تلفظ می کردند و تنها در نوشتن آن دچار مشکل
بودند.
از جملاتی نکاتی که در بررسی واژگان و کتب مورد دقت قرار
گرفت.وجود لغاتی یک دست و به اصطلاح تراش خورده بود، هر چند کتب از تنوع
موضوعی چشمگیری برخوردار هستند اما آن قدر مطالب کتابها ساده و کلمات، آسان
انتخاب شده اند که دانش آموز عملاً با لغت دشواری مواجه نیست و این در
حالی است که در مکتب خانه های قدیم خواندن مثلاً «کلیله و دمنه» ،
«گلستان»، «شاهنامه» و … ذهن فراگیران را از لغات ناب و اصیل چنان اشباع
می کرده گاه در گفتار ریز تأثیر گذار بود . سرچشمه ی این مشکل را در
آموزش و پرورش امروز –(با وجود جدید ترین کتب، امکانات آموزشی، محیط آموزشی
و…) – باید در شیوه های تدریس و تنبیه و تشویق دانش آموزان جستجو کرد.
با بررسی کتب معلوم شد، متن کتابها به لحاظ تنوع موضوع، تصویر، تمرین،
خلاقیت و جذابیت در سطح بالایی است اما همین کتابها به لحاظ نوع متن ،
انتخاب متن، هم خوانی و همسانی با فرهنگ، نیازها، ارزش ها و… به نسبت در
سطح پائین تری قرار گرفته است. لغات ساده که قابلیت فهم در یک باز خواندن
را دارند چنان دست چین و انتخاب شده اند که حتی اگر معلم هم حضور نداشته
باشد دانش آموز به راحتی می تواند محتوای متن آموزشی به خصوص در کتاب
فارسی را به خوبی بفهمد. از آن جایی که نوشتن و خواندن مستقیماً با کتاب
فارسی سر و کار دارد، از بين تمام کتب ما به بررسی کتاب فارسی می پردازیم و
از نقد و بررسی سایر کتب خوداری می کنیم.
وجود تکالیف بسیار زیاد که تنها جنبه ی رونویسی دارند باعث
شده که تمرکز فراگیران نسبت به آنچه می نویسند کم شود. عدم رقابت فردی- با
خصص و با طرح توصیفی- مانع تلاش و کوشش دانش آموزان در جهت بهبود املا یا
حتی یادگیری در کلیه سطوح شده است. زیاد بودن تعداد دانش آموزان،
بی حوصلگی، بی انگیزه گی معلمان، نبود وقت و… از مواردی است
که می توان در ایجاد چنین مشکلی برشمرد. حقیقت آن است که معلم مانند سابق
از آزادی عمل چندانی برخوردار نیستند تا بتوانند موشکافانه تر به بحث
یادگیری بپردازند. کتاب و محتوای آموزشی بر معلم و تجربیات وی غالب است.
همچنین عدم مطالعه ی کتاب های غیر درسی از سوی دانش آموزان و عدم ترغیب
معلمان و والدین به مطالعه باعث شده آنها ، به طور بایسته و شایسته
نتوانسته مهارت نوشتن را در دانش آموزان تقویت کنند.
نوشتن کلید خواندن و برقراری ارتباط است. در واقع متخصصان بر
این باورند که بهبود مهارت های نوشتاری، مهارت های مربوط به خواندن را هم
تقویت می کند و برعکس. به منظور خواندن، یک کودک نیاز به فهم حروفی دارد که
هر کدام صدای خاصی دارند و باید آنها را در کنار هم قرار دهد تا کلمه
تشکیل شود.
آموختن طرز نوشتن حروف، مهم ترین بخش درک کردن و فهم آنهاست.
وقتی کودکان پیش دبستانی شروع به تقلید نوشتن حروفی که در اطرافشان می
بینند ، می کنند؛ در واقع نشان می دهند که ارتباط بین صداهایی را که می
شنوند و کلماتی را که در صفحه می بینند درک می کنند. وقتی بچه های سنین
مهد کودک از نوشتارهای اختراعی خود استفاده می کنند، در واقع در حال
تمرین نوشتن کلمات به طریقی که می شوند هستند که به آنها در یادگیری خواندن
متون کمک می کند. وقتی کلاس اولی ها از کلمات برای خلق یک شعر یا نوشتن یک
خاطره استفاده می کنند، در حال تجربه کردن زبان و شریک شدن در قصه هایی که
در اطرافشان در جریان است، هستند. هر چه بزرگتر شوند مهارت های ارتباطی و
کنترلی آنها که از طریق نوشتن حاصل شده به انها کمک می کند که نویسنده های
موفق تری شوند؛ زیرا می دانند که چگونه افکارشان را در قالب کلمات بیان
کنند، از آنجایی که نوشتن از دوران مهد کودک به طور روزانه مورد نیاز است،
امری مهم تلقی می شود. بچه هایی که با نوشتن، از ابتدا مشکل دارند،
احتمالاً در امتحانات و نیز انجام تکالیفشان دچار مشکل می شوند که این
مسأله، هم روی اعتماد به نفسشان اثر می گذارد و هم از انگیزه ی آنها برای
مدرسه رفتن می کاهد.
راهکارهایی که می توان برای بهبود روان نویسی کودکان پیشنهاد کرد:
-از ابتدای دوره ی پیش دبستانی باید آرام آرام کودکان را
وادار به نوشتن کرد. زیرا بسیاری از کودکان به این دلیل که می خوهند به
سرعت نوشتن را فرا بگیرند، دچار مشکل می شوند. به کودکان باید کمک کرد که
حروف را با دقت و بدون عجله بنویسند، به خصوص کلاس اولی و دومی ها.
– به کودکان توضیح دهیم که همواره امکان اشتباه است و طرز استفاده از پاک کن را به او نشان دهیم.
– معلمان باید نحوه ی صحیح نوشتن حروف را بپرسند و کودک را به
تمرین نوشتن و تکرار آن در دفعات کم تشویق نمایند و دقت کنند که دانش
آموزان در حین نوشتن، مداد را صحیح در دست نگه دارند. همچنین معلمان می
توانند دانشآموزان را در معرض کلمات فراوان قرار دهند برای او کتاب
بخوانند و به کلماتی که در اطرافشان هست اشاره کنند. باید توجه داشت که
برای تمام دانش اموزان، حتی آنها که رد نوشتن، مشکل دارند تمرین با استفاده
از دست خط خودشان ضروری است و هرگز تایپ کامپیوتر یا حتی نمایش اصل کلمه
در متن جای آن را نمی گیرد. بچه ها با سرعت های مختلفی پیشرفت می کنند و
مثل بزرگترها، دست خط آنها از هم متفاوت است.
– گاهی مشکلات حافظه ای مانع به یاد آوردن دیکته کلمات، دستور
زبان و قوانین نوشتاری است. به نکته باید توجه زیادی نمود و با روش های
مختلف آن را حل کرد.
– مشکلات زبانی که باعث مشکلات عمده در تلفظ کلمات، دیکته و ساختار جملات می شوند.
– مشکل در بینایی که می تواند منجر به ایجاد فاصله در کلمات
یا مشکل در تهیه ی فهرست و یا قرار دادن کلمات به صورت مرتبط در کنار هم
شود.
– بر تکالیف کودکان نظارت شود و مشکلاتی نظیر:
دنبال هم نوشتن، قرار دادن کلمات در جای مناسب در صفحه یا
ایجاد فاصله مناسب بین کلمات مشکل، بی حوله نویسی، بد خطی و… جدی گرفته
شود. زیاد نوشتن یا کم نوشتن نیز از عواملی است که می توان مدنظر
قرار داد. زیرا در اثر زیاد نویسی ممکن است کلمه ای به صورت غلط در ذهن
دانش آموزان با قی بماند، و با تکرار بیش از حد ان، اصلاح غلط مهی را با
مشکل مواجه خواهد کرد و بر عکس کم نوشتن و تکرار کم، از تثبت یک اثر در
ذهن جلوگیری می کند. در این فعالیت پیشنهاد می شود نمونه یا عینی
(حتی الامکان) از پدیده ها و کلماتی که وجود خارجی دارند ارائه گردد و در
مورد کلمات انتطاعی و حسی هم سعی گردد با خیال پردازی و تجسم کردن، مفهوم
واقعی آن به دانش آموزان القا گردد.
-آشنایی با متون کهن و مجبور کردن دانش آموزان به روخوانی و
درک مطلب باعث می شود ذهن تا حدودی با پیچیدگی ها و دشواری های زبان و
واژگان اشنا شود و در عوض موقع خواندن لغات ساده تر، آنها را به شکلی روان
تلفظ کند.
روان نویسی- روان خوانی:
برخی از مشکلات نوشتاری دانش آموزان، به عدم آمادگی دست آنان
برای نوشتن مربوط است که معمولاً آموزش آنها در قبل از شروع نوشتن نمادهای
نوشتاری زبان ضروری است. ناتوانی یادگیری در خواندن، در برگیرنده ی مجموعه
ای از مهارت هاست و پایه ی مشترک موفقیت در تمام امور تحصیلی محسوب می شود.
خواندن در تمام فعالیت های تحصیلی و یادگیری نقش اساسی به عهده دارد و
مشکلات خواندن مهم ترین عامل عدم موفقیت تحصیلی در مدرسه شناخته شده است.
مشکلات خواندن در دانش آموزان دوره ی ابتدایی به ویژه پایه ی
اول تحصیلی به شکل های گوناگون ظاهر می شود که در این بخش به برخی از آنها
اشاره می شود. دانش آموزان هنگام خواندن دچار مشکل می شوند و قادر به تشخیص
حروف به ویژه حروف مشابه نیست، مانند تشحیص حرف «م» از «ب» ، «د» از «ب» ،
و «ر» از «ل» . دانش آموز هنگام خواندن قادر نیست، کلمه ی مشابه را با چشم
تشخیص دهد و دچار مشکلات دیداری است. به عنوان مثال برای تشخیص «غار» از
«غاز» ، «برگ» از «مرگ» یا «کباب» از «کتاب» مشکل دارد.
دانش آموز هنگام خواندن، برخی از حروف یا کلمه ها را حذف یا
اضافه می کند.کسانی که در خواندن مشکل دارند ، کودکانی هستند که در زبان و
گفتار دچار مشکل می باشند. این گونه دانش آموزان در کشیدن صدای حروف
(صداکشی) ، شناسایی حروف و بخش کردن کلمه ها مشکل دارند. آنها از روی حدس و
گمان به تلفظ کلمه می پردازند. گاهی اوقات صدای حروف را به طور جداگانه
تشخیص می دهند، امّا قادر نیستند آنها را با یکدیگر ترکیب کنند. گاهی
هم قادر نیستند صداها و ترکیب صداها را تشخیص دهند. حتی در تشخیص تفاوت
شنیداری در واژه های «پر» «پر»، «برو» «نرو» ، »ابرو» »آبرو» ؛ «مار» «سار»
، «رنگ » و «زنگ» دشوار است. حتی ممکن است دچار وارونه خوانی شوند. برای
مثال «روز» ، «زور» گروهی هم با مشکلات خواندن، مشکل درست خوانی دارند، اما
نمی تواننند به طور مجزا حروف را نام ببرند و یا بخش هایی از کلمه را مشخص
کنند.عجله رد خواندن ، مشکلات بینایی، نبود اعتماد به نفس، خجالتی بودن،
ناتوانی در تفکیک حروف و صداها، ترس از ایرادها و انتقادها، عدم تسلط به
متن، دشواری لغات و واژه ها و … باعث می شود فعالیت روخوانی اعضا را با
مشکل مواجه کند.
راه کارهایی که باید در امر خواندن مدنظر قرار داد:
-توضیح مفاهیم مربوط به کتاب- مفهوم جمله- پاراگراف.
– تحلیل کلمه(از لحاظ آوایی)
– تحلیل ساختاری- پیشوندها و پسوندها- ریشه ی کلمه ها و ضمائم حروفی
– پیکربندی با کمک طول و شکل و شناسایی کلمه
– آموزش نشانه های تصویری
– تحلیل بافتی
– ارتباط حروف و نام صدا را باید برای دانش آموزان توضیح داد.
– تسلط روی ساختهای مختلف هجایی
– روانی و شیوایی در امر خواندن
-افزایش سرعت خواندن
– ایجاد علاقه و انگیزه در امر خواندن
– عدم آموزش فشرده و تشویق به موقع کودک
– تکرار و تکرار و تکرار به همراه تمرین درست خوانی
– نباید اجازه داد کودک زبان گفتار (عامیانه گویی) را وارد زبان نوشتار کند.
– افزودن بر دایره ی واژگانی کودکان و نوجوانان
نتیجه گیری:
شناسایی سریع واژه ها با روان خوانی و روان نویسی ارتباط
دارد. رمزگشایی ضعیف واژه ها بر چگونگی درک مطلب نیز تأثیر داشته و هر چند
زمان و تلاش بیشتری بریا رمز گشایی صرف شود، توانایی پردازش مفید برای درک
مطلب کمتر خواهد بود.
مشکلات نوشتن و خواندن از مهم ترین عومال عدم موفقیت در مدرسه
است. این دو مقوله از تمام زمینه های تحصیلی از اهمیت خاصی برخوردار
هستند. برخی والدین و معلمان با اظهار به این که این گونه کودکان در روابط
اجتماعی، بازی با همسالان و صحبت کردن هیچ گونه مشکلی ندارند و تنها در
خواندن و نوشتن رفتار متفاوت و چشمگیری دارند، دلیل ان را بی رغبتی به
مدرسه و درس و بی دقّتی، حواس پرتی ناشی از شیطنت و…. می دانند و کودکان
را تحت فشار قرار داده و با تمرینات اجباری به ظاهر مشکل وی را حل نموده
ولی درواقع مشکل همچنان باقی است و این حاصل بررسی اجمالی است.
راهبردهای آموزشی جهت تقویت مهارت خواندن
رسانه های غیرچاپی می توانیم دریافت کنیم .در موارد زیادی
فضای جهان گیر تلویزیون جایگزین دنیای چاپ شده است .جدیدترین نظام اطلاعاتی
عصر ما رایانه است که ((ارتباط از راه دور))، ((پست الکترونیکی ))،((شبکه
گسترده جهانی ))و((اینترنت))را نیز با خود همراه می آورد .در کلیه موارد
فوق کاربران رایانه مجبورند اطلاعات نوشته شده بر صفحه نمایش را بخوانند
.بنابراین اگر کودکان ما خواندن بلد نباشند در جامعه متجدد امروزی نمی
توانند زندگی کنند .تا چند نسل پیش افراد ناتوان از خواندن نیز می توانستند
به خوبی از عهده ی تجارت وامور اجتماعی خود برآیند ، اما در دنیای امروزی
چنین چیزی امکان پذیر نیست .کسی که نمی تواند بخواند زندگی برای او دشوار
وپر از موانع صعب العبور می شود .
گفته اند :((کودکان باید یادبگیرند که بخوانند تا
بعداًبتوانند بخوانند که یادبگیرند. ))در حقیقت از آنجا که خواندن ابزار
پایه ای تمام دروس است ،درتمام ناکامی ها ی تحصیلی می توان ردپای ضعف در
مهارت های خواندن را مشاهده کرد .
لذا ما دراین مقاله به بحث خواندن وراهبردهای آموزشی جهت تقویت مهارت خواندن می پردازیم .
خواندن
خواندن فعالیتی است که در آن نمادها، علامت ها و حروف به
کلمهها و جملاتی با معنای مشخص تبدیل میشوند. هدف نهایی از کسب توانایی
خواندن، رسیدن به مرحلهای است که فرد بتواند نوشتهای را بخواند، آن را
نقد و بررسی کند و درنهایت به نیازی از نیازهای خود پاسخ گوید.
گام
نخست در رسیدن به توانایی خواندن این است که یادگیرنده چه کوچک و چه
بزرگسال با چگونگی آرایش حروف و کلمات در متنی که میخواند، آشنا شود.
مثلاً
بداند که زبان انگلیسی را از چپ به راست و زبانهای فارسی، عربی و عبری را
از راست به چپ مینویسد و یا اینکه زبان چینی به صورت ستونی، از بالا به
پایین نوشته میشود.
عمل خواندن به طور کلی اینگونه اتفاق میافتد که
شخص، شکل کلمات و عبارات را روی صفحه میبیند، آنگاه این شکلها را از
طریق سلسله اعصاب بینایی به مغز او انتقال مییابند و مغز آنها را درک و
وارد ذهن میکند. این جاست که شخص میتواند بخواند البته شخصی که توانایی
خواندن داشته باشد و نه آدم بیسواد.
آغازخواندن
در سال اول دبستان باید بچهها را با شکل نوشتاری پارهای از
کلمات که از قبل شنیدهاند و معنی آنها را میدانند آشنا کرد و خواندن کلمه
را نیز به آنها یاد داد. این کار به دو روش انجام میگیرد، در بعضی از
مدرسهها و نیز پارهای از کتابها از همان اول به کودک یاد میدهند که شکل
یک کلمه را به طور کامل بشناسد و معنی آن را یاد بگیرد.
در این روش در
واقع بیشتر بر معنای کلمه تکیه میکنند. اما در روشی دیگر که روی آموزش
«آواها» تکیه میکنند، ابتدا صدایی را که هر حرف الفبا نماینده آن است
آموزش میدهند و سپس به شناخت کلمه به طور مستقل میپردازند.
این روش
تقریبا در همه برنامههای زبان آموزی رایج در جهان به کار میرود. بدین
ترتیب کودک یاد میگیرد که به طور همزمان، هم صداها را بشناسد و هم کلمهها
را. باید دانست بیش از شصت سال تجربه و تحقیق نیز نشان داده است که آموزش
نظاممند آوا در سالهای دبستان، حداقل سال سوم ابتدایی، دستاورد بسیار خوبی
به همراه میآورد.
معمولترین و در واقع موفقترین شیوه برای آموزش
خواندن برنامهای است که اجزای آن عبارتند از: دانشآموز، مجموعهای از
ابزارهای آموزشی مکمل و دیگر مواد و عناصر مربوطه. در این روش در واقع
کودکان با واژگان خاص خودشان آموزش میبینند. عدهای به این روش ایراد
میگیرند که با این شیوه دانشآموز چنان که باید ادبیات زبان را
فرانمیگیرد و در نتیجه نیاز او به یک محتوای غنی آموزشی تأمین نمیشود.
اما
مدافعان برنامه چنین پاسخ میدهند که آنچه در آغاز آموزش نیاز است، تنها
تعداد معدودی لغت یا کلمه است تا دانشآموز با تمرکز روی آنها نخست کلمات
را به خوبی بشناسد و آن را تلفظ کند. پس از این مرحله چون کودک دیگر در
خواندن توانا شده است ،خود به خود به ادبیات روی خواهد آورد.
در دو سه
سال نخست دوره ابتدایی، بچهها داستان یا نوشتهای را میخوانند که واژگان
به کار رفته در آنها، اغلب همان واژگان خودشان است، یعنی واژگانی که با آن
صبحت میکنند (واژگان پایه) به تدریج که بیشتر میخوانند و یاد میگیرند
آزمودهتر میشوند و در روانخوانی و درک معانی و مفاهیم کلمات و عبارات
پیشرفت میکنند، در نتیجه به سبب اختلافات فردی، کم کم با یکدیگر تفاوت سطح
پیدا میکنند.
این تفاوت سطح ما را بر آن میدارد که بچهها را از نظر
توانایی خواندن دستهبندی کنیم و یا حق آموزش را براساس تواناییهای فردی
هر یک از آنها سامان دهیم.
فرایند خواندن
یادگیری خواندن فرایند پیچیده ای است .اگر معلم ها ماهیت
وپیچیدگی این فرایند را درک کنند ، می توانند بفهمند چرادانش آموزان دچار
ناتوانی یادگیری در اکتساب مهارت های خواندن و
روان خوانی دچار چنین مشکلاتی می شوند .(ریچک ،کالدول ،جنینگز
و لونر،1996).درزیرپنج تعمیم درباره ی فرایند خواندن در خوانندگان کارآمد
ارائه می شود .
1- خواندن باید روان باشد :برای روان
خواندن باید خواننده یادگرفته باشد که واژه ها را به راحتی وباسرعت تشخیص
دهد .تشخیص کلمه باید فرایندی خودکار باشد نه فرایندی هشیار وهمراه با کوشش
های عمدی .
2- خواندن فرایندی است سازنده : هرمتن
چاپی حامل معنایی است که خوانندگان باید به کمک دانش وتجربه های پیشین خود
به آن پی ببرند .به طور مثال ،دو پسر می خواهند شیرینی بپزند ،وقتی شیرینی
به ته ماهی تابه بچسبد،آن ها گیج وسردرگم می شوند . آن هاتمام
دستورالعمل ها را طبق کتاب آشپزی انجام داده اند وته ماهی تابه را هم چرب
کرده اند .مشکل از آن جا به وجود آمده بود که برای آن ها ((ته))تابه به
معنی ((زیر)) ماهی تابه بود.
3- خواندن باید راهبردی باشد :خوانندگان
ماهر منعطف اند واز راهبردهایی که متناسب با هریک از موقعیت های خواندن است
،سود می جویند .آن ها سبک خواندن خود را نسبت به منظوری که از خواندن
دارند ،پیچیدگی مطلب ومیزان آشنایی با موضوع تغییر می دهند ودرجهتی خاص
هدایت می کنند، خوانندگان ماهر بر خلاف خوانندگان ضعیف بردرک خود از مطالبی
که می خوانند ،نظارت می کنند .اگر چیزی در متن برایشان مبهم باشد به صفحه
های قبل برمی گردند وازراهبردهای ((تثبیت))نظیر دوباره خواندن یا
مرورذهنی وتمرین برای بهتر درک کردن مطالب خوانده شده سود می جویند .
4- خواندن به انگیزش نیاز دارد:یادگیری
خواندن به استمرار وحفظ توجه طی زمانی طولانی نیاز دارد .یادگیری خوب چند
سال وقت می گیرد ومعلم باید برای جلب توجه مبتدیان وخوانندگان ضعیف برنامه
ریزی هایی بکنند که تا آن ها بتوانند در خواندن موفق شوند .بیشتر خوانندگان
ضعیف ممکن است انگیزه ی خود را از دست داده باشند .آن ها اغلب به خواندن
،بی توجه می شوند ،به راحتی حواسشان پرت می شود وکارشان را نیمه تمام رها
می کنند .معلم ها باید سعی کنند خواندن را لذت بخش کنند وبه دانش آموزان
بباورانند که می توانند خواندن را یاد بگیرند .
5- خواندن فعالیتی مادام العمراست :خواندن
مهارتی است که به طور مداوم رشد می کند ،مهارتی است که پیوسته با تمرین
تقویت می شود .مهارت در خواندن یکباره وبرای همیشه بوجود نمی آید .معلم ها
باید در پی راهبردهایی باشند که فرصت های زیادی برای خواندن پیش می آورد .
مولفه های خواندن ،تشخیص کلمه ودرک مطلب
فرایند تدریس خواندن را می توان به دو بخش تقسیم کرد : تشخیص کلمه ودرک مطلب خوانده شده .
مهارت های مربوط به تشخیص کلمه خوانندگان را قادر می سازد از
طریق رمزگشایی واژه ها وحروف چاپی وتطبیق دادن حروف و واژه ها با صداهای
زبان ،کلمه را تشخیص دهند وراه های درک یا تشخیص واژه های جدید را یاد
بگیرند .اگر دانش آموزی بدون درک معنی متن فقط
واژه های متن را بخواند ،در واقع انگار چیزی نخوانده است .
عملکرد دانش آموز در مقام خواننده ، هم مستلزم تشخیص کلمه است وهم مستلزم درک مطلب.
آواشناسی
آواشناسی راهبرد تشخیص واژه است که در آن خواننده صداها را با
حروف یا با ترکیب حروف نوشتاری انطباق می دهد .رمز گشایی اصطلاح دیگری
برای فرایند ایجاد ارتباط بین صدا (واج)ونماد نوشتاری (نویسه )است .
در آموزش آواها وپیشرفت خواندن ،سئوال این نیست که آیا به
کودکان آواها ومهارت های تشخیص کلمه تدریس شود یا نه ، سئوال این است که
چگونه می توان این مهارت ها را به سهولت وسریع به کودکان آموخت .(آندرسون و
دیگران ،1985)
پژوهش هایی که به مقایسه ی شیوه های تدریس در شروع خواندن
پرداخته اند به نتیجه ای ثابت دست یافته اند : کودکانی که آواها را به طور
مستقیم ونظام مند از کلاس پایین به آن ها تدریس می شود نسبت به کودکانی که
چنین آموزشی ندیده اند در آزمون های پیشرفت خواندن در
سال های نمره های بالاتری کسب می کنند .(چال،1991؛استنویچ،1986 ب)
روان خواندن
روان خواندن یعنی توانایی تشخیص سریع واژه ها وخواندن جمله ها
ومتن های طولانی تر به راحتی که نشان دهنده درک مطلب است .کسی که از نظر
خواندن ضعیف است نمی تواند روان بخواند ، اغلب گنجینه های کلمه های دیداری
اش کافی نیست وبرای رمزگشایی بسیاری از
واژه های متن بایدتلاش زیادی بکند .چنین فردی چون تمام نیروهای خود را صرف تشخیص
واژه ها می کند ،در نتیجه روان خوانی اش توام با مکث های
طولانی وتکرار های مکرراست که بیان یکنواخت وبدون زیر وبم آن را برجسته می
کند .(ریچک ودیگران ،1996)
برای اینکه دانش آموزان بتوانند روان بخوانند باید هم در
خواندن شفاهی وهم در صامت خوانی خیلی تمرین کنند .متاسفانه چون کسانی که در
خواندن ضعف دارند از خواندن لذت نمی برند ،چندان که لازمه ی روان خواندن
است ،به تمرین خواندن نمی پردازند .بنابراین معلم ها ،باید با استفاده از
راهبردهایی خواندن را به صورت تجربه ای لذت بخش ومثبت برای دانش آموزان
در آورند .
راهبردهای بهبود تشخیص کلمه
1- ایجاد آگاهی واجی :کودکی که شروع به
یادگیری خواندن می کند ،باید در وهله نخست از صداهای واژه های زبان آگاه
شود .راهبردهای تدریس آگاهی واجی از جمله یادگیری شمردن صداهای موجود در
کلمه ،تعیین تعداد صداها و هجاها در هرکلمه وتشخیص واژه های
قافیه داراست .
مثال
الف:بازی با حروف
هدف :تمرین وخواندن یادگیری حروف
1- به دانش آموزجدولی مانند جدول زیر می دهیم وازاو می خواهیم دور حرف های مشابه با حرف سمت چپ جدول، دایره بکشد .
ج چ ح خ خ ح ج ح خ چ ج خ ج چ |
خ |
ب ت ث ث ت ب ب ت ث ت ب |
ب |
ز ر ژ ژ ز ژ ر ر ز ز ژ ز ر |
ر |
2-از دانش آموز می خواهیم تا حروف الفبا را به ترتیب به
یکدیگر وصل کند وشکلی را که به دست می آید ملاحظه کند .(شکل خروس ،لیوان و
…)
ب: درست کردن کلمه با حروف
هدف : آشنایی باحرف هاوخواندن کلمه و تقویت واژگان
به هر دانش آموز چند حرف مثل( ن ا د ر م ) می دهیم و از او می خواهیم تا آن جا که ممکن
است با آن ها کلمه بسازند مثل نادر،مادر ، درمان و….
نکته : در سطوح بالاتر ؛ می توانیم ساخت کلمه های مشکل تری را بخواهیم و یا به جای
حرف ها به دانش آموز چند کلمه بدهیم تا جمله بسازند .
2- استفاده از مجموعه های زبان شناختی :دراین
روش دانش آموزان واژه هایی را که الگوهای املایی با قاعده ای دارند یاد می
گیرند وبه تعمیم عناصر صدایی درون واژه ها می پردازند .برای تجربه ی
آغازین خواندن ، واژه ها به دقت از میان واژه هایی که الگوی املایی ثابت
وبا قاعده دارند ،انتخاب می شود.باارائه ی واژه هایی که از نظر صدا با این
واژه ها تفاوت بسیار کمی دارند ،از دانش آموزان انتظار می رود که عناصر
صوتی املایی آن واژه را تعمیم دهند .
به طور مثال ، دانش آموز صدای ((آ))را با یادگیری واژه هایی
نظیر مام ،شام ،دام ،رام ،کام ،گام ،سام ،بام ،نام تعمیم می دهد .بعد کلمات
به دقت خوانده شده را درکنار یکدیگر قرارمی دهیم و جمله هایی می
سازیم .
مام شام سام بام .
مام سام شام بام ؟
سام شام بام .
3- درس های ترمیمی آوایی خواندن :این درس ها
شامل واژه هایی است که الگوی آوایی ثابتی دارند (کرک ،کرک
ومینسکوک،1985).کودک صرفاًواژه هایی را که در صفحه کنار هم قرار گرفته
اند ،می خواند. دربخش 1 تمرین های پربسامد ترین صداها ، ازقبیل حروف صدادار
و بی صدای کوتاه معرفی می شود .بخش 2 شامل ترکیبات معینی از
صداهایی است که یاد گرفته شده است .دربخش 3 صداهایی ارائه می شود که درکل
کلمات کمتر استفاده شده است وبخش 4 شامل تمرین های تکمیلی است .این تمرین
ها وتکالیف براصول کمترین تغییر ،یک پاسخ در مقابل یک نماد ،تکرار وتقویت
اجتماعی پایه ریزی شده اند .از این روش فقط در چند دقیقه ی اول جلسه آموزشی
برای دانش آموزانی که نیاز به تمرین ومهارت های رمز گشایی دارند ،استفاده
می شود .
بخش 1
آه |
ماه |
کاه |
شاه |
گاه |
آش |
ماش |
کاش |
پاش |
فاش |
شاد |
ماد |
داد |
پاد |
حاد |
ساک |
تاک |
چاک |
خاک |
لاک |
بخش2
ساس |
سام |
سال |
ساق |
ساک |
مات |
ماد |
مام |
ماش |
ماه |
هاف |
هاچ |
هال |
هاگ |
های |
کام |
کاف |
کاش |
کاخ |
کال |
بخش3
دال |
شال |
مال |
پاس |
سام |
تام |
گام |
دام |
خام |
مام |
شام |
شاخ |
شاه |
شاق |
شال |
داد |
پاپ |
شاد |
ماد |
حاد |
بخش4
فام |
خام |
دام |
مام |
بام |
آخ |
داغ |
تام |
کاخ |
شاخ |
پاس |
کاس |
ساس |
داس |
تاس |
فال |
قال |
مال |
کال |
سال |
نمونه ای از صفحات درس های خواندن ترمیمی آوایی
راه های بهبود روان خوانی
افزون بر بازشناسی درست واژه ها ،خوانندگان باید مطالب را
سریع وروان بخوانند .درغیراین صورت ،خواندن غیر طبیعی وناخوشایند می شود
وخواننده معنی مطالب را درک نمی کند .(ریچک وهمکاران
،1996،هازبراک،1996)
1- خواندن مکرر:خواندن مکرر راهبردی است
که در آن به دانش آموز تمرین های تکراری داده می شود تا بتوانند روان تر
بخوانند .واضح است که آهسته وبا مکث خواندن موجب می شود خواننده بهتر
بتواند بیشتر واژه های متن را به درستی تشخیص دهد ،اما این کار به روان
خوانی منتهی نمی شود .دراین روش متنی با پنجاه تادویست واژه نسبتاً همسطح
از نظر دشواری انتخاب می شود که خواننده بیشتر واژه های آن را می تواند
تشخیص دهد .دانش آموز قبل از خواندن هرمتن جدید این متن انتخابی را به طور
شفاهی سه یا چهاربار می خواند .میزان درستی واژه ها وسرعت خواندن معمولاً
بعداز هربار خواندن به دانش آموز گفته می شود وتمرین روزانه نیز توصیه می
گردد.(ریچک ودیگران ،1996)
2- کتاب های پیش بینی پذیر :کتاب های پیش
بینی پذیر شامل الگوها یا ترانه هایی است که بخش هایی از آن بارها تکرار
می شود .بسیاری ازآن بر مبنای قصه های مردمی و قصه های پریان نوشته شده
اند .بطور مثال ،در قصه سه بز نر خشن ،موقعی که بزهای نر تک به تک روی پل
می روند ودر تله ی غول گیر می کنند ،غول هربار می پرسد ((کی روی پل تو تله ی
من گیر کرده ؟))بعداز اینکه این کتاب ها چندین بار برای کودکان خردسال
خوانده شد ،آن ها می توانند طرز بیان وجمله بندی را یاد بگیرند ودر طول
داستان همراه با گوینده ی داستان آن را تکرار کنند .کتاب های پیش بینی پذیر
بسیار خوبی برای درگیر کردن فعالانه ی کودک با داستان است .حتی قبل از
اینکه آن ها خواندن را آغاز نمایند ،با این روش آن ها دانش زبانی خود را
گسترش می دهند وبه پیش بینی آنچه گفته خواهد شد ،می پردازند.این تجربه ها
به آن ها کمک می کند وقتی خودشان شروع به داستان خوانی کردند بتوانند واژه
ها را تشخیص دهند .
3- روش همراه خوانی :دراین روش کودکان
ضمن گوش کردن به داستانی که از ضبط صوت پخش می شود همراه با آن به خواندن
متن می پردازند .در کلاس درس برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت برای کودکان
دیگر ،کودک مورد نظر می تواند با استفاده از گوشی به نوار ضبط صوت گوش بدهد
.کتاب ها ونوارهای تجارتی زیادی برای این منظور موجود است .
راه های بهبود درک مطلب
درک پایه واساس عمل خواندن است .همراه با یادگیری تشخیص واژه ،کودکان باید متن را بفهمند و با آن تعامل داشته باشند .
1- استفاده از مجموعه ی کتاب های پایه :کتاب
های پایه مجموعه ی کتاب ها ومواد کمکی ومرتبط به هم هستند که به منظور رشد
مهارت های پایه ای خواندن تهیه شده اند .مجموعه ی کتاب های پایه شامل کتاب
های طبقه بندی شده ای است که از کتاب های خیلی ساده ی آمادگی وکلاس اول
شروع می شود وتا کلاس های بالاتر ادامه می یابد وبه تدریج دشوارتر می
گردد.میزان دشواری این کتاب ها از نظر واژگان ،محتوی داستان و رشد مهارت ها
به تدریج افزایش می یابد .
2- فعال کردن دانش پیشین :
الف:روش تجربه ی زبان :روشی است که بر پایه
دانش وزبان دانش آموز بنا می شود واشکال گوناگون زبان (گوش دادن ،صحبت کردن
،خواندن ونوشتن )را به یکدیگر پیوند می دهند .این روش از تجربه ها وزبان
خود کودک به منزله ی مواد خام سود می جوید .دانش آموزان داستان هایی را
بر معلم دیکته می کنند (یا خودشان داستان هایی می نویسند ).برپایه ی همین
داستان ها آموزش خواندن صورت می گیرد .
ب: روش k-w-L:کا-دبیلیو-ال شیوه ای برای خواندن ومطالعه ی محتوای کتاب های درسی گوناگون است .(اوگل،1986)
حروف کا – دبیلیو –ال سه سئوال در سه مرحله ازیک درس است :
1-k: چه می دانم ؟ دانش آموزان درباره ی موضوعی فکر می کنند
وتمام اطلاعات خود را در مورد آن بیان می کنند .گروهی ازدانش آموزان می
توانند دانسته های خود را روی هم بگذارند .
2-w: می خواهم چه چیز را بفهمم ؟هر دانش آموز فکر می کند که
می خواهد (یا انتظاردارد)چه چیزی را از خواندن فلان مطلب یاد بگیرد وآن ها
را روی کاغذ می نویسد.سپس دانش آموزان می توانند پاسخ های خود را با یکدیگر
مقایسه کنند .
3- L: چه چیزی یاد گرفتم ؟ دانش آموزان در سکوت درس را می
خوانند وآنچه یاد گرفته اند ،می نویسند .افراد گروه می توانند مشترکاً به
این سئوال پاسخ دهند .
K چه می دانیم |
W چه می خواهیم بفهمیم |
L چه یاد گرفتیم |
برگه راهبرد کا – دبیلیو – ال
تقویت خواندن
تقویت خواندن برنامه ی ویژه ی کودکانی است که در کلاس اول در معرض خطرند (کلی ،1985)
تقویت خواندن امکان آموزش انفرادی را برای کودکانی که در
پایین ترین رتبه ی کلاس اول قرار دارند ،فراهم می نماید .تمام کلاس اولی ها
در خلال چند هفته ی اول آغاز سال تحصیلی ارزیابی می شوند وکودکانی که
پایین ترین رتبه را بدست می آورند برای گذراندن برنامه ی بهبود خواندن
انتخاب می شوند .هدف از این برنامه بالاآوردن هرچه سریعتر سطح آن ها
ورساندنشان به سطح متوسط کلاس با استفاده از تدریس خوب وکل نگر است .طبق
برخی از گزارش ها 85 درصد کودکانی که برنامه ی تقویت خواندن را گذراند ه
اند ظرف دوازده تاپانزده هفته از نظر کارآمدی در خواندن ونوشتن به سطح
متوسط کلاس رسیده اند .(فورد،1991)
در برنامه ی تقویت خواندن دانش آموز از طریق آموزش یک –به- یک
که روزانه به مدت سی دقیقه برای هر دانش آموز در برنامه درنظر گرفته شده
است مقادیر معتنابهی می خوانند و می نویسند .دو مشخصه ی اصلی این
برنامه تاکید بر مداخله ی زودرس یعنی در کلاس اول وتاکید بر ارائه ی آموزش
فشرده ی ضمن خدمت به معلم ها به منظور یادگیری روش های تقویت خواندن است .
برنامه ی تقویت خواندن از چارچوب زیر سود می جوید .
1- خواندن مطالب آشنا :دانش آموزان برای تقویت روان خوانی وجمله بندی به مواد آموزشی آشنا نیاز دارند .
2- ثبت جریان خواندن : دانش آموزان در حین خواندن مورد مشاهده قرار می گیرند وبراساس این مشاهده یک یا دو هدف برای تدریس انتخاب می شود .
3- نوشتن : فرصت های زیادی برای نوشتن
فراهم می شود .گوش دادن به صدای واژه ها ،تولید واژه های جدید،روان خواندن
واژه های آشنا وتمرین واجی برای آگاهی از صداها به دانش آموز آموزش داده می
شود .
4- معرفی کتاب جدید وخواندن برای اولین بار :
دانش آموزان کتاب جدیدی را انتخاب می کنند که امکان چالش های جدیدی را
برای آن ها فراهم می نماید .معلم وکودک هردو با صدای بلند از روی کتاب جدید
می خوانند .
روش های مقابله با مشکلات ویژه ی خواندن
وارونه سازی
وارونه سازی تمایل به معکوس کردن حروف و واژه هایی است که فقط
از نظر جهت با یکدیگر تفاوت دارند .پ به جای ث ،دور به جای رود ،زور به
جای روز ،زار به جای راز ،چپه سازی یکی دیگر از خطاهای متداول هستند .مثلاً
م به جای ما
وارونه سازی در خوانندگان مبتدی بسیار متداول است .در مراحل
آغازین خواندن چنین خطاهایی صرفاً نشانه ی بی تجربگی در حروف وواژه هاست
.عموماً با کسب تجربه ومهارت در خواندن وارونه سازی ناپدید نمی شود
.بنابراین معلم باید تشخیص دهد که وارونه سازی کودک موقتی است وجنبه ای
تحولی دارد .(درچنین مواردی باید آن را نادیده گرفت )یا اینکه به علت
ناتوانی ای است که مانع فرایند خواندن می شود ونیاز به درمان خاص دارد
.درزیر روش های ترمیمی ارائه می شود .
1-هربار بر یک حرف متمرکز شوید .به طور مثال ،با حرف ب آغاز کنید ،نمودار بزرگی درست کنید وبا کاربرد ((واژه یادآور))نظیر بادام آن را آموزش دهید .
2- برای اینکه دانش آموز واژه یا حرفی را اشتباه نگیرد آن را
روی کارتی بزرگ یا روی تخته سیاه بنویسید یا شکل حروف را برجسته درست کنید
واز دانش آموز بخواهید آن را با انگشت لمس وردگیری کند تا به تقویت حرکتی
او نیز بیانجامد .
3- زیر حرف اول کلمه ای که ممکن است دانش آموز را سردرگم کند خط بکشید یا حرف اول آن را رنگی بنویسید .
4- برای تقویت تلفظ کلمه ای که ممکن است دانش آموز را سردرگم کند به آموزش آواها بپردازید.
5- کلمه ی موردنظر را بنویسید وضمن نوشتن ، آن را تلفظ کنید .
6-از تدابیر یاد یار استفاده کنید .به طور مثال به کودک
بگویید برای نوشتن ((ب))اول فقط به نصف اول ((ب))آخر نیاز داریم و نصف دوم
((ب))آخر را هر وقت ((ب))آخر آمد به نصف اول آن می چسبانیم .
حرکت انگشت وزیر لب خواندن
حرکت دادن انگشت زیر خطوط متن وزیر لب خواندن از رفتارهای
طبیعی در مراحل اولیه خواندن است حتی خوانندگان بزرگسال ماهر هم وقتی به
متن دشواری بر می خورند دوباره به این عادت خود بر می گردند .زیرا این کار
به درک مطالب دشوار کمک می کند .برخی از دانش آموزان ممکن است برای فهم
آنچه می خوانند نیاز به این نوع کمک داشته باشند .
به هر حال ،حرکت دادن دست زیر خطوط متن وزیرلب خواندن که خود
از موانع روان خوانی هستند باید زمانی که دیگر به آن نیازی نیست مهارشوند
.در غیر این صورت هردوی این عادت ها منتهی به کلمه به کلمه خواندن وآوازهای
زائد وگفتار ناملفوظ می شود.این دو عادت مانع خواندن سریع ودر نتیجه باعث
کاهش درک می شوند .در چنین مواردی باید از رویکردهای ترمیمی زیر سود جست .
1-مطالب انتخابی نباید خیلی دشوار باشد زیرا دانش آموز را تحت فشار قرار می دهد واورا وادار به استفاده از این عادات می کند.
2- حرکت زیاد دست زیر خطوط متن ممکن است علامت مشکلات دیداری باشد .درچنین مواردی شاید بهتر باشد دانش آموز به چشم پزشک مراجعه کند .
3- دانش آموزان نسبت به عادت هایشان آگاهی پیداکنند وبفهمند که این عادت چگونه مانع پیشرفت خواندن می شود .
4- برای حذف حرکات دست در نخستین مرحله می توان از چوب خط سود
جست وآن را جایگزین انگشت کرد وبعد چوب خط را نیز حذف نمود .اگر چوب خط در
بالای سطر قرار داده شود خواننده می تواند با سرعتی که برایشان امکان دارد
بخواند وچوب خط مانع سرعت ودید او نمی شود .
5- گاه شاید لازم باشد به دانش آموزان یادآوری کنیم که دارند
لب هایشان را حرکت می دهند البته با افزایش سرعت خواندن جنبش لب ها نیز حذف
می شود .
غیر روان خواندن شفاهی
خوانندگان ضعیف اغلب غیر روان ، همراه با مکث وبسیار با تردید می خوانند.پژوهش ها نشان
می دهد که معلم ها معمولاًجریان خواندن خوانندگان ضعیف را
بیشتر از جریان خواندن خوانندگان خوب قطع می کنند وبدین ترتیب تقویت وتمرین
خوانندگان ضعیف کمتر می شود وجلو روان خوانی شفاهی باز هم بیشتر گرفته می
شود .(آلینگتون،1983)
دانش آموزان برای کسب مهارت در خواندن شفاهی نیاز به تمرین
بیشتری دارند .با اطمینان دادن به دانش آموزان در این مورد که مطالب خیلی
دشوار نیست وبا ترغیب آن ها در وهله ی نخست به صامت خوانی ونیز یادآوری
این نکته که جریان خواندنشان قطع نخواهد شد ،می توان به
روان خوانی دانش آموز کمک کرد.
ناتوانی در صامت خوانی
هدفمند ترین خواندن بزرگسال صامت خوانی است .بنابراین ، در
آموزش ترمیمی باید فرصت هایی در اختیار دانش آموز قرار بگیرد که به صامت
خوانی بپردازد .
صامت خوانی آنقدر مهم است که تاکید می شود حتی قبل از خواندن
شفاهی باید به آن پرداخته شود .برای صامت خوانی باید در دانش آموزان ایجاد
انگیزه کرد .به طور مثال می توان بر اطلاعاتی که دانش آموز باید درمتن کتاب
پیدا کند تاکید کرد وبا طرح پرسش ها وبحث هایی صامت خوانی را پیگیری کرد
تا دانش آموزان صامت خوانی را فعالیتی معنی دار بدانند .می توان به تدریج
بر میزان صامت خوانی دانش آموزان افزود .
توصیه هایی برای تقویت خواندن
1- آموزش خواندن را از زمانی آغاز کنید که فراگیران شما به
خوبی قادر باشند ٰ هر کلمه راکه می شنوند ٰدرست تلفظ کنند و معنی
ومفهوم آن را بدانند.
2- با تمرین وتکرار دانش آموزان راعادت دهید که درهنگام خواندن ٰشکل کلی کلمه را بخوانند وچشم آن ها روی اجزای کلمه مکث نکنند .
3-به فراگیران عادت دهیدکه درهنگام خواندن ٰدایره ی
دیدخودراروی کلمه ها ی بعدی آن جمله نیز گسترش دهند تا ارتباط کلمه ها ی یک
عبارت با مکث های نابجا قطع نشود .
4-به فراگیران یاددهید که درهنگام خواندن ٰبا توجه به معنی
جمله و نشانه های نقطه گذاری ٰآهنگی مناسب به کلام خود بدهند.آنان باید
بدانند که تکیه ی صدا باید روی کدام کلمه یا کدام صدا درکلمه باشد؛ درکجا
باید مکث کنند ؛ باید بتوانند حالت های تعجب وشادی ٰطلبٰخشمٰخبرٰسوال و…
راباآهنگ صدا مجسم وبیان کنند.
5-دانش آموزان باید عادت کنند کلمه هایی راکه خوانده اند ٰبدون اعراب نیز بخوانند ودرست تلفظ کنند.
6-خواندن رابه صورت عادت در دانش آموزان در آوریم.
نتیجه گیری
حرفه معلم ابتدایی باید دارای پویایی باشد. معلم باید از خود ابتکار عمل داشته باشد تا بتواند به محیط آموزشی روح بخشد.
دانشآموز
دوره ابتدایی از محیطی خشک و رسمی و معلمی عصبی، پرخاشگر و غریبه و از
مطالب درسی سنگین وحشتزده میشود و در او تنفر به وجود میآید.
معلم
باید با تکتک دانشآموزان خود رابطهای عاطفی و دوستانه ایجاد کند تا
بتواند به مشکلات و مسائل عمیق درونی آنها راه پیدا کرده و با آنها آشنا
شود.
یکی دیگر از مواردی که معلم باید در روش کاری خود حتماً به کار
گیرد، کاربرد درست و به جای تشویق دانشآموز است. اصولاً یادگیری همراه با
سختی و مشکلات فراوان است. اگر معلم بتواند تشویق را به موقع چاشنی آموزش
نماید، مطمئناً نتیجه مطلوبی حاصل خواهد شد. برای استفاده به موقع از
تشویق، معلم نیاز به تفکر و شناخت روحیات دانشآموزان، زمان استفاده آن و
شرایط محیطی دارد.
اگر معلم دوره ابتدایی بتواند درحالی که محتویات دروس
تعیین شده را تدریس میکند، همان مطالب را به صورت نمایشی، داستان، گردش
علمی و بهطور کلی استفاده به موقع از وسایل کمک آموزشی هنگام تدریس بیان
کند، مطمئناً دانشآموزان با شور و هیجان بیشتر و میل و رغبت خاصی به درس
توجه خواهند داشت و کشش و گیرایی آنها مسلماً صدبرابر خواهد شد.
البته
نقش معلم به تنهایی به تمامی مسائل و مشکلات دوره آموزشی پاسخ نمیدهد و
درصد بسیار زیادی به برنامههای آموزش و پرورش بستگی دارد. از جمله این
وظایف را میتوان انتخاب مطالب درسی، حجم و محتوای مطالب درسی، طراحی و
ساخت مدارس ابتدایی بر مبنای اصول فنی، مهندسی و معماری که بتواند در
دانشآموز کشش و گیرایی ایجادکند، ابعاد کلاس، رنگ کلاس، نور، تجهیزات،
وسایل تکنولوژی و آموزشی، برنامههای خارج از مدرسه (اردوهای تربیتی،
آموزشی و تفریحی)، نمایش فیلم و اسلاید، عکس، نصب پوسترهای مناسب، جمعآوری
مطالب از مطبوعات، ایجاد فضای سبز و باطراوت در محیط مدرسه، انتخاب
مستخدمان آموزش دیده که بتوانند مسائل دانشآموزان را درک کنند، برگزاری
مسابقات میان دانشآموزان و اهدا جوائز در حضور اولیای آنها که خود
میتواند تأثیر بسزایی در امر آموزش و پرورش داشته و نوآوری و خلاقیت خاصی
به دانشآموزان ببخشد و… نام برد.