ازدواج در سنین نوجوانی
اگرچه ازدواج در سنین پایین توصیه می شود اما واقعیت این است که این سن،
نباید در ابتدای نوجوانی باشد. ازدواج در دوران نوجوانی به دلیل اینكه فرد
هنوز به آمادگی و شرایط لازم از نظر روحی و جسمی برای تشكیل خانواده
نرسیده نمی تواند چشم انداز روشنی داشته باشد.
مشکلات ازدواج در
دوران نوجوانی از خود آن بر نمیخیزد، بلکه برخاسته از عدم آمادگی افراد
برای پذیرش تعهدات زندگی و نقش های ناشی از آن است. نوجوان حتی اگر از
میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، یعنی حتی اگر از هم سن و
سالانش هم جلوتر باشد و بیشتر شبیه بزرگسالان به نظر برسد، باز هم میوهی
نارسی است که کامل شدن آن نیازمند مرور زمان و مراقبت های ویژه، آن هم در
فضایی خاص است.
صرف رسیدن به سن بلوغ نمی تواند شرط خوبی برای
ازدواج باشد. حتی اگر قانون این مجوز را بدهد، باز هم زندگی مشترک ظرافت
هایی دارد که درک آن نیازمند بلوغ روانی و اجتماعی است.
پیامدهای منفی و مخرب ازدواج در سنین نوجوانی
1.دختر
یا پسرهای نوجوان به دلیل اینكه هنوز به رشد ذهنی، عاطفی، فرهنگی،
اجتماعی، اقتصادی و… نرسیده اند، بسیاری از مهارتهای لازم برای رسیدن به
یك زندگی موفق و پیروز را كسب نكرده اند به همین دلیل معمولاً در زندگی
مشتركشان با ناسازگاری ها و اختلافات بسیاری رو به رو می شوند.
2.با
توجه به این که افراد در سنین نوجوانی هنوز به ثبات عاطفی لازم نرسیده
اند، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگرفته و پس از ازدواج دچار
پشیمانی شود. خیلی وقت ها دیده ایم افرادی که در سنین نوجوانی ازدواج کرده
اند، گفته اند که من آن زمان کم تجربه بودم و نمی دانستم در زندگی دنبال چه
چیزی هستم. الان سلیقه ام عوض شده و انتظارات دیگری از همسرم دارم. این
اتفاق به دلیل تغییر نگرش ها و رشد فکری او می افتد.
نوجوان
حتی اگر از میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، یعنی حتی اگر از
هم سن و سالانش هم جلوتر باشد و بیشتر شبیه بزرگسالان به نظر برسد، باز هم
میوهی نارسی است که کامل شدن آن نیازمند مرور زمان و مراقبت های ویژه، آن
هم در فضایی خاص است 3. نوجوانان به دلیل
ازدواج در سنین پایین، پس از مدتی که در جمع همسالان خود قرار می گیرند
دچار ناامیدی شده و احساس می کنند با ازدواج، بسیاری از موقعیت های
زندگی مجردی را از دست داده اند.
4.در صورتی که دختران در سن پایین باردار شوند (زیر
18سال) احتمال بروز مشکلاتی از قبیل فشار خون بالا در دوران بارداری،
کمخونی و عوارض زایمان، به دنیا آوردن نوزاد زودرس با وزن کم یا نوزادی با
بهره هوشی پایین و یا نوزاد مرده وجود دارد.
5.معمولاً
خانواده ها و بزرگترها به دلیل اینكه گمان می كنند فرزندشان سن كمی دارد و
قادر به حل همه مشكلات زندگی مشترك نیست سعی می كنند به گونه های مختلفی
در زندگی خصوصی آنها دخالت ل ؟کرده و به قولی آنها را راهنمایی نمایند. در
حالیكه این جریان معمولاً پس از پختگی افراد به دلیل عادت والدین نیز
ادامه می یابد و زندگی را از كنترل زن و مرد خارج می كند.
هر
چند این مقاله درصدد نفی مطلق ازدواج های دوره ی نوجوانی نیست ( به خصوص
جهت دختران) و اذعان دارد مواردی به چشم خورده که ازدواج های موفقی را
توانسته اند داشته باشند ، ولی به نظر می رسد در شرایط کنونی باید از پختگی
و آمادگی دختر و پسر مطمئن شد که یکی از زمینه های پختگی آنان سن
بالاترشان خواهد بود .
ثمرات ازدواج در دوره نوجوانی
ثمرات ازدواج در دوره نوجوانی
دلبستگی شدید مانع از کنترل روابط می شود
ارتباط
با جنس مخالف در سن جوانی و حتی نوجوانی، معمولا به دلیل سرگرمی یا
کنجکاوی بچه گانه شروع می شود که بعد از گذشت مدت زمانی، کنترل این روابط
به دلیل ایجاد دلباختگی و شیفتگی شدید بین 2 نفر، از دست آن ها خارج می
شود.
به گزارش تالاب این روابط پر خطر به خصوص در سن نوجوانی که امکان ازدواج
وجود ندارد یا بسیار کم است، آسیب های بسیار زیادی دارد. توصیه می شود که
جوانان و نوجوانان نهایت تلاش و دقت را داشته باشند که درگیر چنین روابطی
نشوند و بدانند که شاید شروع چنین روابط پر خطری دست خودشان باشد اما با
علاقه شدیدی که بین شان به وجود می آید، نخواهند توانست به راحتی از آن دل
بکنند.
چنین رابطه هایی در اولین زمان ممکن، باید قطع و فراموش شوند. البته
باید قبول کرد که قطع این روابط اشتباه به دلیل وابستگی هایی که بین دختر و
پسر به وجود آمده، بسیار مشکل است ولی آن ها باید این دوره را تحمل کنند و
مطمئن باشند که بعد از این مدت به یک حالت تعادل روانی خوبی خواهند رسید و
تا آخر عمر از این تصمیم شان راضی و خوشحال خواهند بود.
ما با مشکل مواجه نمی شویم!
نوجوانان
و تا حدودی جوانان با توجه به سن شان دچار یک گمان افسانه شخصی هستند.
افسانه شخصی یعنی این که من با بقیه فرق می کنم و به طور مثال رابطه من با
جنس مخالف با رابطه بقیه نوجوانان با جنس مخالف متفاوت است و برای من مشکلی
ایجاد نمی کند.
معمولا نوجوان ها قبول نمی کنند که یک کار بد برای همه بد است بنابراین
تا حدودی طبیعی است که نوجوان ها در برابر این نصیحت که این رابطه ها پایان
ناخوشایندی دارد، واکنشی نشان ندهند و باور نکنند که ممکن است اتفاق های
ناگواری برای آن ها هم بیفتد.
خراب شدن همه پل ها با فرار از خانه
گاهی
نوجوانان و جوانان وقتی از متقاعد و راضی کردن خانواده های شان برای
ازدواج ناامید می شوند، تصمیم به فرار می گیرند. فرار شروع یک داستان جدید،
پرماجرا و سخت برای یک دختر و پسر است که باید به دورنمای پایان روز اول،
ماه اول و سال اول آن فکر کنند که به طور طبیعی نتیجه روشنی در پی نخواهد
داشت.
فرار کردن باعث خراب شدن همه پل های پشت سر نوجوانان خواهد شد و
نوجوانان باید حتما به این نکته توجه کنند که ممکن است فرار برای آن ها،
پایان زندگی باشد. فرار از خانه به خصوص برای دختران آسیب های جبران
ناپذیری در پی دارد، که تجاوز به عنف و پذیرفته نشدن از سوی خانواده در
صورت بازگشت از جمله آن هاست.
آشنایی فرزندان با مهارت خودمهارگری
مشکلات
خانوادگی باعث می شود دوستی های خیابانی به دلبستگی افراطی ختم شود. احساس
کمبودهای عاطفی در خانواده یا تنش های بین والدین، ناخودآگاه یک نوجوان یا
جوان را برای رسیدن به آرامش و جبران نیاز عاطفی به سمت دوستی های نامناسب
سوق می دهد.
وقتی خانواده، فرزند را با مهارت خودمهارگری آشنا نکرده، ممکن است
نوجوان برای پاسخ به نیازهای طبیعی اش راه های غیر منطقی و اشتباه را
انتخاب کند. البته کم توجهی به نیازهای فرزندان هم می تواند عاملی برای
شروع دوستی های خیابانی باشد.