جملات و متن های زیبا در مورد حسرت بر دل
نگران نباش
من میدانم چگونه
با حسرت نبودنت تا کنم
فقط برایم بنویس
هنوز میخندی
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام
بی انصاف چانه نزن
حسرت هایم به قیمت عمرم تمام شده
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
من به تنهایی یک چلچله در کنج قفس
بند ، بندم همه در حسرت یک پرواز است
من به پرواز نمی اندیشم، به تو می اندیشم
که زیباتر از اندیشه یک پرواز است
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
چه فصل غم انگیزی …
دنبال یک اتاق خالی
که موزیک گوش کنیم
و چایی بخوریم
و حسرت
همین
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
امشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود
همه در دفتر من حسرت دیدار تو بود
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
پرسید میخوری یا میبری
من گرسنه جواب دادم میخورم
چه می دانستم حسرت ها را میخورند و لذت ها را میبرند
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
عشق یعنى شب نخفتن تاسحر
عشق یعنى سجده ها با چشم تر
عشق یعنى سربه دار آویختن
عشق یعنى اشک حسرت ریختن
عشق یعنى سوختن یاساختن
عشق یعنى زندگى را باختن
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
همه در حسرت یک پروازند من به پرواز نمی اندیشم
به تو می اندیشم که تو زیبا تر از اندیشه هر پروازی
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
یکی در آرزوی دیدن توست
یکی در حسرت بوسیدن توست
ولی من ساده و بی ادعایم
تمام هستیم خندیدن توست
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
زندگی یعنی نخواسته به دنیا آمدن مخفیانه گریستن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمی پذیرد سوختن
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
هیچ وقت حسرت سه چیز رو نخور!
تیپ ؛ قیافه ؛ شخصیت
ما که داریم به کجا رسیدیم
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
دیر امدی باران تمام وجودم
در حسرت نداشتنت خشکید
دیر امدی
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
خدایا
کودکیم را گرفتی به من جوانی دادی
عقلم را گرفتی به من عشق دادی
عشقم را گرفتی به من تنهایی دادی
خنده هایم را گرفتی به من غم دادی
آرزوهایم راگرفتی حسرت را به من دادی
خدایا برگرد
من هنوز نفس میکشم یادت رفت نفسم را بگیری
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
روزها به سرعت میگذرند و من همچنان در حسرت دیدار تو هستم
کاش میشد روزها را متوقف کرد
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
در حسرت یک ناله ی مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد
در حسرت یک عشق صمیمانه بمردیم
ویران شود این دل که معشوق ندارد
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
دلم بهانه میکند طلوع دیدن تو را
تا به کجا دلم کشد حسرت دیدار تو را
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
حسرت یعنی تو
یعنی با اینکه کنارم هستی داشتنت را ارزو میکنم
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم
تا بیاید و پاسخ دهد چرا چرا تنهایم گذاشت
در حسرت پرسیدن این سوال هم ماندم
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
مردم از حسرت آهو روشان و رمشان
من ندانم به چه تدبیر به دام ٱرمشان
نیک رویان جهان را چو سرشتند ز گل
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
پیش از آنکه باخبر شوى
لحظه ى عزیمت تو ناگزیر مى شود
آه اى دریغ و حسرت همیشگى
ناگهان چقدر زود دیر مى شود
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
آه را بگویید رهایم کند
حسرت هایم را خورده ام
تصمیم هایم را هم گرفته ام
در روزهایی که او نیست و میدانم که باز نمی گردد میخواهم بمیرم
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
گناهش گردن خودت
اما آن روز روزه بودم که حسرت بودنت را خوردم
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
ای عشق پس از تو نان من آجر نیست
بی تو دلم از دریغ و حسرت پر نیست
تو قسمت من نه مال مردم بودی
قربان دلم که مال مردم خور نیست
««««« جملات و متن های زیبا در مورد حسرت »»»»»
سالهاست کنار همیم
یادت هست؟
گاهی زندگی را از چهارچوب نگاه تو می دیدم
چه زیبا بود دنیای پیش چشمانت
روزگارانی داشتیم
زیبا، شیرین و گاهی هم تلخ
حسرت هیچ کدام را نمی خورم
جز آن شب بارانی
که حسابش از کل زندگیمان جداست
چرا رفتی؟
خدایا………..
خدايا فقط تو را مي خواهم…..باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم…اون نمي دونه که با دل من چه کرده…نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود …آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد….خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم….او رفته و در باورم نيست نبودنش…
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد
مرا به بازي گرفت يا شايد….نمي دانم…..دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم….حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه