جمله های …
خورخه
فرانسیسکو اییسادورو لوئیس بورخس شاعر ونویسنده آرژانتینی با سبک نگارش
رئالیسم جادوییه (سبک مارکز) . اگر کتابی ازش نخوندید حتما بخونید چون در
لحظه آخر ضربه رو میزنه.
– همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضایش کنی وچیزی را امضا کن که بتوانی پایش بایستی.
– آنانکه تجربههای گذشته را به خاطر نمیآورند محکوم به تکرار اشتباهند.
– وقتی به چیزی میرسی بنگر که در ازای آن از چه گذشتهای.
– آدمهای بزرگ شرایط را خلق میکنند و آدم های کوچک از آن تبعیت میکنند.
– آدمهای موفق به اندیشههایشان عمل میکنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن میاندیشند.
– گاهی خوردن لگدی از پشت، برداشتن گامی به جلو است.
– هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قایل نیست دل نبند.
-همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت میدهد به راحتی دل بکنی.
– به کسانی که خوبی دیگران را بیارزش یا از روی توقع میدانند، خوبی نکن و اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.
– قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول قضاوت بد.
-هرگاه با آدمهای موفق مشورت کنی شریک تفکر روشن آنها خواهی بود.
– وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد.
– به خودت بیاموز هرکسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد.
-هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچهای می رسی که زندگیت را روشن میکند.
– هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی آن از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه.
-عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.
– آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز میشوند، نبینی.
– تملق کار ابلهان است.
– کسی که برای آبادانی میکوشد جهان از او به نیکی یاد می کند.
– آنکه برای رسیدن به تو از همه کس میگذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت.
– نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بیخردی است.
-هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو.
– از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی.
– دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش میکنی .
یا ابوالفضل العباس
ماه بالیدن است نه نالیدن!
بساطش آموزه است نه موزه!
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن!
نماد شعور مذهب است نه شور مذهب!
منتظران مهدی(عج)به هوش باشند
حسین را منتظرانش کشتند
زمانه ی عجیبی است!
برخی مردمان امام گذشته راعاشقند، نه امام حاضر را!
میدانی چرا؟!
امام ِگذشته را هرگونه بخواهند تفسیرمی کنند،
اما امام ِحاضر را باید فرمان ببرند.
وکوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند …
من اگر نقاش بودم کربلا را می کشیدم
یک بیابان لاله سرخ نینوا را می کشیدم
دشتی از گلهای پرپر ، نقشی از حلقوم و خنجر
نقشی از عباس حیدر
اشکی از طفلان زینب ، منظر نور و هدایت
کربلا را می کشیدم
آموخته ایم از تو وفاداری را
خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت
آن روز زچشمت آبرو داری را …