تاريخجه دانشکده
- معرفی
دانشکده مهندسی مواد و
متالورژی دانشگاه علم و صنعت ايران با دارا بودن دو قطب علمی ، يکی با
عنوان مواد پيشرفته سراميکی و فلزی و ديگری قطب علمی فرآوری مواد فلزی با
کارايی بالا و با ارائه حدود 230 مقاله چاپ شده در مجلات ISI در 3 سال
گذشته، يکی از فعال ترين دانشکده های مهندسی مواد در سطح کشور می باشد که
با پشتوانه آموزشی قوی اعضای هيأت علمی مجرب و با تکيه بر امکانات آموزشی و
پژوهشی و دارا بودن بيش از 24 آزمايشگاه تحقيقاتی مدرن، فضای مناسبی را
جهت ارتقای فعاليت های پژوهشی با هدف تربيت متخصصان خبره در زمينه های
مهندسی مواد و متالورژی فراهم نموده است. علاوه بر اين با فعاليت دفتر
ارتباط با صنعت در اين دانشکده، زمينه همکاری گسترده با صنايع مختلف کشور
از قبيل صنايع فولاد، آلومينيم، مس، هوا فضا، خودروسازی، صنايع معدنی، نسوز
و سراميک و صنايع دفاعی در جهت رفع نيازهای تحقيقاتی و پژوهشی آنان فراهم
گرديده است.
دانشکده مهندسی مواد و متالورژی دانشگاه علم و صنعت
ايران، بنيان گذار آموزش مهندسی متالورژی و سراميک در ايران است. اين
دانشکده تحت عنوان گروه ريخته گری و ذوب فلزات در هنرسرای عالی فنی در سال
1336 تأسيس گرديد. در سال 1357 با تبديل دانشکده علم و صنعت به دانشگاه،
بخش متالورژی نيز به دانشکده مهندسی متالورژی تغيير يافت. اين دانشکده برای
اولين بار در ايران در سال 1362 در گرايش مهندسی سراميک شروع به پذيرش
دانشجو نمود. در سال 1363 دوره کارشناسی ارشد ناپيوسته شناسايی و انتخاب
مواد فلزی، در سال 1366 اوره کارشناسی ارشد سراميک و همچنين در سال 1370
دوره دکترای مواد، برای اولين بار در ايران در اين دانشکده تأسيس گرديد.
اين دانشکده با در اختيار داشتن 34 نفر عضو هيأت علمی با ترکيب 11 استاد،
11 دانشيار، 9 استاديار و 3 مربی يکی از بزرگترين کادرهای آموزشی و
تحقيقاتی مهندسی مواد و متالورژی در کشور را داشته و توانسته است با
استفاده از کادری مجرب، تحقيقات متنوعی را در زمينه متالورژی و سراميک به
انجام رساند.
اين دانشکده بطور متوسط در هر سال دارای حدود 440
دانشجو در مقطع کارشناسی در سه گرايش متالورژی صنعتی، متالورژی استخراجی و
سراميک است. در مقطع کارشناسی ارشد حدود 338 دانشجو در پنج گرايش سراميک،
شناسائی و انتخاب مواد فلزی، متالورژی استخراجی، بيومواد و ريخته گری و در
مقطع دکتری حدود 80 دانشجو مشغول به تحصيل در رشته مهندسی مواد هستند و
تاکنون از اين دانشکده حدود 3157 نفر در مقطع کارشناسی ، 595 نفر در مقطع
کارشناسی ارشد و 53 نفر در مقطع دکتری فارغ التحصيل شده اند.
ريشه های تاريخی آموزش فنی در گرايش های مهندسی مواد و متالورژی
آموزش
صنايع مواد و متالورژی ايران، در رشته هايی معدود نظير ريخته گری (عموماً
مفرغ ريزی)، آهنگری، سفال سازی، کاشی سازی، آجرسازی، شيشه سازی به صورت
سنتی و با نظام استاد – شاگردی قرن ها ادامه داشت. تاريخ آموزش فنی و حرفه
ای ما، هيچ نشانه ای از آموزشکده يا آموزشگاه ، مدرسه و حتی مکتبی که در آن
حرفه ای را بياموزند، در حافظه خود ندارند. در دوران اخير حتی از
استادکارانی که به روسيه و انگلستان مأمور شدند، گزارشی وجود ندارد که آنان
جز با نظام استاد – شاگردی به روش ديگری يافته های خود را به ديگران منتقل
کرده باشند و به هر حال همين گروه های کوچک، اولين حرکت به سمت آموزش نوين
محسوب می شوند. اعزام استادکاران و محصلان به خارج از کشور از سال 1226
(زمان عباس ميرزا) با اعزام دو نفر به انگلستان آغاز شد که يکی از آنها
نقاش بود و در همانجا فوت کرد و ديگری طبيب شد و به کشور بازگشت و سوال
اصلی که اگر به پزشک نيازمند بوديم آيا به همان نسبت به نقاش نيازمند بوديم
؟ بدون جواب ماند.
در ميان استادکارانی که برای آموزش به روسيه اعزام شدند (1226) شخصی بنام
استاد صادق کربلايی بود که در رسيه فن چدن ريزی و ريخته گری آموخت و خود
بعنوان استادکار در راه اندازی بخش ريخته گری اولين واحد صنعتی وابسته به
ارتش (قورخانه 1259) نقش مؤثری بازی کرد و همزمان به شاگردان خود به روش
استاد – شاگردی، ريخته گری آموخت. شاگردان استاد صادق کربلايی، جملگی به
صورت پيش کسوتان ريخته گری سنتی ايران درآمدند که با استفاده از کوره های
زمينی و اخيراً شعله ای هنوز هم فرزندان و شاگردان آنها به کار خود ادامه
می دهند و حدود 20 درصد از توليد قطعات ريختگی (آلومينيوم، مس، چدن) کشور
را در بيش از 1400 واحد حرفه ای برعهده دارند. قبل از استاد صادق در سال
های 1230، 1235 و 1260 نيز نفراتی برای آموزش آهنگری، معدن و بلورسازی
(جمعاً 3 نفر) به انگلستان، روسيه و فرانسه اعزام شده بودند که از نقش آنها
در آموزش مواد و معدن اطلاعی در دست نيست. از مجموع آمارهای منتشر شده تا
سال 1280 شمسی، برای ريخته گری و چدن ريزی 7 نفر، برای چينی سازی و
بلورسازی 4 نفر و برای معدن 4 نفر به خارج از کشور اعزام شده بودند که
علاوه بر کار در صنايع نظامی و صنايع وابسته به دولت عنوان استادکاران،
نقشی نيز در آموزش سنتی، استاد – شاگردی داشته اند، بدون هيج اثری مکتوب و
باقی مانده از تجارب آنان.
هنرستان صنعتی و هنر سرای عالی در سال 1308 تحت نظارت و برنامه ريزی آلمان
تشکيل گرديد که به دليل تمايل بنيان گزاران آن و همچنين داوطلبان، از همان
ابتدا از دوره آموزش حرفه ای به صورت پيوسته تا دوره ليسانس ادامه می
يافت. اين مرکز به صورت ديپلم فنی فارغ التحصيلانی داشت که رشته آنها را می
توان فلزکاری ناميد و هم در سطح مهندسی فارغ التحصيلانی داشت که در رشته
مکانيک يا شيمی فارغ التحصيل می شدند و به مقدار کم از متالورژی يا مواد،
اطلاع حاصل می کردند. اين مرکز چند بار مشمول تغيير برنامه شد و بالاخره در
سال 1336 رسماً بخش آموزش عالی آن تحت نام مستقل هنرسرای عالی فنی (TIT – Tehran Institute of Technology)
از بخش هنرستان صنعتی جدا گرديد و با تغيير برنامه کامل بعد از يک وقفه 10
ساله مجدداً تأسيس گرديد. اگر از ايجاد رشته معدن در دانشگاه تهران (1313)
که عملاً روش استخراج بود و ارتباط کمی با مهندسی مواد و متالورژی داشت،
صرفنظر شود، قطعی ترين مقطع آموزش مهندسی رشته های وابسته به مواد و
متالورژی به سال (1336) مربوط می شود.
دانشجويان با درجه فوق ليسانس نيز از اين هنرسرا فارغ التحصيل می شدند با
اين تعهد که در يکی از مراکز آموزش فنی و حرفه ای به مدت 5 سال خدمت
نمايند. آموزش در اين مرکز شامل دو بخش نظری و کارگاهی (آزمايشگاهی) بود که
معمولاً به صورت تقريبی 50-50 از نظر زمان تقسيم شده بود.
هنرسرای عالی فنی پس از 5 سال فعاليت، عملاً از سال 1341، دانشجوی جديد
نپذيرفت و در همان سال به جای آن دانشسرای عالی صنعتی تأسيس گرديد که اين
مرکز نيز به سرعت در سال 1344 با تغيير برنامه، مجدداً نام هنر سرای عالی
به خود گرفت. در طی 5 دوره اول، 27 نفر در رشته ريخته گری و ذوب فلزات فارغ
التحصيل شدند که بيشترين تعداد آنها مربوط به آخرين دوره (1344) و 12 نفر
بودند.
فارغ التحصيلان اين مرکز مظهر خدمات مؤثری در آموزش و صنعت متالورژی کشور
شده اند که قابل انکار نيست. بنابر دلايلی نه چندان مشخص و احتمالاً به
دليل آرای سليقه ای و يا سياسی، هنرسرای عالی فنی در سال 1341 منحل و
دانشسرای عالی صنعتی، با همان برنامه و با درجه ليسانس تأسيس گرديد، که
اولين گروه آن همزمان با آخرين گروه هنرسرای عالی فنی به تعداد 5 نفر در
سال 1344 فارغ التحصيل شدند. دانشسرای عالی صنعتی که بعدها به هنرسرای عالی
، دانشکده علم و صنعت (1350) و دانشگاه علم و صنعت (1357) تغيير نام داد،
با تغييرات برنامه ای از سال 1344 به پذيرش 20 دانشجو و از سال 1347 به بعد
به پذيرش 55 تا 60 نفر در سال پرداخت.
در سال 1348، دوره آموزشی سالانه اين مرکز به آموزش ترمی – واحدی تبديل
گرديد. در رشته متالورژی شرط فارغ التحصيلی 148 واحد عمومی، علوم پايه،
اختصاصی و تخصصی بود که تعداد واحدهای کارگاهی و آزمايشگاهی آن حدود 32
واحد بود (با احتساب ميانگين حدود 2 تا 3 ساعت برای هر واحد صنفی).
با انقلاب فرهنگی و تعطيلی دانشگاه ها و بازگشايی مجدد آنها در سال 1362،
برنامه ريزی و برنامه های آموزشی دانشگاه ها به صورت متمرکز در آمد که
تاکنون نيز ادامه دارد. رشته مهندسی مواد و متالورژی نيز به 5 گرايش ريخته
گری، شکل دادن فلزات، توليد غيرآهنی، توليد آهنی و سراميک طبقه بندی شد که
مستقيماً از طريق آزمون سراسری پذيرش می شدند. در اين سال پذيرش دانشجو در
سه گرايش ريخته گری، سراميک و توليد غيرآهنی در دانشکده متالورژی به عمل
آمد.
تا سال 1358 ، 5 دانشگاه مستقيماً به آموزش مهندسی مواد و متالورژی می
پرداختند، هر چند دانشگاه صنعتی اصفهان که از سال 1356 فعال شده بود، در
آغاز راه بود و فارغ التحصيلی نداشت. با انقلاب فرهنگی (ادريبهشت 1359) و
با توجه به برنامه های شورای انقلاب، در خرداد ماه 1359 تعداد کمی فارغ
التحصيل شدند و دانشگاه ها برای مدت 3 سال تعطيل شدند که قبلاً به آن اشاره
شد. در يک عبارت کلی، می توان مجموع فارغ التحصيلان پذيرفته شده در سال
های قبل از 1358 را با اندکی تسامح، به حدود 1500 نفر محدود کرد. در تحليل
آماری سال 1362، مجموع فارغ التحصيلان رشته های متالورژی تا آن زمان 732
نفر سنجيده شده بود و بقيه تا سال های 1368 فارغ التحصيل شدند (برگرفته از
“الگوی نظام آموزشی مهندسی مواد”).
علم و مهندسی مواد
علم و مهندسی مواد شاخه
ای از علوم است که بطور گسترده در زمينه مواد مختلف مهندسی مانند فلزات،
سراميک ها، مواد الکترونيکی و بايومتريال ها فعاليت ميکند. در اين رشته
ارتباط بين ساختار مواد، روش ساخت آنها، خواص آنها و عملکرد مواد مورد
بررسی قرار میگيرد. مهندسی مواد و متالورژی در گذشته در دو زمينه مجزای
سراميک و متالورژی تقسيمبندی ميشده است ولی اکنون شامل طيف وسيعی از مواد
از قبيل فلزات، سراميکها، پليمرها، نيمه هادیها، مواد مغناطيسی،
مواد فوتونيک و مواد بايولوژيکی ميشود. يک متالورژيست رفتاری که مواد در
شرايط مختلف (فشار و دما) از خود نشان ميدهد را بررسی ميکند، به همين جهت
در علم مواد از زمينه علوم پايه استفاده وسيعی صورت میپذيرد. بيشتر
زمينهها در علوم و مهندسی تا حدودی با مواد سروکار دارند ولی اين فقط رشته
مهندسی مواد و متالورژی است که در زمينه تمامی مواد بطور کامل احاطه دارد و
بر روی مواد متمرکز میشود، به عبارتی مهندسی و علم مواد پل ارتباطی بين
علوم پايه و مهندسی ساخت میباشد. به همين جهت اکثر رشتههای مهندسی ساخت
(برق، مکانيک، عمران، خودرو و کامپيوتر)، مصرف کننده نتايج فعاليتهای
تحقيقاتی رشته مواد میباشند.