مهری که تضمین خوشبختی نیست؟!
ناآگاهي مردم از مسائل قضايي و حقوقي در سطح جامعه موجب تشكيل
پروندههای قضايي غيرضروري، سردرگمي مردم در محاكم قضايي و در نهايت افزايش
جمعيت كيفري زندانها شده است، لذا ارتقاء سطح آگاهیهای حقوقي، ضمن صرفه
جویی در وقت و هزینه مردم، بار دستگاه قضايي را نیز کاهش خواهد داد.
الف
به کوشش معاونت فرهنگی قوه قضائیه مطالبی را برای ارتقاء فرهنگ حقوقی
جامعه تهیه کرده است که قسمت اول آن با عنوان “مهریه” در زیر می خوانید.
بدیهی است کامنت ها و نظرات شما در ذیل این مطلب، به صورت مستقیم توسط
کارشناسان حقوقی قوه قضاییه رصد شده و در مجلت بعدی حقوقی لحاظ خواهد شد.
******
آشنایی
خانوادهها برای ازدواج فرزندان، از آن رویدادهایی است که نیاز به
آگاهیهای حقوقی دارد. باورهای غلط و بی اطلاعی از قلمرو حقوقی روابط، منجر
به اختلاف و گاه طرح شکایتهایی میشود که حتی ممکن است از همان مراحل
ابتدایی آشنایی و خواستگاری آغاز شود.
عقد نکاح موقت و دائم،
مهریه، نفقه و حضانت و سایر وقایع حقوقی، دارای اثراتی است که بی اطلاعی
خانوادهها، زمینه دردسرهای بزرگ و حضور در دادگاهها را فراهم میکند.
مهريه
تكريمي است كه خداوند براي زن قائل شده تا این گوهر خلقت با میزان استطاعت
مردان دارای ارزش مادی و معنوی شود. اگرچه تعیین مقدار مهر منوط به تراضی
طرفین (زن و شوهر) است. در قرآن کریم میزانی برای مهر تعیین نشده است اما
اسلام، زنانی را که دارای مهر کمتری بودهاند مورد مدح قرار داده و جایگاه
زنان را با زیادی مهرشان ارزشگذاری نکرده است. تعیین مهریه متعارف در
سالهای اخیر در میدان رقابت خانوادهها رنگ باخته و جایگاه معنوی خود را
در برق سکهها و خواستههای نامتعارف از دست داده است.
در روایات
دینی در باب سبک بودن مهریه و مشکلاتی که مهریه زیاد ایجاد میکند
توصیههای وارد شده است. روایتی از حضرت علی(ع) داریم که میفرمایند: مهریه
زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنی گردد.
بی تردید تعیین
مهریههای سنگین و کم آگاهی یا بی توجهی زوجین نسبت به حقوق شرعی و قانونی
خود به هنگام امضای عقد ازدواج و ناتوانی مالی مرد در پرداخت مهریة زن،
جمعیت کیفری زندانها را افزایش داده است تا این که قانونگذار با تعیین سقف
۱۱۰ سکه، میزان متعارفی را نشانهگذاری کرد.
بر اساس قانون حمایت
خانواده اگر زوج از پرداخت مهریه تا میزان ۱۱۰سکه تعیین شده امتناع كند،
مشمول ماده ۲ قانون نحوه اجرا محكوميتهاي مالي ميشود مگر اینکه اعسار وی
ثابت و احراز شود و اگر مهريه بيش از ميزان ۱۱۰ سکه باشد تمکن زوج مورد
بررسي قرار ميگيرد. یعنی در بیش از ۱۱۰ سکه اصل بر عدم توانایی زوج است
مگر با معرفی اموال این توانمندی در پرداخت احراز گردد.
هر چند که فرهنگ
سازی برای منع رقابتهای منفی در تعیین مهریه و بی ارتباط بودن مهریه بالا
و تضمین خوشبختی، میتوانست موثرتر از وضع قانون باشد؛ اما همین مقدار
تعیین سقف، یک اقدام حداقلی بود که از بحران مهریههای با اعداد نجومی و یا
افسار گسیخته کاست.
بر خلاف این عقیده که مهریه بالا عامل
بازدارنده طلاق یا جبران کننده خسارات ناشی از زندگی مشترک و نیز پشتوانه
مالی زنان است، میتوان به عنوان مهمترین عامل بیاعتمادی و بدبینی زوج و
سردی او در نگاه حسابگرانه خانواده همسر دانست. تفاهم، سازگاری و گذشت اگر
حلقه مفقوده باشد هیچ مهریه بالایی مانعی برای ترک زندگی نیست، همانطور که
مهریه پایین، انگیزه ای برای بهانه جویی مردان در ترک زنان عاشق زندگی
نیست. این اعتراف مردان و زنان در راهروهای دادگاه خانواده است که مهریه
بالا آرامش و خوشبختیشان را تضمین نکرده و حاضرند هرچه سریع تر با تقسیط
مهر و یا بخشش آن به شرایط پیش آمده پایان دهند.
معیار قانون، تعیین سقف مهریه تا ۱۱۰ سکه
هرگاه
مهریه در زمان وقوع عقد تا یکصد و ده سکّه تمام بهارآزادی یا معادل آن
باشد، وصول آن مشمول مقررات ماده(۲) قانون اجرای محکومیتهای مالی است یعنی
زن براساس قانون میتواند این میزان مهريه را مطالبه كند و در صورت عدم
پرداخت، دادگاه میتواند با نظر زن، مرد را بازداشت کند و اما حالت دوم
مسئله این است که چنانچه مهریه، بیشتر از این میزان باشد در خصوص مازاد،
فقط تمکن زوج ملاک پرداخت است که در صورت عدم توانايي مرد، مهريه بيش از
۱۱۰ سکه مشمول قانون اجرای محکومیتهای مالی نبوده و حبس زوج را در بر
نخواهد داشت. بدین ترتیب که اموال باید معرفی و مهریه از آن وصول شود.
نحوه وصول مهریه و مستثنیات دین
البته برخی از اموال محکومین مالی در هنگام اجرای حکم، از شمول توقیف جهت پرداخت بدهی مالی به شرح زیر مستثنی شده است:
– مسکن موردنیاز بدهکار و افراد تحت تکفل وی بارعایت شوون عرفی و به شرط سکونت در آن.
– وسیله نقلیه شخصی موردنیاز متناسب با شان بدهکار.
– اثاثیه موردنیاز زندگی برای رفع حوایج ضروری بدهکار و خانواده و افراد تحت تکفل وی.
– و وسایل و ابزار کار از جمله برای کسبه وتجار سرمایه و محل کسب، و برای کشاورزان ادوات زراعی.
بطور
خلاصه فارغ از امر مستثنیات دین، از مصادیق معرفی اموال میتواند بخشی
ازحقوق افراد حقوق بگیر (مستخدمین دولتی و یا بخش خصوصی) باشد. افراد تا
زمانی که بدهی خود را پرداخت نکرده باشند هرگونه اموالی که بدست بیاورند
اعم از ملک، ماشین، حساب بانکی یا هرچیزی که قابلیت توقیف را داشته باشد،
دادگاه به محض معرفی و درخواست مال از سوی زوجه در جهت توقیف مال و استیفاء
بدهی اقدام خواهد نمود.
در نتیجه برخلاف تصور برخی افراد، مهریه
بیش از ۱۱۰ سکه بخشوده نمیشود اما برای زوج، حبس به دنبال ندارد. عدم شمول
قانون اجرای محکومیتهای مالی در مازاد بر ۱۱۰ سکه به این معنی نیست که در
صورت دستیابی به اموال زوج نتوان مهریه را وصول کرد.
میزان مهریه همان مبلغ تعیین و اعلام شده در هنگام اجرای صیغه نکاح است
گاهی
اوقات خانوادهها اصرار به جاری شدن صیغه نکاح نزد فرد معین و مشهوری
دارند و در همان صیغه که با حضور شاهد و رعایت همه جوانب شرع و قانون صورت
گرفته، مهریه محدودی اعلام میشود. سپس خانوادهها برای ثبت در دفتر
ازدواج، میزان مهریه را افزایش میدهند که از نظر قانون مورد قبول نیست.
همچنین خانوادهها هنگام مراجعه به دفترخانه، گاهی مهریه ای مغایر با آنچه
شفاهی توافق کردهاند، درج میکنند. این اظهار در دفترخانه، مستند خواهد
بود و دادگاه به توافق قبلی که رسمی نبوده توجه ندارد. هرچند ممکن است
اختیار تعیین مهر به شوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص
ثالث میتواند مهر را هر قدر بخواهد معین کند.
در نتیجه مهریه اصلی همان
است که هنگام جاری شدن صیغه نکاح اعلام میشود. نه مبلغی که در کلام زوجین
و افراد رد و بدل میگردد. چراکه به مجرد عقد، زن مالک مهر میشود و
میتواند هرنوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.
آیا میتوان بعد از وقوع عقد میزان مهریه را افزایش داد؟
افزایش
ثانوی مهریه مورد استناد نیست. زیرا بر اساس اصل کلی اگر در نکاح دائم مهر
ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از
عقد مهر را به تراضی معین کنند. ولی صحبت در جایی است که در موضوع مهریه
تعیین شده بخواهد افزایشی پیدا شود. به این معنا که بعد از وقوع عقد و ثبت
مهریه، طرفین تصمیم به افزایش مهریه میگیرند و حتی اقرارنامهای تنظیم و
توضیحاتی اضافه میشود. این شرایط جدید نمیتواند به عنوان مهریه اصلی تلقی
شود در واقع افزایش بعدی یک تعهد است و عنوان و امتیازات مهریه را ندارد.
لزوم پایبندی به محتویات عقدنامه
در عقدنامه، بسیاری از مطالب و شرایط لحاظ میکنند. آیا رعایت آنها بر زن و شوهر لازم است؟
پاسخ: عقد، عبارت است از هرگونه تعهد و پیمان دو یا چند نفر یا گروه، برای انجام گرفتن کاری. و به بیان دیگر، عقد،
عبارت است از برقرار کردن نوعی ارتباط میان یک چیز و بین چیز دیگر، به
گونهای که انجام کار به آن ارتباط و بستگی پیداکند، و از آن جدایی نپذیرد،
مانند عقد بیع، که عبارت است از نوعی ربط ملکی میان کالا و مشتری، به گونهای که مشتری بعد از عقد،
بتواند در آن کالا هرگونه تصرف کند، و علاقهای که پیشتر، فروشنده با آن
کالا داشت قطع میشود، و دیگر نتواند در آن کالا دخل و تصرف کند، چون دیگر
مالکیتی در آن ندارد.
در واقع عقد نکاح، نوعی عهد و پیمان است که آیه اوفوا بالعقود شامل آن نیز میشود و بر لزوم وفای به آن بسیار تأکید شده است. بلکه بالاتر از آن عقد نکاح، نوعی میثاق و تعهد لفظی محکم است که با صیغه عقد مخصوص صورت میگیرد، همانگونه که قرآن کریم میفرماید: واخذن منکم میثاقا غلیظا** نساء/21.*** همسران شما هنگام عقد ازدواج از شما پیمان محکم گرفتند** المزان، ترجمه موسوی همدانی، ج4، ص408 و تفسیر روشن، ج5، ص311.***.
بنابراین، رعایت مفاد عقدنامه، لازم و واجب است، البته هر دو طرف میتواند به میل خود از حق خودشان که در عقدنامه ذکر شده، گذشت و چشم پوشی کنند.
صیغه عقد در ازدواجهای پیامبر
پرسش : آیا پیامبر عظیمالشأن اسلام برای ازدواج خودش، صیغه عقد میخوانده یا نیازی نبوده که آن را بخواند؟ اگر صیغه عقد را میخوانده، چگونه بوده است؟
پاسخ: باید توجه داشت که پیامبر اکرم هم، یک انسان مسئول
و مکلف است و به رعایت قوانین شرعی ملزم میباشد، و نه تنها به قوانین
شرع، پایبند بوده، بلکه پیش از دیگران به دستورهای دین و اوامر خدا، عمل
مینماید و نعوذ بالله این گونه نیست که دیگران را امر به خوبی کند و خود
را فراموش کند! این یک اصل اولی است، اما مقام رسالت، ویژگیهای حقوقی نیز
دارد، ضمن آن که در برخی موارد به علت مصالح عمومی اختیارهای گستردهتری
دارد؛
در عین حال تکلیفهای سنگینتری نیز متوجه
اوست، مانند واجب بودن نماز شب. با این توضیح؛ در شریعت احکامی به عنوان
ویژگیهای نبی مطرح است که ویژه رسولالله است؛ برای مثال حضرت رسول اکرم
(صلی الله علیه و آله) میتوانست بیش از چهار زن دایم داشته باشد، ولی مؤمنان چنین حقی ندارند.
در بحث ازدواج، آن حضرت مانند دیگر مسلمانان هنگام ازدواج، خطبه عقد جاری میکردند و در عین حال همانگونه که بیان شد، آن چه که مختص پیامبر میباشد این است که؛ هبه به حضرت، مجاز و مشروع است. هبه، عقد ازدواجی است که مهریه ندارد؛ قرآن مجید میفرماید: و امراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبی ان اراد النبی ان یستنکحها
**احزاب/50.***؛ هرگاه زن باایمانی، خود را به پیامبر ببخشد (و هیچگونه
مهری برای خود قایل نشود) اگر پیامبر بخواهد میتواند با او ازدواج کند.
خالصة لک من دون المؤمنین؛ چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه سایر مؤمنان.
پس پیامبر یک حق فراتر دارد که ازدواج به گونه هبه نیز میتواند داشته باشد، در حالی که برای مؤمنان، عقد بدون مهر، باطل است؛ بر این اساس، پیامبر با لفظ هبه هم میتواند صیغه ازدواج بخواند، ولی مؤمنان نمیتوانند چنین کاری انجام دهند.
اما این که، آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم صیغه عقد میخوانده است، به یقین این گونه بوده است، چون اجرای عقد،
یک حکم عمومی شرعی است و پیامبر از آن استثنا نشده، بلکه به رعایت آن ملزم
بوده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر پایه حدیثی،
فرمودهاند: ما امرتکم الا بما امرنی به و لا دعوتکم الا الیه...؛
من شما را امر نکردم به چیزی، مگر به فرمان خداوند و شما را نخواندم، مگر
به سوی خدا** ر.ک: نهجالخطابة، علم الهدی خراسانی، ج1، ص31.***.
عروسی علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام)
پرسش : آیا در قرآن کریم، به عروسی امیرالمؤمنین، امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) اشارهای شده است؟
پاسخ: در قرآن کریم، تنها اصول عقاید دینی
و فضایل اخلاقی و کلیات قوانین عملی و آن چه به تربیت دینی و هدایت و به
کمال رساندن بشری مربوط است، بیان شده؛ لذا به جزییات مسایل و اموری که نقش
چندانی در تربیت و هدایت انسان ندارد، اشارهای نشده است؛
زیرا قرآن کریم تنها یک کتاب تاریخی نیست
که به ذکر تمام آن چه در تاریخ اتفاق افتاده است، بپردازد؛ مثلا عروسی
امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیها السلام) نیز در قرآن
نیامده است** جهت آگاهی بیشتر، ر.ک: مجله بشارت، شماره 3، ص 60، مؤسسه
معارف اسلامی امام رضا (علیه السلام).***.
البته در برخی از روایات که در تفسیر و تأویل آیات 19 – 22 سوره الرحمن آمده میخوانیم:
مقصود از دو دریا در مرج البحرین یلتقیان حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) هستند که دو دریا عمیقند، و در یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان مقصود
از لؤلؤ و مرجان، حضرت امام حسن و امام حسین هستند (که از ازدواج حضرت علی
و فاطمه متولد شدهاند** ر.ک: مجمعالبیان، شیخ طبرسی، ج9، ص336، مؤسسه
اعلمی للمطبوعات.***) روشن است که این روایت از باب تأویل و و بیان بطن آیه
است.