قسمتی از معجزات و کرامات امام زمان (عج)
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: «هیچ
معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم
(عجل الله تعالی فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد».
چه معجزات و کراماتی از امام زمان علیه السلام صادر شده است؟
معجزات و کرامات بسیاری از آن امام عزیز
صادر شده است که ذکر آنها نیاز به یک کتاب جداگانه دارد. ولی در اینجا به
چند نمونه آنها اشاره میکنیم:
۱٫
مردی از اهالی عراق، مالی را برای امام زمان (علیه السلام) فرستاد، حضرت
مال را برگرداند و پیغام داد که حق پسرعموهایت را که چهارصد درهم است، از
آن خارج کن. مزرعهای در دست او بود که پسرعموهایش در آن مزرعه شریک بودند،
ولی حق آنها را نمیپرداخت. چون حساب کرد، دید که طلب آنها همان چهارصد
درم میشود. پس از پرداختن آن، باقیمانده را نزد حضرت فرستاد و قبول شد.»
۲٫ ابن شادان میگوید: چهارصد و هشتاد
درهم سهم امام نزد من جمع شده بود، من نمیخواستم از پانصد درهم کمتر باشد،
لذا بیست درهم از مال خودم برداشته، به آن اضافه نموده و برای اسدی (وکیل
حضرت) فرستادم، اما ننوشتم که مقداری از اینها هم از من است. جواب آمد:
پانصددرهمی که بیست درهم آن از خودت بود رسید.
3٫ دانشمند فاضل، شمسالدین محمدبنقارون
نقل میکند که مردی به نام «نجم» ملقب به «اسود» در دهکده معروف به «دقوسا»
واقع در کنار فرات زندگی میکرد. وی مردی خیرخواه و نیکوکار بود و زنی به
نام فاطمه داشت، او نیز زن صالح و باتقوایی بود و دو فرزند داشت.
از اتفاق، زن و شوهر، هر دو نابینا شدند،
سخت ناتوان گشتند، این حادثه در سال ۷۱۲ اتفاق افتاد، زن و مرد مدت زیادی
را بدینگونه گذراندند، تا اینکه یکی از شبها زن حس کرد دستی روی صورتش
کشیده شد و گویندهای به او گفت: «خداوند نابینایی تو را برطرف ساخت. برخیز
و برو نزد شوهرت ابوعلی و در خدمتگزاری او کوتاهی مکن.» زن نیز چشم خویش
را باز کرد و دید خانه پر از نور است، فهمید که ایشان قائم آل محمد (صلی
الله علیه و آله) بوده است.
ابن شادان میگوید: چهارصد و هشتاد
درهم سهم امام نزد من جمع شده بود، من نمیخواستم از پانصد درهم کمتر باشد،
لذا بیست درهم از مال خودم برداشته، به آن اضافه نموده و برای اسدی (وکیل
حضرت) فرستادم، اما ننوشتم که مقداری از اینها هم از من است. جواب آمد:
پانصددرهمی که بیست درهم آن از خودت بود رسید.
نحوه ملاقات با امام زمان (عج)
اصل اعتقاد به وجود مقدس امام زمان(عج الله فرجه) و پذیرش امامت آن
حضرت، امری ضروری و بدیهی مذهب شیعه به شمار می رود. دلایل عقلی، قرآنی و
روایی این اعتقاد تاکنون به خوبی تبیین شده است. عقیده مهدویت یک امر غیر
قابل انکار و تردید است. ولی در سال های اخیر توجه اقشار مختلف جامعه
مخصوصاً جوانان، به موضوع مهدویت و انتظار، موجب رونق بازار کتاب ها و
مقالات مرتبط به این موضوع شده است. این پدیده اگرچه در جای خود حائز اهمیت
است، ولی نگرانی هایی را هم در پی دارد. یکی از مسائلی که در این میان
قابل توجه است و نگرانی هایی را هم در پی داشته است، پرداختن به موضوع
تشرفات و ملاقات با امام زمان(عج الله فرجه) است.
معنای ارتباط و ملاقات و انواع آن
واژه ارتباط به معنی پیوند و اتصال و هم بستگی است که برای ایجاد پیوند دو طرفه و دو جانبه به کار می رود.
کلمه ملاقات به معنای نوعی گفتگو و شناخت است که اصطلاح ارتباط و ملاقات
با امام زمان(عج الله فرجه) در عرف، به معنای درک حضور، گفتگو و شرفیابی
است که حالت های مختلفی می تواند داشته باشد.
ارتباط و ملاقات با حضرت در دو دوره غیبت، متفاوت بوده ولی امکان برقرار کردن ارتباط در هر دو دوره نیز بوده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: برای قائم دو غیبت است: یکی از آن
دو کوتاه است و دیگری دراز. در غیبت نخستین، کسی جز ویژگان شیعه اش به جای
او آگاه نیست. و در جای دیگری، کسی جز غلامان ویژه به جایش آگاه نمی
شود.(۱)
نحوه ملاقات در دوران غیبت صغری و غیبت کبری
از یکی از اهالی مداین روایت شده که گفته است: با رفیقی به حج رفته
بودم. به موقف که رسیدیم جوانی نشسته، شلواری در بر و عبایی بر دوش با کفش
های زرد در پا بود. شلوار و عبا صد و پنجاه دینار می ارزید و اثری از سفر
بر او نبود. گدایی بر ما نزدیک شد که ما او را راندیم. آنگاه به آن جوان
نزدیک شد و گدایی کرد. و او چیزی از زمین برداشت و به او داد، گدا برایش
دعا کرد و در دعایش آنچه توانست گفت و بسیار گفت. آنگاه جوان از جا برخاست و
از ما نهان شد. ما به آن گدا نزدیک شده، گفتیم: وای بر تو چه چیزی به تو
داد؟ سنگریزه ای زرین دندانه دار نشانمان داد که بیست مثقالی می شد. من به
رفیقم گفتم: سرورمان نزد ما بود و ما ندانستیم. سپس به جستجویش رفتیم و همه
جای عرفات را گشتیم و نتوانستیم ایشان را بیابیم. آنگاه از کسانی از اهل
مکه و مدینه که گرد او بودند، پرسیدیم، گفتند جوانی علوی است که هر سال
پیاده حج می کند.(۲)
حضرت مهدی(عج الله فرجه) در آخرین توقیعی که خطاب به چهارمین نایب خاص خود، علی ابن محمد سمری صادر می کنند، می فرمایند:
«ای علی سمری خداوند پاداش تو و برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند، تو
تا شش روز دیگر می میری، پس کارت را سامان ده و به کسی به عنوان جانشین پس
از خود، وصیت مکن که دیگر غیبت تامه واقع شده است. دیگر ظهوری نیست مگر به
اذن خداوند متعال و آن پس از مدتی دراز و بعد از آن که دل ها سخت شد و زمین
از ستم پر شد، به وقوع خواهد پیوست. به زودی از شیعیانم، کسانی خواهند آمد
که ادعای دیدار مرا می کنند، آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه
آسمانی ادعای دیدار مرا کرد، دروغگو و مفتری است.»(۳)
البته شایان ذکر است که نفی رۆیت، در دوران غیبت، در توقیع ناحیه مقدسه
نشده است، آنچه نفی شده و مدعی آن مفتری و کذاب معرفی شده، ادعای رۆیت و
مشاهده به معنای ارتباط عادی و مکرر است، بنابراین اگر در موارد نادر و
خارق العاده، دیدار و تشرفی توسط صالحان و اولیاء، امثال علامه بحرالعلوم،
علی ابن مهزیار که شخصاً خدمت حضرت می رسیدند، صورت بگیرد، قابل انکار
نخواهد بود.
عالمان شیعه وقوع ملاقات با امام زمان(عج الله فرجه) در عصر غیبت کبری
را پذیرفته اند. بنا بر ظاهر اخبار و روایات، امام زمان(عج الله فرجه) در
عصر غیبت، همانند زمان حضور، به طور طبیعی و با جسم عنصری زندگی می کنند و
موجودی نامرئی با بدن مثالی نمی باشند.
در روایاتی از نایب دوم امام عصر(عج الله) آمده است: که او سوگند می
خورد که حضرت هر ساله در موسم حج شرکت می کنند و با مردم دیدار دارند. امام
در این مراسم، حاجیان را می بینند و می شناسند، و مردم هم امام را می
بینند ولی ایشان را نمی شناسند. یعنی حتی هنگام مواجهه و گفتگو با حضرت نیز
متوجه نیستند که در محضر امام قرار دارند.(۴)
بر این اساس می توان گفت، حضرت در زمان غیبت، به طور عادی و طبیعی زندگی
می کنند و ناشناس بودن ایشان دلیل بر نامرئی بودنشان نمی باشد. اما اینکه
در چنین شرایطی کسی بتواند حضرت را ملاقات نماید، واقعاً جزء دسته خواص و
مقربان قرار می گیرد.
از توقیع شریف برمی آید که در عصر غیبت کبری، باب نیابت و ارتباط به
گونه ای که در مورد نایبان خاص آن حضرت و در دوران غیبت صغری وجود داشت،
بسته شده و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که با آن حضرت در ارتباط بوده و هر
زمان اراده کند می تواند با ایشان ملاقات کند یا به طور خاص از جانب ایشان
نیابت یافته که اموری را به انجام برساند یا دستورهایی را به مردم ابلاغ
کند جز افرادی خاص از شیعیان که با حضرت حشر و نشر دارند.