کلیات و اصول و فنون مشاوره و راهنمایی
تعریف مشاوره
l مشاوره نوعی
ارتباط کلامی و غیر کلامی هدفدار است که به فرد در تصمیم گیری هنگامی که
توانایی عمل او تحت تاثیر احساسات قرار می گیرد ،کمک می کند.
l مشاوره موثر و کارآ به مراجع در کشف ،ابراز ، فهم وپذیرش احساساتش کمک میکند.
l مشاوره از
آموزش متفاوت است ، یک مشاوره خوب و مناسب مراجع محور است.یعنی مشاور
فرآیند مشاوره را با رفتارها ، شرایط و نیارهای خاص هر فرد شرکت کننده در
فرآیند مشاوره متناسب می کند.
مشاوره فرآیند توانمند سازی و ارتقاء مهارتهای فرد است
به عقیدهٔ( دینک
مایر )۱۹۷۲ (Dinkmeyer) – که از پیروان مکتب روانشناسى فردى است – مشاوره
جریانى فعال و پویا بین مراجع و مشاور است که بدان وسیله :
l مراجع نحوهٔ برقرارى ارتباط با دیگران را مىآموزد،
l شیوههاى معقول براى ارضاء نیازهایش را یاد مىگیرد،
l احساسات ناشناخته را مىشناسد،
l اطلاعات وسیع و عمیقى دربارهٔ خویشتن بهدست مىآورد،
l و پس از شناخت اهداف زندگى چگونگى رسیدن به آنها را معین مىسازد.
l از این دیدگاه، اعتقادات و نگرشها و رفتار و نهایتاً شیوهٔ زندگى فرد از طریق مشاوره دگرگون مىشود.
در مشاوره ،
دو فرد که هیچگونه ارتباطی با یکدیگر ندارند .برای حل یک بحران یک مشکل و
یا تصمیم گیری درمورد مسائل و یا رفتارهای بسیار شخصی و خصوصی با هم ملاقات
می کنند .
l عدم وابستگی عاطفی مشاور
در ارزیابی مراجعه کننده حائز اهمیت بسزایی است .هرچند برای افرادی که با
اهمیت مشاوره نا آشنا هستند این موقعیت از ابتدا گه گاه غیر دوستانه تلقی و
به بی علاقگی سوءتعبیر می شود اما یک حرکت پیوسته بین عدم وابستگی و
نزدیکی وجود دارد که مشاور می باید در آن میان توازن درستی را برقرار سازد.
کلیات مشاوره
فرد ممکن است در مورد مشاوره و
آنچه شامل آن می گردد هیچگونه اطلاعاتی نداشته باشد .گفتگو با اشخاص بیگانه
در مورد مسائل شخصی گاه ممکن است هراس انگیز ، تهدید کننده و یا بر خلاف
عرف و فرهنگ باشد .
l بنابر این مشاور باید
E میزان دانسته های مراجع در مورد مشاوره را بررسی نماید
E انتظارات وی از مشاوره را بداند
E جریان مشاوره را به اختصار توضیح داده
E با استفاده از مثال درمورد نگرانیهای مراجع بحث کرده ، به برداشت فرد از مشکل خود بپردازد
این برداشتهای شخصی گاه یک جانبه
وغیر دقیق است .اما به هر حال مراجعه کننده باید از این امر که مشاور به
مشکل او توجه کامل دارد احساس رضایت نماید .این مسئله اساس اعتماد را پی
ریزی خواهد نمود .
l درک این نکته
بسیار مهم است که هدف از مشاوره کمک به افراد بوده و به دلیل ماهیت متفاوت
آنها ، یک روش عمومی و یا از پیش تعیین شده در مورد مشاوره نمی تواند وجود
داشته باشد .
l نیاز به
پیشگیری و پایبندی به ایجاد حمایت در انواع بافتها در تمام فرهنگها وجود
دارد برخی جنبه های اساسی این کارکرد ها ، سنگ بنای موثر ترین برنا مه های
مشاوره ای را تشکیل می دهند .
ویژگیهای مشاوره
زمان :
- فرآیند مشاور ه نمی تواند با شتاب صورت پذیرد زیرا واکنشهای روانشناختی
پیچیده بوده و به سرعت دست یافتنی نیستند .از طرفی زمان برای تکوین یک
ارتباط یاری رساننده نیز ضرورت دارد .
پذیرش :
- همواره باید این احساس تقویت گردد که بدون توجه به روش زندگی ، نوع
روابط جنسی و یا زمینه اخلاقی ، اجتماعی اقتصادی فرد بعنوان یک مراجع توسط
مشاور مورد پذیرش کامل قرار گیرد .مشاوران نباید نسبت به مراجعین قضاوتگر
باشند .
قابلیت دسترسی :
- فردی که نیاز به مشاوره دارد باید احساس کند هر زمان که بخواهد می
تواند یک ملاقات یا تماس تلفنی با مشاور داشته با شد بعلاوه محلی که مشاوره
در آن انجام می گیرد نیز باید براحتی قابل دسترسی باشد.
تداوم و دقت :
- هر اطلاعاتی که از طریق مشاوره فراهم می آید مانند اطلاعات راجع به
عفونت (HIV) ، خطر عفونت و یا کاهش خطرات باید از نظر محتوا ثابت بوده در
طول زمان تداوم داشته باشد . از این رو مشاور باید درک روشنی د رمورد عوامل
این عفونت و بیماری داشته باشد
رازداری :
- اعتماد از مهمترین عوامل موثر در ارتباط بین مراجع و مشاور است ، موجب
پیشرفت رابطه شده و احتمال آن را که فرد یا گروه بر اساس اطلاعات داده شده
عمل کند افزایش می دهد .
فعالیتهای یک جلسه مشاوره
l روشن ساختن مسائل :
در یک جلسه مشاوره ، مشاور باید
مهارتهای گوش دادن و سؤال کردن خود را برای شناخت مشکلی که برای مراجعه
کننده حائز اهمیت زیاد است بکار بندد سپس این مشکل باید به روشنی برای فرد
بیان گردد ..
l تهیه اطلاعات از منابع جانشین :
هنگامی که مشکل مشخص گردد ، گفتگو
در جهت مشخص کردن روشهای مختلف و حل آن ادامه می یابد ، نقش مشاور در
فراهم نمودن اطلاعات در باره منابع کمکی است.مشاوران با تجربه باید همیشه
به راه حلهای مختلف جهت حل مشکلات رایج مجهز باشند دانستن این نوع امکانات
برای مشاور مانند دانستن آناتومی برای جراح است .
l انتخاب امکانات واقعی :
مشاور باید برای انتخاب راههای
ممکن دیگر برای روشن ساختن مشکل به یاری فرد برخیزداین امکانات باید در جهت
تامین حمایت و رضایت شخصی فرد باشد .
l بر انگیختن انگیزه و تصمیم گیری :
زمانی که افراداحساس می کنند بر
زندگی و تصمیمات خود تسلط دارند و هنگامی که مهارتهای زندگی ، نگرش به خود و
اعتماد افزایش می یابد ، انگیزه آنها برای ایجاد تغییرات لازم قوی تر می
گردد .بنابراین در طی هر جلسه باید تشویقهای موثر برای برداشتن قدم های
لازم انجام گیرد بعلاوه یک ارزیابی واقع بینانه تؤام با همدلی درباره علل
موفقیت یا عدم موفقیت مورد انتظار انجام پذیرد.
مشاوره هم علم است و هم هنر:
(( هنر )) از آن رو که شخصیت و مهارتهای مشاور بهم می آمیزد
(( علم )) به لحاظ اصول زیر بنایی آن
اصول مشاوره
رابطه یاری بخش :
مشابه یک رابطه دوستانه است
با این تفاوت که :
۱٫ هدفمند است
۲٫ دارای عدم توازون درونی است
چرا که فرد نیازمند در پی یاری است و مشاور بایستی آماده فراهم کردن این یاری باشد .
مشاور باید ضمن این رابطه برای کمک به مراجعه کننده وی را از امکانات مختلفی که در دسترس میباشد نیز مطلع سازد .
مهارتهای مشاوره را تنها کسانی میتوانند بیاموزند و بطور موثر بکار گیرند که:
E صادقانه به دیگران علاقه و توجه دارند.
در صورتیکه مشاور قادر به همدلی با احساسات و موقعیت فرد مراجعه کننده نباشد :
E مشاوره با شکست مواجه میگردد .
ارتباط ابزار اصلی مشاور است .
مشاور باید از زبان قابل فهم برای مراجع استفاده نماید تا ارتباطی کاملا“ روشن برقرار شود .
بر خلاف گفتگوهای دوستانه ، اطلاعاتی که در مشاوره مورد بحث قرار میگیرد ، می باید دارای شرایط زیر باشد :
- · مشخص
- · متمرکز
- · هد فدار
مهارتهای مشاوره
- گوش دادن فعالانه : مشاور باید با کلام ، بیان و حرکات خود نشان دهد که مراجع خود را درک کند
- تشویق : در
برخی از فرهنگها به افراد آموزش داده میشود که احساسات خود را هر چند
عمیق باشد ، آزادانه بیان نکنند . مشاور باید ابراز احساسات را تشویق نماید
، زیرا افراد تنها زمانی میتوانند تغییرات سازنده را آغاز نمایند که به
احساساتشان بپردازند .
l شناسایی : مشاور باید در شناسایی و تفکیک عواطف مختلفی که فرد تجربه میکند مهارت داشته باشد .
l تصدیق : مشاور باید عواطفی مانند خشم ، غم و ترس را مستقیما“ و بدون هیجان تصدیق نماید .
(( احساسات و عواطف شما بسیار نیرومند است و من آنها را درک میکنم ))
طرح سئوالهای موثر : مشاوران
با طرح پرسش به فرد کمک میکنند تا احساسات و مشکلاتش را ابراز نمیاند .
این سئوالها می باید باز بوده و هدف آن کمک به ایجاد کفتکو باشد ، نه این
که به پاسخ (( آری )) یا (( خیر )) منتهی گردد . همچنین برای مراجع امکان
پاسخ های متعدد به آن وجود داشته و تنها یک پاسخ نداشته باشد . مثلا“ واکنش
شریک جنسی شما به این اطلاعات چگونه خواهند بود ؟ به جای این سوال که :
آیا شریک جنسی شما از این اطلاعات وحشت زده خواهد شد ؟
همدلی : همدلی
بیش از همدردی بوده و تلاشی است برای قرار دادن خود در وضعیت دیگری . اگر
چه مشاور باید همدلی نماید اما در عین حال لازم است بر عواطف خود نیز مهار
زند . مشاور باید توازن صحیحی میان نزدیکی و عدم وابستگی ایجاد کند تا
استقلال و مهارتهای حل مشکل مراجع را تقویت نماید .
احترام : مشاور
می باید دیدگاهها و اعتقادات فرد را محترم شمارد . برای نشان دادن این
احترام ، به عنوان مثال میتوان از مراجع خواست تا در مورد جنبه های ناآشنای
فرهنگ و اعتقادات شخصی سخن گوید به عنوان نمونه ( من درباره آن چیزی
نمیدانم ، بیشتر برایم بگوئید. )
l روشن سازی : مشاور باید هم گفته های مراجع وهم اطلاعات واقعی را روشن سازد .
l گفتن عبارات مترادف : فرد
هنگامی میتواند بگوید که سخنانش دقیقا“ درک شده است که مشاور آنچه را که
شنیده است با عباراتی دیگر برای او تکرار میکند . مثلا“(( به نظر میرسد شما
میخواهید بگوئید که ترس شما از این است که خانواده تان از شما مراقبت
نکنند ))
ارتباط : بسیاری
از مردم نمی توانند پیوند یا ارتباط میان رفتار خود و واکنشهای دیگران را
دریابند . مشاور باید این راتباط را نشان دهد . مثلا“ (( آیا شما توجه
کرده اید هنگامی که شما خود را از دیگران کنار میکشید و با
خانواده خود گفتگو نمی کنید ، آنان نسبت به شما حساس و ناراحت میشوند ))
مقابله : مشاور
باید در مقابل عدم ثبات در توضیحات و یا شکست مراجع در انجام وظایف توافق
شده ، برخورد کند . این امر باید به صورتی انجام گیرد که مراجع آن را به
عنوان عملی مثبت ببیند و نه ابزار خشم و سرزنش
تکرار : در
مواقع فشار و بحران ، گاه افراد هر آنچه به آنان گفته میشود درک نمیکنند،
زیرا در وضعیت انکارو یا تحت تاثیر قرار دارند . مشاور در تکرار اطلاعات
نباید تردید به خود راه دهد .
تاکید : افراد غالبا“
از تمرکز روی مشکل واقعی اجتناب میکنند . مشاور باید مهم ترین موضوعها را
مشخص نماید . مثلا“ (( از تمام مسائلی که شما امروز به من گفتید به نظر
میرسد توجه شما بیش از همه معطوف به … است ))
تهیه طرح عمل : مشاور می باید به
افراد کمک کند تا اقدامات انجام شدنی را شناسایی نموده ، طرح های واقع
بینانه تهیه و بر اساس آنها در زمینه های موجود عمل کنند .
وضعیت ساختاری : وضعیت ساختاری
معین میکند که به کدام مشکلات و نگرانی ها باید به فوریت پرداخت و کدام را
میتوان به تعویق انداخت . این بخش در سازمان دادن و برنامه ریزی ، اساسی
بوده و احتمالا“ یکی از بهترین مهارتها در مشاوره به شمار میرود .
l انگیزه : مشاور
باید با ارائه تاثیر مثبت رفتارهای جدید ، به مراجعان خود انگیزه دهد .
اگر مشاور توضیح دهد که تغییر در رفتارهای مراجع ، افراد مورد محبت وی را
خطر عفونت مصون خواهد کرد شاید انگیزه مهمی به وی داده باشد . انگیزه از
احتمال بدست آوردن دستاورد بزرگتری سرچشمه میگیرد
l خلاصه کردن : تعابیر
مختلف از مسئله کمک میکند تا هم مشاور و مراجع را از فهم صحیح یکدیگر
مطمئن گردند . مشاور می باید مجددا“ نکات مورد گفتگو و تصمیمات و
موارد مبهم را مرور کند .
خطاهای رایج مشاوره
- مهار کردن و بیان خود بخودی احساسات و نیازهای مراجع بجای تشویق کردن آن.
- قضاوت ، همانطور که گفته شد از طریق اظهاراتی که بیانگر ان است که مراجع در معیارهای مشاوره نمی گنجد .
- اخلافی سازی ، موعظه و مدیر گونه رفتار کردن و گفتن این که افراد باید چگونه رفتار کنند تا زندگی را هدایت و پیش ببرند .
- بر چسب زدن به افراد بجای تلاش در جهت یافتن انگیزه ها ، اضطرابها و ترسهای آنان
- اطمینان بخشی بی اساس ، سعی در القاء خوش بینی جهت ، با اندک شمردن بیان مراجع از مشکل خود
- نپذیرفتن احساسات مراجع با گفتن اینکه احساساتش می باید متفاوت باشند .
- نصیحت و راهنمایی پیش از آنکه مراجع اطلاعات و فرصت کافی برای دسترسی به یک راه حل را داشته باشد .
- بازجویی ، استفاده از سئوالهای اتهامی ، سئوالهایی با (( چرا )) گاه ممکن است اتهامی به نظر برسند .
- تشویق وابستگی ، افزودن نیاز فرد به ادامه حضور و راهنمایی مشاور
- فریبکاری ، ترغیب فرد به قبول رفتار جدید از طریق چاپلوسی و فریب
ارتباط غیر کلامی منفی :
L آهنگ نامطبوع صدا
L اجتناب از نگاه کردن به مراجع
L اخم کردن و ترشرویی
L خمیازه کشیدن
L فاصله نامتناسب
L صحبت بسیار آهسته و یا خیلی سریع
ارتباط غیر کلامی مثبت:
J استفاده از آهنگ مشابه آهنگ صدای مراجع
J نگاه کردن به چشمان مراجع
J نشان دادن توجه به حالات چهره ، بدن و حرکات
J حفط فاصله مناسب میان فرد و مشاور
J صحبت نه خیلی آرام و نه خیلی بلند
J نشان دادن حرکاتی مانند سرتکان دادن درتصدیق مراجع
J استفاده مناسب از شوخی برای کاهش تنش
فنون مشاوره
l گوشدادن
l انعکاس
l سازمان دادن
l رهبری
l تشویق
l شکست سکوت
l مواجهه با مقاومت
l پایان دادن به جلسهٔ مشاور
گوشدادن
- گوشدادن عملى فعال و ارادى است که به دقت و توجه نیاز دارد. در مقابل،
شنیدن عملى غیرارادى است که به دقت نیاز ندارد. گوشدادن مهمترین فنى است
که مشاور باید در مشاوره بهکار بندد. بدین معنى که مشاور در جلسه مشاوره
باید بهطور کامل و دقیق تمام حواس خود را بر گفتار مراجع متمرکز سازد و
به گفتههاى او با دقت گوش فرا دهد.
نکات مهم در گوش دادن
l گوشدهنده به هنگام گوش دادن نباید صحبت کند
l لازمهٔ گوش دادن آن است که گوینده به گرمى پذیرفته شود و رابطهٔ حسنه با او برقرار گردد
l گوشدهنده در مواقع ضرورى از گوینده سؤال کند
l گوشدهنده هنگام گوش دادن باید به گوینده نگاه کند
l گوشدهنده باید هر گونه عامل مزاحمى را که باعث کاهش توجه و دقت او مىگردد از خود دور کند
l گوشدهنده باید با گوینده در قبول مسؤولیتهاى بحث جلسه سهیم شود و او را در بهتر و دقیقتر گفتن یارى دهد
l مشاور به عنوان گوشدهنده در جلسه مشاوره باید بکوشد بحث جلسه حالت عقلى صرف بهخود نگیرد
l گوشدهنده باید از قضاوت عجولانه دربارهٔ گوینده بپرهیزد
مقاومت
l مقاومت عبارت
از ایستادگى و سرسختى مراجع در جلسهٔ مشاوره است که مانع پیشرفت جلسهٔ
مشاوره بهسوى اهداف تعیین شده مىشود. مقاومت ممکن است بر اثر عوامل درونى
و یا بیرونى و یا ترکیبى از هر دو بهوجود آید. مقاومت به هر دلیلى که
ایجاد شود مانعى براى انجام مشاورهٔ مؤثر و مفید بهشمار مىرود.
l به عقیدهٔ
راجرز (۱۹۵۱) مقاومت مراجع که نشانهٔ نارضایتى او از کل موقعیت جلسه مشاوره
است بدان معنى است که مشاور نمىتواند مراجع را در جلسه مشاوره در جهت نیل
به اهداف کمک کند. از اینرو، مراجع از طریق مقاومت، نارضایتى خود را
اعلام مىدارد و پایان جلسهٔ مشاوره را خواستار مىشود. در این حالت،
مقاومت نقش سازندهاى براى مشاور دارد و او باید در ارتباط خود با مراجع و
نیز در روش مشاورهاش تجدید نظر کند.
انواع پاسخهاى مشاور
l پاسخهاى ارزیابى
پاسخهائى را شامل مىشود که
مشاور، بدان وسیله تلاشهاى مراجع را از نظر تناسب و صحت در رسیدن به
راهحلى معقول براى مشکل مورد بررسى و سنجش قرار مىدهد. لذا مشاور، گفتار و
حرکات مراجع را در جلسهٔ مشاوره با توجه به اهداف تعیین شده مورد ارزیابى
قرار مىدهد و با طرح سؤالات مناسب، او را به سوى خودکاوى و حل مشکل رهبرى
مىکند.
l پاسخهاى تعبیرى
پاسخهائى را در بر مىگیرد که از
طرف مشاور براى توضیح مطلب ارائه مىشوند.اینگونه پاسخها بهتر است پس از
آشنائى مشاور با نحوهٔ تفکر و احساسات مراجع ارائه شوند. مشاور پاسخهاى
مراجع را با توجه به شناختى که از او دارد، تعبیر و تفسیر مىکند و بدان
وسیله مطمئن مىشود که مشکل مراجع را بدان گونه که هست درک کرده است.
l پاسخهاى حمایتى
پاسخهائى را شامل مىشود که به
آن وسیله مشاور از مراجع حمایت مىکند و از میزان نگرانى و ناراحتى او
مىکاهد. هرگاه مشاور احساس کند که مراجع بهشدت ناراحت و نگران است، براى
تقلیل ناراحتىها و نگرانىهاى او به ارائه چنین پاسخهائى بهصورت کلامى و
یا غیرکلامى مبادرت مىورزد.
l پاسخهاى اطلاعاتى
پاسخهائى را در بر مىگیرد که
مشاور بدان وسیله اطلاعات بیشترى را دربارهٔ موضوع مورد بحث از مراجع کسب
مىکند. مشاور سؤالاتى را در ارتباط با موضوع مورد بحث مطرح مىسازد و از
مراجع مىخواهد با دقت به آنها پاسخ گوید. براى آنکه اطلاعات حاصله موثق
باشد، مشاور باید هر سؤال را بهموقع و در وقت مقتضى مطرح سازد بهطورى که
مراجع آمادگى پاسخگوئى به آن را داشته باشد. مسلماً مراجع زمانى به مشاور
اطلاعات درست خواهد داد که رابطهٔ حسنه مشاورهاى در جلسه مشاوره بوجود
آمده باشد.
سکوت
مشاور همواره با این سؤالات مواجه
است که آیا سکوت را بشکند یا نه؟ و تحت چه شرایطى و چگونه سکوت را
بشکند؟ به نظر( برامر و شوستروم ۱۹۶۸) مشاور باید حتىالامکان مسؤولیت
شکستن سکوت را به مراجع واگذار کند؛ زیرا در این حالت، دنیاى درون و رشتهٔ
افکار وى برهم نخواهد خورد. در صورتى که مشاور بخواهد سکوت مراجع را بشکند،
باید به علت سکوت و زمان وقوع آن توجه کند و تا مطمئن نشود که مراجع براى
بحث دربارهٔ احساسات و مشکلات او آمادگى کافى دارد نباید به شکستن سکوت
اقدام کند.
چنانچه زمان سکوت طولانى باشد (معمولاً بیش از دو دقیقه)مشاور با استفاده ازروشهاى زیر مىتواند سکوت را بشکند و مراجع را به صحبت کردن دعوت کند
- اولاً دعوت غیرمستقیم از مراجع به حرف زدن که از طریق تماس چشم و تکان دادن سر و تغییرات صورت و وضع نشستن مشاور عملى مىشود؛
- ثانیاً مشاور با استفاده از حداقل گفتار کلامى که معمولاً با بیان
کلماتى نظیر(بلی، دیگر چه؟، ادامه بده)سکوت مراجع را مىشکند و او را به
ادامه جلسه مشاوره تشویق مىکند؛ و ثالثاً از طریق تلخیص بحث جلسهٔ مشاوره،
از مراجع مىخواهد که بحث را ادامه دهد.
رهبرى
l رهبرى جلسه
مشاوره عبارت از این است که مشاور تا چه حدى مىکوشد مراجع را به دنبال
خود بکشاند و ادارهٔ جلسه را بر عهده گیرد و نیز با چه میزان افکار و عقاید
خود ادامهٔ جلسهٔ مشاوره را مىتواند تحت تأثیر قرار دهد. به
عقیدهٔ(رابینسون۱۹۵۰) رهبرى جلسهٔ مشاوره، فعالیتى بین مراجع و مشاور است
که بدان وسیله مشاور، مراجع را به دنبال خود مىکشاند و با پیشنهادات او
جلسهٔ مشاوره را در نیل به اهداف تعیین شده ادامه مىدهد.
تشویق
l تشویق در جلسهٔ
مشاوره، مجموعه فعالیتهائى است که مراجع را به ادامه کارش ترغیب مىکند و
او را در مسیر پیشرفت و بهبود قرار مىدهد. تشویق نوعى پاداش است که براى
تقویت رفتار مطلوب و ادامهٔ آن به مراجع ارائه مىشود. بهعنوان مثال،
مشاور با گفتن جملاتى نظیر)مرد توانائى هستی، مىتوانى معقول باشی، و
مىتوانى این مشکل را حل کنی( مراجع را به خودکاوى بیشتر تشویق مىکند و
باعث مىشود که او عقاید و افکار خویش را دقیقتر، عمیقتر مورد بررسى قرار
دهد. از جانب دیگر، تشویق بیش از حد موجب مىگردد که مراجع به مشاور
وابستگى پیدا کند و استقلال خود را از دست بدهد. همچنین تشویق صحیح و
مناسب از نگرانى و ناامنى مراجع مىکاهد.
سازمان دادن
- رولومى (۱۹۶۷) دربارهٔ
سازمان دادن به جلسهٔ مشاوره، مثال جالب توجهى را ارائه مىدهد. او
مىگوید خود را سوار بر قایقى تصور کنید که در مسیر رودخانهاى به پیش
مىرود. دیوارەهاى رودخانه، که مسیر آب و حرکت قایق را کنترل و محدود
مىکنند، باعث مىشوند قایق سالمتر و زودتر به انتهاى رودخانه برسد. اگر
رودخانه دیوارهاى نداشته باشد، قایق در وسط آن سرگردان خواهد بود و به هر
سوئى رانده خواهد شد. چنانچه جلسه مشاوره به قایق تشبیه شود که بر روى
رودخانه قرار دارد، کنارههاى رودخانه همان سازمان را تشکیل مىدهند که از
سرگردانى و بلاتکلیفى قایق ممانعت مىکنند. از اینرو، سازمان براى جلسه
مشاوره چارچوبى را بوجود مىآورد که اهداف و خطمشىهاى جلسه بر اساس آن
مشخص مىشوند.
انعکاس
l مشاور در
انعکاس احساسات با تأکید بر وضع روانى مراجع، احساسات او را بهطور عینى و
با روشى صحیح بیان مىکند و بدین وسیله از حالت دفاعى و مقاوم مراجع تا
حدود زیادى مىکاهد. انعکاس احساسات مراجع در جلسه مشاوره توسط مشاور، به
مراجع امکان مىدهد تا دربارۀ عقاید و عواطف وابسته به آنها بیشتر بیندیشد و
به محتواى آنها عمیقتر پى ببرد. انعکاس احساسات مراجع توسط مشاور،
همچنین باعث مىشود که رابطه حسنه مشاورهاى بین مراجع و مشاور زودتر و
آسانتر بوجود آید.
احساسات مراجع
طبقهبندى احساسات مراجع
مشاور براى موفقیت در کارش،
باید انواع احساسات مراجع را بشناسد. طبقهبندى یکسانى دربارهٔ احساسات
وجود ندارد ومىتوان احساسات را به سه نوع تقسیم کرد:
- اول: احساسات مثبت که عواطف سازنده و اطمینان بخش نظیر شادی، امنیت،
حقگزاری، اعتماد بهنفس، ارزشمندی، عشق و محبت، خوشبینی، رضایت و
خشنودی، و پذیرش را شامل مىشود
l دوم: احساسات
منفى که عواطف مخرب و نگرانکننده از قبیل رنجش، احساس گناه، ترس، افسردگی،
خصومت، و عدمپذیرش را در بر مىگیرد.
l سوم: احساسات
دوگانه که در این حالت انسان در یک لحظه دو احساس کاملاً متضاد مثل عشق و
نفرت، شادى و غم، امنیت و دلهره، نسبت به یک مورد دارد.
مهارتهای کلامی پیشرفته Advanced verbal communication skills :
۱- پاسخهای کلامی کوتاه : Minimal verbal responses
پاسخهای کوتاه همتای کلامی، تکان
دادن سر در رابطه مشاورهای رو در رو است. این پاسخها سر نخهای کلامی
مانند “هان”، “هوم”، “آها”، “بله”، “متوجهم” و “ها” هستند که نشان میدهد
مشاور به گفتههای مراجع گوش فرا داده و آن را دنبال میکند.
۲- بازپردازی: Paraphrasing
بیان دیگر گونهی یک عبارت، کلامی است که به کلمات مراجع مترادف است. مثال:
مراجع: امروز روز بدی بود.
مشاور: امروز کارهایتان خوب پیش نرفت.
۳- کاوش: Probing
کاوش یک کوشش باز پاسخ، جهت بدست
آوردن اطلاعات بیشتر در مورد یک موضوع خاص است. کاوش زمانی مؤثر خواهد بود
که با استفاده از اظهاراتی مانند “بیشتر توضیح دهید” ، “اجازه دهید درباره
آن کمی بیشتر صحبت کنیم” و “من نمیفهمم” صورت پذیرد یا با سئوالات
“چگونه”، “چه”، “کی”، “کجا” و یا “چه کسی”.
۴- انعکاس Reflecting
انعکاس به ابراز درک خود از
نگرانیها و دیدگاههای مراجع به وی اطلاق میشود. بازگوکردن مطالب مراجع
به روشی مختصر، دقیق و با عبارات خود فرد که حاوی مهمترین نکات گفته شده
توسط مراجع است، صورت میگیرد.
انعکاس میتواند شامل احساسات بیان شده یا ضمنی، نکات حذف شده یا تأکید شده و نیز محتوای خاص اظهارات مراجع باشد. مثال:
مراجع: من نمی توانم تصمیم بگیرم که چه کاری را انجام دهم، ظاهرا همه چیز خوب به نظر میرسد.
مشاور: شما احساس ناکامی میکنید و از من میخواهید که به شما بگویم چه کار بکنید.
“از اینکه با شما مثل یک بچه
رفتار میشود، ناراحت هستید”؟، “به نظر میرسد که واقعا از دست مادرتان
خشمگین هستید”، “دیدن او شما را ناراحت میکند” .
۵- روشن سازی Clarifying
روشن سازی عبارتاست از تلاش برای متمرکز شدن بر گفته مراجع و یا درک ماهیت اصلی آن.
مثال:”من چیزی را که شما میگویید
خوب درک نمی کنم” ، “منظورتان این است که . . . ” ، “این موضوع را خوب
متوجه نشدم ممکن است یکبار دیگر آن را تکرار کنید” ، “به نظرم میرسد
میخواهید بگویید که . . . “
۶- وارسی کردن Checking out
وارسی کردن زمانی صورت میگیرد که
مشاور در مورد برداشت و ادراک خود از رفتارهای کلامی و غیرکلامی مراجع
مطمئن نیست و یا زمانیکه مشاور فرض و گمانی دارد که میخواهد امتحان کند.
در وارسی کردن مشاور از مراجع می
خواهد که ادراک و برداشت او را تأیید یا اصلاح کند و این برعکس روشنسازی
است که در آن مشاور از مراجع می خواهد موضوعی را بیشتر روشن سازد.
مثال:”احساس میکنم از دست من ناراحت هستی می توانیم درباره آن با هم صحبت کنیم؟”، “به نظر میرسد که . . .”
۷- تفسیر کردن Interpreting
تفسیر کردن زمانی است که مشاور
چیز تازهای بر اظهار نظرهای مراجع اضافه میکند یا سعی میکند به مراجع در
درک و شناخت احساسات زیربنایی خود و ارتباط آن با پیام کلامی و ارتباط هر
دو آنها با موقعیت جاری کمک کند.
مثال: مراجع: هیچ کس در این جهان به فکر دیگری نیست.
مشاور: شما ناراحت هستید برای اینکه فکر میکنید کسی به فکر شما نیست.
مراجع: به هیچ وجه نمیتوانم به
خودم بقبولانم که این کار را انجام دهم و در نتیجه همیشه آن را به تأخیر
میاندازم و الان تمام کارهایم دچار اختلال شده است.
مشاور: به نظر میرسد وقتی مجبور میشوید کاری را انجام دهید که هیچ علاقهای بدان ندارید، ناراحت میشوید.
۸- رویارویی Confrontation
رویاررویی عبارت است از ارائه
پسخوراند صادقانه از آنچه که اتفاق میافتد به مراجع. مواجهه ممکن است بر
خلوص یا نا همخوانیها متمرکز باشد.
مثال: “احساس میکنم واقعا میخواهید در این مورد صحبت کنید” ، “به نظرم می رسد که شما دارید نقش بازی میکنید”،
“من نمیفهمم چرا فکر میکنید مجبورید سرزنشهای دیگران را بپذیرید، چه چیزی از این کار نصیبتان میشود”.
تمرکز بر ناهمخوانیها : مثال: ” شما میگویید عصبانی هستید با این حال، لبخند میزنید”.
رویارویی در مواقع زیر مناسب است:
۱- مراجع از گفتن نکته اساسی که سبب مشکل اوست خودداری میکند.
۲- مراجع در تشخیص پیامدهای جدی رفتارش ناموفق بوده است.
۳- مراجع در تشخیص رفتار خود تخریبی با شکست روبرو شده است.
۴- مراجع به واقعیت توجه ندارد.
۵- مراجع مطالب ضد و نقیض میگوید.
۹- ارائه اطلاعات Informing
در این تکنیک اطلاعات عینی و واقعی در اختیار مراجع قرار میگیرد. مهم است که مشاور میان اطلاع دادن و نصیحت کردن تمایز قائل شود.
۱۰- خلاصه کردن
مشاوره چیست ؟ شیوههای مشاوره در روانشناسی
مشاوره، کلمهای عربی و یک مصدر است. معنای واژگانی آن، مشورت کردن و اقدام
به تشکیل شورا و مشورت با دیگران است[۱] مشاوره دارای ابعاد و انواع بسیار
و گستردهای است؛ به طور عمومیمشاوره تخصصی از رشته ها و مهارت های زیر
مجموعه روانشناسی است.
برخی ابعاد مشاوره عبارتند از:
مشاوره
تحصیلی، مشاوره خانواده، مشاوره شغلی، مشاوره توانبخشی، مشاوره ژنتیک،
و… که در این میان مشاوره ژنتیک از زیر مجموعه های علم روانشناسی
نمیباشد.[۲]
وظیفهٔ مشاور به عنوان شخصی که داری
مهارتهای علمی رواندرمانی است، یاری رساندن و ارائهٔ راه حل به مراجع
دربارهٔ مشکلاتی است که مراجع در شغل، روابط، احساسات و دیگر امور خود
مطرح میکند.
رشتهٔ دانشگاهی مشاوره، در ایران، دارای مقاطع کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتراست.
از نظر واژه شناسي، مشاوره به مجموعه فعاليتهايي اطلاق ميشود كه در جريان آن، فردي را در غلبه بر مشكلاتش ياري ميدهند.
مقدمه
همه ما غالباً در معرض مشکلات و مسائلی قرار میگیریم که به دلیل محدود
بودن دانش و تجربیاتمان به همفکری با دیگران نیاز پیدا میکنیم. میدانید
که حتی با ثباتترین افراد نیز گاهی از بحرانهای عاطفی مصون نیستند. تحولات
و تغییراتی که در زندگی رخ میدهد. مانند قبولی در دانشگاه، ازدواج، دور
شدن از خانواده و دوستان، بیماری و از دست دادن آنهایی که دوستشان داریم.
گاهی ما را دچار اضطراب، تردید، نگرانی، تعارض و حتی بحران میسازد.
لازم
به ذکر است هنگام سازش با محیطی جدید و تجربهای نو، داشتن احساسات فوق تا
حد طبیعی است اما اگر این احساسات منفی از حد طبیعی بیشتر شود، میتواند
باعث کاهش تمرکز آرامش و سلامت جسم و روان گردد.
مشاوره
يكي از حرفه هاي ياورانه (Helping professions) است و حرفه ياورانه را
ميتوان حرفه اي توصيف كرد كه اعضاي آن از آموزش و گواهينامه ويژه براي
انجام خدمتي خاص و مورد نياز همنوعان جامعه خود برخوردارند (2).
در طي فرايند مشاوره، فردي كه نياز دارد (مُراجع) و فردي كه حمايت،
راهنمايي و ترغيب فراهم ميكند (مشاور) با يكديگر ملاقات، بحث و گفت و گو
ميكنند به نحوي كه مُراجع نسبت به توانايي خود براي درك واقعبينانه و
جامع تر مسئله، يافتن راه حلها، و تصميم گيري براي حل مشكل اعتماد كسب
ميكند (3).
مشاوره انجام چيزي براي كسي نيست، بلكه يك فرايند
تعاملـي و پوياست كه با گفت و گو در باره نگرانيها، مسائل، روابط،
باورها، احساسات و رفتارها آغاز ميشود; از اين طريق چارچوب و ابعاد
مسئله اي كه مُراجع درك كرده مشخص، يا به شيوه اي كارساز، بازشناسي و
تعريف ميگردد و در طي آن راه حلهاي جديد تكوين يافته و مُراجع براي
انتخاب راه حل مناسب، تصميم گيري و اجراي آن ياري و حمايت ميشود (4).
در توصيفي ديگر مشاوره فرايندي است كه در طي آن از روش مصاحبه براي كمك
به مراجع در گرفتن يك تصميم منطقي محكم (براساس موارد قابل انتخاب و
اطلاعات حقيقي) استفاده ميشود (5). و مُشاور به كسي گفته ميشود كه به
مُراجع در شناخت، درك، و تصريح مسائل مرتبط با سلامتي و سپس انتخاب راه حل
و شيوه عمل مناسب كمك ميكند (6).
مشاوره موثر، نيازمند
داشتن شناخت و درك مناسبي از ويژگيها، نيازها و قابليتهاي مراجعان و
وضعيتهايي است كه خود را در آنها ميبينند. اين فرايند، همچنين
تحت تاثير باورها، نظام ارزشي و نحوه نگرش مشاور به انسان، جهان بيني او،
مكاتب روان شناختي رايج، چارچوبهاي پنداشتي و نظري مورد قبول او قرار
دارد. مشاوران نميتوانند خود، زندگي مراجعانشان را تغيير دهند، اما
ميتوانند آنان را در به دست آوردن شناخت بهتر، اعتماد به نفس، مهارتهاي
حل مسئله و خود ـ كارآمدي (Self-efficacy) حمايت و ياري كنند .
مشاوره اغلب غير دستوري (Non-directive) است; براي مثال، هدف از مشاوره
قبل از آزمون تشخيصي HIV توصيه يا واداشتن مراجعان به انجام آن نيست; بلكه
براي درك خطر، تبيين نتايج احتمالي آزمون، حمايتها و مراقبتهاي موجود، و
كمك به آنان است تا تصميمي بگيرند كه احساس آرامش و رضايت كنند.
از طرف ديگر، هنگامي كه روشن باشد رفتار يا شيوه خاصي به احتمال بسيار
تبعات و پيامدهاي منفي و مخاطره آميزي خواهد داشت، مشاوره ممكن است حالت
دستوري يا جهت دهنده به خود گيرد. در چنين شرايطي مشاور ممكن است با
تبيين پيامدهاي احتمالي، رفتار يا عمل خاصي را بيش از موارد ديگر توصيه و
تاكيد نمايد. براي مثال هدايت بيماران پس از سكته قلبي براي شناختن و درك
تغييراتي در سبك زندگي كه احتمال وقوع سكته قلبي مجدد را كاهش ميدهد،
مفيد و مناسب خواهد بود. به هر حال مشاوره چه دستوري باشد و چه غير
دستوري، غالبا فرايندي فراتر از توصيه، نصيحت كردن يا ارائه اطلاعات و
آموزش دادن، بلكه فرايند پوياي يادگيري با محوريت مراجع است .
ضرورت مشاوره
همواره
از پیدایش نسل انسان و از زمانی که زندگی گروهی و اجتماعی شکل گرفت و تنوع
فعالیت ها و ارتباطات انسانها پیچیده تر شد ، گاهاً بشر مرتکب خطا و
اشتباهاتی می گشت که بعضاً جبران ناپذیر بود . تا اینکه انسانها دریافتند
که برای انجام بعضی امور نیاز است از فکر و اندیشه دیگران هم کمک بگیرند .
در زمانهای گذشته صاحب این فکر و اندیشه معمولاً افراد پیر و ریش سفیدان
بودند که با توجه به تجربیات خویش ارائه راهکار می نمودند و از آنجا که در
دین اسلام توصیه به مشاوره شده ، پس جایگاه مشاور تبیین و تثبیت شده است .
لذا با توجه به دنیای متمدن امروز که انسانها روابطی پیچیده دارند و برای
رسیدن به اهداف خود ناگزیر از ارتباط با دنیای بیرون خود هستند ، دریافته
اند برای رسیدن بهتر به هدف و ارتباط مؤثرتر ،باید بهتر اندیشید ،و مطمئن
گان برداشت ؛آنجاست که مشاوره عینیت پیدامی کند .
در عمل، بین
رواندرمانی و مشاوره مرز کاملا روشنی وجود ندارد. به این معنا شیوه و
اصول کار در هر دو مورد تا مقدار بسیار زیادی شبیه به یکدیگر هستند.
مشاوره روانشناسی کاری تخصصی است که فقط در حیطه صلاحیت متخصص روانشناس
است و با راهنمایی، نصیحت و پند و اندرز که هر کسی میتواند خود را در آن
متخصص بداند تفاوت زیادی دارد. در مشاوره روانشناسی متخصص روانشناس همان
الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی را بکار میبرد که در مورد
رواندرمانی به تایید رسیدهاند. تشخیص اینکه مراجعهکننده احتیاج به
مشاوره و یا رواندرمانی دارد همیشه احتیاج به دقت و بررسی کافی دارد.
بسیاری از مواقع موضوعی که مراجعهکننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه
میکند نه برای خود وی و نه برای روانشناس از اول به روشنی قابل تشخیص
نیست. برای مشاوره درست لازم است که سوالات خاصی پاسخ بگیرند.
مدیر
یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای برای مشاوره در خصوص آمادهسازی
(Coaching) به من مراجعه میکند. وی گزارش میدهد که در طی سال گذشته آنقدر
تغییرات مختلف در محل کار وی پیش آمده و در جریان آن تعداد زیادی از
کارمندان جابجا شدهاند (استخدام جدید، اخراج و انتقال به شعبههای دیگر)
که وی مجبور بودهاست بخاطر توقع رییس بالادست خود وظایف زیادتری را بر
عهده بگیرد، بطوری که توانش بشدت تحلیل رفته و احساس فشار عصبی دائمی دارد.
این موضوعات در طول زمان بر روی روابط خانوادهگی وی تاثیر منفی گذارده و
در زندگی هیچ چیزی خوشحالش نمیکند و علاقهاش را به همه چیز از دست
دادهاست. حس آدمی را پیدا کرده که تحت کنترل دیگران قرار دارد. همچنین به
یاد دارد که در دوران دبیرستان نیز همین حالات را داشته است.
در این
مثال میشود دید که موضوعی را که مراجعهکننده با خود آوردهاست چندین چیز
را در بر میگیرد و نه تنها موضوع چندینجانبه است بلکه هدف مراجعهکننده
نیز هنوز معلوم نیست. آیا موضوع «فشار کاری» است و برای مثال لازم است که
در اولین قدم با رفتن به یک مرخصی قدری از شرایط کنونی فاصله بگیرد و بعد
از آن باید با سنجیدن موقعیت وی در روابط کاری برای بوجود آوردن تغییرات
لازم در سیستم رفتار شغلی و رابطهای وی از فشار کار وی کاسته شود تا
بتواند با آرامش لازم حرکت کند، آیا لازم است برای بهبود رابطه خانوادگی
وی اقدام کرد تا از فشارهای وی در این زمینه کاسته شود، یعنی کارهایی که
میشود به کمک مشاوره به آنها رسید؟
یا اینکه موضوع اصلی وجود یک نوع
گرایش و یا اختلال افسردگی است که سایه خود را در روبرویی وی با
پیشآمدهای زندگی و کارش گستردهاست و در این حال نه تغییر در روابط کاری و
خانوادگی بلکه تغییر افسردگی باید مد نظر قرار بگیرد و فرد باید در یک
دوره رواندرمانی قرار بگیرد.
مشاور کیست ؟
در تعریف مشاور می توان گفت که : وی فردی متخصص و آگاه به اصول مشاوره ای
است که با همکاری مراجع در جهت تسهیل تصمیم به فرد کمک می کند . باید توجه
داشت مشاور تسهیل کننده است ؛ نه تصمیم گیرنده
. مشاور فرد متخصصی است که با علاقه به دل مشغولیهای شما گوش داده و به
شما کمک میکند تا درک بهتری از آنها داشته باشید و بتوانید با راحتی و
کارآمدی بیشتری با مشکلاتتان مواجه شوید.
توانایی های مشاور :
1- توانایی تجزیه و تحلیل و شناخت مسائل و مشکلات و استنتاج مطالب .
2- برخورداری از فکر خلاق و نوآور .
3- توانایی برای تجربه کردن یا احساس نمودن همه هیجانات آدمی نظیر غم، امید ، احساس خوشبختی ، صمیمیت .
4- توانایی سخن گفتن در جمع و ایراد سخنرانی در حضور دیگران .
5- توانایی تصمیم گیری در مواقع بحران .
6- توانایی تحمل انتقاد ، تحقیر، خشم و بی اعتنایی مددجو .
7- توانایی ایجاد ارتباط مناسب با دیگران و بیان منظور و مطالب خود به طریف مقابل.
حداقل شرایط تحصیلی مشاور
دارابودن
حداقل دانشنامه کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکتری در یکی از رشته های
روانشناسی بالینی ،روانشناسی مشاوره یا دارا بودن دانشنامه کارشناسی ارشد
در رشته علوم تربیتی و حداقل سه سال تجربه مفید در زمینه مشاوره و روان
درمانی .
مشاوره چیست ؟
مشاوره
یک فرایند رشدی است که از طریق آن به اشخاص کمک میشود: اهداف خود را مشخص
کنند. تصمیمگیری مناسب داشته باشند و مسائل فردی اجتماعی و تحصیلی خود را
حل کنند.
مشاوره و روان درمانی فرایندی است که با همکاری و تعاون حداقل
دو نفر انجام می گیرد .حداقل شرط مشاوره و روان درمانی آن است که شخص
مشاور و روان درمانگر مایل به دعوت از مددجو و علاقه مند به تبادل و تعامل
بین فردی باشد که باید با او به بحث و گفتگو بپردازد تا با کمک یکدیگر
نکاتی را استنتاج کنند ،خطرپذیری کنند ، به ارزیابی و حل مشکلات بپردازند و
بالاخره همه هیجانهای طبیعی آدمی ،از غم و غصه شدید گرفته تا وجد و شادی
را تجربه کنند .
برای مددجو این نکته اهمیت دارد که مشاور یا درمانگری
که با او کار می کند ، شخصی باکفایت و با صلاحیت (اما نه کامل)،بالغ،
باثبات، با پشتکار و فردی که همیشه در حال یادگیری و رشد می باشد ، تلقی
کند . دانستن این نکته برای مددجو اهمیت دارد که مشاور یا روان درمانگر نیز
می تواند مرتکب خطا شود و مانند خود او کیفیات روانی نظیر دوسوگرایی،
شکست، موفقیت و تغییر را تجربه کند. تا وقتی که مشاور توانایی لازم برای
ارزیابی خویشتن و تعیین میزان رشد فردی و حرفه ای خود و نیز انتخاب راه حل
های مناسب برای مشکلاتش را به شیوه ای نظام دار نداشته باشد، نمی تواند به
شیوه ای مناسب به درمانگری بپردازد .
تعاريف گوناگون مشاوره :
1- معنای لغوی مشاوره ، همکاری کردن و رأی و نظر تخصصی دیگران را برای انجام دادن کاری خواستن است ( شفیع آبادی – 1372)
2-
مشاوره اصطلاحی کلی است که برای فرآیندهای مختلف نظیر مصاحبه کردن ، اجری
آزمونها ، راهنمایی و … به منظور کمک به افراد و یاری دادن به آنان ،
برای حل مشکلاتشان و برنامه ریزی برای آینده خود به کار می رود . ( وبر
1985 – به نقل از ساعتچی ، 1377)
3- به نظر پاترسون ، مشاوره جریان
یاورانه ای است که در آن برقراری رابطه ی صمیمی بین مراجع و مشاور ضرورت
دارد . مراجع ، مشکل روانی و عاطفی دارد که از طریق حضور و تعامل در جلسه
ای مشاوره، راه حل برای مشکلش می یابد و مشاور در حل مشکلات روانی مهارت
دارد در این دیدگاه ، برقراری رابطه ای مشاوره ای درمان بخش است و تنها
دادن اطلاعات و پند و اندرزبه مراجع،مشاوره محسوب نمي شود ( شفیع آبادی –
1383).
4- مشاوره یکی از فنون راهنمایی است که آن را قلب برنامه ی
راهنمایی می دانند . سازماندهی و بقای یک برنامه ی راهنمایی ، بدون اثرات
ارزنده ی خدمات مشاوره ای نمی تواند چندان موثر باشد . ( نوابی نژاد
–1373)
5- مشاوره به مجموعه ی فعالیتهایی اطلاق می شود که در آن
فردیرا در غلبه بر مشکلاتش یاری می کنند . ساده ترین تعریف برای مشاوره
چنین بیان شده است . مشاوره ، یک پویش یادگیری است که در آن فرد می آموزد
که خویشتن را بشناسد و روابط خود را با دیگران درک نماید . ( شریفی و
حسینی – 1370 )
6- به عقیده ای آرباکل ، مشاوره رابطه ای تخصصی بین
مرجع و مشاور است که مراجع با کمک مشاور به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلش
می پردازد و پس از آگاه شدن از ابعاد وجودی اش و شناختن عوامل مزاحم به
تغییر آنها موفق می شود . ( شفیع آبادی – 1383)
7- مشاوره رابطه ای
است بین دو فرد که در آن یکی می کوشد تا دیگری را درک و در حل مسائل
سازگاری و انطباقی کمک کند. زمینه ی مشاوره ی انطباقی ، بیشتر شامل مشاوره
ی تحصیلی ، مشاوره ی حرفه ای و اجتماعی و نظایر آنهاست ، بر اساس این
تعریف ، مشاوره رابطه ای متقابل است که در آن مشاور و مراجع هر دو درگیر
هستند . ( صافی -1381).
8- دینک مایر به پیروی از روانشناسی فردی
آدلر معتقد است مشاوره رابطه ای حسنه بین مراجع و مشاور است که در آن
مراجع به بررسی هدفهای زندگی اش می پردازد و شناخت توانها و محدودیتهایش
موفق می وشد و با کمک مشاوره ، نحوی برقراری رابطه ی سالم و سازنده با
اطرافیان و ارضای منطقی نیازهایش را یاد می گیرد( شفیع آبادی – 1383).
9- مشاوره عبارت است از رابطه ی رویاروی و مستقیم بین مشاور و مراجع که
هدف آن کمک مراجع در سازگاری موثر با خود و محیط خویش است( نوابی نژاد –
1373).
10-پنکی ، که روش طبی را برای مشاوره ارائه می دهد معتقد
است ابتدا باید مشکل مراجع با دقت تمام تشخیص داده و سپس به درمان آن
مبادرت شود . به نظر او مشاوره ، فعالیتهای تخصصی است که به درمان مشکلات
عاطفی نسبتاً سطحی ، که علل جسمانی ندارند می انجامد.(شفیع آبادی – 1383).
11-مشاوره نوعی روان درمانی از گونه ی حمایتی یا باز پروری است
که برای کمک به حل مشکلات شغلی ، مدرسه ای ، زناشویی افراد و نیز برای حل
مشکلات دیگری که در ردیف بیماریهای روانی قرار نمی گیرند به کار می رود (
کمیل ، 1981 : به نقل از ساعتچی 1377).
12-به نظر پالمر ، در دهه
ی1970 مشاوره همانند فعالیتی جدید در انگلستان به اوج شکوفایی خود رسید .
مشاوره همچون یک روش ردمانی ، فعالیت تخصصی آگاهانه و قانونمندی است که
در آن فرد آموزش دیده ای به نام مشاور با تاکید بر نقش حمایتی و اجتناب از
قضاوت درباره ی مراجع ، به حل مشکل او می پردازد .
مشاوره بر برقراری ارتباط ، گوش دادن فعال و بهره گیری از مهارتهای مختلف مشاوره ای استوار است ( شفیع آبادی – 1383).
13- بنا به بررسیهای گاستاد ، در تعریف هایی که از مشاوره به عمل آمده است
سه خصیصه ی مشترک در آنها وجود دارد : شرکت کنندگان ، که معمولاً دو
نفرند : یکی مشاور و دیگری مراجع ؛ هدف ، که معمولاً متوجه کمک به سازگاری
، کارآمدی و سعادت فرد است و یاد گیری که در پویش مشاوره ای مورد تاکید
می باشد. ( شریفی و حسینی – 1370 ).
14- به نظر اِستفلر و گرانت ،
مشاوره رابطه ی تخصصی و یاورانه ی فردی یا گروهی است که مراجع با کمک
مشاور ، از طریق خود شناسی می تواند تصمیم مناسب و معقولی اتخاذ کند و
هماهنگ با استعدادها و رغبتهایش به زندگی سالمی ادامه دهد(شفیع آبادی –
1383).
15- مشاوره رابطه ای است تخصصی بین دو فرد که یکی مشاور تحصیل کرده و
باصلاحیت و دیگری مراجع است ، این رابطه معمولاً انفردای است ، یعنی رابطه
ی رویاروی است گر چه ممکن است در آن بیش از دو نفر درگیر باشند (صافی –
1381).
16- به نظر هکنی و نای ، مشاوره جریانی یاورانه و یکتاست
که در آن مراجع مشکل دار با مشاور متخصص در ارتباط نزدیک قرار می گیرد و
مراجع پس از طرح مکل با کمک مشاور راه حلی برای آن جستجو می کند( شفیع
آبادی – 1383). migna.ir
17- در مجموعه ی خدمات راهنمایی ، مشاوره که
یک فرآیند کمکی در کمک به حل مشکلات دانش آموزان است یک اصل و ضرورت به
شمار می رود ؛ اما تا زمانی که برای خدمات مشاوره ای ، زمینه سازیها و
آمادگیهای مناسب و مساعد انجام نشده باشد ، به نتایج موفقیت آمیز این
برنامه نمی توان امیدوار بود. ( نوابی نژاد 1373).
18- به عقیده ی فی ور و همکارانش ، مشاوره فرآیند تعاملی یاورانه بین مراجع و مشاور است که باعث افزایش کیفی عملکرد مراجع است.
19-
مشاوره از طریق ارتقای مهارتها و فعال سازی نیروهای بالقوه و بهره گیری
از امکانات محیطی به بهبود شیوه های مقابله ای مراجع با مکشکلات می انجامد
، جریان مشاوره با ایجاد اعتماد ، شناخت مشکل ، تنظیم هدفی ، اقدام و
فعالیت ، ایجاد تغییر و پایان بخشیدن به جلسه همراه است ( شفیع آبادی –
1383).
20- مشاوره نوعی بستگی و رابطه بین دو فرد است که یکی قصد
دارد دیگری را در حل مشکلات خود در زمینه ی خودشناسی ، شغلی و آموزش کمک
کند و این نوع کمک نیز معمولاً از طریق مصاحبه های شخصی و بعد از گرد آوری
اطلاعات و حقایق مربوط به آن شخص و مطالعه و بازنگری اطلاعات به دست آمده
انجام می وشد( شعاری نژاد – 1364).
21-به نظر کروچ ، مشاورهکه
به دنیای ذهنی مراجع و مشاور مربوط می شود و بر همدلی و خودآگاهی استوار
است مشاور در جریان مشاوره مراجع را به دنیای درونش فرا می خواند و آگاهی
از افکار ، علایق ، احساسات و محدودیتهای او برای مشاوره ضرورت دارد( شفیع
آبادی – 1383).
22- مشاوره جریانی است از کنشهای متقابل ، جریانی
که با حضور مشاور و مراجع صورت می گیرد . هدف آن کمک به مراجع است تا
بتواند با واقعیت رابطه ی سفیدتری داشته باشد( صافی – 1381).
23-
مشاوره اصطلاحی است که فعالیتهای نظیر مصاحبه کردن ، آگاهاندن و رایزنی
کردن را شامل می شود و هدف اصلی آن کمک به مراجع یا درمان جوست تا با حل
مشکلاتش بتواند برای آینده برنامه ریزی کند و به سازگاری مطلوب خود- رهبری و
خوشبختی برسد ( شفیع آبادی – 1383).
24- گاستاد برای مشاوره ،
تعریفی جامع بدین صورت ارائه می دهد : مشاوره یک پویش یادگیری است که از
طریق رابطه ای بین دو نفر انجام می گیرد . در این رابطه ، مشاور با داشتن
مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفه ای می کوشد مراجع را با روشهایی منطبق بر
نیازمندیهایش یاری کند . تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را
که به این طریق درباره ی خویشتن کسب می کند در رابطه اش با هدفهای معین ،
واقع بینانه ، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه
فردی سعادتمند و عضوی سازنده بای جامعه بار آید( شریفی و حسینی – 1370 ).
25- مشاوره ، ارتباطی است انسانی و معنوی و یک نوع رابطه ی آزاد که بر
اساس تمایل مراجع به انجام مشاوره صورت می پذیرد . بنابراین تصمیم گیری
نهایی در جریان مشاوره در تمام مواد بر عهده ی مراجع است(صافی – 1381).
– مشاوره فعالیتهای تخصصی ، یاورانه ، حضوری ، هدفدار و عاطفی بین مراجع ،
یعنی فرد دارای مشکل و مشاوره یعنی کسی که در برقراری رابطه ی حسنه و حل
مشکلات کنشی تخصصی دارد که در آن مراجع در یک جو سرشار از تفاهم و همدلی ،
آزادانه و صادقانه به طرح مشکلش با مشاور می پردازد و پس از تجزیه و
تحلیل و خود شناسی بهتر و عمیق تر با کمک او تصمیم مناسبی می گیرد و در
نهایت به حل مشکل کنشی توفیق می یابد ( شفیع آبادی – 1383).
27-
سی گیلبرت رِن ، مشاوره را چنین تعریف می کند . مشاوره رابطه ای است پویا و
با هدف که بر اساس مشارکت مشاور و مراجع بر نیازمندیهای مراجع انجام می
گیرد . در این رابطه ، توجه به خود شناسی و خود تصمیم گیری از طرف مراجع
مورد تاکید است( شریفی و حسینی – 1370).
28- به عقیده ی هاوارد ،
هدف اصلی مشاوره فراهم آوردن موقعیتی مناسب برای مراجع است تا بتواند راحت
تر و رضایت بخش تر به زندگی اش ارایه دهد . مشاوره با تسهیل فرایند رشد ،
شناسایی و حل مشکلات ، آموزشی شیوه های تصمیم گیری درست و نحوه ی مواجهه
با بحرانهای زندگی همراه است و به گشترش بینش حل تعارضهای درونی و رشد
روابط سازنده با دیگران می انجامد ( شفیع آبادی – 1383).
29-
مشاوره یک خدمت یاری دهنده است و هدف آن کمک به رفع مشکلات مراجع ، ایجاد
سازگاری مطلوب ، پرورش خود رهبری و تضمین سعادت و خوشبختی وی می باشد .
روشیهایی که در عرضه ی کمک به مراجع به کار گرفته می شود باید با خصایص و
نیازمندیهای مراجع ، منطبق باشد ( شریفی و حسینی –1370).
30- هدف
از مشاوره کمک به مراجع است تامقصودخود را از زندگی دریابد و آن را تصریح
کند و به انتخابهای آگاهانه و عاقلانه ای دست زند که متناسب با طبیعت و
تواناییهای اوست .سپس در زمینه هایی که در حد امکان و استطاعت اوست به کار
و عمل بپردازد( صافی – 1381).
31- در مشاوره ،اول آنکه :
برقراری محیطی سرشار از امنیت و تعامل پویا بین مراجع و مشاورضروری است ؛
دوم آنکه : مشاور نقش کمک دهنده و نه تحمیل کننده دارد ؛ سوم آنکه :
رابطه ی مراجع و مشاور باید حضوری باشد ، زیرا مشاهده ی وضع ظاهری و حرکات
مراجع در شناخت و تشخیص مشکلات او نقش مهمی دارد و چیزی به نام مشاوره ی
تلفنی ، از نظر علمی وجود ندارد و آنچه در جامعه ی ما به غلط به مشاوره ی
تلفنی معروف شده است راهنمایی تلفنی است .
چهارم آنکه : هدف مشاوره خودشناسی بیشتر و یادگیری فرآیند تصمیم گیری مناسب و نیز قبول مسئولیت مراجع است .
پنچم آنکه : مراجع از طریق مشاوره شیوه های انتخاب و طرح ریزی و ادامه ی
یک زندگی معقول و موفق را می آموزد و در آینده خودش می تواند مشکلاتش را
حل کند و برای هر مشکلی به مشاور مراجعه نکند .
ششم آنکه : مراجع به
نوعی با مشکل عاطفی یا با وجود مانعی در رشد مواجه است و قصد دارد با کمک
مشاوره مشکلش را حل کند و یا مانع را از سد راه بر دارد. شفیع آبادی –
1383).
فرآیند مشاوره :
یك فرآیند یادگیری
است كه بدان طریق فرد با استفاده از روشهایی مناسب توانایی گفتگو با خودش
را كسب می كند و می تواند بدان وسیله اعمالش را كنترل كند .
همچنین
تجربه ای است كه بدان وسیله فرد می تواند بین خود پدیده ای و رابطه اش با
واقعیات خارجی و جه تمایز بیشتری قائل شود. اگر چنین تمایز سازی به درستی
انجام پذیرد نیاز فرد به ابقاء و تعالی خود او تامین خواهد شد (راجرز)
در
واقع فرآیند مشاوره در معنی وسیع رها كردن استعدادهایی است كه از قبل در
فردی كه بالقوه مستعد و تواناست وجود دارد و باید شرایطی فراهم شود تا این
انرژی و استعداد آزاد شود.
البته مشاورین از نظریه های متعددی بهره می
جویند كه هر یك از نظریه پردازان از شیوه مختلف روان درمانی جهت بهبود و
ضعیت مراجعین استفاده می نمودند .
عملكرد مشاوره ، روان درمانگران ،
روانشناسان همه به هر روشی باشد یك رابطه حسنه یاری دهنده است رابطه حسنه
هسته اساسی كار است و یاری رساندن هدف نهایی فرآیند مشاوره می باشد .
اصول و قواعد مشاوره
“اصول”
براي سازماندهي برنامه ها، برانگيختن و هدايت فعاليتها، يك چارچوب فلسفي
به وجود ميآورد. اصول، رهنمودهايي است كه از روشها، نتايج پژوهشها، و
تجارب حرفه سرچشمه ميگيرد و تجلّي نظرات اكثريت كارشناسان حرفه است.
اثربخشي عملكرد حرفه اي با رعايت اصول وقواعد مربوط بسيار همبسته است .
موارد زير تحت عناوين اصول وقواعد در منابع مختلف ذكر شده اند :
1) مشاوره مستلزم برقراري رابطه موثر با مراجعان است .
كارل
راجرز (Carl Rogers) سه ويژگي اساسي را براي اثربخشي مشاوره تعريف كرده
است : هم احساسي (Empathy)، صداقت (خلوص نيت)، و احترام مثبت غيرشرطي.
هماحساسي به معناي توانايي درك احساسات و تجربه هاي مراجعان، همانگونه كه
خودآنها احساس ميكنند، ميباشد. به عبارتي فرد خود را جاي ديگري قرار دهد
و مسايل را از زاويه چشم او بنگرد .
قابل توجه است كه مشاور، نسبت به
احساسات و نگرانيهاي مُراجع ابراز درك، پذيرش و همحسي ميكند، نه هم
دردي. صداقت و خلوص نيّت نيز از ضرورتهاي كار مشاوره و اعتماد و اطمينان
مُراجع بدان وابسته است. مشاور، بايد نسبت به نگرانيها و آنچه كه مُراجع
تجربه كرده حساس باشد، آنها را به رسميت بشناسد و درك نمايد. مطرح كردن
تجارب شخصي خود يا به نحو مناسب از ديگران ممكن است به مُراجع، كمك كند تا
دريابد كه مشكل او منحصر به خودش نيست، بلكه ديگران نيز مشكلات مشابهي
داشته اند و با تدبير توانسته اند بر آنها فائق آيند .
احترام مثبت
غير شرطي به معني احترام و توجه كامل به ارزش و حريم فرد، بدون در نظر
گرفتن فاصله اجتماعي اقتصادي و اينكه شما او را دوست داريد يا خير، با
ديدگاه و رفتارش موافق باشيد يا نباشيد. اين زمينه اي غيرتهديدآميز را
فراهم ميكند كه در آن مُراجع، خود و موقعيتش را كاوش نمايد. اين حالت براي
آشكار ساختن مسائلي كه به باور مراجعان مورد قبول وتاييد ديگران نيست،
لازم است.migna.ir
2) برنامه مشاوره بايد مبتني بر و متناسب با نيازها و ويژگيهاي منحصر به فرد مراجع و محيطي باشد كه مترصد خدمت به آنها است .
مشاوران
بايد به نيازهاي رواني ـ اجتماعي، مالي، و معنوي مُراجع، توجه كند. از
طرف ديگر، بين مسايل مرتبط با سلامتي و محيط رواني اجتماعي (شامل روابط و
پيوندهاي خانوادگي و اجتماعي) تاثير و تاثر متقابل وجود دارد; از اين رو
بسيار مهم است كه نسبت به محيط رواني اجتماعي مراجع و نيز محيطي كه مشاوره
در آن انجام ميشود، هشيار باشيم. و خانواده، مهمترين نظام اجتماعي مراجعان
است .
3) مشاركت فعال مراجع و خانواده در تمام مراحل مشاوره لازم است
چنانكه
گفتيم مشاوره، انجام چيزي براي يا به جاي مُراجع نيست، بلكه فرايند
مشاوره، ارائه كمك و حمايت از مراجعان است تا ابعاد و پيامدهاي مسايل خود
را واقعبينانه درك كنند، راه حلهايي را بيابند و آنگاه براي انجام راه
حلي كه برميگزينند آگاهانه تصميم بگيرند. از اين رو روشن است كه مشاوره بر
مشاركت مبتني است و مراجعان را بايد براي قبول مسئوليت، ترغيب كرد.
4)
برنامه ريزي و تهيه طرح يا نفشه اي مشتمل بر اهداف و مقاصد ويژه و دست
يافتني براي كل مشاوره و هر كدام از جلسات مفيد، بلكه ضروري است.
اين
كار احتمال توافق مشاور و مراجع را در باره آنچه كه قرار است انجام شود و
همچنين امكان ارزيابي پيشرفت مشاوره را افزايش ميدهد. داشتن طرح براي هر
جلسه به معني تصورات و سوگيريهاي از قبل تعيين شده و غير قابل انعطاف يا
تعيين راه حل نيست; بلكه به هدايت جريان و اثربخشي مشاوره كمك ميكند (2،
4).
5) برخورداري از دانش و مهارت كافي در استفاده مناسب از نظريه
هاي روان شناختي و مشاوره، به بهبود فرايند مشاوره و جلوگيري از سردرگمي در
جلسات كمك ميكند.
6) مشاوره در محيطهاي ارائه خدمات سلامتي به تشريك مساعي ساير ارائه دهندگان مراقبت بهداشتي نياز دارد
فرصتهاي
متنوعي براي ارتقاي مشاركت و همكاري در محيطهاي ارائه خدمات سلامتي وجود
دارد; موارد زير از آنجمله اند : بحثهاي موردي; شركت در جلسات آموزشي،
بحث و گزارش همكاران; درخواست نظارت از همكاران; مشورت خواستن; ارائه
اطلاعات هنگامي كه مناسب باشد ; انعطاف پذيري و . . . (4).
7) مشاور
بايد همواره در ارتباط با مراجعان و وضعيت آنها واقع بين باشد و از
هرگونه پيش فرض و پيش داوري در باره دانش، نگرانيها، علايق و ديدگاه هاي
مُراجع خودداري كند (5).
8) از زبان بايد دقيق و مناسب استفاده شود
اين
بدان خاطر است كه هر آن چه در طي جلسه مشاوره و تعامل با مُراجع گفته
ميشود (و البته به صورت غيركلامي نيز بروز مييابد) متضمن پيام است و ممكن
است ادراك و پاسخها را تغيير دهد (4، 9).
9) فرايند مشاوره بايد در نهايت به پذيرش مسئوليت و تصميم گيري آگاهانه توسط خود مراجعه منجر شود
بدين
منظور بايد به ارتقاي شناخت و درك، بهبود نگرش، و يادگيري مهارتهاي حل
مسئله او كمك كرد. با اين تلاشها، يكي از نتايج مشاوره براي مُراجع تقويت
اعتماد به نفس و مستقل شدن از رابطه مشاوره است (4، 5).
10) رازداري و حفظ محرميّت
در
جريان مشاوره اطلاعات زيادي در باره مشكلات و مسايل خصوصي و احتمالا
پريشان كننده مراجعان براي مشاوران بيان ميشود. اين اطلاعات بايد در مقابل
ديگران و حتي بستگان مراجع به عنوان راز حفظ شود. در غير اين صورت به
اعتماد مراجع به مشاور خدشه وارد ميشود (3).
11) اطلاعاتي كه ارائه ميشود بايد صحيح، روشن، دقيق و مناسب باشند (9).
اهداف مشاوره
گاهي
اوقات اهداف وظايف مشاوره با يكديگر خلط ميشوند. در واقع اهداف، وظايف و
فعاليتهاي مشاوره را جهت ميدهند و هدايت ميكنند. وظايف، گامهايي هستند
كه براي رسيدن به اهداف بايد انجام شوند; و ممكن است مستلزم استفاده از
فنون گوناگون باشد (مثل تعريف و بازشناسي مسئله و ابعاد آن، ايجاد تعادل در
احساسات، كاهش اضطراب . . .) اهداف مشاوره ممكن است ويژه يك موقعيت يا
وظيفه خاص باشند (مشاوره ژنتيك، خاتمه دادن به بارداري، مشاوره قبل از
آزمون (HIV ، يا اينكه جنبه هاي كلي تري را نيز در بر گيرد (ارزيابي رواني ـ
اجتماعي مراجع، حمايت از مراجع و خانواده) .
روشن و صريح بودن اهداف مشاوره كمك ميكند به
-ايجاد رابطه واقعبينانه با مُراجع و كاهش انتظارات نابجا در باره آنچه كه با مشاوره قابل دستيابي است.
– رفع سوء تفاهمها (مثل اينكه مشاوره يك رابطه دوستانه و هميشگي است)
– كاهش تصورات غير واقعي در باره آنچه كه در جلسات مشاوره ممكن است مطرح شود يا رخ دهد.
اهداف
هميشه بايد با نيازها، مشكلات، موقعيت و شرايط محيطي مُراجع، تناسب داشته
باشد. اگر اهداف نامناسب، مبهم، بسيار كلي، غير واقعبينانه يا وسيع باشند،
احتمال كمي دارد كه مشاوره به نتيجه مطلوب براي مُراجع منجر شود.
اهداف مهم يا نتايج مطلوب مشاوره براي مراجع
1) مراجع تصوير واضح و واقع بينانه اي از موقعيت، احساسات و تواناييهايش به دست آورد
2) راه هاي جديدي براي نگريستن به موقعيت و مسئله خودش، بيابد و درك كند
3) اعتماد به نفس و قبول مسئوليت در او براي تدبير مسئله خودش افزايش يابد
4) اهداف ويژه، صريح و عملي براي بهبود بخشيدن به وضعيت خود مشخص نمايد و برگزيند
5) بتواند براي بهبود وضعيت، پيشگيري از مشكل (مثل بيماري)، يا تغيير مطلوب در سبك زندگي طرحي عملي تهيه كند.
6) براي اجراي تغيير، از انگيزه و مهارتهاي مورد نياز برخوردار شود
7) با ارتقاي اعتماد به نفس و خودبسندگي خود، از رابطه مشاوره اي استقلال كسب كند
معمولا
همه اين اهداف در هر رابطه مشاوره اي يا در طي جلسه، حاصل نميشود; بلكه
بسته به شرايط و ويژگيهاي مُراجع، هر جلسه ممكن است بر يك يا معدودي از
اهداف تمركز گردد. كسب مهارتهاي گسترده نياز به زمان بيشتري دارد .
وظايف مشاور
وظيفه
اصلي مشاور، اين است كه به مُراجع و يا خانواده او كمك كند تا به شناخت،
نگرش، باورها و مهارتهاي مناسبي براي حل مسئله دست يابند كه آنان را قادر
سازد با مسائل يا تغييرات ناشي از اختلال در سلامتي به نحو موثر عمل
نمايند و تطابق يابند.
وظايف ذيل به دستيابي به اهداف مشاوره كمك ميكند :
1) برقراري ارتباط موثر با مراجع
2) كسب و ارائه اطلاعات لازم از طريق به جريان انداختن و هدايت بحث
3) شناسايي و درك مسئله (هاي) مُراجع و ابراز اين درك به او
افرادي
كه براي دريافت ياري، مراجعه ميكنند خواستار آنند كه توسط كارشناساني كه
با آنها مشاوره مينمايند درك شوند. بدين منظور مشاور، ممكن است با تكان
دادن سر، نگاه كردن، توجه به مراوده هاي كلامي و غيركلامي، پرسيدن و بازتاب
دادن آنچه گفته شده، توجه و درك خود از مُراجع را ابراز نمايد.
يك
تاييديه قوي براي مراجع مبني بر اينكه حرفهايش شنيده شده، استفاده از واژه
هاي خود او براي طرح سوال يا مداخله بعدي است. هنگامي كه فرد احساس ميكند
او را درك ميكنند، خود تسلايي قابل توجه است; حتي اگر چيزي ارائه نشود.
اين احساس همچنين موجب افزايش اعتماد و مشوق آشكار ساختن خود ميباشد.
4) بررسي و تشريح دلالتها و اثرات مسئله بر كار، زندگي، و روابط اجتماعي مُراجع از طريق گفت و گو
5) استخراج و توصيف تمام مسايل و دغدغه هاي مراجع، آنگونه كه خودش آنها را ميبيند
6) توجه و پرس وجو در باره روابط با خانواده، دوستان، كاركنان ومتخصصان بهداشتي ديگر
پرسشهايي كه ممكن است در اين زمينه مطرح باشد شامل :
آيا فرد ديگري در باره مسئله اطلاع دارد و چه كسي ؟
چه فرد يا افرادي ممكن است بيشتر تحت تاثير باشند و چگونه ؟
چه كسي تمايل دارد كه (در مراقبت و حمايت از مُراجع) درگير باشد ؟
7) ياري دادن به مُراجع از طريق بحث براي تعيين اولويتها و ترتيب مسايل براي رسيدگي و حل آنها .
8) درك اينكه مُراجع چگونه به مشكل خود مينگرد و كمك به او براي در نظر گرفتن ديدگاه هاي ديگر و شناخت ابعاد و جوانب ديگر مسئله
9) كمك به مُراجع براي اينكه احساس كند گزينشهاي متعددي براي او وجود دارد
در
نتيجه ناخوشي يا اضطراب ناشي از مواجهه با مسئله، مُراجع ممكن است احساس
كند كه راه چاره و تصميمي براي او وجود ندارد. با چنين احساسي، فرد مقداري
از اعتماد به نفس و استقلال خود را از دست ميدهد.
10) حفظ درجه اي
از بي طرفي در ارتباط با شيوه زندگي مراجع وتصميماتي كه در باره نحوه
سازگاري با مسئله خواهد گرفت اين به افزايش اعتماد به نفس و احساس استقلال
او كمك مينمايد
11) كمك به مُراجع براي تدبير و حل مسايل خود از طريق
ارتقاي
سطح دانش و اطلاعات و قادر ساختن او براي نگريستن و تحليل موقعيت خود از
جوانب مختلف، افزايش دامنه انتخاب و تصميم گيري آگاهانه.
12) كمك به تقويت اعتماد به نفس، پذيرش مسئوليت مُراجع و واگذاري مسئوليت به او براي حل مسئله
13) كمك به مُراجع براي تداوم تطابق و تغيير (يعني هر جا كه مناسب باشد او را اميدوار سازيد)
14) شناسايي موانعي كه ممكن است مانع تغيير شوند و توجه به راهبردهايي براي غلبه بر آنها
اين
ممكن است مستلزم شناسايي تجربه هاي موفق مُراجع در گذشته براي كسب اعتماد
به نفس، يادگيري شيوه هاي جديد براي تعامل با افرادي كه مانع محسوب
ميشوند، كشف و ابداع برنامه هاي جديد براي نيل به هدف باشد .
15)
توجه به اينكه مشكلات مربوط به مراقبتهاي بهداشتي الزاما مشكل اصلي يا
شديدترين مسئله مراجعان نيستند. به عبارت ديگر نحوه رفتار، واكنش يا تطابق
مردم هنگام مواجهه با مسائل مرتبط با سلامتي ممكن است علامتي از مشكلات
زمينه اي يا همراه ديگر باشد.
از اين رو نگريستن به مشكلات طبي مثل بيماري به عنوان مدخلي بر ساير مشكلات ارتباطي و رواني ـ اجتماعي، قابل توجه است.
16) كمك به مُراجع براي حفظ اميد واقعبينانه و تصديق تواناييهاي تطابقي او
بدين منظور تغييرات مثبتي كه در زندگي مُراجع و در مقابله با مسئله رخ داده است را شناسايي و برجسته كنيد.
17)
ترغيب و كمك به مُراجع براي اينكه با افرادي كه در مراقبت و حمايت از او
نقش موثر دارند، تعامل داشته باشد (مثل اعضاي خانواده، دوستان، همكاران) 0
اين كار به جلوگيري از وابستگي به مشاور يا متخصصان ديگر كمك ميكند
18)
براي فراهم كردن حفاظت و مراقبت روان شناختي جامع براي مراجع، با پزشكان،
پرستاران و متخصصان ديگر تعامل و تشريك مساعي داشته باشيد
سازماندهي جلسات مشاوره; مراحل كار
گامهاي
زير يك نقشه راهنما براي اجرا و هدايت جريان مصاحبه ارائه ميدهند. هر چند
اين مراحل الگويي براي اولين جلسه مشاوره است، بسياري از آنها در جلسات
پيگيري نيز قابل استفاده اند.
1) برقراري رابطه
با
سلام و خوش آمدگويي به مُراجع احترام گذاشته و از او دعوت كنيد در جاي
مناسب و راحتي بنشيند. سپس جلسه مشاوره را با روشن كردن موارد زير شروع
كنيد : شما كه هستيد، جايي كه كار ميكنيد، وظيفه شما در ارتباط با
مُراجعان، هدف از اين ملاقات، زمان جلسه و محدوده زماني كار.
2) آشنايي با مُراجع و انتظارات او
مُراجع را براي معرفي خود (آنگونه كه مايل است)، صحبت كردن، بحث و بيان انتظاراتش ترغيب نماييد.
3) متمركز كردن جلسه مشاوره
براي
اين منظور با مشاركت مراجع، موضوع جلسه را مشخص و هدف (هاي) كوچك، ويژه و
دست يافتني را براي آن تنظيم نماييد. اين كار بويژه زماني كه مشاور، تشخيص
دهد چند جلسه براي رسيدگي به مسئله لازم است، مفيد ميباشد.
4) كسب اطلاعات و كاوش در باره مسايل، نيازها و نگرانيهاي مراجع
اين
منظور با ترغيب مراجع به صحبت كردن و طرح سوالات مناسب و برانگيزاننده،
حاصل ميشود. همچنين حدود اطلاعات او را در باره وضعيت خودش بسنجيد. با
سنجش اطلاعات و آگاهي مُراجع در آغاز فرايند، اطلاعات غلط را ميتوان
تصحيح، و كمبودها را رفع نمود.
5) شناسايي نگرش، ادراك و باورهاي مراجع در باره مسئله
در
اين مرحله نحوه تعبير و تفسير، ديدگاه، احساسات و باورهاي مُراجع در باره
ابعاد، علل، آثار و نتايج مسئله مورد بررسي قرار ميگيرد. مثلا با طرح اين
سوال كه ” نظر شما در باره . . . (درمان جراحي، استفاده از روان درماني . .
.) چيست ؟”، اين امكان فراهم ميشود تا نظرات و باورهاي مُراجع آشكار شود
و اطلاعاتي در باره احتمال پذيرش و تمكين Compliance او به دست
آيد.migna.ir
6) كمك به مراجع براي رتبه بندي مسايل و نگرانيهاي خود
با گفت و گو به مُراجع كمك كنيد تا مسايل و مشكلات خود را به ترتيب اهميت يا شدت رتبه بندي و به عبارتي اولويت بندي كند.
اين كار :
· اضطراب فرد را به حد قابل كنترلي كاهش ميدهد
· به مردم كمك ميكند كه مسايل خود را مشخص و روشن نمايند
· به تنظيم اهداف مشخص و قابل دستيابي و كسب احساس كنترل كمك ميكند
· با شناخت و حل موفقيت آميز يك مسئله، اغلب تجربه مفيدي براي رسيدگي به / و حل مسايل ديگر حاصل ميشود.
7) ياري كردن مراجع در اتخاذ تدبير براي حل مسئله; از طريق :
·
بازشناسي مسئله; قادر ساختن مراجع براي اينكه از منظري ديگر نيز مسئله را
بررسي كند. كاوش در منابع و روشهاي فراهم براي مراجع براي حل مسئله;
شامل تجربه و نحوه عمل آنان در گذشته هنگام مواجهه با مسايل، افرادي كه
براي ياري و حمايت مراجع در دسترس هستند . . .
· كمك به مُراجع براي تنظيم هدف (ها) و شناسايي راه حلهاي ممكن
· ياري كردن مُراجع براي تصميم گيري جهت انتخاب راه حل مناسب
· كمك به او در تهيه يك برنامه عملي يا طرح كار براي انجام تغيير
·
دعوت به همكاري يا درگير ساختن اعضاي تيم مراقبت بهداشتي هنگامي لازم و
ممكن باشد. اين كار به كاهش فشار بر اعضا و افزايش طيف مداخلات و راه
حلهاي مفيد كمك ميكند.
8) ارزيابي جلسه
براساس
آنچه ديده و شنيده شده است از جوانب مختلف (عاطفي، طبي، اجتماعي، تحليل و
تدبير مسئله، پيشرفت كار) جلسه را تا پايان ارزيابي كنيد.
9) اختتام جلسه
خاتمه دادن به جلسه به نحو مناسب به اندازه آغاز كردن آن مهم و بر فرايند مشاوره موثر است. اين كار شامل نكات ذيل است :
· خلاصه كردن آنچه ديده و شنيده شده، ضمن توجه به نقاط ضعف و قوت شناسايي شده
· تصميم گيري مُراجع و مشاور
·
تصميم گيري به مواردي مانند مراجعه مجدد به مشاور و ادامه جلسات مشاوره،
انجام دادن يا ندادن آزمايشات، رجوع به و گفت و گو با پزشك، در ميان گذاشتن
با خانواده و . . . مربوط ميشود.
همچنين، مشاور بايد تصميم بگيرد كه
آيا او فرد مناسب براي رسيدگي به مسئله مراجع است ؟ با چه كسي در باره
مسئله گفت و گو كند ؟، فاصله بين جلسات مشاوره چقدر باشد ؟
تعاریف و
نظریههای مختلف پاترسون (۱۹۷۳)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای میداند
که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد.یکی از این دو نفر یعنی مراجع،
معمولاً با مشکل روانی و عاطفی رو به روست، و دیگری، یعنی مشاور، که در حل
مشکلات روانی مهارت دارد.
از طریق ایجاد رابطه خاص مشاوره ای، مشاور به
مراجع کمک میکند تا راه حلی برای مشکل خود بیابد.به نظر پاترسون، ارائه
اطلاعات صرف، پند و اندرز دادن و تلقین افکار و عقاید به دیگران را هیچگاه
نمیتوان مشاوره دانست.به نظر او، رابطه حسنه بین مراجع و مشاور اثر روان
درمانی مهمی در روند مشاوره دارد؛ به طوریکه اگر مشاور نتواند چنین رابطه
مطلوبی را ایجاد کند، مشکل مراجع در حد مطلوبی حل نخواهد شد.[۳] migna.ir
آریاکل
(۱۹۶۱ و ۱۹۷۷)مشاوره را جریانی اختصاصی و انحصاری بین دو نفر میداند که
در آن مراجع با کمک مشاور، به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکل خود اقدام میکند
و از موارد ناشناخته آگاه میشود؛ عوامل ناخواسته و مزاحم را تغییر داده و
زندگی بهتر و مطلوب تری را برای خویش فراهم میکند. دینک مایر (۱۹۶۸ و
۱۹۷۲)، که از پیروان روان شناسی فردی است، مشاوره را ایجائد رابطه حسنه بین
دو نفر(یعنی مشاور و مراجع) تلقی میکند که از طریق این رابطه، مشاور به
مراجع یاری میدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را فراگیرد، نیازهایش را به
طور معقول و مقبولی برآورده سازد، احساساتش را بشناسد، اطلاعاتی درباره
نکات قوت و ضعف خویش به دست آورد و با تعیین و شناخت اهداف آینده، شیوه های
وصول به آنها را بیاموزد.[۴] مشاوره به تغییر ادراکات، اعتقادات، نگرش ها،
رفتارها و نهایتاً تغییر شیوه زندگی منجر میشود.[۵]
به عقیده پپینسکی
(۱۹۵۴)، در مشاوره به بررسی و درمان مشکلات روانی نسبتاً سطحی مبادرت
میشود.این مشکلات علل جسمانی ندارند و صرفاً بر اثر عوامل محیطی حاصل شده
اند.[۶]
رابینسون (۱۹۵۰)، مشاوره را کمک به افراد عادی برای کسب سازش
بهتر با خود و دیگران، افزایش بلوغ عاطفی، استقلال و قبول مسئولیت
میداند.[۷]
از نظر استفلر و هاچ ،(۱۹۵۸ و ۱۹۷۲)، مشاوره، رابطه یاری
دهندهٔ تخصی بین مراجع و مشاور است که به شناخت بیشتر مراجع از خصوصیات
خویشتن و تصمیم گیری معقول و مناسب در زندگی منجر میشود.مشارکت در چنین
رابطه ای، اعم از فردی یا گروهی، باعث میشود که فرد به خودکاوی و خودشناسی
بیشترو بهتری بپردازد و شیوه ای را در زندگی اش برگزیند که با رغبتها،
استعدادها و امکانات وی هماهنگ باشد.[۸]
اسمیت(۱۹۵۵)، مشاوره را جریان
یاری دهنده ای تعریف میکند که به وسیله آن، به مراجع اصول و شیوه های
مربوط به انتخ