سازمان زنان ایران
بحث فعالیت و حضور زنان ایرانی معاصر در اجتماع، گرچه پیش تأسیس مجلس شورای
ملی، در مبارزات مشروطه خواهی با عضویت در انجمن های مختلف مطرح بود و
زنان عملاً وارد فعالیتهای سیاسی شده بودند، لكن از همان ابتدا با موجی از
اعتراضات مخالفین مواجه گشتند.
بحث فعالیت و حضور زنان ایرانی معاصر در اجتماع، گرچه پیش تأسیس مجلس
شورای ملی، در مبارزات مشروطه خواهی با عضویت در انجمن های مختلف مطرح بود و
زنان عملاً وارد فعالیتهای سیاسی شده بودند، لكن از همان ابتدا با موجی از
اعتراضات مخالفین مواجه گشتند.
خواسته زنان ایرانی برای كسب حق رأی،
هم زمان با گسترش جنبش های استقلال طلبانه زنان در كشورهای دیگر صورت گرفت.
در آن ایام، زنان در سطح جهان، با تأثیر از یكدیگر، راه تحول در وضیعت
نابسامان خود را از طریق پارلمان ها و تأثیر گذاشتن بر آن می دیدند.
زنان ایران نیز از این قاعده مستثنا نبودند. آنان نیز برای گرفتن حق رأی،
مجلس وقت را به طرق گوناگون تحت فشار قرار دادند كه از آن جمله می توان به
چاپ و انتشار مطالبی در نشریات نظیر «مجله زبان زنان» با مدیر مسئولی صدیقه
دولت آبادی اشاره نمود. این طیف از جامعه برای جهت دادن به فعالیت های
خود، جمعیت ها و سازمان های مختلفی را نظیر: حزب زنان ایران، كانون بانوان،
سازمان طرفدار اعلامیه حقوق بشر، جمعیت راه نو، شورای عالی زنان و سازمان
زنان ایران، تشكیل دادند.
آنچه پیش روست، به بستر شكل گیری، روند و رفتار، فعالیت ها و انحلال سازمان زنان ایران می پردازد.
«سازمان زنان ایران»، پیش از شكل گیری از سال ۱۳۳۷شمسی تشكیلات خود را در
سازمانی به نام «شورای عالی جمعیت های زنان» شكل داد، اما به دنبال
انتقادات شدید كه در مطبوعات علیه این سازمان به دلیل كم تحركی آن مطرح شد،
شورای مذكور منحل گردید.[۱] سالنامه زنان ایران، نشریه سالانه سازمان زنان
ایران، تهیه و تنظیم اِلواف ایران، ص ۴۰.
«منصور پیرنیا» در این باره می نویسد:
«شش ماه قبل از انحلال آن، در جریان كنگره سالیانه شورای عالی جمعیت های
زنان، انتقادها و نارضایتی ها در زمینه بی اثری شورا شروع شده بود و نشریات
حامی حقوق زن آشكارا نوشتند: شورای عالی زنان در شكل و هیئت موجود،
سازمانی نیست كه بتواند پناهگاه زن محروم ایرانی باشد و بنیان تز مترقی شاه
را در مورد آزادی و تساوی حقوق زن و مرد تقویت كند و طرح هایی برای رفاه
اجتماعی زن ارائه دهد. نشریات زنان به صراحت نوشتند كه جمعی از عناصر و
اعضای تشكیل دهنده شورای عالی، خانم های متشخّصی هستند كه سال های سال بالا
نشسته اند و به علت قدمت خود در رأس مناصب و مشاغل، كم كم [ حكم ] متولّی
باشی را پیدا كرده اند و دختران و زنان جوان و روشنفكر را به حریم شورا راه
نمی دهند كه مبادا دایره نفوذ آنها محدود شود، و حال آنكه نهضت نوخاسته
آزادی زن ایرانی، بیش از متولّی، به سرباز و پارتیزان نیاز داشت تا دور از
محافظه كاری و حبّ و بغض شخصی، با جرئت توأم با تدبیر، سینه مشكلات و موانع
را بشكافد و چرخ نهضت آزادی و تساوی حقوق زن را به جلو براند و محیط آلوده
به تعصب و سوء تفاهمات موجود كه زندگی زن ایرانی را محصور كرده بود، راهی
به سوی روشنایی و آزادی بگشاید».[۲] سالار زنان.
بدین منظور تشكیل
سازمان منسجم تر و وسیع تری لازم به نظر می رسید تا با شرایط و نیاز عصر
متناسب باشد. لذا از طرف اشرف پهلوی هیئتی متشكل از شش نفر كارشناس به طور
محرمانه مأمور مطالعه وضع تشكیلات «شورای عالی جمعیت های زنان» شدند. هیئت
تحقیق نیز گزارشی تهیه كرد و آن را در اختیار اشرف پهلوی قرار داد و او
انحلال شورا را اعلام كرد.[۳] نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان خاطرات
مهرانگیز منوچهریان (سناتور)، ص ۴۲۸.
در خلال فراهم شدن مقدمات تشكیل
«سازمان زنان ایران»، افراد متنفّذ در شورای عالی جمعیت های زنان (كه متشكل
از ۲۹ نفر زن بود) در پیامی اعلام كردند: شورای عالی زنان، خود را منحله
نمی داند. آنها همچنین گروه شش نفری كمیسیون تحقیق را كه طراح سازمان زنان
بودند، در جلسه خود راه ندادند. سخنگوی گروه مقاومت كننده شورا، خانم فرخ
رو پارسا كه معاونت وزارت آموزش و پرورش وقت را عهده دار بود، خبر انحلال
شورای عالی جمعیت های زنان را تكذیب كرد. او معتقد بود: شورای عالی به ثبت
رسیده و انحلال یا هر گونه تغییر در آن، باید طبق اساسنامه و با تصویب دو
سوم از اعضای شورا باشد.[۴] نیلوفر كسری، زنان ذی نفوذ در خاندان پهلوی، ص
۱۲۶. این موضوع در پرونده ساواك نیز چنین آمده است:
«سازمان زنان ایران
بر خلاف آنچه تصور می شد، مورد تأیید افكار عمومی بانوان روشنفكر قرار
نگرفته، به طوری كه از افرادی نظیر: خانم دكتر پارسای، خانم تربیت و خانم
جهانبانی و چند نفر دیگر پرسش به عمل آمد، عموماً با نظر بدبینی به فعالیت
های كارگردانان این سازمان می نگرند و اغلب می گویند عده ای جوان هوس باز
نظیر: دیبا و میر فخرایی كه اشخاص جلف و غیر قابل اعتماد از نظر اخلاقی
هستند، به اتفاق خانم یوسفی كه در افكار عمومی بانوان بد نام است، كارگرانی
این اجتماع را عهده دار هستند و معلوم است اجتماعی كه در آن به جای بانوان
فاضل و دانشگاهی افراد بی شخصیت كارگردانی آن را عهده دار باشند، نمی
توانند از حمایت افكار عمومی برخوردار باشند. همچنین بانوان فرهنگی عقیده
دارند فعالیت سازمان زنان ایران در چند روز اخیر كاملاً جنبه بچه بازی به
خود گرفته و داری پایه و اساس محكمی نیست. در بین بانوان ایران، حس
خودخواهی و مقام پرستی بیش از مردان وجود دارد و در چنین محیطی اگر در
انتخاب افراد برای كادر رهبری جامعه زنان وقت نشود و عده ای ناشناخته و
گمنام در سطح بالای این سازمان قرار گیرند، مورد بدگویی و مخالفت دیگران
قرار خواهند گرفت.»[۵] فرخ رو پارسای، زنان دربار به روایت ساواك، ص ۲۳۳.
این كشمكش بین دو جناح به مدت یك ماه طول كشید تا اینكه اشرف پهلوی طی یك
مصاحبه مطبوعاتی، موجودیت «سازمان زنان ایران» و انحلال «شورای عالی جمعیت
های زنان» را رسماً مطرح كرد. او در این مصاحبه، ضمن بیان اهداف اساسی
سازمان زنان اعلام كرد تا انجام انتخابات مجمع عمومیِ «سازمان زنان ایران»،
دبیر خانه شورای عالی جمعیت های زنان به انجام وظایف خود ادامه خواهد
داد.[۶] نیلوفر كسری، همان.
بدین ترتیب «سازمان زنان ایران» با شعار
كسب حق رأی برای زنان در انقلاب سفید ۱۳۴۲ رسماً فعالیت خود را به ریاست
اشرف پهلوی و نایب رئیسی فریده دیبا (مادر فرح) آغاز كرد.[۷] نوشین احمدی
خراسانی و پروین اردلان، همان ص ۵۰۳.
با تشكیل اولین مجمع عمومی زنان
در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۵ شمسی. «سازمان زنان ایران» عملاً موجودیت یافت.
در این گردهمایی كه سه روز به طول انجامید، و شش هزار نفر از زنان ایرانی
شركت داشتند، اشرف پهلوی درباره ساختار و عملكرد سازمان به سخنرانی پرداخت.
در این اجتماع كه نمایندگان زنان اقشار مختلف جامعه حضور داشتند، از سوی
اشرف پهلوی خانم ها: پروین مؤید ثابتی، شمسی حكمت، مهوش صفی نیا، اختر
معدل، فلورا طغرل، ایران اعلم و عزت معتمدی به عنوان اعضای هیئت مدیره، و
خانم ها فخرالسادات امین، هما افضل، فرزین فریدنی، پروین بوذری و هما روحی
به عنوان اعضای انتصابی انتخاب شدند.[۸] سالنامه كشور ایران، س ۲۲، ۱۳۴۵
شمسی، خواندنیها، ش ۲۰، س ۲۷، ۱۳۴۵ شمسی.
▪ در پایان این جلسه، قطعنامه ای مشتمل بر چهارده ماده به تصویب رسید كه مفاد مهم آن عبارت اند از:
ـ همكاری مؤثر با كمیته ملی مبارزه با بی سوادی؛
ـ تأسیس كلاس های اَكابر برای اطفال لازم التعلیم بین هفت تا سیزده سال كه
به عللی به مدارس راه نیافته اند، اعزام مددكاران به روستاها كه در واقع
ایجاد نوعی سپاه دانش و سپاه بحران زنان و دختران بود؛
ـ آشنا كردن زنان با حقوق خانوادگی؛
ـ خدمات رایگان به زنان در زمینه حقوقی به وسیله وكلای سازمان زنان؛
ـ انتخاب دخترانی كه حق استفاده از بورس تحصیلی سازمان زنان را دارند.
ـ همچنین در این مجمع، حشمت یوسفی به عنوان اولین دبیر كل «سازمان زنان
ایران» انتخاب گردید.[۹] نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان ص ۴۸۸.
اساسنامه سازمان زنان ایران در ۱۰۱ ماده و ۵ تبصره تنظیم گردید. بر طبق
این اساسنامه، سازمان دارای پنج ركن بود: ریاست عالیه، نیابت ریاست عالیه،
مجمع عمومی، شورای مركزی و دبیر خانه مركزی.[۱۰] همان.
▪ بر اساس اساسنامه مذكور، اهداف سازمان عبارت اند از:
۱ ) ترفیع مقام زن ایران؛
۲ ) بسیج و استفاده هر چه بیشتر از زنان ایران برای به ثمر رساندن تحولات اجتماعی؛
۳ ) هماهنگی و هدایت فعالیت های جمعیت های زنان؛
۴ ) ارائه خط مشی در به ثمر رساندن مساعی قاطبه زنان كشور؛
۵ ) ایجاد تفاهم و مناسبات متقابل بین زنان ایران و سازمان ها و زنان كشورهای خارج.[۱۱] اساسنامه سازمان زنان ایران.
سازمان زنان ایران در كنار این اهداف، بر حفظ و ارتقای مهمی كه «زنان» به عنوان همسر و مادر در خانواده بر عهده دارند، تأكید داشت.
این سازمان، طبق گفته اعضای آن، یك سازمان غیر انتفاعی بود كه افراد به
صورت داوطلبانه در آن فعالیت می كردند. واحدهای اصلی سازمانی آن، شاخه هایی
بود كه با عضویت حداقل سی زن تشكیل می شد. اعضای شاخه را افراد خانه دار و
صاحبان مشاغل دولتی تشكیل می دادند و هر شاخه سازمان، نمایندگانی را به
مجمع عمومی می فرستاد.[۱۲] نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص
۴۸۹.
اعضای سازمان زنان ایران عبارت بودند از:
جمعیت های زنان و
اعضای آنان، اعضای مؤسس، اعضای انفرادی، اعضای شعبه های سازمان زنان ایران
در شهرستان ها، اعضای وابسته و اعضای افتخاری.[۱۳] اساسنامه سازمان زنان
ایران.
▪ شرایط عضویت در سازمان بدین قرار بود:
۱ ) تابعیت كشور ایران را داشته باشند؛
۲ ) حداقل هجده سال داشته باشند؛
۳ ) دارای حسن شهرت باشند؛
۴ ) به جنحه و جنایتی كه موجب محرومیت از حقوق اجتماعی گردد، محكوم نشده باشند.
جمعیت های مختلف زنان ایران نیز در صورت دارا بودن شرایط منعقد شده در اساسنامه می توانستند به عضویت سازمان در آیند.[۱۴] همان.
عضویت اعضا به پیشنهاد دبیر كل و تصویب شورا انجام می گرفت، و دبیر را نیز ریاست عالیه سازمان تعیین می كرد.
در ضمن زنان غیر ایرانی نیز، بر خلاف شورای عالی زنان، می توانستند در سازمان فعالیت داشته باشند.
اعضای افتخاری سازمان را زنانی تشكیل می دادند كه خدمات اجتماعی یا مالی برجسته ای انجام داده بودند.[۱۵] همان.
هر یك از اعضا سالانه مبلغ یك هزار ریال و هر جمعیت مبلغ سی ریال به عنوان حق عضویت به «سازمان زنان ایران» پرداخت می كردند.
اعضای مؤسس، اعضای افتخاری و اعضای وابسته، از پرداخت حق عضویت معاف بودند.[۱۶] همان.
همچنین «سازمان زنان ایران» دارای نُه كمیته بود كه عبارت بودند از كمیته
های حقوقی، روابط عمومی، زنان شاغل، بهداشتی، مطالعاتی، امور بین المللی،
امور دختران دانشجو، جمعیت شناسی و عضویت، رفاه اجتماعی و خانواده.
در این كمیته ها، زنان و مردان به طور داوطلب و افتخاری شركت داشتند.[۱۷] نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص ۴۹۰.
این سازمان تلاش نمود شعبه هایی را نیز در شهرستان ها دایر كند؛ از جمله
شهرهایی كه سازمان در آن جا شعباتی تأسیس نمود، عبارت بودند از: شیراز،
اصفهان، اهواز، آبادان، خرمشهر و مسجد سلیمان.[۱۸] اساسنامه سازمان زنان
ایران.
هزینه های «سازمان زنان ایران» از طریق جمع آوری اعانه و كمك
های اهدا شده از سوی افراد و گروه های مختلف، مؤسسه چاپ افست (وابسته به
سازمان شاهنشاهی) و خدمات اجتماعی تأمین می شد، علاوه بر این كمك ها،
«سازمان زنان ایران» از طریق دریافت «حق عضویت» اعضا، بخشی از هزینه های
خود را تهیه می كرد.
یكی از اقدامات این سازمان، ارتباط آن با كمیسیون
مقام زن، وابسته به سازمان ملل بود كه در همین ارتباط در سال ۱۳۴۵ شمسی،
اجلاس كمیسیون مقام زنِ سازمان ملل در تهران برگزار شد. «سازمان زنان
ایران» میزبان این اجلاس بود و اشرف پهلوی ریاست آن را بر عهده داشت. او
همچنین ریاست هیئت نمایندگی ایران را در نوزدهمین اجلاس كمیسیون مقام زن كه
در ژنو برگزار شد، عهده دار بود.[۱۹] ر.ك: سخنان اشرف پهلوی، ج ۲ ـ ۱، به
مناسبت سال روز بین المللی زن.
همچنین در سال ۱۳۴۶ شمسی سازمان مذكور
طرح حمایت خانواده را در مجلس وقت مطرح كرد كه به تصویب رسید و در همین
راستا نیز سمیناری را با حضور گروه ها و اقشار مختلف زنان برگزار نمود كه
هدف از آن، بررسی نتایج اجرای قانون حمایت از خانواده بود.[۲۰] ر.ك: سازمان
زنان ایران، سمینار بررسی نتایج قانون حمایت خانواده.
در سال ۱۳۴۸
شمسی، مجمع عمومی «سازمان زنان ایران» در زمینه پیكار با بی سوادی، همكاری
با وزارت بهداری در امر بهداشت و تنظیم خانواده، تشكیل كلاس هایی برای
آموزش تغذیه و شغل های مناسب برای زنان روستایی، تصمیماتی اتخاذ كرد.[۲۱]
دایره المعارف زن، دفتر مشاركت امور زنان.
ارائه خدمات رفاهی، از دیگر
اقدامات این سازمان بود كه ایجاد مهد كودك برای پرستاری از فرزندان خردسال،
آموزش اصول بهداشت، مسائل حقوقی، مددكاری و كاریابی در مراكز با عنوان
«مراكز رفاه خانواده» را شامل می شد.
درباره چگونگی فعالیت و راه
اندازی «مراكز رفاه» در این سازمان، چنین آمده است: «برای آنكه موجبات آگاه
كردن زنان به حقوق و وظایف و مسئولیت های خانوادگی، اجتماعی اقتصادی و
سیاسی فراهم شود، نخست گروه های مورد نظر شناسایی شدند و سپس خدماتی كه
موجب جلب ایشان به مراكز فعالیت سازمان بود، به گونه ای جامع برنامه ریزی
شد و آن گاه محلی برای ارائه خدمات و امكان دسترسی به گروه های فوق كه
زمینه لازم را برای آگاه سازی فراهم می كند، ایجاد گردید. پس از اجرای طرح
های نمونه ای مركز رفاه خانواده… در برنامه پنجم عمرانی كشور، طرح ایجاد
مراكز مورد عمل قرار گرفت و سازمان برای نگاه داری و مراكز مزبور و انجام
فعالیت های مورد نظر، از كمك دولت در بودجه عمومی بهره مند گردید.[۲۲]
نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص ۴۹۲.
تا سال ۱۳۵۴ شمسی،
۳۴۹ شعبه و ۱۲۰ مركز رفاه به وجود آمده بود كه دوازه مركز آن در مناطق
جنوبی تهران بر پا شد. مدرسه مددكاریِ اجتماعی سازمان كه كارمندان مراكز را
برای سراسر كشور تربیت می كرد، در منطقه نازی آباد قرار داشت. زنان جوانی
كه برای آموزش در این مدارس برگزیده شده بودند، پس از طی یك دوره آموزشی به
شهرها و روستاهای خود باز می گشتند. مدت زمان دوره آموزشی در تهران كمتر
از دو سال تعیین شده بود.
لازم به ذكر است یكی از اشكالاتی كه این طرح
داشت، شهری شدن سریع زنانی بود كه از روستا به قصد آموزش به تهران آمده
بودند؛ بسیاری از آنها تصمیم به ادامه تحصیل و كار در تهران می گرفتند، در
صورتی كه قرار بود از دانش خود در روستایی كه از آن آمده بودند، استفاده
كنند.[۲۳] برای اطلاع بیشتر، ر.ك: سالنامه زنان ایران، نشریه سالانه سازمان
زنان ایران، تهیه و تنظیم: اكواف ایران.
در كنار مراكز رفاه، مراكزی
هم با عنوان مركز پژوهش های زنان در این سازمان وجود داشت كه مطالعه در
مورد زنان را در لایحه های مختلف اجتماعی ـ اقتصادی در برنامه خود قرار
داده بود.
«سازمان زنان ایران» علاوه بر فعالیت های پژوهشی، فعالیت های
انتشاراتی هم داشت؛ از جمله می توان به انتشار كتاب های «زن و حقوق
خانواده»، «منزلت زن در اجتماع عشایری»، «زن ایرانی از شالیزار تا وزارت»،
«اشتغال زنان در موضع های تصمیم گیری در بخش های خصوصی» و… اشاره
كرد.[۲۴] نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان.
همچنین سازمان
مزبور با تأسیس كمیته های دائمیِ امور زنان در وزارتخانه ها و سازمان های
دولتی همچون: وزارت آموزش و پرورش، وزارت كار و امور اجتماعی، وزارت
دادگستری، وزارت بهداری و بهزیستی، وزارت كشاورزی، وزارت كشور، كمیته پیكار
با بی سوادی و سازمان برنامه و بودجه، به تدریج نقش مؤثری در تصیم گیری
های كشور پیدا كرد.[۲۵] نیلوفر كسری، همان، ص ۱۲۸ و ۱۲۹.
در این كمیته
ها، علاوه بر نماینده سازمان زنان، دو تا پنج نماینده از وزارتخانه ها یا
سازمان های مربوط نیز حضور داشتند[۲۶] نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان،
همان، ص ۵۰۲. و در همین راستا، سمینار یك روزه ای هم در اسفند ۱۳۵۵ شمسی
تشكیل گردید.
كمیته های دائمی امور زنان تحت سرپرستی وزیر یا رئیس
سازمان دولتی قرار داشت و تا سال ۱۳۵۶ شمسی، این كمیته در ده وزارتخانه و
سازمان تشكیل شده بود.[۲۷] همان.
با توجه به اینكه «سازمان زنان ایران»
طبق اساسنامه خود بر غیر سیاسی بودن آن تأكید كرده بود، لیكن فعالیت های
سیاسی نیز در آن صورت می گرفت.
مهرانگیز منوچهریان در این باره می گوید:
«در آغاز فعالیت سازمان زنان ایران، جمعی از زنان به فعالیت های سیاسی و
حزبی پرداختند و گروهی دیگر به كارهای اجتماعی و فرهنگی رغبت و علاقه نشان
می دادند. در واقع این دو نوع فعالیت آن قدر از هم جدا افتاده بود كه
فعالیت زنان را نمی شد در قالب واحدی شكل داد… در نتیجه آن عده [از ]زنان
كه فعالیت سیاسی داشتند، شیوه و فعالیت تشكیلاتشان از فعالیت سازمان جدا
بود و فعالیت های سیاسی در چارچوب شوراهای زنان احزاب فعالِ آن زمان انجام
می شد. زنانی هم كه در سازمان زنان فعال بودند، به حكم اساسنامه، آن قدر
خود را غیر سیاسی می دانستند كه نمی توانستند عمیقاً و واقعاً به جنبه های
گوناگون مساوات بپردازند و این، سبب شد كه ایجاد نوعی دید و برداشت همه
جانبه و سازنده از نقش زن در جامعه به تأخیر بیفتد…»[۲۸] همان، ص ۵۰۲ و
۵۰۳.
مدتی بعد با تأسیس حزب رستاخیز در سال ۱۳۵۳ شمسی از سوی محمدرضا
پهلوی، رویكرد سازمان زنان به مسائل سیاسی تغییر یافت. با توجه به خواسته
محمدرضا پهلوی مبنی بر اینكه افراد غیر عضو این حزب باید از كشور خارج
شوند، سازمان زنان وارد عرصه سیاست شد و به صورت یكی از اهرم های آن حزب
درآمد.
در دی ماه ۱۳۵۴ شمسی، دبیر كل حزب رستاخیز پیشنهاد ایجاد كمیته
ای را با همكاری سازمان زنان برای نظارت بر فعالیت های زنان در سراسر كشور
مطرح كرد.
در اسفند ۱۳۵۶ شمسی هنگام برگزاری كنگره زنان، اشرف پهلوی در
گزارش فعالیت های سازمان، از همكاری بیشتر سازمان زنان با كانون های حزب
رستاخیز سخن گفت. در همین زمان، تشكیل كانون های حزبی در برنامه های سازمان
زنان نیز گنجانده شد.[۲۹] همان، ص ۵۰۳. مدتی بعد در حدود ۱۳۸۱۵۶۸ نفر زن
عضو كانون های مزبور شدند كه ۱۲۶ زن در تهران، ریاست این كانون ها را بر
عهده داشتند. بر همین اساس، سازمان زنان اولین كنگره منطقه ای خود را كه به
مناسبت پنجاهمین سال سلطنت پهلوی تشكیل داده بود، با عنوان «مشاركت و
آموزش سیاسی زنان» برگزار كرد.[۳۰] ر.ك: سخنان اشرف پهلوی، همان. این
مسئله، نشان دهنده تضاد سازمان زنان با ادعای عدم وابستگی اش با فعالیت های
سیاسی بود.
بدین ترتیب با حضور مهناز افخمی، دبیر كل سازمان زنان
ایران در هیئت دولت به عنوان وزیر مشاور، و عضویت او در حزب رستاخیز، عملاً
سازمان زنان وارد فعالیت های سیاسی و دولتی شد.[۳۱] ر.ك: سالنامه كشور
ایران، ۱۳۵۶. همچنین این سازمان در انتخابات دوره ۲۴ مجلس شورای ملی،
كاندیدهای زن نیز معرفی كرد.
با گسترش فعالیت های حزبی «سازمان زنان
ایران» هرچند كه پایه گذاران آن بر عدم وابستگی سازمان به گروه های سیاسی و
حزبی تأكید داشتند، سازمان را به یك نهاد وابسته تبدیل كردند، به طوری كه
سازمان های دولتی همواره در فعالیت های آن دخالت داشتند تا اینكه دخالت های
مذكور به از هم پاشیدگی سازمان منجر شد. سرانجام در سال ۱۳۵۷ شمسی با
پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان زنان ایران منحل گردید.
▪ دستاوردهای سازمان زنان در جهت دفاع و حمایت از حقوق و آزادی زنان به طور خلاصه به شرح ذیل می باشد:
۱ ) تصویب قانون حمایت خانواده و آیین نامه های اجرایی این قانون، حقوق
تازه و بی سابقه ای را در زمینه ازدواج، طلاق و سرپرستی اطفال و مانند آنها
برای زنان به وجود آورد.
۲ ) در نیمه نخستین دهه ۱۳۵۰ شمسی، شمار
دختران دانش آموز از حدود هشتصد هزار نفر به دو برابر افزایش یافت و شمار
دخترانی كه در آموزشگاه های حرفه ای درس می خواندند، ده برابر و تعداد
داوطلبان دانشگاهی، هفت برابر شد.
۳ ) در سال ۱۳۵۷ شمسی، حدود ۳۳ درصد دانشجویان دانشگاه های ایران را زنان تشكیل می دادند.
۴ ) تكمیل طرح تدریس كلاس های «مطالعاتی زنان» در دانشگاه های تهران، پهلوی (شیراز) و شهید بهشتی (ملی).
۵ ) در زمینه اشتغال، در كارهای نیمه تخصصی، برای زنان امكانات آموزشی
تازه ای فراهم شد. به منظور حذف تبعیض و تضمین پرداخت حقوق مساوی در قبال
كار مساوی، كلیه قوانین و مقررات مربوط مورد تجدید نظر قرار گرفت. قانون
ایجاد مهد كودك و قوانینی در مورد كار نیمه وقت زنان و افزایش دوران مرخصی
ایام بارداری با حفظ كلیه مزایا به حداكثر سه ماه قبل و چهار ماه پس از وضع
حمل به تصویب رسید. برای حذف تبعیض های موجود در زمینه مسكن، وام و مزایای
شغلی دیگر، مقرارت تازه ای وضع گردید.
۶ ) در سال ۱۳۵۶ شمسی، حدود دو
میلیون نفر از نیروی كار ایران را زنان تشكیل می دادند و از میان آنان ۱۹۰
هزار نفر در زمینه های دانشگاهی و تخصصی آموزش دیده بودند.
۷ ) در همین
سال، بیش از ۱۴۶ هزار نفر از كارمندان دولت زن بودند كه از میان آنان
۶۶۶/۱ نفر سمت های مدیریتی داشتند. شمار استادان زن دانشگاه بیش از ۱۸۰۰
نفر بود. زنان در ارتش و نیروهای پلیس پذیرفته شده بودند و به عنوان قاضی،
خلبان و مهندسی كار می كردند. رشته الهیات تنها رشته دانشگاهی بود كه زنان
در آن راه نداشتند.
۸ ) در سال ۱۳۵۶ شمسی، ۳۳۳ نفر به عضویت شوراهای
محلی انتخاب شدند. در همین سال ۲۲ زن به مجلس شورای ملی و دو زن به مجلس
سنا راه یافتند. یك وزیر، سه معاون وزیر، یك فرماندار، یك سفیر و پنج شهر
دار زن نیز در اداره امور كشور مشاركت داشتند.
۹ ) طرح و تصویب «برنامه
ملی كار» كه پاسخی به اهداف دهه زن (۱۹۷۵ ـ ۱۹۸۵) سازمان ملل متحد بود و
در جهت تحول و اصلاحات سیاسی و بهبود وضع زنان در جامعه انجام پذیرفت.
خلاصه سخنرانی خانم پروین اوشیدری
بياری اهورامزدا ــــــــــــــــــــ
چگونه دوران سالمندی خوبی را سپری کنیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخنران : پروین اوشیدری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از سرایش اوستا به روال معمول سخنران گفتارش را اینگونه آغاز کرد .
سروران از اینکه به دوران سالمندی رسیده ایم این موهبت برای ما افتخار
بزرگی است که خداوند به ما هدیه نموده ، سن فقط گذر عمر نیست کوله باری از
تجربه های تلخ و شیرین است و ارزش آن وقتی آشکار می شود که آنرا با دیگران
قسمت کنیم و از یکدیگر بیشتر بیاموزیم .
اولین قدم برای رسیدن به آرامش دوست داشتن همه افرادی که در اطراف
ماهستند و آزاری به ما نمی رسانند ، وقتی دیگری را دوست داریم یعنی به
خودمان هم علاقمندیم . دوستان و اطرافیان آئینه تمام نمای ما هستند که
رفتار خوب و بد ما را منعکس می کنند پس لبخند بزنیم ، رفتار خوب داشته
باشیم تا چهره قشنگ و شاد دوستان را مشاهده کنیم .
قدم بعدی کنترل و مدیریت میزان توقع از همه دوستان و عزیزان بخصوص فرزندان
است بجای دلخوری و توقع زیاد فکر کنیم چگونه می توانیم با آنها و دیگران
رفتار معقول و منطقی برقرار کنیم تا آنها با میل و رغبت بیشتری به ما سر
بزنند ، مشکلات روزمره و گرفتاریهای آنان را درنظر بگیریم . براساس آن یک
روز در هفته معین کنیم که همه خانواده دور هم باشیم و ساعاتی را بخوشی سپری
کنیم .
در گسترش فرهنگ و تعالی آن کوشش کنیم و از آئین و فرهنگ پاسداری نمائیم ،
از خدمتگزاران و دلسوزان جامعه چه در گذشته و حال پیروی و قدردانی نمائیم و
پیرو همین مطلب : از زنده یادان گلستان بانو که با کوشش خستگی ناپذیر
بزرگان پارسی هند را تشویق به پرداخت دیه تمام زرتشتیان در ایران در زمان
سلطنت ناصرالدین شاه نمود . از فرنگیس یگانگی اولین بانوی ایرانی که کارهای
دستی ایرانیان را جمع آوری و صنایع دستی ایران را پایه گزاری نمود .
از کلیه مسیولین فعال و دلسوز هازمان زنان زرتشتی ، کمیسیون های جشنها و
طرح حساس و منشی محترم سازمان زنان صمیمانه سپاسگزاری می نمائیم و روزهای
خوب و با آرامشی برای شما عزیزان آرزو می کنیم . شاد و سربلند باشید .