هفت ویژگی انسانهای خوشبین
وقتی که بحث خوش بینی و بدبینی پیش میآید، افکار عمومی و علم مدتهاست که
به نفع خوشبینها رای دادهاند. هر چه باشد، خوشبینها به جنبۀ روشن چیزها
نگاه میکنند و معتقدند که خوبی در نهایت بر همۀ بدیهای جهان چیره خواهد
شد.
به گزارش فرادید به نقل از Prevention، در سال 2009، مطالعه بر روی بیش از 100000 زن بالای 50 سال آمریکایی نشان داد که خوشبینها بیشتر عمر میکنند.
در سال 2013، تحقیقی انجام شد که نتایج آن عکس این موضوع را نشان
میداد: بدبینها بیشتر عمر میکنند، چونکه محتاطتر هستند و ریسکهای
احمقانهای که خوشبینهای سر به هوا و دنبال سرخوش دنبالش هستند را انجام
نمیدهند.
این نتایج سردرگم کننده است؟ حق دارید. در نتیجه، در همان سال
موسسه ملی سلامت آمریکا به نوعی در بحث اینکه چه کسی بیشتر عمر میکند، حکم
داد و میانهروی پیشه کرد و گفت که “بقا و سلامتی ما نیازمند توازن میان
خوش بینی و بدبینی است”.
ضمن عرض خسته نباشید به این موسسه، چیزی که مسلم است این است که
خوش بینها بیشتر از زندگی لذت میبرند. در زیر با ویژگیهای مثبت خوشبینها
آشنا میشوید.
استقامتشان بیشتر است
خوشبینها زودتر از بدبینها از عوارض تجربیات دردناک خود خلاص
میشوند. آنها به پایداری ادامه میدهند، به این خاطر که انتظار دارند
اوضاع در نهایت درست شود.
کمتر احتمال دارد جا بزنند
رویکرد امیدوارانۀ خوشبینها به آنها در مواجهه با دشواری کمک
میکند و میدانند که در نهایت اوضاع رو به راه خواهد شد. آنها همچنین
تطبیقپذیر هستند و وقتی که بفهمند مسیری که در پیش گرفتهاند به درد
نمیخورد، سراغ راه دیگری میروند.
بیشتر احتمال دارد که ورزش کنند
خوشبینها بیشتر به انجام کارهایی که به سلامت کمک میکند، میل
نشان میدهند. البته این موضوع را با قطعیت نمیتوان عنوان کرد، چرا که
معلوم نیست خوشبینها به خاطر ورزش کردن است که خوش بین هستند، یا به خاطر
خوش بین بودن است که ورزش میکنند.
زودتر میبخشند
شواهدی وجود دارد که خوش بینها بخشندهتر هستند. آنها به جای
اینکه ماجرا را شخصی کنند، به دیگر عوامل احتمالی رفتاری که به آنها آسیب
زده فکر میکنند و با طرفشان با همدردی بیشتری برخورد میکنند.
کمتر وسواس دارند
خوش بینها کمتر بر الگوی فکری غیرمولد متمرکز میشوند و کمتر
خود را درگیر جنبۀ منفی امور میکنند. یک تحقیق در این زمینه نشان داده که
خوشبینها “انتظارات مثبتی” دارند که میتواند به سلامت احساسی آنها کمک
کند.
کمتر استرس دارند
تحقیقات نشان داده که خوش بینها کمتر هرمون کورتیسول که عامل استرس است را ترشح میکنند که بخشی از آن را مدیون خوشبینیشان هستند.
راحتتر میخوابند
نگرانی نداشتن باعث میشود که خوشبینها شبها بیدار نمانند و
از سندرمی به نام “مغز میمونی” رنج ببرند و تا صبح در تخت غلت نمیزنند. به
همین خاطر عجیب نیست که نمرۀ خوش بینی افراد دچار بیخوابی از کسانی که هر
شب به طور معمول 7 تا 8 ساعت میخوابند، کمتر است.
مانع درخودماندگي فرزندتان شويد
تنهايي کودک و انزواي وي را ناديده نگيريد و سکوت طولاني مدت وي را
بشکنيد و اجازه ندهيد به فکر فرو رود و دچار درخودماندگي شود اين کودکان در
صورت عدم رسيدگي و توجه والدين در آيينده دچار مشکلات اضطرابي زيادي
خواهند شد
«فريبا احمدي»، اظهار کرد: در برخي موارد با کودکاني
مواجه ميشويم که در خانه بهراحتي حرف ميزنند اما در ساير شرايط کاملاً
ساکت ميشوند. اين در حالي است که محققان معتقدند اختلال سکوتهاي طولاني
معمولاً پيش از سنين پنج سالگي آغاز ميشود اما متأسفانه گاهي تا زمان
مدرسه رفتن تشخيص داده نميشود.
اين روانشناس ادامه داد: شيوع اين نوع
سکوت در بچههاي دو زبانه سه برابر بيش از ساير کودکان است که ميتواند به
علت بيشتر بودن ميزان استرس در زندگي آنها باشد. در واقع اين وضعيت
ميتواند موجب اختلالات جدي در ارتباطات کودک شده، همچنين در يادگيري او
نيز مشکلاتي ايجاد کند. علاوهبر اين سکوت اضطرابي ميتواند همراه با ديگر
اختلالات مربوط به اضطراب و يا همراه با اوتيسم بروز کند.
وي تصريح کرد:
اختلال مذکور نوعي ترس يا فوبياي حرف زدن است که در آن کودک موقع حرف زدن
به يک نقطه خيره شده و عضلاتش سفت ميشود. با اين حال نشانههاي ظاهرياش
کاملاً با خجالتي بودن متفاوت است و کودک ترجيح ميدهد سکوت اختيار کرده و
تا زماني که اجباري در کار نباشد سخني نگويد و به سخن ديگران نيز
عکسالعملي نشان ندهد.
احمدي خاطرنشان کرد: درمان اين نوع از سکوت با
تغيير در محيط زندگي کودک امکانپذير است. از اينرو مشاوران بايد اين
کودکان را در مراحل جداگانه در معرض محيطهاي جديد قرار دهند و در هر مرحله
سطح شلوغي و استرس محيط را افزايش دهند. در همان حال نيز کودک را از علائم
اضطراب و راههاي مواجه شدن با آن آموزش دهند.
اين روانشناس تصريح کرد:
کليد موفقيت در مواجهه با اين افراد وجود يک مربي مورد اعتماد براي کودکان
است که با اين اختلال و نحوه درمان آن آشنايي کامل داشته باشد.
اضطراب
يک احساس ناخوشايند و مبهم هراس همراه با منشايي شناخته يا ناشناخته است
که با فقدان اطمينان، درماندگي و برانگيختگي فيزيولوژيک در برابر موقعيتي
که استرسزاست اتفاق ميافتد. از همينرو در صورت بروز به رشد طبيعي کودک
آسيب وارد کرده و منتج به شکلگيري اختلال ميشود. از اينرو درمان آن بايد
به شکل جدي از جانب والدين پيگيري شود.