جملات زیبا درباره کتاب و کتابخوانی
کتاب را نخوانید که بخوانید!
کتاب را بخوانید که بیدار شوید …
*
برای نابود کردن یک فرهنگ
نیازی نیست کتابها را سوزاند
کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .
(ویکتور هوگو)
*
خواندن بی اندیشه بیهوده است ؛
و اندیشه بدون خواندن خطرناک …
(کنفوسیوس)
*
اگر میخواهی راحت باشی کمتر بدان واگر میخواهی خوشبخت باشی بیشتر بخوان ؛
با اینحال ، خوشبختی را بر راحتی های زودگذر ارجح بدان …
*
برگهای سبز با رگبرگهای سفید، باعث میوه دادن درخت می شوند ؛
و برگهای سفید با رگبرگهای سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها …
*
از کتابفروشی پرسیدند : وضع کسب و کارت چگونه است؟
گفت : بسیار بد ، چون آنهایی که پول دارند اهل مطالعه نیستند و آنهایی هم که سواد دارند پول ندارند !!!
*
مساله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم میشه،
مساله اینه که اگر کتاب نخونی چقدر برات گرون تموم میشه!
*
به عقیدهی کرم بسیار عجیب و احمقانه است که انسان کتابهایش را نمیخورد …
( تاگور)
*
مطالعه کتاب یعنی استحمام مغز
مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعات ملامت بار به ساعات لذت بخش
*
تفاوت بسیاراست بین کسی که با شوق وحرارت کتابی را مطالعه میکند،
باآدم خسته ای که میخواهد با کتاب، خستگی خود را رفع کند
*
وقتی دانشمندی از آموختن به دیگران دریغ میکند
در واقع علم را اسیرکرده است وخود نگهبانی آنرا می دهد .
*
عارفی را گفتند:
کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید
فرمود: لازم نیست یک کتاب باشد
یک کلمه کافیست
که بدانی خدا می بیند
*
شما به قفسه کتابخانه دخیل ببندید
دوستان صمیمی پیدا می شوند که حاجت شمارا برآورده کنند
*
کسی که کتاب را برای خواب رفتن می خواند
هیچگاه بیدار نمیشود
*
اگر قفل درب کتابخانه ای را زنگ زده دیدید،
روغن کاریِ زنگار فکریِ کتاب خوانها را، در برنامه خود بگذارید.
*
ایرانی ها در روز فقط
۱۸ دقیقه و۴۷ ثانیه
کتاب میخوانند
*
همه چیز چون بسیار شود خوار و ارزان گردد ، مگر علم و دانش که هر چه بیشتر شود عزیزتر باشد.
*
جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می یابد که خواندن ، کار روزانه اش باشد.
*
کتاب معلمی است که بدون عصا و تازیانه ما را تربیت می کند.
*
کتابِ خوب در حکم رفیق خوب است.
*
کوشش برای کسب دانش نخستین و یگانه پایه ی فضیلت است.
*
همه ی اندیشه و گفتار و کردار نیک نتیجه علم و معرفت است و همه ی اندیشه و گفتار و کردار زشت ثمره نادانی.
*
اطاقِ بدون کتاب مانند جسم بی روح است.
*
اگر مادر نباشد جسم انسان ساخته نمی شود واگر کتاب نباشد روح بشر پرورش نمی یابد.
*
بعد از کتب آسمانی شریف ترین و مفیدترین کتاب ها بیوگرافی و شرح حال است.
*
بهترین کتاب آن کتابی است که انسان را به تفکر وادارد و الا به درد پاره کردن هم نمی خورد.
*
جهان کتابی بسیارعالی است ولی کسی که خواندن نمی داند فایده ای از محتوای آن بر نتواند گرفت.
*
چند دقیقه یا چند ساعت از وقت را با مطالعه گذرانیدن یکی از بزرگترین لذایذ روحی انسان است.
*
خواندن، انسان را کامل می کند و سخنرانی و گفتگوی او را حضور ذهن و سرعت انتقال می دهد.
*
کتاب برای جوانان راهنمایی است که آنها را به سوی شرافت و فضیلت می کشاند.
*
مطالعه ی کتاب یعنی تبدیل ساعت های ملامت بار به ساعات لذتبخش
*
هیچ وقت پز کتابهایی را که خوانده اید ندهید. به کتابهایی که نخوانده اید ،فکر کنید.
*
انسان های بزرگ می تواننددو دقیقه بدون
هوا،دو هفته بدون آب و یک عمر بدون پول زندگی کنند،اما بدون «کتاب» نمی
توانندحتی یک لحظه ! زنده بمانند.
*
سخن بزرگان درباره کتاب
کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که میخوانید و انسانهایی که ملاقات میکنید.
“مک لوهان”
*
بهترین دوست من کسی است که کتابهایی را به من هدیه کند که تا به حال نخوانده باشم. لینکلن
*
کتاب، بزرگترین اختراع بشر است. ویلیام شکسپیر
*
اگر مادر نباشد جسم انسان ساخته نمیشود و اگر کتاب نباشد روح بشر پرورش نمییابد. پلوتارک
*
کتاب راستین همان است که پا به تنهایی ما میگذارد. کریستین بوبن
*
اتاق بدون کتاب، همچون بدن بدون روح است. سیسرو
*
کتاب، سفینهای است که اقیانوس بیکران زمان را درمینوردد.
(فرانسیس بیکن)
*
کتاب، مونس و غمخوار اوقات حزن و خستگی است
که غم و اندوه را به سرور و شادمانی تبدیل میکند؛ رنج و غم را از آینهی
خاطر زدوده و گنجینهی ذهن را پر از گوهرهای گرانبها میکند.
“ساموئل اسمایلز”
*
خواندن کتابهای خوب، در حکم مکالمه با انسانهای شرافتمند گذشته است. دکارت
*
ستون تمدن، کتاب و مطبوعات است. پلو تارک
*
راستگوترین، بیتوقعترین، مفیدترین و همیشگیترین رفیق برای هر کسی کتاب است. مارک تواین
*
مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعتهای ملالتبار به ساعتهای لذتبخش.
“شارل دو مونتسکیو”
*
در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد. تولستوی
*
هرچه بیشتر کتاب بخوانید، بیشتر از زندگی حقیقی برخوردار خواهید شد.
“فرانسوا ولتر”
*
چشمداشتی که باید از یک کتاب داشت، این است که شفاف باشد و نور را بازتاباند.
“کریستین بوبن”
*
مطالعه، یگانه راهی است برای آشنایی و
گفتگو با بزرگان روزگار که قرنها پیش در دنیا به سر برده و اکنون در زیر
خاک منزل دارند. (دکارت)
*
مطالعه، اندیشیدن با ذهن دیگری است. آرتور شوپنهاور
*
کتابی که میخوانی، نباید به جای تو فکر کند، بلکه باید تو را به اندیشیدن وادارد.
“جیمز مک واش”
*
هنگام مطالعه کتاب، طرف صحبت فقط دانشمندان هستند.
“ساموئل اسمایلز”
*
خوشبخت، کسى است که به یکى از این دو چیز دسترسى دارد، یا کتابهاى خوب یا دوستانى که اهل کتاب باشند.
“ویکتور هوگو”
*
من هیچ غمى نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است
. در دنیا لذتى که با لذت مطالعه برابرى کند، نیست.
“مُنْتِسکیو”
*
جامعه وقتى فرزانگى و سعادت مىیابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد. سقراط
*
دانشگاه واقعى، جایى است که مجموعهاى از کتاب در آن جمعآورى شده باشد.
“کارلایل”
*
کتاب را زیاد مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ نمىدانید. مُنْتِسکیو
*
آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش
نمىگذرد، ولى کسى که به کتاب یا تحقیق علاقهمند است، هنگامى که به مطالعه
یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایى براى او بهترین بهشتهاست.
(موریس مترلینگ)
*
اشعار کتاب و کتابخوانی
انیس کنج تنهایی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است
بود بی مزد و منت اوستادی
ز دانش بخشدت هر دم گشادی
ندیمی مغز داری پوست پوشی
به سر کار گویایی خموشی
درونش همچو غنچه از ورق پر
به قیمت هر ورق زان یک طبق در
ز یک رنگی همه هم روی و هم پشت
گر ایشان را زند کس بر لب انگشت
به تقریر لطایف لب گشایند
هزاران گوهر معنی نمایند
*
*
من یار مهربانم دانا و خوش زبانم
گویم سخن فراوان با آن که بی زبانم
پندت دهم فراوان من یار پند دانم
من دوستی هنرمند با سود و بی زیانم
از من مباش غافل من یار پند دانم
اندر حکایت
سنگ های بزرگ زندگی ما کدامند؟
یک
کارشناس مدیریت زمان که برای یک گروهی از دانشجویان رشته بازرگانی صحبت می
کرد، گفت: “بسیار خوب، دیگر وقت امتحان است” سپس یک کوزه سنگی دهان گشاد را
از زیر میز برداشت و روی میز گذاشت. پس از آن ده، دوازده قلوه سنگ را که
هر کدام به اندازه یک مشت بود، با دقت درون کوزه چید. وقتی کوزه پر شد و
دیگر هیچ سنگی در آن جا نمی گرفت، از دانشجویان پرسید:”آیا کوزه پر است؟” همه با هم گفتند:”بله”. گفت:”واقعا؟!”
سپس یک
سطل شن از زیر میز بیرون آورد. مقداری از شن ها را روی سنگ های داخل کوزه
ریخت و کوزه را تکان داد تا دانه های شن در بین سنگ ها جای گیرد. بار دیگر
پرسید:”آیا کوزه پر است؟” این بار یکی ااز دانشجویان جواب داد:”احتمالا
نه!” گفت:”خوب است” و سپس یک سطل ماسه را درون کوزه ریخت. ماسه ها در فضای
خالی بین سنگ ها و دانه های شن جای گرفت. بار دیگر پرسید:”پر شد؟” این بار
کسی جوا نداد!
این بار
یک تنگ آب برداشت و آب آن را در کوزه ریخت تا کاملا پر شد. سپس رو به
دانشجویان کرد و پرسید:” چه کسی می تواند بگوید که چه نکته ای در این کار
نهفته بود؟” دانشجویی دستش را بالا گرفت و گفت:” این که برنامه زمانی ما
هرقدر هم که فشرده باشد، اگر سخت تلاش کنیم همیشه می توانیم کارهای بیشتری
را در آن بگنجانیم”. استاد پاسخ داد:”خیر!” حقیقتی که این آزمایش به ما می
آموزد این است که اگر سنگ های بزرگ را اول نگذارید، هیچ گاه فرصت پرداختن
به آن ها را نخواهید یافت.
سنگ های
بزرگ زندگی شما کدام ها هستند؟ همسرتان، فرزندانتان، رویاهایتان، سلامتی
تان، انگیزه های با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن ها عشق
می ورزید، زمانی برای خودتان و یا…؟
به یاد
داشته باشید که ابتدا این سنگ های بزرگ را بگذارید، در غیر این صورت به آن
ها دست نخواهید یافت. اگر با کارهای کوچک و کم اهمیت (شن و ماسه) زمان و
زندگی تان را پر کنید، هرگز وقت کافی برای کارهای بزرگ و مهم(سنگ های بزرگ)
نخواهید یافت.
نتیجه گیری: هر روز صبح از خود بپرسیم :”سنگ های بزرگ زندگی من کدامند؟” تا آن ها را در کوزه برنامه های خود اول بگذارم.