تشریح افسردگی قسمت 1

تشریح افسردگی قسمت 1

 مسئله افسردگی بیش از پیش مایه نگرانی و از سوی دیگر امیدواری شده است.
خبر نگران کننده این است که افسردگی به مغز انسان آسیب می رساند به این ترتیب
که با گذشت زمان سبب می شود مغز خاصیت انعطاف پذیری و تطابق خود را از دست
بدهد. بنابراین تجربه ها و اتفاقات خوب دیگر در مغز اثر نمی گذارد و مغز
توان تولید ماده دوپامین را که یکی از ناقل های عصبی عمده در سیستم درک لذت
است از دست می دهد. جایگاه های  استقرار دریافت کننده های آندورفین
(مورفین های درون زا) یعنی هورمون های لذت آفرین مرتبط با شکلات، روابط
جنسی و سرخوشی نیز دچار پراکندگی می شوند. بر اساس برخی پژوهش ها با هر
دوره افسردگی اساسی هیپوکمپ مغز که پردازش کننده مرکزی همه پیام های عاطفی
است تا مرز 20 درصد کوچکتر می شود و این امر روشنگر علت بروز مشکل در میزان
تمرکز و حافظه است که همراه افسردگی می آید زیرا کار هیپوکمپ برای انتقال
اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه درازمدت بسیار ضروری است. ما اکنون می
دانیم درست همین جاست که سلول های تازه مغزی شکل می گیرند و فرآیند
یادگیری را تشکیل می دهند. درمان با استفاده از داروهای ضد افسردگی به
هیپوکمپ کمک می کند تا توانایی تولید سلول های جدید را به دست آورد. یک
پژوهش که به تازگی انجام شده است نشان می دهد روان درمانی شناختی- رفتاری
نیز سبب رشد هیپوکمپ می شود. با همه این احوال به نظر می رسد که تکرار دوره
های افسردگی موجب کوچک شدن کلی مغز می شود. ظاهرا افسردگی چنان تغییرات
ویژه ای در فعالیت های مغزی انسان ایجاد می کند که فرد درمان شده را در
وانش به وقایع تنش آفرین از نظر بازگشت به بیماری آسیب پذیر می کند. پژوهش
ها همچنین نشان می دهد که انسان های افسرده در مقایسه با سایر مردم بیشتر
ممکن است در واکنش به تنش های روانی دچار خود مقصربینی، درماندگی و آشفتگی
شوند.


تشریح افسردگی قسمت 2

اما خبر امیدوار کننده این است که پژوهش ها بیش از پیش نشان می دهند که ما
در سایه مراقبت و اقدام جدی می توانیم مغزمان را متحول و بازسازی کنیم.
دانشمندان به این نکته توجه پیدا کرده اند که تمرینات مستمر در مغز تغییر
ایجاد می کند. قبلا نشان داده شده که آن ناحیه از مغز راننده های لندنی که
مربوط به جهت یابی و موقعیت سنجی است رشد بیشتری می
کند. مغز نوازندگان ویولن و گیتار در بخشی که مربوط به حرکات دستی است که
با آن می نوازند رشد بیشتری دارد. پژوهشی که من شخصا بخت شرکت کردن در آن
را داشتم مربوط به آموزش دادن به تعدادی دانشجوی دانشگاه در رشته تردستی
بود. بعد از سه ماه تمرین روزانه پژوهش کنندگان با مشاهده فناوری پیشرفته
تصویر برداری متوجه شدند که ماده خاکستری مغز این دانشجویان که مربوط به
هماهنگی میان حرکت چشم و دست است رشد کرده و سپس با گذشت سه ماه از دورانی
که در آن همان دانشجویان مجاز به تردستی نبودند رشد حاصل شده قبلی ناپدیده
شده است. اکنون برای اولین بار در تاریخ علم روان شناسی پژوهشگران در حال
بررسی کردن راه چاره ای هستند که افراد مبتلا هم زمان با بهبود از عوارض
افسردگی احساس شادی و سعادتمندی کنند. پژوهش های مربوط به مدیتیشن برای
شادابی روان نشان می دهد که تمرینات منظم جریانات مغزی را تازه می کند.
مدیتیشن سبب افزایش فعالیت بخش قدامی قشر مخ می شود بخشی که بسیاری از
دانشمندان آن را موقعیت فیزیکی خودآگاهی انسان می دانند. همچنین به نظر می
رسد مراقبه در تشکیل یک مدار مغزی موثر است که به گفته دانیل گلمن از راه
مطمئن تر عقلانی که اختیارش با انسان است عبور می کند نه از راه ناامنی که
از طریق مرکز هراس طالب جستجوگری آنی و تکانه ای برای تسکین است


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top