شیطان وفرعون
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی می کرد.
در افسانها اوردند که روزی مردی نزد او امد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت :
اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز فرصت گرفت .
شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی در خوابگاهش را به صدا در اورد!
فرعون پرسید:کیستی؟دید شیطان وارد شد.
شیطان گفت :خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه تبدیل به طلا شد.
یعد خطاب به فرعون گفت:من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم،ان وقت تو با این همه حقارت ادعایی خدایی میکنی؟
پس شیطان اماده رفتن شد که فرعون گفت:چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟؟
شیطان پاسخ داد:
زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می اید.
متن تکان دهنده و عاشقانه فاز شاخ
نه فازم غمه
♚ نه Gf م کمه ♚
اونی که لیاقت داره مال منه
✘اونم که لیاقت نداره مال همه ^^^✄
↻يه رفــــــــيق دارم ;↻
♚”اسمش خــــــــداس“♚
✘بحثـــــــسش از همه جداس✘
☜ تــــــــا اون پشتــــــمه ☞
⚅ بیخیال هر چی مخاطب خــــــــاص ⚅
وقتــــے ^ √
” قرتـــے ” شــده ☜ شـــاخ √
” هــــرزه ” شــده ☜ داف √
” و ” شـــده ☜ خــاص √
” لاشـــے ” شـــده ☜ داش √
” تفریـح ” شـــده ☜ لــاس √
خریـــت محضـــہ بہ ☜ ” هر کســے ” اعتـــماد کنـــے √
” تنہــــایے ” پرچمــــ بالــاس √√
+✘خــٰاص واســــه اُســــکــلاس✘ ☜ ◇◆مَـشـتــی بـٰاش◆◇
✘بــــه هَــــر کی……میــرســی✘ ☜ سَــریـع نــگـــو
✘با مـــن بـاش بـا مــــن بـاش✘ ☜ ◇◆ســنگــیـن بـاش◆