۱۰ راه برای اینکه مثل خلاق ها فکر کنید
عاشق موسیقی هستید اما نمی توانید آهنگ بسازید. از روی همه
نقاشی ها بهترین کپی را می کشید اما نمی توانید نقاش شوید. مهندسی معماری
خوانده اید اما نمی توانید ساختمان بسازید. حالا باید چه کنید؟ می توانید
کنار بکشید و کار را به کار دانش بسپارید یا می توانید با سماجت از خودتان
یک کاردان بسازید. درست است که خلاقیت باید در ذات شما باشد اما اگر فوت و
فن خلاق شدن را ندانید، با وجود استعداد بی نهایت تان، نمی توانید کاری از
پیش ببرید. برای خلاق شدن، کافی است نگاه تان را کمی دستکاری کنید، کافی
است دنیا را از دریچه دید خلاق ها ببینید. همین و بس!
● از خودتان یک متخصص بسازید
درست است که برای خلاق بودن، باید این ویژگی را در ذات تان
داشته باشید، اما حتی اگر ذاتا یک فرد خلاق باشید، باز هم هزار و یک کار
باید بکنید تا ایده های ناب خودشان را به شما نمایش دهند. یکی از اولین
کارهایی که باید بکنید، کسب آگاهی نسبت به موضوعی است که می خواهید در
موردش ایده پردازی کنید. باید تمام گوشه و کنارهای موضوع را با تمام ظرافت
هایشان بشناسید و تنها کاری که می توانید در این مورد بکنید، مطالعه در
مورد ساختار موضوع و بررسی ایده های قدیمی تر است. اگر شما بدانید که دقیقا
به چه وادی ای قدم گذاشته اید، می توانید نقد بهتری را نسبت به کارهای
قدیمی مطرح کنید و بدون تکرار اشتباهات آنها، برای پرداختن یک ایده جدید از
آنها کمک بگیرید. فکر نکنید علاقه بیش از حد شما نسبت به یک موضوع می
تواند موتور خلاقیت تان را روشن کند. به جای اینکه با ایده های ناپخته
کارنامه تان را خراب کنید، سعی کنید تا آنجا که می توانید برای شناخت بیشتر
یک موضوع و متخصص شدن در آن زمان بگذارید.
● دست به عصا نباشید
خلاقیت در خودش ریسک پذیری و شجاعت را هم دارد. اگر آدم
محتاطی هستید، احتمالا می توانید کارها را با دقت و درستی بیشتری انجام
دهید اما این شخصیت هرگز به شما اجازه نمی دهد که فردی خلاق باشید. برای
پرداختن به ایده های تازه، مدام خودتان را قضاوت نکنید. اگر بخواهید با
موشکافی یک سد جلوی ایده هایتان بگذارید، هرگز نمی توانید کاری را ارائه
دهید. شاید حق با شما باشد و ایده ای که در ذهن دارید آنقدرها هم ناب نباشد
اما اگر شجاعت مطرح کردنش را نداشته باشید، هرگز نمی توانید آن را
بپرورانید و با برطرف کردن ایراد هایش از آن یک طرح بی نظیر بیرون بیاورید.
● اخم هایتان را باز کنید
محققان می گویند حال خوب، با خود ایده خوب هم می آورد. اگر
شما می خواهید یک خلاق واقعی باشید، باید روی وضعیت روانی تان بیشتر کار
کنید. سعی کنید موارد منفی را از وجود تان بیرون کرده، ورزش کنید، موسیقی
گوش دهید، شنا کنید و با دوستانتان وقت بگذرانید. خلاصه اینکه سراغ تمام
چیزهایی که خنده را به لب هایتان می آورند، بروید تا هم خلاق تر باشید و هم
ایده های کم عیب و نقص تری به ذهن تان خطور کند.
● با خیال تان زندگی کنید
همه ما لحظاتی را تجربه می کنیم که ناخواسته باید در مکانی
حضور داشته باشیم. حضور در یک جلسه کسالت آور سخنرانی، منتظر ماندن در مطب
دکتر و آرایشگاه و وقت گذراندن در اتوبوس یا مترو، همه از زمان هایی هستند
که به قول خودمان تلف می شوند. اگر می خواهید خلاقیت در شما ریشه بدواند،
نباید به هیچ زمانی اجازه تلف شدن بدهید. حتی اگر مجبورید جسم تان را در
چنین جلسه سخنرانی ای بگذارید، ذهن تان را از آن لحظه جدا کنید و به ساختن
ایده های بکر مشغولش کنید. شاید تمرکز کردن روی این موضوعات در آغاز سخت
باشد اما اگر مهارت های مربوط به شنیدن و دیدن را کسب کنید، می توانید در
هر لحظه ای، آنچه را که دوست دارید، ببینید و آنچه را که دوست ندارید،
نشنوید.
● از سقوط نترسید
هیچ کس یک شبه موفق نمی شود و هیچ فرد موفقی هم نیست که هرگز
شکست نخورده باشد. شما فرض را بر این بگیرید که ایده فعلی تان، بهترین نظری
است که می توانید داشته باشید و به جای فرار از موقعیت و ترس از شکست،
تنها به بهتر شدن آن فکر کنید. اگر در آخر، زحمتی که کشیده اید به جایی که
می خواستید نرسید، کنار نکشید. سعی کنید طرحی که ساخته اید را آسیب شناسی
کنید و به جای کنار کشیدن، از ایراد هایی که باعث شکست تان شده، درس
بگیرید.
● با جرقه ها آتش روشن کنید
برای اینکه بهترین طرح را ارائه کنید، دنبال ایده خاصی
نگردید، زیرا پیدا کردن چنین ایده ای بیشتر از آنکه کوششی باشد، جوششی است.
از تمام فکر هایی که در یک لحظه به ذهنتان می رسند، کمک بگیرید و به جای
نادیده گرفتن شان، برای اصلاح کردن آنها وقت بگذارید. گاهی اوقات اولین
نظری که در مورد یک موضوع دارید، می تواند بهترین نظر باشد. پس این جرقه ها
را دست کم نگیرید و تنها به بسط دادنشان فکر کنید.
● از روی طبیعت کپی کنید
برای ساختن یک طرح بی نظیر، فقط کافی است به اطرافتان نگاهی
بیندازید. همه چیز طبیعت حساب و کتاب دارد و جالب اینجاست که این طبیعت بی
عیب و نقص و کامل، می تواند شما را در مورد هر موضوعی که می خواهید کمک
کند. به جای جست و جو برای ایده های عجیب و غریب، فقط نگاهی به دور و برتان
بیندازید. از حیاط خانه تان گرفته تا نقش ابر ها، از میزکارتان گرفته تا
صحبت هایی که در هر لحظه بین افراد رد و بدل می شود، همگی می توانند یک
سرمشق خوب برای موفقیت شما باشند. پس بی توجه از کنار شان نگذرید.
● بدون قلم و کاغذ راه نروید
درست در لحظه ای که انتظارش را ندارید، بهترین فکر به نظر تان
می رسد و شما هیجان زده تا چند دقیقه مدام به اینکه چه طرح نابی را می
توانید از این فکر تازه بسازید، می اندیشید. اما بدون آنکه خودتان بدانید،
این ایده بی نظیر چند ساعت بعد فراموش می شود و تنها حسرت از دست دادن آن
با شما می ماند. برای اینکه هیچ فکری را فراموش نکنید، یک قلم و کاغذ را در
کیف یا جیبتان بگذارید و همیشه همراه داشته باشید، حتی خام ترین فکری که
در یک لحظه به ذهنتان می رسد را بنویسید و پرداختن جدی تر به آن را برای
زمان بعد بگذارید.
● هیجان تان را مدیریت کنید
اگر در مورد یک فکر خیلی هیجان زده شده اید، دست نگه دارید.
این هیجان بیشتر از آنکه به شما کمک کند، می تواند ایده خوبتان را نابود
کند. کمی به خودتان زمان دهید و سعی کنید بیشتر به نظری که دارید، فکر
کنید. به جای اجرا کردنش، چند روز را با قلم و کاغذ و فکر کردن به آن
بگذرانید و سعی کنید از راه های مختلف به این موضوع فکر کنید. همه راه هایی
که در ذهنتان بررسی می کنید را روی کاغذ بنویسید و وقتی کارتان تمام شد،
نوشته هایتان را دوباره مرور کنید و فکر های تازه را با خودکاری با رنگ
دیگر روی کاغذ بنویسید. وقتی ایده تان بیشتر جا افتاد، بدون هیجان های
بیهوده، سراغ اجرایش بروید.
● به زندگی تان نظم دهید
داشتن یک الگو برای زندگی، یکی از مهم ترین اصل هایی است که
خیلی ها فراموشش می کنند. زندگی هنرمندانه را کنار بگذارید. برای اینکه
خلاق باشید، بیشتر از آنکه به آزادی نیاز داشته باشید، نیازمند یک سبک
زندگی دقیق و قابل پیش بینی هستید. مهم نیست که شب تا چه ساعتی بیدار بوده
اید و چقدر وقت آزاد دارید. سعی کنید صبح ها راس یک ساعت معین از خواب
بیدار شوید و به کارهایتان برسید، حتی اگر در آن روز کاری برای پروراندن
نظرتان نکرده باشید، ایرادی ندارد. فقط بی نظم زندگی نکنید؛ همین!
● در آسمان ها سیر نکنید
همه ما خیال هایی را در ذهنمان می پرورانیم و گاهی فکر می
کنیم که اگر امکانات لازم برای محقق کردنش را داشتیم، این فکر می توانست
بهترین و خلاقانه ترین فکر جهان باشد. ولی اگر شما یک خلاق واقعی باشید،
هیچ وقت آنقدر دور نمی روید که امکان ارائه ایده ای که در ذهن دارید را
نداشته باشید. یک خلاق واقعی با توجه به شرایط، امکانات مالی، اجتماعی و…
ایده اش را می سازد و اجرایش می کند، پس بهانه آوردن را کنار بگذارید و
سراغ فکری بروید که از عهده آن برمی آیید.
ده کاری که انسان های موفق برای بار دوم انجام نمیدهند
ده کاری که انسان های موفق برای بار دوم انجام نمیدهند
همه ما اشتباه میکنیم اما افرادی که از اشتباهاتشان درس میگیرند به موفقیت می رسند.
دکتر هنری کلاود
«هیچگاه به عقب بازنگرد». یعنی چه؟ دکتر
کلاود، روانشناسی بالینی و نویسنده کتاب «هرگز به عقب بازنگرد: ۱۰ کاری که
نباید دوباره انجامشان دهید.» عواملی را کشف کرده و معتقد است که مردم بعد
از انجام این کارها نباید برای بار دوم تکرارش کنند. و اگر این اتفاق
بیفتد، دیگر آن فرد سابق نخواهند بود.
اگرچه زندگی و کسب و کار چیزهای زیادی
دارد که به ما بیاموزد، دکتر کلاود ده مورد از آنها را گلچین کرده و به ما
می آموزد تا دیگر در زندگی تکرارشان نکنیم.
افراد موفق هیچگاه برای بار دوم…
- به کاری که نتیجه بخش نبوده بازنمیگردند. این کار
میتواند شغلشان یا رابطه ای باید که به دلیل نامعلوم به هم خورده است. ما
نباید دوباره آن را تکرار کنیم و بدون این که چیزی تغییر کرده باشد، انتظار
نتیجه متفاوتی داشته باشیم. - سعی نمیکنند که شخصی را تغییر دهند. زمانی که متوجه
شدید نمیتوانید شخصی را به انجام کاری وادارید، آزادشان بگذارید تا عواقب
کارشان را تجربه کنند. با این کار خودتان را نیز از بند آنها رها کرده اید. - فکر نمیکنند که میتوانند به مذاق همه خوش بیایند.
زمانی که متوجه شدید نمیتوان همه را راضی نگه داشت، شروع به گذراندن زندگی
ای هدفمند کنید و سعی داشته باشید که رضایت افراد خاصی را جلب کنید. - کاری را انجام نمیدهند که بخواهد آنها را تغییر دهد.
ما برای انجام هر کاری باید از خودمان بپرسیم: «چرا دارم این کار را انجام
میدهم؟ آیا برای آن مناسب هستم؟ آیا این کار برای من مناسب است؟» اگر پاسخ
هر کدام از این سوالات منفی بود، باید دلیل بهتری برای ادامه کار پیدا
کنید. - آسایش کوتاه مدت را به مزایای بلند مدت ترجیح نمیدهند.
زمانی که افراد موفق متوجه شوند که چیزی را میخواهند که نیازمند اقدامی
سخت و زمان بر است، به آن اقدام سخت توجهی نمیکنند زیرا مزایای بلندمدتی
برایشان خواهد داشت. این مورد یکی از بزرگرین وجوه تمایز بین افراد موفق و
ناموفق، چه از لحاظ شخصی و چه از لحاظ حرفه ای است. - به افرادی که به نظر بی عیب و نقص هستند اعتماد نمیکنند.
طبیعی است که ما به طرف افرادی کشیده میشویم که به نظر خارق العاده می
آیند. همه ما به دنبال چیزهای عالی هستیم و همیشه باید به دنبال آن باشیم.
ما باید از افرادی الگوبرداری کنیم که کارهایشان را به نحو احسن انجام می
دهندف کارمندانی که عملکرد عالی ای دارند، دوستانی که شخصیت عالی ای دارند و
شرکت هایی که به شکلی برتر کارشان را انجام می دهند. اما اگر شخص یا چیزی
به نظر بیش از حد عالی آمد، قضیه مشکوک است. دنیا کامل نیست. هیچ چیز یا
هیچ کس نیز بی عیب و کامل نیست و اگر شخصی اینطور وانمود کرد، کمی مکث
کنید. - نگاهشان را از هدف بزرگشان برنمیگیرند. زمانی که ما
حواسمان به هدف بزرگمان باشد، از لحاظ احساسی بهتر عمل میکنیم. افراد موفق
هر روز و هر لحظه این موضوع را در خاطر دارند. - سعی و تلاش را نادیده نمیگیرند. مهم نیست که فلان چیز
چقدر در ظاهر خوب به نظر می رسد؛ ما باید با نگاهی عمیق و صادقانه به
مسائل بنگریم: این واقعیتی است که ما به خود بدهکاریم. - فراموش نمیکنند که از خود بپرسند چرا در جایگاه امروزی شان قرار دارند.
یکی از بزرگترین تفاوت های میان افراد موفق و ناموفق این است که افراد
موفق همیشه، چه در مسائل عاطفی، چه در زندگی و چه کسب و کار از خود می
پرسند که چه نقشی در آن موقعیت بازی میکنند؟ به عبارت دیگر آنها هیچگاه
خود را به عنوان قربانی در نظر نمی گیرند؛ حتی اگر در واقع اینطور باشد. - فراموش نمیکنند که زندگی درونی آنها موفقیت بیرونی شان را تعیین میکنند.
یک زندگی خوب گاهی ارتباط زیادی به مسائل ظاهری ندارد. ما در اغلب اوقات
به دلیل زندگی شخصی و درونی مان احساس شادی و لذت میکنیم. تحقیقات نیز این
موضوع را نشان داده اند. زندگی درونی و شخصی ما به ایجاد شرایط خوب ظاهری
نیز خواهند انجامید.
خلاف این موضوع نیز صادق است: افرادی که
همیشه سعی میکنند در حیطه های مختلفی از زندگی موفق شوند، اغلب چندین بار
مرتکب اشتباهات مشابه میشوند.
همه اشتباه میکنند؛ حتی موفق ترین افراد
دنیا. اما این افراد الگوهای اشتباه را کشف کرده و سعی در عدم تکرار آنها
دارند. به عبارت دیگر، آنها از اشتباهات خود و دیگران درس میگیرند.