متن و شعر فوق العاده زیبا خواندنی تبریک روز پدر پدران فوت شده
بابا بدون تو عید معنایی نداره
خسته شدم از اینکه تنــــــــــــــــــــهایی بشینم
تو کنج اتـــــــــــاقم هی عکســـــــــــــــــاتو ببینم
.
خسته شدم و می خــــــــوام یــــادم بره هستم
من از هـــــــمه دنیـــــــا دلگیــــــــــرم و خسته م
.
این عیـــــــد و نمی خـــــــوام، من عیـــدی ندارم
این عیــــــــــــــد واســـــــــــــــــه من روز عــــذابه
.
عیــــــــــدم مثل هر روز ، هر روز مثل دیــــــــــروز
من حــــــــــــــــــال دلم خیلی خـــــــــــــــــــــرابه
.
احســـــاس می کنم دارم دق می کنم اینـــــجا
این خـــونه یه زنــــــــــــدونه این خـــونه و هر جا
.
هر جا که نشـــــــــونی از تو اونجـــــــــــا نباشه
دق مــرگـــ شدم و می خوام این دنیـــــا نباشه
.
احســــــــاس می کنم دیگه هیچ راهی نـــدارم
من موندم و تنــــــــــــــــــــــهاییم با این دل زارم
.
می ســـوزم و می ســازم من هیچی نمی گم
اما عزیزم عیـــــــــــــــــــــدو تبریکــ به تو می گم
عید قربان آمد و من هم شدم قربانیت
گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت
مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر
*****************************
وقتی پدر نیست انگار زندگی هم نیست آرامش هم نیست
وقتی پدر نیست انگار همه چیز عوض شده
وقتی پدر نیست انگار زندگی با هیچ چیزی شیرین نمیشه
وقتی پدر نیست انگار خندهها از هزاران گریه تلخ تر میشه
کاش خدا یه فرصت دیگه بهم میداد تا با پدرم بودن را
بیشتر احساس میکردم
کاش میشد دوباره تو آغوشش برمو بهش بگم دوستش دارم
بهش بگم بابا زندگی بی تو معنا نداره
کاش میشد فرصت های از دست رفته رو جبران کرد…
بابا خیلی دوست دارم دلم برات تنگ شده
* خدایااااا مواظب بهترینم باش *
**********************
اون که یه وقتی تنها کسم بود تنها پناه دل بی کسم بود تنهام گذاشتو رفت از کنارم از درده دوریش من بی قرارم
از وقتی
رفته دارم می سوزم فکر وخیالش همش باهامه هر جا که میرم جلو چشامهدلم می
خواد تا دووم بیارم رو درده دوریش مرحم بزارم اما نمیشه راهی ندارم نمی
تونم من طاقت بیارم
دیگه نمی تونه کسی به جاش مرحمی باشه واسه دردم
هوای گریه
دارم امشب دلم گرفته اونقدر هق هق زدم ببین صدام گرفته این شبا به جای تو
با خودم حرف میزدمبا مرور خاطرات دارم به خودم زخم میزنم
بازم با گریه خوابم برد بازم خوابه تو رو دیدم دوباره
وقتی به تو فکر میکنم خاطره هام زنده میشه دلم از جا کنده میشه
چشم هر شب از نبودنت پره قرارمون نبود فاصله باشه وجدایی پدر جان
این روزا خیلی دیر میگذره حال من خیلی داغونتره اگه بودی پیش من غم نبود حال وروزم این قدر بد نبود
قلبه سادم داره جون میده رفتنت دیگه شد باورم
دلگیرم از تو همه دنیا اینو میدونن داغونم کردی از وقتی که رفتی با دله خستم تو بیا وسازش کن
دنیایه بی تو یه زندونه بی تو من دنیارو نمی خوام دستامو بگیر تا باهات بیام
خاطرت اونقدر عزیزه که تو تصورم جاتو خالی میزارم یه عمره غصه می خورم
بی تو دلگیرمو خسته بی تو ویرونم و مبهم
هنوزهم مثل انشاهای دوران دبستان بانتیجه گیری مشکل دارم!!!
چرا رفتی……..؟؟؟
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمیروید چه غم گر شاخساری بشکند
بابا چندشبه به خوابم نیامدی..
امشب منتظرتم.. بیا
بیا و منو از این تنهایی رها کن
مرا از شوره زار دلتنگی جدا کن
بیا کنارم مرا یکدمی شاد کن
از غصه های درونم آزاد کن
بابایی دوست دارم از حالا تا همیشه های دور
بابایی
بی تو
تنهـاییـم را پک می زنم
تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد
و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم !!
پدر
نیستی که ببینی هنوز فرزندان تو گاه و بیگاه با یاد شیرین سخنی های تو
ایام میگذرانند…
نیستی اما گونه های فرزندان تو هنوز عصرهای پنجشنبه نم آلود و غصه دار
است….
آخر چگونه میشود از یاد برد آن همه مهربانی و صبوری را………
پدرم این کیسه های اشک چشمان ما هرگز در فراق تو نخواهد خشکید و
همیشه درکنار مآیی
اگر از احوالات ما خواسته باشی ؛ باید بگویم ملالی نیست جز غم فراق شما
روزگارمان خوش نیست
بعد از هجر تو پدرم
روزگارمان بهتر که نشد هیچ ؛.. بدتر هم شده
اصلاً انگار بودن شما در همان بستر بیماری هم نعمتی بود برای خانه ی
ما…….
براستی پدرم اولین مهمان شما کدامیک از اعضای خانواده است؟
گمونم چون دوستم داری اولین کسی که ترا ملاقات خواهد کرد من هستم و
تو دلت نمیآید که بگویی…
اما من هر شب به همین امید دیده بر خواب میگذارم و انتظار دیدار میکشم
بابا جون من ازت خیلی دلگیرم اخه چرا نمی یای منم با خودت ببری من تو رو می خوام
تا وقتی که بودی هم چی خوب بود ولی بعد از رفتنت …..
دوستت دارم رفیق بی کلک روزهای تنهایی و بیکسی من
حتی اگر در زیر خروارها خاک آرمیده باشی
به امید دیدار………………… دختر بزرگت ….کوثر .
گاهی برای گریه هم دیر می شود
گاهی خدا هم از دست ما سیر میشود
شادی روح همه پدران از دست رفته الفاتحه مع الصلوات
***********************************
دوباره بعد از مدت ها میخوام مقداری از دلتنگی هامو بنویسم:
این روزا حالم خیلی داغونه هر چی زمان
میگذره به جایی که به رفتن بابا عادت کنم تازه دارم بیشتر دلتنگش میشم دلم
واسش یه ذره شده جوری شدم که اصلا بعضی موقع ها یادم میره بابام مرده وقتی
یکی درو میزنه میدوم سمت در فکر میکنم بابامه یا وقتی ظهر میشه میخوام برم
بهش زنگ بزم بگم بابایی دیر کردی چرا نیومدی اصلاً هر طرف خونه رو نگاه که
میکنم بابامو اونجا میبینم اصلاً هیچ وقت فکر نمیکردم بابام یه روزی بمیره
وقتی خبرم کردند گفتم نه بابام چیزیش نشده حتماًبیهوش شده وقتی رفتم بابام
تو خاکستون دیدم که خواستن خاکش کنند اصلاً باورم نمیشد که مرده انگار خواب
بود همون طور ساکت نشسته بودم جفتش ونگاش میکردم همه از این عکس العملم
تعجب کرده بوند تا زمانی که منو اوردند خونه همون طور مات ومبهوت همش به
یه جایی خیره میشدم هر جارو که نگاه میکردم بابامو اونجا میدیدم الان
تقریباً یه ماه میشه که سره خاکش نرفتم هر بار که بخوام برم یه چیزی میشه
ومنو با خودشون نمیبرم هفته پیش که اینجا یه پست گذاشتم اونقدر خوش حال
بودم چون خواستم بالاخره سر خاک بابام برم ولی یه دفه نمیدونم چیشد باز هم
منو با خودشون نبردند گرفتم اون قدر گریه کردم ….
خدایا جرمم چی بود که این قدر تاوان خیلی سختی رو دارم پس میدم ….
خدایا دیگه دارم کم می یارم….بابا بیا دسته منو بگیر منم با خودت ببر …..
پدر جون هر روز غم نبودنت داره بیشتر میشه
…. هر روز اشک تو چشمام داره بیشتر میشه …این روزا داره خیلی دیر میگذره
حاله من خیلی خرابتره …. اگه بودی پیش من این قدر غم نبود…
دیر باریدی باران……….
دیر…………..
من مدت هاست در حجم نبودن کسی خشکیده ام………
***************************
سلام مهربونم
نمی دانم
از فراق تو بنالم یا از تنهایی خودم نمی دانم تو را دعا کنم که برگردی یا
خودرا بخوانم که بیایم از این بسوزم که چرا رفتی یا از ان بنالم که چرا
هنوز هستم پدر جانم دلم واست یه ذره شده اصلا وقتش نبود که الان بری ولی
حالا که رفتی لا اقل منم با خودت ببر …. دیگه خسته شدم از این دنیایی
نامردی ..
پدر جونم
چرا دیگه مثله قبلنا به خوابم نمی یای بیا کمی منو از تنهایی در بیار بیا
ومنو کمی شاد کن ….لعنت بر تو ای دنیا تنها شدم روی زمین گرفتی ازم گرفتی
بابامو ای خدا چی سرم اومد.
پدر به جای
شونه های تو سر به خاک میزارم و فریاد میزنم
: بابا
جون دوستت دارم
پدر جونم هر چقدر هم بگم بازم کمه هر چه گله کنم بازم کمه کاااش بیای دستامو بگیری ومنم با خودت ببری .
بابا جونم بالاخره امروز پس از دوهفته می خوام بیام سر خاکت نمی دونی که چه میکشه این دله من… چقدر دوستدارم منم باخودت ببری…
همه وقتی میبینن من میخندم میگن چه دختره شادیه ولی اونا از دلم خبرم ندارن که …..
بابا امروز
۱۳شهرویره امروز مریم کوچولو ۱سالش شد دیروز هم که ۱۲هم بود بنین هم
دوسالش شد تا الان بنین تو رو می خواد ما هم با نشون دادن عکسات بهش ارومش
میکنیم…
ولی طفلکی مریم حتی تو رو هم نمیشناسه…
حتی اولین باری که خواست بگه بابا به بابازرگم گفت کاااش بودیو و کلمه بابا رو از اون میشنیدی …..
بابا اگه
بیای و ببینی که مریم چقدر خوشگل شده از بس سفیده بهش میگم سفید برفی با
طعم توت فرنگی بابا مریم یادگرفته دیگه راه بره پاهاش هم دیگه خوب شدن اگه
ببینیش که چقدر شبیه توئه بخدا قسم اگه پسر بود میگرفتم اسمشو عوض میکردم
ورو اسم تو میزاشتم ….
اااااااااااااااااااااااااااااااااه دیگه چه بگم از دلتنگی ….
چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است
وقتی تو یک ثانیه هم در کنارم نیستی
*****************************
بخواب اروم پدر جونم که بی تو ساکته اینجا ولی راحت شدی انگار از این بی رحمیه دنیا
بخواب اروم وبی غصه کی این دردو یادش میره سکانس اخرت این نیست کسی جاتو نمیگیره
زمین ساکت… زمان اروم ….پدر تو اسمون خوابه ستارش رفته از این شهر یه جای دیگه می تابه
زمین ساکت… زمان اروم ….پدر تو اسمون خوابه ستارش رفته از این شهر یه جای دیگه می تابه
لالا لالا لا
مثل پروانه ها حالا ازاده ازادی …. به خیلی ادم ها با عشق زندگی دادی
لالالالالا
گلای سرخ .. گلایه یاس وبابونه…کی این باورش میشه که تو دیگه نمی یای خونه
تو قلبت می زنه اینجا تو عطرت اینجا پیچیده تو اسمت پاک و شیرینه
صدای زندگی میده
لالالالا
گلای سرخ گلای یاس وبابونه کی اینو باورش میشه که تو دیگه نیای خونه
لالالالالا
بخواب اما روزای بی پدر سخته با پروازه پره دردت بهارم از یادمون رفته
تو رفتی اما بخشیدی نگات زندس نفس داره واسه تو کمترین پاداش هزاران بار غصه داره
زمین ساکت زمان اروم پدر تو اسمون خوابه ستارش رفته از این شهریه جایه دیگه می تابه
زمین ساکت زمان اروم پدر تو اسمون خوابه ستارش رفته از این شهریه جایه دیگه می تابه
************************************
سلام مهربونم
بابا جونم الان سه ماه میشه که پیشم نیستی
ولی تا الانم باور نمی کنم که تو دیگه پیشمون بر نمی گردی باباجونم دارم می
سوزم از داغت به خدا قسم الان وقتش نبود که بری و تنهامون بزاری دارم می
میرم واسه دست هایی که از من دور شده…..
تو به من بگو چطور باید فریاد دلتنگی هامو تو نامه به تصویر بکشم؟ چطور خرده های قلب شکستمو به دستت برسونم ؟
به خدا نامه نوشتن خیلی سخته با هر جمله ای که می نویسم فقط خدا می دونه که چقدر دارم از درون می سوزم ؟
وقتی سنگ صبوری ندارم وقتی دلتنگم وقتی دلم از همه آدم های دنیا نا
امید میشه هیچ چاره ای جز نوشتن ندارم .
بابا جون دارم کم کم نبودنت رو حس می کنم امروز با همه وجود حس کردم که دیگه بر نمی گردی به اندازه ی تمام عمرم دلتنگت شدم.
بابا جون از وقتی رفتی همه چیز تغییر کرد
حتی محبت دیگران که رنگ ترحم داره بابا جون یه عالمه حرف واسه گفتن دارم یه
عالمه درو دل …..
با رفتنت نه تنها غرورام شکست بلکه همه رویاهام رنگ باخت .تحمل روز هایی که
بدون تو میگذره خیلی سخته ..خیلی..
نیستی دارم دق می کنم نیستی دارم می پوسم
عکساتو یکی یکی بر می دارم می بوسم از خدا می خوام دوباره بینم روبروم قسم
به اشک حسرتم فقط همینه ارزوم …
یه عالمه گل می یارم همه رو پر پر می کنم هر
شب دارم همین طوری همین طوری با تنهایی سر میکنم وااای که چقدر سخته برام
ثانیه ها بدون تو ….دلم می خواد باز ببینم چشای مهربون تو…
بابا جونم ۲۱ مهر تولدمه من ۱۵ سالمه میشه ولی تو که نیستی پیشم دلم خیلی گرفته کاااش نمی مردی
واااااای که چقدر سخته نوشتن بابا رو تخته وقتی بابا نداری نوشتن بابا چه سخته ….
واااااای بابا ندارم بابام چشاشو بسته بابا چشماتو باز کن بابا منو نگاه کن ببین دلم شکسته بابا لباتو واکن بابا منو صدا کن
بابا خدا حافظ رفتی بابای خوبم می خوام برم رو خورشید عکس تو رو بکوبم…
چقدر سخته وقتی بابا نداری….
بدون تو ببین که چقدر حاله من بده مگه بلایی مونده که سرم نیومده…
با این که نیستی بابا جون ولی باز هنوز دوستتدارم با این که نیستی هیچ کی رو به جات نمی زارم
بی تو اینجا بابا جون پر دردم غمگینم بی تو سردم …
********************************
سلام قهرمانم پدرم
چه خوب بود اگر سلام هایم پاسخ داشت.
چه خوب بود اگر نامه هایم پاسخ داشت.
چه خوب بود اگر چشم انتظاریم پایانی داشت.
چه خوب بود اگر تمام صبح ها تا شب و تمام شب ها تا صبح کنارم بودی.
چه خوب بود اگر بودی … پدر !
چه خوب بود اگر …..
همه این اگر ها یعنی تمامه احساس خوشبختی یعنی به زندگی لبخند زدن یعنی با آهنگ شادی رقصیدن .
اما افسوس….
و دریغ از یک لحظه شادی
ای کاش
زندگی رو می شد معامله کرد .به پاکی ات قسم می خورم که من عمرم رو در ازای
بازگشتنت به زندگی و بودنت در کنار مامان معامله می کردم.
ای کاش می
تونستم بین زمین و آسمون پلی بزنم یقین دارم اگر چنین می شد هر روز واسه
دیدارت مسافر این پل بودم و در طول مسیر از درخت های آسمونی توی جنگل تاریک
شکوفه های سفید می چیدم و خونه ی جدیدت رو معطر می کردم و با اشک شوق
دیدارت تمام مسیر از زمین تا آسمون رو آبپاشی می کردم ونهال های عشق ام رو
می کاشتم .
ای کاش
تمام نوشته هایم رنگ واقعیت پیدا می کرد.اما می دونم که این آرزوها رویایی
محال است و تمام خواسته هایم فقط برای اینست که روی کاغذها آرزو هامو نقش
بزنه درست مثل گام های تو که روی ساحل زندگیم نقش آرامش رو می زد .
و من…
گوشه ای از
ساحل وقتی تنها تکیه گاهم را آب برد با چشمان گریون و گونه های نم گرفته
به دنبال رد پاهایت می دویدم ولی افسوس که توان جنگیدن با موج های بی رحم
که به ساحل یورش می بردن رو نداشتم .ارتش آمواج دریا سریع تر از گام های من
حرکت می کردن و رد پاهایت رو برای متولد کردن مروارید های عشق به غنیمت
بردن.
و من…
با نگاه
حسرت وارم به رد پاهای محو شده ات مدت ها خیره بودم. به طوری که متوجه نشدم
زمانه زیادی گذشته و من پیر و فرسوده شده ام و هنوز در ساحل به انتظارت
دست هایم رو به سمت آسمون کشیده ام و آرام آرام اسم پاک ات رو نجوا می کنم.
پدر ….. پدر ….. پدر …..
و اشک هایی که با خون همسفر گونه هام شد .
از امروز تا ابد تمام نامه هام رو به امید روز وصال امضا می کنم
انسانها در مجموع در طول زندگی سه حرکت دارند
انسانها در
مجموع در طول زندگی سه حرکت دارند .
در عمق ، در سطح
، در ارتفاع
بیچارگان در عمق
تبهکاری فرو می روند .
واماندگان در
سطح روز مره گی های زندگی سرگردانند
و فرزانگان در
آسمان بی کرانه ی عرفان پر وبال می زنند.