مطهرات
مطهرات
١- آب
١٥٧ اگر مس نجس و مانند آن را آب کنند و آب بکشند، ظاهرش پاک مىشود.
١٦٥ اگر انسان شک کند که آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه، باطن آن
پاک است.
١٧٢ غذاى نجسى که لاى دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به
تمام غذاى نجس برسد، پاک مىشود.
١٧٣ اگر موى سر و صورت زياد باشد و با آب قليل آب بکشند، بايد فشار
دهند که غساله آن جدا شود.
١٨١ اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب
کمتر از کر هم پاک
مىشود.
١٨٢ اگر شکر آب شده نجس را قند بسازند و در آب کر يا جارى بگذارند،
پاک نمىشود.
٢- زمين
١٨٦ لازم نيست کف پا و ته کفش نجس، تر باشد. بلکه اگر خشک هم باشد به
راه رفتن پاک مىشود.
٣- آفتاب
١٩٢ آفتاب حصير نجس را پاک مىکند، و همچنين درخت و گياه به واسطه
آفتاب پاک مىشود.
٤- استحاله
١٩٧ چيز نجسى که معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.
١٩٨ اگر شراب به خودى خود يا به واسطه آنکه چيزى مثل سرکه و نمک در آن
ريختهاند سرکه شود، پاک مىگردد.
٢٠٠ سرکهاى که از انگور و کشمش و خرماى نجس درست
کنند نجس است.
٥- کم شدن دو سوم آب انگور
٢٠٤ چيزى که معلوم نيست غوره استيا انگور، اگر جوش بيايد، حرام
نمىشود.
٦- انتقال
٧- اسلام
٨- تبعيت
٢١٠ تبعيت آن است که چيز نجسى به واسطه پاک شدن چيز نجس ديگر، پاک
شود.
٩- برطرف شدن عين نجاست
١٠- استبراء حيوان نجاستخوار
١١- غايب شدن مسلمان
٢٢١ اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى
که مانند ظرف و فرش در
اختيار او است نجس شود و آن مسلمان غايب گردد، اگر انسان احتمال بدهد که آن چيز را
آب کشيده يا يه واسطه آنکه مثلا آن چيز در آب جارى افتاده پاک شده است، اجتناب از
آن لازم نيست.
٢٢٢ اگر خود انسان يقين کند که چيزى
که نجس بوده، پاک شده است، يا دو
عادل به پاک شدن آن خبر دهند، آن چيز پاک است. و همچنين است اگر کسى که چيز نجس در
اختيار او است بگويد آن چيز پاک شده، يا مسلمانى چيز نجس را آب کشيده باشد، اگر چه
معلوم نباشد درست آب کشيده يا نه.
٢٢٣ کسى که وکيل شده است لباس انسان را آب بکشد و لباس هم در تصرف او
باشد، اگر بگويد آب کشيدم، آن لباس پاک است.
٢٢٤ اگر انسان حالى دارد که در آب کشيدن چيز نجس يقين پيدا نمىکند،
مىتواند به گمان اکتفا نمايد.
احکام ظرفها
٢٢٧ ساختن ظرف طلا و نقره و مزدى که براى آن مىگيرند، حرام نيست.
٢٢٨ خريد و فروش ظرف طلا و نقره و پول عوضى هم که فروشنده مىگيرد،
حرام نيست.
٢٣٠ استعمال ظرفى که روى آن را آب طلا يا آب نقره دادهاند، اشکال
ندارد.
٢٣٤ استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچارى اشکال ندارد، استعمال
کرد،
بلکه گاهى واجب است.
٢٣٥ استعمال ظرفى که معلوم نيست از طلا يا نقره استيا از چيز ديگر،
اشکال ندارد.
وضو
٢٣٦ در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را
مسح کنند.
٢٤٥ بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا
سر انگشتها بشويد.
٢٤٦ براى آنکه يقين کند آرنج را کاملا شسته، بايد مقدارى بالاتر از
آرنج را هم بشويد.
٢٥٤ اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارد و کمى بکشد صحيح است.
٢٦٠ اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح، آن را آب بکشد، بايد تيمم
نمايد.
وضوى ارتماسى
٢٦٣ اگر وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى انجام
دهد،اشکال ندارد.
دعاهايى که موقع وضو گرفتن مستحب است
شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:
شرط اول: آنکه آب وضو پاک باشد.
شرط دوم: آنکه مطلق باشد.
٢٧٢ اگر فراموش کند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد صحيح است.
شرط چهارم: آنکه ظرف آب وضو مباح باشد.
شرط پنجم: آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
شرط ششم: آنکه اعضاى وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.
٢٧٦ اگر پيش از تمام شدن وضو، جايى را که شسته يا مسح
کرده نجس شود،
صحيح است.
شرط هفتم: آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد.
شرط دهم: آنکه کارهاى وضو را پشتسر هم انجام دهد.
٢٨٧ هر کدام از کارهاى وضو را که مىتواند به تنهايى انجام دهد، نبايد
در آن کمک بگيرد.
شرط دوازدهم: آنکه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
٢٩٨ اگر بعد از وضو شک کند چيزى که مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو
بوده يا نه، وضو صحيح است.
صيغه اجاره و شرائط آن
اجاره دهنده و كسى كه چيزى را اجاره مىكند بايد مكلف و عاقل باشندو به
اختيار خودشان اجاره را انجام دهند، و نيز بايد در مال خود حق تصرف داشته
باشند، پس سفيهى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند، چنانچه حاكم
شرع او را از تصرف در اموالش جلوگيرى كرده باشد، اگر چيزى را اجاره كند يا
اجاره دهد صحيح نيست.
٢١٧٤ انسان مىتواند از طرف ديگرى وكيل شود و مال او را اجاره دهد.
٢١٧٥
اگر ولى يا قيم بچه مال او را اجاره دهد، يا خود او را اجير ديگرى نمايد
اشكال ندارد، و اگر مدتى از زمان بالغ شدن او را جزو مدت اجاره قرار
دهد،بعد از آنكه بچه بالغ شد مىتواند بقيه اجاره را به هم بزند، ولى هرگاه
طورى بوده كه اگر مقدارى از زمان بالغ بودن بچه را جزو مدت اجره نمىكرد
بر خلاف مصلحت بچه بود، نمىتواند اجاره را به هم بزند.
٢١٧٦ بچه
صغيرى را كه ولى ندارد بدون اجازه مجتهد نمىشود اجير كرد، و كسى كه به
مجتهد دسترسى ندارد مىتواند از يك نفر مؤمن كه عادل باشد اجازه بگيرد واو
را اجير نمايد، به شرط آنكه اجير گرفتن بچه نابالغ به مصلحت او بلكه بنابر
احتياط واجب ترك آن داراى مفسده براى بچه نابالغ باشد.
٢١٧٧ اجاره
دهنده و مستاجر لازم نيست صيغه عربى بخوانند، بلكه اگر مالك بهكسى بگويد
ملك خود را به تو اجاره دادم و او بگويد قبول كردم، اجاره صحيح است، و نيز
اگر حرفى نزنند و مالك به قصد اين كه ملك را اجاره دهد آن را به مستاجر
واگذار كند و او هم به قصد اجاره كردن بگيرد اجاره صحيح مىباشد.
٢١٧٨ اگر انسان بدون صيغه خواندن بخواهد براى انجام عملى اجير شود، همين كه با رضايت طرف معامله مشغول آن عمل شد، اجاره صحيح است.
٢١٧٩ كسى كه نمىتواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده يا اجاره كرده، صحيح است.
٢١٨٠
اگر خانه يا دكان يا اتاقى را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه فقط
خود او از آنها استفاده نمايد، مستاجر نمىتواند آن را به ديگرى اجاره دهد،
و اگر شرط نكند، مىتواند آن را به ديگرى اجاره دهد ولى اگر بخواهد به
زيادتر از مقدارى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، بايد در آن كارى مانند
تعمير و سفيد كارى انجام داده باشد يا به غير جنسى كه اجاره كرده آن را
اجاره دهد، مثلا اگر با پول اجاره كرده، به گندم يا چيز ديگر اجاره دهد.
٢١٨١
اگر اجير با انسان شرط كند كه فقط براى خود انسان كار كند، نمىشود او را
به ديگرى اجاره داد. و اگر شرط نكند، چنانچه او را به چيزى كه اجرت او قرار
داده اجاره دهد بايد زيادتر نگيرد، و اگر به چيز ديگرى اجاره دهد مىتواند
زيادتر بگيرد.
٢١٨٢ اگر غير خانه و دكان و اتاق و اجير چيز ديگر
مثلا زمين را اجاره كند و مالك با او شرط نكند كه فقط خودش از آن استفاده
نمايد، اگر چه بيشتر ازمقدارى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، اشكال ندارد.
٢١٨٣
اگر خانه يا دكانى را مثلا يك ساله به صد تومان اجاره كند و از نصف آن
خودش استفاده نمايد، مىتواند نصف ديگر آن را به صد تومان اجاره دهد، ولى
اگر بخواهد نصف آن را به زيادتر از مقدارى كه اجاره كرده مثلا به صد و بيست
تومان اجاره دهد، بايد در آن كارى مانند تعمير انجام داده باشد يا به غير
جنسى كه اجاره كرده اجاره دهد.