رابطه نماز با علم پزشکی

رابطه های نماز با پزشکی

نکته اول

تاثیر نماز بر بهداشت خواب

     هر انسان طبیعی در حدود 3/1 عمر خود را در خواب به
سر می برد و تاثیر خواب بر روان و جسم انسان از دانسته های مسلم علم پزشکی
است . بطوریکه امروزه تغییرات خواب انسان از پیش آگهی های مهم و قابل توجه
در زمینه ابتلا به بیماریها ، به حساب می آید .

به عنوان مثال ، در اشخاص مبتلا به افسردگی ، میزان خواب
به نحو چشمگیری ، افزایش و یا به ندرت ، کاهش پیدا می کند . تغییرات خواب
انسان در بیماریهای جسمی نیز بسیار چشمگیر است ، بخصوص اگر تاثیر ناراحتی
های روان انسان بر جسم او را در نظر داشته باشیم و به یاد آوریم که بیش از
60 درصد مراجعه کنندگان به بیمارستانهای عمومی ، در واقع از یک مشکل روانی
رنج می برند.

     به این ترتیب ایجاد بهداشت خواب ، در واقع یک رکن
مهم بهداشت روانی و جسمی به حساب می آید و هر عاملی که در تنظیم بهداشت
خواب موثر باشد ، پیشگیری کننده و حتی درمانگر بسیاری از بیماریهای جسمی و
روانی است .

     امروزه ، نخستین اصلی که در ایجاد بهداشت خواب ،
توسط جدیدترین منابع علمی دنیا توصیه می شود “ بیدار شدن هر صبح سر یک موقع
مشخص از خواب است ” (1)

     یک نگاه کلی به جدول اوقات شرعی ، نشان می دهد ، که
وقت نماز صبح ، در تمام طول سال ، با در نظر گرفتن تغییرات ناشی از حرکات
وضعی و انتقالی زمین ، زمان ثابتی است و اقامه کننده نماز صبح ، با برخاستن
پس از اذان  در واقع اساسی ترین گام را در جهت رعایت بهداشت خواب و در
نتیجه آن ، سلامت بدنی و تعادل روانی برداشته است

نکته دوم

تاثیر نماز بر بیماری افسردگی

     حضرت علی (ع) :  
“ خداوند هر گاه خیری بر بنده اش بخواهد به او کم خوابی و کم خوری و کم حرفی را تلقین می کند .”

     در مقاله  گذشته از تاثیر نماز بر بهداشت خواب
به نکته ای اشاره کردیم . حال در ادامه همان موضوع باید گفت که دانش پزشکی
ظرف چند دهه اخیر موفق به اکتشاف مهمی پیرامون خواب شده است و آن کشف بخشی
مهم در طول خواب انسان به نام خواب  REM بوده است .(1)  پس از آنکه حدود 45
دقیقه از به خواب رفتن انسان گذشت ، مرحله  REM آغاز می شود و به مدت
کوتاهی حدود 10 تا 15 دقیقه ادامه می یابد .

     در طول مرحله REM از خواب ، به طرز اسرار آمیزی تمام
عضلات اسکلتی بدن از کار می افتد و شخص کاملا بی حرکت می شود و نوار مغزی
شخص به جای حالت خواب ، حالت بیداری کامل را نشان می دهد . بطوریکه در این
حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است .

     در طی REM درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غیر
منتظره بالا می رود و حرکات سریعی در چشمان فرد دیده می شود که وجه تسمیه
این مرحله نیز می باشد ( مرحله حرکات سریع چشم  RAPID  EYE  MOVEMENT) و
چنانچه شخص را در این حالت بیدار کنیم به احتمال بسیار قوی ابراز می کند که
در حال خواب دیدن بوده است .

     مرحله REM پس از 10 تا 15 دقیقه متوقف می شود و پس
از آن در طول خواب و به طور دوره ای و بطور منظم تکرار می شود . با این
وجود کل دوران R  EM در طول یک خواب 8 ساعتی در اشخاص طبیعی 90 دقیقه خواهد
بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزدیک به صبح به وقوع می پیوندد.

     امروزه دانش پزشکی به اثبات رسانده است که در بیماری
افسردگی یکی از تظاهرات مهم ، افزایش یافتن طول خواب  REM نسبت به میزان
طبیعی است . بطوریکه شخص افسرده به میزانی بیش از سایر اشخاص خواب می بیند .
یعنی زمان بیشتری را در مرحله  REM بسر می برد .

     از این جهت یک مبنای مهم در تولید داروهای ضد
افسردگی ایجاد داروهایی است که کاهش دهنده مرحله  REM خواب باشند .( از
جمله داروهای ضد افسردگی 3 حلقه ای )

     علاوه بر این یک روش درمانی جدید برای بیماران
افسرده ، بیدار نگه داشتن آنها ، برای کاهش میزان REM می باشد . زمان نماز
صبح که در سوره مبارکه “ اسراء ” با عنوان “ ان قران الفجر کان مشهودا ” 
از آن نام برده شده است و مورد تاکید فراوان می باشد . بگونه ای قرار گرفته
است که سبب کاهش دادن قابل ملاحظه میزان خواب REM در اشخاص می شوود .
همانطور که خواندید قسمت اعظم خواب REM در حوالی صبح بوقوع می پییوندد و
چنانچه شخص خود را ملزم به بیداری صبحگاهی کند در حقیقت جلوی ورود خود به
مرحله قابل توجهی از خواب REM را گرفته است .

     از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز خود به تنهایی
می تواند به عنوان واکسنی در پیشگیری از افسردگی و حتی دارویی در درمان
افسردگی مطرح باشد . لازم به توضیح است که خواب  REM در حد تعادل برای
سلامت و رفع خستگی لازم است اما زیادی آن منجر به مشکلات مختلف از جمله
افسردگی می شود و نقش نماز بعنوان متعادل کننده میزان  REM مطرح است .

نکته سوم

تاثیر نماز بر شادابی جسم و روان

 

     پیامبر اکرم (ص) :
“ مومن ، شوخ و لبخند بر دهان باشد و منافق بدخلق و گره بر ابرو .”

 امروزه ضرب المثل ایرانی “ خنده بر هر درد بی درمان
دواست ” مصداق کاملا علمی پیدا کرده است . دانش پزشکی در قرن حاضر به وضوح
می داند اشخاصی که اصطلاحا یک لب و هزار خنده گفته می شوند ، نسبت به آنان
که به اصطلاح با خودشان نیز قهرند ! و نسبت به زندگی بدبین و عبوس هستند ،
بسیار کمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند .

     به این ترتیب هر عاملی که شادابی را به انسان هدیه
کند ، در واقع به سلامتی جسم و روان او کمک کرده است . اما نکته بسیار مهمی
که دانش طب به بشر آموخته است ، این مطلب است که شادابی و افسردگی انسان
پیش از آنکه تحت کنترل اراده او باشد ، زیر فرمان تغییرات مواد شیمایی در
سلسله اعصاب مرکزی انسان است و ما این مطلب را در ادامه مباحث “ 40 نکته
پیرامون نماز ” از جمله مبحث “ تعادل ناقلهای عصبی ” روشن تر خواهیم کرد .

     اما در اینجا ذکر همین نکته کافی است که مثلا افزایش
یک ماده شیمیایی به نام “ دو پامین ” در بدن سبب می شود ، انسان بدون آنکه
خود بخواهد ، دچار ناراحتی و کاهش این ماده نیز سبب شاد شدن غیر ارادی
انسان خواهد شد .(1)

     بعنوان مثال ، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون
علت صبحگاهی که حالت شدید آن بعنوان ملانکولی یا همان مالیخولیا ( افسردگی 
درونزاد صبحگاهی ) شناخته می شود ، در اثر تغییرات و کم و زیاد شدن همین
مواد شیمیایی بوقوع می پیوندد.

     اما از جمله این مواد شیمیایی داخل بدن که به طور
غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ،
ماده ای به نام “ کورتیزول می باشد که میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات
سحرگاهی بشدت افزایش می یابد (2) و در صورت بیداری انسان در این ساعات ،
لذت و شعف سرمست کننده ای نصیب او می شود که بی شک بر زندگی او در تمام طول
روز تاثیر گذار است .

افزایش کورتیزول در ساعات صبح و ارتباط آن با سرخوشی
صبحگاهی ، که امروزه از مسلمات پزشکی است ، در واقع توجیه قابل توجهی بر
همه مضامینی که در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون “ اسرار سحر ” معرفی می
شوند ارائه می دهد .

     از نمونه توجه بسیار به سرخوشی و شادابی
سحرگاهی و تاثیر آن در زندگی انسان در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز حضرت
حافظ بسیار می توان یافت :

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ   از یمن دعای شب و ورد سحری بود

     ضرب المثل ایرانی مشهور که منسوب به بزرگمهر می
باشد یعنی : “ سحر خیز باش تا کامروا باشی ” نیز اشاراتی نغز به تاثیر
بیداری صبحگاهی بر زندگی شادکامانه و سعادت آمیز دارد .

     به این ترتیب واضح است ، امر واجب نماز صبح با
ارزانی داشتن بیداری صبحگاهی به انسان تقدیم کننده شادابی جسم و روان به او
می باشد و یک نتیجه مهم این شادابی ، سلامت جسم و روان خواهد بود .    

صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ    هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

نکته چهارم

تاثیر نماز بر آرامش عضلات

     گروهی از نویسندگان مسلمان ، کوشیده اند ، در
حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود جنبه هایی از نرمش عضلانی
و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر که منجر به
استراحت و آمادگی عضلانی می شوند ، مقایسه کنند . اما دیدگاه ما به آرامش
عضلانی ناشی از نماز ، از دریچه دیگری است . دانش پزشکی امروزه ، به اثبات
رسانده است که اگر شخصی در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از
خواب بیدار شود ( یعنی حدود 7 ساعت خواب ) در ساعت حدود 1 بامداد ، در بدن
او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهی اندورفین ها و آنگفالین
ها نامگذاری شده اند ، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقییم بر روی
قسمتهای مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی  (
(RELAXATION) عضلانی ، در طول روز آینده برای فرد می شوند .(1)

     اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز
بعد ساعت 10 صبح از خواب برخیزد ( یعنی حدود 10 ساعت خوا ب) اندروفین ها و
آنکفالین ها برخلاف حالت گذشته افزایش ترشح کافی پیدا نمی کنند و در نتیجه
این امر ، سبب می شود با این که این شخص حدود 3 ساعت بیشتر از شخص قبلی
خوابیده است ، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهره مند نشود .

 و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه
پیدا کند و مثلا تا ساعت 10 صبح به دراز بکشد ، احساس خستگی و کوفتگی
عضلانی پس از آن بیشتر خواهد بود .

     و اما فریضه “ نماز ” با اثر درخشان و بی نظیری که
در ایجاد بهداشت خواب دارد ( و به جنبه هایی از آن در شماره های گذشته
اشاره نمودیم ) در این مورد نیز نقش بسیار موثری ایفا می کند . چرا که “
نماز صبح ” ضمن ایجاد الزام و وجوب برای سحر خیزی ، انسان را خود به خود به
سوی یک آرامش عضلانی ناشی از مواد شیمیایی درونزا سوق می دهد .

     بزرگان عرصه علم و اندیشه مانند استاد شهید مرتضی
مطهری (ره) نیز برنامه زندگی خود را بر مبنای خوابیدن در ساعت حدود 10 شب و
برخاستن از خواب ، حدود نیم ساعت قبل از اذان تنظیم کرده بودند (2) تا از
مواهب خدا دادی و بی حد و حصر نماز ، حداکثر فیض و بهره را ببرند .

نکته پنجم

تاثیر نماز بر بیماری فشار خون

     افزایش فشار خون یکی از شایعترین دلایل مراجعه به
پزشک در سرتاسر دنیاست. بعنوان مثال یکی از جدیدترین آمارها ، در ایالات
متحده آمریکا ، شایعترین بیماریی که افراد را ناگزیر به استفاده از دارو ،
می کند افزایش فشار خون ذکر کرده است (1)  ، به علت عوارض خطرناک و متعددی
که این بیماری در بسیاری از اعضای بدن از جمله قلب و مغز و کلیه و چشم و ..
دارد ، سعی و اهتمام فراوانی در دانش پزشکی برای پیشگیری و کنترل این
بیماری در پیش گرفته شده است .

     در تمامی منابع معتبر علمی ، برای پیشگیری از ابتلا
به افزایش فشار خون و همچنین کنترل تعداد زیادی از بیماران که افزایش فشار
خونی در حد خفیف یا متوسط دارند ، رعایت برخی اصول و استفاده از درمانهای
غیر دارویی توصیه می شود . درمانهای غیر دارویی ضمن آن که هزینه چندانی را
بر بیمار تحمیل نمی کنند در پایین آوردن فشار خون و ممانعت از بروز و
پیشرفت آن موثرند .(2)

     از جمله چهار درمان اولیه و بسیار مهم غیر دارویی که
در منابع جدید علمی برای کنترل فشار خون مورد توجه قرار می گیرند ،
عبارتند از : 1. کاهش دادن اضطراب و استرس ها 2. کاهش یا عدم مصرف الکل 3.
کم کردن وزن  4. انجام ورزش های سبک بطور منظم در شبانه روز .

     اما با توجه به نقش بسیار مهمی که نمازهای واجب
یومیه ، در ایمن کردن انسان در مقابل استرس ها و مشکلات گوناگون زندگی ایفا
می کنند ( از جمله تاثیر نماز بر اضطراب که در شماره های بعدی مورد توجه
قرار خواهد گرفت ) و نیز با توجه به الزامی که نماز به شخص نمازگزار مبنی
بر عدم مصرف مشروبات الکلی می دهد ، می توان این امر را قدم موثری در
پیشگیری و کنترل فشار خون تلقی کرد .

     از طرفی نماز با حرکات موزون و قیام و قعود و رکوع و
سجود منظمی توأم است که قابل مقایسه کامل با یک نرمش سبک روزانه مشابه
آنچه که در درمانهای غیر دارویی فشار خون توصیه می شود ، می باشد . همچنین
اگر به یاد آوریم که مسلمان نمازگزار رو به قبله مکتبی نماز می خواند که
خدای آن مکتب از پر خوری و شمکبارگی بیزار است و مثلا “ عالمان فربه و چاق
را دشمن می انگارد (1) متوجه خواهیم شد که هر چهار درمان غیر دارویی مذکور ،
برای کنترل و پیشگیری افزایش فشار خون ، در ورای احکام نورانی نماز نهفته
است .           

هر چند که ما در ادامه مباحث 40 نکته پزشکی پیرامون نماز ،
اشارات دیگری در این مورد خواهیم داشت و فی المثل پیرامون تاثیر نماز بر
احساس امنیت روانی سخن خواهیم گفت .

تاثیر نماز بر ایمنی حواس

 
پیامبر اکرم (ص) :  
وضو کلید نماز و نماز کلید بهشت است .

     دانش بشری از سالها پیش حواس انسان را در پنج عنوان (
بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی و لامسه ) طبقه بندی می کند و همین حواس
پنجگانه هستند که رابطه گسترده انسان و دنیای اطراف او را شکل می دهند .

     در شماره های گذشته به چند مزیت پزشکی پیرامون نظافت
دست ناشی از وضو ، توجه یافتیم و اینک به نظافت صورت رسیده ایم که آن نیز
در آیه شریفه 9 از سوره مبارکه مائده ، بعنوان یک فرمان لا یتغیر الهی بر
عموم مسلمانان واجب شده است .

     در اهمیت نظافت صورت شاید همین نکته کافی باشد که
چهار حس از مجموع حواس پنجگانه بشری در وابستگی کامل با صورت بسر می برند .
تماس آب که منشأ پاکیزگی و حیات است و به صورت علاوه بر محاسن متعددی که
از جهت برقراری تعادل ناقل های عصبی در بدن انسان دارد ( و ما در بحث
مربوطه ، به آن خواهیم پرداخت ) از دیدگاه مقابله با آلودگیهایی که ممکن
است ، در چشم ، بینی ، دهان و پوست صورت و .. ایجاد بیماری کند مهم است .
بخصوص که در آب ، حین وضو ، و همچنین استفاده از شانه و مسواک ذکر شده است .

     با این که دست قدرتمند صنع الهی ، چنان ساختمان گوش و
بینی و چشم و .. را آفریده است که خود بخود مقاومت بی نظیری در مقابل
آلودگی می کنند و روزانه بارها و بارها بدون آنکه انسان وقوفی پیدا کند ،
آلودگیها را از خود دور می سازند ( مثلا در گوش جریان موم ، در بینی موهای
ریز متعدد ، در چشم پلک زدن و اشک و .. ) اما چنانچه آب نیز در شستشوی صورت
بکار برده شود ، ما حصل فعالیت پاک کنندگی اعضای صورت به نتیجه خواهد
رسید.                         

 علاوه بر این که حداقل 3 بار شستشوی صورت هر گونه آلودگی
محیطی را نیز از آن خواهد زدود (1) توجه به این نکته مهم است که دو راه
عمده ابتلا به عفونتها ( دهانی و استنشاقی ) هر دو مربوط به محدوده صورت
هستند .

     در هر صورت دستور قرآن مبنی بر شستن دستها و صورت
قبل از نماز با توجه به این که اعضاء معمولا پوشانده نمی شوند ( حتی در
مورد حجاب خانمها مورد استثناء واقع شده اند وجه و کفین ) و در نتیجه با
وجود اهمیت آنها از نظر تمرکز حس های پنجگانه ، در معرض آلودگی دائمی هستند
، می تواند حاوی حکمتهای بی شمار باشد ، که در سطور گذشته با اختصار ، به
مشتی نمونه خروار اشاره شد .



تاثیر نماز بر بيماريهاي روح (گناهان)

نكته بيستم

تاثير نماز بر بيماريهاي روح ( گناهان )

 

 گناه نه فقط از ديدگاه دين و قرآن بلكه از ديدگاه علم و يافته هاي جديد دانش پزشكي ، نوعي “ بيماري ” است .

بنابراين اصرار ما مبني بر اين كه بيماريهاي روح (
گناهان ) را بعنوان مسائل پزشكي بشر بشناسيم ، نه فقط ديدگاه قرآني و ناشي
از تعصب مذهبي نويسنده است ، بلكه اين موضوع يك باور عميق علمي است كه هر
چه دروازه هاي علم بيشتر به روي انسان گشوده مي گردد ، اين باور عميق بيشتر
تقويت مي شود.

     بعنوان مثال : در تعاليم اسلامي از دروغ به عنوان
يك گناه كبيره و معصيتي بزرگ ياد شده است ، و ما در مطالعات روانپزشكي به
بيماريها و اختلالات گوناگوني بر مي خوريم كه در آنها “ دروغ گويي ” بعنوان
يك علامت برجسته مطرح است .

يا “دشنام گويي ” كه يك گناه محسوب مي شود ، گهگاه با
ابتلاء حاد برخي از اشخاص به گروهي خاص از بيماريهاي رواني ، در آنها ديده
مي شود ( به اين علامت در روانپزشكي  coprolalia  گفته مي شود .)

     پس چه بسا كه ساختمان مغز و وضعيت ناقل هاي عصبي
در اشخاص دروغگو به گونه اي باشد كه آنها را به دروغگويي وا دارد يا كساني
كه دشنام گويي بيمارگونه دارند بر اثر تغييرات نابهنجاري كه بر اثر عوامل
مختلف اعم از علل جسمي ، محيطي ، رواني ، خانوادگي و .. در دستگاه اعصاب
آنها بوقوع پيوسته است ، دچار اين عارضه شده اند .

            اين قبيل مسائل شناخته شده در دانش امروز
بشر همگي دلالت بر آن دارند كه گناهاني كه بشر مرتكب مي شود همگي ناشي از
تغيير و تحولاتي در دستگاه اعصاب اوست و گناهكاران و منحرفين  بالذّات
آدمهاي بدي نيستند ، بلكه موجودات بيماري هستند كه تعادل ناقل هاي عصبي در
آنها به هم خورده است .

     بدين ترتيب برآيند و نتيجه همه عواملي كه آنها را
در بروز گناهان و بيماريها موثر مي دانند ( مثلا تربيت خانوادگي بد ،
اجتماع فاسد ، و منحرف ، دوستان ناباب و .. ) همين برهم خوردن تعادل ناقل
هاي عصبي مي باشد كه در طي نكات اخير به مطالبي پيرامون آن اشاره شد .

     با همين ديدگاه است كه در برخي ممالك پيشرفته وقتي
كسي در يك فروشگاه هنگام دزدي ، دستگير مي شود او را به جاي آن كه به پليس
بسپارند ، به بيمارستان روانپزشكي اعزام مي كنند. در حالي كه علم بشر تا
زماني كه به شناسايي كامل تغييرات ناقل هاي عصبي مربوط به هر انحراف ( مثلا
دزدي ) دست يابد و براي هر يك دارو پيشنهاد كند راه درازي را در پيش دارد و
بر اين اساس بيمارستانهاي روانپزشكي نيز در قرون حاضر نخواهند توانست كار
چنداني براي شفا بخشيدن به اين قبيل بيماران ( كه در واقع گنهكاران هستند )
انجام دهند .

و به همين دليل است كه آمار جرم و انحراف و جنايت روز به روز در كشورهاي غربي و اقتداكنندگان به ايشان بالا مي رود .

     اما از آنجا كه مكتب اسلام هيچ سؤال بشر را بدون
پاسخ نگذاشته است در مورد نحوه درمان بيماريهاي روان ( گناهان ) و ريشه كن
نمودن جرم و جنايت و انحراف از جامعه نيز ميتوان در رهنمودهاي اين مكتب
روشهاي متعدد پيدا كرد و با سرنهادن كامل و بدون قيد و شرط به دستورات آن
در راه ساختن جامعه اي به تمام معنا سالم قيام نمود.

     پس وقتي كه خالق انسان و هستي ، در كاملترين صحيفه
ضامن خوشبختي و سعادت انسان  ندا سر مي دهد كه : انّ الصّلوه تنهي عن
الفحشاء و المنكر . ميتوان با قبول كامل اين جمله الهي اطمينان يافت كه
بهترين راه مبارزه با همه بديها و منكرات “نماز ” است .

     چرا كه نماز از راههاي اسرارآميز همه ناقل هاي
عصبي بد و نامطلوب را در دستگاه اعصاب انسان مهار مي كند و او را به مفهوم
تعادل ناقل هاي عصبي نزديك مي سازد .

     با مروري كه در نكات پيشين اين مجموعه مقالات بر
فوايد پزشكي نماز نموديم و با نمونه هاي متعددي كه از تاثيرات مثبت نماز در
پيشگيري يا حتي درمان بيماريهاي جسمي و رواني انسان ارائه داديم و با
توجّه به اين موضوع كه در نظّريات مربوط به تعادل ناقل هاي عصبي ، همه
بيماريهاي جسمي و رواني انسان به نوعي در ارتباط با تحولات ناقل هاي عصبي
معرّفي مي شوند . مي توانيم به اين نتيجه درخشان برسيم كه نماز داراي
تاثيرات غير قابل انكاري بر ناقل هاي عصبي بسيار متعدد دستگاه عصبي انسان
است .

     بعنوان مثال ديديم كه چگونه نماز بهداشت خواب را
تامين مي كند و در واقع از تاثير نامطلوب آن گروه از ناقل هاي عصبي كه با
كم و زياد شدن خود ، اختلالات گوناگون مربوط به خواب را ايجاد مي كنند
جلوگيري مي نمايد .

     يا متوجه شديم كه طهارت همراه نماز از طيف گسترده
اي از بيماريهاي عفوني پيشگيري مي نمايد . بر اين اساس مي توانيم قضاوت
كنيم كه نماز جلوي بسياري از تغييرات نامطلوب ناقل هاي عصبي در دستگاه
اعصاب ، كه بر اثر بيماريهاي عفوني حاصل مي شوند ( مثل روان پريشي ناشي از
سيفليس ، افسردگي ناشي از تب مالت و .. ) را مي گيرد .

     يا در بعد بيماريهاي رواني مختلف اعم از اضطراب ،
افسردگي، وسواس ، اختلالات شخصيت و .. كه دانش امروز همگي را ناشي از تغيير
و تحولات نامطلوب ناقل هاي عصبي ميداند به تاثير گذاري نماز پرداختيم .

     با عنايت به مجموعه اين مباحث و با توجه به
مشابهتي كه بين انحرافات و گناهان با بيماريهاي مختلف جسمي و رواني ، از
نظر تاثيرات متقابل آنها بر دستگاه مغز و اعصاب ، قائل شديم مي توانيم به
تاثير نماز از طريق ايجاد تعادل در ناقل هاي عصبي در ريشه كني بيماريهاي
روح يعني همان گناهان و انحرافات ، توجه نماييم . در حقيقت ، انسان
نمازگزار با بهره بردن از اين فريضه نوراني خود را در مقابل همه گناهان و
خطاها “ ايمن ” و “ واكسينه ” مي كند .

     با اين كه در اين مورد مي توان به شواهد متعدد
آماري كه به مقايسه ميان روحيات اشخاص نمازگزار و بي نمازها پرداخته اند
استناد نمود ، اما با يك نگاه كلي به مردم اطراف نيز ميتوان به اين نتيجه
رسيد كه اشخاص نمازگزار نسبت به بي نمازها و “ تارك الصلوه ” ها داراي
ويژگيهاي برجسته اخلاقي و ارزشهاي انساني به مراتب بيشتري هستند و به اين
ترتيب تعادل ناقل هاي عصبي به درجات بيشتر در آنها برقرار است .

و اين معما براي دانش پزشكي همچنان باقي اسست كه نماز
چگونه اثرات شگفت انگيز خود را در ريشه كني گناه و انحراف از جامعه و در
واقع مقابله با تحولات نامطلوب ناقل هاي عصبي به انجام مي رساند .

     اما اي كاش بشر دانشمند امروز هر چه زودتر متوجّه
مي شد كه هر آن چه علم در طي مسير پيشرفت خود بدان دست مي يابد ، همان است
كه شكل دقيق و بي عيب و نقص آن در كاملترين مكتب ديني يعني اسلام و بخصوص
در تعبيرهاي علمي پيشوايان شيعه (ع) مورد بحث و بررسي قرار گرفته است .

     و اي كاش انسان متوجه مي شد كه براي پيمودن مسير
كمال لازم نيست كه دست به روي دست بگذارد و به انتظار بنشيند تا علم به
كمال مطلق برسد و مثلا با تكميل نظريات مربوط به ناقل هاي عصبي ، انسان را
به طريقه اي جبر گونه به سعادت و آرامش و آسايش برساند ، بلكه كافي است تا
دستورات انسان ساز آيين مقدس اسلام را گردن نهد و با اختيار كامل و بوسيله
نماز در راه برقراري تعادل ناقل هاي عصبي در سرزمين وجود خود قيام كند .

     در اين مورد آيين مقدس اسلام و بخصوص مكتب شيعه ،
نه تنها راه حلهاي عملي و قدرتمندي مثل نماز را براي برقراري تعادل ناقل
هاي عصبي ارائه داده است بلكه معصومين (ع) را بعنوان انسانهاي كامل و اسوه
هاي حسنه و مظاهر تمام عيار انسانيت معرفي نموده است .

     با توجه به آنچه كه گفتيم ، معصومين (ع) كساني
هستند كه تعادل هاي عصبي به مفهوم مطلق كلمه ، در وجود مباركشان برپاست .
بدين معني كه اين بزرگواران ، نه فقط در مقابل انجام هر گونه گناه و انحراف
يا خطا و اشتباهي مصونيت دارند ، بلكه حتي در مقابل همه بيماريهاي جسمي و
رواني نيز محفوظ هستند .

     در باور بشر دانشمند امروز ، برقراري كامل تعادل
ناقل هاي عصبي در وجود هر شخص ايجاب مي كند كه آن شخص به مفهوم سلامت كامل
دست يابد و بدين سان نه فقط از هر گونه بيماري جسمي و رواني ، بلكه از همه
گناهان و انحرافات ، به دور باشد .

     كه اين باور علمي بشر در اعتقادات فلسفي شيعه
پيرامون “ انسان كامل ” و حول و حوش مفهوم “ عصمت ” تاييد مي گردد. به
عنوان مثال “ خواجه نصير الدين طوسي (ره) ” عالم بزرگ شيعه ، در كتاب “
تجريد الأعتقاد ” با ذكر براهين حكمي و فلسفي متعدد به اثبات رسانده است كه
معصومين (ع) نه فقط در مقابل كليه گناهان و اشتباهات مصونيت كامل داشته
اند ، بلكه از ابتلا به هر گونه بيماري جسمي يا رواني نيز ايمن و محفوظ
بوده اند . شواهد تاريخي متعدد نيز نشانگر اين موضوع است كه پيامبران و
امامان (ع) در زمان نبوت و يا امامتشان ، به دليل عصمت خويش ، هرگز بيمار
نمي شده اند و يا حتي در سيماي فيزيكي و ظاهري اين اولياء الهي ، كوچكترين
ناهنجاري وجود نداشته است . و بدينسان ، در وفات اين بزرگواران پيوسته
عواملي به جز بيماري دخيل بوده است.

     با اين اوصاف مي توان حتي علت طولاني شدن بي سابقه
عمر حضرت بقيه الله امام زمان (عج ) را پيرامون اين نوع نگرش علمي و فلسفي
نسبت به عصمت ايشان دريافت نمود .   

و اين يگانه معصوم زنده در دنيا ، كه قلبهاي منتظر
شيعيان و عاشقانش ، پيوسته در حسرت ديدار با او در طپش است همان انسان
كاملي است كه در انتهاي مسير حقيقي تكامل بشريت قرار دارد و همان نمازگزاري
است كه نماز را با همه عظمتهايش ، به مفهوم حقيقي آن ، اقامه مي كند ،
نمازي كه تمامي اجزاي آن سزاوار سلام و ثنا و ستايش ابدي است .

    
“ السلام عليك حين تقوم ، السلام عليك حين تقعد ، السلام عليك حين تقراء ،
السلام عليك حين تصلّي ، السلام عليك حين تقّنت ، السلام عليك حين تركع و
تسجد ، السلام عليك حين تحلّل و تكبر ، السّلام عليك حين تحمد و تستغفر ،
السلام عليك حين تصبح و تمسي ، السلام عليك في الليل اذا يغشي و النهار اذا
تجلي ” .
 



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top