لئوناردو دی سر پیرو داوینچی یک دانشمند، نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، ریاضیدان، مهندس، مخترع، آناتومیست، زمینشناس، نقشهکش، گیاهشناس و نویسنده ایتالیایی در دوره رنسانس بود.
لئوناردو در سال ۱۴۵۲ در نزدیکی شهر فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. پدرش کارمند دولت و مادرش در مهمانخانهای خدمتکار بود. او دوران کودکی را نزد پدربزرگش و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دهکده محل سکونتش گذراند. با اینکه در مدرسه چندان موفق نبود، ولی شور و هیجان زیادی نسبت به طبیعت نشان میداد. داوینچی به صورت غیر رسمی هندسه و ریاضیات را نیز آموخت. وقتی او شانزده ساله بود پدرش برای بار دوم با دختر بیست سالهای به نام فرانسسکا لنفردینی ازدواج کرد.
پدر لئوناردو یک ملاک و صراف ثروتمند به نام سر پیرو فروزینو دی آنتونیو داوینچی بوده و مادرش از یک خانواده کشاورز بوده است. برخی از کارشناسان تاریخی معتقدند مادر او کنیز یا کلفت خود «سر پیرو» بوده است و این دو نفر هیچ گاه با هم ازدواج رسمی نکردند.
پدر و مادر لئوناردو از هم جدا شدند و لئوناردو تا پنج سالگی با مادرش زندگی کرد و در سن 5 سالگی به محل اقامت پدرش، در نزدیکی وینسی رفت که عمو و پدربزرگش آن جا زندگی می کردند. براساس نوشته های خود او رابطه عاطفی او و مادرش پس از این، تنها به فرستادن نامه محدود می شده و رابطه او با پدرش بسیار عمیق تر بوده است.
لئوناردو داوینچی کیست؟
لئوناردو دی سر پیرو دا وینچی، که از او بهصورت مختصر با نام لئوناردو داوینچی یاد میشود، زادهی ۱۵ آوریل ۱۴۵۲ میلادی در روستای وینچی، واقع در فلورانس (مرکز کنونی منطقه توسکانی در ایتالیا) است. هوش و استعداد داوینچی از او فردی ساخت تا در رشتههای نقاشی، مجسمهسازی، معماری، موسیقی، پیکرشناسی، زمینشناسی، نقشهکشی و گیاهشناسی، به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کند. بهسبب تبحر و سبکِ خاصِ داوینچی در علوم و فنون مختلف، از او به عنوان نمونهی بارز یک مرد رنسانسی یاد میشود. بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که وی مبتکرترین فردی بوده که تاریخ تا به حال به خود دیده است. لئوناردو داوینچی با خلاقیت فراوانی که داشت، طرح هایی از توپ بخار، ماشین های پرنده، هواپیما، ادوات زرهی، وسایل جنگی و… ارائه داده بود؛ که به علت منحصر به فرد بودنش زبانزد خاص و عام قرار گرفته بود. البته داوینچی در زمینه هنر و نقاشی بسیار معروف است؛ وی علاوه بر مسائل گفته شده در امر نقاشی از استعدادی بی مانند بهره مند بود. از آثار این هنرمند می توان تابلوی شام آخر، لبخند مونالیزا و مرد ویتورین را نام برد.
هنگامی که داوینچی تحصیلات مقدماتی خویش را به پایان رساند، به قصدِ یادگیری علوم و فنون، او را به هنرکدهای در فلورانس فرستادند تا نزد نقاش و پیکرتراشی به نام آندرئا دل وروکیو، آموزشهای لازم را ببیند. شهرت و تبحرِ بالای وروکیو در جامعهی فلورانس به اندازهای بود که ساختِ بنای یادبود سردار نظامی شهر ونیز، بارتولومئو کولئونی را به وی سپرده بودند. کار در کنار چنین استادی، فرصتی مغتنم برای یادگیری لئوناردوی جوان بود. جالب است بدانید که در کنار این استاد، نقاشان برجستهای چون گیئلندائو، پروجینو، بوتیچلی و لورنزو دی کریدی پرورش یافته بودند.
هنر در افکار داوینچی
داوینچی هیچ تعریفی از هنر ارایه نداده است. او تنها هنر را منحصر به دوران کلاسیک یونان می دانست. لئوناردو علاقه خاصی به بازنمایی اسرارآمیز واقعیت های سه بعدی بر روی یک سطح هموار داشت. داوینچی تقسیم سنتی هنر به مکانیکی و آزاد را پذیرفت اما برخلاف سنت به دنبال آن بود که اثبات کند، نقاشی یک هنر آزاد است، نه مکانیکی، زیرا هنری خلاقانه است. لئوناردو در دگرگونی بزرگِ تاریخِ مفهوم هنر نقش داشت. او عقیده داشت، هنر خلاق میتواند و بایستی به واقعیت وفادار بماند.
توانایی آینه نویسی
داوینچی می توانسته از راست به چپ بنویسد و نوشتن را از صفحه آخر شروع کند و آخر سر به اول بحث برسد، به همین خاطر برخی در آن زمان او را مرتد می خواندند و می گفتند این کار به این منظور انجام می شده که کسی از رمز و راز کارهایش باخبر نشود.
لئوناردو گر چه بیشتر مواقع نامه هایش را هم بلند بلند می خوانده تا بقیه بنویسند اما در زمان سرحال بودن خطاطی نیز می کرده است.
آثار لئوناردو داوینچی
رسالهای درباره نقاشی که منبع اصلی آگاهی ما درباره دیدگاههای زیباشناختی اوست، نوشته خود او نبوده، بلکه به وسیله شاگردانش گردآوری شده است. این رساله برای نخستین بار در ۱۶۵۱ میلادی به طور ناقص و به طور کامل در ۱۸۱۷ میلادی چاپ شد. رساله او اثری بزرگ و پر از محتوا است اما تنها بخشی از این محتوا به زیباشناسی میپردازد، این زیباشناسی در عام ترین تفسیر، نظریهای درباره هنر است که بیشتر از هر چیز رهنمودهایی فنی را شامل میشود که در کارگاه لئوناردو برای نقاشی کردن به کار گرفته میشد و در برخی موارد، این رهنمودها بیشتر بیانگر ذوق شخصی لئوناردو است. مونالیزا برجستهترین اثر داوینچی است. داوینچی برای کشیدن تابلوی مونالیزا از ۱۵۰۳ میلادی آغاز به کار کرد و اتمام آن تا ۱۵۰۷میلادی به طول انجامید. شهرت داوینچی به خاطر اثر ماندگار وی در تاریخ، مونالیزا، بودهاست. لئوناردو نقاشی دیواری شام آخر را برای سفره خانه کلیسای سانتاماریا یا دله گراتسیه در میلان نقاشی کرد.
دوران کهنسالی و مرگ لئوناردو داوینچی
لئوناردو داوینچی اواخر عمر خود را در شهر واتیکان در ایتالیا سپری نمود، مکانی که رافائل و میکل آنژ در آن جا فعالیت داشتند. در ماه اکتبر ۱۵۱۵ فرانسوای اول (François premier) پادشاه فرانسه میلان را به تسخیر خود درآورد. در دسامبر همان سال لئوناردو داوینچی به نزد فرانسوای اول و پاپ لئون دهم فراخوانده شد، به او سفارش جدیدی برای ساخت یک شیر مکانیکی داده شد، شیری که می توانست به طرف جلو گام بردارد و قفسه سینه اش را باز کرده و خوشه ای از گل های سوسن را آشکار سازد.
براساس گفتهی واساری، علاقهی پادشاه به داوینچی به اندازهای بوده که هنگام مرگ، سر او را در آغوش گرفته است؛ با این حال بهنظر میرسد این داستان بیشاز اینکه به واقعیت شبیه باشد، روایتگر افسانهی باب طبع فرانسویان رمانتیک است.
واساری در نوشتههای خود دربارهی واپسین لحظات عمر داوینچی مینویسد که او به هنگام مرگ، تقاضای حضور یک کشیش برای اعتراف به گناهان میکند. برطبق وصیت او، ۶۰ فقیر تابوت او را تا کلیسای سنت هابرت حمل کردند. بخش اعظمی از اموال داوینچی به ملزی، رفیق با وفای او واگذار شد؛ این در حالی است که او سالای و خدمتکارش را نیز از یاد نبرد و به هر کدام، نصف تاکستان خویش را واگذار کرد.
درگذشت لئوناردو داوینچی
لئوناردو داوینچی در دوم می سال ۱۵۱۹ در کلوس لوس به دیار باقی شتافت و مراسم تدفین وی در کلیسای سنت هابرت انجام شد.