راهکار های مواجه با کودک خجالتی

با کودکان خجالتی خود چه کنیم

با کودکان خجالتی خود چه کنیم

26

اینکه شما و همسرتان هیچ کدام خجالتی نیستید دلیل بر این نمی شود که
کودکتان نیز خجالتی نباشد. مسئله ی وراثت موضوع پیچیده ای است ، به خصوص در
رفتار های فردی. خجالت در کودکان موضوعی است که باید به کمک پدر و مادر حل
شود ، زیرا در صورتی که این موضوع ادامه پیدا کند ، در آینده ی کودک
تاثیرات منفی بر جای خواهد گذاشت.

به عنوان مثال، خانواده ای را در نظر بگیرید که والدین، هر دو در زمان
کودکی شان بسیار آرام، کم حرف و خجالتی بودند ولی دختر کوچکشان برعکس،
بسیار اجتماعی و پر سر و زبان است. در همین خانواده فرزند دوم بسیار
خوددار، گوشه گیر، ساکت و کم حرف است. مدام به مادر می چسبد و کسی نمی
تواند او را جدا کند. بنابراین همان طور که فرزندان با یکدیگر متفاوتند،
نحوهٔ رفتار و فرزندپروری والدین نیز باید منطبق با ویژگی های خلقی و
رفتاری کودکانشان باشد. زمانی که شما با کودکی خجالتی و خوددار مواجه می
شوید، با رعایت نکات و موارد به ظاهر کوچک تربیتی می توانید مسیر تربیت و
پرورش او را ساده تر کنید.

با توجه به تفاوت های فردی، هر کودکی با ویژگی های خلقی و شخصیتی خاصی
متولد می شود که در طول شیرخوارگی و نونهالی نمایان تر می شود. طبق نظر
کارشناسان، کودکان خجالتی میزان بالاتری از بازداری، در خود فرورفتگی و
اضطراب را در مقایسه با کودکان اجتماعی تجربه می کنند. معمولاً در مورد کم
روئی و ملاحظه کاری، دلائل ژنتیکی را بیشتر عنوان می کنند. دانشمندان عقیده
دارند که خصوصیات زیست شناختی، تأثیر والدین، روابط دوران کودکی و احساس
کودک دربارهٔ خود می تواند در کم روئی او مؤثر واقع شود.

نقش والدین به عنوان مددرسان

این واقعیت دارد که کودکان آرام و خجالتی هم می توانند خوشحال و خشنود
باشند ولی اغلب آن ها از ترس هائی که دارند خجالت می کشند. یک کودک خجول
معمولاً اعتماد به نفس کافی را در رابطه با خودش، توانائی هایش و یا دنیای
پیرامون ندارد. در این مورد، تجربیات کودکی خود والدین و میزان نفوذی که می
توانند داشته باشند به عنوان عوامل کمک کننده یا مشکل ساز در برخورد با
رفتار خجالت و کم روئی مطرح است، با کاربرد روش های خلاقانه و اندکی تشویق
می توان به کودک کمک کرد بدون اینکه خودش متوجه شود کم تر احساس خجالت
بکند.

راه کارهای فرزندپروری برای والدینی که کودکان خجالتی دارند.

اولین گام در پرورش کودک خجالتی پذیرش او است. کودک خود را آن طور که
هست بپذیرید نه آن طور که دوست داشتید یا انتظار دارید باشد. اگر کودکتان
بداند که همین طور که هست بسیار دوست داشتنی است، اعتماد به نفس بیشتری
خواهد داشت. البته این مطلب در مورد بزرگ تر نیز مصداق دارد.

دوم:

سعی در تغییر رفتار خجالتی کودکتان داشته باشید اما با تأکید بر این
نکته که مجبور نیست کاری را که دوست ندارد انجام دهد، چرا که اصرار بر
انجام کار، روحیهٔ تدافعی را در کودک افزایش می دهد.

سوم:

احساسات کودک خود را بشناسید و اجازه دهید خودش باشد. اطمینان داشته
باشید با صرف وقت، عشق و حمایت شما او می تواند بر ترس های خود غلبه کند.
به عبارت دیگر فرزند خود را باور کنید تا او نیز خود را باور کند.

چهارم:

کودک خود را در یافتن فرصت های زمانی که می تواند خارج از محیط آشنای
خود قدم بردارد یاری دهید. همهٔ ما در موقعیت های سخت و مبهمی جهت تصمیم
گیری دربارهٔ مسائل قرار گرفته ایم. ما دوست داریم کاری را انجام دهیم ولی
می ترسیم و همین ترس ما را منصرف می کند. زمانی که چنین موقعیت هائی برای
کودکتان پیش می آید او را تشویق به پریدن از مانع و سعی در رسیدن به مقصود
کنید. اگر او سعی نکرد، مشکلی نیست و به او بگوئید همچنان مقبول نظر شماست.

پنجم:

پرخاشگری نسبت به کودکی که با ترس هایش درگیر است به هیچ وجه مناسب
نیست.پذیرش، عشق ورزی و تشویق از نکات کلیدی پرورش کودک خجول است. بنابراین
درک این نکته از اهمیت بیشتری برخوردار است که موفقیت یا شکست او در رفع
خجالت و کم روئی چندان مهم نیست بلکه یاد گرفتن این که خود را دوست بدارد
اهمیت به سزائی دارد.

خجالت طبیعی یا کم روئی افراطی؟

تصور کنید دختر ۳ سالهٔ شما زمانی که در حضور شماست نسبتاً پرحرف و پرسر
و صداست ولی درحضور هیچ شخص دیگری صحبت نمی کند. او حتی پیشنهاد بازی با
هم سن های خود را نمی پذیرد یا پسر ۵ سالهٔ شما هنگام مهمانی، پشت کاناپه
پنهان می شود و از جمع دوری می کند. آیا چنین رفتارهائی در حوزهٔ کم روئی
طبیعی کودکان قرار می گیرد؟ والدین در این موقعیت ها چه باید بکنند؟ تصمیم
گیری راجع به میزان کم روئی کودک و افراطی بودن آن بسیار دشوار است و شاید
نیاز به مشاوره با متخصص داشته باشد، برای تصمیم گیری در این زمینه که آیا
کودک نیاز به کمک خلاقانه برای رفع خجالت دارد یا این که بی توجهی موقتی به
موضوع و امید به رفع آن در سنین بالاتر چارهٔ کار است، به چند نکته باید
توجه نمود:

آیا فرزند شما در اکثر مواقع کم روست یا در بعضی مواقع؟

آیا او احساس رضایت و خشنودی نسبت به زندگی اش دارد؟

آیا اغلب در موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی و دشواری دارد؟

آیا زمانی که ترس هایش مانع بازی با همسالانش می شود احساس یأس و ناراحتی می کند؟

پاسخ به این سئوالات منجر به آگاهی از میزان مداخله و پیشروی خجالت در
زندگی کودک می شود. اضطراب زمانی نقش مداخله ای در زندگی کودک می یابد که
وقفه و گسستی در روند موفقیت و پیشرفت کودک ایجاد نماید.

همچنین اگر نگرانی والدین متناسب با مسئلهٔ کم روئی کودک نباشد مشکلاتی
بروز می کند، مثلاً نگرانی و توجه زیاد جهت کمک به رفع کم روئی کودک، مانع
توجه به ابعاد و موقعیت های دیگری که کودک در حین بزرگ شدن با آن مواجه است
می شود.

دیدگاه های متنوعی در زمینهٔ برخورد با کم روئی کودک مطرح است. برخی از
متخصصین معتقدند که نباید کودکان خجالتی را فاقد اعتماد به نفس تصور کرد
چرا که در بسیاری از کودکان تودار و خجالتی، مفهوم خود مفهومی مثبت است.
اگر کودک ترسو و خجالتی شما در عین حال خوش خلق و شاد است، نیازی به تغییر
رفتار او نیست. برای تشخیص این که کودکتان در قلمروی افراد خجالتی و کم رو
قرار می گیرد و یا خیر، لازم است مجدداً به جلوه های عاطفی و احساسی
کودکتان دقت کنید. کودکان تودار با خود پنداره و خودارزشمندی سالم ذاتاً
باادب هستند. تماس چشم با چشم و نزدیک برقرار می کنند و عموماً خوشحالند.
اما اگر فرزند شما مضطرب است و کلاً در موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی
می کند، تصمیم برای انجام کارهای بعدی مانند کار بر روی ترس های وی و
مشاوره گرفتن از متخصصین توصیه می شود.

از آن جا که هر کودکی منحصر به فرد است، هیچ فرمول مشاوره ای اعجازآوری
برای تغییر رفتار کودکان نمی توان یافت. هر شخصی بیشترین تجربه و مهارت را
در نحوه برخورد با کودک خویش دارد. کودکان نیز از طریق رفتارشان نشان می
دهند که آیا روش های ما مناسب آن هاست یا خیر، بنابراین مصداق روش های مفید
و قابل استفاده را در هدایت رفتار کودکان ذکر می کنیم.

چگونه والدین می توانند مؤثر باشند؟

شناخت ویژگی های شخصیتی خود، ترس ها، اضطراب ها و فشارهای روحی خویش،
پذیرش نقش مهم وراثت در ویژگی های رفتار فعلی کودک، کار بر روی ترس های خود
و تلاش در ارائهٔ نقش مثبت در شکل دهی رفتار کودک.

مشاهدهٔ رفتار کود، آیا او همیشه کناره گیر است یا فقط بعضی اوقات؟ چه
شرایطی عامل یا مسبب رفتار خجالت زدگی می شود؟ عملکرد او در گروه بهتر است
یا به صورت انفرادی؟ آیا به نظر می رسد که او علاقه مند به بازی با بچه های
دیگر است ولی از همراهی آن ها شدیداً می ترسد؟

خلقیات کودک را با مشاهده وی، واکنش های او نسبت به افراد متفاوت، تغییر
در برنامه های روزانه و سطح فعالیت بشناسید. به این ترتیب موقعیت های آسیب
زای احتمالی را شناسائی می کنید و از طریق دور کردن کودک از موقعیت آسیب
زا یا قرار دادن وی در موقعیت های مناسب به او کمک می نمائید.

با کودک خود ارتباط برقرار کنید و همواره او را مورد تشویق قرار دهید.
بچه ها معمولاً احساسات خود را نمی شناسند، کلماتی را برایشان معرفی کنید و
دربارهٔ ترس هایشان صحبت کنید. به عنوان مثال اگر دختر شما از بازی با
پسربچه ها می ترسد، شما علت آن را جویا شوید و دربارهٔ آن با او صحبت کنید
بدون اینکه کلمهٔ چرا را به کار برید.

مثلاً بگوئید: فکر می کنی چه اتفاقی می افتد اگر با آن پسرکوچولو بازی
کنی؟ صحبت کردن درباره موقعیت ها، امکان ارزیابی شرایط را به فرزندتان می
دهد تا متوجه شود هیچ چیز وحشتناک نیست و او باید با ترس هایش مواجه شود و
شما نیز از شدت ترس های او آگاه می شوید و او را به ارتباطات بیشتر تشویق
می کنید.

تجربیات جدید را ملموس سازید:

روش هائی برای مواجه کردن کودکان خجالتی با موقعیت های جدید و ناآشنا
وجود دارد. یکی از فنون مؤثر، آشنا کردن کودک با تجربیات جدید است، به
عنوان مثال قبل از شروع مدارس می توانید با کودک خود به محوطهٔ مدرسه بروید
و زمانی را در کلاس ها و محیط مدرسه بگذرانید تا ترس و هیجان کودک کم تر
شود. همچنین پس از مدرسه رفتن کودک می توانید راجع به احساس ها و تجربیاتی
که داشته تبادل نظر نمائید.

در مورد کودکان خردسال تر می توانیم در موقعیت های سخت آنان را همراهی
کنیم مثلاً زمانی که کودک از تماس با دیگر کودکان واهمه دارد در کنارش
باشیم و در حالی که کودکمان ساکت است، مکالمه را با کودک دیگر آغاز نمائیم و
دربارهٔ اسم و میزان علاقه اش به بازی بپرسیم. زمانی که به اصطلاح یخ
رابطه باز شد، وقت مناسبی برای ورود کودک خجالتی به صحنهٔ صحبت و بازی است.
همچنین می توان هنگام دعوت کودکان اقوام و دوستان به منزل در ابتدا با
مقداری صحبت و یا مشارکت کردن در بازی آنها فضای ارتباط بچه ها را گرم و
صمیمی کرد. در ضمن بهتر است برنامهٔ مهمانی، بازی ها و حتی غذا خوردن مشخص
باشد، چرا که کودکان مضطرب در صورتی که برنامه هایشان مشخص و قابل پیش بینی
باشد، عملکرد بهتری خواهند داشت و کودک شما هم در چنین جوی احساس آرامش
بیشتری می کند.

کودکان بزرگ تر که اعتماد به نفس بیشتری دارند و به خود متکی هستند می
توانند کارهائی از قبیل سفارش غذا در رستوران، پاسخ دادن به تلفن یا
سئوالات سرکلاس را با انجام تمرینات قبلی، با کارآمدی بالا انجام دهند.
همیشه صحبت دربارهٔ این که بدترین اتفاق ممکن چه می تواند باشد و همراهی
کودک در بعضی موقعیت ها و تمرین دربارهٔ چگونگی مدیریت موقعیت های سخت و
اضطراب آور از جمله فعالیت هائی است که می توان برای غلبه کودک بر اضطراب
انجام داد.

سهل گیری یا سخت گیری

شما به عنوان والد می توانید همیشه کودک را تشویق کنید اما وارد کردن
فشار و سخت گیری بر کودک روندی بی فایده و فرسایشی برای هر دو طرف (کودک و
والد) است. البته فهمیدن این که چه مقدار تشویق یا عقب نشینی از موضع لازم
است، خیلی آسان نیست. توصیه می شود:

زمانی به فرزندتان اجازهٔ ابتکار عمل را بدهید که آمادگی دارد و هنگامی
به او کمک کنید که طالب آن است. تحمیل انجام کاری به کودک زمانی که آمادگی
انجامش را ندارد دو پیغام منفی به همراه دارد؛ نخست اینکه کودک ناتوان و
بی صلاحیت است و رفتارش مورد موافقت و تأیید والدین قرار نمی گیرد و دوم
این که کودک کم استعداد و بی عرضه است و نمی داند چطور مناسب رفتار کند.
بنابراین عمیقاً باور داشته باشید که فرزندتان را نباید تغییر دهید، بلکه
شرایط مساعدی برای رشد وی فراهم کنید.

اجازهٔ برنامه ریزی به فرزندتان بدهید و فرصت هائی را بیابید که کودک
آمادگی دارد دامنهٔ آسایش و راحتی اش را گسترش دهد. سپس از فنونی که در این
مقاله ذکر شد برای تجهیز فرزندتان در انجام تجربهٔ جدید استفاده نمائید.
یکی از مهم ترین اصول در پرورش فرزند، پذیرش تفاوت های فردی است، احترام به
اصل تفاوت های فردی منجر به لذت بردن از طبیعت فرزندتان (خجالتی، کم رو،…)
می شود و شما را به سوی تلاش مؤثر برای شکوفائی توانائی های بالقوه
فرزندان سوق می دهد.



تربيت كودك خجالتي

اين واقعيت دارد كه بچه هاي آرام و خجالتي هم مي توانند
خوشحال و خشنود باشند ولي اغلب آنها از ترس هايي كه دارند خجالت مي كشند.
يك كودك خجول معمولاً اعتماد به نفس كافي را در رابطه با خودش، توانايي
هايش و يا دنياي پيرامون ندارد. در اين مورد، تجربيات كودكي خود والدين و
ميزان نفوذي كه مي توانند داشته باشند به عنوان عوامل كمك كننده يا مشكل
ساز در برخورد با رفتار خجالت و كم رويي مطرح است. با كاربرد تكنيك هاي
خلاقانه و اندكي تشويق مي توان به كودك براي كاهش خجالت خود و رفع آن بدون
اينكه خودش متوجه شود كمك كرد.

تربيت كودك خجالتي

اولين گام در پرورش كودك خجالتي پذيرش او است. كودك خود را
آن طور كه هست بپذيريد، نه آن طور كه دوست داشتيد يا انتظار داريد باشد.
كودك با دانستن اين مطلب كه «همين طور كه هست» بسيار دوست داشتني است،
اعتماد به نفس اش ترميم خواهد شد. البته اين مطلب در مورد بزرگترها نيز صدق
مي كند.

دوم: سعي در تغيير رفتار خجالت كودكتان داشته باشيد با
تأكيد بر اين نكته كه مجبور نيست كاري را كه دوست ندارد، انجام دهد زيرا
اصرار بر انجام كار، روحيه تدافعي در كودك را افزايش مي دهد.

سوم: احساسات كودك خود را شناخته و اجازه دهيد خودش باشد.
اطمينان داشته باشيد با صرف وقت، عشق و حمايت شما، او مي تواند بر ترس هاي
خود غلبه كند. به عبارت ديگر فرزند خود را باور كنيد تا او نيز خود را باور
كند.

چهارم: كودك خود را در يافتن فرصت هاي زماني كه مي تواند
خارج از محيط آشناي خود قدم بردارد ياري دهيد. همه ما در موقعيت هاي سخت و
مبهمي براي تصميم گيري درباره مسائل قرار گرفته ايم. ما دوست داريم كاري را
انجام دهيم ولي مي ترسيم و همين ترس ما را منصرف مي كند. زماني كه چنين
موقعيت هايي هم براي كودكتان پيش مي آيد او را تشويق به پريدن از مانع و
سعي در رسيدن به مقصود كنيد. اگر او سعي كرد، از او تقدير كرده و تشويق
كنيد ولي اگر سعي نكرد، مشكلي نيست و به او بگوييد همچنان مقبول نظر شماست.

پنجم: پرخاشگري نسبت به كودكي كه با ترس هايش درگير است به
هيچ وجه مناسب نيست. پذيرش، عشق ورزي و تشويق از نكات كليدي پرورش كودك
خجول است. بنابراين درك اين نكته كه موفقيت يا شكست او در رفع خجالت و كم
رويي آن قدر مهم نيست تا يادگيري دوست داشتن خود، از اهميت بيشتري برخوردار
است.

خجالت طبيعي يا كم رويي افراطي

براي تصميم گيري در اين زمينه كه آيا كودك نياز به كمك
خلاقانه براي رفع خجالت دارد يا اينكه بي توجهي موقتي به موضوع و اميد به
رفع آن در سنين بالاتر چاره كار است، بايد به چند نكته توجه كرد:

1. آيا فرزند شما در بيشتر مواقع كم روست يا در بعضي مواقع؟

2. آيا او احساس رضايت و خشنودي نسبت به زندگي اش دارد؟

3. آيا اغلب در موقعيت هاي اجتماعي احساس ناراحتي و دشواري دارد؟

4. آيا زماني كه ترس هايش مانع بازي با همسالانش مي شود احساس يأس و ناراحتي مي كند؟

پاسخ به اين سؤالات منجر به آگاهي از ميزان مداخله و
پيشروي خجالت در زندگي كودك مي شود. اضطراب، زماني نقش مداخله اي در زندگي
كودك مي يابد كه وقفه و گسستي در روند موفقيت و پيشرفت كودك ايجاد كند.
همچنين اگر نگراني والدين متناسب با مسأله كم رويي كودك نباشد مشكلاتي بروز
مي كند، چنانچه نگراني و توجه زياد براي كمك به رفع كم رويي كودك مانع
توجه به ابعاد و موقعيت هاي ديگري كه كودك در حين بزرگ شدن با آن مواجه
است، مي شود.

 برخي از متخصصان معتقدند كه نبايد بچه هاي خجالتي را فاقد
اعتماد به نفس تصور كرد چرا كه بسياري از بچه هاي تودار و خجالتي، خود
مفهومي مثبت دارند. اگر كودك ترسو و خجالتي شما در عين حال خوش خلق و شاد
است، نيازي به تغيير رفتار او نيست. براي تشخيص اينكه كودكتان در قلمرو
افراد خجالتي و كم رو قرار مي گيرد يا خير، لازم است دوباره به جلوه هاي
عاطفي و احساسي كودكتان دقت كنيد. كودكان تودار با خودپنداره و خودارزشمندي
سالم ذاتاً باادب هستند. تماس رودررو و نزديك برقرار كرده و عموماً
خوشحالند. اما اگر فرزند شما مضطرب و كلاً در موقعيت هاي اجتماعي احساس
ناراحتي مي كند، تصميم براي انجام كارهاي بعدي مانند كار بر روي ترس هاي وي
و مشاوره گرفتن از متخصص توصيه مي شود.

از آنجا كه هر كودكي منحصر به فرد است، هيچ فرمول مشاوره
اعجازآوري براي تغيير رفتار كودكان نمي توان يافت. هر شخصي بيشترين تجربه و
مهارت را در نحوه برخورد با كودك خويش دارد. بچه ها نيز از طريق رفتارشان
نشان مي دهند كه آيا روش هاي ما مناسب آنهاست يا خير، بنابراين به طور
مصداقي مي توان روش هاي مفيد و قابل استفاده را در هدايت رفتار كودكمان به
كار بريم.

راههاي تأثيرگذاري والدين

1. شناخت ويژگي هاي شخصيتي خود؛ ترس ها، اضطراب ها و استرس
هاي خويش، پذيرش نقش مهم وراثت در ويژگي هاي رفتار فعلي كودك، كار بر روي
ترس هاي خود و تلاش در ارائه نقش مثبت در شكل دهي رفتار كودك

2. مشاهده رفتار كودك خود؛ آيا او هميشه كناره گير است يا
فقط بعضي اوقات؟ چه شرايطي عامل يا مسبب رفتار خجالت زدگي مي شود؟ عملكرد
او در گروه بهتر است يا به صورت انفرادي؟ آيا به نظر مي رسد كه او علاقه
مند به بازي با بچه هاي ديگر است ولي از همراهي آنها به شدت مي ترسد؟

خلقيات كودك را با مشاهده واكنش هاي او نسبت به افراد
متفاوت، تغيير در برنامه هاي روزانه و سطح فعاليت بشناسيد. به اين ترتيب
موقعيت هاي آسيب زاي احتمالي شناسايي شده و كمك به فرزند از طريق دور كردن
كودك از موقعيت آسيب زا يا قرار دادن وي در موقعيت هاي مناسب شروع مي شود.

3. با كودك خود ارتباط برقرار كرده و همواره او را مورد
تشويق قرار دهيد. بچه ها معمولاً احساسات خود را نمي شناسند، كلماتي را
برايشان معرفي كرده و درباره ترس هايشان صحبت كنيد. براي مثال اگر دختر شما
از بازي با پسربچه ها مي ترسد، شما درباره علت آن جويا شويد و درباره آن
با او صحبت كنيد. بدون اينكه كلمه «چرا» به كار بريد. مثلاً بگوييد: «فكر
مي كني چه اتفاقي مي افتد اگر با آن پسر كوچولو بازي كني؟» صحبت كردن
درباره موقعيت ها، امكان ارزيابي شرايط را به فرزندتان مي دهد تا متوجه شود
هيچ چيز وحشتناكي نيست و او بايد با ترس هايش مواجه شود و شما مي توانيد
از شدت ترس هاي او آگاه شده و او را تشويق به ارتباطات بيشتر كنيد.

4. تجربيات جديد را ملموس سازيد؛ تكنيك هايي براي مواجهه
بچه هاي خجالتي با موقعيت هاي جديد و ناآشنا وجود دارد. يكي از تكنيك هاي
مؤثر، آشنا كردن كودك با تجربيات جديد است، براي مثال قبل از شروع مدارس مي
توانيد با كودك خود به محوطه مدرسه رفته و زماني را در كلاس ها و محيط
مدرسه بگذرانيد تا ترس و هيجان كودك كمتر شود. همچنين پس از به مدرسه رفتن
كودك مي توان درباره احساس ها و تجربياتي كه داشته تبادل نظر كنيد. در مورد
بچه هاي كوچكتر مي توان در موقعيت هاي سخت، كودك را همراهي كنيم مثلاً
زماني كه كودك شما از تماس با ديگر بچه ها واهمه دارد او را همراهي كنيم و
در حالي كه كودكمان ساكت است مكالمه را با كودك ديگر آغاز كرده و درباره
اسم و ميزان علاقه اش به بازي بپرسيم.

 در عین حال بسیاری از ناراحتیهای اعصاب و روان نیز در
پیدایش کودک خجالتی دخیل اند که در این موارد استفاده از داروهای روانپزشکی
اثر گذارند

برخی از سرنخهای این موضوع میتواند علائمی مثل ترس از حاضر
شدن بدون مراقب در مهد یا مدرسه، ناخن جویدن، شب ادراری، کندن کنار ناخنها
یا پوست لب و لب جویدن و. حالت تهوع یا استفراغ یا دلدرد در مواقع اضطراب ،
پیدایش تیکها ، لکنت زبان و… میباشد که ضرورت درمان موثزتر و سختگیرانه
تر را میطلبد.

سابقه ارثی بیماریهای اضطرابی و وسواس و افسردگی یا هرگونه
بیماری روانپزشکی در خانواده و اقوام درجه یک نیز در تشخیص حالت بیمارگونه
مهم است.

 



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top