جمله در زبان فارسي

دستور زبان فارسی (جمله و اقسام آن)

مله مجموعه ‌اى است به ‌هم ‌پیوسته از کلمات که پیامى را بیان مى ‌کند.
جمله داراى اجزاء و ارکان است. ارکان جمله آن قسمت ‌هایی هستند که اگر حذف
شوند، ساختمان جمله از هم می ‌پاشد. اجزاى جمله آن‌ ها هستند که حذفشان به
ساختمان جمله آسیبى نمى ‌رساند.

دستور زبان فارسی (جمله و اقسام آن)

اقسام جمله از لحاظ ارکان:

1. نهاد (مسندالیه یا فاعل) + فعل خاص:  محمد آمد.

2. نهاد + مفعول + فعل خاص: محمد کتاب را آورد.

3. نهاد + مسند + فعل ربطی:  محمد با هوش است.

هر یک از این سه هسته، معمولا اجزایى مى ‌پذیرند از قبیل متمم، قید، بدل و مضاف‌الیه.

 

اقسام جمله از لحاظ پیام:

1. خبرى: جمله ‌اى که به یکى از صورت ‌هاى اِخبارى یا التزامى و مثبت یا منفى، درباره تحقق کار یا حالتى سخن مى‌گوید. مثال : هوا گرم است.

2. پرسشى: جمله ‌اى که به ‌وسیله آن، ظاهراً یا حقیقتاً درباره امرى پرسش شود. مثال: حال شما چطور است؟

3. امرى: جمله ‌اى که به ‌وسیله آن، راجع به تحقّق کار یا حالى درخواستى صورت پذیرد. مثال: خشمگین نشوید.

وجه امرى شامل هر دو صورت امر و نهى (مصطلح در عربى) است. در جمله‌ هاى امرى خطابى، معمولاً نهاد حذف مى ‌شود.

4. عاطفى: جمله ‌اى که با آن، یکى از عواطف و احساسات انسانى بیان شود، از قبیل تحسین، تعجّب، آرزو، و افسوس.  مثال: شما چقدر خوش ‌ذوق هستید.

 

اقسام جمله از لحاظ نظم:

1. جمله مستقیم: جمله ‌اى که ارکان یا اجزاى آن، در جاى خود قرار دارند.

مریم دیروز ما را به‌ خانه خود دعوت کرد.

2. جمله غیرمستقیم: جمله‌اى که نظم دستورى یک یا چند رکن یا جزء آن به ‌هم‌خورده است.

«مکّه پر است از کوه ‌هاى سنگى کوچک و بزرگ.»

نکته:
کاربرد جمله غیرمستقیم معمولا براى تنوع‌ بخشیدن به نوشته است. البته از
آن‌ جا که چنین جمله ‌اى، نوشته را به ‌زبان محاوره نزدیک مى‌ کند، باید در
کاربرد آن به سبک و حال و هواى اثر توجه داشت. از نمونه ‌هاى خوب کاربرد
چنین جمله ‌هایى، آثار «جلال آل احمد» است.

اقسام جمله از لحاظ فعل:

1. جمله فعلى = جمله ‌اى که داراى فعل تام است. ماه تابید.

2. جمله اِسنادى = جمله‌ اى که داراى فعل ربطى است.امین باهوش است.

3. جمله بى ‌فعل = جمله‌ اى که فعل ندارد.

حذف جمله حتماً باید با قرینه لفظى یا معنوى، و یا ساختارى باشد.

 

اقسام جمله‌هاى داراى فعل:

1. جمله ساده = جمله ‌اى که داراى یک فعل است. امین خوابید.

2. جمله مرکب = جمله ‌اى که داراى بیش از یک فعل است. همین که به ‌خانه رسیدم، مهمانان آمدند.

 

اقسام جمله مرکب:

1. ترکیب‌ شده از جمله ‌هاى کامل:

«و مى ‌دانستیم که با نخستین چراغ، شادى ‌ها همه بازخواهند گشت و ما بازخواهیم خندید.»

2. ترکیب‌ شده از جمله‌ هاى ناقص و کامل:

جمله
ناقص آن است که به ‌تنهایى داراى معنایى روشن و کامل نیست و معمولا به شکل
جمله پیرو به‌ کار مى رود. در این ‌حال، جمله کامل را جمله پایه مى
‌نامند. مثال: به درماندگان یاری کن تا خدا مدد کارت باشد.

جمله
پایه مقصود اصلى نویسنده را بیان مى ‌کند، درحالى ‌که جمله پیرو به جمله
پایه وابسته است و معمولاً مفهومى از قبیل علّت، شرط، نتیجه، زمان، و مکان
را به آن مى ‌افزاید. جمله پیرو همواره ناقص است و معمولا با حرف ربط مى‌
آید. جمله پیرو گاه پیش و گاه پس از جمله پایه قرار مى گیرد.

جمله معترضه:

جمله معترضه جمله ‌اى است که حذف آن به مفهوم اصلى جمله آسیب نرساند. این‌ گونه جمله معمولا مفهومى از قبیل دعا، نفرین، آرزو.

یا
توضیح را به مفهوم اصلى جمله مى ‌افزاید. جمله معترضه گاه پس از حرف ربط
مى ‌آید و گاه به ‌طور مستقل میان دو خطّ تیره قرار مى ‌گیرد.

استادم- که روانش شاد باد-در عرفان بی‌نظیر بود.

 

حذف ارکان یا اجزاى جمله:

در بحث های قبلی راجع به حذف در اجزای جمله صحبت کردیم و دراینجا لازم به ذکر که حذف باید به یکى از سه قرینه زیر صورت پذیرد:

1. قرینه ساختارى (= عرف زبانى): «به چپ، چپ!»، «برپا!».

2. قرینه لفظى:

«یک طرفم دریاست و طرف دیگرم، دشت بى انتها (است).»

3. قرینه معنوى:

« ـ چه کسى در بستر پیامبر به استقبال خطر رفت؟

ـ على (رفت)!»

 



جمله‌نویسی : ساختار جمله در زبان فارسی

سازمان‌بندی نوشته‌های غيرداستانی مانند نوشته‌های داستانی از
کوچک‌ترين واحد نوشتاری، يعنی جمله، آغاز می شود. جمله مجموعه‌ای از واژگان
است که پيامی را از گوينده به شنونده يا نويسنده به خواننده می‌رساند.
(گاهی جمله فقط از يک واژه درست می‌شود، مانند «آتش» به معنای شليک کردن)

  

   جمله ممکن است خبری را بيان کند، چيزی را بپرسد، انجام دادن کاری را بخواهد يا احساسی را بيان کند.

    نمونه

    الف) آريوبرزن، سردار نامی ايران، در برابر سپاهيان اسکندر مقدونی پايداری کرد. (خبری)

    ب) چه کسی نخستين رايانه‌ی شخصی را ساخت؟ (پرسشی)

    پ) چند راه کار برای پيشگيری از کمردرد پيشنهاد کنيد. (امری)

    ت) چه روز خوبی و چه هوای نکويی! (عاطفی)

  

  ساختار جمله‌ی خبری به چهار شيوه‌ی زير است:

 

 1. جمله‌ی اسنادی: مسنداليه + مسند+ فعل

    مسنداليه(نهاد)چيزی يا کسی است که پيرامونش خبری می‌دهيم و مسند(گزاره) خبر يا دانستنی است که به مسنداليه باز می‌گردد.

    نمونه

    الف) هوا تاريک است.

    هوا مسنداليه است، يعنی چيزی که تاريکی به آن باز می‌گردد. تاريک مسند است، يعنی چيزی که درباره‌ی مسنداليه گفته می‌شود .

    ب) برگ‌ها کارخانه‌های غذاسازی گياهان سبز هستند.

    کارخانه‌ی غذاسازی گياهان سبز، مسند و برگ‌ها مسنداليه است.

    پ) قورباغه، وزغ و سمندر از دوزيستان هستند.

    قورباغه، وزغ و سمندر ، همگی مسند و دوزيستان مسنداليه است.

   

 2. جمله‌ی متعدّی: فاعل + مفعول + متمم + فعل

   
جمله‌ای که فعل متعدّی(گذرا) داشته باشد، به مفعول نياز دارد، اما
می‌تواند متمم(مفعول باواسطه) نداشته باشد. متمم که با حرف اضافه به جمله
می‌پيوندد، نکته‌ای را به مفهوم فعل می‌افزايد. متمم می‌تواند قيد زمان،
قيد مکان، قيد حالت يا بيان کننده‌ی مقدار چيزی يا ابزار انجام دهنده‌ی
کاری باشد.

    نمونه

    الف) اسحاق نيوتن تلسکوپ بازتابی را اختراع کرد.

    اسحاق نيوتن ، فاعل و تلسکوب بازتابی، مفعول است.

    ب) هوشنگ کتاب‌ها را به مدرسه برد.

    به مدرسه ، متمم است و جای رخ‌دادن فعل را روشن می‌کند.

    پ) جانورشناسان خفاش‌ها را بر پايه‌ی اندازه در دو گروه خفاش‌های بزرگ ميوه‌خوار و خفاش‌های ريز، جای داده‌اند.  

  متمم اين جمله، چگونگی رده‌بندی را روشن می‌کند.

  

 3 . جمله‌ی مجهول: مفعول + متمم + فعل

   
هنگامی از ساختار جمله‌ی مجهول بهره می‌گيريم که اهميت مفعول از فاعل
بيش‌تر باشد يا ندانيم چه کسی آن کار را انجام داده است. در اين صورت،
مفعول به جای فاعل جای می‌گيرد.

    نمونه

    الف) کهن‌ترين فرش جهان زير يخ‌های منطقه‌ی پازريک، در مرز مغولستان، کشف شد.

    ب) زيردريايی‌های مجهز به اژدرافکن در هر دو جنگ جهانی برای غرق کردن کشتی‌ها به کار گرفته شدند.

    پ) سازمان ملل در سال 1945 با هدف پشتيبانی از صلح و امنيت جهانی و فعاليت‌های فرهنگی، اجتماعی و انسانی، بنيان گذاری شد.

   

 4 . جمله‌ی لازم: فاعل + متمم + فعل

    جمله‌ای که فعل لازم(ناگذرا) داشته باشد به مفعول نياز ندارد، اما می‌تواند متمم‌های گوناگونی داشته باشد.

    نمونه

    الف) ستاره‌ی دريايی با کمک مکنده‌هايش به هر سويی جابه‌جا می شود.

    ب) گدازه‌های داغ و مذاب درون زمين از راه آتش‌فشان‌ها به سطح زمين می‌ريزند.

    پ) زمين هر 24 ساعت يک‌بار به دور محور فرضی خود می‌چرخد.

   

 
جمله‌های پرسشی اغلب درست مانند جمله‌ی خبری هستند. فقط در آغاز آن‌ها
واژه‌ی «آيا» آورده می‌شود. گاهی برای ساختن جمله‌ی پرسشی از واژه‌های
پرسشی مانند چه‌کسی، چگونه، کجا، چه هنگام، کدام يا چه، که و کی بهره
می‌گيريم. در اين صورت، هر کدام از اين واژه‌ها به جای مسند، مفعول يا متمم
می‌نشيند.(گاهی جمله فقط با تغيير آهنگ کلام، پرسشی می‌شود)

    نمونه

    الف) چگونه می‌توان مخترع يا کاشف بزرگی شد؟

    ب) در چه ماه‌هايی بيش‌ترين بارندگی رخ می‌دهد؟

    پ) چرا سمندر عينکی را به اين نام می‌خوانند؟

    ت) بزرگ‌ترين و کوچک‌ترين سياره‌ی منظومه‌ی خورشيدی کدام است؟

   

 
گاهی جمله‌های خبری ظاهری پرسش‌گونه دارند، اما چيزی را از خواننده يا
شنونده نمی‌پرسند. توجه داشته باشيد که نشانه‌ی پرسش را در پايان اين
جمله‌ها به کار نمی‌بريم.

    نمونه

    الف) هنوز به درستی نمی‌دانيم چرا دايناسورها نابود شدند.

    ب) بسياری از خود می‌پرسند چگونه می‌توانيم اين راز را کشف کنيم.

   

  جمله‌های ساده و پيوسته

   
جمله‌هايی که تا کنون برای نمونه آمد، جمله‌های ساده‌ای هستند که همگی يک
فعل دارند و مفهوم روشنی را بيان می‌کنند. جمله‌های ساده با حرف‌ها يا
عبارت‌های ربطی، مانند و، که، بلکه، تا، پس، زيرا، يعنی يا اما، به هم
پيوست می‌شوند. در اين صورت، برخی از اجزای جمله به قرينه حذف می‌شود.

    نمونه

    الف) انرژی توانايی انجام دادن کار است.(يک جمله‌ی ساده)

    ب) اين رودها آب مورد نياز مردم را فراهم می‌کنند و برای توليد برق بهره‌برداری می‌شوند.

    پ) سطح رويی زبان، برجستگی‌های کوچکی به نام پرز دارد که به گرفتن غذا و جابه‌جايی آن هنگام جويدن کمک می‌کنند.

    ت) خزندگان جانوران خونسردی هستند، يعنی دمای بدن آن‌ها با تغيير دمای محيط بالا يا پايين می‌رود.

    ث) پرتو ايکس فقط برای نگاه کردن به درون بدن به کار نمی‌رود، بلکه برای بررسی درون برخی دستگاه‌ها نيز سودمند است.

    ج) قدرت‌های خارجی به چين فشار آوردند تا مرزهايش را به روی بازرگانان بگشايد.

    چ) اکنون سه پنجم از جمعيت ايرلند در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند، زيرا احتمال پيدا کردن کار در آن‌جا بيش‌تر است.

    ح) دريانوردان زيادی به سوی سرزمين‌های ناشناخته روان شدند، اما بسياری هرگز بازنگشتند.

   

 
در برخی کتاب‌های دستور زبان فارسی، جمله‌های پيوسته را نيز جمله‌ی مرکّب
دانسته و با عنوان جمله‌ی مرکب هم پايه معرفی کرده‌‌اند. در تعريف جمله‌های
هم ‌ پايه آمده است که اگر پيوند بين آن‌ها برداشته شود، هر کدام جمله‌ی
مستقلی باشند.

   

  جمله‌های مرکّب و وابسته

   
گاهی برای بيان يک مفهوم از دو يا چند جمله‌ بهره می‌گيريم که هر کدام به
تنهايی مفهوم روشنی را بيان نمی‌کنند، بلکه به هم وابسته‌اند. (اين جمله‌ها
را مرکّب ناهم پايه نيز گفته‌‌اند)

    نمونه

    الف) هنگامی که مهاجران انگليسی به استراليا آمدند، شمار بوميان بيش از 300 هزار نفر بود.

    ب) واحه‌ها در جاهايی به وجود می‌آيند که يک سفره‌ی آب زيرزمينی بر سطح زمين جريان پيدا کند.

    پ) ايرانيان نخستين مردمانی بودند که شلوار و کت پوشيدند.

    ت) هنگامی که نور از چيزی به چشم ما می‌رسد، آن را می‌بينيم.

    ث) اگر کسی به خون نياز داشته باشد، بايد خون سازگار با گروه خونی‌اش را به او منتقل کرد.

    ج) چون زلاندنو ميليون‌ها سال از بخش‌های ديگر خشکی جدا بوده است، حيات وحش ويژه‌‌ای دارد.

   

  در برخی جمله‌های مرکّب، يک جمله خود توضيحی برای اجزای جمله‌ی ديگر است.

    نمونه

    الف) کتاب قانون، که يک دانش‌نامه‌ی پزشکی است، دست‌کم 86 بار در اروپا چاپ شده است.

    ب) لشکريان صلاح‌الدين ايوبی توانستند در جنگ بزرگی، که در سال 1187 ميلادی در حطين رخ داد ، صليبی‌ها را شکست بدهند.

    ت) اين فرآيند، که فتوسنتز ناميده می‌شود، در بخش‌های کوچکی به نام کلروپلاست رخ می‌دهد.

    ث) يونانيان باستان به غيب‌گوی پرستشگاه دلفی، که با خدای خورشيد ارتباط داشت، بسيار توجه داشتند.

    ج) وقايع اتفاقيه، که با پشتيبانی اميرکبير منتشر می‌شد، از روزنامه‌ها‌ی مهم دوره‌ی قاجار بود.

    چ) حلزون مسير خود را با ماده‌ی لزجی، که از غده‌های جلوی بدنش بيرون می‌آيد، لغزنده می‌کند.

   

 
گاهی بهتر است جمله‌ی توضيح دهنده در پايان جمله‌ی ديگر بيايد. اين ساختار
به‌ويژه هنگامی مناسب است که جمله‌ی توضيح دهنده بسيار دراز است.

    نمونه

    الف) حلزون مسير خود را با ماده‌ی لزجی لغزنده می‌کند که از غده‌های جلوی بدنش بيرون می‌آيد.

    ب) خاورميانه به مجموعه‌ای از کشورهايی گفته می‌شود که در جنوب غربی آسيا، بين آفريقا و اروپا، جای دارند.

    پ) اين جلگه‌ها از رسوب خاک‌های ی پديد آمده‌اند که رودها ط ی ميليون‌ها سال با خود آورده‌اند.

    ت) يکی از سردارانی را برگزيدند که در جنگ‌ها بيش از همه زخم برداشته بود.

   

 
گاهی توضيحی که برای اجزای جمله می‌آيد، ساختار جمله‌ی کامل را ندارد، اما
مفهوم کاملی را می‌رساند. اين گونه عبارت‌ها را بدل يا وابسته‌ی اسم
می‌گويند.

    نمونه

    الف) به فرمان
آشوبانيپال، فرمان‌روای آشور، زمين‌های کشاورزی عيلامی‌ها را با شوره مخلوط
کردند تا ديگر گياهی در آن‌ها نرويد. (فرمان‌روای آشور، بدل يا وابسته‌ی
اسم است)

    ب) مسلمانان در سال 711 ميلادی توانستند آندُلس، بخش
جنوبی اسپانيا، را از فرمان ويزگوت‌ها، گروهی از بربرهای اروپا، بيرون
کنند.

    ت) جان‌ يات، شيميدان آمريکايی، در دهه‌ی 1860 ميلادی نخستين پلاستيک را ساخت.

    ث) آبورجين‌ها، بوميان استراليا، سازی به نام ديدگريدو می‌نوازند.

    ج) سوراخ‌های ريزی، به نام روزنه، بر سطح برگ‌ها وجود دارد.

   

 
توجه داشته باشد که به کار بردن چند بدل در يک جمله باعث دوری از
ساده‌نويسی و گاهی سر درگمی خواننده می‌شود و بايد از آن پرهيز شود.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top