چرا شیعیان بعضی از روایات صحیح بخاری را که با عقیده آنها سازگاری دارد قبول میکنند و بعضی دیگر را به جهت همخوان نبودن رد میکنند؟
چرا
شیعه بعضی از روایات صحیح بخاری را قبول میکند و بعضی دیگر را رد میکند؟
آیا شیعه، بخاری را به عنوان راوی مسلمان قبول دارد؟ چرا شیعه فقط روایاتی
که با عقیده خود سازگاری دارد قبول میپذیرد و در عین حال بعضی دیگری که
با عقیده شیعه همخوانی ندارد رد میکند آن هم از یک راوی؟
پاسخ اجمالی
یکی از جوامع حدیثی مسلمانان؛ «الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول
الله صلى الله علیه و سلم و سننه و أیامه» معروف به «صحیح بخاری»، از اهل
سنت میباشد.
به رغم دفاع بخاری از صحّت روایات کتاب خود و نیز تأکید بسیاری از عالمان
اهل سنّت بر «اصح بودن» صحیح بخاری پس از قرآن، نقدهای قابل توجّهی از سوی
برخی از علمای اهل سنت و عالمان شیعه بر این کتاب شده است؛ مانند زیاد بودن
نقل به معنا در این کتاب و ضعف رجالی و محتوایی.
شیعیان برای پذیرش و یا ردّ یک روایت برای خود اصول و معیارهایی عقلی و
نقلی دارند، و برای شیعه در این اصول و معیارها؛ «شیعه» و یا «اهل سنت»
بودن یک راوی به تنهایی علت برای قبولی و یا ردّ روایت نیست. لذا علمای
رجال و حدیث شیعه؛ تمام کتابها -حتی کتابهای اربعه(چهارگانه) شیعه- را در
معرض تحلیل و بررسی قرار داده و به هیچکدام از این منابع، نام صحیح اطلاق
نکردهاند. کتاب بخاری نیز استثنائی از این موضوع نیست. به علاوه؛ روایات
بسیاری از این کتاب در تألیفات قدیم و متأخر شیعی نقل شده و مورد پذیرش
قرار گرفته است.
پاسخ تفصیلی
شناخت و معرّفی «جوامع حدیثی»[1]
شیعه و اهل سنت به عنوان شاخهای از تاریخ حدیث، در عموم کتابها و آثاری
که به بازشناسی علوم حدیث پرداختهاند، به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر
دنبال شده است. یکی از این جوامع حدیثی مسلمانان از اهل سنت؛ «الجامع
المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلى الله علیه و سلم و سننه و
أیامه» معروف به «صحیح بخاری» میباشد. در اینجا نگاهی کوتاه به
زندگینامه بخاری و کتاب حدیثی او خواهیم داشت تا روشن شود که اگر
دانشمندان شیعه روایاتی از صحیح بخاری را نمیپذیرند، با استناد به دلایل
حدیثشناسی است و صِرف مسلمان بودن یک نویسنده، دلیل بر پذیرفتن تمام عقاید
و نوشتههای او نخواهد بود.
معرفی محمد بن اسماعیل بخاری
ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری در سال 194ق در بخارا به دنیا آمد.[2]
او بخشی از تحصیلات خود را در وطن خود دنبال کرد، و برای تکمیل معلومات و
استفاده از مشایخ حدیث به شهرهای مشهور در خراسان، عراق، حجاز و شام مسافرت
نمود.[3] او به بغداد نیز بسیار سفر کرد و به جهت داشتن حفظ احادیث زیاد و تبحّر در زمینه حدیثشناسی مورد تکریم عالمان عصر خود قرار گرفت.[4] او از علمای مشهوری؛ مانند مکّی بن ابراهیم بلخی، عبدان بن عثمان مروزی، عبید الله بن موسى عبسی، أبو عاصم الشیبانی،[5] اسحاق بن راهویه[6] و احمد بن حنبل[7] حدیث آموخت. سرانجام بخاری در سال 256ق[8] در «خرتنگ» یکی از روستاهای سمرقند وفات یافت.[9]
انگیزه بخاری از نوشتن کتاب «صحیح»
بخاری خود درباره انگیزهی فراهم آوردن صحیح گفته است: «روزی نزد استاد
خود اسحاق بن راهویه بودیم که گفت: چه میشد اگر کتاب مختصری درباره سنت
نبی فراهم میکردید! این امر در دلم نشست و شروع به گردآوری جامع روایی
صحیحی نمودم و صحیح خود را از میان ششصد هزار روایت گرد آوردم».[10]
او میگفت: «من یکصد هزار حدیث صحیح و دویست هزار حدیث غیر صحیح را در حفظ دارم»،[11] و این امر نشانگر کثرت روایات و نیز ضعیف و جعلی بودن بسیاری دیگر از روایات در عصر بخاری است.[12]
بخاری بر اساس شرایطی روایات خود را انتخاب کرد که عبارتاند از: اتصال
سند تا طبقه صحابه، عدالت و ضابط بودن راویان. او گرچه بر این شرایط تصریح
نکرده، اما این شرایط از شیوه او در کتاب قابل برداشت است.[13]
جایگاه کتاب صحیح بخاری نزد اهل سنت
صحیح بخاری در میان عالمان اهل سنت از جایگاه بس ممتازی برخوردار است، به
گونهای که آنرا تالی تلو قرآن و صحیحترین کتابها پس از کتاب خدا
دانستهاند.
شافعی گفته است: «نخستین کتابِ حدیث، صحیح بخاری و پس از آن صحیح مسلم است و این دو کتاب پس از قرآن صحیح ترین کتابها هستند».[14]
نووی مینویسد: «علما به یک صدا معتقدند که صحیحترین کتابها پس از قرآن
صحیح بخاری و صحیح مسلم است و امّت همگی این دو کتاب را پذیرفتهاند. و
کتاب بخاری در مقایسه با صحیح مسلم صحیحتر و فایدهاش بیشتر است».[15]
از این عبارتها که از زبان مشهورترین عالمان و محدّثان اهل سنت ارائه شده
میتوان برداشت کرد که همگان صحیح بخاری را پس از قرآن معتبرترین کتاب
میشناسند و از صحیح مسلم در مرتبهی سوم یاد میکنند.[16]
البته عواملی وجود دارد که صحیح بخاری از جایگاهی بلند نزد عالمان اهل سنت
برخوردار است؛ عواملی مانند شخصیت مؤلف، قدمت کتاب، دقّت و احتیاط در
نگارش.[17]
صحیح بخاری و نقدها
به رغم دفاع بخاری از صحّت روایات کتاب خود و نیز تأکید بسیاری از عالمان
اهل سنّت بر اصح بودن صحیح بخاری پس از قرآن، نقدهای قابل توجّهی از سوی
برخی از علمای اهل سنت و عالمان شیعه بر این کتاب شده است، که به بیان چند
نمونه بسنده میشود.
1. تکمیل نشدن کتاب در زمان حیات مؤلف: ابو الولید باجی در مقدمه کتاب خود
«فی أسماء رجال البخاری» مینویسد: «ابو اسحاق ابراهیم بن احمد مستملی
گفته است: من کتاب بخاری را از نسخهی اصلی آن که نزد محمد بن یوسف فربری
بود استنساخ کردم و به مطالبی بر خوردم که تمام نشده و صفحات سفید داشت، از
جمله اسامی روات که فاقد شرح حال بود، یا احادیثی که وضعیت آنها مشخص
نبود».[18]
2. زیاد بودن نقل به معنا در این کتاب: گرچه نقل به معنا با رعایت تمام
ضوابط از سوی پیشوایان دینی مجاز شمرده شده، اما این به معنای برتری
روایاتی که حاوی نقل به معناست بر روایاتی که در آنها نصّ عبارات معصوم
آمده، نیست؛ زیرا چه بسا در نقل به معنا بخشهایی از قرائن لفظی از بین
رفته، یا اساساً به خاطر سوء فهم راوی به صورت ناصواب نقل گردد. از این جهت
نقل به معنا یک کاستی محسوب میگردد.[19]
آنچه دربارهی بخاری گفته شده نشانگر این مدّعا است که او روایات را بدون
استناد به مکتوبات و تنها با تکیه بر حافظهی خود مینگاشته و از شیوهی
نقل به معنا استفاده میکرده است.[20]
خطیب بغدادی در اینباره از خود بخاری چنین نقل کرده است: «بسا روایتی را
در بصره میشنیدم و در شام آنرا مینگاشتم و بسا روایتی که در شام
میشنیدم، در بصره مینگاشتم! به او گفته شد: آیا به طور کامل مینگاری؟ او
در پاسخ سکوت کرد».[21]
و محمد بن ازهر سجستانی میگوید: «من در مجلس درس سلیمان بن حرب حضور
مییافتم و بخاری با ما بود او میشنید، اما نمینوشت. به برخی از حاضران
گفته شد که: چرا بخاری نمینویسد؟ او در پاسخ گفت: وقتی به بخارا بازگردد
از روی حافظه خود خواهد نوشت».[22]
سکوت بخاری بدین معنا است که او خود پذیرفته است به رغم برخورداری از
حافظهی قوی قادر به انعکاس تمام الفاظ روایاتی که میشنید، نبوده و
احیاناً بخشهایی از آنرا به صورت نقل به معنا مینگاشته است. چنین
شیوهای که طبعاً از اتقان کار میکاهد، حتی برای همراهان بخاری نیز قابل
پذیرش نبود.
3. برخورداری از ضعفهای سندی: با آنکه دربارهی روایاتی که بخاری در
صحیح آورده گفته شده است: «کلّ من روی عنه البخاری فقد جاوز القنطرة؛[23]
هرکس که بخاری از او نقل کرده باشد از پل [جرح و تعدیل رجالیان] گذشته
است»، اما واقعیت نشان میدهد که او از افراد فاسق و فاجر، خارجی و ناصبی، و
دین به دنیا فروخته؛ همچون عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ابوسفیان، معاویه،
مغیرة بن شعبة و … روایات فراوانی نقل کرده است. اما از افراد صادق و
سرچشمهی معارف اسلامی و معلّمان فرهنگ غنی اسلام و حدیث، یا اصلاً نقل
نکرده و یا اگر هم نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز و کم است.[24]
یکی از انتقادات اصلی شیعه به صحیح بخاری این است که؛ نقل روایت از طریق امامان شیعه و فرزندان آنان بسیار اندک است.
با آنکه او دست کم با دو تن از ائمه شیعه، امام هادی و امام حسن
عسکری(ع)، معاصر بوده است، تنها احادیث معدودی از امیرالمؤمنین علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام باقر(ع) روایت کرده است.
در مقابل، روایاتی از خوارج و نواصب از قبیل عکرمه و عمران بن حطان، که
حتی بسیاری از محدثان اهل سنت آنان را جرح و تضعیف کردهاند، در اسناد
احادیث بخاری آمدهاند.
گذشته از عالمان شیعی، صحیح بخاری از جهت ذکر راویان ضعیف، از سوی بزرگان
اهل سنت نیز مورد انتقاد قرار گرفته است، که به ذکر دو نمونه بسنده میشود.
ابن حجر عسقلانی میگوید: «حفاظ در یکصد و ده حدیث بخاری تشکیک کرده و
آنها را فاقد صحّت میدانند و هشتاد تن از چهارصد راویانی که منحصراً در
صحیح بخاری آمده تضعیف شدهاند».[25]
ابن صلاح میگوید: «بخاری به کسانی؛ همچون عکرمه، موسی بن عباس، اسماعیل
بن أبی اویس، عاصم بن علی، عمرو بن مرزوق، و دیگران احتجاج کرده که دیگران
پیش از او آنان را جرح کردهاند».[26]
4. برخورداری از ضعف محتوایی: گذشته از اشکالهای پیش گفته، مهمترین نقدی
که بر صحیح بخاری وارد است، نقل روایاتی است که از هر جهت با فرهنگ و
آموزههای قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) حتی از دیدگاه برخی از
صاحب نظران اهل سنت مخالف است. بدون تردید اگر مدّعی باشیم که صحیح بخاری
در شکل دهی شماری از اندیشههای نادرست کلامی و فقهی و دور ساختن امّت
اسلامی از فرهنگ ناب اسلامی و قرآنی به عنوان مهمترین منبع روایی، بیشترین
نقش را داشته است، سخنی از روی گزاف نخواهد بود.[27]
به عنوان نمونه؛ صحیح بخاری در بُعد توحید، از خدایی یاد میکند که دارای
جسم، اعضا و جوارح و قابل رؤیت است و مانند موجودات عادی، محلّ اعراض و
صفات قابل زوال است.[28]
معیار شیعه در پذیرش و یا نپذیرفتن روایات
شیعیان برای پذیرش و یا ردّ یک روایت برای خود اصول و معیارهایی عقلی و نقلی دارند،[29]
و برای شیعه در این اصول و معیارها؛ شیعه و یا اهل سنت بودن یک راوی به
تنهایی علت برای قبولی و یا ردّ روایت نیست. باید انصاف داد و دانست که از
نگاه رجالیان اهل سنّت نه تنها تشیّع بلکه حتی میل به تشیع و ولایت اهل
بیت(ع) به عنوان قدح جدّی راوی قلمداد شده و روایت او غیر قابل استناد است؛
اما در شیعه اینگونه نیست، رجالیان شیعه روایت اهل سنت را در صورتی که
دارای وثاقت باشد، در درجهای پس از صحت و حسن و به عنوان حدیث موثق قابل
استناد میدانند.[30]
علمای رجال و حدیث شیعه؛ تمام کتابها – حتی کتب اربعه شیعی –[31]
را در معرض تحلیل و بررسی قرار داده و به هیچکدام از این کتب، نام صحیح
اطلاق نکردهاند. کتاب بخاری نیز استثنائی از این موضوع نیست. به علاوه،
روایات بسیاری از این کتاب در تألیفات قدیم و متأخر شیعی نقل شده و با اصول
خویش پذیرفتهاند. با این وجود طبیعی است، در مقام بحث و گفتوگو، انسان
به منابعی استناد کند که برای خودش حجیت نداشته، اما برای طرف مقابل حجیت
دارد و این از مصادیق «جدال احسن» است. بنابراین، هیچ وقت مسیر شیعه بر
منفعتطلبی در اعتقادات نبوده و نیست، اگر روایتی را نمیپذیرد طبق دلایل
عقلی و نقلی نمیپذیرد.
تاریخچه مختصر مسجد حاجی عبدالرحمن
مسجد حاجی عبدالرحمن واقع پارک زرنگار کابل یکی از بزرگترین و عصری ترین
مساجد در افغانستان میباشد. تهداب عمارت این مسجد در اوایل سال ۲۰۰۱م
(۱۴۲۱ ه ق) توسط محترم حاجی عبدالرحمن گذاشته شد که بعداً بنام همین شخص
(حاجی عبدالرحمن) مسمی گردید. بنیاد مالی این مسجد از پول شخصی حاجی
عبدالرحمن پرداخته شده است. حاجی عبدالرحمن یک تجارت پیشه معروف در
افغانستان بود.
حاجی عبدالرحمن در سال ۱۹۱۹م (۱۳۳۷ ه ق) در قریه شیوه کی شهر کابل تولد
گردید و در۱۹ نوامبر سال ۲۰۰۲م (۱۴ رمضان ۱۴۲۳) در شهر پشاور پاکستان وفات
یافت و در قریه آبائی شان (شیوه کی) کابل به خاک سپرده شدند. روح شان شاد و
جنات فردوس مقام شان باد.
اعمار نمودن یک باب مسجد در کابل آخرین و دیرینه ترین آروزی مرحوم حاجی
عبدالرحمن بود که به مرحمت الله متعال ج این آرزو در سال ۲۰۰۱م (۱۴۲۱ ه ق)
پس از اتخاذ جواز آن در پارک زرنگار کابل برآورده شد. مسؤولیت اخذ جواز
ساختمانی مسجد از حکومت، به عهده حاجی سید عارف یکی از کارمندان سابقه دار
مرحوم حاجی عبدالرحمن بود.
الحمدلله دروازه مسجد چند هفته قبل از ماه رمضان سال ۲۰۱۲م (رمضان ۱۴۳۳ه
ق) به روی نمازگذاران بازگردید. محفل گشایش مسجد به روزه جمعه،۱۳ جولای
۲۰۱۲م (۲۳ شعبان ۱۴۳۳ ه ق) برگذار گردید. بعد از افتتاح مسجد، نماز جمعه
نخستین نماز بود که اداء گردید. به همین ترتیب اولین نماز عید با اشتراک
حدود ۱۵ الی ۲۰ هزار نمازگذار نیز اداء گردید اما از اینکه این مسجد گنجایش
۱۰۰۰۰ (ده هزار) تن نماز گذار را داشته و بنا بر حضور بیش از حد نماز
گذار در این وقت از پارک ها و باغچه های مسجد نیز برای ادای نماز استفاده
صورت گرفت.
طراحی ساختمانی:
طرح ساختمانی مسجد توسط مهندس ورزیده افغان محترم غلام فاروق که از کوهستان ولایت کاپیسا میباشد ریخته شده است.
طراحی مهندسی:
طرح مهندسی مسجد را ابتداء مهندس عبدالاحد وحید آغاز کرده بود که بعد از
یک مدت طویل قادر به تکمیل نمودن فقط ۱۰ الی ۱۵ فیصد کار آن گردیده
درنهایت بدون تکمیل نمودن نقشه راهی دبی گردیدند و این کار سبب شد تا کار
مسجد تقریباً دوسال به تعویق افتد. بناءً مسئولیت آن را مهندس غلام فاروق
به همکاری محمد شعیب رسول و مهندس محمد داؤود ایشان زی به عهده گرفتند و به
همکاری یکدیگر طرح مهندسی آن را تکمیل نمودند. به محض تکمیل شدن کار
طراحی، مسؤولیت طرح نهائی، آماده سازی نقشه و طرح قابل تطبیق آن را در
برنامه AutoCAD مهندس حفیظ الله هاشمی بدوش گرفت.
محمد شعیب رسول فرزند مرحوم حاجی عبدالرحمن مسؤولیت تنظیم و هماهنگی عمومی و
همه جانبه را در جریان پروژه به عهده داشته است. مدیریت پروژه به عهده
مهندس رحیم گل بوده که فعلاً مسؤول پیشبرد امور روز مره مسجد میباشد. مهندس
گل آقا حیدری مهندس ساحوی بوده است. محمد شریف شاهنواز نیز بطور خستگی
ناپذیر در این پروژه فعالیت کرده است. برای تمام آنانیکه در راستای تکمیل
نمودن این پروژه و مجلل سعی و تلاش نموده اند، از بارگاه خداوند متعال ج
اجر و پاداش بی کران تمنا داریم.
تالارهای مخصوص ادای نماز:
تالار اصلی مسجد در طبقه اول اعمار گردیده که اندازه آن تقریباً ۹۰۰ متر
مربع (۹٫۸۸۴ فوت) میباشد و با یک گنبد بزرگ نیم کره منحنی شکل تحت پوشش
قرار گرفته است. تالار نماز گذاری دومی در سطح زمین ساخته شده که مساحت آن
نیز ۹۰۰ متر مربع (۹٫۸۸۴ فوت) میباشد. تالار طبقه دوم اساساً برای طبقه
اناث ساخته شده که تخمیناً ۵۰۰ متر مربع (۵٫۳۸۰ فوت) مساحت دارد و با سه
گنبد پوشش داده شده است.
قندیلها:
در ساختمان داخلی مسجد به طور عموم ۲۰ قندیل “دست ساخته” بکار رفته است
که هر گنبد و محراب دارای یک قندیل میباشد. بزرگترین قندیل در تالار عمومی
نصب گردیده که ۳۳۰۰ کیلو وزن دارد و دارای دو دایره و یک قسمت کروی میباشد.
قطر دایره برزگ آن ۲۰ متر (۶۶ فوت) است و دایره کوچک آن ۷ متر (۲۳ فوت)
میباشد. دایره مرکزی قندیل دارای ۴۰۰ حباب بوده و ۳ متر (۹ فوت) قطر دارد.
گنبدها:
ساختمان مسجد مجموعاً دارای ۲۰ گنبد میباشد که تالار اصلی یا عمومی مسجد
را بزرگترین گنبد که دارای ۴۴ کلکین قوسی شکل میباشد پوشش داده است. این
گنبد دل انگیز توسط آیه های از قرآن کریم و خوشنویسی های قشنگ اسلامی مزیّن
شده است. قسمت بیرونی این گنبد را ۸۸ ستون به رنگ خرمائی مزین کرده است.
از جمع پنچ گنبد متوسط، سه گنبد آن در سقف تالار ویژه خواهران، یکی آن در
ورودی عمومی ساختمان مسجد و یکی دیگر آن بالای دروازه عمومی مسجد ساخته شده
است. این گنبد ها نیز با خوشنویسی های اسلامی در قسمت های داخلی شان مزین
گردیده است.
منارها:
مسجد حاجی عبدالرحمن دارای دو منار در قسمت های کناری خود میباشد که
هردو منار تقریباً ۶۲ متر (۲۰۴ فوت) ارتفاع دارد و هر منار دارای یک ذخیره
آب برای محل طهارت (وضوء خانه) میباشد.
محل طهارت و بیت الخلاءها:
محل طهارت این مسجد در مساحت ۱۶۰۰ متر مربع (۱۷۲۱۵ فوت مربع) در قسمت
تحتانی ساختمان مسجد ساخته شده که ظرفیت ۵۰۰ تن را در یک وقت دارا میباشد.
بخاطر بهداشت و نظافت هرچه بیشتر ۴۸ بیت الخلاء (تشناب) به شکل جداگانه و
دور از ساختمان اصلی مسجد ساخته شده است. بیت الخلاء ها و محل طهارت برای
طبقه اناث نیز از ساحه ذکور جدا و به فاصله دور ساخته شده است.
مرکز آموزشی:
کتابخانه مسجد یکی از غنی ترین و بزرگترین کتابخانه ها در کشور شناخته
شده است. این کتابخانه فعلاً دارای حدود ۱۵۰۰۰۰ کتاب میباشد. ساحات جداگانه
مطالعه برای طبقه اناث و ذکور نیز فراهم شده است. مرکز آموزشی این مسجد
فعلاً صنوف آموزشی تجوید، ترتیل و قرائت قرآن عظیم الشان را برای طبقه اناث
و ذکور دارا میباشد.