آیا اختلالات روانی پایه ژنتیکی دارند؟
ررسی داده های ژنتیک بیش از 60 هزار نفر در سرتاسر جهان، پنج اختلال روانی
عمده- اوتیسم، اختلال بیش فعالی-حواس پرتی، اختلال دوقطبی، اختلال افسردگی
ماژور و شیزوفرنی- در عوامل خطر ژنتیک مشترک هستند.
پژوهشگران در
19 کشور ژنوم بیش از 33000 نفر را که به یکی از این اختلالات مبتلا بودند و
همچنین 28000 مورد کنترلی را بررسی کردند. آنها چهار ناحیه رمز ژنتیکی را
شناسایی کردند که تغییر در این نواحی با تمام اختلالات مذکور مرتبط بود.
آنچه
که از اهمیت ویژه ای برخوردار بود اختلال در دو ژن خاص بود. یکی CACNA1C،
قبلاً مرتبط با اختلال دو قطبی و شیزوفرنی بود. دیگری CACNB2، جریان کلسیم
در سلول های مغزی را تنظیم کرده و در کمک به ارتباط عصبها با یکدیگر نقش
حیاتی دارد. پژوهشگران فرض می کنند که اخنپتلال در عملکرد کانال کلسیم می
تواند مسیر اولیه ای باشد که فرد را در برابر هر یک از این پنج اختلال آسیب
پذیر می سازد.
اسمولر، استاد روانپزشکی مدرسه پزشکی هاروارد و
بیمارستان عمومی ماساچوست، می گوید: “اگرچه این تغییرات بخش کوچکی از مؤلفه
ژنتیک این اختلالات هستند، اما این یافته ها هنوز هم به یک زیست شناسی
مشترک اشاره دارند.”
بروس کوتبرت، مدیر مرکز سلامت روان، ابراز امیدواری کرد که این یافته ها سرانجام تشخیص و درمان اختلالات مذکور را تسهیل کنند.
او
در ادامه گفت: “ما به مکانیسم های فیزیولوژیکی واقعی دست یافته ایم که می
توانند در شناخت زیست شناسی به جای حدس زدن در مورد آن سودمند باشند و
اکنون نیز شروع به کار روی این مکانیسم ها کرده ایم.”
راه حفظ سلامت روان کودکان
شناخت نیازهای جسمی كودكان برای پدر ومادرهايشان شايد بسيار آسان باشد.
اموري مانند تغذیه، زمان خواب، زمان استحمام و زمان تفريح اما نیازهای روحی
و احساسی کودکان ممکن است براي آنها به راحتي قابل شناخت نباشد. سلامت
روانی کودک باعث میشود تا بچهها خوب فکر كنند، پیشرفت اجتماعی داشته و
مهارتهای جدید را به خوبی بیاموزند.
راهكارهاي مناسب براي رسيدن به سلامت روان
به
گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون،«شايد اولين نياز كودكان براي
داشتن رواني سالم، محبت بي قيد و شرط والدين باشد. اين احساس به او اين
امنيت را ميدهد كه در هر شرايطي خانوادهاش پشت و پناه او هستند و هرگز او
را تنها نميگذارند.» با آنها صادق باشيد، بگذاريد كودكان بدانند كه تمام
انسانها در هر سن و شرايطي دچار اشتباه ميشوند و اين تنها مختص به كودكان
نيست. اين باعث ميشود تا آنها در زمان اشتباه دچار مشكل نشده و اميد خود
را از دست ندهند.
آنها را در محيطي امن رها كنيد تا بدون دغدغه به
بازي و آموختن تجربههاي تازه بپردازند اما از آنها خيلي دور نشويد،
بگذاريد آنها از نگاه شما آرامش و امنيت بگيرند. وقتي در بازي موفق ميشود
او را تشويق كنيد. تشويق كردن حس اعتماد به نفس را در آنان تقويت ميكند.
هميشه وقتي را براي با او بودن در نظر بگيريد تا احساس تنهايي نكند. اين حس
و رشد روز به روز آن ميتواندسلامت رواني و در نتيجه سلامت جسماني كودك را
به خطر بيندازد. گاهي حتي با آنها همبازي شويد. شركت در بازيهاي آنها
فرصت مناسبي را براي شناخت طرفين و گفتوگو با يكديگر فراهم ميكند. جو
متشنج خانه نيز ميتواند آثار سوئي بر سلامت كودكان داشته باشد. فضاي
ناآرام، مشاجرههاي دراز مدت و پرخاشگري در بين افراد خانواده باعث به هم
ريختگي ذهن كودك ميشود و او را دچار تشويش ميكند. پس ايجاد محيطي آرام
ميتواند كمك شاياني در سلامت روان كودك داشته باشد. نكته تاثيرگذار ديگر
توانایی لذت بردن از زندگی برای سلامت روان است. راز زندگی، لذت بردن از
گذران آن است. تمرین کردن مراقبه راهی برای ترویج توانایی لذت بردن از زمان
حال است. البته ما نیازداریم که طرحی برای آینده داشته باشیم و از گذشته
درس بگیریم اما اغلب ما خودمان را در زمان حال با نگران کردن در مورد آینده
ناخشنود میکنیم. نحوه لذت بردن از آنِ زندگي را با فكر داشتن و ساختن
فردايي بهتر به آنها آموزش دهيد. هرگاه او در خانه كمكي به شما ميكند حتما
از او قدرداني كنيد. قدردانی نيز از جمله اساسيترين و زير بنايیترين
مسائلي است كه باعث حفظ سلامت روان ميشود. قدرداني به صورت كلامي،
غيركلامي يا هر دو روش تاثير بسزايي بر كودكان دارد.
در سالهای
اخیر مطالعات متعددی در رابطه با مذهب و اهمیت آن در تأمین بهداشت روانی در
جای جای دنیا صورت گرفته است. معنویت سهم مهمی در کیفیت زندگی برای بسیاری
از مردم در سراسر جهان دارد. معنای زندگی، ایمان و اتصال به یک موجود
روحانی سهم قابل توجهی را در بالا بردن کیفیت زندگی و فراتر بردن سلامت
روان دارد. امروزه با وجود ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای
زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد تواناییهای لازم و
اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره آسیب
پذیرتر کرده است. همه ما بايد بتوانيم مسائلي را كه در زندگي با آنها مواجه
ميشويم حل كنيم، خوب تصميمگيري كنيم و وقتي دچار هيجانهايي مثل ترس،
خشم، خجالت يا غمگيني ميشويم، با آنها كنار بياييم و آنها را به شكل درستي
ابراز كنيم كه به ما و ديگران صدمه نزند. ارتقای مهارتهای فردی در بهبود
زندگی بسیار مؤثر و یادگیری آنها لازم و ضروری است.
همچنین یادگیری
این مهارتها به ما كمك ميكنند تا یک زندگی شاد و موفقي داشته باشيم و به
طور موثر با كشمكشهاي زندگي روبه رو شویم. مهارت يعني توانايي انجام يك
كار و مهارتهاي زندگي مهارتهای شناختی، هیجانی بین فردی و اجتماعی است.
همچنین افراد را قادر میسازد به طور مؤثر با مشکلات روزانه زندگی برخورد
کنند. یادگیری مهارتهای زندگی باعث افزايش توانایيهاي رواني- اجتماعي
افراد ميشود. لذا توجه به اين مهم و آموزش آن هم از نخست به كودكان امري
بسيار ضروري و حائز اهميت است.