مقایسه کودکان دارای ناتوانی یادگیری با کودکان دیر
|
|
1- 2- تفاوت های ارتباطی : شامل کودکانی است که در زبان و گفتار دارای نقص هستند و کودکان دارای ناتوانی های یادگیری 3- تفاوت های حسی : کودکانی که دارای نقایص بینایی یا شنیداری هستند . 4- تفاوت های رفتاری : کودکانی با آشفتگی هیجانی یا سازش نایافته اجتماعی را شامل می شود . 5- تفاوت های جسمانی : مشتمل بر ناتوانی های غیر حسی که بر کودکانی که از نظر بدنی و حرکتی دارای معلولیت هستند دلالت می کند . 6- تعریف ناتوانی یادگیری ( اختلالات یادگیری ) ناتوانی انواع ناتوانی های یادگیری کودکان ب) ناتوانی یادگیری تحولی که عبارتند از اختلالات حافظه ، ادراک ، دقت و توجه ، زبان شفاهی ، تفکر و … . ویژگی های کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری 1- 2- 3- 4- بهترین راه توصیف این کودکان توصیف ویژگی های خاص این کودکان است الف) ب) ج) مشکل مربوط به زبان می تواند به طور عمده مربوط به درک زبان و بیان آن باشد . 5- 6- 7- کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در روابط اجتماعی خود دچار مشکل هستند . 8- اغلب این کودکان در فرایندهای حافظه ، دقت و توجه دارای نقایصی می باشند . 9- علل بروز اختلالات یادگیری علل الف) عوامل فیزیولوژیک : بسیاری ب) عوامل ژنتیکی شواهدی ج) عوامل بیوشیمیایی گفته عوامل آموزشی به روش های بازپروری و آموزشی کودکان با نارسایی های ویژه در یادگیری 1- وی یادآور می شود که پیش نیاز تمامی رفتارها اساساً حرکتی است . کپارت
2- روش چند حسی : مربیان 3- روش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی این 4- روش تغییر رفتار باید مرکز آموزش و توانبخشی مشکلات یادگیری به دانش آموز دیرآموز (مرزی ) و تفاوت این دانش آموزان با کودکان ناتوان در یادگیری دانش ویژگی های کودکان دیرآموز در مدارس : 1- این دانش آموزان در کلاس معمولاً در تمامی دروس نمرات ضعیفی کسب می کنند . 2- برخی از این دانش آموزان در یک یا چند پایه از تحصیلات مردود می شوند . 3- 4- معمولاً این دسته از دانش آموزان در پاسخ دهی به سؤالات دارای تأخیر و کندی می باشند . 5- این دانش آموزان معمولاً گرایش به انجام فعالیت هایی دارند که عینی و ابتدایی هستند. 6- معمولاً این دسته از دانش آموزان بیش فعال و تکانشی هستند و در مقابل ناملایمات تحمل کمی دارند . 7- از دیگر ویژگی های این کودکان اعتماد به نفس پایین و ترس می باشد . 8- نوسانات خلقی نیز از دیگر ویژگی های این دانش آموزان است و معمولاً خلق غیر قابل پیش بینی دارند . توصیه های آموزشی برای کودکان دیرآموز لازم 1- هیچ گاه نگذارید که کودک شکست بخورد . 2- با ارائه بازخورد مناسب او را از درستی پاسخ آگاه کنید . 3- پاسخ های صحیح را سریع تقویت کنید . 4- سطح مناسب کودک را بدست آورید . 5- از آموزش قدم به قدم (از ساده به مشکل ) بهره گیرید . 6- امکان تکرار و تمرین را برای تثبیت یادگیری فراهم آورید . 7- بین دفعات تکرار یک موضوع فاصله قرار دهید . 8- با ارائه محرک در ابتدای آموزش به یادگیری کمک کنید . 9- تجربیات موفقیت آمیز را فراهم آورید . 10- کودک را در فعالیت ها شرکت دهید . 11- به علایق کودک توجه کنید . 12- تفاوتهای فردی را مورد توجه قرار دهید . 13- از تشویق بیشتر استفاده کنید . 14- مدت زمان آموزش باید کوتاه و تعداد دفعات آن باید زیاد باشد . 15- وظایف یادگیری را با اشیاء و موقعیت های زندگی مرتبط کنید . 16- خانواده باید بطور مؤثر همکاری کند و معلم از این همکاری استقبال کند . 17- کلاس های این کودکان باید دارای دانش آموزان کمتری باشد . 18- به شخصیت کودک احترام بگذارید و از خشونت بپرهیزید . 19- به کودک اجازه دهید اشتباهات خود را اصلاح کند . 20- از اعمال و بازده کار ارزشیابی مستمر داشته باشید . 21- در آموزش به کودکان صبور باشید . 22- هرگز این کودکان را با دیگران مقایسه نکنید . 23- فعالیت های حرکتی (ورزش ) را مورد توجه قرار دهید |
كودكان استثنايي
با كمی
دقت و تامل در خلقت انسانها، درمییابیم كه هیچ دو انسانی مانند یكدیگر
نیستند. این تفاوتها در ابعاد مختلف جسمی، ذهنی و رفتاری قابل مشاهده و
ادراك است که، حكمت و فلسفه خاصی زیربنای این تفاوتها میباشد. ما دقیقا
نمیدانیم اگر این تفاوتها نبود و انسانها از ابعاد مختلف مانند یكدیگر
بودند، دنیای انسانها و امور مربوط به آنان چگونه میشد؟ آیا انسانها از
یكدیگر به لحاظ ظاهری قابل تشخیص بودند؟ آیا نیازهای متنوع انسانی كه
استعدادهای مختلف را میطلبد، برآورده میشد؟
با
این حال اگرچه هر یك از انسانها در مفهومی عام و گسترده، استثنایی هستند،
اما این تفاوتها در اكثر افراد، چشمگیر نیست و لذا این گروه اکثریت را
اصطلاحا “گروه هنجار” یا “متوسط” تلقی میكنند. در حالی كه آنچه امروزه به
طور عام از مفهوم استثنایی برداشت میشود، در واقع وجود تفاوتهای فاحش
پارهای از انسانها در زمینه گوناگون با گروه اصطلاحا هنجار یا متوسط
است.[1]
تفاوتهای بینفردی
نه
تنها هر گروه از انسانها با هم متفاوتند، بلکه افراد یک گروه نیز با هم
تفاوتهای زیادی دارند. فرد فرد انسانها علاوه بر مشخصات ظاهری، از نظر
خصوصیات اخلاقی، هوشی و روانی نیز با یكدیگر متفاوت هستند. همانگونه كه
اختلاف قیافه انسانها یک امر بدیهی است، باید تفاوت تواناییها و نیازهای
آنها نیز امری عادی و طبیعی به نظر آید.
تفاوتهای درونفردی
انسانها علاوه بر اینكه از نظر تواناییها و مهارتهای گوناگون با یكدیگر
تفاوت دارند، این مهارتها و تواناییها در خود شخص نیز به یك میزان نیست.
اگر با دقت به خودمان نظر كنیم، میبینیم كه در بعضی مهارتها خوب هستیم و
توانایی یادگیری برخی از مفاهیم را به خوبی داریم ولی در یادگیری بعضی دیگر
از مفاهیم و مهارتها كند و ضعیف هستیم. برای مثال فردی ممكن است در
مهارتهای دستی و مكانیكی، بسیار خوب و توانا عمل كند ولی همین فرد در تفكر
انتزاعی و امور ذهنی ضعیف باشد.
بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت كه هر فرد با افراد دیگر تفاوت دارد.
همچنین استعدادها و تواناییهای گوناگون یک فرد نیز با هم همسنگ نیستند و
این همان مفهوم گسترده و عام “استثنایی بودن” است.
كودكان استثنایی به مفهوم خاص آن
تاكنون كوششهای زیادی برای تعریف “كودك استثنایی” بهعمل آمده است. برخی،
استثنایی را به كسی اطلاق میكنند كه از هوش و استعداد خارقالعادهای
برخوردار باشد. دیگران، این اصطلاح را موقعی بهكار میبرند كه بخواهند هر
نوع كودك غیرعادی را توصیف كنند. با وجود این، اصطلاح كودك استثنایی برای
توصیف كودكان معلول و معیوب و مستعد و باهوش هر دو به یك اندازه مورد پذیرش
قرار گرفته است.
مفهوم
عادی و بهنجار، به افرادی اطلاق میگردد كه در حد طبیعی و عادی گذران
زندگی میكنند. از نظر عامه، فردی كه رفتارش چون دیگران است و مانند همه و
بهطور معمولی و عادی زندگی روزمره خویش را میگذراند، بهنجار و طبیعی است.
از نظر علمی، چنانچه بهره هوشی(IQ) شخصی 100 باشد یا به عبارت دیگر سن
تقویمی و سن عقلی فرد برابری كند، آن فرد طبیعی و بهنجار است.[2]
بررسیهای علمی نشان داده است كه از هر ده انسانی كه در این جهان پهناور
زیست میكنند، یك نفر شناخته یا ناشناخته با معلولیت و كمبودی درگیر است و
قریب 5 درصد كودكان، دچار نقص جسمی و حسی و یا ذهنی هستند و درصد قابل
توجهی از این گروه، نیاز به آموزش خاص و مراقبت ویژه دارند. این واقعیتها و
حقایقی نظیر وجود نارساییهایی از قبیل سوء تغذیه، جنگ، سست شدن بنیان
خانوادگی، كافی نبودن بهداشت و درمان در بسیاری از نقاط جهان كه خود از
عوامل موثر ازدیاد كودكان استثنایی هستند، لزوم توجه عمیقتر به این مساله
را ایجاب میكند كه به موضوع پیشگیری از تولد كودك معلول و جلوگیری از
ابتلای به معلولیت بعد از تولد، ارزش و اهمیتی خاص میدهد.
اصولا
باید پذیرای این واقعیت باشیم كه هر انسانی حتی در بالاترین سطوح هوشی
امكان دارد در پارهای از فعالیتها در حدی متوسط و حتی كندتر از دیگران
عمل نماید و معلولیت در یكی از تواناییها برای هیچ فردی نمیتواند مانع
پیشرفت وی در سایر جنبهها گردد.
نكته
مهم این است كه مطالعه كودكان استثنایی، مطالعه تفاوتهاست. كودكان
استثنایی به نوعی از كودكان متوسط، متفاوت هستند. چنین كودكانی ممكن است در
تفكر، دیدن، شنیدن، تكلم، اجتماعی شدن و یا حركت كردن مشكلاتی داشته و یا
سرآمد باشند.
همچنین مطالعه كودكان استثنایی، مطالعه شباهتهاست. كودكان معمولی به جهات
مختلف، متفاوت نیستند، در واقع اغلب كودكان استثنایی از جهات مختلف در حد
میانگیناند. امروزه به وجوه مشترك كودكان استثنایی و غیراستثنایی در زمینه
خصوصیات، نیازها و شیوههای یادگیری توجه بیشتری میشود.[3]
طبقهبندی كودكان استثنایی
كودكان استثنایی، در روانشناسی و آموزش و پرورش به لحاظ نوع تفاوتی که با گروه هنجار دارند، به دستهها یا طبقاتی تقسیم میشوند:
· تفاوتهای هوشی: شامل كودكانی كه از نظر هوشی بهطور چشمگیر در سطح بالاتر از متوسط یا پایینتر از متوسط قرار دارند.
· تفاوتهای ارتباطی: شامل كودكانی كه دارای ناتوانیها و یا نقایص گفتاری و زبانی میباشند.
· تفاوتهای حسی: شامل كودكانی كه مبتلا به نقایص شنوایی و یا بینایی میباشند.
· تفاوتهای رفتاری: شامل كودكانی كه دچار آشفتگیهای عاطفی و یا ناسازگاریهای اجتماعی میباشند.
· معلولیتهای چندگانه و شدید: شامل كودكانی كه به نقایص مضاعف مبتلا هستند مانند فلج مغزی و عقبماندگی ذهنی همراه با ناشنوایی یا نابینایی.
· تفاوتهای جسمانی: شامل کودکانی که با این که نقایص محسوس و قابل مشاهده ندارند، نمیتوانند از نظر فیزیكی حركت كنند و فاقد انرژی بدنی میباشند.
ماهیت تعریف آموزشگاهی كودكان استثنایی
عامل
مهمی كه در تعریف كودكان استثنایی دخالت و نقش اساسی دارد به نقش مدارس
مربوط میشود. برخی از انواع استثنایی بودن، تقریبا بهطور كامل توسط پاسخ
كودك به فرامین مدرسه تعریف میشوند. در مورد ناتواناییهای یادگیری،
ناكامیهای مکرر در پیشرفت تحصیلی است كه كودك را به عنوان فردی ناتوان در
یادگیری تعریف میكند. عین این حكم در باب عقبماندگی ذهنی خفیف نیز جاری
است. یعنی كودك ممكن است در مدرسه عقبمانده تلقی شود ولی در جای دیگر كنش و
فعالیت كافی و بسنده داشته باشد.[4]
كودكان استثنایی، كسانی هستند كه نیازمند تعلیم و تربیت ویژه و خدمات
وابستهاند تا از كل استعداد انسانیشان بتوانند استفاده كنند. از سوی دیگر
روشهای معمولی و متداول، غالبا نمیتواند در یادگیری آنها موثر باشد.
آنها به تعلیم ویژه نیازمندند چرا كه قابلیتها و تواناییهای این كودكان
را هر اندازه كه اندك باشد، از طریق اجرای برنامههای مناسب آموزشی میتوان
توسعه داد.