آثار و برکات آشتی و اصلاح بین مردم
جامعه متشکل از افراد بسیاری است که افکار و آراء
متفاوت و نیز روش های گوناگونی به سبب تفاوت و اختلاف روحیات و اخلاقیات و
مانند آن دارند، با آن که در کلیات با هم مشترک هستند و یک هدف اصلی را به
عنوان آسایش و آرامش در نظر دارند. همین تفاوت ها در حوزه های فکری و منشی و
رفتاری موجب می شود تا هر از گاهی در عمل اجتماعی و روابط بین مردمان تنش
هایی ایجاد شود. شناخت عوامل تنش زا می تواند برای تنش زدایی کمک کند، ولی
به سبب وجود همان تفاوت ها نمی توان امید داشت که جامعه هرگز گرفتار تنش و
اختلاف نشود. از این روست که یک وظیفه اصلی مومنان ایجاد اصلاح و آشتی میان
کسانی است که قهر کرده و روابط سالم را قطع کرده اند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با نگاهی به
آموزه های وحیانی اسلام، آثار و برکات این عمل انسانی یعنی اصلاح میان
مردمان و برقرار آتشی میان ایشان را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر
می گذرانیم.
ریشه های قهر و دشمنی در جامعه
جامعه اسلامی که از آن به امت یاد می شود، جامعه ای
متشکل از اقوام و نژادهای گوناگون است که هدف مشترکی در قالب سبک زیست
اسلامی آنان را دور هم جمع کرده و از امت ها و جوامع دیگر متمایز ساخته
است. اعضای امت اسلامی هر چند که بر آن هستند تا سبک زیست خود را در قالب
اسلام سامان دهند، ولی به سبب تفاوت ادراکی، ایمانی، تقوایی و مانند آن، در
یک درجه و مرتبه نیستند. از همین روست که هر از گاهی اختلافات و تنش هایی
میان آنان پدیدار می شود.
از آن جایی که تنش و اختلاف در جامعه هر چند که در
دایره محدود و در امور خرد و پیش پا افتاده باشد، ولی به سبب آن که می
تواند انسجام و همگرایی اجتماعی را مخدوش سازد و فرصت تعاون و همکاری
اجتماعی را در امور خیر و نیک و تقوای الهی کاهش دهد، اسلام به شدت به
مقابله با آن پرداخته و خواهان اصلاح ذات البین و آشتی میان افراد می شود.
اصلاح که در آیات قرانی به کار می رود به معنای به
معناى برطرف کردن فساد و تباهى و انجام دادن کار شایسته است.(لسان العرب،
ابن منظور، ذیل واژه صلح) خداوند در آیه ۱۱۴ سوره نساء مثلا سخن از اصلاح
بین مردم سخن به میان آورده که مراد و منظور از آن در این جا به معناى
ایجاد وفق و آشتى میان متخاصمان است.
پس عواملی چون تفاوت های ایمانی و اخلاقی و ادراکی و
اموری همانند آن موجب می شود تا میان افراد جامعه فسادی راه یابد و سلامت و
صحت روابط اجتماعی و ارتباطی آنان از دست برود.
قهر و اختلاف، عامل دین زدایی
از نظر اسلام هر گونه تنش و اختلاف میان افراد به معنای
دین زدایی از جامعه است و اصولا اختلافات را بر نمی تابد و با آن به عنوان
یک فساد معامله و برخورد می کند. از نظر اسلام هر گونه تنش در میان افراد
می تواند پایه های دین داری در جامعه را متزلزل کند و صحت و سلامت را از
جامعه بزداید.
رسول اکرم (ص) درباره خطرات قهر و آشتی در جامعه اسلامی
آن را عامل دین زدایی دانسته و چنین هشدار می شود: اَلا اُخبِرُکُم
بِاَفضَلَ مِن دَرَجَهِ الصّیامِ وَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ؟ صَلاحُ ذاتِ
البَینِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَهُ؛ آیا به چیزى با
فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و آن اصلاح میان مردم
است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه کن کننده دین است. (نهج الفصاحه، ح
۴۵۸)
خداوند یکی از نعمت های بزرگ خود بر امت اسلام را اصلاح
و آشتی دادن میان اقوام گوناگون دانسته و می فرماید که: ای مومنان
ازخداوند پروا کنیدآن گونه که سزاوارتقوا و پروا ازاوست و نمیرید مگرآنکه
مسلمان باشید و همگی به ریسمان خدا چنک زنید وپراکنده نشوید و یاد کنید لطف
واحسان خداوند را بر شما- آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید و خداوند میان
دلهای شما الفت انداخت، پس درسایه نعمت او با یکدیگر برادر شدید چنان که
برلب پرتگاهی ازآتش بودید و خداوند شما را ازآن نجات داد.(آل عمران، آیات
۱۰۲ و ۱۰۳)
اول خودت بعدا کسی: اصلاح نفس شرط نخست
هر مسلمانی موظف است که به گونه ای عمل کند که هر گونه
اختلاف و تنش میان او با دیگر اعضای امت از میان برود و برادری و اخوت
ایمانی و اسلامی در میان آنان برقرار گردد. بنابراین در اسلام هر گونه قهر و
اختلاف مذموم و ناپسند دانسته شده و از مسلمانان و مومنان خواست شده تا از
آن پرهیز کنند.
در ادبیات و فرهنگ قرآنی و اسلامی واژگانی مورد تاکید
قرار گرفته که بیانگر ارزش و جایگاه صلح و آشتی در میان امت اسلام است. از
جمله این واژگان می توان به تعاون اشاره کرد که خداوند خواهان آن است که
امت اسلام در کنار هم برای رسیدن به جامعه برتر ایمانی، تلاش کنند و در
کارهای نیک و خیر و رسیدن به تقوا یک دیگر را کمک و یاری رسانند و از هر
گونه کارهای زشت و تجاوز طلبی پرهیز کرده و به مقابله با آن
بپردازند.(مائده، آیه ۲)
واژگانی چون صلح، اصلاح، تالیف قلوب، توفیق، سلم و
مانند آن در قرآن و روایات بیانگر ارزشمندی و اهمیت اختلاف زدایی و تنش
زدایی از جامعه ایمانی است.
از نظر اسلام هر شخصی می بایست خود به گونه ای عمل کند
که اختلاف و تنش ایجادی نکند و اگر دیگران گرفتار تنش شدند آنان را به
اصلاح امور و آشتی دعوت کرده و تنش زدایی را در دستور کار قرار دهد.
پیامبر(ص) اسوه مومنان است(احزاب، ایه ۲۱) و خداوند از
مردمان خواسته تا ایشان را الگوی رفتاری خود قرار دهند و سبک زیست اسلامی
را از ایشان بیاموزند. ایشان خود عامل تالیف قلوب و ایجاد انسجام و همگرایی
و تعاون در جامعه بود و گفتار و رفتار ایشان به گونه ای بود که مردم را به
سوی ایشان جلب و جذب می کرد و انسجام و همگرایی را ایجاد و یا تقویت می
کرد.
امام حسن مجتبی از قول امیرالمؤمنین(ع) این روش پیامبر
را چنین توصیف می کند: کانَ رسولُ اللّه (ص) یَخْزِنُ لِسانَه اِلاّ فیما
یَعینه، و یُؤلِّفُهُم و لا یُفَرِقُهم (و لا یُنفّرهم) وَ یُکرمُ کریمَ
کُلِّ قَومٍ و یُوَلّیهِ علیهم؛ پیامبر خدا، زبان خود را از حرف زدن نگه می
داشت مگر در جایی که برایش مفید بود و به او مربوط می شد، مردم را الفت و
وحدت می بخشید و آنان را متفرق و بیزار از هم نمی ساخت، بزرگ هر قوم و جمعی
را احترام می کرد و همان شخص را سرپرست آنان قرار می داد.
امت اسلام نیز می بایست این گونه عمل کنند. پس گام نخست
این است که خودسازی کرده و خود را به گونه ای تربیت کنیم که دیگران به ما
متمایل و گرایش داشته و جذب خوش رویی و خوشخویی ما شوند تا بتوانیم در صورت
نیاز به اصلاح و آشتی دادن میان افراد بپردازیم و میان مردمان صلح و آشتی
برقرار کنیم و قهر آنان را به مهر تبدیل نماییم.
امیرمومنان علی(ع) آغاز اصلاحات و آشتی را از خود شخص
می داند و می فرماید :إنَّ سَمَت هِمَّتُکَ لإِصلاحِ النّاسِ فَابدَ
بِنَفسِکَ ، فَإِنَّ تَعاطیَکَ صَلاحَ غَیرِکَ وَأَنتَ فاسِدٌ أَکبَرُ
العَیبِ؛اگرهمّت والاى اصلاح مردم را در سردارى، از خودت آغاز کن، زیرا
پرداختن تو به اصلاح دیگران، در حالى که خود فاسد باشى بزرگترین عیب
است.(غررالحکم، ج۳، ص۲۳، ح۳۷۴۹)
این فسادی که در این روایت بیان شده همان فسادی است که
میان شخص با خداوند وجود دارد؛ زیرا کسی که نتوانسته رابطه درستی میان خود و
خدا برقرار کند و رابطه او با خداوند بر مدار فساد و بی تقوایی است نمی
تواند از چنین شخصی امید داشته باشیم که بتواند میان مردمان به درستی رفتار
کند، حال چه رسد که بخواهد اصلاحات داشته باشد و میان مردمان صلح و آشتی
برقرار کند. از همین روست که امام صادق علیه السلام نخستین گام در اصلاحات
را اصلاح فسادی می داند که میان شخص با خدا پدید آمده است:مَن اَصلَحَ فیما
بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ اَصلَحَ اللهُ ما بَینَهُ و بَینَ النَّاسِ؛کسی که
بین خود و خدایش را اصلاح کند خداوند بین او و مردم را اصلاح می کند.
(جهاد النفس، ح ۳۵۵)
از آیات قرآنی نیز همین معنا به دست می آید و کسانی را
اهل اصلاحات می شمارد که خود گام درست اصلاحی را در میان خود و خدا برداشته
و اهل کتاب و ایمان(اعراف، ایه ۱۷۰) و تقوا باشند.(احزاب، آیات ۷۰ و ۷۱)
انسان می بایست خود اهل توبه باشد و به سوی خداوند بازگشت نموده و اصلاحاتی
را میان خود و خدا انجام داده باشد (بقره، ایه ۱۶۰؛ نساء، ایه ۱۴۶) آن گاه
است که می توان میان مردمان اصلاح نماید و آشتی دهد.
انسان مصلح کسی است که خودش اهل حق و حق گویی
است(احزاب، آیات ۷۰ و ۷۱) و با توکل و استمداد از خداوند(احقاف، آیات ۱۵ و
۱۶) و نماز (اعراف، ایه ۱۷۰) و مانند آن می کوشد تا رابطه خود با خدا را
اصلاح کرده سپس به توفیق الهی میان دیگران اصلاحات انجام دهد.
رسول اکرم(ص) به مردمان هشدار می دهد که مراقب اعمال و
رفتار خویش باشند و کاری نکنند که در قیامت در وضعیت بدی قرار گیرند. آن
حضرت(ع) خواهان این است که مومنان قهر را کنار بگذارند و همواره در صلح و
آرامش زندگی کنند و اگر به هر دلیلی کسی از ایشان رنجیده خاطر شده و قهر
کرد، در آشتی کردن شتاب کنند چنان که در سلام کردن شتاب می شود تا بهره ای
بیش تر ببرند. پس در این کار پیش دستی کنند تا خداوند در قیامت ایشان را بر
دیگران مقدم دارد که در کار خیری چون آشتی کردن پیش دستی و سبقت نمی
جویند. آن حضرت(ص) می فرماید : أَیُّما مُسلِمَینِ تَهاجَرا فَمَکَثا
ثَلاثا لایَصطَلِحانِ إِلاّ کانا خارِجَینِ مِنَ الاسلامِ، وَلَم یَکُن
بَینَهُما وَلایَهٌ فَأَیُّهُما سَبَقَ إِلى کَلامِ أَخیهِ کانَ السّابِقَ
إِلَى الجَنَّهِ یَومَ الحِسابِ؛ هر دو مسلمانى که با هم قهر کنند و سه روز
به قهر خود ادامه دهند و آشتى نکنند، هر دو از اسلام بیرون روند و میان
آنان هیچ پیوند دینى نباشد و هر کدام از آنها پیش از دیگرى با برادرش حرف
بزند، در روز حسابرسى زودتر به بهشت مى رود.(کافى، ج۲، ص۳۴۵، ح۵)
به نظر امام هادى(ع) کسی که خاطرش مکدر است نمی تواند
اهل صفا و صمیمت باشد، بنابراین می بایست کاری کرد تا کدورت ها از میان
برود و صفای باطنی او باز گردد و صمیمت برقرار گردد. از این روست که آن
حضرت(ع) به افراد هشدار می دهد و می فرماید: لا تَطلُبِ الصَّفاءَ مِمَّن
کَدَرتَ عَلَیهِ؛ از کسى که مکدّرش کردهاى صفا مجوى. (دوستی در قرآن و
حدیث – ح ۸۳۲)
به هر حال،با اصلاحات نفس است که اصلاحات میان شخص و
خداوند ایجاد شده و زمینه برای اصلاحات در جامعه و در میان دیگران برای او
فراهم می آید.
ارزش و آثار اصلاحات و آشتی میان مردم
با نگاهی به جایگاه اصلاحات در آموزه های اسلامی به
سادگی و روشنی می توان دریافت که اصلاحات چه ارزش و اهمیتی دارد؛ چنان که
از طریق بیان آثاری که برای اصلاحات بیان شده می توان ارزش و اهمیت اصلاحات
را نیز به دست آورد.
آشتی دادن و حل اختلافات میان مردم برکات و آثار دنیوی و
اخروی بسیاری دارد که در برخی از آیات و روایات به آن اشاره شده است. از
نظر قرآن اصلاحات مهم ترین عامل آرامش جامعه و فرد است.(انعام، آیه ۴۸؛
اعراف، ایه ۳۵) هم چنین از آیه ۱۰ سوره حجرات به دست می آید که یکی از
عوامل و اسباب برخورداری انسان از رحمت الهی، اصلاحات میان مردم و آشتی
دادن است.
خداوند به صراحت در آیه ۱ سوره انفال و ۱۰ سوره حجرات،
آشتی دادن میان مومنان را امری ارزشمند معرفی می کند و یکی از مسئولیت های
مؤمنان را آشتى بین خود با ازبینبردن زمینههاى درگیرى و اختلاف بیان می
کند.(بقره، ایه ۲۲۴)
از نظر قران قهر و آشتی نکردن به معنای همراه با شیطان و
گام برداشتن در مدار اوست و کسی که مانع آشتی میان مومنان می شود پیرو گام
های شیطان است.(بقره، آیه ۲۰۸) پس برای رهایی از شیطان و حرکت در مسیر او
می بایست به جای اختلاف افکنی و یا مانع تراشی در برابر آشتی و اصلاح،
خودمان گام های اساسی را برای آشتی و صلاح برداریم و دیگران را بدان ترغیب و
تشویق نماییم.
بازتاب اعمال خوب و نیک خود از جمله آشتی دادن را می
توان در دنیا و آخرت مشاهده کرد. در دنیا این عمل موجب انسجام و تعاون بیش
تر میان مومنان و رهایی از هر گونه ناامنی و فقدان آسایش و ارامش می شود و
در آخرت چنان رسول اکرم صلى الله علیه و آله می فرماید، این عمل موجب می
شود تا کارهای مومنان در آخرت به سامان و صلاح رسد و از فساد و آسیب در
امان باشد. آن حضرت(ص) می فرماید : اِتَّقُوا اللّه وَ أَصلِحوا ذاتَ
بَینِکُمْ فَإِنَ اللّه یُصلِحُ بَینَ المُؤمِنینَ یَومَ القیامَهِ؛ تقواى
الهى داشته باشید و اصلاح کنید میان خودتان را زیرا خداوند در روز قیامت
میان مؤمنین را اصلاح مى کند.(محجه البیضاء، ج۳، ص۳۷۳)
امام کاظم (ع) نیز مصلحان را در قیامت از مقربان بر می
شمارد و می فرماید : طوبى لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ
المُقَرَّبونَ یَومَ القیامَهِ؛ خوشا به سعادت اصلاح کنندگان بین مردم که
آنان همان مقرّبان روز قیامت اند.( تحف العقول، ص ۳۹۳)
می دانیم که در میان کسانی که در قیامت به بهشت می
روند، مقام مقربان برتر از مقام اصحاب یمین است و ایشان در مقامات بس برتر و
در جنت رضوان قرار می گیرند.(سوره واقعه و ایات دیگر)
هم چنین از نظر اسلام اصلاح میان مومنان به عنوان یک
صدقه شناخته و معرفی شده است و امام صادق (ع) در بیان مصادیق صدقه، اصلاح
میان مردمان را به عنوان صدقه معرفی می کند و می فرماید: صَدَقَهٌ
یُحِبُّهَا اللّه : إِصلاحٌ بَینَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ
بَینَهُم إِذا تَباعَدوا؛ صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از:
اصلاح میان مردم هرگاه رابطه شان تیره شد و نزدیک کردن آنها به یکدیگر
هرگاه از هم دور شدند.(کافى، ج۲، ص۲۰۹، ح۱)
این بدان معناست که اسلام دایره صدقات را فراتر از صدقه
مالی دانسته و انجام کارهایی که با زبان انجام می شود و موجب آشتی میان
مردم می شود را از مصادیق صدقه مالی بلکه برتر از دانسته است؛ چنان که رسول
اکرم صلى الله علیه و آله در سخنی به ارزش گذاری صدقه مالی با صدقه زبانی
یعنی آشتی و اصلاح میان مردمان می پردازد و می فرماید: أَلا اُخبِرُکُم
بِأَفضَلَ مِن دَرَجَهِ الصِّیامِ وَالصَّلاهِ وَالصَّدَقَهِ؟ صَلاحُ ذاتِ
البَینِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَهُ؛ آیا شما را به چیزى
با فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاه نکنم؟ آن چیز اصلاح میان
مردم است، زیرا تیره شدن رابطه میان مردم ریشه کن کننده دین است.( نهج
الفصاحه، ح ۴۵۸)
پس نه تنها آشتی دادن یک نوع صدقه بلکه از نوع برتر و
بهتر از صدقات مالی است؛ زیرا با پول اگر می شود اصلاحاتی را انجام داد،
ولی ریشه دارترین اصلاحات همان اصلاحاتی است که از طریق زبان و ایجاد الفت و
تالیف میان مردمان انجام می گیرد و موجب می شود تا انسجام اجتماعی تحقق
یابد و اختلافات از جامعه زدوده شود.
از نظر اسلام ارزش و اهمیت اصلاح میان مردم و آشتی دادن
آن چنان مهم است که می توان برخی ازکارهایی که در حالت عادی جایز نیست به
جا آورد و انجام داد. مثلا در برخی از روایات آمده که برای اصلاح میان مردم
می توان از خمس و اموال امام (ع) برای ایجاد اصلاحات استفاده کرد. به این
معنا که اگر ریشه اختلافات و درگیری و قهر میان مردم، مالی است می توان از
طریق اموال امام(ع) صلح و آشتی برقرار کرد.
امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود به نام مفضل می
فرماید : لِلمُفَضَّلِ ـ : إِذا رَأَیتَ بَینَ اثنَینِ مِنْ
شیعَتِنامُنازَعَهً فَافتَدِها مِنْ مالى؛ به مفضل فرمودند: هرگاه میان دو
نفر از شیعیان ما نزاعى دیدى از مال من غرامت بده ؛یعنى با پرداخت وجه مورد
اختلاف، میان آنان را اصلاح کن.(کافى، ج۲، ص۲۰۹، ح۳)
از این بدتر آن که می توان گناه بزرگی چون دروغ را
خداوند به دروغگو وعده آتش دوزخ را داده است، برای ایجاد اصلاح میان مردم و
آشتی دادن، استفاده کرد.
امام صادق (ع) در بیان تشریح انواع و اقسام سخن می
فرماید : اَلکَلامُ ثَلاثَهٌ: صِدقٌ وَکِذبٌ وَإِصلاحٌ بَینَ النّاسِ قالَ:
قیلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداک مَا الصلاحُ بَینَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ
الرَّجُلِ کَلاما یَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ:
سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فیکَ مِنَ الخَیرِ کَذا وَکَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ
مِنهُ؛ سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض
شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسى سخنى درباره دیگرى مى
شنوى که اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن دیگرى را مى بینى
و برخلاف آنچه شنیده اى، به او مى گویى: از فلانى شنیدم که در خوبى تو
چنین و چنان مى گفت.( کافى، ج۲، ص۳۴۱، ح۱۶)
پس در حقیقت دروغ مصحلت آمیز به از راست فتنه انگیز
است، چنان که از پیامبر گرامی(ع) روایت است که فرمود:إِنَّ اللّه أَحَبَّ
الکَذِبَ فِى الصَّلاحِ وَأَبغَضَ الصِّدقَ فِى الفَسادِ؛ براستى که خداوند
دروغى را که باعث اصلاح باشد دوست مى دارد و راستى را که موجب فساد گردد،
دشمن مى دارد. (وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۷۸، ح۱)
ایجاد اصلاح و آشتی دادن در میان دشمنان و کسانی که با
هم قهر کرده اند، عملی بسیار پسندیده و از اخلاق پیامبران و اوصیا و اولیای
الهی است. امام صادق علیه السلام در بیان خصوصیات و ویژگی لقمان حکیم به
مساله آشتی دادن ایشان اشاره می کند و می فرماید :وَاللّه ما اوتىَ لُقمانُ
الحِکمَهَ بِحَسَبٍ، وَلامالٍ وَلاأَهلٍ وَلا بَسطٍ فى جِسمٍ وَلاجَمالٍ
وَلکِنَّهُ کانَ رَجُلاً قَویّا إِلى أَن قالَ: وَلَم یَمُرَّ بِرَجُلَینِ
یَختَصِمانِ أَو یَقتَتِلانِ إِلاّ أَصلَحَ بَینَهُما وَلَم یَمضِ عَنهُما
حَتّى تَحاجَزا؛ … به خدا قسم که: به لقمان تنها حکمت و دانش عطا نشده بود،
و نیز دارائى و خانواده و قدرت جسمى و زیبایى چشمگیر نداشت ولى او مردى با
اراده بود تا آنجا که امام فرمودند: و او به دو نفر که با هم نزاع مى
کردند و یا مى جنگیدند نمى گذشت مگر اینکه: میانشان صلح برقرار مى کرد و از
پیش آنان نمى رفت تا آنکه آنها دست از نزاع و جنگ کشیده و متفرق مى
شدند.(مستدرک الوسایل، ج۱۳، ص۴۴۲، ح۳)
به هر حال، اصلاح میان مردم و آشتی دادن و دوری از قهر
از اخلاق خوب و نیک اسلامی و انسانی است که در آیات و روایات بر آن تاکید
شده و اثار و برکاتی برای آن در دنیا و آخرت بیان شده است که همین مساله می
بایست موجب شود که نه تنها اهل قهر نباشیم بلکه بکوشیم تا قهر دیگران را
به هر شکلی شده تبدیل به آشتی کنیم و صلح و صفا و صمیمیت را در جامعه
اسلامی گسترش دهیم.
تشكر از مردم
حدیث (1)
امام سجاد عليه السلام :
أمّا حَقُّ ذِى المَعروفِ عَلَيكَ فَأن تَشكُرَهُ و تَذكُرَ مَعروفَهُ، وَ
تُكسِبَهُ المَقالَةَ الحَسَنَةَ و َتُخلِصَ لَهُ الدُّعاءَ فيما بَينَكَ وَ بَينَ
اللّه عَزَّوَجَلَّ، فَإذا فَعَلتَ ذلِكَ كُنتَ قَد شَكَرتَهُ سِرّا وَ عَلانيَةً
، ثُمَّ إن قَدَرتَ عَلى مُكافاتِهِ يَوما كافَيتَهُ؛
حق كسى كه به تو نيكى كرده ، اين است كه از او تشكر كنى و
نيكيش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداى عزوجل برايش
خالصانه دعا كنى ، هرگاه چنين كردى بى گمان پنهانى و آشكارا از او تشكر كرده اى .
سپس اگر روزى توانستى نيكى او را جبران كنى ، جبران كن .
امالی(صدوق) ص372 {شبیه این حدیث در تحف العقول ص265 و من لا یحضر
الفقیه ج2 ، ص622 و 623}
حدیث (2)
امام رضا عليه السلام :
مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللّه
عَزَّوَجَلَّ؛
هر كس در مقابل خوبى مردم تشكر نكند، از خداى عزّوجلّ تشكر
نكرده است.
عيون الاخبارالرضا
ج2، ص24، ح2
حدیث (3)
امام على عليه السلام :
إنَّ مَكرَمَةً صَنَعتَها إلى أحَدٍ مِن النّاسِ ، إنّما أكرَمتَ بِها نَفسَكَ
و زَيَّنتَ بِها عِرضَكَ، فَلا تَطلُب مِن غَيرِكَ شُكرَ ما صَنَعتَ إلى نَفسِكَ؛
اگر به كسى خوبى كردى در واقع با اين كار خود را گرامى
داشته اى و به خودت آبرو داده اى، پس به سبب خوبى اى كه به خودت كرده اى از ديگران
خواهان تشكر مباش .
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص382 و 383 ، ح8695
حدیث (4)
امام على عليه السلام :
شُكرُكَ لِلرّاضى عَنكَ يَزيدُهُ رِضا وَ وَفاءً،
سپاسگزارى تو از كسى كه از تو راضى است، موجب رضايت و وفادارى بيشتر او مى شود.
شرح
آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ج4، ص 161 ، ح5668
حدیث (5)
امام على عليه السلام :
شُكرُكَ لِلسّاخِطِ عَلَيكَ يوجِبُ لَكَ مِنهُ
صَلاحا و َتَعَطُّفا؛
سپاسگزاريت از كسى كه از تو ناخشنود است، سبب رفع
ناراحتى و مهربانى او نسبت به تو مى شود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص280 ، ح6198
حدیث (6)
امام على عليه السلام :
مَن صَنَعَ بِمِثلِ ما صُنِعَ اِلَيهِ فَاِنَّما كافاهُ وَ مَن اَضعَفَهُ كانَ
شَكورا؛
هر كس در برابر خوبى اى كه به او شده همانند آن را انجام دهد
آن را تلافى كرده است و اگر بيشتر از آن خوبى كند، سپاسگزارى نموده است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص28، ح1
حدیث (7)
امام رضا عليه السلام :
إنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ أَمَرَ … بِالشُّكرِ لَهُ وَلِلوالِدَينِ فَمَن
لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللّه
؛
خداى عزّوجلّ دستور داد … به سپاسگزارى از خود و از پدر و
مادر، پس كسى كه از پدر و مادر خود سپاسگزارى نكند از خداوند سپاسگزارى نكرده است.
عیون اخبار الرضا ج1 ، ص258 ، ح13 – خصال
ص156، ح196
حدیث (8)
امام صادق عليه السلام :
لَعَنَ اللّه قاطِعى سُبُلَ المَعروفِ قيلَ وَما قاطِعوا سُبُلِ المَعروفِ؟
قالَ: اَلرَّجُلُ يُصنَعُ إلَيهِ المَعروفَ فَيَكفُرُهُ ، فَيَمتَنِعُ صاحِبُهُ
مِن أن يَصنَعَ ذلِكَ إلى غَيرِهِ؛
خدا لعنت كند راهزنان نيكى را. سئوال شد راهزنان نيكى چه
كسانى هستند؟ فرمودند: كسى كه به او نيكى شود، و او ناسپاسى كند، در نتيجه نيكوكار
را از نيكى به ديگران باز دارد.
كافى(ط-الاسلامیه)
ج4، ص33، ح1
حدیث (9)
امام على عليه السلام :
لا يُزَهِّدَنَّكَ فِى المَعروفِ مَن لا يَشكُرُ لَكَ، فَقَد يَشكُرُكَ عَلَيهِ مَن
لا يَستَمتِعُ بِشَى ءٍ مِنهُ، وَقَد تُدرِكُ مِن شُكرِ الشّاكِرِ أكثَرَ مِمّا
أضاعَ الكافِرُ ، واللّه يُحِبُّ المُحسِنينَ؛
تشكر نكردن ديگران از تو نبايد تو را به خوبى كردن بى رغبت
سازد، زيرا كسى كه از آن نيكى كم ترين بهره اى نمى برد (يعنى خداوند) از تو قدردانى
مى كند و از سپاسگزارى اين سپاسگزار به بيش از آن چيزى مى رسى كه فرد ناسپاس فرو
گذاشته است و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
نهج البلاغه(صبحی
صالح) ص505 ، حكمت 204
حدیث (10)
امام صادق عليه السلام :
إنَّ المُؤمِنَ مُكَفَّرٌ و ذلِكَ أنَّ مَعروفَهُ يَصعَدُ إلىَ اللّه تَعالى فَلا
يَنتَشِرُ فِى النّاسِ ، و الكافِرُ مَشهورٌ و ذلِكَ أنَّ مَعروفَهُ لِلنّاسِ
يَنتَشِرُ فِى النّاسِ و لا يَصعَدُ إلَى السَّماءِ؛
مؤمن ناسپاسى مى شود، زيرا خوبى او به درگاه خداى تعالى بالا
مى رود و در ميان مردم شايع نمى شود، اما خوبى هاى كافر شايع مى شود چون براى مردم
است و به درگاه الهى بالا نمى رود.
علل الشرايع
ج2، ص560، ح1
حدیث (11)
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
أفضَلُ النّاسِ عِندَ اللّه مَنزِلَةً و َأَقرَبُهُم مِنَ اللّه وَسيلَةً
المُحسِنُ يُكَفَّرُ إحسانُهُ؛
بهترين مردم در نزد خداوند و نزديك ترين آنان به او،
نيكوكارى است كه از نيكى او قدردانى نمى شود.
نوادر (راوندی) ص9 – بحارالأنوار(ط-بیروت)
ج72، ص44، ح1