جملات زیبا در مورد قران
گر تو می خواهی مسلمان زیستن نیست ممکن جز به قرآن زیستن
از تلاوت بر تو حق دارد کتاب تو از کامی که می خواهی بیاب
به
یقین انسان در هیچ عصر و دوره ای بی نیاز از قرآن و رهنمودهای قرآنی نبوده
و نخواهد بود ، آنان که راهی به جز صراط مستقیم را برگزینند و خود را بی
نیاز از این مشعل فروزان بدانند، در ضلالت، گمراهی و سرگردانی خواهند بود.
قرآن
امر کننده است ( به معروف ) و نهی کننده است ( از منکر ) و بر حسب ظاهر
خاموش است و در حالی در واقع گویا وحجت و برهان خدا است بر بندگانش که از
ایشان بر عمل به قرآن پیمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد و از عذاب
رهایی نیست. مگر به متابعت قرآن نور آن تمام گردانید و دین خود را به سبب
آن کامل نمود.
سید الساجدین امام زین العابدین (ع):
آیات
القرآن خزائن کلما فتحت خزانه ینبغی لک ان تنظر ما فیها ( آیات قرآن
گنجینه ای هستند پس هرگا این گنجنه را گشودی، سزاوار است نگاه کنی که در آن
چیست)
حضرت رسول ( ص):
با قرآن مانوس باشید و آن را پیشوا و رهبر خویش قرار دهید که قرآن گفتار خدای جهانیان است که از اوست و به سوی او باز می گردید.
کتابی
که بصیرت های آن آشکار است، معانی عمیق آن روشن ، ظواهر آن آشکار، پیروان
آن شادند و بسوی رضوان و جنان رهسپارند. پس شنیدن قرآن مایه رستگاری است.
احترام ملائکه به قاری قرآن
انس
با قرآن و تلاوت آمیخته با فهم معانی و مفاهیم آن ، انسان را در آسمان
معرفت الهی به پرواز در می آورد و با ملائکه هم سنخ می کند و ملکوتیان به
او عشق می ورزند، افزون بر این برخی سوره های قرآن خواص ویژه ای نیز به
همراه دارند ، از جمله در روایتی که امام صادق (ع) نقل فرموده است چنین می
خوانیم: (( پس از آنکه رسول خدا (ص) بر جنازه (( سعد بن معاذ )) نماز گزارد
، فرمود : هفتاد هزار فرشته که در میان آنها جبرئیل نیز بود بر جنازه او
نماز گزاردند. من از جبرئیل علت این احترام ملائکه را پرسیدم و او گفت :
بخاطر اینکه او در همه حالات: در نشستن ، ایستادن ، سواره بودن ، پیاده روی
و رفت و آمد (( قل هو الله احد )) را تلاوت می کرد.))
وظایف ما در قبال قرآن
1
– یاد گیری قرآن : رسول گرامی ( ص ) در این باره می فرماید: (( بهترین شما
کسی است که قرآن را بیاموزد و آن را به دیگران نیز یاد دهد))
2- قرائت قرآن: پیامبر گرامی ( ص ) می فرماید : (( خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید))
3-
تدبر در قرآن: یعنی قاری قرآن تنها به خواندن الفاظ، بدون توجه به معانی
آن، اکتفا نکند، بلکه همراه با قرائت آن در معانی قرآن اندیشه کند.
4- عمل به قرآن : که مهمترین موارد است . پیامبر اکرم (ص) فرمود: (( رب تال للقرآن و اقرآن یلعنه )) بسا کسانی که قرآن را تلاوت می کنند در حالی که قرآن بر آنها لعن و نفرین فرستد.
5- حفظ قرآن : پیامبر گرامی اسلام ( ص ) فرمودند:(( لا یعذب الله قلبا وعی القرآن؛ خداوند قلبی را که ظرف قرآن باشد ، عذاب نمی کند))
قرآن
نوری است که در آن تاریکی یافت نمی شود و چراغی است که درخشندگی آن زوال
نپذیرد، ریسمانی که رشته ی آن محکم و پناهگاهی که قله ی آن بلند و دریاییست
که تشنگان آن ، آبش را تمام نتوانند کشید و شفا دهنده ایست که بیماری های
وحشت انگیز را بزداید ، قرآن بهار دل چشمه های دانش ، سرچشمه ی عدالت و نهر
جاری زلال حقیقت است.
پس
درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختیها از قرآن یاری طلبید و خواسته
های خود را به وسیله قرآن طلب کنید و با دوستی قرآن به خدا روی آورید زیرا
وسیله ای برای تقرب بندگان به خدا ، بهتر از قرآن وجود ندارد.))
پوشش و حجاب
لزوم پوشیدگی زن در برابرمرد
بیگانه یکی ازمسائل مهم اسلامی است . در خود قرآن کریم درباره این مطلب
تصریح شده است . علیهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمیتوان تردید کرد .
پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی از مظاهر لزوم حـریم میان مردان و زنان
اجنبی است ، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی دیگر از
مظاهر آن است . این بحث را در پنج بخش باید رسیدگی کرد :
1 – آیا پوشش از مختصات اسلام است و پس ازظهور اسلام از مسلمین به غیر
مسلمین سرایت کرده است ؟ یا از مختصات اسلام و مسلمین نیست و در میان ملل
دیگر قبل از اسلام نیز وجود داشته است ؟ .
2 – علت پوشش چیست ؟ .
چنانکه میدانیم در میان حیوانات هیچگونه حریمی میان جنس نر و جنس ماده
وجود ندارد ، آنها آزادانه با یکدیگر معاشرت میکنند . قـاعده اولی طبیعی
این است که افراد انسان نیز چنین باشند . چـه موجبی سبب شده که میان جنس زن
و مرد حریم و حائلی به صورت پوشیدگی زن یا به صورت دیگر به وجود آید ؟ .
اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسی جای چنین سؤالی هست .
درباره حیا وعفاف نیزهمین پرسش هست . حیوانات در مسائل جنسی احساس شرم
نمیکنند ولی در انسان بالاخص در جنس ماده حیا و شرم وجود دارد .
3 – فلسفه پوشش از نظر اسلام .
4 – ایرادها و اشکالها .
5 – حدود پوشش اسلامی چیست ؟ .
آیااسلام طرفدار پرده نشینی زن است همچنانکه لغت ” حجاب ” بر این معنی
دلالت میکند ، یا اسلام طرفدار این است که زن در حضور مرد بیگانه بدن خود
را بپوشاند بدون آنکه مجبور باشد از اجتماع کنارهگیری کند ؟ و در صورت
دوم حدود پوشش چقدر است ؟ آیا چهره و دو دست تا مچ نیز باید پـوشیده شود یا
ماورای چهره و دو دست باید پوشیده شود اما چهره و دو دست تا مچ پوشیدنش
لازم نیست ؟ و در هر حال ، آیا در اسلام مسألهای به نام “حریم عفاف ” وجود
دارد یا نه ؟ یعنی آیا دراسلام مسأله سومی که نه “پرده نشینی ” و ”
محبوسیت ” و نه ” اختلاط ” باشد وجـود دارد یا خیر ؟ و به عبارت دیگر آیا
اسلام طـرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است یا نه ؟ .(1)
اینها پرسشهائی است که درکتابهاى علما و محققین بدان ها پاسخ داده شده است.
حجاب و پـوشش صحیح زنان یکی
از عوامل بسیار مـؤثر در حفظ خانواده است. زنی که خودسرانه جـلوه گری کند،
آتش هوس مردان را میافروزد و چشم و دل سبکسران را بیاختیار به دنبال خود
روان میکند.
هزاران پرونده
جنایی وناموسی، فحشا و روابط نامشروع بیشمار ازعواقب تلخ بلای بیحجابی و
بدحجابی است که گریبان دنیای امروز را گرفته است.
واژه حجاب
معنای لغوی حجاب که در عصر
ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست ؟ کلمه حجاب هم به معنی
پوشیدن است و هم به معنی پرده وحاجب . بیشتراستعمالش به معنی پرده است .
این کلمه ازآن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است ، و شاید
بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پـوشش حجاب نامیده
میشود که از طریق پشت پرده واقـع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان
سلیمان ،غروب خورشید را اینطورتوصیف میکند: ” « حتی توارت بالحجاب »” ( 2
) یعنی تاآن وقتیکه خورشید درپشت پرده مخفی شد پرده حاجزمیان قلب وشکم را
“حجاب “مینامند.حجاب، حصار وحریم عفت زن و سنگرمحکمی است که راه ورود فساد
و هرزگیها را سد میکند و به زن شخصیت و احترام میبخشد تا ملعبه شهوات
وبازیچه بوالهوسیها قرارنگیرد. درجامعهای که زنانش باحجاب صحیح و پوشش
کامل رفت وآمد کنند، جوانان هم با خاطری آرام به کار خود مشغول میشوند
ودور از هر گونه تحریک بیجا وخیال خام، در زمان مناسب، با رضایت و خرسندی
به تشکیل خانواده علاقمند میگردند و ازدواج میکنند.
سیمای حقیقی مسأله حجاب
حقیقت امر اینست که درمسأله
پوشش – وبه اصطلاح عصراخیرحجاب – سخن دراین نیست که آیا زن خوب است پوشیده
در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن
باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هرزنی در هرمحفلی
حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام که به روح مسائل
مینگرد جواب میدهد: خیر، مردان فقط درمحیط خانوادگی ودرکادرقانون ازدواج و
همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران
قانونی کامجوئی کنند، اما درمحیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است
.وزنان نیز از اینکه مردان را درخارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به
صورت و به هر شکل ممنوع میباشند .
درست است که صورت ظاهرمسأله اینست که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا
عریان ؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان میشود زن است ، و احیانا
مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا
محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است وآن
اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق
داشته باشد یا نه ؟ یعنی آن که در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ،
ولااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفعتر است . به قول ویل دورانت”
دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است ” .
پس روح مسأله ، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی وهمسران مشروع ،یا
آزاد بودن کامیابیها وکشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار
فرضیه اول است .
ازنظراسلام
محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی
به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط
افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین میگردد ، و از جنبه
اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد ، و از نظر
وضع زن در برابر مرد ، سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود .
فلسفه پوشش اسلامی به نظرما چند چیزاست بعضی ازآنهاجنبه روانیدارد وبعضی
جنبه خانه وخانوادگی ،و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به
بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او .
حجاب دراسلام ازیک مسأله کلیترواساسیتری ریشه میگیرد وآن اینستکه
اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به
محیط خانوادگی و در کـادر ازدواج قانونی اختصاص یـابد ، اجتماع منحصرا برای
کار و فعالیت باشد .
برخلاف سیستم غربی عصرحاضرکه
کاروفعالیت رابا لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیزد،اسلام میخواهد این دو
محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند .
دردین مقدس اسلام به حجاب اهمیت خاصی داده شده است که به مواردی از آن اشاره میشود:
درقرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یاایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی انیعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما )ای
پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا
شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است(.
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
مفهوم و ابعاد حجابدر قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع،
پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این
کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی
حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع
شدن صورت گیرد.
حجاب، به
معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی
آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و
این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گـاهی ممکن
است بُعد اول باشد ، ولی بُعد دوم نباشد ، در این صورت نمیتوان گفت که
حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هرنوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم ،
حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد.یک نوع آنحجاب ذهنی،
فکری و روحی است؛ مثلاًاعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید ونبوت،
ازمصادیق حجاب ذهنی،فکری وروحی صحیح استکه میتواند از لغزشها وگناههای
روحی وفکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی
میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در
مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام دراسلام، قرب به خداوند استکه به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ(3) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَالَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا
عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ
الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ اوست خـدایی
که میان عرب امّی (قـومی که خـواندن و نـوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری
بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را
(از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد وکتاب سماوی وحکمت الهی بیاموزد؛ با
آنکه پیش از این، همه در ورطهی جهالت وگمراهی بودند.(4)
ازقرآن کریم استفاده میشود که هدف ازتشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی،
دستیابی به تزکیهی نفس طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: قُلْ
لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ
ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگوتاچشمها ازنگاه ناروا
بپوشند وفروج واندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان
اصلح است.(5)
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (6) ای رسول مابه مردان مؤمن بگوتاچشمها را ازنگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(7) ای رسول به زنان مؤمن بگوتا چشمها را ازنگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب وپوشش قرآنی،
حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ
فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ. »(8)
پس زنهار نازک ونرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی،
حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به
گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم
شوند.« وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ
زِینَتِهِنَّ»(9)
وآن طور پای به زمین نزنند
که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.از مجموع مباحث طرح شده به روشنی
استفاده میشودکه مرادازحجاب اسلامی، پوشش وحریم قایل شدن درمعاشرت زنان
بامردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و
راه رفتن است. بنابراین،حجاب وپوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در
مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف درحریم ناموس دیگران را دارند.
همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛
حجاب و عفت
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در
اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و
عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به
ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک
حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن
بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش
ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب
که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و
پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت
درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه
با نامحرم میگردد.
حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به
این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که
بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل
نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی
مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ
النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ
أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ
یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (10) علاوه بر
رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز
هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری،نشانهای ازمرحلهی خاصی ازعفت
باطنی صاحب حجاب است.البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و
پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.
آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همین نکته، پاسخ
این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری،
تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا
مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به
آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی
گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و
ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ
درونی برخوردارمیکند؛ واساساً این حجاب ذهنی وعقیدتی، به منزلهی سنگ بنای
دیگ حجابها ازجمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار وعقاید انسان، شکل
دهندهی رفتارهای اوست.
البته،
همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی
مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصورنیست. نمیتوان
زن یا مردی راکه عریان یا نیمه عریان در انظارعمومی ظاهرمیشودعفیف دانست؛
زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی ازعلامتها ونشانههای عفاف است، و بین مقدار
عفاف وحجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی
عفاف و حجاب را ازنوع رابطهی ریشه ومیوه دانستهاند؛ بااین تعبیر که حجاب،
میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افـراد ممکن است حجاب ظاهـری
داشته باشند، ولی عـفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این
حجاب، تنها پـوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افـرادی ادعـای عفاف کرده و
با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم
میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را
بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند وهرگز قلب پاک، موجب بارور شدن
میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.
حجاب در روایات |
|
1) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود:«زنان در خانه به جایی که بر کوچه و بازار اشراف داشته باشند نروند،
چرا که نگاه مردان به آنها خیره میشود. به آنان سوره نور را بیاموزید چون
در این سوره از تحریم و عقوبت زنا و نیز از اجتناب نگاه به نامحرم سخن به
میان آمده است.»
2) امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام
فرمود:«با پوشش و حجابی کـه بـرای همسرانت قرار میدهی، چشم آنان را از
هوس و حرام بازمیداری، چرا که حجاب برای آن ها ثبات بیشتری به ارمغان
میآورد.ازخروج بیحساب وبیرویه زنان جلوگیری کن، زیرامفاسدی دارد؛ واگر
میتوانی کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد
نداشته باشند…»
3) ام سلمه
می گوید: روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابینا آمد.
پیامبر به ما دو نفرفرمود چادربه سرکنیم وخود را بپوشانیم.ماگفتیم:«یارسول
الله، ابن مکتوم که نابیناست ومارا نمیبیند.»
پیامبر فرمود:«آیا شما هم کورید و او را نمی بینید؟!»
4) امام رضا علیه السلام در نامهای به یکی از یاران خود نوشت:«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»
حجاب نزد فاطمه زهرا |
|
چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت امام کاظم علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟»
فاطمه عرض کرد:«اومرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
روزی رسول خدا ازاصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن بپروردگارش کدام
است؟»اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام
رسید.فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه
اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد).»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است. »
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه
السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با
علی.
فاطمه علیها سلام میفرماید:« هیچ کس نمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء
فرمود:« چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن
میگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می
کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، میدیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست میکردند و مرده را داخل آن میگذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبهدار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان
داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده
را داخل آن قرار دهند و پارچهای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمیشود مرده
مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»
آثار بی حجابی |
خدای تعالی انسان را در دو
جنس زن و مرد آفرید و به ایشان نعمت بخشید تا مکمل هم باشند، از ایشان
خانوادهها تشکیل گردد، نسلها ادامه یافته و باعث سکون و آرامش و رشد و
تعالی هم باشند. سپس به هر دو تکالیفی محول فرمود تا با اجرای آنها به سوی
سعادت و کمال مطلوب خویش گام بردارند. چرا که زن و مرد هر دو انسانند و هیچ
تفاوت و مزیتی از نظر انسان بودن یا در نحوه آفرینش یا رسیدن به سعادت
نسبت به همدیگر ندارند بلکه چون زن و مرد دو جنس از یک نوع میباشند که
نوعشان همان انسان بودنشان است و جنسشان زن و مرد بودن میباشد و این تفاوت
در جنس آنها نیز به خاطر انتظاراتی است که دستگاه خلقت از هر دوی آنها
دارد و الا این تفاوت عامل برتری یکی بر دیگری نیست بلکه ملاک برتریشان در
نحوه رفتار و کارهایی است که انجام میدهند درست مطلبی که در قرآن مورد
تاکید قرار گرفته که هر کس کار صالحی انجام دهد از مرد و زن او مومن است
یعنی ملاک برتری ایشان تقوا و انجام تکالیف الهی ایشان است.
مشترکات زن و مرد
با توجه به این که زن ومرد
دارای اشتراکات زیادی هستند مانند هر دو انسانند، هر دو دارای وجدان هستند،
هر دو دارای فطرت پاکی میباشند هر دو میتوانند صاحب ثروت باشند و یا
فعالیت اقتصادی نمایند در هر دو حس آرمانجویی ، حقیقت طلبی، میل به
جاودانگی و صدها وجه مشترک دیگری نیز دارند، دارای یک سلسله تکالیف مشترکی
نیز میباشند یعنی هر دو برای رسیدن به سعادت باید نماز بخوانند، هر دو
باید عمل صالح انجام دهند، هر دو از انجام هر گناهی اعم از غیبت و زنا و
غیره دوری کنند، هر دو باید در صورت داشتن امکانات مالی خمس و زکات بدهند،
اگرقدرت مالی پیدا کردند باید به حج واجبی بروند و….
تفاوتهای زن و مرد
امـا چـون از نـظر جنسی
متفاوت هستند با وجـود تمام مشترکاتی که با هم دارند دارای یک سلسله تکالیف
مخصوص به خود نیز بوده در برخی تکالیف متفاوتند هر چند برخی از راههای
رسیدن به کمال آنها متفاوت است مثلا زن درتولید مثل نقش اساسی را نسبت به
مرد دارد،عاطفه وعشق با گوشت وخون زن آمیخته شده ودرواقع جزئی ازوجود زن
میباشد،حس مادری که درهمه اینها نسبت به مرد نقش سرنوشتسازی برعهده دارد،
ولی آنها با انجام وظایف مربوط به خویش به کمال خواهند رسید چنانکه مثلا
زن با شوهرداری و مرد باجهاد مال وجان ، هردوثواب جهاد در راه خدا را
خواهند داشت. پس هر چند تکالیف متفاوتند ولی در پاداش و کمال نهایی
یکسانند.
حجاب ماموریت ویژه زنان
از جمله تفاوتهای تکلیفی زن و
مرد ، حجاب زنان میباشد ، که بر زنان واجب شده است . حجاب همچنان که
میدانیم به معنی “پوشیدن” بوده و دراصطلاح فقها ، کلمه “ستر” بکار رفته که
به معنی پوشش است. یعنی اینکه زن، خود را به نحوی ازدید نامحرم پوشانده
وجلب توجه نکند. که درسوره نورآیه 31 به این حکم الهی اشاره شده است بااین
بیان که (وبه زنان با ایمان بگودیدگان خود را_ از هرنامحرمی _فروبندند و
زیورهای خود را آشکارنگردانند مگرآنچه که _طبعا_ ازآن پیداست وباید روسری
خود را برگردن خویش فرواندازند و زیورهایهایشان را جزبرای شوهرانشان یا
پدرانشان یا پدرشوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا
پسران برادرانشان یاپسران خواهرانشان یا زنان _ همکیش _ خود یاکنیزانشان
یا کودکانی که برعورت های زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند وپاهای خود
را _به گونهای به زمین _ نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند معلوم
گردد. ای مومنان همگی _ از مرد و زن _ به درگاه خدا توبه کنید امید که
رستگار شوید.)
درصورتیکه زنان
ازعهده این تکلیف شانه خالی کنند نه تنها باعث ازدست رفتن ارزش وکرامت
انسانی خود خواهند شد بلکه نتایج بدی نیزدرجامعه بر جای خواهد گزارد که در
زیر به طورفهرست وار اشاره میگردد.
- پشت پا زدن به قانون و فرمان الهی.
- گسستن پیوند خانوادهها.
- افزایش کودکان سرراهی و بی سرپرست.
- بیماریهای روحی و روانی.
- فساد و بی بندوباری و شهوترانی
- رکود فعالیتهای اجتماعی
- صرف هزینههای غیر ضروری برای خرید وسایل آرایش و تهیه لباسهای مبتذل.
- عذاب الهی
زنان همچون مرواریدهایی هستند که
اگرازصدفشان که هماناحجاب آنهاست بیرون بیایندمورد سوءاستفاده ودستبرد
آلودگان وغارتگران حریم عصمت وحیا واقع شده،ارزش وکرامت خویش را ازدست
خواهند داد وبا جلوهگری وآرایش وعشوهگری باعث بروز بیماریهای روحی و
روانی جوانان،ازهم پاشیدن بنیان خانوادهها فساد و فحشا خواهند شد. در این
جا بد نیست جهت اهمیت مطلب نگاهی گذرا به نامهای که چارلی چاپلین به
دخترخودنوشت بیاندازیم تاروشن گرددکه حجاب فقط یک بحث مذهبی نبوده ویک
مسئله فرامذهبی میباشد