دو ویژگی اصلی دنیا در قرآن !
در
دین درباره بی ارزش بودن دنیا به معنی بی ارزشی مقایسه ای است، یعنی دنیا
ارزش ندارد که ما به خاطر آن اصول اخلاقی و اجتماعی و معنی انسانیت و
بزرگواری را از دست بدهیم.
قرآن کریم در این زمینه دو تعبیر دارد:
1.
دنیا متاع زودگذر: «وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ
مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا یُوْفَكُونَ»؛ [1] و روزى که
قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد می کنند که جز ساعتى (در عالم برزخ)
درنگ نکردند! این چنین از درک حقیقت بازگردانده می شوند.
«وَیَوْمَ
یَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ یَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ
یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ…»؛ [2] (به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها
را جمع (و محشور) می سازد آن چنانکه (احساس میکنند) گویى جز ساعتى
از روز، (در دنیا) توقّف نکردند، به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و)
بشناسند.
در
این آیات اشاره به وضع دردناک مشرکان در قیامت کرده و می گوید به خاطر
بیاور آن روز را که خداوند همه آنها را محشور می کند، در حالى که چنان
احساس میکنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبود؛
به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند.
این احساس کم بودن مقدار اقامت در دنیا، یا به دلیل آن است که اصولاً در برابر زندگى جاویدان قیامت به مقدار ساعتى بیش نیست.
یا از آن رو است که این دنیاى ناپایدار چنان با سرعت بر آنها گذشت که گویى بیش از یک ساعت نبود.
و یا این که به دلیل عدم استفاده صحیح از عمر خود، چنین می پندارند که همه عمرشان بیش از یک ساعت ارزش نداشت.
بنابر
آنچه گفته شد، جمله «یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ» (یکدیگر را می شناسند)
اشاره به مقدار درنگ آنها در دنیا است؛ یعنى آنچنان عمر را کوتاه احساس
می کنند که گویا تنها به مقدارى بود که دو نفر یکدیگر را ببینند و
معارفهاى در میان آنها انجام گردد و از همدیگر جدا شوند.
این
احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که منظور احساس کوتاهى زمان دوران
برزخ است؛ یعنى آنها در دوران برزخ در حالتى شبیه به خواب فرو می روند که
گذشت سال ها و قرون و اعصار را احساس نمی کنند، به طورى که به هنگام
رستاخیز فکر می کنند دوران برزخشان که شاید هزاران و یا دهها هزار سال
بود، بیش از ساعتى به درازا نکشید؛ [3] زیرا کوتاهى زندگى دنیا برایشان
روشن شد. آنان می پنداشتند که دنیا سراى باقى است. در حالىکه اگر دنیا
را میلیون ها سال هم تصور کنید، در برابر جاودانى آخرت هیچ وزن و اعتبارى
ندارد.
حال
چگونه است مدت زندگى چند ده سال آدمیان در برابر ابدیت آخرت:
«یَتَخَافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا»؛ [4] آنها
آهسته با هم گفتوگو میکنند (بعضى می گویند:) شما فقط ده (شبانه روز در
عالم برزخ) توقّف کردید. [5]
لذا
دنیا و توقف در آن به قدرى فانى و زودگذر است که انسان به هنگام مرگ و به
هنگام قیامت این طور می پندارد که بیش از یک شب و یک روز، یا بیش از یکى
دو ساعت در دنیا مکث ننموده است.
2. دنیا متاع اندک: «لْ مَتَاعُ الدَّنْیَا قَلِیلٌ »؛ [6] به آنها بگو سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است.
منظور از قلیل و ناچیز در اینجا فنا پذیری و از بین رفتن سریع است.
دنیا
و توقف در آن به قدرى فانى و زودگذر است که انسان به هنگام مرگ و به هنگام
قیامت اینطور میپندارد که بیش از یک شب و یک روز، یا بیش از یکى دو
ساعت در دنیا مکث ننموده است
دو اصل اساسی در هدفمندی آفرینش از نظر قرآن
از نظر قرآن جهان آفرینش بیهوده خلق نشده است؛ بلكه تمامى اجزا و عناصر آن براى هدف و غرض مشخصى خلق شدهاند.
در آیات زیادى از قرآن به هدفدارى آفرینش جهان و آدمیان اشاره شده است؛ از جمله:
«إِنَّ
فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ
لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ* الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللّهَ قِیَامًا
وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ
السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ
فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»؛ آل عمران (3)، آیه 190 – 191.؛ «مسلماً در
آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، براى صاحبان عقل و اندیشه
آیاتى است؛ كسانى كه خداوند را در حال ایستادن و نشستن و آن هنگام كه بر
پهلو خوابیدهاند، به یاد مى آورند و در آفرینش آسمان ها و زمین مى
اندیشند بارالها! این را بیهوده نیافریدهاى، منزّهى تو، ما را از عذاب
آتش نگاهدار».
شرق و غرب در قرآن به چه معناست؟
شرق و غرب در قرآن به چه معناست؟ آيا در قرآن از جهات چهارگانه نامبرده شده؟
در
قرآن كريم، در مناسبتهاي مختلف به واژه «مشرق» و «مغرب» به صورت مفرد،
تثنيه و جمع اشاره شده است كه به معناي جهت جغرافيايي آمده است از جمله:
1. مشرق و مغرب به معناي جهت جغرافيايي (شرق و غرب)، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: [1]«ولله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع عليم»
«مشرق و مغرب از آن خداست و به هر طرف رو كنيد، خدا آنجاست، خداوند
بينياز و داناست» از آيه مذكور برميآيد كه خداوند در همه جهات حاضر و
ناظر است و موجودي مادي نيست كه متعلق به يك جهت ويژه، باشد بلكه او درتمام
جهات وجود دارد.[2] و منظور از «مشرق» و «مغرب» جهات ششگانه است و خداوند
متعال در همهجا و در تمام جهات وجود دارد و تمام جهات هستي در تسلط قدرت
اوست.
يا در آيه 142، همين سوره، مجدداً
مشرق و مغرب به معناي جهات ششگانه آمده است همچنين در سورهها و آيات:
بقره 177، و 258؛ شعرا، 28، معراج،40، صافات 5، زمل، 9، الرحمن، 17،[3]
در آيات مذكور گاهي تعبير به مشرق و مغرب به صورت مفرد شده و گاهي تعبير به «مشرقين» و «مغربين» آمده است.
2.
گاهي منظور طرف يا اطراف خاص طلوع يا غروب خورشيد ميباشد، چنانكه در آيه
258، سوره بقره در داستان و احتجاج حضرت ابراهيم ـ عليهالسّلام ـ بر ضد
نمروديان به طلوع (مشرق) و غروب (مغرب) اشاره شده است.[4]
3. جهات چهارگانه شرق و غرب و جهات بين آن دو است كه شامل جنوب و شمال ميشود، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: «قال رب المشرق و المغرب و ما بينهما ان كنتم تعقلون؛[5] (موسي) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است، ميباشد اگر شما عقل و انديشه خود را به كار ميگرفتيد.»
4.
گاهي نيز كلمه «مشرق» و «مغرب» به بعد كروي بودن زمين اشاره ميكرد. از
آنجا كه در هر دو نيمكره، يك مشرق و يك مغرب وجود دارد، پس در نتيجه كرة
زمين دو مشرق و دو مغرب وجود دارد، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: «رب
المشرقين و رب المغربين»[6]
5. گاهي نيز «مشرق» و «مغرب» در قرآن كريم، اشاره به بخشهاي متعدد طلوع و غروب دارد چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: « وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا…؛[7] و مشرقها و مغربهاي پر بركت زمين را به آن قوم تضعيف شده (زير زنجير ظلم و ستم) واگذار كرديم…»
توضيح آنكه زمينهاي پهناور به خاطر خاصيت كروي بودن زمين در افقها، مشرقها و مغربها اختلاف دارند.[8]
همچنين در قرآن كريم به جهات ديگر نيز اشاره شده است مانند: جهت فوق و تحت؛ چنان خداوند متعال ميفرمايد: «لأكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم…؛[9] از آسمان و زمين روزي خواهند خورد…».
و نيز سوره واقعه، آيه 41 و…
بنابراين، در قرآن كريم از جهات ششگانه سخن آمده است.