طعم شکست
شکستم تا که فهمیدم به جز من یکی دیگه چشاتو دوس داره
به غیر از من یکی دیگه نگاهش واسه تو جمله ی مخصوص داره
چقدر سخته توو اوج با تو بودن یکی احساستو از من بگیره
همون که باعث کوچ تو بوده , کنار فکر توآروم میگیره
گذشتم تا نبینم نگاهت هوادار یکی غیر از منم هست
شکستم تا که فهمیدم حواست گرفتار یکی غیر از منم هست
بازم دلشوره چشماتو دارم , بازم دیوونگی اومد سراغم
نبودت روز و شب واسم نذاشته , غم تو وقفه انداخته تو خوابم
بدون اینجا یکی هست که وجودش جلو دلتنگی تو کم میاره
اونی که با تو طعم عشقو فهمید , الان چشماش مث ابر بهاره
گذشتم تا نبینم نگاهت هوادار یکی غیر از منم هست..
شکستم تا که فهمیدم حواست گرفتار یکی غیر از منم هست…
بهانه
گفتی که به احترام دل باران باش
باران شدم و به روی گل باریدم
گفتی که ببوس روی نیلوفر را
از عشق, رو گونه های او بوسیدم
گفتی که ستاره شو دلی روشن کن
من همچو گل ستاره ها تابیدم
گفتی که برای باغ دل پیچک باش
بر یاسمن نگاه تو پیچیدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و ترا به ساحل دیدم
گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش
مجنون شدم و زدوریت نالیدم
گفتی که شکوفه کن بفصل پاییز
گل دادم و با ترنمت روییدم
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم