۵ حقیقت درباره خیانت که همه متاهلین باید بدانند
خیانت — واژهای که هیچ مرد یا زن
متاهلی نه انتظار شنیدنش را دارد و نه دوست دارد به گوشش بخورد. بااینکه ۹۰
درصد از افرادیکه در یک تحقیق شرکت کرده بودند اعتقاد داشتند که «خیانت»
کار درستی نیست اما هر روز آمار خیانت در همه جای دنیا در حال افزایش است،
در زیر به پنج حقیقتی که همه افراد متاهل باید درمورد خیانت بدانند اشاره
میکنیم:
۱. آمار نشان
میدهد که در آمریکا ۴۰-۲۵ درصد از زنان و ۶۰-۵۰ درصد از مردان طی دوران
ازدواج خود مرتکب خیانت میشوند. خیانت به دلایل مختلف اتفاق میافتد که
اینها مهمترین دلایلی هستند که میشنویم:
• نیازهای احساسی و جنسی من در زندگی زناشوییام برآورده نمیشود.• از ازدواجم خسته شدم، احساس میکنم که زنم/شوهرم من را دوست ندارد.• سعی کردم با او صحبت کنم اما هیچ تغییری در رابطهمان ایجاد نشد.• احساس ناامیدی میکردم و از تلاش کردن خسته شده بودم.• کار او برایش مهمتر از من بود.• بچهها برای او مهمتر از من بودند.
• او به حرفهایم گوش نمیکرد؛ مهربان نبود.
• او تمایلی به رابطهجنسی نداشت. به زور با من رابطهجنسی برقرار میکرد؛
نمیتوانسم او را شاد کنم؛ هیچ کدام از کارهایم در نظر او خوب نبود.
بعد
یک روز شروع به حرف زدن به کسی از جنس مخالف خودش میکند، چه سر کار، چه
در محل، در رستوران یا حتی اینترنتی و برای او از نارضایتی که از زندگی
زناشویی خود دارد صحبت میکند. آن فرد با همدردی به حرفهای او گوش میدهد و
بعد پیوند احساسی صمیمیتری بین آنها ایجاد شده، از مرزها میگذرند و
کمکم خیانت اتفاق میافتد.
۲.
در آمریکا ۸۵ درصد از خیانتها در محیطکار آغاز میشوند. به مقدار زمانی
که با همسرتان و مقدار زمانی که سر کار و با همکارانتان میگذرانید فکر
کنید. بیشتر اوقات روز سر کار هستید، با همکارانتان فراز و نشیبهای
پروژههای مختلف را پشت سر میگذارید. ارتباطات زیاد، مسافرت و نزدیکی
غیرقابلاجتناب میتواند موجب بروز دوستی و وابستگیهای احساسی خارج از
ازدواجتان شود. محلکار موقعیتهایی برای آشنا شدن با آدمهایی خارج از
خانواده برای شما فراهم میکند. در جوامع غربی وارد شدن خانمها به بازار
کار، یکی از دلایل بالا رفتن آمار خیانت از جانب زنان بوده است. جای تعجب
نیست که چرا در غرب محلکار یکی از متداولترین محلها برای شروع خیانت
است.
۳.
بیوفایی احساسی بسیار مخربتر از بیوفایی جسمی برای ازدواج است. طنازی
ها سر کار کمکم تبدیل به قرارهای ناهار بیرون از شرکت، فرستادن پیامک و
ایمیل و از این قبیل میشود. بهتدریج جزئیات ریز زندگیتان را برای او
بازگو میکنید. پنهان کردن این راز از همسرتان بسیار هیجانانگیز میشود و
با خودتان توجیه میکنید که این «خیانت» نیست چون هیچ ارتباط جنسی با آن
فرد ندارید. اما وابستگی احساسی که با او پیدا کردهاید میتواند برای
ازدواجتان بسیار مخرب باشد. هرچه صمیمیت شما با کسی خارج از ازدواجتان
بیشتر شود، عمق ارتباط قلبی و فکریتان با همسرتان بیشتر به خطر میافتد. و
طولی نمیکشد که خیانت جنسی هم به آن اضافه خواهد شد.
۴.
اینترنت، ایمیل، موبایل و فیسبوک خیانت کردن را برای افراد آسانتر کرده
است. کنجکاوی که برای پیدا کردن دوستان بچگی یا دوران دانشگاه دارید
میتواند برای زندگی زناشوییتان بسیار خطرناک باشد، مخصوصاً اگر در
ازدواجتان احساس کمبود هم داشته باشید. خاطرات رمانتیک قبلی شما را به
عواقبی غیرقابل پیشبینی میکشاند با یک کلیک موس و بدون هیچ نیت پلید به
دنبال یک عشق گذشته میگردید. برداشتن قدم بعدی و ایمیل زدن یا درخواست
دوستی دادن در فیسبوک هم به نظرتان هیچ صدمهای به زندگیتان نمیزند. اما
همین کار کوچک میتواند منجر به پیش آمدن جریان غیرمنتظرهای از اتفاقاتی
شود که برای ازدواجتان جالب نخواهد بود. در میان نگذاشتن این با همسرتان هم
میتواند یک «خیانت اتفاقی» به شمار رود. و باید بدانید که طنازی کردن و
صحبتهای جنسی در ایمیل و پیام و ویدئو و عکس هم خیانت به شمار میرود.
۵.
۶۵ درصد از ازدواجها بعد از خیانت متلاشی میشوند. ۳۵ درصد از زوجها بعد
از خیانت به زندگی خود ادامه میدهند. برای بعضی خیانت موجب برهم خوردن
قرارداد بینشان میشود و طرفی که به او خیانت شده دیگر نمیتواند تحت هیچ
شرایطی آن موقعیت را تحمل کند. برای خیلیها هم آن خیانت بلیط برندهای
برای خارج شدن از آن ازدواج است. زوجهایی هم هستند که مطمئن نیستند و
میخواهند بعد از خیانت هم ازدواجشان را حفظ کنند و به همین دلیل پیش
مشاوران مختلف میروند.
همیشه
جای امید هست. زوجهای زیادی بودهاند که توانستهاند بعد از خیانت
زندگیشان را نجات دهند. با صرف وقت، مشاوره، صبر و تلاش زوجها میتوانند
از این اتفاق بعنوان فرصتی برای عمیقتر کردن رابطهشان و ساختن زندگی
بسیار قویتر و نزدیکتر از قبل استفاده کنند.
مثلث عشق سه ضلع دارد…
روابط زناشویی از آن دست مسائلی است که
همیشه باید مراقب بود تا روند یکنواختی پیدا نکند. بسیاری از متخصصان
معتقدند این روزها با روند رو به رشد تکنولوژی و حضور مردم در شبکههای
اجتماعی خواستههای زن و مرد تغییر پیدا کرده است؛ بنابراین بسیاری از این
مسائل منجر به ایجاد باورهایی نادرست بین مردم شده که مهمترین علت آن عدم
آگاهی است.
دکتر آذین، متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ سلامت جنسی
میگوید میتوان روابط عاطفی را به مثلثی تشبیه کرد که سه ضلع آن جذابیت،
صمیمیت و تعهد است. او در ادامه به شما میگوید عمده مشکلاتی که منجر به
سرد شدن روابط جنسی میشود، ناشی از چه مسائلی است.
هندسه عاشقانه
شروع ازدواج با حداقلی از احساس
وقتی
از سرد شدن رابطه صحبت میشود، فقط بحث رابطه جنسی مطرح نیست. این روزها
ازدواجها کمتر از گذشته به شکل سنتی انجام میشود و حتی اگر به این صورت
هم باشد، زمانی برای آشنایی دختر و پسر در نظر گرفته میشود. چه این علاقه
در حد معمول باشد، چه یک عشق پر اشتیاق، ادامه این رابطه نیاز به الزاماتی
دارد. پس فرض بر این است که اکثر ازدواجها یا با اشتیاق زیاد یا یک احساس
نسبی شروع میشود؛ بنابراین برای ادامه این زندگی باید شرایطی وجود داشته
باشد تا این احساس پا برجا بماند و زندگی به سردی گرایش پیدا نکنداما زمانی
که احساسات کمرنگ میشوند، به حدی که دیگر برای یک رابطه عاطفی مناسب کافی
نیست، حتی شور و اشتیاق شدید اولیه هم پس از مدتی دستخوش تغییرات جدی
میشود.
جذابیت، اولین ضلع مثلث رابطه عاطفی
برای
درک بهتر این مسئله میتوان عشق را به یک مثلث تشبیه کرد و متغیرهای
مختلفی وجود دارند که باید مراقب آنها بود تا اضلاع مثلث پا بر جا باقی
بماند. اولین ضلع مثلث که زمینه برقراری پیوند است و دو نفر را جذب هم
میکند، شور و اشتیاق و جذابیتهای اولیه است. در شکلگیری این جذابیتها
متغیرهای مختلفی مثل جذابیتهای جنسی، رفتاری، ظاهری و… دخیل هستند. این
مهم است که شور و اشتیاق و جذابیت باید کماکان در طول زندگی تداوم پیدا
کند. البته این توقع وجود ندارد که خیلی از جذابیتهای ظاهری که دختر و پسر
در 25 سالگی دارند، تا 45 سالگی هم ادامه پیدا کند ولی اگر این موضوع به
تدریج در طول زندگی نادیده گرفته شود، طبیعتا شور و شوق در زندگی مشترک
دچار آسیب میشود.
روند پیر شدن و تغییرات ظاهری را بپذیرید
از
این احساس به چه شکل باید نگهداری شود؟ یکی از موارد، اهمیت قائل شدن برای
حفظ و حتی ارتقای جذابیتهای اولیه است. البته تغییراتی که در طول زندگی و
با بالا رفتن سن ایجاد میشود، مشخصات ظاهری افراد را هم شامل میشود و
همه فرآیند پیر شدن و تغییرات طبیعی را باید بپذیریم اما اگر نگاه
واقعبینانه نسبت به موضوع وجود داشته باشد و زن و مرد انتظاراتی متناسب با
سن و سال و مدت زمانی که از ازدواج میگذرد داشته باشند، همیشه میتوان
راههایی برای حفظ جذابیت پیدا کرد. البته حفظ این جذابیت الزاما به انجام
برخی اقدامات مثل تن دادن به انواع جراحیهای زیبایی نیاز ندارد. حفظ
آراستگی ظاهری و از آن مهمتر جذابیت رفتاری، از موثرترین شیوهها برای
نگهداری از شور و اشتیاق بین دو نفر است.
ساعات بیشتری را کنار هم بگذرانید
از
نشانههای دیگر وجود شور و اشتیاق، میزان وابستگی زوجها نسبت به یکدیگر
است. برخی زوجها بعد از مدتی که از زندگی مشترکشان میگذرد، این وابستگی
را از دست میدهند. گویا هر یک زندگی مستقلی دارند و صرفا همخانه هستند.
این شور و شوق باید این طور نشان داده شود که ما کماکان به هم وابسته هستیم
و دور شدن یا نزدیک ماندن نسبت به هم برایمان مهم است. به این معنا که
اگرچه مشغله کاری داریم اما در عین حال میخواهیم ساعات بیشتری را در «کنار
هم» و «با هم» بگذرانیم.
چاشنیهای رابطه را متنوع کنید
در
زندگی زناشویی زن و مرد باید از ارتباط و تماسهای زناشوییشان رضایت
داشته باشند اما با توجه به مدت زمانی که از ازدواج میگذرد، اگر نتوانند
آنچه که بینشان اتفاق میافتد را، که شاید بتوان آن را به نوعی نمایشنامه
روابط زناشویی تعبیر کرد، باطراوت و تازه نگه دارند، ممکن است بعد از مدتی
احساس یکنواختی و کسالت به وجود آید.
مثالی که برای زوجها در جلسات
مشاوره مطرح میشود، این است؛ اگر به بهترین رستوران شهر بروید و از میان
انواع مختلف غذاها صرفا یک نوع غذا ،حتی بهترین غذا را، میل کنید و این کار
را یک هفته پشت سر هم ادامه دهید، ممکن است از روز هشتم دیگر نسبت به آن
غذا احساس گذشته را نداشته باشید و حتی احساس بیمیلی کنید. چاره چیست؟
اینکه رستوران را عوض کنید؟! واضح است که چنین تصمیمی در ازدواج که پیوندی
متعهدانه است، قابل قبول نخواهد بود. راهکاری که در زندگی زناشویی ارائه
میشود این است که سفارش خود را عوض کنید. تنوع در خوراک ایجاد کرده و
چاشنیهای مختلفی به آن اضافه کنید.
روابط زناشویی از آن دست مسائلی است که همیشه باید مراقب بود تا روند یکنواختی پیدا نکند
صمیمیت، دومین ضلع رابطه عاطفی
ضلع
دیگری که در این مثلث باید حتما به آن توجه شود، صمیمیت است. زن و شوهر
صرفا«همخانه» یا فقط «شریک روابط زناشویی » هم نیستند یعنی هر دو باید
احساس کنند که در یک زندگی«مشترک» قرار دارند. اگر در زندگی فعالیت مشترکی
وجود ندارد، زن و مرد وقتشان را به تنهایی میگذرانند و حتی تفریحاتشان
هم جداست و بعد از مدتی به صمیمت این رابطه آسیب جدی وارد میشود. به علاوه
زن و شوهر باید برای جنسیت یکدیگر و ویژگیهای جنس مخالف احترام قائل
باشند. اگر از آن دست زوجهایی باشند که برای مفهوم زندگی مشترک ارزشی قائل
نیستند،مسلما عدم صمیمیت روز به روز جدیتر خواهد شد.
برای احیای
چنین زندگیهایی باید فعالیتهای مشترکی برنامهریزی شود. حتی اگر
زمینههای فرهنگی و شخصیتی دو طرف از هم فاصله جدی دارد، لازم است انجام یک
فعالیت مشترک منظم حتی به میزان 30 دقیقه در روز فضایی را برای رابطه
صمیمانه بین آنها فراهم آورد. گاهی پیشنهادهای سادهای مثل حل کردن جدول یا
بازی کردن با پلی استیشن به دلیل فضایی که برای گفتوگو حتی به شکل کری
خواندن به وجود می آورد، میتواند موثر باشد. چنین تعاملاتی میتوانند
صمیمیت کمرنگ شده را تا حدی به زندگی بازگرداند.
البته چنین چیزی
وقتی محقق میشود که تعارضات جدی بین زوجین وجود نداشته باشد که اگر چنین
باشد حتما مداخلات جدی دیگری لازم خواهد بود. در کنار این صمیمیت باید
مراقب بود که تعادلی بین صمیمیت در زندگی مشترک و حفظ مرزهای فردی وجود
داشته باشد. هر زن و شوهری هر قدر هم صمیمی باشند باید مرزهای تعریف شدهای
برای فردیت، برنامههای شخصی و حتی حریم خصوصی داشته باشند.
تعهد و مسوولیتپذیری، سومین ضلع رابطه عاشقانه
در
ضلع سوم این مثلث بحث تعهد و مسوولیتپذیری مطرح است. وقتی این بحث به
میان میآید، ممکن است بلافاصله بحث روابط فرازناشویی به ذهن برسد. این
مسئله کاملا درست است اما مفهوم اصلی تعهد بسیار وسیعتر از آن است و بحث
مسوولیتپذیری در زندگی مشترک را نیز شامل میشود. پس فرد به دنبال عبور از
مرحله تجرد و متاهل شدن باید تعهد را بپذیرد.
از آنجا که آدمها
نظام ارزشی، اعتقادی، فرهنگی و… متفاوتی دارند، شاید بهترین چارچوبی که
بتوان به صورت عمومی مطرح کرد، ارزشهای مشترک انسانی و از همه مهمتر بحث
اخلاق است که حد و مرزهای تعهد و مسوولیتپذیری را برای آدمها مشخص
میکند؛ بنابراین چون ازدواج یک تعهد اخلاقی است، فرد را ملزم میکند که در
رفتارش مسوولیتپذیر باشد. کسی که متعهد است حتی اگر از جنبههایی در
زندگی مشترک رضایت ندارد به جای اینکه پا را از تعهد اخلاقی فراتر بگذارد،
به دنبال حل آن مساله میرود.
در طول زمان ابعاد صمیمیت گسترده میشود
ممکن
است اضلاع این مثلث در طول زمانی که از زندگی یک زوج میگذرد، تغییر
اندازه بدهند؛ به همین دلیل این مثلث همیشه متساویالاضلاع نخواهد بود اما
این مهم است که هیچ یک از آنها حذف نشود و اگر در طول زمان هر ضلعی کوچک شد
با ارتقای دو ضلع دیگر، مجموعه عناصر رابطه عاشقانه کماکان محافظت شود.
به عنوان مثال اگر سالها بعد از ازدواج، شور و اشتیاق روابط زناشویی عینا
مشابه اوایل زندگی مشترک نبود، صمیمیت بیشتر، گرمای زندگی مشترک را کماکان
حفظ کند. وقتی زوج سالمندی را میبینیم که بسیار از هم مراقبت میکنند یعنی
بخش تعهد و مسوولیتپذیری این زندگی کاملا به بلوغ رسیده است؛ پس نباید
اجازه داد زندگی فقط مفهوم زیر یک سقف زندگی کردن را پیدا کند.
توقعات روابط زناشویی زوجها تغییر کرده است
زندگی
زناشویی زوجها باید حاوی نمایشنامههای متنوعی باشد اما زمانی که آموزش
مناسب ندیدهاند و انواع و اقسام باورها و نگرشهای نادرست دارند،
نمیتوانند آن طور که باید از زندگی زناشویی رضایت داشته باشند. همچنین
نفوذی که ارتباطات و رسانهها در جامعه پیدا کرده باعث میشود در کنار
فقدان مهارتهای لازم برای با طراوت نگه داشتن زندگی زناشویی ، عوامل دیگری
هم توقعات زوجها را دستکاری کند و نیازهایی را به وجود آورد که بعضا از
نظر طرف مقابل پذیرفتنی نباشد.
همه این مسائل در مجموع باعث میشود
گاهی زوجها تمایلی به برقراری روابط زناشویی نداشته باشند. به همین علت
است که در خانوادهها بسیار دیده میشود که بعد از مدتی، علاوه بر کیفیت که
ممکن است از اول هم چندان مناسب نبوده باشد، کمیت رابطه زناشویی هم کمتر
شود و نهایتا این ضلع مثلث که در تداوم عشق بسیار برای آن ارزش قائل هستیم،
دچار آسیب جدی شود.