کلیاتی درباره قرآن کریم و نامهای قرآن کریم –
۱) قرآن:
نام مشهور کتاب
آسمانی ما قران است و ۶۶ بار در آن بکار رفته است مانند: لو انزلناه هذا
القران علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله (حشر:۲۱) اگر این قران را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی که در برابر آن خاشع می شود و از خوف خدا می شکافد.
قران از ریشه قراء هم بمعنای قرائت و خواندن است و هم بمعنای جمع کردن.
اگر از مفهوم قرائت گرفته شده باشد در این صورت کلمه قران اسم خواهد بود
برای آنچه خوانده می شود و اگر از مفهوم جمع کردن باشد نام مجموعه ای خواهد
بود که حروف- کلمات- آیات و سوره ها در آن گرد آمده یا احکام – حقایق-
معارف و تعالیم عالی دینی که در کتابهای پیشین پراکنده بود در آن جمع شده
است.
(۲) کتاب:
واژه کتاب بمعنای
مکتوب( نوشته شده) پس از واژه قران بیش از دیگر اسم ها بکار رفته است
مانند آیه : الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب و لم یجعل له عوجا
(کهف:۱) ستایش مخصوص خدایی است که این کتاب ( آسمانی ) را بر بنده (
برگزیده) اش نازل کرد و هیچ گونه کژی در آن قرار نداد.
(۳) فرقان:
فرقان در اصل
بمعنای چیزی است که حق را از باطل جدا می کند و وسیله شناسایی این دو می
باشد: تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا (فرقان:۱) زوال ناپذیر است کسی که قران را بر بنده اش نازل کرد تا بیم دهتده جهانیان باشد.
توصیف قران به این نام به این دلیل است که قران وسیله شناخت حق از باطل در
مسیر زندگی فرد و اجتماع و معیار محکمی در زمینه افکار- عقاید- قوانین-
احکام- آداب و اخلاق است. البته باید توجه داشت که فرقان اسم خاص قران نیست
و به کتاب آسمانی حضرت موسی ع نیز اطلاق شده است: ولقد آتینا موسی و هارون
الفرقان (انبیاء:۴۸) و ما به موسی و هارون فرقان دادیم.
(۴) ذکر:
در بعضی از آیات
قران شریف ذکر ( یاد آورنده ) نامیده شده است: انا نحن نزلنا الذکر…
(حجر:۹) ما ذکر ( قران ) را نازل کردیم. اطلاق این نام بر قران بدان دلیل
است که قران حقایقی را که بشر با فطرت الهی خود دریافته و در مکنون وجودی
او قرار دارد متذکر می شود.
» اوصاف قرآن:
برای قران اوصاف متعددی نیز ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از:
(۱) هدایتگر
بسوی بهترین راه : ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم (اسراء:۹) همانا این
قران خلق را به راست ترین و استوار ترین راه هدایت می کند.
عقایدی را
که قران ارائه می دهد مستقیم – روشن- قابل درک و خالی از هرگونه ابهام و
خرافات است. نیروهای انسانی را بسیج می کند و میان انسان و قوانین طبیعت
هماهنگی برقرار می سازد و راهی را هم که بدان هدایت می کند از نظر قوانین
اجتماعی – اقتصادی و نظامات سیاسی- که بر جامعه انسانی حاکم می باشد- تکامل
آفرین است هم جنبه های معنوی انسان را پرورش می دهد و هم جنبه های مادی او
را از راهی که قران بدان هدایت می کند از نظر نظام حکومتی بر پا دارنده
عدل و در هم کوبنده ستم و ستمگران است و خلاصه آنکه شیوه هدایت قران در
تمام زمینه های اخلاقی- اجتماعی- اقتصادی و حکومتی بهترین و مستقیم ترین
شیوه است.
(۲) پر برکت : و هذا ذکر مبارک انزلناه
(انبیاء:۵۰) و این یاد آورنده مبارکی است که آن را فرو فرستادیم. مبارک به
معنای چیزی است که دارای خیر مستمر و مداوم باشد. این تعبیر در مورد قران
اشاره به دوام استفاده جامعه انسانی از تعلیمات آن دارد و چون این کلمه
بصورت مطلق بکار رفته افراط و تفریط حتی در عبادت و برنامه های اخلاقی حفظ
می کند.
راهی که قران بدان هدایت می کند از نظر نظام حکومتی بر پا
دارنده عدل و در هم کوبنده ستم و ستمگران است و خلاصه آنکه شیوه هدایت قران
در تمام زمینه های اخلاقی- اجتماعی- اقتصادی و حکومتی بهترین و مستقیم
ترین شیوه است.
(۳) پر برکت: و هذا ذکر مبارک انزلناه
(انبیاء:۵۰) و این یاد آورنده مبارکی است که آن را فرو فرستادیم. مبارک به
معنای چیزی است که دارای خیر مستمر و مداوم باشد. این تعبیر در مورد قران
اشاره به دوام استفاده جامعه انسانی از تعلیمات آن دارد و چون این کلمه
بصورت مطلق بکار رفته هرگونه خیر و سعادت دنیا و آخرت را شامل می شود.
(۴) شفا
بخش و رحمت آور: یا ایها الناس قد جاءتکم موعظه من ربکم و شفاء لما فی
الصدور وهدی و رحمه للمومنین(یونس:۵۷) ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان
برای شما آمده است و درمانی برای آنچه در سینه هاست و هدایتی و رحمتی است
برای مومنان. شفا اشاره به پاکسازی انواع بیماری های فکری- اخلاقی و روانی و
رحمت اشاره به نوسازی و خو گرفتن به اخلاق الهی و شکوفایی فضائل در وجود
انسان است و به تعبیر عرفا اولی به مقام تخلیه و دومی به مقام تحلیه اشاره
دارد.
(۵) حکیم:
تلک ایات الکتاب الحکیم ( لقمان: ۲) این آیات کتاب حکیم است( کتابی پر
محتوا و استوار)! توصیف قران به حکیم یا بدلیل استحکام محتوای آن است که
هرگز باطل به آن راه نمی یابد هرگونه خرافه را از خود دور می سازد جز حق
نمی گوید و جز براه حق دعوت نمی کند و یا بدلیل آنست که این قران همچون
دانشمند حکیمی است که در عین خاموشی با هزار زبان سخن می گویدذ تعلیم می
دهد موعظه می نماید تشویق و انذار می کند داستانهای عبرت انگیز می گوید و
خلاصه به تمام معنا دارای حکمت است.
(۶) بیانگر همه چیز: ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء وهدی و رحمه و بشری للمسلمین (نحل:۸۹)
و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت
و بشارت برای مسلمین است! تبیان یعنی: بیانگر ، با توجه بوسعت مفهوم کل
شیء بخوبی می توان از این تعبیر استفاده کرد که در قران بیان همه چیز هست
ولی با توجه به این نکته که قران کتاب تربیت و انسان سازی است و بمنظور
تکامل فرد و جامعه در تمام جنبه های انسانی و معنوی نازل شده روشن می شود
که منظور از همه چیز تمام چیزهایی است که برای پیمودن این راه لازم است و
قران در این زمینه چیزی را فرو گذار نکرده است.
(۷) والا
و با عظمت: بل هو قران مجید (بروج:۲۱) بلکه آن قران با عظمت است. مجید از
ماده مجد بمعنای شرافت گسترده است و از آنجا که قران عظمت و شرافتی بی
پایان دارد کلمه مجید از هر نظر سزاوار آن است ظاهرش زیبا – محتوایش عظیم-
دستوراتش عالی و برنامه هایش آموزنده و حیاتبخش است.
(۸) نفع
رساننده بی پایان: انه لقران کریم (واقعه:۷۷) که آن قران کریمی است. توصیف
قران به کریم اشاره به زیبایی های ظاهری قران از نظر فصاحت و بلاغت و نیز
محتوای جالب آن است که نفع رساننده به تمام مردم است زیرا در آن معارفی
وجود دارد که سعادت دنیا و آخرت آنها را تامین می کند.
(۹) نور:
فامنوا بالله و رسوله والنور الذی انزلناه والله بما تعملون خبیر
(تغابن:۸) بخدا و رسولش و نوری که ( همراه او) نازل کردیم ایمان آورید و
خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. چیزی که نور باشد هم خودش آشکار
است و هم سبب ظهور و شناسایی حقایق دیگر می گردد. با تامل و تدبر در آیات
قران کریم هم حقانیت قران ظاهر می شود و هم افراد بوسیله آن راه حق را از
باطل می شناسد و می توانند آن راچراغ راه خود قرار دهند تا آنان را از
ظلمات جهل و عناد و استکبار نجات دهد و به سرچشمه نور برساند. قران خوددر
این باره میفرماید: کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور
(ابراهیم:۱) این کتابی است که بسوی تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی ها
بسوی روشنایی ببری.
» تقسیم بندی های قرآن:
تقسیم بندی هایی که برای قران مجید صورت گرفته دو گونه است:
(۱) تقسیم قران به سوره و آیه که مورد تصریح قران مجید قرار گرفته و پیامبر اکرم ص خود در تفهیم آن به مردم نقش اساسی داشته است.
(۲) تقسیماتی
است که مسلمانان پس از زمان رسول خدا ص با سلیقه خود و برای اغراضی مانند
سهولت در فراگیری قران اعمال نموده اند مانند تقسیم قران به سی جزء و هر
جزء به چهار حزب و هر حزب به چهار ربع. در اینجا به شرح دو واژه آیه و سوره
که مورد تصریح قران قرار گرفته است می پردازیم:
» آیه:
آیه در اصل به
معنای نشانه و علامت می باشد و از آنجا که معجزات پیامبران ع نیز یکی از
نشانه های صدق ادعای آنان بوده به آنها نیز آیه اطلاق شده است مثلا در مورد
معجزات حضرت عیسی ع می خوانیم: انی قد جئتکم بایه من ربکم… (آل عمران:۴۹)
من با معجزه ای از پروردگارتان ( که دلالت بر پیامبری من دارد) نزد شما
آمدم. معنای دیگر آیه پند و عبرت است چنانکه در قران کریم می فرماید: ان فی
ذالک لایه للمومنین (حجر:۷۷) همانا در آن مایه پند و عبرتی برای مومنان
است.
نکاتی که لازم است در باره آیه های قران بدانیم عبارتند از:
(۱) چگونگی تعیین حدود و ترتیب آیات: تعیین حدود و ترتیب آیات قران در زمان حیات پیامبر اکرم ص و به دستور آن حضرت صورت گرفته است.
(۲) تعداد
آیات: در شماره گذاری آیات بعضی از سوره های قران- اختلاف اندکی به چشم می
خورد. به نظر می رسد که منشا اختلاف تفاوت برداشتهای صحابه پیامبر ص از
مواضع وقف و وصل آیات بوده است. پیامبر اکرم ص هنگامی که قران را برای مردم
می خواندند بمنظور آگاه ساختن آنها از تمام شدن یک آیه اندکی مکث می کردند
و سپس همان آیه را به آیه بعدی ( بعلت پیوستگی مطلب آن دو ) وصل می کردند.
از این رو گاه شنونده ای آن دو آیه را یک آیه تلقی می کرد و این توهم موجب
اختلافات اندکی در شمارش آیات یک سوره گردیده است. با توجه به مطالب بالا
مرحوم طبرسی می نویسد: عدد اهل کوفه (۶۲۳۶) صحیح ترین عدد است چون سندش به
امیر المومنین ع می رسد و روایتی نیز از پیامبر ص وارد شده که با این قول
سازگار است.
(۳) کوتاهترین و بلند ترین آیات:
کوتاهترین آیه مدهامتان است که یک جمله می باشد. که یک کلمه می باشد و
بلندترین آیه آیه ۲۸۲ بقره است که بیش از سی جمله می باشد. این آیه به آیه
دین معروف است.
(۴) اولین
و آخرین آیات نازل شده: بیشتر مفسران بر این عقیده اند که آیات اول سوره
فلق اولین آیاتی است که بر پیامبر اکرم ص نازل شده است. آخرین آیه نازل شده
نیز آیه واتقوا یوما ترجعون فیه الی الله می باشد. از ابن عباس نقل شده
است که این آیه آخرین آیه ای بود که بر پیامبر اکرم ص نازل شد و آن حضرت به
گفته جبرئیل دستور داد تا آن را پس از آیه ۲۸۰ سوره بقره قرار دهند.
» سوره:
سوره از ماده سور
و به معنای پایگاه بلند و رفیع است. در اصطلاح نیز به قسمتی از قران گفته
می شود که بر حسب وحی و نزول از دیگر قسمتها جدا شده باشد. هر سوره ای با
بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شود بجز سوره توبه که با اعلان جنگ بدشمنان
پیمان شکن اسلام و اظهار برائت و بیزاری از آنان شروع شده است.
سوره نمل دارای دو بسم الله است : یکی مربوط بخود سوره و دیگری مربوط به نامه حضرت سلیمان ع به بلقیس که با بسم الله شروع شده است.
نکاتی که لازم است در باره سوره های قران بدانیم عبارتند از:
(۱) تعداد
سوره های قران: قران دارای ۱۱۴ سوره است که با سوره حمد آغاز می شود و با
سوره ناس پایان می یابد. در برخی از روایات سوره انفال و توبه را که بین آن
دو بسم الله الرحمن الرحیم نیامده یک سوره دانسته اند. همچنین در روایات
سوره های ضحی و انشراح یک سوره و سوره های فیل و ایلاف نیز یک سوره محسوب
شده اند و به همین دلیل فقهای شیعه نیز با توجه به اینکه در نماز خواندن یک
سوره کامل واجب است خواندن یکی از آنها را کافی ندانسته اند.
(۲) اسامی
سوره ها: در باره نام گذاری سوره ها دو نظریه وجود دارد: بیشتر علما بر
این عقیده اند که اسامی سوره ها به بیان رسول اکرم ص و از طریق وحی تعیین
شده است ولی عده ای بسیار کمی آن را عمل صحابه می دانند.
(۳)کوچکترین و بزرگترین سوره ها: کوچکترین سوره قران کوثر با سه آیه و بزرگترین آنها بقره با ۲۸۶ آیه است.
(۴) سوره
های سجده دار: چهار سوره از قران که شامل آیات سجده دار است عبارتند از:
سوره سجده آیه ۱۵ ، فصلت آیه ۳۷ ، نجم آیه ۶۲ و علق آیه ۱۹ .
این چهار
سوره را عزائم می نامند و اگر انسان هر یک از چهار آیه مذکور را بطور کامل
بخواند یا بدان گوش فرا دهد واجب است پس از تمام شدن آیه بی درنگ سجده کند.
چهارده آیه دیگر در قران وجود دارد که دارای سجده مستحب است. آیات سجده چه واجب و چه مستحب در حاشیه قران ها مشخص گردیده است.
گفتنی است که تعداد آیات قران های کنونی که بخط عثمان طه است همین عدد ۶۲۳۶ آیه می باشد.
منابع: تاریخ قران محمودرامیار ، تفسیر نمونه ناصر مکارم شیرازی ، الا
تقان جلاالدین سیوطی ، مجمع البیان فضل بن حسن طبرسی ، تحریر الوسیله امام
خمینی ره ، تاریخ قران کریم سید محمد باقر حجتی.
» آیات محکم و متشابه:
در مورد آیات
محکم و متشابه : دو بیان در قران آمده است. در یک بیان – تمام آیات قران
محکم و در عین حال- تمام آیات آن متشابه معرفی شده است.(۱) اما در بیان
دیگر- آیات محکم بخشی از قران و آیات متشابه بخش دیگری از آن معرفی شده
است.
آیه زیر به بیان دوم اشاره دارد :
// هوالذی انزل علیک الکتاب
منه آیات محکمات هن ام الکتاب واخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیع
فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله و ما یعلم تاویله الا
الله والراسعون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر الا
اولوا الا لباب // ( آل عمران : ۷ ) او کسی است که این کتاب ( آسمانی را بر
تو نازل کرد که قسمتی ازآن – آیات / محکم / ( صریح و روشن ) است که اساس
این کتاب می باشد و قسمتی از آن / متشابه / است. اما آنها که در قلوبشان
انحراف است به دنبال متشابهاتند تا فتنه انگیزی کنند ( و مردم را گمراه
سازند ) و تفسیری ( نادرست ) برای آن می طلبند در حالیکه تفسیر آنها را جز
خدا نمی داند. و راسخان در علم می گویند : ما به همه آن ایمان آوردیم. همه
از طرف پروردگار ماست. و جز صاحبان عقل متذکر نمی شوند.
در این تقسیم ،
آیات محکم آیاتی هستند که معنای روشنی دارند و نمی توان معانی دیگری از
آنها نتیجه گرفت. این آیات // ام الکتاب : آیات مادر // هستند. همانگونه که
طفل به مادر رجوع می کند و مادر – مرجع فرزند است یا // ام القری : شهرهای
بزرگ // مرجع شهرهای کوچکتر محسوب می شوند آیات محکم نیز مرجع آیات متشابه
می باشند و برای درک مدلول و مفهوم درست آنها – باید از آیات محکم کمک
گرفت.
آیات متشابه نیز آیاتی هستند : که بر چند معنا قابل حمل می
باشند. آیات متشابه بیشتر در باره امور معنوی است. این امور با الفاظ قابل
بیان نیستند. ولی چون زبان قران همین زبان بشری است- از این رو – آن
موضوعات مادی وضع کرده است و همین سبب شده که برخی در فهم آنها اشتباه
کنند. برای جلوگیری از فهم نادرست این آیات – باید از آیات محکم کمک گرفته
شود. در غیر این صورت – احتمال گمراهی وجود خواهد داشت.
بعنوان مثال :
قران می خواهد از حقیقتی که واقعیت آن درک محضر الهی است نام ببرد. بهمینن
جهت – این معنا را در قالب الفاظ ذیل ریخته و فرموده است : // وجوه یومئذ
ناضره () الی ربها ناظره // ( قیامت : ۲۲و۲۳) در آن روز – چهره هایی خرم و
شاداب است. آنها به پروردگار خود نظر می کنند.
قران برای بیان مطلب
مورد نظر : لفظ // نظر // را بکار برده است. زیرا لفظ مناسبتری برای ادای
مقصود – وجود ندارد. اما این لفظ نباید ما را به اشتباه بیندازد. زیرا در
آیات دیگر – که از آیات محکم قران مجید است نظر به خداوند به شکل نظر کردن
به اجسام مادی نفی شده مانند :
// لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار // ( انعام : ۱۰۳) هیچ چشی او را درک نمی کند ولی او دیدگان را در می یابد.
پس بدین ترتیب: آیه // وجوه یومئذ ناظره // آیه ای متشابه و آیه // لا تدرکه الابصار … // از آیات محکم محسوب می شود.
مطلب قابل توجه در نحوه بر خورد با آیات قران مجید : بویژه آیات متشابه آن
است که خداوند در این آیات با تشریح بر خورد دو گروه اولوالالباب ( صاحبان
خرد ) و // الذین فی قلوبهم زیغ // ( مریض دلان ) راه صحیح بر خورد با
آیات الهی را بما نشان می دهد. در این آیات آمده است کسانی که در دلشان میل
به انحراف و کژی وجود دارد به سوی آیات متشابه رفته و بدنبال تاویل یابی
برای این آیات می باشند. اینان به دلیل اینکه می خواهند به فکر خود اعتماد
نمایند و از آیات روشن دیگر بهره نگیرند خواسته یا ناخواسته به دام انحراف افتاده – معانی دیگری را بر قران حمل می کنند تا شاید توجیهی برای افکار غلط خودشان باشد.
اما نحوه عمل صاحبان خرد : که قران از آنان با عنوان // الراسخون فی
العلم : فرو رفتگان در دانش // یاد می کند چیز دیگری است. آنان در بر
خورد با آیات متشابه و محکم – ابتدا از در تسلیم و ایمان در آمده می گویند :
به آن ایمان آوردیم که همه از جانب پروردگار ماست. سپس با تضرع و زاری –
از خدا می خواهند که دلهای آنان را گرفتار انحراف نگرداند. همچنین از
خداوند طلب رحمت می نمایند. (۲) که با توجه به مقام – همان درخواست عالم
شدن به تاویل صحیح و درست آیات متشابه است. و البته هرگز دعای چنین گروهی
که از سر اخلاص و بندگی به درگاه الهی روی آورده اند رد نمی شود. زیرا
خداوند خود استجابت دعای بندگانش را تضمین نموده است.
منابع : (۱) هود : آیه ۱۱ و زمر آیه ۲۳ (۲) آل عمران آیه ۸: ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب.
» نسخ:
// نسخ // در لغت
، به معنای نوشتن چیزی از روی چیز دیگر ، نقل ، تغییر و از بین بردن آمده
است و در اصطلاح ، بمعنای بر داشتن حکمی از احکام ثابت دینی بر اثر سپری
شدن مدت آن می باشد . ( آل عمران : ۸ )
از دیدگاه دانشمندان اسلامی ، مساله نسخ احکام و آیات قرانی مسلم و پذیرفته شده است و آیات قران مجید نیز به آن اشاره دارد :…
// ما ننسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها الم تعلم انّ الله علی
کلّ شیء قدیر // ( بقره : ۱۰۶ ) . هر حکمی را نسخ کنیم و یا آن را به (
دست ) فراموشی بسپاریم بهتر از آن یا مانندش را می آوریم . مگر نمی دانی که
خدا بر هر کاری تواناست ؟
// و اذا بدّلنا آیه مّکان آیه والله اعلم
بما ینزّل قالوا انّما انت مفتر بل اکثر هم لا یعلمون // (نخل : ۱۰۱ ) و
هنگامی که آیه ای را به آیه دیگر مبدل کنیم (= حکمی را نسخ نماییم ) – و
خدا بهتر می داند چه حکمی را نازل کند – آنها می گویند : تو افترا می بندی .
اما بیش ترشان ( حقیقت را ) نمی دانند .
در این آیات ، بویژه آیه اول ،
امکان نسخ در زمینه امور تکوینی و تشریعی مطرح است ؛ زیرا اصطلاح // آیه
// اعم از آیات تشریعی و تکوینی است . در قران مجید ، در موارد فراوانی لفظ
// آیه // بر نشانه های قدرت خداوند اطلاق شده است .(مومنون : ۵۰ و اعراف
: ۷۳ ) بنابراین ، در آیه اول سخن از آن است که اگر خداوند بخواهد آیات
قران را و یا آیات تکوینی را نسخ و به جای آنها ، آیات دیگری را جایگزین می
کند . اما در آیه دوم ، به دلیل اینکه سخن از نزول آیات از طرف خدا و
افترا زدن کافران بر پیامبر ص است ، قطعا منظور نسخ آیات قرانی است ؛ بدین
معنا که گاهی خداوند حکمی را که در آیه ای آمده است ، بدلیل سپری شدن مصلحت
آن ، نسخ و حکم دیگری را جایگزین آن می کند . بنابراین ، امکان نسخ قطعی
است .
اما در مورد وقوع آن ، باید گفت : برخی از دانشمندان مسلمان
تعداد فراوانی از آیات را مشمول حکم نسخ دانسته و به منسوخ بودن آنها معتقد
شده اند ، در حالی که آیات نسخ شده تعداد اندکی است و بقیه آنها تقیید یا
تخصیص خورده اند . صاحب کتاب البیان از ۳۶ موردی که ادعای نسخ آنها شده ،
تنها یک مورد را می پذیرد و در بقیه موارد مناقشه کرده ، آنها را نمی پذیرد
. همین مذکور که ادعای نسخ در آن ، مورد قبول همه دانشمندان اسلامی است :
// یا ایّها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرّسول فقدّموا بین یدی نجواکم صدقه …
// ( مجادله : ۱۲ ) ای کسانیکه ایمان آورده اید ، هنگامی که می خواهید با
رسول خدا نجوا کنید ( و سخنان در گوشی بگویید ) ، پیش از آن صدقه ای ( در
راه خدا ) بدهید .
این آیه بوسیله آیه بعد از آن نسخ شد و تنها شخصی که
پیش از نسخ ، به آن عمل نمود حضرت علی ع بود . (بحارالانوار محمد باقر
مجلسی ج۳۵ص۳۷۶به بعد )
مساله ای را که باید بر آن تاکید کرد وجود مصلحت
برای آیه منسوخ پیش از زمان نسخ و عدم لزوم محال در مورد مساله نسخ است ؛
زیرا برخی اشکال کرده اند که نسخ در احکام خدا ، مستلزم یکی از دو محال است
: کسی که حکم را تغییر می دهد یا این کار را بر خلاف حکمت و مصلحتی که در
تشریع حکم اولی بوده ، انجام می دهد و یا مصلحت و عاقبت کار را نمی دانسته و
این هر دو احتمال در باره خداوند محال و غیر قابل قبول است .
در پاسخ
به این اشکال ، که شبهه ای بیش نیست ، می گوییم : حکمی که از طرف خداوند
تشریع می شود ، گاهی هدف از تشریع آن انجام گرفتن و یا متروک شدن آن حکم
نیست ، بلکه منظور دیگری در کار است ؛ مانند آزمایش افراد که در این گونه
موارد ، جز امتحان هدف دیگری در میان نیست . نسخ در این گونه موارد ،
کوچکترین اشکال و محذوری ندارد ؛ زیرا هر یک از تکلیف و بر داشتن تکلیف در
جای خود ، دارای حکمت و مصلحتی بوده و چنین نسخی مستلزم خلاف حکمت و یا
ناشی ازبی حکمتی نیست تا در باره خداوند محال باشد .
گاهی نیز ممکن است
حکمی که از روی مصلحت واقعی تشریع شده ، پس از مدتی نسخ شود ؛ ولی این نه
به آن معناست که آن حکم برای همیشه تشریع شده بوده و بعدا در اثر مصلحت
یابی یا بر خورد به اشکال ، تبصره خورده و یا تغییر پیدا کرده ، بلکه بدین
معنا است که مدت آن حکم در علم خدا از روز اول ، کوتاه و موقت بوده و پس از
تمام شدن مدت آن ، سقوط و یا تغییر آن اعلان گردیده است . نسخ بدین معنا
نیز اشکال و محذوری ندارد ؛ نه با علم خدا منافات دارد و نه با مصلحت بینی و
حکمت وی .
بنابراین ، نسخ در واقع ، به این معنا است که مدت حکم از
ابتدا موقت و محدود بوده و بعدا بعنوان نسخ اعلان گردیده که مدت آن حکم
سپری شده است . نسخ به این معنا ، هیچ اشکال و محذوری ندارد و قطعا امکان
پذیر می باشد ؛ زیرا تاثیر و دخالت خصوصیات زمان در ملاک و حکمت احکام قابل
انکار و تردید نیست و ممکن است زمانی دارای خصوصیتی بوده که در اثر آن
خصوصیت ، مثلا روز شنبه برای پیروان حضرت موسی ع عید گردیده و زمان دیگری
دارای خصوصیتی دیگر بوده که در اثر آن ، مثلا روز جمعه برای مسلمانان عید
شده و احکامی برای آن جعل گردیده است . اکنون که وقوع چنین حقیقتی را در
شرایع آسمانی تصور نمودیم ، باید این حقیقت را نیز تصور کنیم که همانگونه
که زمان از نظر اوقات و روزها دارای خصوصیتی است ، ممکن است از نظر مدت و
استمرار نیز دارای خصوصیت و امتیاز خاصی بوده و انجام دادن کاری در مدت
معّین و خاصی دارای مصلحت باشد و پس از انقضای این مدت ، این مصلحت از بین
برود و بالعکس .
( این اشکال و پاسخ آن را از کتاب البیان ، ترجمه محمد صادق نجمی و آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی ص ۱۶ تا ۱۸ نقل کردیم ) .
» تاویل:
واژه // تاویل //
در اصل ، از ماده // اَول // بمعنای باز گشت است که به ناب تفعیل رفته و
معنای // باز گرداندن // را می دهد . صاحب قاموس می نویسد : // کلام او را
تاویل نمود // یعنی : آنرا بر گردانید و ارزیابی و تفسیر کرد . کلمه تاویل
بمعنای تعبیر خواب و به معنای رجوع و برگرداندن به یک مرجع و ماخذ است .
بنابراین ، تاویل قران یعنی : مرجع و ماخذی که معرف قران از آنجا گرفته شده
و مال و مرجع قران به آن است . (۱)
(۱) تاویل قران :
البته آیاتی که در آن تاویل به قران نسبت داده شده ، به دو صورت است : در
آیه ۷ سوره آل عمران ، تاویل به آیات متشابه نسبت داده شده و در آیه ۵۳
سوره اعراف و آیه ۳۹ سوره یونس تاویل به کل قران نسبت داده شده است .
(۲) تعبیر خواب :
در سوره یوسف ، چند مرتبه این کلمه به معنای رویا و خواب آمده و تاویل رویا به معنای تعبیر خواب استعمال شده است .
(۳) حقیقت و واقعیت اعمال :
در آیاتی ، کلمه تاویل به حوادث و اتفاقات نسبت داده شده و به معنای حقیقت
و واقعیت آن قضایا آمده است ؛ مانند داستان موسی و خضر ع که حضرت خضر از
واقعیت اعمالی که انجام داده به // تاویل // تعبیر می کند .
(۴) عاقبت و سرانجام :
در بعضی آیات نیز کلمه // تاویل // در معنای لغوی خود استعمال شده است ؛
مانند آیه ۳۵ سوره اسراء که می فرماید : پیمانه را تمام دهید و با ترازوی
درست وزن کنید که این بهتر و عاقبتش نیکوتر است .
» معنای تاویل :
با دقت و توجه در
آیاتی که لفظ // تاویل // در آنها آمده ، معلوم می شود که // تاویل // از
قبیل معنا و مدلول لفظ نیست . بعنوان مثال ، حضرت یوسف ع در خواب دید که
خورشید ، ماه و یازده ستاره بر او سجده کردند . بعدها که پدر ، مادر و
برادرانش در پیشگاه او سجده شکر برای خدا بجا آوردند ، اینکار آنان را
تاویل خواب خود دانست و حال آنکه ماجرای خواب او هیچگونه دلالت ظاهری بر
این واقعه ندارد . یا مثلا ، پادشاه مصر در خواب ، هفت سال قحطی را به این
صورت دید که هفت گاو چاق بوسیله هفت گاو لاغر خورده می شوند .
بنا بر
این ، معلوم می شود که تاویل حقیقتی است خارجی که بصورت خاصی برای بیننده
جلوه می کند . در قصه حضرت موسی و خضر ع ، تاویلی که حضرت خضر اظهار می کند
، حقیقتی است که کارهایی را که او انجام داده از آن سرچشمه می گیرد .
همچنین آیه ای که به درستی و راستی در کیل و وزن دستور می دهد ، تاویلش
حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان بر آن تکیه دارد و تحقق دهنده آن
است و از آن نشات می گیرد و مال و مرجعش بدان است .
بنابراین ، تاویل هر چیزی ، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه آن است .
این معنا در باره قران مجید نیز جاری است ؛ زیرا این کتاب مقدس از حقیقت و
معنویتی سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسمانیت و لفظ و عبارت ، آزاد و
از مرحله حس بالاتر است . ( قران در اسلام ص۳۵و۳۸ )
» تاویل قرآن :
تاویل قران یعنی :
حقیقت بلند مرتبه قران که مافوق فهم بشر است و در کتاب مکنون ، محفوظ و
مصون است ( واقعه : آیه ۷۷و۸۰) و اصل و مال و مرجع این کتاب شریف است . در
آیه ای می خوانیم : // کتاب احکمت آیاته ثمّ فصّلت من لدن حکیم خبیر //
(هود : ۱) این کتابی است که آیاتش استحکام یافته ، سپس تشریح شده و از نزد
خداوند حکیم و آگاه ( نازل گردیده ) است .
علامه طباطبائی ره ذیل این آیه شریفه می نویسد :
منظور از احکام آیات ، ربط آیات جدا شده از یکدیگر بهم و ارجاع آیات به
اولش می باشد ، به گونه ای که باز گشت همه به امر واحد بسیطی است که دارای
اجزا و ابعاض نمی باشد .
سپس می نویسد :
این آیات می خواهد بفرماید
که قران کریم در نزد خدای تعالی ، مرتبه ای بالاتر از سطح افکار بشری
داشته و خدای تعالی برای اینکه ما انسانهای عادی آنرا بفهمیم ، به مرتبه ای
پایین آورده که قابل فهم و تفقّه بشر عادی باشد .
در آیه ۷ سوره آل
عمران ، علم به تاویل قران ، مختص خدا شمرده شده است . ولی در آیاتی دیگر ،
مثل آیه ۸۰ سوره واقعه ، // مطهّرون // را مس کننده و دریابنده حقیقت قران
معرفی می کند و مطهّرون هم مطابق آیه تطهیر عبارتند از : پیامبر ص و اهل
بیت او ع . بنابراین ، علاوه بر خداوند ، پیامبر ص و اهل بیت ع نیز عالم به
تاویل هستند ، اما خداوند بالذات و بطور استقلالی و پیامبر ص و اهل بیت
بخواست خدا ، همانگونه که علم غیب که استقلالاً منحصر بخداوند است ، ولی به
اذن او ، پیامبر ص و اهل بیت ع نیز علم به غیب دارند .
علم ریاضی تحریف ودستکاری نشدن قرآن را ثابت می کند
علم ریاضی تحریف ودستکاری نشدن قرآن را ثابت می
کند
حتما میدانید قرآن 6236 آیه دارد که در 114
سوره جمع آوری شدهاند
و این را هم می دانید که اگر
اعداد 1 تا 114 (عدد سورههای قرآن) را با هم جمع کنید عدد 6555 بدست میآورید
حالا اگر شماره هر سوره را با تعداد آیات همان
سوره بصورت زیر جمع کنید مشاهده خواهید کرد که تعداد زوجها 57 عدد و فردها نیز به
همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد:
زوج 8 = 7 + 1 سوره حمد
زوج 270 = 268 + 2 بقره
فرد 203 = 200 + 3 آل عمران
زوج 180 = 176 + 4 نساء
فرد 125 = 120 + 5 انعام
زوج 118 = 5 + 113 سوره فلق
زوج 120 = 6 + 114سوره ناس
و……………….
اما معجزه اینست که اگر حاصل جمعهای زوج را با
هم جمع کنیم 6236 بدست میآید که مساوی است با تعداد کل آیههای قرآن. اما معجزه
دیگر اینست که اگر حاصل جمعهای فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میآید که مساوی
است با حاصل جمع شماره سوره های قرآن.
یادتان باشد که این دو عدد را قبلا داشتیم:
جمع آیهها : 6236
جمع سورهها: 6555
توجه کنید که اگر در طول تاریخ جای سورهها حتی
جای یک سوره با هم عوض میشد، دیگر چنین روابطی وجود نمیداشت. یا اگر آیهای را
از سورهای به سوره دیگر میبردند باز این نظم ریاضی نمیبود.
این نشاندهنده اینست
که ترتیب سورهها و آیات قرآن به همین ترتیب درست است، و کسی اگر آنرا عوض کند این
نظم معجزه آسای ریاضی را بهم میزند