توجه بدهید، احترام بخرید
چه کسی می تواند ادعا کند که نیاز به احترام دیگران ندارد؟ بیایید کمی با
خودتان روراست باشید. همه ما انسان ها از احترام دیگران نسبت به خود شاد و
راضی می شویم و اگر اعتماد به نفس ناچیزی هم داشته باشیم با توجه و احترام
دیگران بیشتر به ارزش وجودی مان پی خواهیم برد، اما قبل از اینکه روی
احترام و توجه دیگران تمرکز کنید، بهتر است اول این سوال را از خود بپرسید
که شما چه کاری می توانید برای دیگران انجام دهید؟ با این سوال قدم اول را
در کسب احترام دیگران برداشته اید
سر قولتان بمانید
حتی
اگر قول کوچکی به کسی می دهید حتما خود را متعهد به انجام آن کنید. این
نشانه احترام شما به افراد است. اگر نیازمند احترام هستید ابتدا خودتان
باید برای دیگران احترام قائل شوی. اگر قول های زیادی داده اید که از پس
انجام آن برنیامده اید، نشان می هد شما بیش از حد توانتان به دیگران قول
داده اید. یادتان باشد افراد خوش قول همیشه محبوب و دوست داشتنی هستند.
علاوه بر خوش قول ماندن سعی کنید بی جهت وقت دیگر افراد را نگیرید. مثلا در
یک جلسه کاری با تعریف کردن موضوعات بی ربط وقت جلسه را طولانی نکنید. این
کار نتیجه منفی روی حس احترام افراد نسبت به شما دارد.
به این
موضوع فکر کنید ممکن است آدم ها درگیر کاری باشند بنابراین صحبت هایتان را
مستقیم بیان کنید تا دیگران هم راحت تر تصمیم بگیرند.
پشت سر هم نگویید: «متاسفم»
افرادی
که بدون فکر کردن مدام از کلمه «متاسفم» استفاده می کنند چندان مورد
احترام دیگران نیستند. معذرت خواستن زمان و مکان مخصوص خودش را دارد. اگر
بابت اشتباهی که مرتکب شده اید، دوستان یا افراد خانواده تان را ناراحت
کرده اید حتما عذرخواهی کنید، اما در عرض یک ساعت بابت هر موضوع کوچکی مدام
نگویید «متاسفم» خصوصا در محل کار.
فروتن باشید
هر
فردی در زندگی شما می تواند یک آموزگار باشد این موضوع طبیعی است که شما
در هر چیزی متخصص نیستید و گاهی لازم است از تجربه های دیگران نیز استفاده
کنید. فروتن بودن یعنی بپذیرید هر فردی در روی کره زمین چیزی برای عرضه
کردن دارد و شما می توانید از داشته های دیگران نیز بهره ببرید. وقتی نسبت
به دیگران فروتن باشید و در شرایط مختلف ناآگاهی خود را پیرامون بعضی مسائل
بپذیرید، به فرد قابل احترامی تبدیل خواهید شد.
وظیفه تان را به درستی انجام دهید
اگر
با شخصی قرار گفت و گو دارید قبل از آن اطلاعاتی راجع به آن فرد به دست
آورید و با اطلاعات کامل با او صحبت کنید. این کار احترام دیگران را نسبت
به شما برخواهد انگیخت. اگر شما کسی هستید که قرار است با او یک گفت و گوی
کاری انجام شود تمام اطلاعات و مدارک لازم را همراه داشته باشید. وقتی با
یکی از دوستانتان صحبت می کنید گفته های آنها را به خاطر بسپارید و اگر
درخواستی از شما دارند آن را در جایی یادداشت کنید تا در ملاقات بعدی
نیازشان را برآورده کنید. توجه به دیگران باعث ایجاد حس احترام در آنها
نسبت به شما خواهدشد.
الهام بخش باشید
افراد
را برای رسیدن به رویاها و اهدافشان تشویق کنید. وقتی در دیگران شور و
اشتیاق کافی برای رسیدن به اهدافشان ایجاد می کنید و به آنها و باورهایشان
بها می دهید حس احترام خواه ناخواه به وجود خواهد آمد.
«نه» گفتن را بیاموزید
از
اینکه گاهی اوقات نمی توانید جواب مثبت به دیگران بدهید احساس خجالت
نکنید. وقتی همیشه دیگران را به خودتان ترجیح می دهید چگونه می توانید
انتظار احترام از سوی دیگران را داشته باشید. وقتی به دیگران «نه» می گویید
یعنی وقتتان آنقدر ارزش دارد که گاهی نمی توانید از آن بگذرید. همین
دیدگاه حس احترام دیگران را برخواهد انگیخت.
ساکت نمانید
اگر
در شرایطی نسبت به شما بی احترامی شده یا شخص خاصی به نوعی قصد سوءاستفاده
از شما را دارد، ساکت نمانید و از حق خود دفاع کنید. دفاع کردن از خود کار
سختی است اما به دیگران یاد خواهدداد که حریم شما را رعایت کنند. سکوت
کردن در شرایطی که حقوق دیگران نیز پایمال شده کار درستی نیست. در حد توان
اگر کسی از شما کمک خواست به او کمک کنید و اجازه ندهید در جایی شاهد بی
عدالتی و پایمال شدن حقی باشید. وقتی از دیگران دفاع می کنید احترام نیز به
دست خواهید آورد.
شنونده خوبی باشید
افرادی
که بی وقفه صحبت می کنند و اجازه صحبت به کسی نمی دهند به هیچ وجه مورد
احترام دیگران نیستند. از اینکه تمام ساعت ها فقط در مورد خودتان صحبت
کنید، دست بردارید و در عوض به حرف دیگران نیز گوش دهید. قبل از اینکه
کلامی بر زبان بیاورید در مورد آن فکر کنید. سنجیده حرف زدن و شنونده خوبی
بودن 2 عامل مهم در جلب توجه و احترام دیگران است.
احساس هایتان را کنترل کنید
سعی
کنید هیجان ها و احساس های خود را نسبت به شنیدن یک خبر خوب یا بد کنترل
کنید و سریع از خود واکنش نشان ندهید. مدیران بزرگ دنیا و افرادی که در نظر
دیگران مورد احترام هستند تفاوت بین واکنشی عکس العمل نشان دادن و پاسخ
دادن را به خوبی می دانند. چه خبر خوبی را دریافت کنید و چه یک خبر بد و
ناراحت کننده ای، ابتدا خودتان را کنترل کنید و هوشمندانه و درست جواب
بدهید. این واکنش باعث جلب احترام دیگران نسبت به شما می شود.
راهکارهایی برای بهبودی رابطه داماد و مادرزن
چند وقت پیش یکی از تیترهای صفحه حوادث روزنامه توجهم را به خود جلب کرد؛
دامادی با نارنجک مادرزنش را منفجر کرده بود! امیدوارم همه مادرزنها مرا
ببخشند از این که از فعل «منفجر کردن» استفاده میکنم، اما آخر انفجار
طبیعیترین خصلت نارنجک است.
وقتی این خبر روزنامه را میخوانیم
ناخودآگاه به ذهنمان خطور میکند که رابطه داماد با مادرزن تا چه حد باید
خصمانه باشد که داماد متن زندگی را با صحنه جنگ اشتباهی بگیرد. اگرچه همه
دامادها و مادرزنها با نارنجک سراغ همدیگر نمیروند، اما بعضیهایشان
نارنجک را رقیق میکنند یا به تکههای مساوی تبدیل میکنند که برای یک عمر
قابل استفاده باشد.
برای تنظیم رابطهای مثبت میان مادرزنها و دامادها بدون آن که ضامن نارنجک چکانده شود، چه باید کرد؟
راهنماییهای خواسته نشده بحران ایجاد میکند
عوامل
متعددی میتواند به ایجاد درگیری در خانواده منجر شود. متداولترین عاملی
که اغلب مورد توجه قرار میگیرد درگیری «داماد با مادرزن» یا «عروس با
مادرشوهر» است.
مشکل مشترک، قدرت کشمکش نسلهاست. هر شخصی سلیقهها و
احساسات خاص خود را دارد، بنابراین اختلاف داماد با مادرزن تعجب ندارد.
این اختلاف ذائقه در موضوعاتی نظیر کجا زندگی کردن، چگونگی تعیین خطمشی
زندگی و … خود را نشان میدهد. در این میان برخی ترجیح میدهند شیوه ترکیبی
زندگی را انتخاب کنند و برخی به سبک مستقل روی میآورند. به هر حال
نمیتوان انکار کرد یکی از عوامل شایع و ویرانگر ازدواج، کشمکش بر سر قدرت
است. بیشترین کشمکشها هم بین«داماد و مادرزن» یا «عروس و مادرشوهر» اتفاق
میافتد. در کشمکشهای طولانی به ندرت میتوان برنده را پیدا کرد. وجود
کشمکش زیاد به این معناست که مردم اصلا فراموش کردهاند برای چه چیزی
میجنگند.
«راهنماییهای درخواستنشده» به عنوان یکی از اهرمهای
ایجاد بحران در روابط داماد و مادرزن است. گاه مشکل داماد با مادرزن به
روزهای اول آشنایی و خواستگاری برمیگردد. بعضی وقتها مادرزن به دلیل
ایجاد محدودیت، تعیین خطمشی و… رنجش را در دل داماد ایجاد میکند که
مدتها آن رنجش بر روابط آنها سایه میافکند و طبیعتا در ادامه به تعارضات
شدید زوج دامن میزند. البته بسیاری از خانوادهها هم هستند که با
برخورداری از فرهنگی غنی میان فرزندان خود و افرادی که به عنوان داماد یا
عروس وارد خانوادهشان میشوند تبعیضی قائل میشوند و تجربیات خود را بدون
غرضورزی در اختیار آنها قرار میدهند، با این همه تازه واردها آن را به
عنوان دخالتی در زندگیشان تلقی میکنند و به خاطر همین پیشداوری این رابطه
مثبت را به پرتگاه میبرند. نقطه مقابل نیز وجود دارد؛ مادرزنها و
مادرشوهرهایی که به دلیل کنترل زندگی فرزندانشان به قصد و عمد، سعی بر
دخالت مستقیم مینمایند و با امر و نهی سعی میکنند به زندگی فرزندانشان
آنطور که خود میپسندند سمت و سوی بدهند، غافل از آنکه عملکرد آنها آغازی
بر مشکلات حاد میان زوجها است.
تلقینات منفی، شکاف در رابطه
بسیاری
از دخترها و پسرها سالها پیش از ازدواج در بمباران اطلاعات منفی از
کاراکتر «مادرشوهر» و «مادرزن» قرار میگیرند. در جامعه ما عموما تصویری
منفی از «مادرزن» ارائه میشود، از این زاویه شاید بتوان بخشی از اختلافات
داماد و مادرزن را ناشی از این تلقینات دانست. بسیاری از زوجهایی که با
این ذهنیت غلط زندگی خویش را آغاز میکنند بدون آنکه واقعا دخالتی از جانب
بزرگترها به زندگی آنها وارد آید از همان ابتدا سعی بر جداسازی میکنند و
محدودیتهایی برای آمد و شد قائل میشوند که همین مساله نیز میتواند به
شروع چالشهای خانوادگی بعدی منجر شود. در الگوی عمومی، زوجها خانوادههای
ترکیبی دارند، بنابراین ما مجبوریم دو مجموعه گسترده و سببی را یکپارچه
سازیم. برخورد واقعگرایانه در مسائل و نگرش مثبت اعضا میتواند به استحکام
پیوندها کمک کند.
سکوت در جمع، مشاجره در خلوت
اختلاف
جنسیتی و سنی در بروز چالش بین مادرزن و داماد بیتاثیر نیست اما بالا
بودن میزان تحصیلات یا طبقه اجتماعی اقتصادی نمیتواند به مثابه روشی
برای کاستن یا از بین رفتن اختلافات تلقی شود.
گاهی مادرزنها یا
مادرشوهرها احساس میکنند با ارائه تجربیات زندگی خویش میتوانند گامی برای
سعادتمندی فرزندانشان بردارند اما به این مساله توجه نمیکنند که داماد
یا عروس پذیرای تجربیات آنها هستند یا نه، اتفاقی که اینجا میافتد اتخاذ
سیاست سکوت از سوی جوانترهاست. زوجهای جوان در برابر این پیشنهادها
معمولا سکوت میکنند اما آیا این سکوت دلیلی بر تایید حرف بزرگترها است یا
اینکه این سکوت در خلوت زوجها به آتشفشانی از مشاجرهها تبدیل میشود؟
اتفاقی که امروزه در مجتمعهای قضایی و دادگاههای خانواده به عینه دیده
میشود. ما با بسیاری از پروندههایی روبهرو هستیم که دلیل جدایی زوجها
صرفا دخالتهای اطرافیان بوده که شعلههای این دخالت حریم آن دو را نیز
دامنگیر کرده است.
همه افراد (در اینجا مادرزن و مادرشوهر)
دارای نقاط ضعف و قوت هستند. با احساسی فکر کردن فقط نقاط ضعف آنها را
میبینید. از آگاهی به عنوان محرکی که از تکرار این الگوها جلوگیری میکند
بهره بگیرید
والدین در حاشیه زندگی زوجها باشند
اگر داماد،
مادرزن و همسر را اضلاع یک مثلث بدانیم، نقش همسر را در تنظیم رابطه مثبت
بین دو ضلع دیگر نمیتوان نادیده گرفت. نقش بسیار مهمی در کاهش یا افزایش
تنش بین داماد و مادرزن دارد. ما باید روی رشد فکری زن وقتی زندگی مشترک را
آغاز میکند، حساب باز کنیم. اگر زن جوانی که به تازگی ازدواج کرده صرفا
به آنچه مادرش گوشزد میکند بسنده کند رابطه خود و همسرش را به پرتگاه
نزدیک کرده است، بنابراین اگر زن جوانی با دخالتهای بیمورد مادرش (مرد
جوان با دخالتهای بیمورد مادرش) روبهرو شد و احساس کرد این دخالتها به
رابطه او با همسرش لطمه میزند باید محترمانه از مادرش بخواهد در حاشیه
زندگی او (نه در متن) قرار گیرد. ما گاهی میبینیم دختران جوان با درددل
کردن راه دخالت مادرشان را هموار میکنند، آنچه ما پیشنهاد میکنیم در گام
اول طرح مساله و مشکل در یک فضای آرام بین زوجها است و در صورتی که به
پاسخ نرسید مراجعه به متخصصان «زوجدرمانی» و «خانوادهدرمانی» است.