مجری نیشابور زمین-نكات آغاز سخنراني
قيصر امين پور.نكات آغاز سخنراني
59
سخنراني خود را با نام و حمد خدا و درود و سلام بر پيامبر محبوب خدا
صلياللهعليهوآله و خاندان او و بويژه امام زمان عليهمالسلام و نفرين
بر دشمنانِ آنان آغاز كنيد. مثلاً چنين بگوييد: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ
الرَّحيم، اَلحَمدُلِلّهِ رَبِّ العالَمين، ثُمَّ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ
عَلي سَيِّدِنا و نَبِيِّنا أَبِي القاسِمِ مُحَمَّد و عَلي أَهلِ بَيتِهِ
الطَّيِّبينَ الطّاهِرين سِيَّما بَقِيَّةِ اللّهِ فِي الأَرَضين و
لَعنَةُاللّهِ عَلي أَعدآئِهِم أَجمَعين مِنَ الـءآنَ إِلي قِيامِ يَومِ
الدّين».
60
ميتوانيد پس از يادكرد نام و ستايش خدا و درود بر پيامبر
صلياللهعليهوآله و خاندان او عليهمالسلام ، آيه و يا حديث و يا شعري
را كه با محتواي سخن شما ارتباط و تناسب دارد، در آغاز سخنراني خود
بخوانيد. مثلاً اگر موضوع و محتواي سخنتان درباره «دعا» است، ميتوانيد اين
آيه را بخوانيد: «و قالَ رَبُّكُم اُدْعوني أَستَجِب لَكُم… پروردگارتان
گفت: شما بخوانيد مرا، من هم اجابت ميكنم شما را».
61
شايسته است كه در آغاز سخنرانيتان، موضوع و طرح و چارچوب بحث و سخن خود
را براي شنوندگان بيان كنيد. مثلاً چنين بگوييد: «بحث امروز ما درباره
اخلاص است كه عنوانهاي آن عبارتند از: تعريف اخلاص، ارزش و اهميت اخلاص،
آثار و فوايد اخلاص، اقسام اخلاص، مراحل اخلاص، ويژگيهاي مخلصان و…».
62
گاهي با خواندن يك يا چند بيت زيباي شعر در آغاز سخنراني تان، ميتوانيد
جذابيت خاصي به سخنراني خود بدهيد. مثلاً اگر در مجلسي براي «جانبازان» و
«خانواده»هاي آنان سخن ميگوييد، ميتوانيد زبان حال آنان را اين گونه
بازگو كنيد:
اگر داغ دل بود ما ديدهايماگر دلْ دليل است آوردهايم
اگر خون دل بود ما خوردهايماگر داغْ شرط است ما بُردهايم1
63
براي آغاز سخنراني خود، عبارات و جملات مناسب و زيبايي انتخاب كنيد. مثلاً
چنانچه موضوع سخنراني شما درباره «شهادت» است، ميتوانيد اين جمله را
بگوييد: «خون جامه را ناپاك، اما جامعه را پاك ميكند.»
64
گاهي بيان يك داستان جالب و زيبا در آغاز سخنراني، بسيار مؤثر خواهد بود و
جلب توجه خواهد نمود. به طور نمونه، چنانچه موضوع سخنراني شما «استفاده از
روش غير مستقيم در تعليم و تربيت» است، ميتوانيد داستان وضو گرفتن امام
حسن و امام حسين عليهماالسلام را، در حضور پيرمردي كه اشتباه وضو ميگرفت،
بيان كنيد.
65
گاهي ميتوانيد سخنراني خود را با طرح يك سؤال آغاز نماييد تا هم توجه
شنوندگان را به سخنان خود جلب كنيد و هم آنان را در سخنرانيتان شريك
سازيد. مثلاً چنانچه موضوع سخنراني شما درباره «توبه» است، ميتوانيد در
آغاز آن، اين سؤال را مطرح نماييد: «توبه و شرايط آن چيست و آيا توبه در
آخر عمر پذيرفته ميشود يا نه؟»
66
در ابتداي سخنراني خود، ارزش و اهميت موضوع سخنرانيتان را براي شنوندگان
خويش بيان كنيد تا به آن علاقهمند شوند و به سخنان شما تا پايان
سخنرانيتان گوش فرا دهند. به طور مثال، چنانچه موضوع سخنراني شما درباره
«تقوا» است، در آغاز سخنراني خود، به ارزش و اهميت «تقوا» از نظر قرآن، از
نظر معصومان عليهمالسلام ، از ديدگاه حضرت امام خميني رحمهالله و مقام
معظّم رهبري ـ مدّظلّه العالي ـ و علماء و دانشمندان بپردازيد.
67
سعي كنيد در همان آغاز، بر مجلس سخنرانيتان مسلط شويد. گاه با خواستن يك
يا چند صلوات از جمعيت شنوندگان، ميتوانيد اين كار را انجام دهيد.
68
گاهي در آغاز برخي از سخنرانيها خوشامدگويي به شنوندگان لازم است. به طور
نمونه، ميتوانيد چنين بگوييد: «به همه حُضاري كه به اين مجلس تشريف
آوردهاند، عرض سلام و خوشامدگويي دارم. اميدوارم ثوابي از اين مجلس، در
پرونده اعمال ما و شما ثبت و ضبط شود.»
69
بايد در كيفيت و كميّت مقدمه سخنراني خود دقت نماييد. مثلاً كميّت مقدمه
سخنرانيتان نبايد آن قدر طولاني شود كه فرصت چنداني براي بيان اصل
سخنرانيتان باقي نماند.
70
همه قواي خود را در مقدمه سخنرانيتان به كار نبريد، بلكه براي بقيه
سخنراني خود نيز ذخيره نگاه داريد. از اينرو، در مقدمه سخنراني خويش بايد
از حدّت و حرارت به خرج دادن خودداري كنيد تا براي ادامه سخنراني تان، با
خستگي روبه رو نشويد و حنجره شما توانايي سخن گفتن را نيز داشته باشد.
71
در آغاز سخنراني، از مطالبي كه مورد قبول و توافق ميان شما و شنوندگانتان
است، استفاده كنيد تا آنان، در همان آغاز، نسبت به شما و محتواي
سخنرانيتان علاقهمند شوند و موضعگيريِ منفي نكنند. مثلاً اگر براي كساني
سخن ميگوييد كه «ولايت فقيه» را قبول دارند، اما درباره «حدود و اختيارات
وليّ فقيه» سؤالات و شبهاتي دارند، شما در آغاز سخنان خود، از «ارزش و
اهميت ولايت فقيه» و سپس از «آثار و فوايد ولايت فقيه» و آن گاه از «شرايط
وليّ فقيه» و در پايان سخنانتان، از «حدود و اختيارات وليّ فقيه» سخن
بگوييد.نكات هنگام سخنراني
72
در جايي بايستيد يا بنشينيد كه شنوندگان، شما را ببينند و صدايتان را
بشنوند تا با استفاده از روش سمعي ـ بصري، بر شنوندگانِ خويش تأثير
بگذاريد. مثلاً مواظب باشيد پشت تابلو يا نوشته و يا دسته گُلي كه روي ميز و
تريبون سخنرانيتان گذاشتهاند، قرار نگيريد و پنهان نشويد.
73 در صورت امكان، ميكروفون را به دست نگيريد و آن را در جاي مناسبي ثابت نگه داريد تا با آسودگي خاطر، سخنراني كنيد.
74
مواظب باشيد كه با جيبهاي برآمده و يا پُر از كاغذهاي يادداشت، سخنراني
نكنيد. اين امر ممكن است كه يا توجه شنوندگان را به سوي خود جلب نمايد و يا
مورد تمسخر ذهني آنان شود.
75
ميتوانيد يادداشتهاي سخنرانيتان را همراه خود داشته باشيد، ولي آنها را
به گونهاي كنار ميز يا تريبونِ سخنراني خود بگذاريد كه در معرض ديد
مخاطبانتان قرار نگيرند.
76
اگر يكي از شخصيتها يا بزرگان، به مجلس سخنراني شما وارد شدند و توجه
شنوندگان را به سوي خود جلب كردند، مواظب باشيد كه اختيار مديريت مجلس را
از دست ندهيد و در صورت لزوم، احترام لازم را به ايشان بگذاريد. مثلاً
ميتوانيد از شنوندگان خود بخواهيد كه يك صلوات بفرستند.
77
اگر در بين سخنرانيتان نوشتهاي به دست شما دادند، سعي كنيد بدون مكث و
وقفه در سخن گفتن، آن را براي خود بخوانيد و چنانچه بايد درباره آن سخني
بگوييد و يا توضيحي بدهيد، در همان هنگام و يا در فرصتي كه مناسبتر است،
اين كار را انجام دهيد.
78
چنانچه شخصي در ميان سخنراني، از شما سؤالي كرد، در صورت امكان و ضرورت و
با در اختيارگرفتن مديريت جلسه، آن سؤال را پاسخ دهيد و در غير اين صورت،
به آن شخص بگوييد كه پس از سخنراني، پاسخ سؤالش را خواهيد داد.
79
اگر هنگام سخنراني، مطلب بعديِ خود را فراموش كرديد، مطلب قبلي آن را
تكرار كنيد و براي شنوندگانتان شرح دهيد و ضمن اين كار، به جستجوي مطلب
بعدي در ذهن خود بپردازيد تا آن را به ياد آوريد. اين امر در خواندن
مصراعها و يا بيتهاي بعديِ يك شعر، فراوان پيش ميآيد.
80
اگر در محل سخنراني شما يا بيرون از آن، اتفاقي افتاد، آن را به گونهاي
با سخنرانيتان ارتباط دهيد يا در حل آن بكوشيد و يا حواس شنوندگان را به
سوي سخنان خود جلب كنيد. مثلاً چنانچه صداي رعد و برق، توجه شنوندگان را به
سوي خود جلب كرد، ميتوانيد چنين بگوييد: «اميدواريم لطف الهي شامل حال ما
شود و اين رعد و برق، به باران رحمت الهي تبديل گردد و كشاورزان ما را نيز
خوشحال كند.»
81
جز در موارد ضرورت، سعي كنيد از كلمه «من» كمتر استفاده نماييد و به جاي
آن، كلمه «ما» را به كار گيريد تا بر تكبر و خود بزرگ بيني شما حمل نشود و
سخنانتان را كمتأثير و يا بيتأثير نكند. به طور نمونه، به جاي اينكه
بگوييد: «من با فساد اخلاقي در اين منطقه مبارزه خواهم كرد»، بگوييد: «ما
با فساد اخلاقي در اين منطقه مبارزه خواهيم كرد.»
82
گاهي نگاه كردن به ساعت از سوي شنوندگان و جا به جا شدن آنان در جاي خود و
بستن دفتر و كتابهايشان با صداي بلند، نشان دهنده خستگي آنان است. پس، يا
با ايجاد تنوع در سخنانتان، خستگيشان را برطرف نماييد و يا اصلاً بهتر است
به سخنان خود ادامه ندهيد و سخنرانيتان را به پايان بريد.مواد سخنراني
83
براي سخنراني خود، مواد و مصالح لازم را تهيه و پيريزي كنيد تا سخن شما
از استحكام بيشتري برخوردار گردد. مواد مورد استفاده در سخنراني ميتواند
از اين مواد باشد:
ü آيات؛
ü روايات؛
ü اصول منطقي و قواعد عقلي؛
ü قوانين علمي و تجربي؛
ü خاطرات و داستانها؛
ü اشعار؛
ü تمثيلات؛
ü ضرب المثلها؛
ü سخنان بزرگان دين و دانش؛
ü لطايف و ظرايف؛
ü آمار و اخبار.
84
دقت كنيد آيات، روايات، اصول عقلي، قوانين علمي، اشعار، داستانها و مانند
آن را كه در سخنرانيتان مورد استفاده قرار ميدهيد، با موضوع و محتواي
سخنراني شما موافقت داشته و متناسب باشند.
85
مواظب باشيد اشعاري را كه در سخنرانيتان ميخوانيد، از نظر محتوا، چينش،
وزن، قافيه، تلفظ، سراينده و مانند آن صحيح باشند. مثلاً شعرِ:
«دلِ
من در پي يك واژه بيخاتمه بود اولين واژه كه آمد به نظر، فاطمه بود» گرچه
زيباست، صحيح نيست؛ زيرا «واژگان بيخاتمه»اي وجود ندارد تا نخستين آنها
حضرت فاطمه عليهاالسلام باشند. يا شعرِ
«چون كه با كودك سر و كارت فُتاد
پس زبان كودكي بايد گشاد»
از «سعدي» نيست، بلكه از «مولوي» و چينش آن بدين صورت است:
(چون كه با كودك سر و كارم فُتاد
هم زبان كودكان بايد گشاد)
يا شعرِ
«رُخَش لعل باد و دلش شاد باد
هميشه جهان را جهاندار باد»
از
نظر قافيه، صحيح نيست؛ زيرا پس از ناديده گرفتن «رديف» شعر كه كلمه «باد»
است، دو كلمه «شاد» و «جهاندار» همقافيه نيستند. يا اگر دو كلمه «صاحبْ
خبر» در شعر زيرين را به صورتِ «صاحبِ خبر» تلفظ كنيد، شعر از نظر وزن با
اِشكال رو به رو خواهد شد:
«اي بيخبر بكوش كه صاحب خبر شوي تا راهرو نباشي كِي راهبر شوي؟».
86
داستانهاي مطرح شده در سخنراني بايد از نظر محتوا، درست و از نظر مدرك و
مأخذ، معتبر باشند. به طور نمونه، داستان «جزيره خَضراء: محل زندگاني امام
زمان عليهالسلام » به آن گونهاي كه در برخي از كتابها نقل شده، طبق
نظرشماري از بزرگان و محققان، هم از نظر محتوا مخدوش است و هم از نظر مأخذ
نامعتبر است.
87
بكوشيد داستاني را كه در سخنرانيتان نقل ميكنيد، آن قدر طولاني نباشد تا
قسمت عمده سخنانتان را دربر گيرد؛ بلكه داستان نقل شده را به صورت مختصر و
مفيد و به دور از حَشو و زوائد نقل نماييد.
88
از داستانهايي استفاده كنيد كه جالب، تازه، نكته دار و انگيزه برانگيز
باشند، به گونهاي كه شنونده همواره در پي آن باشد تا دنباله داستان را
بشنود و فرجام آن را بداند.
89
داستانهايي را كه در سخنراني نقل ميكنيد، گاهي از سه مرحله و قسمت
«مقدمه»، «اوج» و «فرود» تشكيل ميشود. توجه به اين نكته و رعايت آن در
سخنراني شايسته است.
90
اگر آمار و اخباري را در سخنراني خود مطرح ميكنيد، توجه داشته باشيد كه
صحيح و دقيق و معتبر باشند. و چنانچه از لطيفهها و مطايبههايي در سخنان
خويش استفاده مينماييد، مواظب باشيد كه ركيك و سخيف و مستهجن نباشند.
91
از ضرب المثلهايي استفاده نماييد كه اغلب مخاطبانتان با معنا و كاربرد آن
آشنا باشند. مثلاً ميخواهيد بگوييد كه مقصود و مراد ما در كنارمان است و
ما از آن بيخبريم، بگوييد: «آب در كوزه و ما تشنهلبان ميگرديم»، تا اغلب
و يا همه شنوندگان شما از اين ضربالمثلي كه به كار گرفتهايد، مقصود و
مراد شما را دريابند.
تاريخ : یکشنبه بیست و نهم اردیبهشت 1392 | 13:19 | نویسنده : مهرداد | نظر بدهید
سخنراني خوب
1- یک شروع خوب
یک
سخنرانی را با یک لطیفه یا یک جوک شروع کنید.این کار شنوندگان را غافلگیر
خواهدکرد و تا مدت ها درذهن آنها باقی می ماند. فقط مواظب باشید لطیفه ای
که می گویید به نوعی با موضوع سخنرانی مرتبط باشد و در ضمن باعث توهین به
کسی هم نگردد . یک لطیفه کاملا خنثی را انتخاب کنید.
2- ارائه مدرک و سند
یکی
از مؤثرترین روش های شروع سخنرانی بیان حقایق و ارائه آمار و ارقام است.
مثلا اگر قرار است درباره مضرات سیگار سخن بگویید جمله آغازین را با آمار و
ارقام هشدار دهنده درباره مرگ و میرهای ناشی از مصرف دخانیات شروع نمایید.
چنین واقعیت هایی توجه مخاطب را برانگیخته و او را تا پایان سخنرانی گوش
به زنگ نگه می دارد. فقط آمار و ارقامی که ارائه می دهید باید صحیح و
مبتنی بر واقعیت باشد.
3- بیان نقل قول
یک
نقل قول از یک فرد سرشناس پیدا کنید که به موضوع سخنرانی مربوط باشد.مثلا
اگر درباره قانون صحبت می کنید، می توانید از نقل قول یک قاضی معروف یا یک
پرونده شناخته شده ای که به موضوع شما ارتباط پیدا می کند استفاده کنید. با
این کار ، افراد به واسطه شناخت قبلی که از آن شخص یا مورد دارند با
سخنرانی ارتباط برقرار می کنند یا حتی اگر آن نقل قول را هم نشنیده باشند
برایشان جذاب خواهد بود.
4- بیان یک داستان واقعی
استفاده
از یک داستان واقعی بسیار مؤثر خواهد بود و می تواند توجه و دقت مخاطب
را جلب نماید. داستانی که تعریف می کنید باید مبتنی بر واقعیت باشد و به
موضوع سخنرانی نیز ربط داشته باشد. به عنوان مثال اگر می خواهید درباره ترک
سیگار صحبت کنید ،داستان فردی را بگویید که با موفقیت این کار را انجام
داده است. این کار باعث می شود شنونده حرف های شما را باور کند و آن را
بپذیرد.
5- استفاده از تاکتیک شوک
نکته
آخر این که می توانید ازیک روش کمی متفاوت استفاده نمایید. مثلا یک بار
در یک همایش ، سخنران وارد سن شد دقایقی آنجا ایستاد و به یادداشت هایش
نگاه کرد . بعد به حضار نگاهی انداخت. دوباره یادداشت هایش را مرور کرد
انگار منتظر چیزی باشد ناگهان با صدای بلند از اتاق فرمان خواست تا برایش
آهنگ زیر صدا را بگذارند تا او هم به قول خودش مانند مجریان کلامش نافذ
شود. او شروع کرد به خندیدن و گفت :حالا خیالم راحت شدکه حواس همه تان جمع
شده ، پس شروع می کنم. گرچه این روش خیلی عجیب به نظر می رسد اما مطمئنا
هرگز از ذهن مخاطب پاک نمی شود. او سخنانش را با چند بیت از مولانا آغاز
کرد .با این روش می توان توجه مخاطب را تا پایان سخنرانی جلب نمود.
اجراي روز معلم
شمعی است گدازنده سراپای معلم
عشقی است پراكنده به رگهای معلمدر راه هنر سوزد و اندر ره دانش
قلب وتن وجان وهمه اجزای معلم در ظلمت گمراهی و در تیرگی جهل
نوری است فروزان دل بینای معلم
فارابی و سقراط وفلاتون و ارسطو
كردندبه تن كسوت زیبای معلم
كی بود نشانی ز ترقی و تمدن
هرگاه نبد فكرتوانای معلم
معلما .. صمیمانه
ترین سپاس های خود را به شما فرزانگان عاشقی که شمع وجود گرانقدر خویش را
در طبق اخلاص نهاده ونهال نوپای امروز را به امید فردایی شکوفاتر با عصاره ی
جان آبیاری می نمایید ، تقدیم می داریم
و
به راستی آیا کلامی هست که تاب ثنای ایثار شما آسمانیان رابیاورد؟ کدامین
روز ، روز تونیست و کدامین لحظه است که از شمیم تو سکر آور یا عطر آگین
نباشد.
به
راستی آیا قلمی را می شناسید که با کلک خیال ، شکوه ایثار خاموش معلم را
که در بستر رویش های مکرر آدمی ودرگسترده ی تاریخ مکتوب بشریت هماره چون
نگینی زرین درخشیده است به تصویرآورد؟کدام خامه را طاقت تصویر خورشید است ؟…..
آنچه
از این سخن برآید آن است که از صمیم قلب از همکاری صادقانه و کوشش
مخلصانه ی
شما در راستای هدایت و ارشاد این نسل سرفراز تقدیر و تشکر نمایم و
آرزومندم ذات اقدس احدیت شما خوبان را که درمسیر تحقق اهداف متعالی مکتب
انسان سازاسلام ازجان مایه می گذارید در کنف الطاف خاصه ی خویش قرار دهد
.معلم عزیز :دلی که حول نگاه عشق می گردد نیازهایی ملکوتی وپاک می آفریند ،
گویا این فریاد شماست که از زبان معلم شهید دکتر شریعتی بیان می شود:
خدایا:
در برابر هرآنچه انسان بودن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن رویین تن کن
متن مجري روز مادر
مادر،
تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های
صمیمی، اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی
ام نهادی. در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان
مشکلاتم بودی تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را
بدرود گویم. با وجود تو، یأس دری به رویم نگشود و زندگی رنگ «پائیز»
ناامیدی را ندید. تو در «زمستانِ» مرارت های زندگی، چونان شمع سوختی تا
نگذاری رنجش هیچ سختی ستون های تنم را بلرزاند. مادر، ای بهار زندگی،
شادترین لبخندها و عمیق ترین سلام های ما، همراه با بهترین درودهای
خداوندی، نثار بوستان دل آسمانی ات باد.
زهره ی زهرا ی علی،
فاطمه همسر و همپای علی، فاطمهآیه ی رحمت
که بود، فاطمه مایه ی نعمت که بود،
فاطمهفخر زمینی و زمان، فاطمه جوهر
دینی تو بمان فاطمهشعله ی افروخته ام،
فاطمه چشم به در دوخته ام فاطمهپرتوی
از مهر درخشان تویی جلوه ای از بذر گل
افشان توییموجد مجدی و شفابخش دل مظهر
عشقی و صفابخش دلنورنبی همسفر راه تو
دست علی همره و همراه توبه نام
علیمی که فاطمه ( س ) را دخت گرانقدر محمد مصطفی ( ص ) و همسر علی مرتضی (
ع ) قرارداد.سلام
بر مادر رسالت، همسر ولایت، رحمت حق، گل گلزار نبی، عزیز سرمدی، نور چشمان
نبی، عزیز داور، علی را یاور، یگانه گوهر از نسل احمد، خاتون دوسرا، ام
ابیها و درود بر شما زنان و مادران مهربانامروزاز
فیض نگار، جان هستی به هیجان آمده است و در بزم میلاد مسعود یگانه دخت
احمد که یکتاگهری ز بحر سرمد است به یمن ریزش کریمانه ی تحفه ی آسمانی،
دایره ی دلدادگی و مستانگی کوثر پیغمبری نقش تجلی زده است و عالم گلشن و
دیدگان همگنان روشن گشته است؛ این روز شکوهمند را به همه ی زنان و مادران و
نیز شما نازنینان تبریک و تهنیت عرض می نماید. با امید به اینکه با
سرافرازی، عزت ، عظمت و حشمت رهرو راه آن بانوی همام باشیم.ای فاطمه:دخت
نبی هستی و هم یار او ام حسینی و طرفدار
اوکان کرم، معدن جود وسخا درج شرف منبع
نور و صفادست مرا گیر که بیچاره ام کن
مددی چاره به یک باره امدر و صدف از تو نسب
یافته اصل شرف از تو سبب یافتهشمع شدم،
شعله شدم، سوختم درس وفا را ز تو آموختمسوری و سنبل
خجل از روی توست سوسن و گل منبعث از خوی توستنور نبی
هست هوادار تو دست علی هست نگه دار
توبه نام الهه ی ام ابیهاسلام
بر زهره ی زهرا و همسر و همپای علی، سلام بر فاطمه که آیه ی رحمت بود و
مایه ی نعمت، سلام بر فخر زمین و جوهر دین، سلام بر فاطمه که پرتوی از مهر
درخشان و جلوه ای از بذر گل افشان است، سلام بر فاطمه که موجد مجد و شفابخش
دل است هم او که مظهر عشق و صفابخش دل ها و قلب هاست؛ و سلام بر شما
دلاورزنان این مرز و بوم.روز
میلاد فرخنده ی باسعادت اسوه ی تمام عیار مکارم و قله ی رفیع فضایل حضرت
فاطمه ی زهرا( س ) و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر بر همه ی شما
بانوان فداکار و مهربان همایون باد.نفس باد صبا، عشق از جنس طلا، دوری و
دفع بلا، یاری از سوی خدا همه تقدیم شما. روز زن مبارکمادرم:در میان دست
هایت عشق پیدا می شود زیر باران نگاهت نسترن وا می شودبا عبور واژه
ها از گوشه ی لب های تو مهربانی های قلبت خوب معنا می شودروز
محبوبه ی آفرینش و واسطه ی خلقت خجسته باد.مادرم:هر عید تو را غرق صفا می
خواهم هر روز تو را کامروا می خواهماز بهر تو و هر که
تو را دارد دوست آرامش خاطر از خدا می خواهمای
مادر، مهر تو در سینه ی من روی تو نور دل و
دیده ی منقلب پویای تو اندر عالم
بهترین گوهر گنجینه ی من
تقدير نامه روز معلم
ذلک فضل من الله و کفی بالله علیما 70 نسا
چنین فضل ازسوی یکتا خداست که داناییش بس همه خلق راست
ترغیب
شما فرهیختگان با صفا و تحریض شما فرزانگان باوفا که صحیفه ی حال ازفروغ
رویتان جمال گیرد و بضاعت افضال سخن بر حسن فکر و کارتان کمال پذیرد ،
حامل و باعث آن گردید که بنا به سفارش عزیزان در موضوعات مختلف ، بانک
تقدیرنامه فراهم آید .
وزن
بودن ، شوق آموختن ، شور زندگی ، درک هستی ، تدبیر کار و بالاخره سپیدی
کمال از اهداف شاخص گردآوری بانک تقدیرنامه است که امیدوارم مورد قبول
اصحاب علم ، اشخاص فضل و ارباب قلوب قرارگیرد.
همتم بدرقه ی راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
استاد گرانمایه/ معلم گرانقدر / آموزگار ارجمند …………………………….آنچه
از بن جان می آید آن است که از صمیم قلب از همکاری صادقانه وکوشش خالصانه ی
شما در راستای هدایت و ارشاد این نسل سرافراز، تقدیر و تبجیل نمایم و
صمیمانه ترین سپاس های خود را به شما فرزانگان عاشقی که شمع وجود گرانقدر
خویش را در طبق اخلاص نهاده و نهال نوپای امروز را به امید فردایی شکوفاتر
با عصاره ی جان آبیاری می نمایید نثارتان کنم.آرزومندم ؛ ذات اقدس
احدیت شما خوبان را که درمسیر تحقق اهداف متعالی مکتب انسان ساز اسلام ،از
جان مایه می گذارید در کنف الطاف خاصه ی خویش قرار دهد .
معلما روزت مبارک
معلم گرانقدر / آموزگار ارجمند …………………………….
عشق
ورزیدن به خلق زیباترین ترنم گفتگو با خالق است بخصوص اگر توفیق خدمت به
عزیزانی نصیبت کرده که تمام دنیایشان را می توان در پر رنگین پروانه ای
خلاصه کرد، ضمن گرامیداشت روز معلم به این وسیله از زحمات جناب
عالی در پیشبرد اهداف وپیگیری امور آموزشی وپرورشی این دبستان/آموزشگاه/
تقدیر وتشکر می نماییم وامید آن داریم که درسایه ی الطاف الهی همواره در
سنگر خدمت به نوگلان این مرزو بوم وآینده سازان میهن عزیزمان استوار و
سرافراز بمانید.
معلما روزت مبارک
ارتباط مجري با بيننده در تلوزيون
ارتباط با بینندهمجری با بینندگان خود از راههای مختلف ارتباط برقرار
میکند:- نگاه کردن مستقیم به دوربین و صحبت کردن با بینندگان.- نگاه کردن
متناوب به دوربین و سخن گفتن درباره مطالب برنامه در حال انجام کار .- کار
کردن و نادیده گرفتن دوربین ( در این حالت ،ممکن است شرحی توسط مجری و به
صورت فیالبداهه، یا طبق متن آماده شده قبلی خوانده شود)- گفتگو با شخصی
که در کنار دوربین وخارج از قاب تصویر قرار دارد.,br.- بحث و گفتگو
با تماشاگران حاضر در استودیو و نادیده گرفتن دوربین.مهم این است: مجری
بداند که کدام راه مفید وموثر است البته گاهی ممکن است این راه طی تولید
برنامه تغییر نماید. اگر برنامه با نظام چند دوربینه ضبط
میگردد و مجری باید با دوربین صحبت کند، باید بداند کدام دوربین تصویر
او را میگیرد( معمولا دوربینی که چراغ قرمزرنگ کوچکی بالای آن روشن است)
برای مجری اهمیت دارد که بداند به طور دقیق کجا و چه زمانی بایستد ، بنشیند
یا حرکت کند و محدودیتهای نما را شناسایی کند ( به ویژه در نماهای بسته و
نزدیک) . اگر مجری مطالب را از روی متنرسان تعقب میکند، باید از خیره شدن
و دزدیده نگاه کردن به آن خودداری نماید. کارگردان باید اطمینان یابد که
:- مجری متن را پیشاپیش خوانده است( احتمالا یکبار از روی آن نوشته است).-
او مشکلی در خواندن صفحه متنرسان از فاصله دور ندارد.- او میداند که
سرعت دستگاه متنرسان با او همراه خواهد بود ( مسئول فنی ، سرعت حرکت
مطالب را در دستگاه کنترل خواهد کرد) – مجری از ترفند حرکات سرو چشمها،
تغییر حالات چهره و کتمان کردن اینکه او از روی یک نوشته میخواند، آگاه
است.حرکتحرکات مجری را ، بویژه هنگامی که با فنون برنامه سازی
تلویزیونی آشنا نیست، سادهتر کنید. زمان حرکت کردن او را در
مقابل دوربین به طور کامل مشخص سازید. دراین مورد ؛ مدیر صحنه)) میتواند
مجموعهای از علایم مجزا را در هنگام لزوم به او بدهد.برخی کارگردانها ،
به منظور ایجاد نقطه دید تازه مجری را وادار میسازند که به طور مداوم در
مقابل دوربین حرکت نماید، بایستد، بنشیند، راه برود تکیه کند و با اشاره
سخن گوید، و به سوی دروبین دیگری
بچرخد. این کارها به جای آنکه نشان از فن آوری داشته باشد، مجری را
بیتاب و ناآرام و ناراحت نشان میدهد. رمزو راز کار در این است که هر نوع
تغییری باید منطقی و دارای انگیزه و علت طبیعی جلوه کند. به طور مشخص مجری
را در صحنه مقابل دوربین سرگردان رها نکنید، بلکه در هر حرکت نقطه اسکان
دقیقی به او ارائه کنید.شرح تصویر1) میز را صاف قرار ندهید: صاف قرار دادن
میز در مقابل دوربین به نظر تصنعی و بیتناسب میرسد. میز را درمقابل
دوربین کمی زاویهدار قرار دهید.2) حرکت سوژه: مجری نباید برای مدت طولانی
در برابر دوربین ساکن و بیتحرک قرار گیرد. اما باید به تناسب و زیبایی
حرکات و ژستهایش توجه داشت.نماهامکث کردن روی نماهای ساکن و رو در رو کسل
کننده است. سعی کنید دوربین خود را حرکت دهید . فواصل کانونی لنز دوربین را
به طور متناوب عوض کنید تا نقطه توجه بیننده ،و نقطه تاکید شما ، و
همچنین نقطه تمرکز مخاطبتان تغییر کند. ممکن است تصمیم بگیرید
که دوربین مسیری به شکل منحنی از مقابل مجری تا پشت سر او را طی کند؛ مواظب
باشید این کار به نظر تشریفاتی ،سخت و پرزحمت نرسد.بگذارید مجری بداند که
جزئیات حرکات او ، در نمایی که گرفته میشود، تاثیر میگذارد. تصور
نکنید که اگر در مرحله تمرین کوزه
را طوری در دست گرفت که برچسب روی آن خوانده نشد، هنگام ضبط نیز به همان
صورت آن کار را انجام خواهد داد. مشکل را برای او توضیح دهید و اگر نیازی
بود به او بگویید که میتواند نما را از مانیتور نزدیک خود در استودیو
مشاهده نماید.
چند پیشنهاد برای مجریان ! اجرای زیبای معرفی سخنرانها
چند پیشنهاد برای مجریان ! اجرای زیبای معرفی سخنرانها
اول/ چیزی را که می خواهید بگویید از قبل کاملا آماده کنید.
حتی اگر متن معرفی بسیار کوتاه است و یک دقیقه هم طول
نمی کشد، باید دقیق آماده شود. ابتدا باید واقعیت ها را جمع آوری کنید. این
واقعیت ها حول سه محور باید جمع آوری شوند: موضوع صحبت گوینده، توانایی
های او برای صحبت درباره موضوع مورد بحث و نام او. گاهی هم محور چهارمی
اضافه می شود: چرا سخنران این موضوع را انتخاب کرده است؟ این نکته غالبا
برای شنونده بسیار جالب است.
سعی کنید این اطلاعات را مستقیم از خود سخنران بگیرید.
اگر ناچارید در این مورد به شخص ثالث، مثلا مدیر برنامه ها مراجعه کنید،
این اطلاعات را به شکل کتبی کشف و کمی قبل از شروع سخنرانی با سخنران بررسی
کنید.
احتمالا بخش اعظم آمادگی شما شامل جمع آوری واقعیت هایی
درباره شایستگی های سخنران خواهد بود. البته واقعیت های زیاد، کسالت آور
هستند، به خصوص اگر در میان قابلیت های سخنران از ارزش کمتری برخوردار
باشند. وقتی به این نکته اشاره می کنید که سخنران شما دکترای فلسفه است،
اشاره به لیسانس و فوق لیسانس، موجب اتلاف وقت است. به همین شکل در مورد
شغل هایی که داشته است، بهتر آن که به آخرین شغل های مهم او اشاره شود، نه
این که تک تک شغل های او بعد از فارغ التحصیلی شمرده شوند. از همه مهم تر،
از کارهای برجسته و مهم او نگذرید و کارهای بی اهمیت را ذکر نکنید.
قبل از هر چیز از نام سخنران مطمئن شوید و تلفظ صحیح آن را یاد بگیرید.
دوم/ از فرمول م- ا- س استفاده کنید.
برای اغلب معرفی ها، فرمول (م- ا- س) راهنمای خوبی برای سامان دادن به اطلاعاتی است که جمع آوری کرده اید.
1- «م» نشانه موضوع است. معرفی خود را با ارائه دقیق موضوع سخنرانی آغاز کنید.
2- «ا» نشانه اهمیت است. در این مرحله، شما بین موضوع سخنرانی و علائق ویژه حضار پل ارتباطی می زنید.
3- «س» نشانه سخنران است. در اینجا شایستگی های سخنران
را فهرست می کنید و به خصوص روی آنهایی که به موضوع ارتباط پیدا می کنند،
انگشت می گذارید. سرانجام هم نام او را واضح و با تلفظ صحیح بیان می کنید.
در این فرمول امکان استفاده از تخیل، بسیار زیاد است. معرفی باید کوتاه و بدون حاشیه روی باشد.
سوم/ مشتاق و سرحال باشید.
در هنگام معرفی یک سخنران، رفتار گوینده هم به اندازه
موضوعی که درباره آن سخن می گوید مهم است. باید سعی کنید لحن دوستانه ای
داشته باشید و به جای این که بگویید چقدر خوشحال هستید، واقعا با خشنودی
سخن بگویید. اگر طوری حرف بزنید که اوج هیجان و اشتیاق شما در انتهای صحبت و
هنگام معرفی سخنران باشد، حضار نیز با اشتیاق بیشتری برای او کف خواهند
زد.
هنگامی که در انتهای صحبت، نام سخنران را تلفظ می کنید،
خوب است سه کلمه «مکث»، «بخش» و «تاکید» یادتان نرود. منظورم از مکث این
است که قبل از بردن نام او اندکی مکث کنید تا در حضار حالت انتظار ایجاد
شود. منظورم از بخش این است که نام و نام خانوادگی سخنران را جدا و با
فاصله بگویید تا تاثیری واضح و قوی روی ذهن شنوده داشته باشد و منظورم از
تاکید این است روی اسم سخنران با قدرت و محکم تاکید کنید تا کاملا یاد
مخاطب بماند.
هنگامی که نام سخنران را می گویید، به طرف او برنگردید،
بلکه تا آخرین بخش نام او به حضار نگاه کنید و فقط بعد از بیان کامل نام به
سوی او برگردید.
چهارم/ گرم و صمیمی باشید.
و سرانجام سعی کنید صمیمی باشید. ابدا گرفتار اظهارات
تملق جویانه و یا مزه پرانی های جلف نشوید. اگر هنگام معرفی کسی مدام در
حال بازرسی زبان و حرفی که می زنید باشید، معمولا چنان مقید و لفظ قلم صحبت
خواهید کرد که هیچ کس حرفتان را نخواهد فهمید. گرم و صمیمی باشید، زیرا در
موقعیتی اجتماعی هستید که بالاترین حد زیرکی و حضور ذهن را می طلبد. شاید
شما با سخنران آشنا باشید، اما حضار با اوآشنا نیستند و بعضی اظهارات شما،
هر چقدر هم معصومانه و بی غرض ادا شوند، ممکن است ایجاد سو تفاهم کنند.
پنجم/ سخنرانی معرفی برنامه را از قبل کاملا آماده کنید.
ثابت شده است که عمیق ترین آرزوی پنهانی هر انسانی این است که او را بشناسند و به او احترام بگذآرند!
هنگامی که متن معرفی را پیشاپیش تهیه می کنیم، به او این
احساس را می دهیم که واقعا کسی است و او تلاشی کرده و موفقیتی به دست
آورده و به راستی شایسته تقدیر است.
منبع :
http://mojri3.blogfa.com/post-138.aspx
با امیرحسین مدرس در باره مجری و اجرا
با امیرحسین مدرس در باره مجری و اجرا
اميرحسين مدرس، مجري بسياري از برنامههاي مناسبتي معتقد است كه انتخاب
مجري براي برنامههاي مناسبتي خيلي مهم است، چرا كه او حتما بايد در اين
حوزه تخصص داشته و حداقل اينكه با تاريخ و مذهب آشنايي داشته باشد.
هر چقدر اين مطالعه و آشنايي بيشتر باشد مخاطب هم احساس همدلي
بيشتري با او و برنامهاش ميكند. او سواد مجري را در اينگونه برنامهها
تاحدي ميداند كه اگر نويسنده هم دچار خطا شده باشد مجري بتواند آن را
اصلاح كند و بپوشاند و اگر مطلب رسا نبود او بتواند با انتخاب لحن و رفتار
مناسب آن را تفهيم كند.
او كه خيلي با تقسيمبندي مجريان براي حيطههاي مختلف برنامهسازي موافق
نيست، معتقد است: «اگر مجرياي توانايي حضور در چندين برنامه با موضوعات
مختلف را داشته باشد هيچ مشكلي به وجود نميآيد. چه بسا مجرياي كه به
ادبيات واقف است بتواند بهتر يك برنامه مناسبتي و عزاداري را اجرا كند تا
كسي كه مطالعات ديني دارد اما نميتواند يك بيت شعر را درست بخواند. به نظر
او بايد تقسيمبندي مجريان براي حضور در برنامههاي مختلف براساس
تواناييهاي آنها سنجيده شود.»
اما مدرس به نكته ديگري هم در اين باره اشاره ميكند و آن وجود يك شوراي معارف در صدا و سيماست كه سالهاست تركيبش تغيير نكرده است.
اين شورا با تصويب قوانيني براي ساخت برنامههاي مناسبتي تاحدي دست
تهيهكنندهها را براي خلاقيت و نوآوري بسته است و به اين ترتيب يك مجري
مجبور است گاه متنهاي بسيار ضعيف، شتابزده و كم عمق را بخواند؛ متنهايي
كه حتي حالت چالشي ندارند و بحثهاي معارفي را ايجاد نميكنند. آن وقت چطور
ميشود انتظار داشت كه تعداد مخاطبان برنامههاي مناسبتي هر روزافزايش
يابد.»
در ادامه، مدرس به حضور مهمانان برنامههاي مناسبتي اشاره ميكند و
معتقد است كه در دعوت از مهمانان حتما بايد اصول زيباشناسي رعايت شود و
بيان شيوا، ظاهر آراسته، ادب، مخاطبشناسي و حتي داشتن اطلاعات تازه و به
روز براي يك مهمان بسيار مهم است در حالي كه مديران گروه حتي به اين مسئله
نه اشراف دارند و نه معتقد به انجام آن هستند.
مدرس در پايان به برنامه راديويي «اينجا چراغي روشن است» كه در ماه
مبارك رمضان سال گذشته از راديو جوان پخش ميشد اشاره ميكند و ميگويد: «
اين برنامه ثابت كرد كه ميتوان با بهرهگيري از متون ادبي و غنا بخشيدن به
بيان يك مجري راز و نيازي را با خدا داشت كه اشك مخاطب را دربياورد و او
را چند درجه روحانيتر كند. حتي اگر يك برنامه معارفي و مناسبتي در
تلويزيون فقط بتواند براي لحظهاي مخاطب را درگير كند و قلب او را بلرزاند
ثواب آن بيش از ساخت چندين برنامه مناسبتي كم محتوا اما پرهزينه و آنتن
پركن است.»
منبع :
http://mojri3.blogfa.com/post-151.aspx
بازیگران سینما مجریان خوبی نیستند
بازیگران سینما مجریان خوبی نیستند
ورود بازیگران بیکار و کم کار
سینما به حوزه اجرای برنامه های تلویزیونی این سوال را مطرح می کند که آیا
هنرپیشگان سینما در عرصه اجرا هم موفق هستند؟ نظر شخصی من منفی است علت آن
هم تفاوت شخصیت کاری این دو حرفه است ببینید ما در اجرا با شخصیت واقعی
مجری مواجه هستیم(معمولا) و به عبارت روشن تر این شخصیت مجری است که از
طریق سیما (به عنوان کانال پیام) ارایه می شود اما در نقطه مقابل هنرپیشه
تلاش می کند شخصیت نوشته شده در فیلمنامه و یا سناریو را بازی کند … خیلی
روشن است اگر هنرپیشه ای در نقشی موفقیت خوبی به دست آورد دلیلی بر موفقیت
او در اجرا نخواهد بود زیرا مخاطبان او را به عنوان یک هنرپیشه می شناسند
تا یک مجری، نکته مهم تر وقتی در برنامه های جدی و تخصصی هنرپیشه در مقابل
دوربین به عنوان مجری قرار می گیرد مردم به او اعتماد می کنند و دیگر نباید
و نمی تواند نقش بازی کند … البته در این بین استثنا هم داریم مثلا حضور
برخی هنرپیشگان در برنامه های تفریحی و مسابقه معمولا باور پذیرتر
است….تصورم بر این است امروز ما نقش هنرپیشه، دوبلور، گوینده و مجری را
با هم اشتباه گرفته ایم.
مازیار ناظمی
منبع :
http://mojri3.blogfa.com/post-119.aspx
ویژگی های یک مجری خوب
ویژگی های یک مجری خوب
شناخت از مردم، هوشمندی، قدرت تجسم،
قریحه طنز، درک و پردازش مسائل فرهنگی اجتماعی، توانایی کار گروهی و شفقت و
همدردی با مردم، صدای خوب و داشتن یک چهره مناسب مؤلفههای قطعی یک مجری
را شکل میدهند.
ادامه مطلب
حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن
امام علی علیه السلام :
إذا طابَقَ الكَلامُ نِيَّةَ المُتَكَلِّمِ قَبِلَهُ السّامِعُ ، وَ إذا خالَفَ نِيَّتَهُ لَمْ يَحْسُنْ مَوْقِعُهُ فی قَلْبِهِ
هرگاه سخن گوینده ، هماهنگ باور درونی اش باشد ، شنونده آن را می پذیرد .
و هر گاه با باور درونی اش همسو نباشد، در قلب و جان شنونده ، پایگاه خوبی
نخواهد داشت .
مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : ۱۳۳۱
شعری برای پدر
شاعر دنیا، من اگه بودمآغاز شعرم، با کلام پدرم بودتشنه تو صحرا، من اگه
بودمآب حیاتم توی دست پدرم بودوای اگه گندم،پوست تنم بوداون که با دستاش،
منو می کاشت پدرم بودریشمو تو خاک اگه می ذاشت پدرم بودپدر جونه، پدر روحه،
پدر دینه و ایمونهپدر خسته، پدر بیزار،از این دنیای دیوونهاز این دنیای
دیوونهاز این دنیای دیوونهپدر نوره، پدر امّید، پدر عشقه که می مونهپدر
خندون، ولی گریون، از این دنیای دیوونهاز این دنیای دیوونهاز این دنیای
دیوونهاز این دنیای دیوونه
متن ترانه رسم زمونه رسول نجفیان
عجب رسمیه رسم زمونهقــصــهء بـرگ و بـاد خزونهمـــیرنآدمـــااز او نـــا
فــــقـــط خــاطــره هـاشــون بـه جـا مـی مونهکجاست اون کوچه چی شد اون
خونهآدمـــاش کـــجــان خـــدا مــی دونــهبـوتـه یـاس بابا جون هنوزگوشه
باغچه توی گلدونهعـطـرش پــیــچیـده تا هـفـتــا خونـهخـــودش کجـاهـاست
خدا می دونـهمـــی رنآدمـــااز او نـــا فــــقـــط خــاطــره هـاشــون بـه
جـا مـی مونهتسبیح و مهر بی بی جون هنوزگـوشــه تـاقــچــهتـوی
ایـوونـهخودش کجاهاست خدا می دونهخودش کجاهاست خدا می دونهمـــیرنآدمـــااز
او نـــا فــــقـــط خــاطــره هـاشــون بـه جـا مـی مونهپـرســیـد زیـر
لـبیـکـی با حـسـرتپـرســیـد زیـر لـبیـکـی با حـسـرتکه از ما بعدها چی
یادگاری به جا می مونهمـــیرنآدمـــااز او نـــا فــــقـــط خــاطــره
هـاشــون بـه جـا مـی مونهمـــیرنآدمـــااز او نـــا فــــقـــط خــاطــره
هـاشــون بـه جـا مـی مونه
محمدرضا شجریان متن ترانه مرغ سحر
مرغ ســحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن زآه شرر بار، این قفس رابرشکن و
زیر و زبر کن بلبل پر بسته ز کنج قفس درآنغمهء آزادی نوع بشــر سراوز نفسی
عرصهء این خاک توده را،پرشرر کن ظلم ظالم ، جور صیّادآشیانم داده بر بادای
خدا، ای فلک، ای طبیعتشامِ تاریکِ ما را سحر کن نو بهار استگل به بار
استابر چشمم، ژاله بار است این قفس چون دلمتنگ و تار است شعله فکن در قفس
ای آه آتشین دست طبیعت گل عمرِ مرا مچینجانب عاشق نگه ای تازه گل از این ،
بیشترکن ،بیشترکن ، بیشترکنمرغ بی دل، شرح هجران ، مختصر، مختصر کن مرغ بی
دل، شرح هجران ، مخــتصـــر، مختـصـر کـن
سید جواد بدیع زاده متن ترانه شد خزان
شد خزان گلشن آشناییبازم آتش به جان زد جداییعمر من ای گل طی شد بهر تووز
تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفاییبا تو وفا کردم تا به تنم جان بودعشق و وفا
داری با تو چه دآرد سوآفت خرمن مهر و وفایینو گل گلشن جور و جفاییوز دل
سنگت آهدلم از غم خونین استروش بختم این استاز جام غم مستمدشمن می پرستمتا
هستمتو و مست از می به چمنچون گل خندان از مستی وگریه منبا دگران در گلشن
نوشی میمن ز فراغت ناله کنم تا کیتو و نی چون ناله کشیدن هامن و چون گل
جامه دریدن هاز رقیبان خواری دیدن هادلم از غم خون کردیچه بگویم چون
کردیدردم افزون کردیبرو ای از مهر و وفا عاریبرو ای عاری ز وفاداریبشکستی
چون زلفت عهد مرادریغ و درد از عمرمکه در وفایت شد طیستم به یاران تا
چندجفا به عاشق تا کینمی کنی ای گل یک دم یادمکه همچو اشک از چشمت افتادمتا
کی بی تو بوداز غم خون دل منآه از دل توگر چه ز محنت خوارم کردیبا غم و
حسرت یارم کردیمهر تو دارم بازبکن ای گل با من هر چه توانی نازهر چه توانی
نازکز عشقت می سوزم
همایون شجریان متن ترانه عشق از کجا
ی عاشقان ، ای عاشقان ، من از کجا ، عشق از کجاای بیدلان ، ای بیدلان ، من
از کجا ، عشق از کجاگشتم خریدار غمت ، حیران به بازار غمتجان داده در کار
غمت ، من از کجا ، عشق از کجاای مطربان ، ای مطربان ، بر دف زنید احوال
منمن بیدلم ، من بیدلم ، من از کجا ، عشق از کجاعشق آمده است از آسمان ،
تاخود بسوزد بد گمانعشق است بلای ناگهان ، من از کجا ، عشق از کجا” مولانا ”
همایون (امین حبیبی) متن ترانه نمی تونم
اونکه یه وقتی تنها کسم بودتنها پناه دل بی کسم بودتنهام گذاشت و رفت از
کنارماز درد دوریش من بیقرارمهوم ههووووومخیال میکردم پیشم میمونهترانه عشق
واسم میخونهخیال می کردم یه همزبونهنمیدونستم نامهربونههوم هوووووومبا
اینکه رفته اما هنوزماز داغ عشقش دارم میسوزمفکر و خیالش همش باهامههرجا که
میرم جلو چشامه جلو چشامهدلم میخواد تا دووم بیارمرو درد دوریش مرحم
بزارماما نمیشه راهی ندارمنمیتونم من طاقت بیارمنمیتونم من طاقت بیارماونکه
یه وقتی تنها کسم بودتنها پناه دل بی کسم بودتنهام گذاشت و رفت از کنارماز
درد دوریش من بیقرارمهوم هوووووومخیال میکردم پیشم میمونهترانه عشق واسم
میخونهخیال می کردم یه همزبونهنمیدونستم نامهربونههوم هوووووووومبا اینکه
رفته اما هنوزماز داغ عشقش دارم میسوزمفکر و خیالش همش باهامههرجا که میرم
جلو چشامه جلو چشامهدلم میخواد تا دووم بیارمرو درد دوریش مرحم بزارماما
نمیشه راهی ندارمنمیتونم من طاقت بیارمنمیتونم من طاقت بیارم
دی بلال محمد ملک مسعودی
پروانه ز عشق شمع دایم ای سوس ِ، دی بلال[پروانه از عشق شمع دائم در حا
یک متن زیبا برای سخنرانی حذاب “به نام قانون دانه ی سیب “
قانـــون دانــــه!
همه
چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفكر شما روی روحیة شما مؤثر است،
روحیة شما بر نوع راه رفتنتان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوة گفتارتان
اثر میگذارد،
نگاهی
به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام
حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم «چرا این همه دانه
لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟
»
اینجا طبیعت به ما چیزی یاد میدهد. به ما میگوید
:
«
اکثر دانهها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً میخواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.»
از این مطلب میتوان این نتایج را بدست آورد
:
–
باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.
–
باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.
–
باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.
–
باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.
وقتی که «قانون دانه» را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم
.
قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت
.
در یک کلام
:
افراد موفق هر چه بیشتر شکست میخورند، دانههای بیشتری میکارند
.
همه امور به هم مربوطند
آیا دقت كرده اید كه هر وقت به طور منظم ورزش میكنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟
آیا دقت كرده اید كه وقتی غذاهای سالم تر و بهتری میخورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید كه ورزش كنید؟
همه
چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفكر شما روی روحیة شما مؤثر است، روحیة
شما بر نوع راه رفتنتان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوة گفتارتان اثر
میگذارد، روش حرف زدنتان روی طرز فكرتان مؤثر است
!
تلاش برای پیشرفت در یك بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر میگذارد
.
وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل كار نیز احساس شادی بیشتری خواهید كرد و وقتی سر كار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود
.
اینها به چه معناست؟
–
اینكه
برای پیشرفت در زندگی میتوانید از هر نقطه مثبتی شروع كنید. میتوانید با
برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهدافتان، رژیم غذایی یا تعهد برای
گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع كنید. این كار مثبت منجر به نتایج
مثبت دیگر هم میشود، چون که همه امور به هم مربوطند.
–
مهم نیست كه تلاشی كه جهت «پیشرفت» میكنید كجا صرف میشود. مهم این است كه شروع كنید.
–
عكس
این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یك بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم
به زودی خراب میشود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید.
در یک کلام
هر كاری كه انجام میدهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز مؤثر است
.
چرا؟
(WHY)
دوست من «جان فوپ» وقتی متولد شد دست نداشت ولی هیچ وقت از خودش سوال نكرد چرا
من
دست ندارم؟» بلكه پرسید: «با پاهایم چه كاری میتوانم انجام دهم؟»، و من
هنگامی كه دیدم او با استفاده از پاهایش با چوبهای غذا خوری ژاپنی میتواند
غذا بخورد، با خود گفتم: «او هر كاری را میتواند انجام دهد
».
هنگامی
كه بلایی به سرمان میآید، یا همه چیزمان را از دست میدهیم یا كسی كه
عاشقمان بوده ما را ترك میكند، اغلب ما از خودمان میپرسیم
:
«
چرا؟»
«
چرا من؟»
«
چرا حالا؟»
«
چرا او مرا سرگشته و تنها رها كرد؟»
سؤالاتی كه با «چرا» شروع میشوند، ممكن است ما را به یك چرخة بی حاصل بیندازند
.
اغلب جوابی برای این “چرا”ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد،اهمیتی ندارد
.
افراد موفق سؤالاتی از خود میپرسند كه با «چه» شروع میشوند
:
«
چه چیزی از این پیشامد آموختم؟»
«
چه كاری باید در برخورد با این پیشامد بكنم؟»
و هنگامی كه پیشامد واقعاً فاجعه آمیز است، از خود میپرسند: «چه كاری طی 24ساعت آینده میتوانم بكنم تا اوضاع كمی بهتر شود؟
»
در یک کلام
افراد خوشبخت هیچوقت نگران نیستند كه آیا زندگی بر «وفق مراد» هست یا نه
.
اینها
از آنچه كه دارند بیشترین استفاده را میكنند و آنچه كه از دستشان بر
میآید انجام میدهند. و اگر زندگی بر وفق مراد نبود، خیلی مهم نیست كه
«چرا؟
»