تاثیر پول و جایگاه اجتماعی در ازدواج اجباری
ابتدا نمونه ي کلاسيک زوج جواني را در نظر بگيريد که به ملاحظات اقتصادي و جايگاه اجتماعي خانواده هاي خود مجبور
به ازدواج مي شوند. به عروس گفته مي شود که داماد مجبور است تا عمل کثيفي با او انجام دهد تا جمعيت آتي ملت را
تأمين کند١ و در اثناء کار او بايد «بي حرکت بماند و به کشورش انگلستان فکر کند.» به مرد نيز دستورالعمل مختصري
درباره ساختمان بدن زن داده مي شود و به وي يادآوري مي گردد که بايستي با عروس خود به نرمي رفتار کند، زيرا که
دخول وي منجر به خونريزي خواهد شد. زوج جوان با اين اطلاعات وظايف جنسي خويش را به سرعت و سادگي ممکن و
با حداقل لذت و کمترين پيوند زناشوئي به انجام مي رسانند. ندرتاً ممکن است به زن انزال دست دهد. براي مرد نيز زن به
مثابه جسم بي احساس در رختخواب است که از نظر جنسي از جسم بي جان چيزي اضافه ندارد و از واژن او همانطور بايد
استفاده کرد که از دست خود به هنگام استمناء. اما در زندگي جمعي و اجتماعي طبعاً به آن دستوراتي مي دهند که بتوان
اداي روابط عاشقانه را درآورد. کتاب آداب معاشرت قرابتهاي مناسب جمع را شديداً محدود و دقيقاً معين مي کند و لذا
تقريباً غيرممکن خواهد بود که بتوان عشاق واقعي و دروغي را از يکديگر تميز داد. اما وضع کاملاً چنين نيست و دردا که
کودکان به سادگي قادر به تشخيص اين دو از هم هستند، زيرا هنوز مغز آنها از اراجيف مربوط به جزئيات آداب معاشرت
انباشته نشده است و آنها فطرتاً قادرند وجود عشق و يا فقدان آن را در روابط والدين خويش تشخيص دهند. باين ترتيب
صدمه ادامه مي يابد.
اگر چنين توصيفي در مورد ازدواج در نيمه ي قرن بيستم عجيب به نظر مي رسد نه به آن خاطر است که اينگونه ازدواجها
ديگر صورت نمي گيرد، بلکه بيشتر به اين علت است که ديگر تا آن حد پر سروصدا سازمان نمي يابند. امروزه براي پوشيده
نگه داشتن آنگونه روابط ، تظاهر بيشتري به عشق مي کنند. معهذا هرچه هست تظاهر است . والدين امروز در امر زناشوئي
فرزندان خود کمتر دخالت مي کنند و خود موجب شده تا الگو بيشتر در پرده بماند. اکنون هريک از زوجين و يا هردو طرف
هستند که تن به ازدواج اقتصادي مي دهند. در زير تور عروسي لبهاي عروس مرتباً بهم مي خورند اما اين حرکات از شدت
هيجان نيست بلکه وي در حال محاسبه مهريه و حقوق دوران طلاق خود است . علت پريشاني مرد کنار او هم غرق بودن
در روياهاي رومانتيک نيست بلکه او هم در اين فکر است که مؤثر بودن تأثير ازدواج او از نظر اجتماعي بر همکاران
تجاري وي چه خواهد بود. درست است که عروسها در شب عروسي ديگر با فکر اينکه در کجا هستند بي حرکت در
رختخواب دراز نمي کشند، ولي در فکر دفعات انزالهاي خويش و مقايسه آن با آمارهاي متوسط ملي براي آن گروه سني ،
نژادي ، شهري و سطح تحصيلي هستند. اگر رقم بدست آمده کمتر باشد يک گروه از کارآگاههاي خصوصي را استخدام
مي کنند تا دريابند که ١/٧ کسري در هفته ي انزالهاي آنها را شوهرانشان در کجا کارسازي مي کنند! در اين اثناء شوهران
آنها نيز در حال اين محاسبه هستند که تا چه حد مي توان مشروبخواري عصرانه را ادامه داد بدون آنکه ، به علت زياده روي
استعمال الکل ، قدرت منوط و قابليت دخول در آخر شب به خطر افتد. در اکثر موارد اين ها رمز و رازهاي شيرين زندگي
جديد شهري است .
تفاوتهاي زنان ومردان درافسردگي
زنان بيش از مردان افسرده مي شوند وظاهرافسرده پيدا مي کنند اما افسردگي آنهاسطحي وموقتي
است . مردان کمترافسرده مي شوند ولي افسردگي آنها عميق و پايدار است ولي همين افسردگي را هم
نشان نمي دهند. آقايان به ندرت افسردگي را نشان مي دهند . آمارخودکشي درمردان بالاتراز زنهاست ،
پژوهش هايي انجام شده که نشان مي دهد زنان سه برابر بيش از مردان اقدام به خودکشي مي نمايند ولي
مردان سه برابر بيش از زنان واقعاً خودکشي مي کنند.
نحوه برخورد با فشارهاي عصبي
يکي از تفاوت هاي عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهاي عصبي و رواني است :
– مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند ؛ در صورتي که زن ها به هيجان
آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش وحالت عادي،مرددرجهت حل مسئله مي
کوشد،وزماني که مسئله حل شدسريعتر به حالت عادي بر مي گردد. ولي زن بيشتر نياز به همدردي دارد.
– مردان علاقه مندند مسائل شان را به تنهايي حل نمايند؛ لذا سعي مي کنند مشکلاتشان را براي کسي
مطرح نکرده و صحبتي از آن به ميان نياورند مگر آنکه موضوع محتاج کارشناسي و تخصص باشد. زيرا
معتقدند وقتي کسي قادر به انجام کاري است اين نشانه ضعف است که از ديگران کمک بخواهد و البته
زماني که به کمک احتياج داشته باشند سعي مي کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند. به اعتقاد آنها
گفت و گو در مورد مسئله با کسي ، به معناي درخواست کمک و ياري است . بنابراين زن ها بايد متوجه
باشند موقعي که مرد درخواست ياري ننموده است راهنمايي و گوشزدهاي زن ممکن است براي مرد
مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جريحه دار کند، در صورتي که زن ها دوست دارند در مواقع
ناراحتي با کسي حرف بزنند. زن ها روابط حمايتي را جستجو مي کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها
هدف گرا.
اکثر مردها فقط به دو دليل مشکلاتشان را مطرح مي کنند:
١- زماني که کسي را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند.
٢ – زماني که در جستجوي راه حل مسئله اي باشند؛ بنابراين صحبت هاي همسرشان را نيز به همين
منوال تعبير مي کنند و موجب آشفتگي روحي اش مي شوند. مردها بايد هنر گوش دادن رابياموزند.