استرس، بلای جان رابطه زناشویی!

استرس، بلای جان رابطه زناشویی!

متخصصان غدد بر این باورند که استرس روی هورمون های فوق کلیه تاثیر می
گذارد و باعث ترشح هورمون کورتیزول یا هورمون استرس می شود. معمولا در
مواقع هیجان، ترس و حتی افسردگی ترشح این هورمون افزایش می یابد تا مقاومت
بدن را در مواجهه با استرس بالا ببرد.

علاوه بر این، استرس و
افسردگی می توانند از طریق تاثیر بر هورمون های هیپوفیز که فرماندهی غدد
درون ریز بدن را بر عهده دارند، باعث کاهش ترشح هورمون های جنسی شوند. به
عبارت ساده تر در شرایط پر استرس، ترشح هورمون های هیپوفیز و هیپوتالاموس
کاهش می یابد و در نهایت با تاثیر روی غدد جنسی باعث کاهش ترشح هورمون های
جنسی می شود. به همین دلیل یکی از علل کاهش میل جنسی، استرس و افسردگی است.
البته بد نیست بدانید که جدا از تاثیر سیستم هورمونی، استرس و افسردگی به
تنهایی نیز باعث کاهش میل جنسی می شوند.

استرس بلای جان روابط

دکتر غلامحسین قائدی – روانپزشک جنسی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شاهد:

تاثیر استرس بر زندگی مشترک

بدون
شک وجود علائمی از مشکلات روانی نظیر استرس، نوسانات خلقی و نگرانی های
روزمره یا بالینی یکی از زوجین یا هر دوی آنها می تواند باعث شکل گیری
اختلالات جنسی، نارضایتی جنسی و فقدان تجربه لذتبخش جنسی برای آنها شود.

این
مسئله در پژوهش ها و مطالعات زیادی مورد بررسی قرار گرفته و به اثبات
رسیده است. با این حال این فرضیه که افزایش روابط جنسی می تواند باعث کاهش
فشار عصبی زوجین شود، الزاما در تمام شرایط درست نیست و شواهد پژوهشی چندان
هم در حمایت از این فرضیه وجود ندارد.
در بیشتر مواقع وقتی زن و شوهری
با وجود فشارهای عصبی، اضطراب، استرس، خلق پایین و مانند آن اقدام به
برقراری رابطه زناشویی می کنند، عملا به دلیل شرایط خاصی که تجربه می کنند،
نمی توانند از روابط خود لذت ببرند و به دنبال آن حتی ممکن است میلی به
برقراری رابطه نداشته باشند یا در یک یاز مراحل رابطه زناشویی نتوانند موفق
عمل کنند.

استرس بلای جان روابط

تاثیر رابطه زناشویی در تعدیل هیجانات منفی

رابطه
زناشویی یک تجربه لذتبخش است. وقتی زوجین دارای اضطراب عملکرد جنسی هستند،
داشتن این رابطه نمی تواند چندان برای آنها لذتبخش باشد و بالطبع هم نمی
توان انتظار داشت باعث کاهش استرس شود اما اگر فشار روانی فرد ناشی از
فقدان رابطه زناشویی و عدم تخلیه انرژی روانی او باشد، برقراری رابطه می
تواند به تخلیه انرژی روانی ذخیره شده کمک کند و باعث کاهش فشار روانی وی
شود.

نکته حائز اهمیت این است که فقدان رابطه زناشویی در بسیاری از
افراد منجر به ذخیره سازی انرژی زیادی می شود که ممکن است آنها را عصبانی،
خشمگین، حساس و ناراحت کند که در چنین شرایطی برقراری رابطه زناشویی می
تواند به تعدیل این هیجانات منفی کمک کند.

مطالعات چندی هم نشان
داده است که رابطه زناشویی روزانه و مستمر ممکن است باعث کاهش استرس در
افراد شود؛ این مطالعات نشان داده اند که رابطه زناشویی روزانه می تواند
باعث رشد سلول هایی در هیپوکامپ مغز شود که مسئول کنترل سطح استرس است.

مطالعات
دیگر نشان داده داشتن رابطه زناشویی روزانه به مدت 2 هفته باعث کاهش فشار
خون و سطح استرس مورد بررسی می شود. با این حال این مطالعات اندک بوده و
قابل تعمیم نیستند.

راه حل چیست؟

آنچه
می توان به زوجینی که دارای فشارهای روانی و عصبی هستند توصیه کرد این است
که در مرحله اول به دنبال ارزیابی روانشناختی و سلامت روان خود باشند. به
این ترتیب می توان مشکلات احتمالی را شناسایی و برای رفع آنها اقدام کرد.
شناسایی منشأ فشارهای روانی و عصبی می تواند بسیار کمک کننده باشد چرا که
نوع علت در تعیین نوع مداخله بسیار موثر است. وجود علائم اختلالات روانی در
افراد، استرس های روزمره، استرس ناشی از تعارضات بین فردی و مشکلات
ارتباطی و عاطفی زوجین هر کدام روند مداخلات را به سمتی سوق خواهد داد.

تغییر
سبک زندگی، ورزش کردن، داشتن برنامه های تفریحی، کم کردن بار شغلی،
پرداختن به برنامه های خاص آموزشی و نظایر آن می تواند در بهبود زندگی
زناشویی کمک کننده باشد و زوجین با چنین ویژگی هایی باید بدانند پرداختن به
رابطه زناشویی، در شرایط نامطلوب و استرس زا ممکن است نه تنها مفید نباشد
بلکه منجر به شکل گیری مشکلات بیشتری شود و فشار روانی – عصبی را افزایش
دهد.

بنابراین این افراد بهتر است به دنبال کمک های تخصصی تر باشند و
حتی با یادگیری مهارت های لازم، زندگی را که استرس باعث ایجاد نارضایتی
بین آنها شده و در حال از هم پاشیدن است، نجات دهد.

استرس بلای جان روابط

دکتر حامد محمدی کنگرانی – روانپزشک و مشاور خانواده و عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران:

آنچه
بیش از همه باعث بروز مشکلات زناشویی بین زوجین می شود، عدم تطابق بین
نیاز جنسی و تعداد دفعات برقراری رابطه است. منظور از عدم تطابق بین نیاز
جنسی، شرایطی است که یکی از طرفین به اجبار دیگری تن به برقراری رابطه می
دهد یا اینکه بنا به دلائل مختلف، به اجبار جلوی این نیاز خود را می گیرد و
از برقراری رابطه امتناع می کند.

این در حالی است که نداشتن رابطه
زناشویی برای مدت طولانی می تواند باعث بروز حالت های پرخاشگری، خشم، عدم
رضایت و کفایت در فرد شود و افسردگی را تشدید کند.

این حالت معمولا
در زوج هایی که دارای اختلاف هستند و به دنبال آن اختلاف عاطفی و فکری،
رابطه زناشویی شان کاهش می یابد، بیشتر مشاهده می شود. در زوجینی هم که
تعداد دفعات رابطه زناشویی بیش از حد است، به خصوص در شرایطی که برقراری
رابطه فقط به خواست یکی از طرفین است و دیگری تمایلی به داشتن رابطه ندارد،
احساس اضطراب و نگرانی، عدم کفایت و حتی حس ناخوشایند بازیچه بودن به فرد
دست می دهد. به خصوص زنان تصور می کنند همسرشان او را فقط برای رابطه
زناشویی می خواهد یا او را مجبور است بنا به حکم وظیفه این کار را انجام
دهد.

یک رابطه زناشویی موفق، رابطه ای دو طرفه است که هر 2 نفر از
این فعالیت رضایت داشته باشند. این رابطه ممکن است هر روز هفته، یک بار در
هفته یا یک بار در ماه صورت بگیرد. طبیعی است مشکلات روانی نظیر استرس،
نوسانات خلقی و نگرانی روزمره یا بالینی یکی از زوجین یا هر دوی آنها منجر
به شکل گیری اختلالات جنسی، نارضایتی جنسی و فقدان تجربه لذتبخش جنسی برای
آنها شود.

تصور کنید وقتی فردی در شرایط استرس زا قرار دارد و دچار
درگیری ذهنی و نوسانات خلقی است، چگونه می تواند سطح استرس خود را با
افزایش دفعات رابطه زناشویی بکاهد؛ آن هم در زندگی پر استرس و پر مشغله
امروزی که اختلالات جنسی متعدد به اشکال متفاوت – کاهش میل جنسی، عدم رسیدن
به ارگاسم در زنان، دردهای مقاربتی، انزال زودرس و دیررس در آقایان و … –
بروز می کند.

اگرچه یکی از راه هایی که فرد می تواند خشم خود را
تخلیه کند، داشتن رابطه زناشویی است اما این به این معنا نیست که این رابطه
کیفیت لازم را دارد و باعث رضایت طرف مقابل و فروکش شدن خشم می شود.

برای
تخلیه خشم باید مشکل به صورت ریشه ای بررسی و حل شود. در واقع باید عامل
موثر در بروز این اختلال روانپزشکی که باعث شده فرد بخواهد با تعدد در
روابط زناشویی آن را برطرف کند، مشخص شود.

رابطه زناشویی، یکی از چهار رکن یک رابطه در کنار رابطه اقتصادی، عاطفی و فکری به شمار می رود و باید از کیفیت لازم برخوردار باشد.

استرس بلای جان روابط

در شرایط استرس زا میل جنسی کاهش پیدا می کند

معمولا
در شرایط استرس زا میل جنسی کاهش پیدا می کند و فرد به دلیل نوسانات خلقی
دچار اختلال در توانایی جنسی می شود. اگر به هر دلیلی در چنین شرایطی، یکی
از طرفین مجبور به برقراری رابطه زناشویی شود، دچار عدم کفایت خواهد شد و
به دلیل اینکه اختلال در ارگاسم و میل جنسی را تجربه کرده، تصور می کند
توانایی جنسی ندارد؛ بنابراین برای رهایی و پرخاشگری، برقراری روابط
زناشویی مکرر و منظم، به زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند کمکی نمی کند تا
آنها از ازدواج احساس رضایت پیدا کنند چون افزایش رابطه به عنوان یک عامل
استرس آور می تواند باعث تشدید استرس، کاهش اعتماد به نفس و عدم کفایت
بیشتر شود.

معمولا زوج هایی که عصبی هستند بیشتر در روابط شان دچار
مشکل می شوند چون خیلی بیشتر در معرض تحریک های عصبی، نوسانات خلقی و انواع
نگرانی ها قرار می گیرند. زوج هایی که این ویژگی رفتاری را دارند، برای
بهبود روابط زناشویی و کاستن فشار عصبی باید شرایط یکدیگر و کاهش میل جنسی
در شرایط استرس زا را درک کنند و بی میلی طرف مقابل به برقراری رابطه
زناشویی را به حساب اینکه دیگر شریک زندگی از او خسته شده یا زیبایی و
جذابیت های کافی را برای او ندارد، نگذارند و حتما در صورت ادامه استرس و
اضطراب، برای درمان به متخصص مربوطه مراجعه کنند تا این عامل باعث ایجاد
اضطراب در رابطه زناشویی نشود.


در این زندگی بمانم؟

عده زیادی از زن و شوهرهایی كه تازه زندگی مشترك‌شان را شروع كرده‌اند،
گمان می‌كنند تمام زندگی باید ماه عسل باشد و هیچ درگیری و اختلافی قرار
نیست به وجود بیاید. بعضی از آنها به محض اینكه اولین اختلاف‌نظر و مشكل در
زندگی‌شان رخ می‌دهد، همه‌چیز دل‌شان را می‌زند، احساس می‌كنند كه ادامه
زندگی هیچ فایده‌ای ندارد، از همسر و زندگی مشترك‌شان ناامید می‌شوند، به
طلاق و جدایی فكر می‌كنند و در آخر نسنجیده و عجولانه دست به اقدامات
جبران‌ناپذیری می‌زنند. گاهی هم این طرز فکر در گذشته فرد ریشه دارد که
مشکلات را دوچندان می‌کند. درست مثل کیمیا که بعد از رویارویی با اولین
مشکل به فکر طلاق و جدایی افتاد. اما این چاره کار است؟ دكتر بهزاد تریوه،
روانشناس و مشاور خانواده در‌ این ‌باره توضیحات و راهكارهای مفیدی را
ارائه می‌دهد كه در ادامه می‌خوانید.

در این زندگی بمانم؟

طلاق همیشه بهترین راه‌حل نیست

یكی
از مسائلی كه در حل مشكلات و بحران‌ها در روابط ـ كه زندگی زناشویی را هم
تحت‌الشعاع قرار می‌دهدـ اهمیت بسیار زیادی دارد، این است كه طرفین هنگام
عصبانیت هیچ اقدامی برای حل مشكل نكنند. اینكه زن و شوهرها به محض مواجهه
با اولین مشكل در زندگی مشترك به جدایی و طلاق فكر كنند، نه‌تنها راهكار
مناسبی نیست بلكه مشكلات پیش‌بینی نشده زیادی را هم به بار خواهد آورد. در
چنین شرایطی افراد به جای فكر كردن زیاد به مشكل و پافشاری برای حل آن به
هر قیمتی مثل طلاق گرفتن، بهتر است مدتی صبر كنند و به خود، طرف مقابل و
رابطه‌شان فرصت دهند تا آتش خشم‌شان فروكش کند و سپس به مسائل جدی و مهمی
از قبیل ادامه دادن رابطه یا ترك كردن، طلاق و جدایی فكر كنند.

چه افرادی سریعا به طلاق فكر می‌كنند؟

بسیاری
از افراد به علت ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‌‌ تربیتی‌شان ذهن راهكارمدار
ندارند و هنگام مواجهه با مشكلات هیچ تلاشی برای حل مشكل‌شان نمی‌كنند و
سعی در پاك كردن صورت مسأله دارند. ذهن راهكار‌مدار ذهنی است كه به جای
اینكه بدون هیچ بررسی، تلاش و كوششی از كنار مشكلات رد شود واقع‌بینانه و
شجاعانه با مشكل روبه‌رو ‌شود، جوانب را بررسی و برای حل آن تلاش ‌كند.
داشتن یك ذهن راهكارمدار مهارتی است كه افراد از كودكی و در طول زندگی آن
را یاد می‌گیرند. دسته‌ای از افراد به‌گونه‌ای تربیت می‌شوند که از كودكی
یاد نمی‌گیرند با مشكلات بجنگند؛ از این رو در بزرگسالی هنگام مواجهه با
مسائل زندگی به جای حل مشكل صورت مسأله را پاك می‌كنند.

اگر فردی از
كودكی مهارت داشتن ذهن راهكارمدار را نیاموخته می‌تواند با مراجعه به
روانشناس و با انجام تمرینات مناسب این مهارت را آموزش ببیند.

برای حل مشكلات پافشاری كنید

زن
و شوهر نباید به این سادگی‌ها از پا بنشینند و باید برای حل مشكلات‌شان
پافشاری كنند. در ابتدا باید این باور را در خود ایجاد كنید كه اگر راه
صحیحی را پیش بگیرید، می‌توانید مشكل را از سر راه‌تان بردارید. سپس این
راهکارها را دنبال کنید:

1- صادقانه تصمیم به حل مشكل بگیرید.

2- همواره شناخت‌تان را نسبت به یكدیگر افزایش دهید.

3- با دقت به صحبت‌های یكدیگر گوش دهید.

4- هنگام گفت‌وگو هیجانات‌تان را كنترل كنید.

5- احساسات‌تان را كامل و صادقانه ابراز كنید.

6- به نظرات یكدیگر احترام بگذارید.

 7- با كمك همسرتان علت مشكل را ریشه‌یابی كنید.

8- راهكارهای لازم را برای حل مشكل شناسایی كنید.

9- امیدتان را از دست ندهید و تلاش کنید.

چرا طلاق و جدایی؟

علاوه
بر این، آستانه تحمل بعضی افراد هنگام رویارویی با مشكل و اختلاف‌نظر
بسیار پایین است؛ بنابراین هنگامی كه به مشكلی برمی‌خورند، سریعا ناامید
می‌شوند و گمان می‌كنند مشكلات پیش‌آمده حل‌نشدنی است و بهتر است همه‌چیز
یك‌باره تمام شود و جدایی را مناسب‌ترین و بهترین راه می‌پندارند.

از
طرفی این افراد باور دارند همه مشكلات و ناراحتی‌ها تقصیر طرف مقابل‌شان
است و هنگامی كه مشكلی در رابطه‌شان ایجاد می‌شود گمان می‌كنند با ترك كردن
طرف مقابل و جدایی تمام مشكلات‌شان برطرف می‌شود؛ از این رو سریعا به
جدایی و طلاق فكر می‌كنند. در صورتی كه دو نفری كه با هم ازدواج كرده‌اند
باید این باور را داشته باشند كه هر دو نفر به سهم خود در ایجاد مشكل
پیش‌آمده سهیم هستند.

یكی از بدترین تفكرات و باورها در زندگی
زناشویی این است كه یكی از زوجین هنگام رویارویی با مشكل این‌گونه بیندیشد
كه «من از این زندگی خسته‌ام»، «او این مشكلات را ایجاد می‌كند» و «من در
این رابطه حالم خوب نیست». اگر فرد باور داشته باشد كه مشكل از یك طرف نیست
بلكه مشكل در ارتباط شكل گرفته و هر دوی آنها هستند كه این ارتباط را شكل
داده‌اند، بنابراین خود را در ایجاد مشكل سهیم می‌داند و نسبت به حل آن هم
احساس مسوولیت می‌كند.

در این زندگی بمانم؟

پیامدهای منفی تهدید به جدایی

1. ایجاد  ذهنیت منفی

افرادی
كه هنگام رویارویی با مشكلات بدون هیچ تلاشی به جدایی فكر می‌كنند با این
عملكرد نوعی بی‌ثباتی را در ارتباط‌شان ایجاد می‌كنند. در این مواقع طرف
مقابل گمان می‌كند كه هر قدر هم انگیزه داشته باشد و هر قدر هم برای بهتر
كردن رابطه تلاش كند و امید به بهبود اوضاع داشته باشد، گویی بی‌فایده است
چون طرف مقابلش هیچ تلاشی برای این كار نمی‌كند و جدایی و طلاق را تنها
راه‌حل می‌داند. این حالت یك ذهنیت منفی در او ایجاد می‌كند و نسبت به
رابطه و طرف مقابل دچار و بی‌اعتمادی می‌‌شود.

2. ایجاد حس بی‌اعتمادی

رابطه
زناشویی یكی از مستحكم‌ترین روابط است و طولانی‌مدت‌ترین قراردادی است كه
بین دو نفر بسته می‌شود؛ بنابراین اگر دو نفر در این رابطه احساس ضمانت و
مسوولیت ملموس و شفافی را به یکدیگر ندهند، طبیعی است كه رابطه‌شان با مشكل
مواجه شود. وقتی در یك ارتباط یكی از طرفین سر هر مشكلی حرف از جدایی و
طلاق به میان می‌آورد، نوعی حس بی‌اعتمادی را در طرف مقابلش ایجاد می‌كند.
طبیعی است كه طرف مقابل چنین فردی از این رفتار این برداشت را كند كه شاید
آن‌قدر كه باید برای او جذاب نیست و به همین دلیل تمایلی به ادامه ارتباط
با او ندارد. همین‌طور ممكن است فكر كند شاید او قصد دارد ارتباط جدیدی را
با شخص دیگری شروع كند و به همین دلیل به جای حل مشكل فکر جدایی دارد.

نوشدارو بعد از مرگ سهراب

همیشه
می‌گویند پیشگیری بهتر از درمان است. بسیاری از دخترها و پسرهایی كه با هم
ازدواج می‌كنند، هنگام رویارویی با اولین مشكلات زناشویی و تلاش برای حل
آن تازه به این نتیجه می‌رسند كه برای ازدواج با یكدیگر مناسب نبوده‌اند؛
بنابراین مشاوره پیش از ازدواج را جدی بگیرید و قبل از ازدواج برای اینكه
مطمئن شوید فردی را كه انتخاب كرده‌اید برای ازدواج با شما مناسب است با
روانشناسان و مشاوران پیش از ازدواج مشورت کنید و طی جلسات مشاوره پیش از
ازدواج مهارت‌های لازم را برای شروع یك زندگی مشترك موفق فرابگیرید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top